دهمین سال جنگ سوریه؛ رنج آوارگی با اقتصادی ویران
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۲۶۲۸۷۲
کشور سوریه که قبل از آغاز بحران، کشوری آباد و امن در بین کشورهای عربی محسوب می شد، با شروع بحران به یکباره به آستانه فروپاشی رسید و خون و آتش سراسر این کشور را فرا گرفت؛ هرچند در ابتدا اعتراضات این کشور که از استان جنوبی یعنی درعا شروع و به دیگر استان های سوریه نشر پیدا کرد، اعتراضاتی صنفی بود، ولی شواهد و اطلاعات بعدی نشان داد که بوجود آورندگان بحران سوریه از ابتدا به دنبال نابودی این کشور به عنوان محور جبهه مقاومت اسلامی ضدصهیونیستی بوده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رژیم صهیونیستی که در دو جنگ سال های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ شکست جانانه ای از حزب الله لبنان خورده و مجبور به ترک این کشور شده بود، برای تلافی این دو شکست به دنبال هدف قرار دادن عقبه حزب الله بود و دیگر نمی خواست به طور مستقیم با این جنبش روبه رو شود، از این رو هدف قرار دادن سوریه به عنوان عقبه حزب الله به عنوان برنامه اصلی صهیونیست ها در منطقه در دستور کار قرار گرفت و این رژیم با میدان آوردن کشورهای غربی – عربی در کنار ترکیه در اسفندماه سال ۱۳۸۹ بحران سوریه را رقم زد.
هر چند صهیونیست ها تلاش های خود را همواره در شعله ور کردن بحران سوریه در خفا انجام داده اند ولی حملات هوایی دهها باره جنگنده – بمب افکن های اسراییلی به مواضع و پایگاه های سوریه، این رژیم را در کنار آمریکا به عنوان نیروی هوایی تروریست ها تثبیت کرده است.
با گذشت چند ماه از بحران سوریه و گسیل تروریست های تکفیری از بیش از یکصد کشور جهان به این کشور که با هدف تامین امنیت رژیم صهیونیستی توسط سرویس های اطلاعاتی آمریکا، اسراییل، ترکیه، عربستان و قطر طرح ریزی و اجرا شده بود، به یکباره سراسر سوریه با آتش و خون همراه گردید؛ از مهم ترین نکات بحران سوریه در ماه های اولیه، آسیب جدی ارتش این کشور و تقسیم شدن آن به سه گروه بود.
گروه اول نیروهایی بودند که به کشور خود وفادار ماندند و در کنار مردم و دولت این کشور به دفاع از سوریه پرداختند؛ گروه دوم نیروهای باصطلاح اسلام گرای تندرو یا همان وهابی – سلفی ها بودند که اولین گروه منسجم تروریستی در سوریه را با نام جبهه النصره (تحریر الشام فعلی) ایجاد کردند؛ شاکله النصره بیش از ۷۰ درصد سوری و کمتر از ۳۰ درصد خارجی بود. ارتش باصطلاح آزاد هم از نیروهای سکولار ارتش سوریه بودند که با جدایی از ارتش ملی، این یگان را ایجاد کردند، نیرویی که از نظر تشکیلاتی همچون النصره وابسته به ترکیه بود و در آنجا پایگاه داشت؛ شماری از مردم سوریه هم در ابتدای بحران سوریه به دو گروه یاد شده و دیگر گروه های تروریستی بعدی که کوچک بودند پیوستند، ولی با گذر زمان و روشن شدن نیت شوم آنها مردم سوریه صف خود را از آنها جدا کردند.
گروه سوم هم نظامیانی بودند که با جدایی از ارتش سوریه در خانه های خود نشستند، نه به تروریست ها پیوستند و نه ارتش سوریه را در مقابله با تروریست ها همراهی کردند، برخی نیز مهاجرت کردند.
از همان ابتدای شروع بحران سوریه، حامیان غربی – عربی – صهیونیستی تروریست ها که دست در دست هم گروه های تکفیری را در سوریه ایجاد کردند، اقدام به تجهیز، سازماندهی، آموزش و پشتیبانی تروریست ها کردند، اقدامی که تا به امروز نیز که جنگ سوریه به ایستگاه آخر ، یعنی استان ادلب رسیده است، ادامه دارد.
