شیوع ویروس قاره پیما در هالیوود!
تاریخ انتشار: ۴ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۰۰۵۵۰۹
به گزارش صدای ایران از اعتماد، استیون سودربرگ، کارگردان امریکایی پس از همهگیر شدن آنفلوآنزای خوکی در سال ۲۰۰۹ به فکر ساخت فیلمی درباره ویروسی که مرزهای چند قاره را میگذرد، افتاد. او قصد داشت تریلری پزشکی بسازد و در آن «دقیقا آن چه اتفاق میافتد نشان دهد.» سودربرگ فیلم «شیوع» را ساخت و در آن روند پرسرعت ویروس کشندهای را که از هوا منتقل میشود و طی چند روز فرد را میکشد، دنبال کرد.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پانتیپول (۲۰۰۸)
گرنت میزی دیجیای است که در ایستگاه رادیویی شهر کانادایی پانتیپول کار میکند. زمانی که خبر انتشار ویروسی که آدمها را به زامبی تبدیل میکند، میشنود خودش را در اتاقک رادیو حبس کرده و سعی میکند چارهای برای هشدار درباره این ویروس و نوع انتقال عجیبش که زبان انگلیسی است، بیابد. به همین دلیل گرنت مجبور است با شنوندگانش فرانسوی دستوپا شکسته صحبت کند.
«پانتیپول» آشکارا فرضیهای میسازد که معانی بسیاری در مورد رسانههای جمعی (به خصوص رادیو) و تنزل مقام زبان در فرهنگی که مبالغهآمیزی، زبانی خاص، اخبار ساختگی و سناریوهای مهندسی شده آن را دربرگرفته، دارد.
بروس مکدونالد، کارگردان سینما و تلویزیون کانادایی این فیلم تریلر را در سال ۲۰۰۸ براساس رمان «پانتیپول همه چیز را عوض میکند» نوشته تونی برجس، رماننویس کانادایی روی پرده برد.
قرنطینه (۲۰۰۸)
جان اریک داودل، کارگردان و فیلمنامهنویس امریکایی که بیشتر او را برای ساخت فیلمهایی در ژانر وحشت میشناسیم، سال ۲۰۰۸ فیلمی با عنوان «قرنطینه» را با ویدیوهای پیدا شده ساخت که در حقیقت بازسازی فیلم اسپانیایی «REC» به کارگردانی و نویسندگی ژاوما بالاغارو و پاکو پلاساست. پس از شیوع ویروسی مرموز که انسانها را به قاتل تبدیل میکند، گزارشگر تلویزیونی و فیلمبردارش در آپارتمانی که برای کنترل و جلوگیری از شیوع این ویروس قرنطینه شده است، زندانی میشوند. خطوط تلفن، اینترنت، تلویزیون و آنتن موبایل قطع شده است. و مقامات رسمی کسانی که در این آپارتمان محبوس شدهاند، اطلاعات نمیدهد. بالاخره وقتی دوره قرنطینه تمام میشود تنها شاهد و مدرک از این اتفاق فیلم عوامل تولید برنامه تلویزیونی است. قسمت دوم این فیلم را سه سال بعد جان پوگیو با عنوان «قرنطینه: غیرقابل درمان» ساخت که پیرنگ و مکان و زمان داستان آن ربطی به «آرییسی» نداشت. داستان هم درباره مسافران پروازی است که مقامات دولتی گمان میکنند آنها ویروس مرگباری دارند و آنها را به قاتل تبدیل میکند. بنابراین دستور قرنطینه شدنشان را میدهند.
من افسانه هستم (۲۰۰۷)
سال ۱۹۵۴ ریچارد ماتئسون، نویسنده امریکایی رمانی پسارستاخیزی در ژانر وحشت نوشت که در توسعه ژانر زامبی- خونآشامها نقش بسزایی ایفا کرد. محبوبیت و موفقیت این رمان به حدی بوده است که تا به حال سه اقتباس سینمایی «آخرین مرد روی زمین» (۱۹۶۴) به کارگردانی ابالدو راگونا و سیدنی سالکو، «مرد اومگا» (۱۹۷۱) به کارگردانی بوریس ساگال و «من افسانه هستم» (۲۰۰۷) به کارگردانی فرانسیس لارنس از روی آن ساخته شده است.
