چرا به قوی شدن نیاز داریم؟/ دشمنان چه نقشهای برای ایران کشیدهاند؟
تاریخ انتشار: ۶ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۳۷۱۲۹۲
به گزارش خبرنگار سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، جنگ برای به دست آوردن منابع اقتصادی؛ موضوعی که عامل اصلی تمام جنگهای بزرگ دنیا به حساب میآید. مسئله ای که از ابتدای تشکیل حکومتها و ایجاد قدرت در بین مردم، منجر به شکلگیری جنگهای بزرگی شده است.
منطقه شرق آسیا که از ابتدا از منابع غنی نفتی و غیرنفتی برخوردار بوده است، امروز با جای دادن نزدیک به ۵۰ درصد ذخایر ثابت شده نفتی دنیا در خود، مورد طمع کشورهای قدرتمند دنیاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دیدگاه کشورهای قدرتمند بر خاورمیانه همواره مشکلات زیادی را برای این کشورها ایجاد کرده است و مزاحمتهایی را برای کشورهای منطقه به وجود آورده است. «تفرقه بیانداز و حکومت کن»، استراتژی بود که کشورهای قدرتمند برای کاهش قدرت دیگر کشورهای قدرتمند دنیا و دست اندازی به آنها ایجاد و دنبال کردند.
برنارد لوئیس، استاد بازنشسته دانشگاه پرینستون آمریکا نخستین بار در نشست سال ۱۹۷۹ اعضای بیلدربرگ در اتریش از این طرح خود سخن گفت. او یک یهودی طرفدار اسرائیل است که دنیای اسلام و خاورمیانه را به خوبی میشناسد. سالها در مورد تاریخ این منطقه مطالعه کرده و به آرشیوهای آخرین امپراطوری مسلمانان دسترسی داشته و چگونگی سرنگونی آن و در نتیجه فراهم شدن امکان تاسیس رژیم صهیونیستی را بررسی کرده است.
طرح او به دنبال استفاده از تجربیات تاریخی تفرقه افکنی عقیدتی در دنیای اسلام و تلفیق آن با تجربه تکه تکه سازی سرزمینی امپراطوری اسلامی- عثمانی است تا به زعم خود یک بار برای همیشه به خنثی سازی مهمترین بخش از سرزمینهای اسلامی، خاورمیانه، موفق شود.
او طرح خود را که شامل تجزیه کشورهای خاورمیانه از جمله ایران به کشورهای کوچک قابل مدیریت بود برای سران اقتصادی و سیاسی شرکت کننده در بیلدربرگ ارائه داد. در این طرح کشورهای خاورمیانه بر اساس بنیانهای زبانی، نژادی و منطقهای تکه پاره میشوند. بر اساس این طرح، انگلیس باید از شورشهای قومی اقلیتهایی مانند دروزیها در لبنان، بلوچها، ترکها و کردها در ایران، علویها در سوریه، عیسویان در اتیوپی، فرقههای مذهبی در سودان، قبایل عرب در کشورهای مختلف عربی، کردها در ترکیه و ... حمایت کند.
هدف این طرح تکه تکه کردن خاورمیانه و تبدیل آن به موزائیکی از کشورهای کوچک و ضعیف در حال رقابت با یکدیگر است تا از این طریق قدرت جمهوریها و پادشاهیهای فعلی تضعیف شود.
نقش ایران به عنوان یکی از کشورهای محور جهان اسلام در طرح لوئیس بسیار حائز اهمیت بود که هرگونه تغییر در آن میتواند کشورهای همسایه را با بی ثباتی و جنگ داخلی مواجه و به پیشرفت طرح برنارد لوئیس برای بالکانیزه کردن دنیای اسلام کمک کند. طرح لوئیس به قدری حائز اهمیت است که تاکنون انرژی زیادی از طرف سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی با پشتیبانی مالی عربستان سعودی و برخی کشورهای عربی برای تحقق اهداف آن در منطقه خاورمیانه صرف کرده اند.
در واقع هدف کشورهای غربی از تجزیه کشورهای خاورمیانه، خصوصا ایران که دارای منابع نفتی و معدنی زیادی هستند، از بین بردن حکومت مرکزی پرقدرت و تقسیم آن به حکومتهای قبیلهای با قدرت کمتر، به منظور تسلط راحتتر بر آنهاست.