حامیان تروریست ها با آغاز یکسال از بحران این کشور که بعد به جنگ همه جانبه بین المللی تبدیل شد، از ابتدا شعار اتمام حکومت بشار اسد طی حداکثر شش ماه را می دادند و رسانه های آنها نیز به شدت این موضوع را تبلیغ می کردند ولی مقاومت ۱۰ ساله مردم، ارتش و دولت سوریه نشان داد که ادعاهای آنها پوچ و توخالی است.
حدود یکسال از آغاز بحران سوریه نگذشته بود که حامیان تروریست ها متوجه شدند که آنها توانایی براندازی حکومت دمشق را ندارند، از این رو به یکباره گروهک تروریستی داعش را که با نامی دیگر در عراق فعالیت داشت وارد سوریه کردند؛ گروهکی که همچون النصره خشن و با رویکرد وهابی – سلفی بود؛ این گروهک شهر الرقه را که مرکز استانی به همین نام بود تصرف و به پایتختی خود برگزید.
با حضور داعش در سوریه و اختصاص هرگونه امکانات نظامی و مالی به آن، معادلات جنگ نیز به یکباره در این کشور بهم ریخت؛ شاکله اصلی گروهک تروریستی داعش برعکس النصره، بیش از ۷۰درصد خارجی و کمتر از ۳۰ درصد سوری بود.
با آغاز فعالیت داعش در سوریه شرایط در این کشور به ضرر ارتش و حکومت سوریه و در مقابل به نفع تروریست ها و حامیان غربی – عربی – صهیونیستی آن رقم خورد و کار تا جایی پیشرفت که در عرض نزدیک به یکسال ۷۰ درصد خاک سوریه به تصرف گروه های تروریستی درآمد.
البته از ۳۰ درصد خاک باقی مانده سوریه، حدود ۱۳ درصد در اختیار کردها و فقط حدود ۱۷ درصد در دست حاکمیت دمشق بود.
جبهه مقاومت اسلامی به رهبری ایران که از نیت شوم تروریست های تکفیری و حامیان آن با خبر بود در سال ۱۳۹۰ و به دعوت حکومت دمشق وارد کارزار سوریه شد؛ مستشاران ایرانی و نیروهای حزب الله لبنان زمانی وارد سوریه شدند که تروریست ها تا حدود ۵۰۰ متری کاخ ریاست جمهوری این کشور پیش رفته بودند و شمار زیادی از فرماندهان ارشد نظامی سوریه نیز از طریق بمب گذاری و یا دیگر اقدامات تروریستی کشته شده بودند.
اولین پیروزی مهم جبهه مقاومت اسلامی و مشخصا نیروهای حزب الله لبنان در شهر القصیر در ۲۰ کیلومتری مرز لبنان و در شمال دمشق در تابستان ۱۳۹۲ روی داد و از همان زمان جلوی پیشروی تروریست ها گرفته شد و روند نبرد سوریه از این هنگام به نفع جبهه مقاومت اسلامی و ارتش سوریه شروع به تغییر کرد؛ در همان زمان حامیان تروریست های تکفیری نیز بر شدت حمایت های همه جانبه خود از آنها افزودند تا شاید بتوانند جلوی شکست تروریست ها را بگیرند؛ این روند تا مهرماه سال ۱۳۹۴ ادامه داشت ولی با حضور جنگنده - بمب افکن های روسی در سوریه و آغاز عملیات هوایی آنها در هشتم همان ماه سرعت پیشروی جبهه مقاومت اسلامی و ارتش سوریه در جبهه های نبرد شتاب بیشتری گرفت.
