قتل پیرمرد صاحبخانه با همدستی همسر سوم
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۹۵۴۷۷۳
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه ایران، شامگاه ۲۳ آذر مرد جوانی از خانهاش بیرون آمد تا در کوچه کمی هوا بخورد اما ناگهان با بدن نیمهجان و خونین پیرمرد همسایه جلوی در خانهاش روبهرو شد. وی بلافاصله موضوع را به اورژانس و پلیس خبر داد. در این میان دختر پیرمرد که چند خانه آن طرفتر زندگی میکرد، متوجه ماجرا شد و با کمک مرد همسایه و اورژانس، پیرمرد به بیمارستان منتقل شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در تحقیقات اولیه مشخص شد که مرد ۸۲ ساله بهنام شاهرخ سه بار ازدواج کرده بود، دو همسرش فوت کردهاند و او از مدتی قبل با زن میانسالی که یک پسر بزرگ هم داشته ازدواج کرده و در این خانه زندگی میکردند.
در ابتدا همسر سوم و پسرش مدعی بودند که پیرمرد دست به خودکشی زده است، اما لکههای خون روی دیوار و کف اتاق خانه که در طبقه اول بود، نشاندهنده یک درگیری خونین بود. تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت تا اینکه شاهرخ ۱۰ روز پس از این حادثه جان باخت.
در بررسیهای اولیه، همسر سوم این مرد که یکی از مظنونان اصلی پرونده بود، گفت: مستأجر طبقه بالای خانهمان یک سگ دارد که خیلی سرو صدا میکرد از طرفی از کف آشپزخانهشان هم آب به خانهمان چکه میکرد و شوهرم بارها سر موضوع نشتی آب و سر و صدای سگ با زن همسایه بحث کرده بودند و حتی کارشان به شکایت رسید و احتمال میدهم این زن با اجیر کردن یک قاتل، دست به قتل شوهرم زده باشد.
به این ترتیب زن جوان که شبنم نام دارد، بازداشت شد اما او ادعا کرد که در جنایت نقشی ندارد و احتمال میدهد که قتل از سوی همسر پیرمرد صورت گرفته باشد.
بررسیها به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت ادامه داشت تا اینکه شامگاه دوشنبه ۲۸ بهمن شبنم، مستأجر قربانی به قتل اعتراف کرد و مدعی شد که همسر سوم مقتول در این جنایت با او همدست است. با اعتراف زن ۴۵ ساله، بازپرس محمدتقی شعبانی دستور بازداشت شبنم به اتهام مباشرت در قتل عمد و همسر سوم مقتول به اتهام معاونت در قتل را صادر کرد.
گفتوگو با زن مستأجرچرا پیرمرد را کشتی؟
شاهرخ خیلی بداخلاق بود و مرا اذیت میکرد. حدود دو هفته قبل به همسرش گفتم میخواهم او را بکشم. اما شیوا، همسر مقتول به من گفت فعلاً دست نگه دار تا من بگویم کی این کار را انجام بدهی.
چه کار میکرد که آنقدر از دستش عصبانی بودی؟
حدود ۸ ماه قبل از جنایت بهعنوان مستأجر به خانهاش آمدم. از ماه دوم آزارهایش شروع شد. او یک صندلی قدیمی داخل راهرو و روبهروی در ورودی گذاشته بود و رفت و آمدها را کنترل میکرد. سگ مینیاتوری پسرم پیش من امانت بود. میخواستم سگ را برای پسرم که در ترکیه زندگی میکند، بفرستم. بهخاطر سگ مجبور بودم دو بار در روز از خانه بیرون بروم اما مدام او رفت و آمدهایم را کنترل میکرد. بعد هم از من به خاطر نگهداری سگ شکایت کرد. کنتور آب و برق را دستکاری کرده بود و هر ماه هزینه زیادی برای من میآمد. مدام هم بداخلاقی و کجخلقی میکرد. خستهام کرده بود.
همسر مقتول چرا با تو همدستی کرد؟
شاهرخ برای اموالش به دامادش وکالت داده بود و شیوا ناراحت بود. به من گفت باید کارش را تمام کنی. در فرصتی مناسب او را به قتل برسان یا زمانی که تنهاست، به تو خبر میدهم.
شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟
آن شب میدانستم که کسی داخل ساختمان نیست. شیوا به دنبالم آمد و گفت الان وقتش است. به خانه شاهرخ رفتم. هنوز بیدار بود. چون دستکش نداشتم، شیوا گفت بهتر است الان این کار را انجام ندهی. من به طبقه دوم رفتم و دستکش و کاتر برداشتم و رفتم پایین. برای کشتنش مردد شده بودم اما یاد آزارهایش که افتادم، با کاتر ضربه اول را به او زدم. اما شاهرخ بلند شد و با عصایش شروع به کتکزدن من کرد. من هم ضربه میزدم. بعد از چند لحظه دیدم دیگر ضربهای به من وارد نمیشود. متوجه شدم که شاهرخ از اتاق فرار کرده و خودش را به سمت در خروجی رسانده است.
