Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-04-25@05:37:15 GMT

شام آخر؛ کوچ ناگهانی سید احمد خمینی 25 ساله شد

تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۲۶۲۱۰۶

 عصر ایران- 25 اسفند 1373 و در تب و تاب روزهای پایان سال، خبر درگذشت حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی فرزند رهبر فقید انقلاب اسلامی که 10 سال تمام با امام خمینی در یک قاب، در ذهن مردم تصویر شده بود همه را غافل گیر کرد.

این اتفاق در حالی بود که از چند روز قبل اخبار مربوط به بستری شدن او منتشر شده بود. سن و سال حاج سید احمد آقا (49 سالگی) و اخت و نزدیکی او با مردم، سبب شد مرگ او به جامعه شوک وارد کند و به رغم آن که بعد از ارتحال امام، حضور پررنگی در صحنۀ سیاست نداشت ولی مراسم تشییع پیکر او حس و حال سال 1368 را تازه کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



یادداشت زیر را یکی از شاگردان حجت الاسلام سید حسن خمینی و از علاقه مندان بیت امام و عضو تحریریه نشریه «حریم امام» در اختیار «عصر ایران» قرار داده است.

با تشکر از جناب « سید مهدی حسینی دورود» متن یادداشت را نقل می کنیم با این توضیح که تیتر از ماست:

سید مهدی حسینی دورود- بر اساس همان رابطهٔ گرم و بدون تشریفات که با دوستان داشت شام 20 اسفند 1373 را در منزل جناب رحمانی قوچانی میهمان است. بعد از صرف شام سرحال و شاداب با میزبان خداحافظی می‌کند و با همان پیکانی که آمده بود، راهی جماران می‌شود. به منزل که می‌رسد به همسرش (خانم طباطبایی) می‌گوید: «برویم خانهٔ آقا جواد!» (برادر خانم طباطبایی).

در منزل آقا جواد در لابه‌لای صحبت‌ها و احوال‌پرسی‌ها مدام سراغ اصغر آقا (کارگر منزل آیت‌الله سلطانی طباطبایی) را می‌گیرد که در آن شرایط حالش وخیم و بستری بود. از اوضاع و احوال زن و بچه‌اش جویا می‌شود و سر آخر می‌گوید: «حالا معلوم نیست که ما زودتر از او از دنیا خواهیم رفت یا او قبل از ما می‌رود!»

با جواد آقا به پشت‌بام می‌رود و گرم صحبت می‌شود. از خانهٔ جواد آقا که خارج می‌شود به فاطمه خانم می‌گوید: «بیا برویم سری به آقا صادق هم بزنیم.» راهی منزل دکتر صادق طباطبایی می‌شوند. در منزل دکتر لحظاتی کوتاه می‌نشینند و بعد از خداحافظی راهی منزل خودشان می‌شوند.

به بستر خواب می‌رود. بعد از اذان صبح خانم طباطبایی برخلاف انتظار، می‌بیند احمد آقا برای نماز صبح بیدار نشده است. به قسمت اتاق محل استراحت او می‌رود که ناگهان با صحنه‌ای غم‌انگیز روبه‌رو می‌شود. احمد از تخت روی زمین افتاده است.

خبر بستری شدن یادگار عزیز امام در صبح گاه 21 اسفند 1373 موجی از غم و اندوه را در جامعه ایجاد می‌کند. پس از 4 روز که سلامت قلب و تنفس حاج احمد آقا به مخاطره افتاده بود، تلاش‌های پزشکان بی‌نتیجه می‌ماند و سرانجام در 25 اسفند ماه به پیر و مرادش می پیوندد.

حال، درست 25 سال و از آن حادثهٔ تلخ می‌گذرد و او به‌عنوان یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار در آغاز و انجام انقلاب اسلامی و یار و همراه امین امام، همچنان در کانون بنیادی‌ترین توجهات موافقان و مخالفان نظام و امام قرار دارد و این خود نشانه‌ای از تأثیر قاطع او در نظامی است که اگر چه از وجودش محروم است، اما سنگینی حضورش را به تمامی احساس می‌کند.

