لزوم زندگی مبتنی بر اخلاق مراقبتی و سهم اصحاب علوم انسانی
تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۳۳۷۶۹۵
مردم هنوز راه دیگری برای زندگی در شرایط بحران پیدا نکردهاند، آنها هم از بیماری میترسند و هم از تنهایی، وقتی بیماری را جلوی چشمشان نمیبینند و تنهایی هم ذهنشان را آشفته کرده، باز به همان الگوهای رایج و قبلی از زندگی برمیگردند و مهمانی و خرید و… را دارند
ویروس کرونا این روزها به جان جامعه بشری افتاده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر در کنار این مسائل، ناکارآمدی مدیریتی و سوءاستفادههای گروهی و شخصی را هم اضافه کنیم، (یعنی کسانی که در مقام مدیر و مسئول، موقعیتهای انسانی و روابط آنها را تخریب میکنند یا بواسطه منفعتطلبیشان از طریق احتکار و گرانفروشی جان مردم را بهانه سودجویی قرار میدهند)، خواهیم دید اوضاع دشواری پیش روی جامعه انسانی چه در سطح کشوری و چه در سطح جهانی قرار گرفته است. این در حالی است مواجهه با چنین بحرانهای فراگیر، اصولا یک امر فردی نیست، به عبارت دیگر بشر به تنهایی و بطور انفرادی نمیتواند از چنین بلاهای بزرگی خودش را نجات بدهد، زیرا اصولا زندگی در جامعه و از طریق جامعه امکانپذیر است و معنا پیدا میکند. به همین دلیل تداوم جامعه لازمه اصلی نجات بشر از این بحرانهاست. در چنین بستری از زندگی انسانی، باید پرسید این تناقض میان موقعیتی که جامعه در تهدید ویروس کرونا و ویروس پلیدیهای انسانی (در مقام مدیریت غلط یا سواستفاده از بحران) قرار گرفته است، چگونه خودمان را نجات بدهیم، در حالیکه لازمه این کار آنست که جامعه ما پایدار بماند.
اما در این وضعیت بغرنج، سهم هرکس چیست؟ چگونه باید سهم خویش را ایفا کنیم که هم خودمان و هم جامعهمان سلامت بمانیم. پاسخ به این سوال مستلزم درک ما از جامعه است، اینکه جامعه چگونه شکل گرفته است و چگونه تداوم پیدا میکند و مهمتر از همه پاسخ به این پرسش است که حال در شرایط بحرانی باید چگونه زندگی کرد؟
جامعه محصول تقسیم کار انسانهاست، هر کس نقشی دارد و در این نظام نقشها، آدمها میتوانند نیازهایشان را رفع کنند. بر این اساس جامعه انسانی، بر مبنای روابط انسانها و بیش از هرچیز بر مبنای یاریگری میان انسانها شکل میگیرد و تداوم پیدا میکند. جامعه حاصل پیوندهای متقابل انسانها برای رفع نیازهای فردی و جمعیشان است. زیرا انسانها وقتی در شبکهای از تعاملات متقابل قرار میگیرند، به یک جمع تبدیل میشوند و انسانها در جمع، تواناییشان خیلی بیشتر از زمانی است که تنها و منفرد هستند. از این طریق است که انسان توانسته امکان بقای خودش و توسعه جامعه انسانی را فراهم کند. برای همین است که نیروی جامعه خیلی بیش از سرجمع نیروی افرادش است. این نیروی جامعه است که به انسان امکان پیشرفت و بقا و حل بحرانهای بزرگ را داده است. نکته اصلی بحث حاضر آنست که ما انسانها بدون کمک به هم نمیتوانیم بمانیم، این کمک میتواند در مقام خودیاری (کمک گرفتن از دیگری برای رفع نیاز خودمان) دگریاری (کمک کردن ما به دیگران برای انجام کارشان و رفع نیازشان) و همیاری (یک تلاش متقابل برای رفع نیاز همدیگر) و گونههای دیگری از یاریگری باشد. جامعه بدون این شکل از روابط یاریگری متقابل امکان وجود و تداوم ندارد. از این موضع، بهتر میتوان فهمید که چالش این روزهای ما چیست و سهم هر کس در این روزها چگونه است.