تو چه کار کردی؟
ترسیده بودم. از خانه بیرون رفتم و ۴ ساعت بعد برگشتم.
شوهر داری؟
چند سال قبل از همسرم اولم جدا شدم، اما مدتی قبل به عقد موقت مردی در آمدم.
عذاب وجدان داری؟
خیلی ناراحتم. من مستحق قصاصم. رضایت نمیخواهم. نمیخواهم خانوادهام به زحمت بیفتند.
کد خبر 485218 برچسبها حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: حوادث ایران همسر سوم خانه اش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۵۴۷۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بی گدار به آب زد تا نجاتگر باشد/ روایت فداکاری یک مادر در سیل کازرون
مادری ۵۰ ساله در سیل هفته گذشته شهر کازرون دل از خانواده و ۲ فرزند خود برید و برای نجات یک پیرمرد سالخورده به آب زد اما دیگر زنده بازنگشت.
به گزارش مشرق، در میانه سیلاب هفته گذشته در شهرستان کازرون مردم این شهر شاهد از خودگذشتگی و ایثار یک زن و مادر ۲ فرزند بودند.
زنی فداکار در شهرستان کازرون برای نجات مردی سالخورده گرفتار در سیلاب دل از ۲ فرزند و خانواده اش دل برید و به دل سیلاب زد.
این زن ۲ پسر نوجوان ۱۷ و ۱۲ ساله دارد و با این وجود جان خود را برای نجات یک شهروند سالخورده فدا کرد.
پسر بزرگ این زن اینگونه این ماجرا را روایت می کند.
محمدمهدی دهقان پسر ۱۷ ساله این زن گفت: ساعت ۷ عصر، روز چهارشنبه ۲۹فروردین، با مادرم بهنام ماهیجان، برای خرید نان به نانوایی رفته بودم که ناگهان باران شدت گرفت.
او ادامه داد: شدت بارش زیاد بود و ما بعد از خرید نان سوار ماشین شدیم و راه خانه را در پیش گرفتیم که شدت باران به حدی بود که رانندگی سخت شده بود، بهطوری برای لحظاتی در گوشه خیابان توقف کردیم به امید اینکه باران کمتر شود، اما هر لحظه شدت باران بیشتر میشد.
او ادامه داد: مادرم که دید شدت باران کمتر نشده گفت که برویم و منتظر ماندن فایده ندارد، وقتی به خیابان تپه شادی رسیدیم، پیرمردی را دیدیم که داخل جوی بزرگ آب افتاده و در سیلاب گرفتار شده بود و هر لحظه امکان داشت آب او را با خود ببرد که از آنجا که سیلاب سطح خیابان را هم گرفته بود کسی نمیتوانست به پیرمرد کمک کند.
زن ۵۰ساله و پسرش نمیتوانستند پیرمرد را در همان حال رها کنند، این بود که تصمیم گرفتند هرطوری شده او را نجات دهند.
محمدمهدی میگوید: با ماشین به سمت پیرمرد رفتیم اما آب خیلی بالا آمده بود و شدت سیل زیاد شده بود. من از ماشین پیاده شدم و بهسوی پیرمرد رفتم و مادرم نیز پشت سرم آمد و دائم فریاد میزد که مواظب باشم و احتیاط کنم، اما شرایط طوری بود که من نمیتوانستم به پیرمرد کمک کنم. بنابراین مادرم دست بهکار شد و به سوی پیرمرد رفت و هر طوری بود او را از جوی آب بیرون کشید، اما درهمان لحظه پایش سر خورد و خودش داخل جوی افتاد و سیلاب مادرم را با خود برد و من هرچه دویدم نتوانستم او را بگیرم، سیلاب مادرم را برد تا جایی که او زیر پلی گیر کرد و زیر آب ماند و امکان نجاتش نیز وجود نداشت.
پسر این زن که با یادآوری لحظاتی که مادرش در سیلاب گیر افتاده بود، بغض کرده، ادامه میدهد: همان لحظه به آتشنشانی زنگ زدیم اما آنها در ترافیک مانده بودند، باران نیز همچنان میبارید و ما نمیدانستیم در این لحظات هولناک چه کاری باید انجام دهیم. مادرم به زیر آب رفته بود و چند نفر که آنجا بودند برای نجات مادرم تلاش کردند تا او را از زیر آب بیرون بکشند.
محمد مهدی اضافه کرد: بالاخره بعد از اینکه مادرم مدت زمان طولانی زیر آب مانده بود، او را بیرون کشیدیم اما مادرم نفس نمیکشید، حتی آمبولانس هم در راه گیر کرده بود و وقتی خود را به مادرم رساند، خیلی دیر شده بود، مادرم دیگر ضربان نداشت و هرچه به او شوک دادند بی فایده بود و او جانش را از دست داد.
روایت ایثارگرایانه این زن هرچند تلخ است اما قطعا یاد این فداکاری همواره در خاطر مردم و اهالی استان فارس خصوصا شهرستان کازرون باقی خواهد ماند.
منبع: ایرنا