سربلندی بانکهای قرضالحسنه در صنعت بانکداری
تاریخ انتشار: ۴ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۰۰۴۹۳۳
پول نیوز - تجربه جهانی نشان میدهد بانکداری اسلامی در مواجهه با شرايط بحراني، عملکرد بهتري نسبت به بانکداري متعارف از خود نشان ميدهد. در ايران نيز با وجود اينکه بحرانهايي مانند بحران مالي سالهاي ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ تجربه نشده، اما شرايط ركود اقتصادي ميتواند بهعنوان چالشي براي نظام بانكي باشد. در چنين شرايطي نيز، بانكداري قرضالحسنه بهعنوان عضوي كليدي از نظام بانكي كشور كه تلاش ميكند بر اساس آموزههاي اسلام عمل كند، توفيق بيشتري به دست آورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش گروه بانک و بیمه پول نیوز، بحران مالی سال ۲۰۰۷ محک خوبی برای مقایسه عملکرد بانکها و مؤسسات مالي متعارف و اسلامي بود. شواهد مربوط به بحران مالي سالهاي ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ نشان ميدهد بانکهاي اسلامي تابآوري بالاتري در برابر اين بحران داشتند. يكي از شاخصهايي كه ميتواند صحت اين ادعا را نشان دهد، شاخص سودآوري بانكها در دوره بحران مالي است. در طول بحران مالي سالهاي ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ سودآوري بانكهاي متعارف كاهش ۳۴ درصدي را تجربه كرد. اين در حالي است كه سودآوري بانكهاي اسلامي تنها حدود هشت درصد كاهش يافت.
علاوه بر شاخص سودآوری که عملکرد بهتر بانکهای اسلامی را نشان میدهد، دو شاخص رشد اعتبارات و رشد داراييها نيز برتري بانکهاي اسلامي در بحرانهاي مالي را به اثبات ميرساند. در بحران مالي سالهاي ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸، رشد اعتبارات در بانكهاي اسلامي بيش از بانكهاي متعارف بوده است. طي اين دوره، بانكهاي اسلامي توانستند رشد ۲۵ درصدي اعتبارات را تجربه كنند. اين در حالي است كه رشد اعتبارات بانكهاي متعارف، ۱۷ درصد بوده است. همچنين رشد داراييهاي بانكهاي اسلامي در اين دوره، حدود سهبرابر بانكهاي متعارف بوده است.
بانکداری اسلامی چگونه از بحرانها عبور میکند؟
یکی از چالشهای بانکی در زمان وقوع بحرانهاي مالي، مسئله خروج سپردههاي بانکي است؛ تجارب جهاني نشان ميدهد حجم سپردههاي خارج شده از بانکهاي اسلامي در دوره وقوع بحران مالي، كمتر از بانكهاي متعارف بوده است. حجم بيشتر سپردهها، اين امكان را فراهم ميسازد تا بانك اسلامي بتواند در زمان وقوع چنين بحرانهايي، تسهيلات بيشتري را به بخش واقعي اقتصاد تزريق كند. در واقع تجميع سرمايه بانكهاي اسلامي در دوران بحران مالي نسبت به بانكهاي متعارف، بهتر بوده است.
بانکهای قرضالحسنه نیز بهعنوان یکی از عناصر کليدي بانکداري اسلامي، در تحقق اين عملكرد موفقيتآميز نقش داشتند. بهطور كلي بانكهاي قرضالحسنه علاوه بر مزيتهاي كلي بانكهاي اسلامي، در دستيابي به اهداف توسعهاي نيز نسبت به بانكهاي تجاري، در جايگاه بهتري قرار ميگيرند.
در بانک قرضالحسنه، توزیع عادلانه درآمد و کاهش فقر بهعنوان یکی از اهداف اصلی مد نظر قرار دارد. با توجه به اينکه در بانك قرضالحسنه، تجهيز و تخصيص منابع با استفاده از عقد قرضالحسنه انجام ميشود، اين عضو خانواده بانكداري اسلامي ميتواند در توزيع درآمد و بهدنبال آن كاهش فقر در جامعه، تأثيرگذار باشد.
