Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-19@16:03:54 GMT

زن جوان:تنوع طلبی همسرم آشیانه ام را ویران کرد

تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۰۲۱۰۷۱

زن جوان:تنوع طلبی همسرم آشیانه ام را ویران کرد

زنی که به اتهام کتک کاری و ترک انفاق از همسرش شکایت کرده بود؛ درباره سرگذشت خودش به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد توضیحاتی ارائه داد.

به گزارش مشرق، خوب می‌دانم اختلافات شدید بین من و همسرم که به آستانه طلاق کشیده است ریشه در مسائل فرهنگی و تحصیلی دارد، اما پنهان کاری برخی موضوعات خانوادگی در مراسم خواستگاری و همچنین آشنایی همسرم با یک زن دیگر در فضای مجازی به شدت به این اختلافات و ناسازگاری‌ها دامن زده است تا جایی که.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..

زن جوان که به اتهام کتک کاری و ترک انفاق از همسرش شکایت کرده بود با بیان این که همسرم به خاطر تنوع طلبی و ارتباط با زنان دیگر هیچ رابطه عاطفی با من ندارد درباره سرگذشت خودش به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: دومین فرزند یک خانواده شش نفره هستم که پدرم با کارگری و بدبختی هزینه‌های زندگی ما را تامین می‌کرد مادرم نیز همانند پدرم تحصیلات ابتدایی داشت و به امور خانه داری مشغول بود. در این شرایط من تا مقطع دبیرستان درس خواندم، اما نتوانستم به دلیل مشکلات اقتصادی و خانوادگی تحصیلاتم را تا پایان دبیرستان ادامه بدهم و به همین دلیل ترک تحصیل کردم تا این که فروردین سال ۹۱ «مختار» به خواستگاری ام آمد.

بیشتر بخوانید:

خودکشی بعد از قتل پدر و مادر زن

او مدرک تحصیلی کارشناسی اش را در یکی از رشته‌های علوم انسانی دانشگاه آزاد گرفته بود، اما پدرش اهل یکی از روستاهای شهری در خراسان رضوی بود که همه اطرافیانم از اهالی آن شهر می‌ترسیدند نمی‌دانم چرا همه خانواده و دوستان و آشنایانم بسیاری از اهالی آن شهر را افرادی عصبانی و خشمگین تصور می‌کردند به همین دلیل پدرم بلافاصله به خواستگارم جواب رد داد چرا که معتقد بود ریشه نسبی خواستگارم به آن شهر باز می‌گردد و من در زندگی خوشبخت نخواهم شد، اما مادر خواستگارم که از اهالی سمنان بود همچنان بر این خواستگاری پافشاری می‌کرد و مدعی بود پسرش به شهر مد نظر ما رفت و آمدی ندارد و خصوصیات اخلاقی اش نیز با پدرش تفاوتی از زمین تا آسمان دارد.

خلاصه این اصرارها و رفت و آمدها حدود یک سال و نیم به طول انجامید تا این که در نهایت پدرم به این ازدواج رضایت داد و من و مختار با هم به گفتگو پرداختیم. او که در یک شرکت خصوصی کار می‌کرد و ماهیانه ۳۰۰ هزار تومان حقوق دریافتی داشت مدعی بود پدرم از همسر اول خود صاحب فرزندی نشده و به همین دلیل با مادر من ازدواج کرده است و من هم بیشتر به زادگاه مادرم در سمنان تعلق خاطر دارم. خلاصه طولی نکشید که پای سفره عقد نشستم و در حالی به زندگی مشترک با مختار ادامه دادم که او به تحصیلاتش ادامه داد و مدرک فوق لیسانس گرفت. این گونه بود که با افزایش ناگهانی حقوق همسرم زندگی ما رونق دیگری یافت، اما متاسفانه از آن چه می‌ترسیدم بر سرم آمد چرا که همسرم دست بزن داشت و توهین و فحاشی می‌کرد وقتی از نظر مالی اوضاع اقتصادی ما بهتر شد همسرم نیز به دنبال تنوع طلبی رفت و مدام با زنان غریبه در فضاهای مجازی ارتباط داشت. به همین دلیل روابط عاطفی ما هر روز سردتر می‌شد و اختلافاتمان شدت می‌گرفت.