برنارد لوئیس معتقد است کشورهای عرب کنونی میتوانند قابلیت تهدید منافع آنگلو-آمریکن را داشته باشند. به همین دلیل باید به دولتهای قبیلهای ضعیف تقسیم شوند تا هم چپاول ثروتهای طبیعی آنها راحتتر باشد و هم قابلیت تهدید را از دست دهند.
بر اساس طرح لوئیس از سویی باید توسط اقدامات تبلیغی و رسانهای به تحریک اقوام پرداخت و از سوی دیگر با جلوگیری از ایجاد فضای گفتوگو بین حکومتها و اقوام و ممانعت از به رسمیت شناخته شدن حقوق عادی و بین المللی اقوام توسط دولتهای منطقه تنش را تا جایی افزایش داد تا با این کار، یکی از طرفین را مجبور به اعتراض و در نهایت اغتشاش برای دستیابی به آرمانهای خود کنند.
کنگره آمریکا در سال ۱۹۸۳ با برگزاری نشستی با حضور برنارد لوئیس، این طرح را تصویب کرد و دستور داد تا این طرح برای سالهای آینده در سیاست استراتژیک آمریکا قرار بگیرد. از نتایج اجرای این طرح توسط آمریکا در منطقه میتوان به تشکیل صدها گروهک تجزیه طلب از قبایل و نژادهای مختلف و ایجاد درگیریهای مختلف قومی و محلی بین این گروهکها در منطقه خاورمیانه، خصوصا در نزدیکی مرزهای ایران اشاره کرد.
حضور نظامی آمریکا در منطقه، اشغال افغانستان و عراق و ایجاد پایگاههای مختلف در کشورهای اسلامی خاورمیانه را میتوان بخشی از اجرای طرح توسط آمریکا قلمداد کرد. شرط کنگره برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق مبنی بر تلاش دولت عراق برای به وجود آوردن سه واحد خودمختار در عراق از دیگر نشانههای قصد جدی آمریکا برای اجرای طرح لوییس میباشد.
از دیگر مصادیق اجرای این طرح که درگیریهای زیادی در منطقه خاورمیانه و در نزدیکی مرزهای کشورمان به وجود آورد، میتوان به تقویت گروهکها و قومیتهای جغرافیایی و مذهبی تجزیه طلب در کشورهای سوریه و عراق اشاره کرد که منجر به ایجاد گروههای مسلح مانند داعش، جبهه النصره، احرارالشام و... شده است که تاکنون خرابیهای زیادی را در این دو کشور به وجود آورده است و مردم بی گناه زیادی را به قتل رسانده اند.
چرا به قوی شدن نیاز داریم؟هر چه زمان به سمت جلو حرکت میکند، درگیریهای ایجاد شده در نزدیکی مرزهای ایران بیشتر میشود و متحدین جبهه مقاومت درگیریهای بیشتری با گروهکهای تجزیه طلب و تکفیری پیدا میکنند؛ برخی محققان معتقدند که آمریکا قصد دارد که با درگیر کردن متحدان جبهه مقاومت اسلامی، ارتباط آنها را با ایران قطع کند و پس از آن به تجزیه ایران به وسیله اختلافات نژادی و قومیتی بپردازد؛ آنها حتی از مدتها قبل تدارکاتی در این باره دیده اند و نقشه تجزیه شده ایران را طراحی و منتشر کردهاند.
رهبر انقلاب بهمن ماه سال گذشته در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و نیروی پدافند هوایی ارتش با تأکید بر لزوم قوی شدن کشور در همه جهات بهویژه در زمینه دفاعی گفتند: ما بهدنبال تهدید هیچ کشور و ملتی نیستیم، بلکه به دنبال حفظ امنیت کشور و جلوگیری از تهدید هستیم.
ایشان با تأکید بر اینکه ضعیف بودن، دشمن را تشویق به اقدام خواهد کرد، افزودند: برای آنکه جنگ نشود و برای آنکه تهدید تمام شود، باید قوی شد.