رنج آوارگی تحمیل شده به سوری ها
با شروع بحران سوریه و جنگ روانی که کشورهای غربی – عربی و رژیم صهیونیستی به راه انداختند، ۱۲ میلیون نفر از جمعیت ۲۳ میلیون و پانصدهزار نفری سوریه آواره داخل و خارج این کشور شدند؛ از میان ۱۲ میلیون آواره سوری حدود ۶ میلیون و نیم نفر به خارج مرزهای این کشور یعنی ترکیه، لبنان، اردن و شماری نیز به اروپا و حتی مصر رفتند و ۵ میلیون و نیم آواره دیگر نیز در داخل سوریه و مناطق امن آن اقامت گزیدند به حدی که بسیاری از مدارس دمشق به محل اقامت آوارگان سوری تبدیل شد.
شرایط کودکان سوری در بین دیگر شهروندان آواره شده این کشور همچنان نگران کننده تر است به حدی که سازمان یونیسف همین هفته اعلام کرده که هر ۱۰ ساعت یک کودک سوری به دلیل جنگ جان خود را از دست میدهد.
این سازمان همچنین تعداد کودکانی سوری که نمیتوانند به خاطر جنگ به مدرسه بروند، ۲.۸ میلیون کودک اعلام کرده که بیشتر آنها به هیچ وجه به مدرسه نرفتهاند.
شمار کشته های جنگ سوریه نیز بر اساس آمار منابع نیمه رسمی به بیش از ۶۰۰ هزار سوری رسیده و اگر شمار کشته های تروریست های تکفیری را به آن اضافه نماییم، این آمار از یک میلیون نفر هم می گذرد و این بدان معناست که یک میلیون که هرچند ۴ صدهزار نفر آن تروریست هستند از مسلمانان برای تامین امنیت رژیم صهیونیستی کشته شده اند، در حالی که حتی یک صهیونیست نیز در ۱۰ سال گذشته به دلیل بحران سوریه کشته نشده است.
جنگ و اقتصاد و نفت
اقتصاد و کشاورزی پویای سوریه که در بین کشورهای عربی نمونه بود، پس از آغاز بحران این کشور در سال ۲۰۱۱ همچون مناطق مسکونی و شهرهای دیگر این کشور ویران شد و استان حلب که تا پیش از آن به عنوان پایتخت اقتصادی سوریه شناخته می شد (به غیر از غرب شهر حلب) به تصرف تروریست ها درآمد.
با توجه به هم مرز بودن استان حلب با ترکیه و حضور کارخانجات فراوان ریسندگی و بافندگی و دیگر صنوف در این استان و این که اکثر نقاط استان حلب به تصرف تروریست ها درآمده بود، راه برای ورود برخی تجار و دلالان فاسد و فرصت طلب ترکیه ای برای به تاراج بردن اموال، دستگاه ها و تجهیزات کارخانه های حلب هموار شد و این تجار فاسد با کمک تروریست ها اقدام به سرقت و خروج آنها از این استان کردند.
منابع نفتی سوریه هم با توجه به قرار گرفتن در شرق این کشور که در سیطره و تصرف داعش بود، هم منبع درآمدی برای این گروه تروریستی به شمار می رفت و هم برای تجار ترکیه؛ تروریست ها چند سال با استخراج نفت از چاههای دو استان الرقه و دیرالزور و در اختیار گذاردن آن به دست دلالان ترکیه ای ، منابع مورد نیاز برای ادامه جنگ و تجاوز در سوریه را تامین کردند و دلالان نیز با فروش آن به صهیونیست ها منافع بزرگی را به خود اختصاص دادند؛ نتیجه آن شد که دلالان ترکیه ای منافع مادی بردند، پول لازم برای کشتار سوری ها تامین شد و صهیونیست ها هم به نفت ارزان دسترسی پیدا کردند.
اما سختی های مردم سوریه با تلاش های رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی به فرماندهی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و همرزمان شهیدش و همچنین ارتش سوریه در دو سال گذشته روز به روز کمتر شده و تروریست ها را تا مرز شکست نهایی به عقب رانده است و به غیر از حضور نه چندان چشمگیر و قوی هسته های خفته داعش در شرق سوریه، فقط کمتر از ۴۰ درصد خاک استان ادلب (در شمال غرب سوریه)، در تصرف تروریست های تحریرالشام (النصره سابق) باقی مانده است و اگر ترکیه و آمریکا تنها برای چند روز دست از حمایت تروریست ها بردارند، ارتش سوریه و نیروهای مقاومت اسلامی می توانند به سرعت با فتح آخرین سنگر تروریست ها در استان ادلب، امنیت را در کل این کشور بطور کامل برقرار کنند.