برای آنکه بتوانیم سهم شخصی خودمان را به عنوان یک عضو جامعه تعریف کنیم، باید قبل از هرچیز بدانیم مسئولیت ما در قبال خود و جامعه ما چیست. زیرا ما نمیتوانیم به شیوه انسان تنهای درون یک غار، به درون آن پناه ببریم و تصور کنیم نجات خواهیم یافت. اگر جامعه (یعنی همه اعضا و روابط میان آنها) نجات پیدا نکند، قطعا امیدی هم به نجات تک تک افراد نخواهند بود.
ضرورت تغییر سبک زندگی به خاطر شرایط بحرانی کرونا
تناقض اصلی در شرایط پیش روی ما وجود دارد که هم جامعه به دلیل ویروس کرونا و ابعاد آن به تعلیق در آمده است و هم بدون یاریگری نمیتوانیم راه نجاتی داشته باشیم. مساله اصلی در عملکرد این ویروس آنست که ابتلای آدمها به کرونا و دردسرهای ناشی از آن، مستلزم ارتباطات انسانی است. به عبارت دیگر شیوع ویروس کرونا محتاج زنجیره انسانی (همان زنجیرهای که در شرایط عادی، جامعه انسانی را میسازد) است. در این میان تعارضی عمیق میان حیات جامعه (حاصل از روابط اجتماعی و تماسهای بین انسانها) و حیات این ویروس شکل گرفته است. به همین دلیل مشکل اصلی به تعبیر برخی پزشکان، عدم همراهی مردم برای اجرای کمپین در خانه بمانیم، با هدف قطع زنجیره انسانی شیوع کرونا است. در این عدم همراهی بتوانیم تعریف درستی از موقعیت انسانی و مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی هر کس داشته باشیم، میتوانیم به شیوه بهتری با این ویروس مبارزه کنیم. این کار نیازمند آنست که هرکس در مقام انسانی سهم خودش را ایفا بکند، که بتواند هم فردی و هم جمعی با این بحران مواجه بشود.
اما مساله اصلی آنست که باید درک جدیدی از روابط انسانی داشت: قبلا ما در ارتباط با دیگران (با دوستان، اعضای خانواده، همکاران و جامعه و غریبهها و…) خودمان را به عنوان یک عضو جامعه (خانواده، محله، ملت و…) تعریف میکردیم. ارتباط داشتن از تماس میان فردی گرفته تا تماسهای بین گروهی و…، سطوحی از روابط را ایجاد میکرد که در سطح بنیادنیش ما لازم بود با دیگران تماس رو در رو و هر روزه داشته باشیم. ایده بنیادین این تماسها و روابط، همیاری و یاریگری بود، جامعه حاصل با هم بودن و برای هم بودن ما انسانهاست. اما حال که جامعه وضع بحرانی خاصی برای لزوم قطع این روابط رودر رو پیدا کرده است، چه باید بکنیم و چگونه سهم خودمان را ایفا بکنیم. تعارضی که پزشکان در عدم مراعات در خانه ماندن مردم بیان میکنند، ناشی از عدم تمایل مردم برای نجات خودشان و عزیزانشان و دیگران نیست، ناشی از ابهام وضعیت موجود و عدم دانستن راه حل آن است. زیرا مردم به عنوان مردم نیاز دارند همدیگر را ببینند، آنها امکان ماندن در تنهایی را ندارند، بدون ارتباط گویی زندگی سرد و بیروح و آزاردهنده میشود. مردم میخواهند زندگی کنند، برای همین به همیان الگوهای روابط پیشین باز میگردند، در این ایام قصد دارند برای خرید بروند، قصد دارند به دیدار آشنایان بروند، برای امین و راحتی خودشان به خانواده پدربزرگها رفتهاند که کنار هم در قرنطینه باشند. همه اینها نشان میدهد مردم هنوز راه دیگری برای زندگی در شرایط بحران پیدا نکردهاند، آنها هم از بیماری میترسند و هم از تنهایی، وقتی بیماری را جلوی چشمشان نمیبینند و تنهایی هم ذهنشان را آشفته کرده، باز به همان الگوهای رایج و قبلی از زندگی برمیگردند و مهمانی و خرید و… را دارند. آنها شکل دیگری از زندگی برای شرایط بحرانی و خاص را بلد نیستند. ما از آنها کاری را میخواهیم که راهش را بلد نیستند و به خاطر چیزی سرزنششان میکنیم که ناخواسته انجام داده اند. برای همین اگر بتوانیم این رابطه و الگوهای زندگی در شرایط بحران را برای خودمان و دیگران به گونه دیگری تعریف کنیم، آنگاه امکان حل مساله به شیوههای بهتری خواهند بود.