از نظر منتقدان فیلم «من افسانه هستم» ساخته فرانسیس لارنس- کارگردان امریکایی که پیش از آن «کنستانین» را ساخته بود- با نقشآفرینی ویل اسمیت موفقترین اقتباس سینمایی این رمان معرفی شده است. داستان فیلم زندگی آخرین مرد روی زمین، رابرت نویل را دنبال میکند که حین تلاش برای حفظ بقایش باید از بازماندگان مسموم به ویروس دوری کند. نویل، دانشمندی که به این ویروس مصون است در اوضاع و احوالی که ناقلان این ویروس او را احاطه کردهاند برای کشف درمان آن تلاش میکند. خوشبختانه روشنایی روز این بیماران را میکشد بنابراین شبها بیرون میآیند و شهر را تخریب میکنند. نویل هم روزها به شکار مبتلایان میرود و داروهایش را روی آنها آزمایش میکند اما سه سال است که به هیچ نتیجهای نرسیده است.
شیوع (۱۹۹۵)
در درام تعلیقی «شیوع» به کارگردانی ولفگانگ پترسون، فیلمساز آلمانی، تلاش عدهای از دانشمندانی را برای جلوگیری از نابودی شهری کوچک- و احتمالا سراسر کشور- به تصویر میکشد. اواسط دهه ۱۹۶۰ است که ویروسی مرگبار در زئیر، کشوری در آفریقای مرکزی، کشف میشود که در طول ۲۴ ساعت تمام ساکنان دهکدهای را میکشد. محققان دولتی برای بررسی و واکاوی علت فراخوانده میشوند و از سوی دیگر نیروهای نظامی تلاش دارند دهکده را از بین ببرند تا این که خطر انتشار ویروس را به جان بخرند. ۳۰ سال بعد که دوباره این ویروس در آفریقا شیوع پیدا میکند، سم دنیلز (با بازی داستین هافمن)، کارشناس بیماریهای واگیردار، فراخوانده میشود. میمونی که حامل این بیماری است به امریکا قاچاق میشود و طولی نمیکشد که این بیماری اهالی شهری را در حومه کالیفرنیا از پای درمیآورد. سم به کمک همسرش (رنه روسو) و همکار او (کوین اسپیسی) که محققان مرکز کنترل بیماری هستند، تلاش میکند درمانی برای این بیماری پیدا کند. در این حین ژنرال مککلینتاک (دونالد ساترلند) معتقد است برای جلوگیری از انتشار ویروس باید آن شهر را بمباران کرد و جراح ارتش، ژنرال فورد (مورگان فریمن) میان سم و ژنرال مککلینتاک گیر میافتد.
داستان «شیوع» در مورد این که نیروی نظامی و سازمانهای مدنی تا چه حد در جلوگیری از شیوع ویروسی مرگبار و واگیردار نقش دارند، گمانهزنی میکند. اکران این فیلم در مارس ۱۹۹۵ با شیوع ویروس ابولا در زئیر همزمان بود.
۱۲ میمون (۱۹۹۵)
تری گیلیام، کارگردان و فیلمنامهنویس بریتانیایی فیلم نئو نوآر علمی- تخیلی «۱۲ میمون» را بر اساس فیلم فرانسوی «La Jetee» ساخته کریس مارکر، فیلمساز فرانسوی، سال ۱۹۹۵ روی پرده برد. فیلم «۱۲ میمون» زندگی جیمز کول (با بازی بروس ویلیس) را در سال ۲۰۳۵ دنبال میکند. او زندانی است و اگر موافق سفر به گذشته باشد و ویروسی مرگبار را از بین ببرد، آزاد میشود. این ویروس عمده جمعیت روی زمین را کشته است و باقی انسانها ساکن زیرزمینها شدهاند چون هوا به این ویروس مسموم شده است. کول به سال ۱۹۹۰ یعنی شش سال پیش از شروع انتشار این ویروس بازمیگردد. اما هشدارهای او به گوش آدمهای بیخبر غیر عقلانی به نظر میرسد و طولی نمیکشد که در آسایشگاه روانی بستری میشود. در آنجا با دانشمندی به نام دکتر کاترین ریلی (مادلن استو) و جفری گونیز (براد پیت)، پسر دیوانه ویروسشناسی مطرح آشنا میشود. همان موقع است که مقامات دولتیای که کول را به سفر در زمان فرستادهاند او را به ۲۰۳۵ بازمیگردانند و بار دیگر او را به سال ۱۹۹۶ میفرستند. این بار کول، دکتر ریلی را میرباید تا از کمکهای او بهرهمند شود. او در پی جستوجوهایش گرافیتی «ارتش دوازده میمون» را میبیند، اما به محض این که غرق تماشای گرافیتی میشود، صداهایی میشنود و انگار دارد عقلش را از دست میدهد. ظاهرا گونیز که انگار دیوانهای هذیانگو است، میتواند معمای «۱۲ میمون» را حل کند.
