مچ زنم را در شرایط بد گرفتم / میترا از پسر غریبه خواست تا مرا از خانه بیرون کند !
تاریخ انتشار: ۸ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۳۹۳۵۵۹
ساعت 24- پول و ثروت پدر همسرم از پارو بالا می رفت و روزی که من داماد این خانواده شدم، همه اقوام و آشنایان با خوشحالی به من تبریک می گفتند و معتقد بودند که ازدواج موفقی داشته ام. اسم من تا مدت ها زبانزد پسرهای فامیل شده بود و همه آرزو می کردند همسر پولداری نصیبشان شود.
پدر همسرم زندگی بسیار مرفهی را برایم آماده کرد و به ظاهر سر و سامان گرفتم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مردجوان آهی کشید و افزود: یک روز وقتی دیدم با لباس های ناجور از خانه خارج می شود ناخودآگاه میترا را تعقیب کردم، او با ماشینش جلوی یک رستوران شیک پارک کرد و با پسر جوانی که منتظر او بود وارد رستوران شدند. همانجا منتظر ماندم. ساعتی بعد هر دو از رستوران بیرون آمدند و با پسر جوان سوار به ماشین زنم راه افتادند. تعقیب شان کردم هر دو وارد یک خانه شدند. لحظاتی بعد زنگ خانه را زدم و وقتی پسر جوان در را به رویم باز کرد به زور وارد خانه شدم و زنم را در شرایط خیلی بدی دیدم. میترا به پررویی به چشمانم نگاه کرد و گفت چرا مزاحم شدی و از پسر جوان خواست مرا از خانه بیرون کند و ... دیگر نتوانستم طاقت بیاورم و خودم را از شر این زندگی نکبت بار نجات دادم. البته من قبل از طلاق یک کتک مفصل نیز از پدر و برادرانش نوش جان کردم.
چند ماه از این ماجرا گذشت و با این شکست سنگین در زندگی گوشه گیر و منزوی شده بودم. در آن شرایط نسبت به تمام زن ها احساس نفرت پیدا کردم و دیگر دوست نداشتم درباره ازدواج مجدد فکر کنم. اما یک سال بعد به پیشنهاد و اصرار مادرم با دختری که مادرش زنی آبرومند است و آن موقع کارهای خانه ما را انجام می داد، ازدواج کردم.
در این لحظه اشک در چشمان مردجوان حلقه زد و او در حالی که لبخندی بر چهره داشت، افزود: شاید باور نکنید الان روزی هزاربار خدای خودم را به خاطر داشتن چنین فرشته مهربان، عفیف، قانع و با صبر و متانتی شکر می گویم. همسرم نمونه واقعی یک زن دوست داشتنی است که با نان حلال بزرگ شده و با ایمان قلبی و رفتارهای انسانی اش درس زندگی را به من آموخته است. فاطمه حتی مرا نیز نمازخوان کرده است و الگوی بسیار خوب و باارزشی برای خواهر جوانم است. مرد ۳۵ساله گفت: هم اکنون ۴ سال از ازدواج ما می گذرد و صاحب یک فرزند شده ایم که اسمش را امیرحسین گذاشته ایم. همسرم مثل کوهی محکم و استوار در کنارم ایستاده است و در خستگی ها و ناامیدی ها تکیه گاهم شده است. می خواهم از صمیم قلبم بگویم دوستش دارم و بدون فاطمه و امیرحسین زندگی برایم معنایی نخواهد داشت. من امروز به این جا آمده ام تا به جوان هایی که از ازدواج می ترسند، بگویم اگر انتخاب درست و صحیحی داشته باشید، لذت خوشبختی را حتی با داشتن زندگی ساده خواهید چشید و بزرگ ترین ثروت ما آدم ها قناعت و رضایت از زندگی است.
رکنا
منبع: ساعت24
کلیدواژه: پسر جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۳۹۳۵۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عاقبت فرار از خانه بهعشق خواستگار شیشهای
آیا ازدواج با یک فرد معتاد که هردویمان عاشق یکدیگر هستیم، اشتباه است؟ اگر قول داد ترک کند، چی؟ میشود به او اعتماد و با او ازدواج کرد؟ میخواهم با او ازدواج کنم تا به همه ثابت شود که بهخاطر من ترک میکند، اشتباه است؟ و .... اینها سوالاتی است که ذهن برخی از مخاطبان را به خود مشغول میکند و برخی هم مانند ماجرای پربازدید اخیر با عنوان «پشیمانی زنی که بهخاطر عشقش از خانه فرار کرد» گاها با تایید گزاره آخر، چشمان خود را به روی حقایق میبندند و تصمیم خود را بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن عملی میکنند. در ادامه، بخشی از صحبتهای این خانم را خواهید خواند و نکاتی از منظر روانشناسی مطرح میشود که باید همه دخترها و پسرهای دمبخت مورد توجه قرار دهند.