برچسبها قطر گروه تروریستی داعش سوریه دمشق حزب الله لبنان ایالات متحده آمریکا رژیم صهیونیستی ترکیه
منبع: ایرنا
کلیدواژه: قطر گروه تروریستی داعش سوریه دمشق حزب الله لبنان ایالات متحده آمریکا رژیم صهیونیستی ترکیه سوریه سوریه سوریه لبنان سوریه ترکیه سوریه سوریه سوریه آمریکا سوریه آمریکا ترکیه عربستان سوریه سوریه سوریه سوریه سوریه ترکیه سوریه سوریه سوریه سوریه سوریه سوریه سوریه سوریه سوریه سوریه عراق سوریه سوریه سوریه سوریه سوریه سوریه سوریه لبنان سوریه سوریه لبنان لبنان سوریه سوریه سوریه سوریه سوریه سوریه ترکیه لبنان اردن مصر سوریه سوریه سوریه سوریه سوریه ترکیه ترکیه سوریه ترکیه ترکیه سوریه ترکیه سوریه سوریه سوریه سوریه ترکیه آمریکا سوریه قطر گروه تروریستی داعش سوریه دمشق حزب الله لبنان ایالات متحده آمریکا رژیم صهیونیستی ترکیه جبهه مقاومت اسلامی تروریست های تکفیری رژیم صهیونیستی حزب الله لبنان بحران سوریه صهیونیست ها تروریست ها ارتش سوریه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۲۶۲۸۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بزرگترین ریسک اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۳؛ تورمهای بزرگتر در راه است؟
اقتصاددانان معتقدند: در صورت عدم کنترل ناترازیهای اقتصاد کلان، احتمال رخداد تورمهای سهمگین وجود دارد و همین مساله ضرورت ورود عاجل و جدی به معضل ناترازیهای اقتصاد کلان را بیش از پیش بازگو میکند.
به گزارش خبرآنلاین، در حالی اولین ماه اقتصاد ایران در حال عبور از از اولین ماه و ورود به دومین ماه سال ۱۴۰۳ است که به اعتقاد کارشناسان و اقتصاددان، دولت با ریسکهای متعددی در حوزه اقتصاد روبهرو است و در صورتی که از پیچ بحرانهای اقتصادی عبور نکند، شرایط سختتر خواهد شد.
اغلب اقتصاددانان، مهمتریم بحران کنونی اقتصاد ایران را تورم و عدم کنترل ناترازیهای اقتصاد کلان میدانند و معتقدند اگر نظام تصمیمگیری کلان اقتصادی کشور، تغییری در سیاستگذاریها نسبت به سال ۱۴۰۲ اعمال نکند، روند تورم کمتر از ۱۴۰۲ نخواهد بود.
به باور آنها، در صورت عدم کنترل ناترازیهای اقتصاد کلان، احتمال رخداد تورمهای سهمگین وجود دارد و همین مساله ضرورت ورود عاجل و جدی به معضل ناترازیهای اقتصاد کلان را بیش از پیش بازگو میکند.
عبور از پیچ بحرانهای اقتصادی سخت شد؟مهدی کرباسیان، معاون وزیر صنعت دولت روحانی و اقتصاددان در پاسخ به این پرسش که شما در حال حاضر مهمترین بحران دولت سیزدهم را چه میدانید؟ میگوید: من اگر بخواهم با واقعیتها سوال شما را جواب دهم، بحران دولت سیزدهم را از فروردین ۹۷ شروع میکنم. من اعتقاد دارم بحرانهای اقتصادی و سیاسی ایران، شاید از دوران انتخاب دونالد ترامپ در آمریکا شروع شد.