اخلاق مراقبتی، راهحل زندگی در بحران و ضرورت اقناع مردم نسبت به آن
اصولا قطبی کردن مساله بین آدمهای خوب در قرنطینه و آدمهای بیمبالات بیرون از قرنطینه، مشکلی را حل نمیکند، جامعه تنوع و تکثری را در بطن خودش دارد که نیازمند استدلالها و مستندات بسیاری برای قانع کردن مردم و اقشار مختلف برای کمک به حل بحران مساله است. مساله آنست که باید عدم مراعات مردم را به شیوه دیگری برای شان صورت بندی کرد، شیوههایی که در محدوده فهم آنها و لازمههای ذهنی و روحی آنها هم قرار بگیرد، زیرا نیاز اصلی نه یک حکم اجباری، بلکه اقناع مردم برای رعایت قانون پزشکی برای قطع زنجیره شیوع است.
اینجاست که هنجارها و به عبارت بهتر مساله اخلاق و تعهدات ما به جامعه است که باید بازتعریف شود. اگر جامعه در شرایط عادی مبتنی بر روابط متقابل میان فردی و درون گروهی است، نوعی یاریگری متقابل برای جریان عادی زندگی بر آن حاکم است، حال باید جور دیگری زندگی کرد، زیرا الگوی پیشین جامعه دقیقا همان چیزی است که بیماری مرگبار کرونا را تداوم و توسعه خواهند داد. باید الگوی جدیدی از زندگی اجتماعی را تعریف کرد. به همین دلیل باید یاریگری به عنوان قاعده بنیادین جامعه، نه بر مبنای تعامل هر روزمره مستقیم و غیرمستقیم، بلکه بر مبنای تعهد مراقبتی نسبت به هم باید بازتعریف شود. یاریگری را اگر بر مبنای مراقبت انسانی و تعهد بدان بازتعریف کنیم، آدمها زندگی شان را به شیوه جدیدی ادامه خواهند داد.
من در مقام عضوی از جامعه هم، هم باید مراقب خودم باشم، هم مراقب دیگران. اما این مراقبت باید در سه سطح و شیوه رخ بدهد: خودیاری مراقبتی (من در خانه و جامعه در ایجاد روابط درست بهداشتی با دیگران، باید مراقب خودم باشم)، دگریاری مراقبتی (من در خانه و جامعه به دیگران کمک کنم مراقب خودشان باشند، و حتی از آنها مراقبت کنم؛ این کار هم از طریق رفتارهای ایجابی است و هم از طریق رفتارهای سلبی، یعنی مانع رفتارهای غلط آنها – حتی عزیزان من – بشوم) و در نهایت، همیاری مراقبتی (کمک متقابل ما به هم برای مرابقت متقابل و همزمان از همدیگر).
ما چارهای نداریم جز آنکه منطق کنشها و رفتارهای خودمان را بر مبنای مراقبت و تعهد اخلاقی بدان تعریف کنیم. یعنی با هر کس (در درون خانه با اعضای خانواده؛ در بیرون با همکاران و آشنایان، در سطح جامعه و محل کار، با غریبهها و انسانهای بیگانه) در هر سطح ارتباط داریم، این ارتباط باید برای مراقبت باشد، مراقبت از خودمان، نزدیکانمان، آشنایان، بیگانهها و هر انسان دیگری. زیرا در شرایط بحرانی ویروس کرونا، جامعه نیازمند نوع جدیدی از کنشگری و تعامل است، دید و بازدید و شیوه زندگی روزمره رایج، الگوهایی است که در صورت تداوم میتواند هستی جامعه و جان ما را به خطر بیاندازد. حکم دادن به یک راه حل ساده مبنی بر اینکه در خانه بمانید، در عمل امکان پذیر نیست، زیرا بسیارند کسانی که حسب شغلشان باید در بیرون باشند (پلیس، نیروهای بهداشتی و پزشکی، راهدارها، کارگران کارخانهها، فروشگاهها و نیروهای خدمات و نظافت شهر و…)، لذا ما باید قاعدهای وسیعتری را اجرا کنیم که بتوانیم جامعه در شرایط بحران را به پیش ببریم. این قاعده جدید، زندگی بر مبنای اخلاق مراقبتی و یاریگری مراقبتی است. اما این شیوه جدید زندگی، مستلزم اقناع مردم است.
