چند توصیه برای حفظ سلامت روان در دوران خانهنشینی
تاریخ انتشار: ۱۲ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۳۳۱۰۱
به گزارش ایسنا، با شیوع گسترده کروناویروس در سراسر جهان و همهگیری آن توصیه شده تا افراد «فاصلهگذاری اجتماعی» را رعایت و فاصله دست کم دو متری را بین یکدیگر حفظ کنند همچنین توصیه شده تا حد ممکن از بیرون رفتن خودداری کنند و رفتن به اماکن عمومی را به حداقل برسانند.
علاوه بر اینها توصیه شده تا افرادی که احتمال ابتلا به کووید-۱۹ را میدهند برای ۱۴ روز خود را در خانه قرنطینه کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همه اینها میتواند احساس تنهایی را در افراد تشدید کند و سلامت روان آنها را تحت تاثیر قرار دهد. انزوای اجتماعی در چنین شرایط استرسزایی میتواند در اضطراب نقش داشته و تأثیر منفی بر سلامت روان داشته باشد.
در ادامه چند روش برای حفظ سلامت روان در دوران قرنطینه و "فاصلهگذاری اجتماعی" به نقل از وبسایت "اینسایدر" آورده شده است:
- انزوای اجتماعی میتواند بر سلامت روان و جسمی تأثیر منفی بگذارد:
زلاتین ایوانف - روانپزشک - با بیان این که انسانها حیواناتی اجتماعی هستند، میگوید: منزوی بودن میتواند تأثیر زیادی بر سلامتی ما بگذارد. به گفته وی همه نظامهای ما از جمله نظامهای اجتماعی، روانی و زیست شناختی در حول گروههای اجتماعی و تعامل با یکدیگر شکل گرفتهاند. انزوای اجتماعی در بیشتر موارد تأثیرات منفی از جمله تنهایی، اضطراب و گاهی افسردگی را به همراه خواهد داشت.
تعریف انزوای اجتماعی دشوار است اما آنچه بیشتر از همه اهمیت دارد این است که آیا فرد طی آن احساس تنهایی میکند یا خیر که دانشمندان از آن به عنوان انزوای اجتماعی ادراک شده یاد میکنند. اگرچه این موضوع میتواند اثرات منفی بر سلامت روان داشته باشد اما میتواند به سلامت جسمی نیز آسیب برساند.
برای مثال تحقیقات نشان داده است که انزوای اجتماعی ادراک شده با افسردگی، کاهش شناختی، مشکلات قلبی و سیستم ایمنی ضعیف همراه است. علاوه بر این، یک مطالعه نشان داد که تنهایی میتواند منجر به افزایش ۳۰ درصدی خطر ابتلا به بیماری تصلب شرایین و سکته مغزی شود.
نویسندگان این مطالعه اظهار کردهاند که این اتفاقات به دلیل سطوح بالای استرس، کمبود خواب و عادات ناسالم زندگی که احتمالاً با تعامل و مسئولیتپذیری کمتر اجتماعی رخ میدهند، اتفاق میافتد.
خانوادههایی که فرزندان دچار نقصهای ایمنی دارند و مجبورند در حالتهای عادی نیز انزوای اجتماعی را رعایت کنند، معمولا دچار عواقب سلامت جسمی و روانی زیادی میشوند. به علاوه، به گفته ایوانف، اثرات انزوا با گذشت زمان بدتر نیز میشوند. در واقع هرچه مدت زمان انزوا طولانیتر باشد، احتمال بروز علائم اضطراب، تنهایی و افسردگی و سایر گرفتاریهای روانی نیز برای فرد بیشتر خواهد بود.
- چگونه در طول گذران انزوای اجتماعی از لحاظ ذهنی سالم بمانیم:
بسیاری از مطالعات تأثیرات منفی انزوا را بر افرادی که به آسانی قادر به برقراری ارتباط با دیگران نیستند، بررسی کردهاند اما هیچ یک از این موقعیتها قابل مقایسه با شرایط شیوع کروناویروس که طی قرنطینه میلیونها نفر به طور فیزیکی از یکدیگر جدا شدهاند اما به کمک تکنولوژی با هم ارتباط دارند، نیست.