حضرت آیت الله خامنه ای، نیروهای مسلح بهویژه نیروی هوایی ارتش، نیروی هوافضای سپاه و سازمان صنایع دفاع را به تلاش برای تقویت بنیه دفاعی در ابعاد مختلف، دقت در پیش بردن کارهای مهم و حداکثر استفاده از ظرفیتها و استعدادها توصیه کردند و گفتند: اگر رؤسای قبلی آمریکا مسیر شیطانی این رژیم را در زیر پوششهایی دنبال میکردند، امروز انحراف، جنگافروزی، فتنهسازی و طمع آمریکاییها به داشتههای دیگران، علنی و بدون پوشش است و این مسیر باطل دشمنان ملت ایران قطعاً محکوم به شکست است.
قرار گرفتن ایران در منطقه خاورمیانه که با این حجم از دست اندازیها و درگیریها مواجه است، نیاز روز افزون کشور ما را به قدرت در زمینههای مختلف نظامی، سیاسی، علمی، اقتصادی و... بیشتر نشان میدهد. تجزیه ایران به بخشهای کوچکتر به معنای تسلط راحتتر کشورهای قدرتمند بر کشور ما و در نهایت نابودی کشورماست و برای جلوگیری از این اتفاق، نیازمند روزافزون به قدرت در زمینههای مختلف نظامی، سیاسی، علمی و... هستیم.
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: رهبر انقلاب شرق آسیا رژیم صهیونیستی گروه تروریستی داعش منطقه خاورمیانه کشور های قدرتمند برنارد لوئیس درگیری ها کشور ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۳۷۱۲۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آمریکا بازهم در خاورمیانه آتش به پا کرده است
استفان والت معتقد است که سیاست حمایتی بیقید و شرط بایدن باعث به خطر افتادن خاورمیانه شده است و مقصر خطر فعلی که رژیم صهیونیستی را تهدید میکند واشنگتن است نه تهران.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، استفان والت، تحلیلگر آمریکایی برجسته روابط بینالملل در یادداشتی برای نشریه فارن پالیسی نوشته است که تصمیم ایران برای انتقام از حمله اسرائیل به کنسولگری این کشور در سوریه با حملات پهپادی و موشکی نشان میدهد که دولت بایدن تا چه اندازه بد با خاورمیانه رفتار کرده است.
والت سیاست بایدن برای حمایت از رژیم صهیونیستی در جنگ آن علیه مردم غزه را ناموفق میداند زیرا اهداف آن با عملکرد آن از ابتدا متناقض بود. دولت بایدن با ارائه حمایت بیقید و شرط به رژیم اسرائیل توانایی تشویق آن برای خویشتنداری را از دست داد و این مسئله کمتر کسی را شگفتزده خواهد کرد. تاکنون حداقل ۳۳ هزار فلسطینی (بیش از ۱۲ هزار کودک) کشته شدهاند و سامانتا پاورز، مدیر نهاد امدادرسانی آمریکا به وقوع قحطی در غزه اعتراف کرده است. انصارالله یمن به هدف گرفتن کشتیهای مرتبط با رژیم صهیونیستی ادامه میدهد، درگیری شدت پایین میان حزب الله لبنان و رژیم صهیونیستی ادامه دارد و موجهای خشونت توسط شهرکنشینان در کرانه باختری اشغالی افزایش یافته است. الان هم با حمله تلافیجویانه ایران برای هدف قرار گرفتن کنسولگری آن در یکم آوریل، احتمال افزایش گستره جنگ بالاتر است.
فارن پالیسی همچنین تصریح کرده است که حمایت عمومی ایران از حماس بر اساس حقوق بینالملل مشروع است: «طبق کنوانسیون ژنو، جمعیتی که تحت «اشغال متخاصم» زندگی میکنند حق مقاومت در برابر نیروی اشغالگر را دارند. با توجه به اینکه اسرائیل کرانه باختری را کنترل کرده است و اورشلیم شرقی از سال ۱۹۶۷، این سرزمینها را با بیش از ۷۰۰ هزار شهرکنشین غیرقانونی مستعمره کردند و هزاران فلسطینی را در این روند کشتند، شکی نیست که این یک «اشغال متخاصم» است.