بانک قرضالحسنه، سرآمد بانکهای اسلامی
آنچه که از تجربه جهانی بانکداری اسلامی مرور شد، در رابطه با بانک قرضالحسنه مهر ایران نيز صادق است. با اينکه بحران مالي به دليل توسعه پايين نهادهاي مالي ايران، تأثير چنداني بر اقتصاد ايران نداشت، اما ركود اقتصادي و نرخ سود بالاي سپردههاي بانكي، دو چالش اساسي به شمار مي آيند؛ چالشهايي كه بانك قرض الحسنه مهر ايران موفق شده بهخوبي بر آنها فائق آيد.
بر اساس قانون عملیات بانکی بدون ربا، به سپردههای قرضالحسنه سودی تعلق نميگيرد. در نتيجه جذب سپرده قرضالحسنه در نظام بانکي کشور، که در آن سود سپردههاي بانكي بين ۱۵ تا ۲۰ درصد تعيين شده است، نميتواند چندان آسان باشد. اين در حالي است كه از طي سالهاي ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸، منابع بانك قرضالحسنه مهر ايران، ۵۰۰ درصد رشد يافته است. همچين سرمايه بانك نيز در اين بازه زماني از ۱۵هزار ميليارد ريال به ۲۵هزار ميليارد ريال رسيده است.
موفقیت بانک مهر ایران به استناد آمار
عملکرد بانک قرضالحسنه مهر ایران در سایر شاخصهای اصلی نظام بانکي نيز نشاندهنده قرارگيري آن در جايگاهي برابر با بانکهاي متعارف كشور و حتي بالاتر از آنها است. در شرايطي كه وضعيت استحكام مالي بانكهاي ايران در جايگاه ۱۲۲ از بين ۱۳۸ كشور جهان قرار دارد، قرار گرفتن نام يك بانك ايراني كه بر مبناي عقد قرضالحسنه فعاليت ميكند در رتبه نخست بانكهاي ايران و رتبه برتر مؤسسات كاملاً اسلامي جهان، نشان از عملكرد متفاوت اين بانك دارد.
بر اساس صورتهای مالی سال ۱۳۹۵، میانگین نسبت کفايت سرمايه بانکهاي ايراني حدود پنج درصد است. اين در حالي است که نسبت کفايت سرمايه بر اساس استانداردهاي بينالمللي در بانكهاي ساير كشورهاي جهان بايد حداقل برابر با ۱۳ درصد باشد. با اين وجود، بانك قرضالحسنه مهر ايران، با نسبت ۴۰ درصدي كفايت سرمايه در سال ۱۳۹۵، تفاوت قابل توجهي با ساير بانكهاي كشور دارد. نسبت كفايت سرمايه كه با يك بيان ساده، از تقسيم سرمايه بانك به دارايي بانك بهدست ميآيد، نشاندهنده توانايي بانك براي حمايت از سپردهگذاران در برابر زيانهاي احتمالي است.
عملکرد بانک قرضالحسنه مهر ایران در شاخصیهایی مانند نسبت مطالبات به مصارف نيز قابل توجه است. نسبت مطالبات به مصارف اين بانک در طول حيات حدود ۱۲ سالهاش، کمتر از يك درصد بوده است. با توجه به ركود سالهاي اخير در اقتصاد ايران، بانك قرضالحسنه مهر ايران توانسته در هر سال، رشد منابع قرضالحسنه را نيز تجربه كند.
در سال ۱۳۹۶ منابع بانک قرضالحسنه مهر ایران، رشد ۸۲ درصدی داشته است. این میزان در سال گذشته ۵۵ درصد بوده و همچنين تا پايان بهمن ماه سال جاري، اين بانک رشد ۶۳ درصدي را در منابع خود تجربه کرده است.
آنچه گفته شد نشان میدهد بانکهای اسلامی در سطح جهانی و بانکهاي قرضالحسنه در کشورمان عملکرد موفقتري نسبت به بانكهاي متعارف داشتهاند. بانك قرضالحسنه مهر ايران نيز به استناد آماري كه بازخواني شد، يكي از سرآمدان اين عرصه بوده است. مهر ايران اميدوار است با ترويج فرهنگ قرضالحسنه در كشورمان، بتواند بيش از پيش خدماتش را به جامعه ايراني عرضه كند.