وی میافزاید: تحریم همیشه وجود داشته، اما اتفاقی که افتاد، این بود که بعد از آمدن ترامپ، تحریمها تشدید شد و بعد از آنکه زیر میز زد و ایران را دچار تحریم ناجوانمردانه کرد، با تصمیمات عجولانه، غیرکارشناسی و امنیتی کردن ارز و داستان ثبتسفارش و... که عواقب سیاسی هم پشت آن داشت، کشور از نظر اقتصادی دچار بحران جدی شد. تعادل بودجه و ضریبهای رشد هم بههم خورد؛ تا اینکه به دولت سیزدهم رسیدیم.
کرباسیان عنوان میکند: بدیهی است که دولت سیزدهم هم با قولهای چشمگیر، زیبا و مردمپسند انتخاب شد. بالاخره کسی که اولین بدیهیات اقتصاد کلان را بشناسد، میدانست که با این شعارها، وضعیت اصلاح نمیشود. پیشبینی این بود که گرفتاریها حل شود، چون هر دولتی علاقهمند است که مشکلات مردم کمتر شود، مردم در رفاه بیشتر باشند و بتوانند از دولت و حکومت راضی باشند.
وی ادامه میدهد: چند اتفاق افتاد. یکی اینکه آقای رییسی با همه علاقهمندیای که داشت وضعیت کشور را اصلاح کند، اما به نظر میرسد پیشفرضهای درستی انتخاب نکردند. آنها اعتقاد داشتند با وجود تحریم میتوانیم مشکل را حل کنیم، رشد اقتصادی ایجاد کنیم و حتی در این چند سال مجلس، پیشنهاد رشد ۸ درصد اقتصاد را دادند. شاید بتوان گفت ایشان مشاوران اصلحی نداشت. این بزرگترین مشکل بود.
این اقتصاددان تصریح میکند: دومین مشکلی که پیدا شد، این بود که نفراتی که بهعنوان همکاران انتخاب شدند، بعضیها کمتجربه یا بیتجربه بودند و بعضی از آنها هم میتوانم بگویم از نظر علمی، شاید به اندازهای که بتوانند در سطح بالای تصمیمگیری باشند، نبودند. اما بالاخره دولت تلاش کرد اقداماتی کند، ولی واقعیت این است که کسری بودجه وجود داشت و مجلس هم در بعضی جاها همراهی نکرد. با اینکه مجلس و دولت همراه بودند و این به نظر من جزو یکی از نکات مثبت دولت بود. بدیهی است که مجلس بعضی جاها همراهی نکرد، اما واقعیت این است که در این حد باید استقلال مجلس را قبول کنید.
کرباسیان متذکر میشود: مهمتر از اینها که به نظر من بسیار مهم است، اینکه دولت سیزدهم حمایت رهبری را داشت. این امتیاز بزرگی است. امید است که با مجلس جدید که همراهتر با دولت است، این یکدستی انجام شود. ضمن اینکه ریاست قوهقضاییه هم بارها در مصاحبهها بر حمایت از دولت تاکید کردند. امیدواریم کشور از پیچهای سخت بگذرد.
وی تاکید میکند: اعتقاد شخصی من این است که بهترین دوران برای حل مشکلات اساسی کشور که بعضی نزدیک به ۴۰ سال است گریبان کشور را گرفته، موقعیت فعلی است.
اقتصاد ایران در دور باطل تورمزایی گرفتار شدوحید شقاقی، اقتصاددان در پاسخ به این پرسش که مهمترین بحران اقتصادی ایران را چه میدانید؟ میگوید: اقتصاد ایران حدود ۶ ساله درگیر تورمهای بالا شده و در دورهای باطل تورمزایی نیز گرفتار شده است.
وی میافزاید: دور تورم - کسری بودجه، دور تورم - قیمت دلار، دور تورم - افزایش دستمزد و هزینه تولید موجب شده هزینه شکستن دورهای تورمی بسیار سخت شوند. در ضمن تشدید ناترازیهای اقتصاد کلان هم بر تشدید شرایط تورمی منجر شده است.