والت معتقد است که اقدامات مقاومت علیه اشغالگر همچنان تابع قوانین جنگ است و حماس و سایر گروههای مقاومت فلسطینی هنگام حمله به غیرنظامیان اسرائیلی آنها را نقض میکنند، اما مقاومت در برابر اشغالگری مشروع است و کمک به مردم تحت محاصره در انجام این کار لزوماً اشتباه نیست.
والت پاسخ ایران به بمباران کنسولگری خود توسط رژیم صهیونیستی را منطقی میداند: «تصمیم ایران برای انتقام پس از بمباران کنسولگری توسط اسرائیل و کشته شدن دو سردار ایرانی را نمیتوان به عنوان اقدام تهاجمی در نظر گرفت، به ویژه با توجه به اینکه تهران بارها اعلام کرده است که هیچ انگیزهای برای جنگ گستردهتر ندارد. در واقع، حمله تلافیجویانه آن به گونهای انجام شد که به اسرائیل هشدار داد و به نظر میرسد که تهران نمیخواهد تنشها را تشدید کند بلکه صرفاً تلاش دارد بازدارندگی خود را بازیابی کند.»
نویسنده این یادداشت همچنین معتقد است که مسئولیت شرایط فعلی بیشتر بر عهده واشنگتن است تا تهران. چگونه؟ «فراموش نکنیم که ایالات متحده چندین دهه است که خاورمیانه را با تسلیحات پر کرده است. این کشور سالانه میلیاردها دلار تجهیزات نظامی پیشرفته را به اسرائیل ارائه میکند، علاوه بر آن مکرر تضمین میکند که حمایت آمریکا بدون قید و شرط است.»
والت در ادامه تصریح کرده است که «کشورهای دارای قدرت کنترل نشده تمایل دارند از آن سوءاستفاده کنند و اسرائیل نیز از این قاعده مستثنی نیست. زیرا اسرائیل بسیار قویتر از فلسطین است، همچنین از ایران نیز توانمندتر است، میتواند بدون تنبیه و محکومیت علیه آنها عمل کند. حمایت سخاوتمندانه و بیقید و شرط ایالات متحده به اسرائیل این امکان را داده است که هر کاری میخواهد انجام دهد، که در طول زمان به افراطی شدن سیاستها و همچنین رفتارش در قبال فلسطینیها کمک کرده است.»
فارن پالیسی خاطرنشان میکند که شرایطی ایجاد شده است که به موجب آن تنها مقاومت مسلحانه مؤثر بر اسرائیل تأثیر میگذارد: «فقط در موارد نادری که فلسطینیها توانستند مقاومت مؤثری را بسیج کنند -همانطور که در انتفاضه اول (۱۹۹۳-۱۹۸۷) انجام دادند- رهبران رژیم اسرائیل مانند نخستوزیر سابق اسحاق رابین مجبور به اذعان به نیاز به سازش و تلاش برای ایجاد صلح شدند. متأسفانه، زیرا اسرائیل بسیار قوی، فلسطینیان بسیار ضعیف، میانجیهای یکطرفه ایالات متحده به نفع اسرائیل بودند. هیچیک از جانشینان رابین حاضر نبودند به فلسطینیها معاملهای را پیشنهاد دهند که بپذیرند.»
استفان والت در پایان نوشته است که یک طنز آیرونیک در شرایط فعلی وجود دارد زیرا «افراد و سازمانهایی در ایالات متحده که در محافظت از اسرائیل در برابر انتقاد و تحت فشار قرار دادن دولتهای آمریکا یکی پس از دیگری برای حمایت از اسرائیل، صرف نظر از آنچه که انجام میدهد، در واقع خسارات عظیمی به آن وارد کردند.»
والت وضعیت کنونی را اینگونه توصیف میکند که ۱) راهحل دو دولتی شکست خورده است، ۲) اسرائیل به یک کشور یاغی تبدیل شده است، ۳) حمایت از رژیم صهیونیستی در میان جوانان آمریکایی از جمله بسیاری از یهودیان بهشدت کاهش یافته است و ۴) ایران به داشتن سلاح هستهای نزدیک است و تلاشهای ایالات متحده برای منزوی کردنش را خنثی کرده است.
کد خبر 745109