درنگی در سلوک، رویکردها و فعالیتهای مرحوم سیدهادی خسروشاهی
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۱۵۳۰۴۴
به گزارش خبرنگار مهر، یاسر عسگری فعال حوزه کتاب و نشر، پژوهشگر مسائل جهان اسلام و دانشجوی دکترای مطالعات تطبیقی ادیان دانشگاه ادیان و مذاهب قم در یادداشتی با عنوان درنگی در سلوک، رویکردها و فعالیتهای استاد خسروشاهی به ابعاد علمی و شخصیتی مرحوم خسروشاهی پرداخته است:
۱. یک هفته از درگذشت استاد سید هادی خسروشاهی (رحمت الله علیه) گذشته و جامعه علمی و فرهنگی و حوزوی همچنان پیام تسلیت میدهد یا درباره شخصیت او اظهارنظر میکنند و یاد و نامش را گرامی میدارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۲. استاد خسروشاهی از آموزههای اسلامی و سیره معصومین (ع)، «تحقق عدالت»، «مبارزه با ظلم و ساختار / حاکمیت ظالمانه»، «روشنگری» و «مبارزه برای ایجاد حکومت اسلامی و انسانی» را فهمید. او در مقابل انواع اسلامهایی که در جامعه دینی روزگار پهلوی معرفی میشد (اسلام فردی، اسلام اجتماعی، اسلام عرفانی، اسلام روایی و اسلام سیاسی)، به دنبال «اسلام سیاسی» و از مروجان و منادیان «اسلام سیاسی» بود و آن را برای بهبود اوضاع جهان اسلام، مفیدتر میدانست. عدالت طلبی و مبارزه با ظلم و ساختار یا حاکمیت ظالمانه در آثار و ترجمههای اولیه اش پررنگ است و ترجمه کتاب از اندیشمندان جهان اسلامی به ویژه کتابهای «عدالت اجتماعی در اسلام» سید قطب و «امام علی (ع) صدای عدالت انسانی» جرج جرداق بیشتر به روحیه مبارزاتی و عدالت طلبی و ظلم ستیزی ایشان برمی گردد. او در دهههای چهل و پنجاه بیشتر پیگیر تحقق عدالت سیاسی و سرنگونی نظام ظالمانه و غیرمردمی شاهنشاهی پهلوی بود و با پیروزی انقلاب اسلامی و تحقق حاکمیت اسلامی و عدالت سیاسی و نقش مردم در سرنوشت خودشان، بیشتر تمرکزش در دهههای شصت و هفتاد، بر روشنگری بین المللی و معرفی نهضتهای اسلامی جهان اسلام و همکاری با آنها و احیای هویت اسلامی و انقلابی جوامع اسلامی و بالتبع بسترسازی برای سرنگونی نظامهای ظالمانه و دیکتاتوری منطقه و ریشه کن کردن استعمارگران از جوامع اسلامی بود.
۳. استاد خسروشاهی شخصیتی تقریبی بود و برای تحقق تقریب مذاهب و آرمان اتحاد اسلام، یک مأموریت / رسالت / استراتژی برای خود متصور بود و بر آن اساس عمل میکرد: ۱. «تبیین عقلانی تشیع و معرفی تشیع اجتهادی و انقلابی به جهان اسلام» و ۲. «معرفی اسلام سیاسی و اعتدالی اهل سنت به جامعه تشیع» و ۳. «حفظ یا ترجمه میراث آنها و پررنگ کردن اثرگذاری این جریان» و ۴. «ارتباط عملی و همکاری عینی میان آنها».
اگر به فعالیتهای او در دورههای مختلف زندگی اش، چه در ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی، چه در ایام حضورش در واتیکان و ایتالیا و مصر با دقت نظاره کنیم، مصادیق آن قابل رؤیت و منطق فعالیتهای او قابل فهم و تلاشهای او قابل احترام است. پرداختن او به جریانهای اسلام سیاسی و انقلابی در ایران و جریان اسلام سیاسی و اسلام اعتدالی در جهان اسلام مانند اخوان المسلمین، به این رویکرد کلان یا مأموریت / رسالت / استراتژی یا نقشه زندگی او برای خودش برمی گردد. ابعاد نظری این رویکرد، احتمالاً متأثر از تجربه عملی سیدجمال حسینی و امام موسی صدر، تعمیق یافت و نهادینه شد: دغدغه اسلام و اتحاد جهان اسلام و بلکه فراتر از آن، جهان انسانیت.