این اقتصاددان تصریح میکند: به نظرم مهمترین بحران اقتصادی ایران برای سال ۱۴۰۳، نحوه مواجهه با شرایط تورمی و مقابله با ناترازیهای اقتصاد کلان خواهد بود.
شقاقی عنوان میکند: باید اشاره کنم در صورت عدم کنترل ناترازیهای اقتصاد کلان، احتمال رخداد تورمهای سهمگین وجود دارد و همین مساله ضرورت ورود عاجل و جدی به معضل ناترازیهای اقتصاد کلان را بیش از پیش بازگو میکند.
دولت تابوشکنی کندکلیت بازارها در ایران، از بین رفتن قدرت انتخاب مصرفکننده ایرانی از یک سو و از سوی دیگر، فشارهایی برای کنترل بیشتر حوزه اقتصاد دیجیتال و فضاهای آنلاین است.
وی در عین حال میافزاید: هیچ دولتی در ایران توانایی حل این همه مشکلات اقتصادی را بدون برونرفت از فضای تحریم، بدون ایجاد یک همگرایی بین میلیونها ایرانی و ایجاد یک چشمانداز مشترک بین نسلهای جدید و آینده ایران و تعریف برنامه برای ۱۰ سال آینده و رسیدن به آن ندارد. یعنی دولت نمیتواند با شعار دادن ما را به سمتی ببرد که مشکلات حل شود.
این کارشناس اقتصادی تصریح میکند: مشکلات ما در ایران اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است و اینها نیازمند یک چشمانداز و تغییر چشمانداز است.
مولوی متذکر میشود: هیچ دولتی این توانایی و پتانسیل را در ایران ندارد؛ مگر اینکه بتواند تابوشکنی کتد و در خصوص مواردی تصمیمات اساسی را بگیرد.
رونمایی از شاخصههای ثباتسازی اقتصاددر همین خصوص، مهدی پازوکی، اقتصاددان درباره وضعیت اقتصاد ایران در سال جدید میگوید: اگر نظام تصمیمگیری کلان اقتصادی کشور، تغییری در سیاستگذاریها نسبت به سال ۱۴۰۲ اعمال نکند، روند تورم کمتر از ۱۴۰۲ نخواهد بود.
وی میافزاید: یک کار اساسی را دولت باید در دستور کار خود قرار دهد و اینکه برای اینکه بتواند تورم را کنترل کند، نیاز به ثباتسازی اقتصادی دارد و یکی از مهمترین شاخصههای ثباتسازی اقتصاد، کنترل نرخ تورم است.
این کارشناس اقتصادی تصریح میکند: برای اینکه نرخ تورم کنترل شود، دولت باید انضباط مالی و پولی را در اقتصاد فراهم کند. انضباط پولی به وسیله سیستم بانکی ایجاد و انضباط مالی در سند بودجه دیده شود، یعنی مخارج دولت متوازن با درآمدها باشد. از طرفی، هماهنگی بین سیاستهای پولی و مالی باید دیده شود.
پازوکی تاکید میکند: این هماهنگی و این سیاستگذاری بخردانه منتج به این خواهد شد که اقتصاد ایران به سمت ثبات اقتصادی حرکت کند.
این اقتصاددان در ادامه تاکید میکند: دولت باید دو کار را در سال ۱۴۰۳ انجام دهد. یکی، سیاست تعامل با جامعه جهانی است. یعنی با سیاستهای بخردانه، به دنبال کاهش و رفع تحریمها برود؛ به خصوص روابط را با اتحادیه اروپا و غرب در چارچوب منافع ملی ایران ارتقا دهد.
پازوکی میافزاید: از سوی دیگر، دولت باید سیاستگذاری داخلی را از وجود افراد ناآگاه، نادان، تکسلیقه، کمسواد و فاقد تجربه لازم به دور بریزد. یعنی باید تغییرات اساسی به خصوص در تیم اقتصادی انجام دهد. ولی اگر با افرادی که در سال ۱۴۰۲ به خصوص اینکه تغییر اساسی در سازمان برنامه ندهد، شرایط بحرانیتر میشود.