همه مخالف این ازدواج بودند
زنی که بعد از ۱۲سال زندگی مشترک به بنبست رسیده است، درباره دلیل درخواست طلاق توضیح میهد: «۱۲ سال قبل عاشق فرهاد شدم و در حالی که همه مخالف بودند تصمیم به ازدواج گرفتم و با او ازدواج کردم و حالا میخواهم طلاق بگیرم. فرهاد به شیشه اعتیاد دارد. فکر میکردم میتوانم کاری کنم که زندگی او عوض شود و آنقدر من را دوست داشته باشد که بتواند اعتیادش را ترک کند، اما اشتباه میکردم. پدرم قبل از ازدواجمان فهمید که معتاد است، به همین دلیل هم مخالف بود. البته آن زمان اعتیادش جدی نبود و تفننی میکشید، اما پدرم متوجه شده بود و بهشدت با ازدواج من مخالف بود؛ بنابراین از خانه فرار کردم. با فرهاد رفتیم شمال و بعد پدرم رضایت داد، اما گفت حق ندارم دیگر به خانه او بروم. حالا هم اعتیاد فرهاد شدید شده. او نسبت به من بدبین شده و چندین بار روی من دست بلند کرده است. به همین دلیل حاضر نیستم دیگر با او زندگی کنم، چون میدانم به من و دخترم آسیب میرساند».
نداشتن شناخت از اعتیاد و پیامدهایش
این خانم بهرغم این که میدانسته که خواستگارش شیشه مصرف میکند، باز هم با او ازدواج میکند. به این بخش از صحبتهایش دقت کنید: «فکر میکردم میتوانم کاری کنم که زندگی او عوض شود و آن قدر من را دوست داشته باشد که بتواند اعتیادش را ترک کند، اما اشتباه میکردم». این نوع تحلیل نشان میدهد که این فرد شناخت کافی از اعتیاد و پیامدهای آن ندارد. بارها در همین صفحه خانواده و مشاوره از پیامدهای اعتیاد به ویژه اعتیاد به مواد صنعتی گفتهایم.
اتکا به مواد به جای تواناییهای درونی
فردی که به شیشه اعتیاد دارد برای مدیریت هیجانات خود به جای اتکا به توانایی درونی به عاملی خارج از خود که همان مواد است احتیاج دارد. استعمال شیشه بهرغم این که به طور موقت توانایی جنسی و قدرت تمرکز و توجه را بالا میبرد ولی پس از مدتی فرد را دچار اختلالات زناشویی و شناختی میکند بهطوری که استعمال مکرر و مصرف با دوز بالا میتواند سبب بروز توهم و هذیان شود. در صورت عدم مصرف فرد دچار سندروم ترک میشود، یعنی این که فرد دچار بیقراری یا ولع و وسوسههای شدید برای استفاده مجدد میشود و برای به دست آوردن مواد ممکن است دست به اقدامات نابهنجار همچون پرخاشگری، سرقت، دروغ و ... بزند.
تعهد و صمیمیت با شوهر شیشهای؟
مثلث عشق شامل صمیمیت، شور و شوق و تعهد میشود که از جمله مهمترین ملاکهای ازدواج سالم است. حال با توجه به عوارضی که موادی همچون شیشه دارد، آیا فرد مصرفکننده شیشه میتواند در رابطه عاطفی قرار بگیرد که در آن احساس صمیمیت و تعهد را تجربه کند؟ کسی که تمام فکر و ذکرش استعمال مواد باشد توانایی متعهد ماندن به اهداف، برنامهها و نیازهای خود و همسر خود را دارد؟ با توجه به تخریب شناختی و هیجانی که مصرف شیشه دارد، آیا این فرد مصرف کننده میتواند وظایف همسری و احتمالا والدی خود را در زندگی مشترک انجام دهد؟ یکی از ملاکهای مهم ازدواج بلوغ جسمانی، عاطفی و روانی افراد است، حال به نظر شما با توجه به عوارضی که از استعمال شیشه گفتیم آیا فرد مصرف کننده شیشه توانایی رسیدن به این نوع بلوغ را دارد؟ اگر حتی فقط پاسخ یکی از این پرسشهای مطرحشده، مثبت بود میتوانید به ازدواج با این افراد فکر کنید.
منبع: خراسان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی