عکسی دیدنی از 50 سال پیشِ آقای مجری
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۲۲۰۵۹۰
رضا رفیع شاعر و طنز پرداز مشهور کشورمان با انتشار پستی در صفحه شخصی اش نوشت:
اخبار چهره ها - به یاد پدرم که رفت و ندید این روزها را
تصویر بالا به گمانم سال ۱۳۴۸ شمسی باشد که من تازه از قنداق، بدون ویزا خارج شده بودم و پاهایم معنای آزادی بدون اختناق داخل قنداق را حس کرده بودند و به هر سمت و سویی که شیطنت کودکانه ام میخواست، میرفتند و تقلا و تکاپو داشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روزگار جوانی پدرم، روزگار خوشبختی همه بچه هایش بود. یخچال ساید بای ساید هم نداشتیم، اما با همان کوزه آب خنک کنج دیوار آجری که میبینید، خوش بودیم و خوشبخت. جرعهای با پیاله مینوشیدیم و خدا را شکر میکردیم بابت این آرامشی که داشتیم. به گمانم سهراب سپهری هم شبیه همین کوزه را داشته که در شرق اندوه خود میگوید:
باز آمدم از چشمه خواب.
کوزهتر در دستم.
مرغانی میخواندند.
نیلوفر وا میشد.
کوزهتر بشکستم.
در بستم
و در ایوان تماشای تو بنشستم.
آری پدر نازنینم!. اینک من نیز در حسرت یک لحظه دیدار روی آرام و دلارام تو آوخ گویان و آدم جویان در ایوان تماشای روی ماه تو نشسته ام... میخواهم سیر، نگاهت کنم و آه بکشم روزهایی را که کنارت بودم و ندانستم چه گنج گرانی در کنج نوجوانی و جوانی خود در گوشه زادگاهم دارم.
هرچه دارم، از مکتب انسان ساز تو دارم. از روح بزرگ تو. از نگاه قشنگت به هستی و نیستی. از آزادگی و مردانگی ات. از وفاداری و مهربانی ات با خانواده و خیابان و کوچه و بازار. تو یک کارمند ساده آموزش و پرورش بودی با یک حقوق مختصر که قناعت و مدیریت اقتصادی ات، خانه را میچرخاند. تدبیر و امید در تو موج میزد. بی هیچ شعار و سرو صدایی!
۹ بچه را بزرگ کردی و یادمان دادی که در زندگی باید بزرگواری را آموخت. به عشق خدایت نماز میخواندی، اما هرگز ما را مجبور به همراهی نکردی. از خودت گشت ارشاد نساختی!
هنوز صدای گرم و آرامت را در صبحهای زندگی ام حس میکنم که ما و دیگر بچهها در خواب نوشین بامدادی بودیم و شما که با مادر عزیز برای نماز برخاسته بودید، صدای مادر را میشنیدم که میگفت بچهها را بیدار کنیم برای نماز؟؛ و تو میگفتی: نه، بگذار بخوابند. خودشان که چیزی نگفتند و تکلیفی نیست؛ و ما را آزاد میگذاشتی تا در کودکی و نوجوانی، لذت خواب مان را از ما نگیری؛ و این شد که سالها بعد، ما عاشق تو و نماز تو و خدای تو شدیم؛ و رو به قبلهای آوردیم از سرنیاز و نماز، که تو رو به آن قبله نماز میگزاردی. "
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: مجری تلویزیون رضا رفيع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۲۲۰۵۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس فراری، پدرشوهر را ویلچرنشین کرد
به گزارش خبرنگار جامجم، رسیدگی به این پرونده از پانزدهم بهمن سال گذشته با شکایت مردی در دادسرای تهران آغاز شد. مرد ۴۲ساله در شکایت خود گفت: من و همسرم بهتازگی ازدواج کردیم اما از دوران عقد با هم اختلاف داشتیم. همسرم چند روز قبل قهر کرد و به خانه پدرش رفت. تلفنی صحبت کردیم که دوباره دعوایمان شد و گوشی را قطع کردم. چند ساعت بعد همسرم همراه برادرش و دو نفر از دوستان آنها به خانه پدریام حملهور شده و پدر و مادرم را کتک زدند. وقتی مادرم زنگ زد، سریع خود را به خانه رساندم اما آنها فرار کرده بودند. با چاقو به سر پدرم ضربه زده بودند که او را به بیمارستان رساندم. پدرم در بخش مراقبتهای ویژه بستری است و از همسرم و سه نفری که همراهش بودند، شکایتدارم .