Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جماران»
2024-04-24@22:59:34 GMT

حکایت پیر قصه گو؛ گفت و گو با مهدی آذر یزدی

تاریخ انتشار: ۸ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۰۵۹۸۶۱

حکایت پیر قصه گو؛ گفت و گو با مهدی آذر یزدی

این کتاب ۲۳۰ صفحه ای در سال ۱۳۹۱ توسط انتتشارات موسسه فرهنگی و هنری و چاپ و صحافی جهان کتاب به تیراژ  یک هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۸۰۰۰ تومان به چاپ رسیده است.

نویسنده در مقدمه این کتاب گفته است؛ آن چه به دنبال می آید صورت پیراسته و پرداخته یک گفت و گوی بلند است با استاد مهدی آذر یزدی درباره زندگی و آثارش او پیش از این گفت و گو دست کم چهار بار به سفارش این جا و آن جا زندگی نامه هایی مختصر یا مفصل از خود نوشته بود و بیش از ۱۰ بار پای مصاحبه های مختلف مطبوعاتی و رادیویی با موضوعات گوناگون نشسته بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این گفت و گو اما از ابتدای زندگی او تا پایان زمستان ۱۳۸۳ مورد بحث قرار گرفته است هنگام گفت و گو با نیم نگاهی به روزشماری که صورت گسترش یافته آن در ابتدای همین کتاب به جای زندگینامه او می آید به گوشه های مختلف زندگی و آثار آذر یزدی سرک کشیده شده، نگارنده پیش از آن نیز در پاییز همان سال گفت و گویی دیگر با آذر یزدی انجام داده بود که ابتدا به صورت ۲ شماره پیاپی در هفته نامه محلی پرگار در یزد به چاپ رسید.

روز شمار زندگی مهدی آذر یزدی؛ شنبه ۲۷ اسفند در روستای خرمشاه واقع در حومه شهر یزد دیده به جهان گشود، پدرش حاج علی اکبر حاج حسن رشید خرمشاهی و مادر حاجی سکینه دختر حاج موسی عابدینی بوده است.

۸ مرداد ۱۳۰۱ تاریخ تولد بر اساس شناسنامه ای که بعدها برای خود گرفته است؛ ۱۳۰۵ تحصیلات مکتب خانه ای در خرمشاه زیر نظر بی بی مادربزرگ مادری که مکتب دار بود، ۱۳۰۶ حضور در مکتب خانه آقا سید ابوالقاسم در محله تل شهر یزد جهت گرفتن سرمشق خوشنویسی،

مهدی آذر یزدی درباره زندگیش می گوید؛ ابتدا در محله ای زرشتی نشین زندگی می کردند و از آنجا که پدرش اذان می گفت بخصوص در هنگام اذان صبح موجب نارضایتی ساکنان آن محله که اکثرا زرتشتی بودند می شد و پدرم به همین خاطر آن خانه را فروخت و به محله دیگری رفتیم که تمام ساکنان آن جا مسلمان بودند.

او می گوید، خانواده ی ما به دلیل مذهبی یا هر دلیل دیگر خانواده ای منزوی بود ما با هیچ کس حشر و نشر نداشتیم یادم نمی آید که هیچ وقت در خانه مان مهمان داشته باشیم یا اینکه جایی به مهمانی رفته باشیم ، ما جدا بودیم از مردم و زندگی خاصی داشتیم مثل اینکه در روستایی زندگی می کردیم که تنها یک خانواده در آن زندگی می کرد هیچ رفت و آمدی با مردم نداشتیم. بابای من رعیت بود یعنی کشاورزی می کرد هندوانه کاری، گندم کاری و زمانی باغبان هم بود که الان هم این باغ ها هست و معروف هم هست باغ غضنفر و باغ پهلوان. 

این کتاب صورت پیراسته و پرداخته یک گفت و گوی بلند است با زنده یاد مهدی آذر یزدی درباره زندگی و آثارش، در این گفت گو آذر یزدی از سوانح حیات خود از کودکی تا جوانی، میانسالی و کهنسالی با بیانی آمیخته با طنز و بذله گویی سخن گفته است.

منبع: جماران

کلیدواژه: انتخابات 98 بودجه 99 ویروس کرونا تولد زمستان فرهنگی و هنری مسلمان مهدی آذر یزدی انتخابات 98 بودجه 99 ویروس کرونا امام خمینی س سید مصطفی خمینی سید احمد خمینی سید حسن خمینی انقلاب اسلامی مهدی آذر یزدی گفت و گو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۰۵۹۸۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چاپ یک‌رمان پلیسی دیگر از فردریک دار/«آموزش آدمکشی» در بازار نشر

به گزارش خبرنگار مهر، رمان پلیسی «آموزش آدمکشی» نوشته فردریک دار به‌تازگی با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب صدوهشتمین‌عنوان مجموعه پلیسی «نقاب» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

«آسانسور»، «مرگی که حرفش را می‌زدی»، «کابوس سحرگاهی»، «چمن»، «قیافه نکبت من»، «بزهکاران»، «بچه‌پُرروها»، «زهر تویی»، «قاتل غمگین»، «تصادف»، «تنگنا»، «دژخیم می‌گرید»، «اغما»، «نان حلال»، «مردِ خیابان»، «قتل عمد؟»، «دفتر حضور و غیاب»، «آغوش شب»، «آدم که نمی‌میرد»، «قرار ملاقات با یک نامرد»، «زندگی دوباره» و «سرب داغ برای این‌خانم‌ها» عناوین رمان‌هایی به‌قلم دار هستند که تا به‌حال با ترجمه عباس آگاهی در قالب مجموعه نقاب منتشر شده‌اند.