۴. استاد خسروشاهی در یک خاندان علم و فقاهت و بیتی ریشه دار پرورش یافت. پدر و دو تن از برادرانش، از فقها و علمای شاخص تبریز و پدر و یک برادرش حتی صاحب رساله عملیه در منطقه آذربایجان بودند. اگرچه خسروشاهی نوجوان مسیر علم و فقاهت را بر پایه همیشه ریشه و سابقه خانوادگی آغاز کرد ولی احتمالاً متأثر از آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی و شهید نواب صفوی، مشکل را فقدان یا کمبود رساله عملیه نمیدید و پای در راهی جدید و متمایز از خانواده اش گذاشت: او از همان دوره جوانی، فردی «سیاسی»، «استعمارستیز» و «جهانی اندیش» بود؛ چرا که به استناد خاطراتش، پدر و برادرانش غالباً علمای غیرسیاسی شناخته میشدند.
۵. نکته مهم در زندگی استاد خسروشاهی و شاید از دلایل مهم موفقیت و جامعیت، «حضور» و «تجربه» بود. ایشان محضر بسیاری از علمای بزرگ شیعه و حتی علمای بزرگ و شخصیتهای برجسته بلاد را درک کرد و همچنین با سفرهای متعدد به شهرها و کشورهای منطقه با علما و دانشمندان و همچنین مصلحان اجتماعی جهان اسلام ارتباط گرفت؛ چه به صورت حضوری و چه مکاتبهای و آنچه از مطالعه کتابها یا آثار شخصیتها خوانده بود، را با ارتباط مستقیم حضوری یا مکتوب، تعمیق یا تصحیح یا تکمیل میکرد. او روحیه جستجوگری عجیب و صاحب تجربیات مختلف بود. خیلی از مسائل را با جستجوگری هایش، ه صورت تجربی یافته بود و خوشبختانه برخی یافتههای تجربی اش را تا جایی که میتوانست مکتوب کرده و به نسلهای بعدی رسانده است و از این جهت میتوان گفت که ایشان از جهت انتقال تجربه و دانش، فردی خسیس و محافظه کار نبود و برای روز مبادا و استفاده در «آینده» کنار نمیگذاشت؛ آیندههایی که معمولاً نمیرسد و جامعه و نظام و جوامع اسلامی از آن تجربیات و تحلیلها و خاطرات محروم میشوند.
۶. استاد خسروشاهی در حوزه پژوهش و تحقیق، پُرکار و پرتلاش بود. در نوشتن وسواس نداشت و راحت مینوشت، اما در انتشار (به ویژه کتاب تاریخی) سبک، سلیقه و دقت نظرهای خاص خودش را داشت. در حوزههایی که عشق و علاقه ویژه اش بود، بسیار پُرحوصله بود؛ مانند گردآوری اسناد و مدارک به صورت عمومی و به ویژه درباره شخصیتهای محبوب زندگی اش: سید جمال الدین اسدآبادی، آیت الله کاشانی، نواب صفوی، آیت الله طالقانی و علامه طباطبایی که به نظرم به این شخصیتها و این جریان، یک جور «غیرت» و «تعصب» داشت و اگر نبود تلاشهای شبانه روزی و دلسوزی استاد درباره حفظ میراث و خاطرات و اسناد و مدارک فعالیتهای این شخصیتها، شاید تاریخ جور دیگری این شخصیتها و جریانها را روایت میکرد.