پرسشی که همواره مطرح می‌شود این است که با وجود حضور پُررنگ و تأثیرگذار سید احمد خمینی در پیدایش و پیروزی انقلاب اسلامی، چه اتفاقی افتاده که این روح چند ساحتی همچنان ناشناخته باقی مانده و اندیشه و عملکرد او همچنان محل بحث و جدل در میان موافقان و مخالفان و منتقدان است؟

دلایل متعددی را در این باره می‌توان برشمرد که طرح آن از حوصله این مجال خارج است. اما به‌طور مختصر می‌توان گفت که:

1. ابعاد مختلف شخصیت حاج احمد آقا تحت‌الشعاع شخصیت عظیم حضرت امام (ره) قرار گرفته و در شخصیت امام ناپیدا شده بود.

2. عدم معرفی او به معنای واقعی کلمه و عدم اکتفا صرف به معرفی شناسنامه‌ای و پرداختن به آثار وجودی و سعه اندیشه او که به اعتقاد نگارنده «احمد خمینی»شناسی مخصوصاً برای نسل جدید و آینده یک ضرورت آنی و عاجل است.

فراموش نکنیم که شخصیت احمد آقا با شخصیت امام گره خورده است؛ بنابراین همان‌گونه که به معرفی امام می‌پردازیم باید احمد آقا را نیز آن‌گونه معرفی کنیم؛ والا تبیین شخصیت او در همین حد (معرفی شناسنامه‌ای) باقی می‌ماند.

تا سال ها نیز مراسم بزرگداشت او در پایان هر سال و به صورت کاملاً مردمی در عین حضور بزرگان و طیف‌های مختلف سیاسی و طبقات اجتماعی نقش محوری آن مرحوم در زمان حیات امام و بعد از رحلت امام را تداعی می‌کرد. نقشی که منادی وحدت و ایجاد رابطه میان گروه‌های متنوع سیاسی با حضرت امام بود.

اتفاقات سال 1388 بر موضوعات مختلف تأثیر گذاشت و یکی هم نوع نگاه رسمی به مراسم سالگرد حاج احمد آقا بود. هر چند همچنان برگزار می شود و البته امسال برگزار نشدن آن به دلیل شیوع ویروس کرونا بود.

به هر حال ترسیم زندگی و حیات فکری علمی و سیاسی جامع احمد آقا خمینی و تبیین بخش‌های مختلف آن، جامعه، مخصوصاً نسل جوانی که تازه می‌خواهد با ابعاد روحی، منش، رفتار، عمق اندیشه، عمل، گفتار و کردار و با ناملایمات و عمق مظلومیت او آشنا شود، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است و باید به نحوی انجام بگیرد که هیچ‌گاه در اخلاص، صداقت، صمیمیت، امانت‌داری و ارزش‌های والای انسانی و دینی او تردید نکنند.

نسل آینده باید بداند که احمد آقای خمینی در چه شرایط سخت و دشواری دین خود را به مردم، اسلام، انقلاب و امام ادا کرد. نحوهٔ مقابله او با مشکلات سیاسی، اجتماعی زمانه و نیز قدرت مقاومتش در برابر ناملایمات برای این نسل و نسل‌های آینده درس‌آموز و سرشار از امید برای جوانان است.

بر همین اساس احمد آقای خمینی مرز بین خصومت، مخالفت و انتقاد را به‌خوبی می‌دانست و از طرفی آرمان‌های امام و انقلاب و نظام را با عمق جان درک می‌کرد و به ارکان اساسی آن و ضرورت حفظ این ارکان در کنار هم، ایمان داشت.

در یکی از گفت‌وگوهایی که با دکتر باهر (طبیب العلما) داشتم دربارۀ توجه به درمان مرحوم آیت الله شریعتمداری آقای دکتر باهر (قریب به این مضمون) می‌گفت: «بنده خودم شاهد خضوع و فروتنی خاصی از حاج احمد آقا بودم که به آیت‌الله شریعتمداری می‌گفت بنده دست شما را می‌بوسم و از شما خواهش می‌کنم برای درمان خود اقدام کنید و اجازه بدهید پزشکان شما را معالجه کنند. هم سلامت خودتان را به دست بیاورید و هم جلوی حرف و حدیث و سوءاستفاده ضدانقلاب را بگیرید و به مصلحت نظام و مردم فکر کنید.»