منبع: پول نیوز
کلیدواژه: بانک قرض الحسنه مهر پول نیوز سرمایه گذاری وام قرض الحسنه سود سپرده بانک قرض الحسنه مهر ایران بانک قرض الحسنه مهر ایران بانک های اسلامی بانک های متعارف قرض الحسنه سپرده ها بحران ها بانک ها بانک ها بر اساس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۰۰۴۹۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسئلهگی حجاب؛ از بحران داخلی تا بشارت تمدنی
حجاب یک بحران مزمن و حل نشده ۱۰۰ ساله است که عملیات تمام عیار شناختی دشمن آن را به بحرانی آشوبزا تبدیل کرد اما برخلاف وضعیت داخلی وقتی مسئله حجاب در سطح تمدنی مطرح میشود، اتفاقاً خیلی امیدوار میشویم و به میزان قدرت نرم و فرهنگی خودمان پی میبریم. - اخبار اجتماعی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم -طیبه مجردیان: مدرسه اندیشهورزی رحا نشستی با موضوع حجاب برگزار کرد. حجت الاسلام دکتر محمدرضا کدخدایی؛ مدیرگروه مطالعات جنسیت و خانواده موسسه شناخت یکی از سخنرانان حاضر در این نشست بودند و در راستای تحلیل وضعیت کنونی حجاب در کشور بحثی با عنوان "فتنه کشف حجاب و مقابله تمدنی غرب با انقلاب" ارائه کرد که در ادامه میخوانید.
حجاب به مثابه پدیده بحرانی
موضوع حجاب را میتوان از سه زاویه و سه مدل مورد بحث و بررسی قرار داد؛ حجاب به مثابه بحران اجتماعی. حجاب به مثابه پدیده آشوب زا و حجاب به مثابه نماد جنگ تمدنی اسلام و غرب. ناظر بر این مدل ها نکاتی را خدمت شما عرض میکنم.
موضوع حجاب در جامعه ما یک عقبه تاریخی دارد. یکسری اتفاقات و تحولات در بحبوحه تجدد در ایران یعنی بعد از دوره قاجار و از ابتدای مشروطه به وقوع پیوست و روی موضوع حجاب متمرکز شد. از طرفی به دلیل ارزشهای دینی جامعه ایران از همان زمان، حجاب به یک موضوع هویتی تبدیل شد. ما این عقبه تاریخی و فرهنگی را باید در نظر بگیریم. این عامل زمینهای حجاب در جامعه ماست.
در دوره پهلوی دوم و بعد از انقلاب هم دو عامل باعث شد مسئله حجاب و آن عامل زمینه که یک مسئله مقطعی بود به شکل یک مسئله مزمن اجتماعی ضریب بگیرد؛ یکی مدرنیته و اجرای ناقص الگوهای توسعه در ایران بعد از انقلاب است. البته قبل از انقلاب هم همینگونه هست اما بعد از انقلاب قضیه خیلی فرقی نکرد و برنامه های توسعه ادامه پیدا کرد و تحت تاثیر همین برنامههای توسعه، مسئله تاریخی حجاب ضریب میخورد. در دوران جنگ موضوع حجاب به کمون میرود و الا هم قبل از جنگ و هم بعد از جنگ، حجاب مسئله اجتماعی ما بود و هست.
بنابراین دو عامل اصلی یکی مدرنیته و اجرای ناقص الگوهای توسعه در ایران است و دیگری هم مقاومت نظام سرمایهداری درباره این نماد یعنی حجاب باعث میشود حجاب به یک بحران اجتماعی تبدیل شود.
اما عوامل مداخلهگری هم وجود دارد که باعث میشود حجاب خصوصاً در دهه 90 در حد بحران، ضریب بخورد. یکی از این عوامل، اقتضائات دوران گذار برای سیاست گذاری و اجرای الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت است. این گذار در ترکیه هم اتفاق افتاد، ترکیهای که مسلمان و اکثراً اهل سنت هستند و اتفاقاً اهل تسنن بیشتر دغدغه احکام شرعی دارند مثل سیستان و بلوچستان و بعضی از شهرهای جنوبی ما یا بعضی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که بافت عمومی این مناطق نسبت به حجاب خیلی پایبندتر هستند اما چه میشود که در ترکیه بحران حجاب اتفاق نمیافتد؟ چون این کشورها در مدار الگوهای توسعه میافتند و هیچ آلترناتیوی هم برای توسعه غربی ندارند. ما هم بعد از انقلاب، الگوهای توسعه را رها نکردیم ولی یک مضمونی داریم اجمالاً به نام الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که هنوز محقق هم نشده و در گام اولش هستیم اما همین تضاد یک عامل مداخلهگر میشود و به عوامل اصلی تبدیل حجاب به یک مسئله بحرانی، ضریب میدهد.
