Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-23@18:24:25 GMT

اگر غذا نخوری کرونا می‌آید تو را می‌خورد!

تاریخ انتشار: ۱۰ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۱۶۶۶۱

اگر غذا نخوری کرونا می‌آید تو را می‌خورد!

ایسنا/قزوین رئوف پیشدار، پیشکسوت روزنامه‌نگاری قزوین و استاد ارتباطات این روزها به دلیل بیماری قلبی در قرنطینه خانگی به سر می‌برد، این استاد ارتباطات خاطرات قرنطینه‌ای خود را نوشته و آن را در اختیار ایسنا قرار داده است.

وقتی گفت وسایلت را بردار و برو، درنگ نکردم، ترمینال غرب تهران خلوت است و اتوبوس‌ها تک تک هستند، یک ساعت بیشتر طول کشید تا ۲۵ مسافر برای قزوین بیاید، قبلاً پنج دقیقه بیشتر طول نمی‌کشید، اتوبان تهران قزوین ناباورانه خلوت بود، در خیابان‌های قزوین ماشین‌های زیادی رفت و آمد نمی‌کردند، میوه و سبزی فروش‌های کنار ترمینال نیز منتظر مشتری بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حالا خدمت مادرم هستم، هر دو نیازمند مراقبت شدید هستیم من برای قلبم و مادرم، زنی سالخورده و بسیار ضعیف با وزن ۳۵ کیلوگرم، من شده‌ام دختر خانه، می‌شورم، می‌سابم و می‌پزم؛ افراد حاضر در قرنطینه خانگی من هستم، مادرم و خواهر زاده‌ام خانم گیسو که اغلب شب‌ها می‌آید تا مادرم تنها نباشد.

خانه ما در قزوین در غرب شهر قرار دارد؛ خانه‌ای قدیمی که دستشویی، حمام و آشپزخانه آن در حیاط است با دو باغچه و کلی خاطره برای هر یک از ما دارد.

تدارکات خانه را یا از جلوی در می‌خریم یا خواهرانم تأمین می‌کنند، قانون قرنطینه می‌گوید: هر کسی از بیرون می‌آید باید لباس‌هایش را در حیاط جلوی آفتاب بگذارد، دست و پا و صورت را کاملاً با آب و صابون بشوید و...

مریم خانم «همسایه مامانم» کلید خانه را دارد، گاهی به مامانم سر می‌زند، مریم خانم با کلید خودش در را باز کرد و با دو بسته یک کیلویی سبزی خوردن آمد. بی‌اختیار بلند گفتم: سبزی را توی اتاق نبرید!

بنده خدا همان‌جا جلوی در حیاط گذاشت. خداحافظی کرد و رفت. حس کردم ناراحت شد، سبزی را پاک کردم، آشغال‌ها را در کیسه و سطل زباله گذاشتم و بعد از چند بار گل‌زدایی با ماده ضدعفونی شستم، دستهایم را هم ضدعفونی کردم، برای مادرم غذا قیمه با سالاد درست کردم.

بچه که بودیم شلوغ می‌کردیم مادرم تهدید می‌کرد که ما را جلوی شیر درنده زرین خانم همسایه می‌اندازد و یا می‌دهد سگ مشهدی عباس باغبان بخورد. ترجیح ما سگه بود! چون فکر می‌کردیم مشهدی عباس نمی‌گذارد سگ ما را بخورد ولی زرین خانم خشن بود!

امروز به مادرم گفتم: اگر غذا نخوری کرونا می‌آید تو را می‌خورد! مادرم گفت: بچه جان ما یک تاریخ حادثه را یکجا دیده‌ایم.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری در خانه بمانیم نوروز در خانه کروناویروس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۱۶۶۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فداکاری زن کازرونی برای نجات مرد سالخورده

همشهری‌آنلاین _ فتانه احدی: روز چهارشنبه گذشته مردم کازرون شاهد از جان‌گذشتگی مادری بودند که با داشتن دو پسر نوجوان ۱۷ و ۱۲ ساله، برای نجات مردی سالخورده که در سیلاب گرفتار شده بود جان خود را فدا کرد.