ایضاً در قضایای مربوط به مرحوم آیت‌الله منتظری نمونه‌هایی از رفتار مرحوم حاج احمد آقا می توان ذکر کرد که شرح آن در این مجال نمی‌گنجد.

به لحاظ گرایش سیاسی نیز همچون امام فرای تعلقات مرسوم تعریف می‌شد و هر که با تاریخ انقلاب آشنا باشد این گزاره را تأیید می کند.

از لابه‌لای نوشته‌ها و گفته‌های برخی چنین برمی‌آید که احمد آقا به دلیل همین وسعت نظر و دقت‌ها، حتی گاهی توسط نیروهای طرفدار امام و انقلاب متهم می‌شد. همچنان که در میان مخالفان متهم به فدایی امام و انقلاب بود و در ورای این دو‌. توسط عده ای دیگر، غیرمنصفانه به قدرت‌طلبی متهم می‌شد.

اما در حقیقت خود را به تمام معنا وقف انقلاب و امام کرد و برای وحدت نیروها می کوشید. این را دیگر منتقدان او هم تأیید می کنند که هیچ بهره‌ای از دنیا در آن همه رنج و محنت و آن همه سختی و ناملایمات قبل و بعد از پیروزی انقلاب نبرد.

هر چند که به دور از هر شایبه و خالصانه معتقدم خداوند به گونه ای دیگر جبران کرد و آن همانا سه فرزند پاک و عالم اوست که برای همیشه مایهٔ مباهات اسلام و افتخار تشیع خواهند بود.

جان کلام همان است که فرزند برومند او حاج سید حسن آقا در کنار پیکر پدر و روز تدفین گفت: «امروز، گنجینۀ اسرار امام و انقلاب را به خاک می سپاریم».

لینک کوتاه: asriran.com/0030xl

منبع: عصر ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۲۶۲۱۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرلشکری که هدیه ۳ میلیون تومانی شاه را رد کرد

به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، محمدولی قرنی متولد سال ۱۲۹۲ بود. او سال ۱۳۰۹ به عضویت ارتش درآمد و ترفیع درجه گرفت. تا اینکه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اتفاق افتاد و از سال ۱۳۳۳ در طرز تفکر تیمسار قرنی تغییر آشکاری به وجود آمد و گرایش محسوسی به افسران ناسیونالیست و ضدرژیم شاهنشاهی پیدا کرد؛ زیرا فساد و سرکوب بعد از کودتا و ناتوانی دولت در انجام اصلاحات او را نگران ساخته بود، مشکلات موجود را ناشی از ادامه نفوذ طبقه بالای کشور، چون سرلشکر فضل‌الله زاهدی و اردشیر زاهدی، منوچهر اقبال تیمور بختیار و سرلشکر علوی‌مقدم می‌دانست.

قرنی از اینکه وضع کشور در نهایت به یک رژیم سلطنتی دیکتاتوری تبدیل خواهد شد نگران بود و راه‌حل آن را «ایجاد یک دولت توانا برای پایان دادن به حاکمیت طبقه سنتی بالا و وادار ساختن شاه به قبول نظام پادشاهی مشروطه و انجام اصلاحات گسترده» می‌دانست. همین تفکرات سرلشکر قرنی سبب شد تا او تبدیل به شخصیت معترض سیاسی شود تا اینکه در اسفند ماه ۱۳۳۶ توسط ساواک بازجویی شد. او ۳ سال زندانی شد.

سرلشکر قرنی بعد از آزادی از زندان، تحت مراقبت‌های ویژه اطلاعات داخلی بود و مأمورانی به منزل وی نفوذ می‌کردند تا در جریان ادامه فعالیت‌های سرلشکر اخراجی ارتش شاه قرار گیرند که در این راستا پیشنهاداتی هم به شهید قرنی داده می‌شد. یکی از پیشنهادها این بود که سیدضیاءالدین طباطبایی در ملاقات با سرلشکر قرنی حامل پیغامی از محمدرضا شاه بود، اما قرنی می‌گوید: «در حال حاضر و با وضع موجود به هیچ وجه حاضر به قبول پست سیاسی بسیار مهم نیستم».