در ادبیات معاصر فرانسوی و جهان نام فردریک دار به‌عنوان نویسنده‌ای توانا و پرکار ثبت شده است. او در سال ۱۹۲۱ متولد و در سال ۲۰۰۰ درگذشته است. زندگی پرماجرایش موضوع آثار متعدد بوده و مصاحبه‌های فراوان و آموزنده‌اش در سامانه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی در اختیار دوستداران قرار گرفته است. فردریک دار نه تنها با نام اصلی خود بلکه با استفاده از حدود بیست نام مستعار دیگر، نزدیک به ۳۰۰ رمان و داستان بلند و کوتاه، حدود ۲۰ نمایشنامه و ۱۶ اثر سینمایی خلق کرده است. ده‌ها رمان پلیسی او با نام مستعار «سن آنتونیو» و با لحنی ویژه و منحصر به فرد نوشته شده‌اند.

چاپ ترجمه آثار این‌نویسنده به قلم آگاهی از زمستان سال ۹۲ توسط انتشارات جهان کتاب آغاز شد.

رمان «آموزش آدمکشی» در یک‌پلاژ آرام در ساحل دریای مدیترانه و اواخر فصل مسافرت شروع می‌شود که پلاژ و هتل‌های ساحلی هنوز میزبان گردشگران هستند. شخصیت اصلی داستان پروفسوری انگلیسی به‌نام ناکس است که روی صندلی چرخدار می‌نشیند و حضورش در محل داستان، به‌خاطر یک‌الهام غیبی است که از یک‌جنایت خبر داده است. او باخبر شده جنایتی غریب‌الوقوع در پیش است. در این‌سفر منشی و مرید آشفته‌حال پروفسور هم حضور دارد و او را همراهی می‌کند. حادثه قتل توسط یک‌زوج فرانسوی رخ می‌دهد که به‌شدت از همدیگر تنفر دارند...

رمان پیش‌رو ۲ بخش اصلی دارد که «بخش یکم: آموزش» و «بخش دوم: قتل» هستند. هرکدام از این‌دوبخش هم فصل‌های مختلفی را شامل می‌شوند که مربوط به حوادث یک‌بازه زمانی ۳ روزه هستند؛ چهارشنبه ۲۸ اوت، پنجشنبه ۲۹ اوت و روز قتل که دوشنبه ۲ سپتامبر است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

ناکس ناگهان از جا پرید.

با دیدن صفحه برفکی تلویزیون متوجه شد که به خواب رفته بوده است. صدای سوت ملایمی از تلویزیون به گوش می‌رسید.

پروفسور به ساعتش، که صفحه‌ای نورانی داشت، نگاه کرد. ساعت دقیقا یک بود. به خود گفت که شاید از سروصدا بیدار شده است. هتل از همه نوع صدا، از غرغر لوله‌ها گرفته، تا صدای آسانسور و همهمه مسافران شب‌زنده‌دار پُر بود... او از سروصدا بیزار بود و در رویای سکوت باشکوه روستاهای انگلیسی به سر می‌بُرد.

چغچغه کوچکی روی میز کنار تختش قرار داشت. شبیه آن‌چیزی که در گذشته طاعونی‌ها وقتی به مردم سالم نزدیک می‌شدند، برای خبردار کردنشان به کار می‌بردند. آن را به صدا درآورد. این جغجغه برای طبیدن بانی، در طول شب به کار می‌رفت. ولی مرد جوان به این‌فراخوان پاسخی نداد و پروفسور فکر کرد: «او هنوز برنگشته است.» و غمگین شد. از روزی می‌ترسید که کُرایدُن، به دنبال یک زندگی فعال، وی را ترک کند و این امری کاملا طبیعی بود. ناکس آمادگی داشت با این‌صحنه آخر زندگی‌اش مواجه شود. تسلیم و رضا موثرترین نیروهاست زیرا به کمک آن می‌توان با بدترین گرفتاری‌ها کنار آمد.

این‌کتاب با ۱۸۲ صفحه، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۱۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 6086166 صادق وفایی

دیگر خبرها

  • با ۷ میلیارد تومان چندمتر خانه می‌توان خرید؟
  • کتاب «اُمّ علاء» نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • روایت زندگی نخستین فرمانده یزدی/ پنجم اردیبهشت ماه، روز مفتضحانه‌ترین باخت نظامی ایالات متحده در تاریخ کشور ایران
  • در این منطقه از تهران می‌توان با ۲۰۰ میلیون تومان خانه رهن کرد
  • زندگی دوباره ۴ بیمار با اهدای عضو در مشهد
  • چاپ یک‌رمان پلیسی دیگر از فردریک دار/«آموزش آدمکشی» در بازار نشر
  • نرخ رهن مسکن تهران؛ رهن در محله آذری با ۳۵۰ میلیون تومان
  • بازگشت حمید لولایی به محله خانه به دوش بعد از ۲۰ سال؛ خانه‌ای وجود ندارد + ویدئو
  • «محل سگ بگذارید لطفا!»
  • عرضه رمان ایرانی «باغ کَج» در بازار نشر