اقناع مردم برای تعامل و کنشگری بر مبنای مراقب و تعهد اخلاقی به اینکار راه حل اصلی در موقعیت بحرانی است. اخلاق و یاریگری مراقبتی به عنوان مبنای جامعه بحرانی، نوعی الزام به اجرا را در بطن خودش دارد، زیرا میدانیم اگر اجرا نکنیم، ما در بیماری و حتی مرگز خودمان، عزیزانمان و دیگران و غریبهها سهیم هستیم. هر انسان عادیای تماس تلاشش این خواهند بود که دچار این عذاب وجدان نشود. ما به عنوان اعضای جامعه بحران زده، باید بفهمیم هرگونه کوتاهی در مراقبت از خویشتن و دیگران، در نهایت به خطر انداختن زندگی خودمان و دیگران است، لذا نوعی بیاخلاقی و گناهکار بودن را در بطن خود دارد. از سوی دیگر با اقناع مردم برای تعاملات مبتنی بر مراقبت در هر موقعیتی که هستند (چه یک خانه دار، چه یک نگهبان، چه یک پلیس، چه یک پزشک) زندگی جامعه را در حداقل ضرورتهایش در شرایط بحرانی نیز داریم، و آدمها هستند و تعامل میکنند اما بر مبنای مراقبت. ایفای نقش مراقبتی در عین تداوم و حفظ جامعه، به ما نیروی روحی و روانی کافی ناشی از رضایت کنشگری اخلاقی خواهند بخشید و همین نیرو میتواند شادابی زندگی ما را تامین کند. در شرایطی که پزشکان مراقب بیماران هستند، سایر اعضای جامعه باید مراقب جامعه باشند. اگر جامعه نیرومند و سلامت باشد، نه تنها پزشکان موفقتر خواهند بود، بلکه زودتر و بهتر از این بحران بزرگ رهایی خواهیم یافت. ما باید به کمک هم با این بیماری بزرگ مقابله کنیم: با یاریگری مبتنی بر مراقبت. باید مراقب خودمان، عزیزانمان، همشهریهایمان، هم وطنان مان و هر انسان دیگری باشیم.
تعهد به الگوی جامعه مبتنی بر یاریگری مراقبت محور، میتواند بیانگر الگوی بنیادین رابطه و یاریگری برای جامعه در بحران و در خطر باشد. سهم هر کدام از ما آنست که هرکجا هستیم، هرکاری میکنیم برای مراقبت از خودمان و دیگران باشد. هرگونه تخطی از این اخلاق و تعهد مراقبت، میتواند به بهای جان ما و عزیزانمان و دیگران تمام شود. نکته مهم به هم پیوستگی این سطح سه گانه است، آنها در هم و وابسته به هم هستند، حفظ جان من و عزیزان من، منوط است به حفظ جان دیگران و بالعکس. اینها از هم جدا نیستند، در کشتی جامعه، هیچ کس حق ندارد جای خودش را سوراخ کند، زیرا همه با هم غرق خواهیم شد. به همین دلیل در واقع خودیاری، همیاری و دگریاری، در عین حال یکی هستند و در یک واحد به طور همزمان متجلی میشوند. من اگر مراقب خودم باشد، یک خطر از جامعه کاستهام، و اگر مراقب دیگران باشم، مانع سوراخ شدن کشی توسط خطاهای دیگران خواهم شد. در نتیجه مراقبت یاریگرانه راه نجات وضع موجود ما محسوب میشود. همراهی مردم با این قواعد جدید جامعه بحران زده، مستلزم اقناع انهاست. در این اقناع همه متخصصان بالاخص اصحاب علوم انسانی سهم به سزایی دارند. باید سبک زندگی جدیدی