۷. استاد خسروشاهی بسیار مطالعه میکرد، به تعبیری، شخصیتی پُرخوان بود. مطالعات مختلف و متنوعی داشت، اگرچه روی «مطالعات تاریخ معاصر» و «مطالعات جهان اسلامی» تمرکز بیشتری داشت. فقط مطالعه کتابخانه ای نداشت و به پژوهش میدانی و شناخت مستقیم خیلی اعتقاد داشت؛ چرا که هم دیده بود و هم معتقد بود که ابعاد همه مسائل و اتفاقات، آن طوری که صورت گرفته روایت نمیشود و به دلایل مختلف در کتابها نوشته نمیشود. تا این اواخر از مطالعه کتب (حتی کتب افراد ناشناس یا کمتر شناخته شده) یا نشریات (حتی نشریات منطقهای) غفلت نمیکرد. روحیه جستجوگر و حوصلهای عجیب و غریب داشت. پیگیر کتابها یا نشریات چاپ شده و جدید بود و مأموریت خودش را تمام شده تلقی نمیکرد. اگرچه از او نشنیدم یا تاکنون در آثار چاپ شدهاش نخواندم که درباره خودش یا طلاب و روحانیون حوزههای علمیه تعبیر «سرباز امام زمان (عج)» را به کار برد ولی در عمل، مانند مثل سربازی که در جبهه نبرد حضور دارد و وظیفهای به او سپردند، هیچ وقت سنگر خودش را ترک نکرد. او در این دهه اخیر، جبهه نبرد خودش را حوزه تاریخ معاصر میدانست و در این باره نوشته است: «تاریخ چگونگی حوادث دوران پس از انقلاب اگر توسط کسانی که خود به نحوی در صحنه بودهاند، به رشته تحریر درنیاید، یا توسط عناصر مُغرض و معارض نوشته خواهد شد و یا به تدریج به دست فراموشی سپرده میشود.» (خاطرات مستند درباره سازمانها و احزاب سیاسی دوران انقلاب، ص ۹)
۸. شرح صدر و روحیه شنوندگی بالایی داشت. به تعبیر یکی از فضلا، «تحمل آقای خسروشاهی در زمینه نقد و انتقاد بسیار بالا بود». ایشان رویی گشاده و سینهای دریایی داشت و فردی مطمئن و مورد اعتماد و دوستی وفادار برای گروهها و شخصیتهای مختلف سیاسی و فرهنگی کشور در پنجاه شصت سال اخیر بود. اهل جار و جنجال کردن و ریا و تظاهر نبود وگرنه آدمی بود که میتوانست جریان سازی یا بهره برداری بکند و نکرد. شاید بتوانم این ادعای بزرگ را بکنم که اگر دیگرانی نصف معلومات و اطلاعات ایشان را، با جزئیات حوادث، داشتند، سر از ناکجاآباد در میآوردند و برخی هم درآوردند و زاویه گرفتند یا گوشه نشینی اختیار کردند ولی او همچنان تا روزهای آخر حیاتش، فعال و باانگیزه در حال نوشتن و نشر و خدمت به اندیشه سیاسی اسلام و گفتمان انقلاب اسلامی بود.
۹. استاد خسروشاهی در عرصه نگارش، مشی منصفانه و قدرشناسی داشت و تلاش داشت زحمات گذشتگان نادیده گرفته نشود. او قائل به عصمت افراد و گروههای سیاسی معاصر نبود. او خود نوشته است: «نقد علمی اشتباه هر فردی، همراه با عدل و انصاف، یک عمل اسلامی و عقلانی و انسانی است و هیچ اندیشهای را نمیتوان از غیرمعصوم به طور چشم بسته و بدون چون و چرا پذیرفت.» (خاطرات مستند درباره دکتر ابراهیم یزدی، ص ۵۴) در کنار انتقادات یا اشکالات هر فرد، نقاط مثبت و خدمات مثبت فرد را هم ذکر میکرد. قدرشناسی از زحمات دیگران از ویژگیهای خاص استاد خسروشاهی بود و با این منطق، میتوان خیلی از مواضع او را بهتر درک کرد. این روحیه قدرشناسی ایشان از زحمات دیگران و تلاش وافر / وسواس شدید برای رعایت عدالت و انصاف، شاید برخی اوقات از حد میگذشت و از سوی عدهای به «صلح کُل» یا «شخصیتی مُتساهل» یا «مُرید فلان جریان» متهم یا قلمداد میشد.
۱۰. آنچه در نوشتن به ویژه «تاریخ نویسی» شیوه خاص او شده بود: ۱. روایت بسترهای شکل گیری افکار هر فرد و بیان روحیات شخصی و روان شناسی افراد، ۲. روحیه جستجوگری خاص که به شنیدهها بسنده نمیکرد، ۳. سعی میکرد حرف طرف مقابل را هم بشنود یا جوانب مختلف ماجرا را ببیند و حرفها و مواضع له و علیه را در کنار هم تحلیل کند. او از آن دسته محققانی نیست و نبود که از اینکه یافتههای تاریخی اش با حدسیات یا مواضع و دیدگاههای اولیه اش تناقض داشته باشد، ابایی داشته باشد و سراغ تحقیقات بیشتر درباره موضوع نرود. او خودش را بی نیاز از تحقیقات بیشتر و شواهد مختلف و ادلّه مستحکم و متقن نمیدانست. او کسی نبود که حرفهای دیگران را بدون ادلّه، همین طوری تکرار کند. همین ویژگیها باعث شده است در کتابهای او، نکاتی بیاید که در دیگر کتابهای تاریخی نیست و ظرافتهایی آمده که کمتر نویسندهای به آنها توجه میکند.
۱۱. عدهای درباره استاد خسروشاهی، بخاطر مشی سیاسی و تعاملات گستردهاش، فکرها و تحلیلهایی اشتباه درباره نسبت او با نظام اسلامی و رهبر معظم انقلاب میکردند که آنها را به پیام جامع و قدرشناسانه رهبر انقلاب و کتاب «خاطرات مستند درباره آیت الله خامنه ای (مقام معظم رهبری)» استاد ارجاع میدهم. هر وقت از او میخواستم که خاطرات خودش را درباره شخصیتهای معاصر و در قید حیات بنویسد و در ذیل مجموعه «حدیث روزگار» بیاورد، میگفت بنای این مجموعه درباره علما و شخصیتهای درگذشته / متوفا است، اما با این حال درباره دو شخصیت در قید حیات نوشت که نشانی از علاقمندی استاد به این دو شخص است: آیت الله خامنه ای (یک کتاب) و آیت الله تسخیری (یک مقاله). اگرچه مؤسسه انقلاب اسلامی در ارائه مجوز چاپ کتاب خاطرات ایشان درباره مقام معظم رهبری میتوانست برخورد بهتر و تسریع بیشتری داشته باشد و این کتاب دهها ماه (شاید حدود دو سه سالی) معطّل نماند. اگرچه این کتاب با تأخیر فراوان منتشر شد و همین هم، آخرین کتاب منتشره در زمان حیات استاد شد.
۱۲. او دغدغه مظلومان را داشت، چه مظلومان جامعه دینی و چه جهان اسلام. او درباره رویکرد خودش نوشته است: «همیشه دوست افراد معزول من دون حق بودهام و خواهیم بود» (خاطرات مستند درباره آیت الله سید علی خامنه ای، ص ۱۶۹). با توجه به این، ارتباط و پرداختن او به برخی شخصیتهایی که از جهت عُرفی و در افواه عمومی، از انقلاب و خطّ امام فاصله گرفتند یا منتقدان یا مخالفان انقلاب قابل درک خواهد بود و حاکی از روحیات «قدرشناسی وافر»، «عدالت خواهی» و «مظلوم نوازی» استاد است. «شاید» و «احتمالاً» معتقد بود نحوه برخورد با یک سری از این افراد و شخصیتها و گروهها میتوانست با: ۱. پرهیز از انحصارگرایی و گروه گرایی، ۲. سهیم کردن در اداره حکومت و توجه به طیفهای مختلف، ۳. مدارا و ملاطفت بیشتر، ۴. اغماض و چشم پوشی ویژه حکومت داری، ۴. دقت و رعایت ظرایف بیشتر و اجرای مهربانه و اخلاقی تر احکام و ۵. رعایت ضوابط شرعی بیشتر توسط عاملان و ۶. رعایت حقوق منتقدان و مخالفان در جامعه اسلامی و… صورت بگیرد.