سرلشکر قرنی به دلیل قطع شدن حقوق و مزایا در سخت‌ترین شرایط مادی قرار داشت. محمدرضا پهلوی مبلغ ۳ میلیون تومان به ارتشبد فردوست می‌دهد تا به قرنی بدهد، اما قرنی کریمانه آنها را رد کرد و بر تمایلات دینی و اسلامی‌اش تأکید می‌کند.

با آغاز نهضت امام خمینی(ره) و شکل‌گیری قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، این بار قرنی راه جدید خود را پیدا کرد و دور جدید فاصله گرفتن از باورهای سیاسی گذشته‌اش را از طریق نزدیک شدن به اندیشه‌های امام خمینی (ره) آغاز کرد؛ ارتباط سرلشکر قرنی با امام خمینی(ره) و نیروهای نزدیک به جنبش اسلام‌گرایانه در سال ۱۳۴۲حساسیت‌ ساواک و رژیم پهلوی را برانگیخت و سه سال زندان را برای عالی‌ترین افسر اطلاعاتی ایران را به همراه داشت.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران سرلشکر محمدولی قرنی که عضو شورای انقلاب اسلامی نیز بود با سمت رئیس ستاد ارتش در صبح روز ۲۴ بهمن ماه  ۱۳۵۷ به همراه عده‌ای از مأموران مسلح کمیته انقلاب به محل ستاد ارتش واقع چهارراه قصر رفت و در محل کار خود مستقر شد.

از اقدامات شهید قرنی می‌توان به انحلال لشکر گارد جاویدان و شاهنشاهی، قطع ارتباط با رژیم صهیونیستی تا رسیدگی به امور سربازان، اخراجی‌ها، بازنشستگان و تجهیزات ارتش اشاره کرد. شهید قرنی در ادامه فعالیت‌هایش با مخالفت‌هایی روبرو شد که حمایت امام خمینی(ره) از ارتش و قرنی را به دنبال داشت.

در جریان درگیری توطئه ضدانقلاب‌ها در کردستان، سپهبد قرنی با قاطعیت در دفاع از نظام جمهوری اسلامی برخورد کرد. این قاطعیت که بعدها کاملاً مورد تأیید سران انقلاب قرار گرفت، موجب شد که در ششم فروردین ۱۳۵۸ روزنامه‌ها اعلام کنند به دستور مهندس بازرگان، نخست‌وزیر دولت موقت، محمدولی قرنی از کار برکنار شود و ناصر فربد جایگزین او شود.

این درحالی است که شهید قرنی بعد نوشتن استعفای خود، آن را نزد امام راحل(ره) برد؛ امام استعفای او را گرفتند و گفتند: «خیر، شما بفرمایید سرکارتان»؛ بعدها مشخص شد که مهدی بازرگان بدون هماهنگی با امام خمینی(ره) اقدام به برکناری سپهبد قرنی کرده بود.

سرلشکر محمدولی قرنی اولین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران و اولین شهید ترور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود که سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ در حیاط منزلش توسط اعضای گروهک فرقان ترور شد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • دستور وزیر کشور به استانداران درباره مراسم بزرگداشت امام خمینی (ره)
  • دستور وزیر کشور به استانداران درباره مراسم بزرگداشت امام خمینی(ره)
  • دیدار جمعی از کارگران با رهبر انقلاب
  • فیلم/ حال و هوای حسینیه امام خمینی(ره) قبل از دیدار رهبر انقلاب با کارگران
  • کارگران فردا با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار می‌کنند
  • دیدار ۶۴ نفر از کارگران خراسان رضوی با رهبر انقلاب اسلامی
  • کارگران فردا با رهبر انقلاب دیدار می‌کنند
  • روایت حسن روحانی از گلایه سید احمد خمینی از رأی مخالف ۹۹ نماینده به میرحسین موسوی
  • ببینید | روایت رهبر انقلاب از مخالفت امام خمینی(ره) با برخوردهای تند با بدحجابان
  • سرلشکری که هدیه ۳ میلیون تومانی شاه را رد کرد