برای این بحرانها تعریف شوند و مردم هم نسبت بدانها اقناع شوند. پزشکان سهم خودشان در مراقبت از بیماران را انجام میدهند، اصحاب علوم انسانی باید سهم خودشان در مراقبت از جامعه ایفا کنند. حال در این شرایط بحرانی، طبیبان جامعه باید به کمک آن بیایند. بدون جامعه ما قطعا شکست میخوریم. ولی جامعه هم بدون یاریگریهای مراقبتی ما نمیتواند سرپا باشد. اصحاب علوم انسانی باید این قاعده جدید را برای اقشار مختلف حسب فرهنگ زمینهای آنها و شرایط زندگی شان تعریف کنند. باید با زبان جامعه با آن صحبت کرد و این هنری است که اصحاب علوم انسانی آموختهاند و باید بدان کوشید. سهم ما اصحاب علوم انسانی، انتخاب شیوههای زندگی متناسب با شرایط بحرانی و خطرآفرین امروزی و قانع کردن مردم برای زیستن به شیوه جدید است: زندگی بر مبنای اخلاق یاریگرانه مراقبتی، مراقبت از خود، عزیزان و دیگران، و البته این مراقبتها منفک از هم نیستند، بلکه همزمان و توامان هستند./ ایران آنلاین
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: اصحاب علوم انسانی شرایط بحران شرایط بحرانی جامعه انسانی همین دلیل تعریف کنیم باید مراقب اقناع مردم انسان ها بحران ها جامعه ما یاری گری رفع نیاز برای هم راه حل آدم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۳۳۷۶۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از شاخصهای هنجاری علم تا ظهور اخلاق علمی
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، اخلاق، مجموعه اصول و هنجارهای اعتقادی است که رفتار انسانها براساس این رفتارها قضاوت می شود.
محمد شاپوری (دکتری جامعهشناسی فرهنگی و مدرس دانشگاه) در مقالهای با عنوان «تقابل علم، اخلاق و اخلاق علمی» مینویسد؛ اخلاق مجموعهای ازارزشها و باورها؛ دستورالعملها؛ قواعد و قوانینی است که دستوراتی را برای نظمبخشی به جوامع و برای اطاعت فردی یا جمعی صادر میکند.
* تعریف انواع اخلاق
از نظر این پژوهشگر وقتی از اخلاق حرف میزنیم باید سه وجه را از یکدیگر تفکیک کنیم:
اخلاق مجموعهای ازارزشها و باورها؛ دستورالعملها؛ قواعد و قوانینی است که دستوراتی را برای نظمبخشی به جوامع و برای اطاعت فردی یا جمعی صادر میکند اخلاق اجتماعی اخلاق علمی اخلاق حرفهایوی می افزاید که اخلاق اجتماعی شامل معیارهای عام اخلاقی در قلمرو جامعه است که از آن به Moral تعبیر میشود. ولی اخلاق علمی، Ethics، ناظر به رفتارها و الزامات هنجاری در امر علمی است و اخلاق حرفهای معیارهای اخلاقی یک حرفه، صنف، شغل و نهاد و ... را شامل میشود.
* ویژگیها و شاخصهای هنجاری علم
به زعم این پژوهشگر میتوان از این منظر برای علم ویژگیهایی قائل شد که یک عالم باید آن معیارهای رفتاری مبتنی بر اخلاق را رعایت کند. این الزامات اخلاقی موجب رشد و گسترش علم میشود.