۱۳. در نقل حوادث و وقایع، انصاف، اخلاق و تقوا را مراعات میکرد و رویه و اعتقادش این بود که با تأسّی به یک حدیث نبی اکرم (ص)، جز خوبی از درگذشتگان نگوید. اگر به عملکرد یا فعالیتهای فردی منتقد بود یا انتقادات جدی وارد بود یا حتی در نوشتار خودش، کتاب یا پژوهش آن فرد خاص را صورت جدی یا بنیادی زیرسئوال میبرد (مثلاً از جهت ارتباط با رژیم پهلوی و سفارشی نویسی و مزدوری برای طاغوت و…)، اما بعد از درگذشتش جز خوبی از او یاد نمیکرد. نکتهای که همواره به ایشان معترض میشدیم و سبک تاریخ نگاری وی را نقد میکردیم و ایشان هم زیربار نمیرفت و بشدت پایبند به آن حدیث نبوی بود. مورخی اخلاق مدار و متأثر از سنت دیرین حوزوی بود و هر چیزی را که میدید، نمینوشت، بیشتر سعی میکرد خوبیها را بنویسد تا بدیها و اشکالات را.
۱۴. او ساده و بی تکلّف و قابل دسترس بود. مشی و زندگی او در قم یک مشی و زندگی طلبگی بود. به طلبگی اش پایبند بود و از زیّ طلبگی خارج نشد. به نظرم در این زمینه از امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره) فوق العاده متأثر بود. حوزههای علمیه و طلاب اعتماد و باور داشت و به طلاب محقق و فعالان حوزه جهان اسلام روحیه میداد و تشویقشان میکرد. انتقاداتش به حوزه و حوزویان در مسیر اصلاح و رفع نقایص بود و هیچ وقت بوی ناامیدی و توهین نداشت. حوزه علمیه قم را پایگاه اصلی و نقطه امید جهان اسلام میدانست و اگرچه بیشتر اوقات در تهران ساکن بود یا به اقتضای مأموریتش در غیرایران حاضر بود، اما هیچ وقت از قم دل نکَند و قم را منزل و پایگاه اصلی خود میدانست و خود را نیز طلبه حوزه علمیه قم. کتابخانه عمومی «مرکز بررسیهای اسلامی» خودش را هم در قم راه انداخت تا خدمتی به عموم به ویژه محققان و طلاب و حوزه باشد.
۱۵. استاد خسروشاهی روحانی نواندیش و روشنفکر و خوشفکر و به روز و آینده نگری بود. اما برای نواندیشی هم قائل به ضابطه و مبنا بود و پیرو خطّ اصیل نواندیشی دینی بود از جمله سید جمال الدین اسدآبادی، آیت الله طالقانی، امام موسی صدر، شهید مطهری، شهید بهشتی و…. در اندیشه سیاسی به نظام جمهوری و مردم سالاری و نظام شورایی اعتقاد داشت و دیدگاههایش متأثر از دیدگاه آیت الله طالقانی و همسو با آن و مروّج آن بود. ایشان روحانی خرافه ستیز و غُلوستیزی بود ولی در عین حال پایبند سنتهای صحیح اسلامی بود و سنتهای اسلامی معتبر را زیرسئوال نمیبرد. روشنفکر بود ولی روشنفکر بازی در نمیآورد. منتقد جدی بابیت و بهائیت بود و آنها را خائنان به ملتهای اسلام و دین اسلام و مزدور استعمارگران میدانست. از جهاتی روشنفکر و متجدد محسوب میشد ولی از جهاتی سنتی و متعصّب. مثلاً به گفتگوی مذاهب اسلامی باور و ایمان راسخ داشت ولی به گفتگوی بین الادیانی به ویژه گفتگوهای اسلام و مسیحیت چندان خوش بین نبود و بیشتر آنها را سر کاری و اتلاف وقت و هزینه بیت المال میدانست. او قائل به حقانیت شیعه و مذهب حقّه جعفری بود ولی برای حفظ وحدت و یکپارچگی جوامع اسلامی، قائل به مدارای مذهبی (حداکثری) در جهان اسلام و پرهیز از رفتارها و مواضع جنجال برانگیز و حساسیت زا و عدم تأکید بر برخی حوادث تاریخی صدر اسلام بود. پلورالیسم دینی به معنای تعدد حقانیت را قبول نداشت و روی حقانیت دین اسلام و تحریف ادیان دیگر تأکید ویژه داشت.