ماهی‌جان قربانی

محمد مهدی دهقان، پسر ۱۷ ساله این زن به همشهری می‌گوید: ساعت ۷ عصر، روز چهارشنبه ۲۹ فروردین، با مادرم به نام ماهی‌جان، برای خرید نان به نانوایی رفته بودم که ناگهان باران گرفت.

شدت بارش باران زیاد بود و ما بعد از خرید نان سوار ماشین شدیم و راه خانه را در پیش گرفتیم. شدت باران به حدی بود که رانندگی سخت شده بود، به طوری برای لحظاتی در گوشه خیابان توقف کردیم به امید اینکه باران کمتر شود، اما هر لحظه شدت باران بیشتر می‌شد.

او ادامه می‌دهد: مادرم که دید شدت باران کمتر نشده، گفت که برویم و منتظر ماندن فایده ندارد. وقتی به خیابان تپه شادی رسیدیم، پیر مردی را دیدیم که داخل جوی بزرگ آب افتاده و در سیلاب گرفتار شده بود و هر لحظه امکان داشت آب او را با خود ببرد. از آنجا که سیلاب سطح خیابان را هم گرفته بود کسی نمی‌توانست به پیرمرد کمک کند.

فداکاری بزرگ

زن ۵۰ساله و پسرش نمی ‎توانستند پیرمرد را در همان حال رها کنند، این بود که تصمیم گرفتند هر طوری شده او را نجات دهند.

محمد مهدی می‌گوید: با ماشین به سمت پیرمرد رفتیم اما آب خیلی بالا آمده بود و شدت سیل زیاد شده بود. من از ماشین پیاده شدم و به سوی پیرمرد رفتم و مادرم نیز پشت سرم آمد و دائم فریاد می‌زد که مواظب باشم و احتیاط کنم. اما شرایط طوری بود که من نمی‌توانستم به پیرمرد کمک کنم. بنابراین مادرم دست به کار شد و به سوی پیرمرد رفت و هر طوری بود او را از جوی آب بیرون کشید. اما درهمان لحظه پایش سر خورد و خودش داخل جوی افتاد و سیلاب مادرم را با خود برد و من هر چه دویدم نتوانستم او را بگیرم. سیلاب مادرم را برد تا جایی که او در زیر پلی گیر کرد و زیر آب ماند و امکان نجات مادرم وجود نداشت.

لحظات پر اضطراب

پسر این زن که با یاد آوری لحظاتی که مادرش در سیلاب گیر افتاده بود، بغض کرده، ادامه می‌دهد: همان لحظه به آتش‌نشانی زنگ زدیم اما آنها در ترافیک مانده بودند. باران نیز همچنان می‌بارید و ما نمی‌دانستیم در این لحظات هولناک چه کاری باید انجام دهیم. مادرم به زیر آب رفته بود و چند نفر که آنجا بودند برای نجات مادرم تلاش کردند تا او را از زیر آب بیرون بکشند.
محمد مهدی اضافه می‌کند: بالاخره بعد از اینکه مادرم مدت زمان طولانی در زیر آب مانده بود، او را بیرون کشیدیم اما مادرم نفس نمی‌کشید. حتی آمبولانس هم در راه گیر کرده بود و تا خود را به مادرم رساند، خیلی دیر شده بود. مادرم ضربان نداشت و هر چه به او شوک دادند، فایده نداشت و او جانش را از دست داد.

کد خبر 846157 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها استان‌ فارس مجله مرگ حوادث ایران

دیگر خبرها

  • کلنگ زنی احداث پست قرنطینه دامپزشکی در خانمیرزا
  • آغاز ساخت پست قرنطینه دامپزشکی در شهرستان خانمیرزا
  • کودک ربوده شده به خانه برگشت
  • نظارت بهداشتی قرنطینه‌ای بر ۲۳ هزار تن نهاده دامی سیستان و بلوچستان انجام شد
  • به ما می‌گویند «مرغ عشق»
  • ۲ توصیه مهم پزشکی به زائران خانه خدا | بخش عمده‌ سرماخوردگی‌ها کروناست | شیوع یک سویه بسیار واگیر کرونا
  • اعزام زائران خانه خدا به سرزمین وحی از امروز
  • زائران خانه خدا اراهی سرزمین وحی می‌شوند
  • فداکاری زن کازرونی برای نجات مرد سالخورده
  • سبک زندگی خواندنی و عجیب مه لقا خانم!