معاندان علاقمند به پررنگ شدن جرمانگاری لایحه عفاف و حجاب هستندحجاب به مثابه پدیده آشوبزا
بحث دیگر موضوع حجاب به مثابه یک پدیده آشوب زا است. مسئله حجاب تا یک زمانی مسئله بحرانی است. عرض کردم که حجاب بعد از انقلاب خصوصاً در دهه 90 به بحران تبدیل شد. این بحران در دهه 90 به حد آشوب رسید.
لازم به ذکر است ما یک مسئله داریم. یک مسئله اجتماعی داریم. این مسئله زمانی که ضریب بخورد حالت بحرانی پیدا میکند. وقتی بیشتر ضریب بخورد حالت آشوب زا پیدا میکند و باز بیشتر ضریب بخورد به جنگ داخلی ختم میشود. معیار همه اینها هم نظم اجتماعی است یعنی ما داریم موضوع حجاب را در حد کلان اجتماعی مطرح میکنیم.
مقاطعی که موضوع حجاب بحرانی شد را کم و بیش داریم. اما حجاب در دو زمان عملا به یک پدیده آشوبزا تبدیل شد. یکی قبل از انقلاب در زمان رضا شاه است، همان کشت و کشتار و درگیریهای اجتماعی. یکی هم سال 1401 که حجاب به مثابه پدیده آشوب زا طرح شد. حجاب به مثابه پدیده آشوبزا بعد از انقلاب فقط در سال 1401 اتفاق افتاد. و این تنها تجربه ما بود.
این سوال مطرح میشود که چه عواملی در جهت تبدیل حجاب به امر آشوبزا بعد از انقلاب نقش داشت؟ یکی از عوامل زمینهای، عقبه حجاب در ایران به مثابه یک مسئله مزمن اجتماعی است. یعنی از زمان مشروطه تا به الآن این مسئله وجود دارد و یک مسئله مزمن100 ساله است. قبل از انقلاب مسئله حجاب داشتیم، بعد از انقلاب هم داشتیم و این مسئله تطوراتی داشته است. بعد از انقلاب یک شوک وارد شد، زمان جنگ یک مقدار به کمون رفت. دوباره بعد از جنگ در دوران سازندگی و اصلاحات تطورات مختلفی داشته، دهه 90 دوران بحرانیاش بود. در سال 1401 هم به یک پدیده آشوب زا تبدیل شد. یکی از عوامل زمینهای دیگرش هم این است که این مسئله با وجود اینکه دغدغه حاکمیت و دغدغه اجتماعی است اما حل نشده است.
اما عامل اصلی آشوبزا شدن حجاب در سال 1401؛ با توجه به نتایج پژوهش گستردهای که ما در موسسه شناخت و بر اساس پیمایشها، پژوهشهای کیفی و کمی و رصدی و نخبگانی و گروههای کانونی انجام دادیم، کار مفصلی که تبدیل به هفت اثر مکتوب برای موسسه شد بحث عملیات شناختی دشمن است. یعنی اگر عملیات شناختی دشمن در بحبوهه جنگ ترکیبی 1401 در بستر رسانه نبود این پدیده آشوبزا نمیشد. سیرش را داشت طی میکرد، نمیگوییم مشکلی نداشتیم این مشکل بوده و هست اما ضریب رسانهای پیدا کرد و واقعاً در این مدت یک عملیات منسجم شناختی داشتیم. همه قوای جبهه رقیب که یک جبهه گسترده هم بود و حداقل حدود چهل و خوردهای کشور درگیرش بودند، پای یک جنگ تمام عیار ترکیبی آمدند. این جنگ همه سنخها را هم داشت؛ جنگ سخت، جنگ نرم، جنگ روانی، جنگ نیمه سخت، جنگ رسانهای، جنگ دیپلماتیک، همه اینها را داشت.
اما عامل اصلی که باعث شد آمریکا و اروپای غربی پای این جنگ بیایند، چه بود؟ عوامل مختلفی دارد ولی یکی از مهمترین عوامل و دغدغه اصلی آمریکا بریکس بود و دغدغه اصلی اروپا هم موضوع تحریمهایی بود که به سمت خودش برگشته بود و اروپا را در یک فشار اقتصادی و اجتماعی قرار داده بود. همان زمستان سرد و موضوعات مختلفی که اروپا را درگیر کرده بود. پس عامل این مسئله خود بحث حجاب نیست.
مگر ما مسئله در جامعه کم داریم؟ آیا باید حتماً به آشوب و جنگ داخلی تبدیل شود؟ ما مسائل مهمتر هم داریم اما چرا آشوبزا نشدند؟ چون در بحث حجاب عملیات شناختی دشمن در فضای مجازی و رسانه را داریم. عامل اصلی آشوبزا شدن، مداخله از سمت غرب است. این نتیجه یک ادعا نیست حتی میشود میان نخبگان؛ چه نخبگان موافق حاکمیت و چه نخبگان مخالف حاکمیت به یک توافق اجمالی رسید که حجاب زمانی مسئله آشوب زا شد که غرب با دستگاه رسانهای خودش پای کار آمد. این عامل اصلی بود اما عوامل مداخلهگر عبارتاند از ابعاد دیگر جنگ ترکیبی مثل جنگ دیپلماتیک و... غرب تقریباً همه قوای خودش را در فتنه حجاب پای کار آورد. یک عامل دیگر هم ضعف تدافعی و بیایدگی و اختلاف و انفعال در شیوه مواجهه با بحران حجاب در جبهه انقلاب است.
تاملی در موضوع حجاب و هارمونی فرهنگ از بنیادها تا نمادهاحجاب به مثابه نماد جنگ تمدنی اسلام و غرب
این هم مدل دوم اما نکته سوم ناظر بر بحث تمدنی است. اجمالاً بگویم دو مدل قبلی، مدلهای سیاه و نگرانکنندهای هستند یعنی وقتی ما گزارشهای آنها را در سطح نظم اجتماعی و مسئلهشدگی مزمن و آشوبزایی میبینیم، نگران میشویم. اما
برخلاف وضعیت داخلی حجاب که نگرانکننده هست وقتی مسئله حجاب در سطح تمدنی مطرح میشود، خیلی امیدوار میشویم و به میزان قدرت نرم و قدرت فرهنگی خودمان پی میبریم و متوجه میشویم چرا غرب روی بحث حجاب متمرکز شده است؟ خود این موضعگیری، اهمیت پدیده حجاب را میرساند. این یک جنگ واقعی است که بالاخره در این جنگ آسیب، کشته، مجروح و اسیر وجود دارد.
این بحث مفصل است اما یک نگاه اجمالی میکنم و در مورد آن چند نکته را میگویم. در موضوع حجاب به مثابه جنگ تمدنی اسلام و غرب هم سه عامل وجود دارد. اینجا دیگر حجاب را مسئلهمزمن و آشوبزای ایران نمیبینیم. باید این موضوع را در نگاه تمدنی نگاه کنیم.
یک مچ اندازی بین تمدن اسلام و غرب است که ببینیم کدام تمدن از این درگیری، پیروز بیرون میآید؟ چه بسا اینجا یک نکته مثبت و بشارت برای نگاه تمدنی است اما یک تهدید و هشدار برای نگاه نظامی است. در جنگهای تمدنی چه بسا پیشبینی جدی این باشد که تمدن اسلام پیروز میشود و شاخصهای آن هم خیلی زیاد است. اما معلوم نیست آن جامعهای که بستر این جنگ تمدنی باشد الزاماً قوایش را از دست ندهد و زمین گیر نشود، روی این موضوع است که ما یکمقدار مسئله داریم و الا ساز و کارهای این جنگ تمدنی دارد نشان میدهد که این تمدن اسلامی است که دارد اوج میگیرد و تمدن غربی رو به افول است. اما من همیشه روی این تاکید میکنم؛ همان قدر که ما از افول آمریکا و تمدن غرب صحبت میکنیم و متقابلاً روی تعالی تمدن اسلامی تاکید میکنیم اما این الزاماً به معنای عدم افول ایران نیست البته به لحاظ جنبه فرهنگی عرض میکنم. بالاخره وقتی دو پایگاه با هم درگیر میشوند یک پایگاه آمریکا و دیگری ایران، بالاخره این درگیریها جوامع را ضعیف میکند و اگر در این سازوکارها نتوانند قدرت خودشان را بازیابی کنند، چه بسا تمدن مسیر خودش را میرود اما پایگاه عوض میشود یا به امت اسلامی منتقل شود که الزاماً با مرز جغرافیایی شناخته نمیشود.