۱۶. به «سیادت» خود افتخار میکرد و برای خودش، افتخاری بالاتر از سیادت نمیدانست. یکبار که نوشتاری از او بدون کلمه سید منتشر شده بود، (نقل به مضمون) گفت: حاضر بودم چیزی ازم نبود یا خسروشاهی و هادی اش نبود، اما کلمه سید حذف نمیشد. همزمانی درگذشت شأن با سالروز شهادت امام هادی (ع) هم نکته ایست و مظلومیت شأن. و هم اینکه همزمانی درگذشت ایشان با دکتر محمد العماره، اندیشمند مصری و سیدجمال پژوه بزرگ جهان عرب و جهان اسلام در یک هفته، دو اندیشمند اسلام انقلابی، دو سیدجمال پژوه بزرگ و دو هواخواه اخوانی را از دست داد و همچنین همزمانی اش با درگذشت ارنستوا کاردنال، وزیر فرهنگ اسبق دولت انقلابی نیکاراگوئه، اندیشمند انقلابی مسیحی و از رهبران اولیه و تأثیرگذار الهیات آزادی بخش آمریکای لاتین.
کد خبر 4870735منبع: مهر
کلیدواژه: سیدهادی خسروشاهی وحدت اسلامی ویروس کرونا سیدهادی خسروشاهی کنفرانس بین المللی معرفی کتاب پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مسجد رادیو گفتگو پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات پیام تسلیت حوزه علمیه سازمان تبلیغات اسلامی دین اسلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی فعالیت های قرآنی خاطرات مستند درباره استاد خسروشاهی انقلاب اسلامی جوامع اسلامی جهان اسلام اسلام سیاسی شخصیت ها آیت الله ه صورت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۱۵۳۰۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عملیات «وعده صادق» سربلندی جهان اسلام
این عملیات غرورآفرین که در بحبوحه جنگ غزه و همزمان با جنایات رژیم کودککش صهیونیستی علیه فلسطینیان رخ داد، با استقبال ملتهای جهان و خصوصا مسلمانان روبهرو شده است. دراینخصوص به همت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تونس، گفتوگویی با دکتر خالد شوکت، وزیر و سخنگوی سابق دولت تونس انجام دادهایم که از نظرتان میگذرد.عملیات اخیر جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم اشغالگر در واکنش به اقدام این رژیم در حمله به حریم دیپلماتیک کشورمان در دمشق را چگونه ارزیابی میکنید؟
قطعا این عملیات، در بطن خود دارای نوعی ارزش راهبردی بوده و منجر به تغییر قواعد بازی در منطقه به سود جبهه مقاومت خواهد شد. یک پروژه امپریالیستی در جهان وجود دارد که مطابق آن، شاهد حمایت گروههای اوانجلیستی و حتی مسیحیان پروتستان از جنایات رژیم اشغالگر در نوار غزه هستیم. آنها خشنترین، غیرقانونیترین و تهاجمیترین نسخه یهودیت (صهیونیسم) را پذیرفته و حتی خود را وابستهای به این رژیم در بسیاری از موارد تلقی کردهاند. انسانهای آگاه باید از خود بپرسند که پشت پرده این پروژه که امروز شاهد تبلور آن در برخی دولتها (دولتهای غربی) هستیم، چیست؟ همچنین شاهد شکلگیری گروههایی مانند القاعده و داعش هستیم. گروههایی که حتی یک تیر به سوی رژیمصهیونیستی و اراضی اشغالی شلیک نکرده و در مقابل، مسلمانان بیگناه را به خاک و خون کشیدند. این صحنهای بسیار پیچیده است. در چنین شرایطی اقدام جمهوری اسلامی ایران، منجر به عزت ملتهای مسلمان شد.