مختار ادعا می‌کرد من یک دختر بی سواد و خانه دار روستایی هستم و او از همراه بودن با من خجالت می‌کشد همسرم می‌گوید تو در شأن من نیستی و من باید حداقل با یک دختر پزشک ازدواج می‌کردم از سوی دیگر زمانی که به زادگاه مادرش رفته بودیم تازه فهمیدم که مختار درباره تعداد همسران پدرش نیز به من دروغ گفته است و پدر شوهرم دارای سه زن رسمی است و از همسر اولش نیز پنج فرزند دارد. مادر مختار نیز پس از طلاق از همسر اولش و در حالی که صاحب یک پسر بوده با پدر همسرم ازدواج کرده و بعد از آن نیز زن دیگری را به عقد خودش درآورده است. وقتی به مختار اعتراض کردم که چرا در جلسه خواستگاری به من دروغ گفته است با عصبانیت فریاد زد این که پدرم چند زن دارد ربطی به تو ندارد! اختلافات و ناسازگاری‌های بین من و همسرم در حالی شدت می‌گرفت که او هر بار مرا کتک می‌زد و دختری بیسواد خطاب می‌کرد. با وجود این من به خاطر دختر یک ساله ام همه این مشکلات را تحمل می‌کردم تا شاید روزی همسرم به آغوش خانواده اش بازگردد و دست از ارتباط با زنان غریبه بردارد، ولی او تصمیم گرفته است با یکی از همان زنانی که در فضای مجازی با او آشنا شده ازدواج کند و من دیگر تحمل سرزنش‌ها و کتک کاری‌های او را ندارم. از سوی دیگر نیز همسرم با ندادن مخارج زندگی مرا برای گرفتن طلاق در تنگنا گذاشته است، اماای کاش...
شایان ذکر است، به دستور سرهنگ عابدی (رئیس کلانتری قاسم آباد) پرونده شکایت این زن جوان در دایره مددکاری اجتماعی و توسط کارشناسان زبده کلانتری مورد رسیدگی قرار گرفت تا آن‌ها به زندگی مشترک خود با رفع اختلافات ادامه دهند.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: روزنامه خراسان

منبع: مشرق

کلیدواژه: انتخابات98 کرونا لیگ قهرمانان آسیا اخبار حوادث سمنان زن جوان تنوع طلبی همین دلیل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۰۲۱۰۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دوباره گشت ارشاد؛ جلوی بن‌شدادها و بن‌عامرها را بگیریم