مثل قضیه فضای مجازی که یک نگاه شبکهای دارد، نگاه دینی به امت اسلامی هم یک نگاه شبکهای است و چه بسا به این شکل توسعه پیدا کند.
اجمالا حجاب به مثابه یک موضوع جنگ تمدنی بین اسلام و غرب دو عامل زمینهای دارد؛ یکی توزیع و تکثیر جمعیتی مسلمانان در جوامع توسعه یافته است، چه توسعه یافته غربی و چه شرقی و خصوصاً در جوامع غربی. عامل زمینه دیگر و مکمل این عامل هم انقلاب ایران است که یک نفوذ فرهنگی ایجاد کرد و اساساً باعث شد جنگ تمدنی شکل بگیرد. یعنی تمدن اسلام یک پایگاه قوی به نام انقلاب اسلامی ایران پیدا کرد.
زمینههای فرهنگسازی حجاب؛ گرایش ذاتی به حیا و خانوادهدوستیدو عاملی که بیان شد عوامل زمینهای هستند اما عامل اصلی که باعث رشد حجاب و جنگ تمدنی شده است؛ یکی بحث قدرت خانواده و زوجیت در اسلام است و دیگری دوسویگی و جنسیتزدایی غرب است. برخلاف بعضی که معتقد هستند ما در موضوع خانواده در مقام ضعف و دفاع هستیم، واقعش این است که اینگونه نیست. قدرت خانواده در دین اسلام به لحاظ فرهنگی زیاد است. همین الان با وجود اینکه کل جهان با مشروعیتزدایی از خانواده روبرو است، جامعه اسلامی اینگونه نیست. حتی در قشر سکولار جوامع اسلامی هم، خانواده قدرت قابل ملاحظهای دارد و این یک عامل اصلی برای ایجاد جنگ تمدنی است. این در حالی است که غرب با موضوع مردوارگی و دوسویگی و جنسیتزدایی مواجه است و به قول مقام معظم رهبری این موضوع باعث فروریزی تمدنیشان میشود. البته این خطر را ما هم داریم اما هنوز در تمدن اسلامی، خانواده و زوجیت قدرتمند است. این عامل باعث میشود تمدن اسلامی و غربی با هم مچ بیندازند؛
تمدن غربی تفوق صنعتی و نظامی و فرهنگی و علمی و همه اینها را پیدا کرده و تمدن اسلامی چه بسا در حاشیه باشد اما با تحریک آن عامل زمینه که انقلاب ایران و نفوذ فرهنگی ایران است، ظرفیت قابل ملاحظهای برای جهانی شدن دارد. عامل مداخلهگری هم که به این جنگ تمدنی ضریب میدهد، اتحاد دولتها و ملتهای اسلامی بر مبنای فرهنگ دینی است. ایده امت اسلامی در بحث دین مطرح بوده و هست به علاوه اینکه فضای مجازی با اینکه یک قتلگاه و شر عظیم است اما از آن طرف یک خیر عظیم هم هست که نگاه امتگونه و شبکهمند این تفکر و فرهنگ را گسترش میدهد.
عامل مداخلهگر دیگر هم تکثر فرهنگی و گسست فرهنگی است. یعنی اتحاد دولتها و ملتهای اسلامی بر مبنای فرهنگ دینی اسلامی دارد اوج میگیرد اما از آن طرف در جوامع غربی با ایدههای پلورالیسم فرهنگی شاهد یک تکثر و گسست و گسل فرهنگی هستیم که آنها را ضعیف میکند. همه اینها قاعدتاً عاملی در جهت تقویت این جنگ تمدنی است.
پایان پیام/