استيون اسپيلبرگ «اينديانا جونز 5» را نميسازد
تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۰۷۲۸۰۷
خبرگزاری آریا- پس از طی یک دوره طولانی برای رسیدن به روند تولید فیلم جدید «ایندیانا جونز» اکنون استیون اسپیلبرگ کارگردانی این پروژه را رها کرده و گفته شده کارگردان دیگری این کار را انجام خواهد داد.
به گزارش آریا، به نقل از ورایتی، استیون اسپیلبرگ فیلم «ایندیانا جونز 5» را کارگردانی نمیکند و برای اولین بار در تاریخ 39 ساله این مجموعه فیلمها، گارگردان دیگری جایگزین وی میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گفته منابع، جیمز منگولد کارگردان نامزد اسکار برای فیلم «فورد در برابر فراری» در حال مذاکره است تا قسمت پنجم «ایندیانا جونز» را کارگردانی کند.
وی کارگردانی فرانچایز «ولورین» را برعهده داشت و با ساخت «لوگان» در سال 2017 که به یک فیلم پرفروش بدل شد و 619 میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرد، موفق به کسب نامزدی اسکار برای فیلمنامه اقتباسی هم شد.
اما همچنان استیون اسپیلبرگ به عنوان تهیهکننده در این پروژه حضور خواهد داشت. گفته شده وی دست از کارگردانی این فیلم کشیده چون معتقد است یک کارگردان جوان و متعلق به نسل دیگری باید روی صندلی کارگردانی این فیلم بنشیند تا چشماندازهای جدید را وارد این فیلم کند.
هریسون فورد هنوز در پروژه حضور دارد. او اخیراً گفته بود تا دو ماه دیگر تولید «ایندیانا جونز 5» شروع میشود.
دیزنی نخستین بار سال 2016 اعلام کرده بود که قصد دارد قسمت پنجم «ایندیانا جونز» را بسازد و اسپیلبرگ کارگردان و فورد بازیگر آن خواهند بود. ابتدا زمان اکران فیلم 19 جولای 2019 تعیین شد و بعد تاریخ آن تا 10 جولای 2020 به تعویق افتاد و بعد به 9 جولای 2021 تغییر یافت. جاناتان کاسدان پسر لارنس کاسدان نویسنده «مهاجمان صندوق گمشده» نیز برای نوشتن فیلمنامه معرفی شد تا فیلمنامه اوریجینال دیوید کوئپ را بازنویسی کند.
با آمدن یک کارگردان جدید شاید زمان اکران این فیلم باز هم به تعویق بیفتد. البته جورج لوکاس هم از تهیهکنندگان این فیلم است.
اسپیلبرگ پیشتر صندلی کارگردانی «دنیای ژوراسیک» را هم ترک کرده بود و آن را به کالین ترورو سپرده بود.
این در حالی است که امسال سال شلوغی برای اسپبلبرگ است. او در حال طی کردن مراحل پس از تولید فیلم جدیدش است که نسخه جدیدی از «داستان وست ساید» است. دیزنی این فیلم را از طریق استودیو قرن بیستم، 18 دسامبر اکران می کند.
فیلمهای «ایندیانا جونز» با چهار فیلم نزدیک به 2 میلیارد دلار در سراسر دنیا فروخته است. آخرین فیلم از این مجموعه یعنی «ایندیانا جونز و جمجمه کریستال» 12 سال قبل روی پرده رفت و بیش از 790 میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرد. این مجموعه برای دوستدارانش بسیار نوستالژیک است.
منبع: خبرگزاری آریا
کلیدواژه: استیون اسپیلبرگ ایندیانا جونز 5 ایندیانا جونز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۰۷۲۸۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داریوش مهرجویی؛ قتل فجیع کارگردان در خانه/ نشر مصاحبه با مقتول در روز قتل
عصر ایران- سالی که نیمۀ نخست آن با خبر درگذشت یک کارگردان مشهور سینما و آن هم نه به صورت طبیعی که با مرگ خودخواسته یا همان خودکُشی آغاز شده بود (کیومرث پوراحمد) در نیمۀ دوم هم آبستن چنین غافلگیرییی برای ایرانیان بود و چه بسا تلختر چون اولی تصمیم خود کارگردان بود و دومی تصمیم قاتل یا قاتلان که داریوش مهرجویی و همسرش را در ویلای شخصیشان در کرج سلاخی کردند.
این که نام کوچک کارگردان داریوش بود و قتل در پاییز و با سلاح سرد رخ داد و همسرش را هم کشتند و جنایت در خانه خودشان انجام شد 5 مولفهای بود که ذهنها را در آغاز به سوی شبیهسازی با قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری در پاییز 1377 برد.