آبله (۱۹۷۲)
«آبله» یا «Variola Vera» فیلمی محصول سینمای یوگسلاوی و به کارگردانی گوران مارکوویچ، فیلمساز صرب است. همانطور که از عنوان فیلم پیداست این اثر سینمایی به شیوع آبله در سال ۱۹۷۲ در یوگسلاوی و به خصوص رویدادهای مربوط به همهگیری و قرنطینه در بیمارستان عمومی بلگراد میپردازد. داستان از این قرار است که جهانگرد یوگسلاویایی از مردی بیمار در بازار آفریقا فلوت میخرد. طولی نمیکشد که علائم مرگبار آبله در او نمایان میشود. هنگام بازگشت به بلگراد راهی بیمارستان میشود دکترها که بیماری او را اشتباه تشخیص میدهند و باعث شیوع آبله میشوند... فیلم «آبله» رفتار خودخواهانه و ایثارگرانه انسانها را در دوران بحران به تصویر میکشد. مارکوویچ فیلمنامه این اثر را با الهام از «طاعون» نوشته آلبر کامو، نویسنده فرانسوی، جلوی دوربین برد و در آن به مسائلی همچون مرزها، سیاست جلوگیری از نفوذ، عفونت و تصمیمگیریهای بحرانی و سرنوشتساز دولت بدون مشورت با شهروندانش از درونمایههای ثابت اغلب فیلمهای مارکوویچ به شمار میروند. مارکوویچ این فیلم را با الهام از وقایع حقیقی ساخت اما عناصر ژانر وحشت نیز در آن دیده میشود.
وحشت در خیابانها (۱۹۵۰)
فیلم نوآر «وحشت در خیابانها» به کارگردانی الیا کازان، کارگردان مطرح امریکایی است که در سال ۱۹۵۰ در خیابانهای نیواورلئان جلوی دوربین برد. در فیلم «وحشت در خیابانها» ریچارد ویدمارک، بازیگر سینما و تئاتر امریکایی، شخصیت دکتر کلینتون رید را ایفا میکند که در خدمات سلامت امریکا مشغول کار است و باید برای جلوگیری از انتشار یک نوع بیماری واگیردار با زمان رقابت کند. حامل بیماری، بیگانهای غیرقانونی است که جنایتکارهایی به نام بلکی و ریموند فیچ (با نقشآفرینی جک پالانس و زیرو موستل، بازیگران امریکایی) او را به قتل رساندهاند. زمانی که ماموران محلی در گزارش خود به شرایط عجیب جسد اشاره میکنند، هراس از انتشار ویروسهای جسد شکل میگیرد و در نتیجه دکتر رید را برای تحت کنترل درآوردن اوضاع احضار میکنند. او در ابتدای ماموریتش با مخالفتهای رییس پلیسی (با نقشآفرینی پل داگلاس) روبهرو میشود، اما بالاخره دکتر رید پابهپای رییس پلیس برای پیدا کردن ردپایی از بلکی و فیچ که هر دو ناقل این ویروس شدهاند، کار میکند. کازان سبک فیلمبرداری فیلم مستند را برای ساخت «وحشت در خیابانها» تجربه کرد. با وجود اینکه این اثر منتقدان را به دو دسته تقسیم کرد، کازان «وحشت در خیابانها» را تنها فیلم کاملش میدانست. برای ساخت همین فیلم بود که جایزه بینالمللی جشنواره فیلم ونیز و دو اسکار دریافت کرد.
نقاب مرگ سرخ (۱۹۶۴)
یکی از داستانهای کلاسیکی که به شیوع بیماری پرداختهاند، داستان کوتاه «نقاب مرگ سرخ» است که ادگار آلن پو، نویسنده امریکایی آن را در سال ۱۸۴۲ نوشت. داستانی که فیلمسازهای مختلف آن را دستمایه ساخت فیلمهای سینمایی کردهاند. یکی از درخشانترین آنها فیلمی است که راجر کورمن، کارگردان و تهیهکننده امریکایی، در سال ۱۹۶۴ با بازی وینسنت پرایس، بازیگر امریکایی که برای نقشآفرینی در فیلمهای ژانر وحشت مشهور است، جلوی دوربین برد. داستان فیلم از این قرار است که طاعون سرخ (مرگ سرخ) در ایتالیای قرون وسطی شیوع یافته و مردم از ترس مرگ به شاهزاده پراسپرو (وینسنت پرایس) حاکم ظالم که قلعهای مستحکم و امن دارد، پناه بردهاند تا از فرشته مرگ دوری کرده باشند. شاهزاده پراسپرو که خود را بنده شیطان میداند هر کسی را که به قلعهاش برود با بیرحمی میکشد. تا این که دهقان جوانی تصمیم میگیرد، مقابل ظلم او مقاومت کند و با فرشته مرگ معاملهای میکند. فیلم شامل دو زیرداستان دیگر میشود که یکی بر اساس داستان دیگری از پو به نام «هاپ فراگ» و دیگری بر اساس داستانی از آگوست دو ویلیر دو لیل آدام، نویسنده فرانسوی به نام «شکنجه امید» است. فیلم «نقاب مرگ سرخ» هفتمین قسمت از مجموعه فیلمهایی است که راجر کورمن بر اساس داستانهای ادگار آلن پو جلوی دوربین برد. در اغلب فیلمهای این مجموعه وینسنت پرایس نقش شخصیت اصلی را ایفا میکند.
طاعون فلورنس (۱۹۱۹)
از قدیمیترین فیلمهایی که به شیوع بیماری پرداختهاند، فیلم تاریخی و صامت «طاعون فلورنس» است که اوتو ریپرت، کارگردان آلمانی با فیلمنامهای از فریتس لانگ، کارگردان و فیلمنامهنویس اتریشی- آلمانی در سال ۱۹۱۹ ساخت. داستان فیلم داستان عاشقانه تراژیکی است که وقایع آن در فلورنس و سال ۱۳۴۸، درست پیش از شیوع مرگ سرخ در ایتالیا که تمام قاره را در برگرفت، روی میدهد. لانگ فیلمنامهاش را بر اساس داستان کوتاه «نقاب مرگ سرخ» از ادگار آلن پو نوشت اما طاعون را در هیبت زنی اغواگر نشاند تا پیرنگ داستان بر اساس احساسات شخصیتها پیش رود.
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: صدای ایران شیوع کرونا شیوع وحشت در خیابان ها جلوی دوربین برد بر اساس داستان انتشار ویروس شیوع ویروس نقش آفرینی ژانر وحشت ۱۲ میمون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۰۰۵۵۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طولانیترین عفونت کرونا که ۶۱۳ روز طول کشید، بیش از ۵۰ جهش ایجاد کرد
زیسان: این مرد ۷۲ ساله ناشناس زمانی که در سال ۲۰۲۲ و پس از دریافت چندین واکسن کووید، به نوع اومیکرون (Omicron) ویروس کرونا مبتلا شد، دچار نقص ایمنی شدید بود.
به گزارش زیسان، از آن زمان، وی در مجموع ۶۱۳ روز تا زمان مرگش در اکتبر سال گذشته، به طور مداوم تستش به ویروس کرونا مثبت بود.
اگرچه موارد بسیار طولانی کووید-۱۹ در گذشته گزارش شده، اما این طولانیترین موردی است که تاکنون وجود داشته است.
در طول ۲۰ ماه عفونت، پزشکان تمام تلاش خود را برای کمک به مرد مسن انجام دادند، اما هیچ نتیجهای حاصل نشد. بدن او حتی با کمک داروهای آنتیبادی نمیتوانست پاسخ ایمنی کافی برای مبارزه با ویروس داشته باشد و سال گذشته به دلیل تشدید یک بیماری زمینهای درگذشت.
بیماران مبتلا به “SARS-CoV-۲” معمولاً ویروس را ظرف چندروز یا چند هفته از بین میبرند، اما در این حالت شدید، عفونت تقریباً دو سال ادامه داشت.
در طول دوره عفونت، پزشکان مکرراً از مرد نمونهبرداری کردند تا مواد ژنتیکی ویروس کرونا را تجزیه و تحلیل کنند و دریافتند که نوع اصلی Omicron BA۱ در بدن او بیش از ۵۰ جهش داشته است؛ جهشهایی که میتوانستند از سیستم ایمنی بدن انسان فرار کنند.
خوشبختانه، «هیچ انتقال مستندی» از این مرد به سایر اعضای جامعه وجود نداشت، اما این مورد بر خطرات طولانیمدت عفونت SARS-CoV-۲ تاکید دارد.
محققان نوشتند: «این مورد بر خطر عفونتهای پایدار SARS-CoV-۲ در افراد دارای نقص ایمنی تاکید میکند، زیرا ممکن است انواع منحصر به فرد ویروس کووید به دلیل تکامل گسترده، درون میزبان ظاهر شود.»
tags # کرونا سایر اخبار آیا انسان میتواند در فضا تولید مثل کند؟ | رابطه جنسی و زایمان در فضا چگونه است؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام میشود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی میکنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه میشود؟