پس از این شکایت ماموران تحقیقات خود را آغاز کرده و دریافتند تازهعروس بعد از این حمله گریخته است. به این ترتیب برادر ۳۹ساله او به نام ساسان و دو همدستش، منصور و شایان را دستگیر کردند. متهمان در تحقیقات به کتکزدن پیرمرد اعتراف کرده اما منکر ضربه چاقو به او شدند.با شکایت مرد مصدوم به نام مرتضی، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و متهم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک پای میز محاکمه قرار گرفت.در نخستین جلسه دادگاه که بدون حضور عروس فراری تشکیل شد، مرتضی روی ویلچر به جلسه محاکمه منتقل شد اما قادر به صحبت نبود. پسر شاکی در جریان تحقیقات گفت: همسرم به خاطر اختلافاتش با من، برادرش و دو دوست او را با خود همراه کرد. ساسان و دو دوستش پدرم را بهشدت کتک زدند و پدرم قادر به حرکت و تکلم نیست. به همین خاطر برای همسرم به اتهام معاونت در جرح عمدی و ورود به عنف به خانه پدرم شکایت دارم. برای برادرش و دو دوستش به خاطر ورود به عنف و ضرب و جرح پدرم تقاضای اشد مجازات دارم.
رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به ساسان از او خواست از خود دفاع کند که او اظهار کرد: خواهرم بعد از عروسی مدام با همسرش درگیری داشت و یک روز خوش هم ندید. دخالتهای خانواده شوهرش این درگیری را شدیدتر کرده بود. به خواست خواهرم و همراه دو نفر از دوستانم به خانه پدر و مادر دامادمان رفتیم تا با میانجیگری به مشکلات آنها پایان دهیم. آنها شروع به داد و فریاد کرده و ما آنجا را ترک کردیم. نمیدانم چطور این اتفاق رخ داد و از آن بیخبرم. خواهرم هم همان شب خانه را ترک کرد و از محل آن اطلاعیندارم.
جلسه دادگاه برای رسیدگی به اتهامات منصور و شایان تجدید شد و در جلسه دوم دادگاه، مرتضی که بهسختی حرف میزد، به قاضی گفت: سه متهم پرونده بر سرم ریخته و مرا کتک زدند. یکی از آنها با چاقو به سرم زد که باعث شد مغزم آسیب ببیند.
ساسان هم در این جلسه گفت: من برای ترساندن دامادمان به آن خانه رفتم و قرار نبود کسی را با چاقو بزنیم. نمیدانم کدامیک از دوستان با چاقو او را زدند.
سپس منصور در دفاع از خود گفت: به خاطر ساسان با او همراه شدم اما در این درگیری چاقو نداشتم. شایان هم منکر حضور در محل درگیری شد که ساسان در واکنش به دفاعیات او گفت: شایان در آن محل بود و حالا برای فرار از مجازات دروغ میگوید.
با توجه به تناقضگوییهای متهمان رسیدگی به این پرونده به ایستگاه سوم رسید. در این جلسه شکات دوباره درخواست اشد مجازات برای متهمان را مطرح کردند. ساسان این بار ادعای جدیدی را مطرح کرد و گفت: وقتی ما به مقابل خانه شاکی رسیدیم، دامادمان در ماشین نشسته و شاهد ماجرا بود. او به خاطر اعتیادش از ماشین پیاده نشد. او میداند که ضربه چاقو را من نزدم و فقط برای حلوفصل ماجرا به آنجا رفته بودم.
منصور هم در این جلسه با تکرار دفاعیات قبلی خود گفت: من چاقویی همراه نداشتم.
با توجه به طرح ادعای جدید از سوی ساسان، قضات پرونده را به دادسرا فرستادند تا با ردزنی موبایل، حضور پسر شاکی در محل درگیری را بررسی کنند. پس از بررسی این موضوع، رسیدگی به پرونده ادامه پیدا میکند.