رویکرد رسانههای غربی و دولتمردان آمریکایی و اروپایی، نسبت به عملیات وعده صادق را چگونه تحلیل و ارزیابی میکنید؟
به طور کلی غرب با ماهیت و موجودیت ایران اسلامی و قدرت رو به رشد آن در منطقه و جهان مشکل ذاتی دارد. زمانی که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید، مسأله آزادی فلسطین در صدر خواستههای برونمرزی این انقلاب مورد توجه قرار گرفت. حتی شاهد بستهشدن سفارت رژیم اشغالگر در تهران و تحویل آن به ساف (سازمان آزادیبخش فلسطین) بودیم. اگر ایران نیز به مانند برخی کشورهای عربی، سکوت و سازش با رژیم صهیونیستی را درپیش میگرفت، امروز فلسطین اوضاعی به مراتب بدتر از آنچه مشاهده میکنیم داشت. بهراستی اگر رژیم شاه سابق ایران پابرجا بود، امروز شاهد اقتدار ایران در برابر این حجم از تهدیدات و جنایات رژیم اشغالگر قدس بودیم؟ قطعا اینگونه نبود.
تقابل و منازعه دو گفتمان سازش و مقاومت را در برهه حساس کنونی از حیات منطقه و جهان اسلام چگونه ارزیابی میکنید؟ اکنون گفتمان مقاومت چه جایگاهی در این معادله دارد؟
جایگاه گفتمان و مسلک مقاومت را امروز در صحنه مشاهده میکنیم؛ جایی که دشمن صهیونیستی و حامیان آن در برابر اضلاع جبهه مقاومت و فراتر از آن، گفتماتی که بر این اساس در جهان شکل گرفته، مستاصل شدهاند. پایتختهای غربی، خصوصا آنهایی که شعار عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را سر میدهند، باید به خود بیایند. آنها نباید نماد صداهای تفرقهانگیز در جهان اسلام باشند. آموزههای دینی ما تسلیم در برابر دشمن، آن هم دشمنی مانند رژیم اشغالگر را برنمیتابد. بازگشت به این رویکرد اصیل که تبلور آن را در گفتمان مقاومت مشاهده میکنیم، تنها راهکارواقعی حل مسأله فلسطین است.دربرخی کشورهای عربی، هوا و هوس بر عقیده و گفتمان واقعی اسلام غلبه پیدا کرده است. این روند باید متوقف شود. امروز ما مقاومت پویا و موثر در برابر دشمنان را در فلسطین، لبنان، عراق و یمن نیزمشاهده میکنیم. این همان راه و روش صحیح در مواجهه با دشمنی است که اساسا نامشروع بوده و زبانی جز زور نمیفهمد. در صورتی که امت اسلامی واحد شکل گیرد، قطعا قدرت جمعی جهان اسلام جایی برای اشغالگران صهیونیست و موجودیت آن باقی نخواهد گذاشت.بدون دلیل نیست که دشمنان پروژههای مخفی و آشکار فرهنگی را برای دوری از گفتمان مقاومت و درمقابل، روی آوردن به سازش با دشمن صهیونیستی را برنامهریزی و اجرا میکنند. اما حوادث اخیر نشان داد که گفتمان مقاومت تا چه اندازهای قاطعیت و اصالت دارد. قطعا نتیجه این منازعه(چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم وعده داده)، به سود جریان حق وبه ضررجریان باطل خواهد بود.جریان باطل امروزهمان رژیم صهیونیستی و حامیان آن هستند.