عصر ایران ؛ محمد آریان‌نیا - در این روزهایی که گشت ارشاد به خیابان‌ها بازگشته و شاهد ویدئوهایی تلخ از وقایع رخ داده مربوط به این موضوع هستیم، تحلیل‌ها و هشدارهای بسیاری در این باره نوشته شده است. از اثر معکوس این جور برخوردها گفته‌اند و از بذری که در دل مردم می‌کارد. اما به گمانم حکومتی که حکایت حمله به اسراییل را اینقدر خوب به سرانجام می‌رساند خود بسیار بهتر و پیش‌تر به این تحلیل‌ها آگاه است. پس مشکل کجاست که هر روز شاهد ویدئوهایی بسیار تلخ از برخورد با دختران و زنان این سرزمین و سکوت غمناک ناظرانش هستیم؟   ریشه را باید به گمانم در وجود تفکرات رفاعه بن شداد و نَجدَه بن عامر در بخش‌هایی از حاکمیت جستجو کرد که در نزد خود گمان می‌کنند هر کدام از این ویدئوها سندی محکم بر دفاعشان از احکام الهی است و توشه آخرتشان را پر می‌کند. آن‌هایی هم که هشدار می‌دهند نیز یا غافلند یا دشمن که در هر روی نباید وقعی بهشان گذاشت.   اما این دو نفر که از آن‌ها نام بردم کیستند؟   اولی [رفاعه بن شداد] از یاران امام علی و رهبران توابین بود که کسی در میزان دیانت او شک ندارد. او با  قیام مختار هم همراه شد اما تفکرات افراطی‌اش آش را آنقدر شور کرد که راهی جز خروج از حلقه یاران ابوعبید ثقفی برایش نگذاشت. رفاعه بن شداد در مختارنامه   او همان است که در آن سکانس طلایی سریال مختارنامه، مورد عتاب مختار قرار می‌گیرد: «همیشه یا افراط کرده اید یا تفریط. اگر خودتان را شیعه علی می‌دانید و اگر می‌خواهید حکومت یاران علی بعد از ۳۰ سال شکست و تلخ کامی نتیجه بدهد، بروید و با خود و خدایتان خلوت کنید و در کاری که به آن جاهلید و علم ندارید دخالت نکنید و فتواهای صد من یه غاز ندهید!»   نجده بن عامر هم فرمانده کسانی بود که خود را لشگر خدا می‌نامیدند و ما آن‌ها را به نام خوارج می‌شناسیم. گروهی که اتفاقاً بر عکس نظر ما، خود را از هر کسی داخل‌تر به دین می‌دانستند و می‌دانند. اما به قول عبداله بن زبیر در همان سریال مختارنامه: «از شریعت فقط ذکر خشک و خالی اش را بلد شده‌اند. کمی حکمت چاشنی دیانتشان می‌کردند دچار عارضه بدفهمی نمی‌شدند.»   البته پر واضح که قصه به این راحتی نیست. اگر در سریال مختار این دو نفر و تفکراتشان کاملاً قابل تشخیص بودند اما افرادی که امروزه این تفکرات را نمایندگی می‌کنند به راحتی قابل شناسنایی نیستند.   فقط می‌توان با حسرت و ناراحتی به نتیجه تفکراتشان نگاه کرد و با تلخی برای بار هزارم پرسید: «چگونه می‌شود که نه از اتفاقات داستان مهسا امینی درس نگرفتید و نه نگران عواقب وحشتناک این برخوردها بر دیانت مردم نیستید؟ رعایت حجاب که بماند.»   گرچه همان طور که در بالا گفته شد، این افراد به سوالات و تحلیل‌های ما وقعی نمی‌نهند اما باید امیدوار بود که عقلای قوم به مدد بیایند و نگذارند تصویری که از خیابان‌های ایران به دنیا مخابره می‌شود اینقدر غم‌انگیز باشد. آن هم در زمانی که دشمنی که هم ما و هم آن‌ها به وجودش معتقدند مترصد فرصتی برای سواستفاده است. کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • بدگویی‌های پدرم تحریکم کرد، مادرم را کشتم!
  • دوباره گشت ارشاد؛ جلوی بن‌شدادها و بن‌عامرها را بگیریم
  • قتل دلخراش مادر ۴۵ ساله به دست پسرش/ «پدرم حرف‌های بدی درباره مادرم می‌زد، آنقدر گفت تا باور کردم»
  • شیدا دهداری: «پرویزخان» شبیه پدرم نیست
  • قتل دلخراش مادر جوان به دست پسرش | پدرم آنقدر بدگویی کرد که باور کردم مادرم...
  • ربودن مرد جوان به خاطر ۵۰ میلیارد تومان تتر
  • حق حضانت فرزند، اهرم فشار والدین
  • قتل مادر در اثر بدگویی‌های پدر معتاد
  • «پرویزخان» شبیه پدرم نیست
  • از بوی بد دهان تا چای سرد