این در حالی بود که داریوش مهرجویی از همان سال 61 که به ایران بازگشت، دیگر گرد سیاست نگشت و با فیلمها در حال کار و زندگی بود و در عین حال تأملات فلسفی داشت و اگرچه مثل اکثر شهروندان به وضعیت کنونی معترض بود اما کنش سیاسی تندی نداشت تا به چنان سرنوشتی دچار شود. خیلی زود البته معلوم شد انگیزۀ قتل سیاسی نبوده اما هنوز چنان که باید و شاید ابعاد حادثه تشریح نشده تا باقی ماندۀ شایعات هم رخت بربندد.
مهم ترین زمینۀ شایعه آخرین مصاحبۀ همسر او - وحیدۀ محمدیفر- بود که از تهدیداتی سخن میگفت و ابراز نگرانی میکرد و همین هم سبب شگفتی شد که چرا خودشان قضیه را جدیتر نگرفتند یا موقتا به مکانی دیگر نکوچیدند یا از دیگران نخواستند به آنان یاری کنند تا طعمهای تنها در مقابل مهاجم یا مهاجمان نباشند؟ مصاحبه درست در همان روز قتل در صفحه اول روزنامه اعتماد منتشر شد. اتفاقی که اگر بی سابقه نباشد کمسابقه است و به واقع اسباب حیرت است. دادستان کل دادگستری البرز هم گفت: «شکایتی در دادسرای فردیس طرح نشده بود تا پلیس یا دستگاه قضایی ورود داشته باشد.»
در گفتوگو با همسر داریوش مهرجویی اگرچه در روتیتر از اقدام به سرقت با چاقوی فردی ناشناس اشاره شده اما تیتر درباره این موضوع نیست و به نقل از او آمده «سنتور علی سنتوری را دزدیدند» حال آن که به قاعده باید به تهدید پرداخته میشد. حتی تصویر هم به بهرام رادان بازیگر نقش سنتوری اختصاص دارد نه مصاحبه شونده.
داریوش مهرجویی در آغاز دهه ۶۰ از ایران رفت اما تصمیم گرفت بازگردد و کار کند. بازگشت و به خلق آثاری ماندگار پرداخت که به بخشی از گنجینه فرهنگی و هنری ایران بدل شدند.
او مطالعات و علایق فلسفی داشت چنانکه در دانشگاه «یوسیالای» لُسآنجلس نیز در رشته فلسفه تحصیل کرد و با فیلم هایی که ساخت به یکی از نمادهای موج سینمای ایران بدل شد.
اگر مهاجرت اوبه فرانسه 60 ادامه مییافت نه «اجارهنشینها» داشتیم و نه از سه گانۀ «سارا، پری و لیلا» خبری بود و نه از «مهمان مامان» و «سنتوری» و کارهای دیگر که از همه خاطره داریم.
فیلمهای سالهای متأخر او را اگرچه خیلیها دوست نداشتند و برخی به ضعف فیلمنامههای همسر جوان نسبت میدادند اما خود کارگردان جایی خصوصی گفته بود «نارنجیپوش» نیز یک دورۀ انحطاط تاریخی را به تصویر کشیده است. مشهورترین اثر او البته «هامون» بود در ۱۳۶۸ و در دهۀ 70 نیز بانو، سارا، پری، لیلا و درخت گلابی را.
مهرجویی به ایران برگشت چون در غرب احساس امنیت نمیکرد و پیرانه سر در خانه امن خود کشته شد و این نیز به واقع مایه شگفتی و تحسر بود:
"من مهاجرت را تجربه کردهام. خوب نبود. آدم در غرب احساس ناامنی میکند. غرب، خیلی بیرحم است. سیستم و قوانین آنها بیرحم است. با همین قوانین سفت و سخت، اقتصادشان را شکل دادهاند. مثل ما نیستند که با پول نفت زندگی کنند... وقتی میروی یا مجبور میشوی به عنوان پناهنده ثبتنام کنی با یک حقوق بخور و نمیر یا تن بدهی به کارهای پست و ناجور. ضمن این که اروپاییها بیگانههراسی دارند و دایم در این باره حرف میزنند که مهاجران را باید بیرون کرد... یک نانوایی بود در پاریس کنار خانه ما. یک روز همسرم آمد. دیدم خیلی ناراحت است. گفتم چه شده؟ گفت به خاطر سه سانتیم ( یک صدم فرانک) که کم داشتم همه خریدهایم را پس گرفت و گفت برو پولش را بیاور. بله، به خاطر سه سانتیم!"- [مجلۀ 24، اسفند 1390]
قتل فجیع کارگردان و همسرش تکان دهنده ترین پایان بود برای یک عمر زندگی هنری که دل و دماغی برای کسی باقی نگذاشت تا به آن نگاه سینمایی داشته باشد جز یک نفر که خشم و اعتراضاتی را برانگیخت و بیشتر چندش آور توصیف شد.