به عنوان مثال رابرت کیمرتن چنین شاخصهای هنجاری برای علم بر میشمرد:
اشتراکگرایی (یافتهها و اکتشافات علمی، ثروت یا حق فردی پژوهشگران نیست بلکه به جامعه تعلق دارد) عامگرایی (دانشمند وطن دارد، ولی علم بی وطن است) شک سازمانیافته (جزم اندیشی در علم جایی ندارد) اصالت (جعل، دستکاری، تقلب در علم ممنوع است) بی طرفی عاطفی (درعلم نباید جانبداری انجام گیرد) تواضع و فروتنی (احترام و قدردانی از میراث بشری، و اعتراف بر ضعفهای شخصی خود) به رسمیت شناختن عالم (باید شایستگیهای دیگران را به رسمیت بشناسد) شناخت یا معرفت یعنی فهمیدن، درک کردن یا دریافتن چیزی به صورت بیواسطه، یعنی شناخت از طریق خود شیء* ظهور اخلاق علمی
از نظر این پژوهشگر همواره در برابر رسواییهای اخلاقی در جوامع بشری و سازمانها و فضاهای کسب و کار راهکارهای اخلاقی مطرح بوده است که مرتبط با جایگاههای فلسفی و دینی بودهاند؛ اما بهرغم این راهکارها، هم چنان مشکلات اخلاقی و رسواییهای اخلاقی در مسیر تاریخ رو به تزاید بوده است.
او در ادامه مینویسد در زمانهای اخیر علاوه بر نسخههای اخلاقی حوزههای فلسفه و دین، اخلاق علمی نیز پا به منصه ظهور نهاده است. شناخت یا معرفت یعنی فهمیدن، ادراک کردن یا دریافتن چیزی به صورت بیواسطه، یعنی شناخت از طریق خود شیء. در این موقعیت شناخت، بیواسطه و به کمک تجربه و تقابل رخ داده است.
* انواع شناخت در حوزه علم
به زعم شاپوری این شناخت شامل انواعی است که در حوزه دانش میتوان بدان اشاره نمود: شناخت فلسفی؛ شناخت دینی؛ شناخت علمی؛ شناخت هنری؛ شناخت عامیانه آن چه این گونهها را از یکدیگر متمایز مینماید سطوح مطالعاتی پدیدههای مورد نظر و روش بررسی آنها است.
او در ادامه مینویسد علم، فلسفه و دین عمدتاً به موضوعهای اخلاقی پرداخته و راهکارهایی را در مورد مشکالت این حوزه مطرح میکنند. علم با اتکا بر تجربە تعمیمی، موضوعهای مربوطه را در سطح جزء و وابسته به زمان و مکان خاص و به طور ویژه با روشهای عینی، آزمونپذیر، خطاپذیر، محتمل و تکرار پذیر مورد بررسی قرار میدهد.
اصول اخلاقی اجتماعی وابسته به عوامل متعددی از جمله چگونگی تربیت، مذهب سنن و عقاید جامعهای است که در آن زندگی میکنیماین نویسنده معتقد است که فلسفه با اتکا بر تجربە تفریدی موضوعات مربوطه را در سطح کلی و عام فارغ از زمان و مکان خاص روشهای بیشتر عقلانی یا بعضاً شهودی یا تجربی تفریدی، مورد بررسی قرار میدهد.
و او مینویسد دین نیز با اتکا بر تجربە تفریدی، موضوعات مربوطه را در سطوح کلی و مطلق، فارغ از زمان و مکان خاص با اتکا بر شهود فردی، عقل و تجربه فردی بررسی مینماید.
بنابراین رویکرد علمی با ورود به دنیای اخلاق کسب وکار در سطوح سازمانی، به جای ورود به حیطه مفاهیم انتزاعی و مباحث فلسفی، میکوشد کارکنان را در فعالیتهای سازمانی و اخلاقیشان کمک نماید.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که اصول اخلاقی اجتماعی وابسته به عوامل متعددی از جمله چگونگی تربیت، مذهب، سنن و عقاید جامعهای است که در آن زندگی میکنیم. این اصول در طول زندگی ساخته میشوند و مبنای فرهنگی، فلسفی و مذهبی دارند که با توجه به آن مبانی رفتار خوب یا بد مورد قضاوت قرار میگیرد که دارای منابع متعددی هستند از جمله: دوستان؛ خانواده؛ پیشینه قومی مذهب؛ مدرسه؛ رسانه: تلویزیون، رادیو، روزنامه، مجله، اینترنت؛ مربیان یا الگوهای فردی نقش.
انتهای پیام/