یک راه مهم برای محافظت از سلامت روان در طول انزوای اجتماعی، برقراری ارتباط با افرادی که دوستشان دارید با استفاده از فناوریهایی مانند گفتگوهای ویدیویی است.
ایوانف همچنین راهکارهای زیر را نیز پیشنهاد داده است:
ورزش: مطالعات بسیاری تاثیر کاهنده استرس را به کمک ورزش نشان دادهاند. ورزش باعث افزایش اندروفین (مواد شیمیایی که باعث احساس خوب در بدن میشوند) و کاهش هورمونهای استرس از جمله کورتیزول و آدرنالین میشود. حتی حین انزوای اجتماعی هنوز هم میتوانید با خیال راحت تمرینات خود را در خانه ادامه دهید و قدرت و شادابی خود را حفظ کنید.
مدیتیشن: تحقیقات نشان دادهاند که مراقبه و مدیتیشن میتواند اضطراب و افسردگی را کاهش دهد. یک مطالعه در سال ۲۰۱۹ میلادی در مورد برنامههای مراقبه موبایلی نشان داد که استفاده از این برنامهها و انجام تمرینات مدیتیشن برای ۱۰ دقیقه در روز باعث میشود دانشجویان احساس افسردگی کمتر و مقاومت بیشتری کنند. طی این مطالعه دانشجویان هرچه بیشتر از این برنامهها استفاده میکردند، با نتایج قویتری نیز مواجه میشدند. اگرچه برای سنجش اینکه آیا این مزایا میتواند در طولانی مدت باقی بماند یا خیر، هنوز به تحقیقات بیشتری لازم است.
ارتباط با طبیعت: بیرون رفتن و قدم زدن در طبیعت، به ویژه در آفتاب و فضای سبز میتواند با کند شدن فعالیت در قشر جلوی مغز، ناحیهای از مغز که با اضطراب همراه است، خلق و خوی افراد را بهبود بخشد. اگر نمیتوانید به بیرون بروید، گوش دادن به صداهای طبیعی (مانند باران یا پرندگان) یا حتی دیدن تصاویر طبیعت نیز میتواند کمک کند.
به طور کلی، این فعالیتها میتوانند تولید انتقال دهندههای عصبی مانند دوپامین، سروتونین، اکسی توسین و اندورفین را تحریک کنند. همه اینها باعث ثبات و تقویت سلامت روان میشود.
فعالیتهایی مانند گذراندن وقت با خانواده یا تلاش برای ایجاد سرگرمیهای جدید و تمرکز بر داشتههایی که میتوان برای آنها سپاسگزار بود همچنین میتواند به بهبود روحیه شما و مبارزه با اثرات انزوا کمک کند. به طور مثال یک مطالعه کوچک از ۳۲ فرد سالم نشان داد که "مدیتیشن قدردانی" میتواند سلامت روان و تنظیم عاطفی را بهبود بخشد.
محققان از اسکن تصویربرداری از مغز استفاده کردند و دریافتند که اتصالات در مغز هنگام مدیتیشن فعال میشود و ضربان قلب شرکتکنندگان کاهش مییابد. هرچند هنوز به تحقیقات بیشتری برای بررسی اثرات احتمالی بلند مدت نیاز است.
به گفته ایوانف، آگاهی از آنچه که میتواند ما را خوشحال کند و لذت را به زندگی روزمره ما بیاورد از اهمیت بالایی برخوردار است که "مدیتیشن قدردانی" به این امر کمک بسیاری میکند.
منبع: اکوفارس
کلیدواژه: انزوای اجتماعی سلامت روان بر سلامت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۳۳۱۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«ناآگاهی» بزرگترین تهدید سلامت روان است
به گزارش گروه سلامت خبرگزاری آنا؛ یک روانشاس و عضو انجمن روان شناسی ایران با بیان اینکه «ناآگاهی» بزرگترین تهدید سلامت روان خانوادهها است، گفت: : ما اصلا معنای همدلی را نمی فهمیم و باید آموزش های لازم را ببینیم و باید در کنار این آموزش، مشاوره داشته باشیم.
شبنم کوهی روانشناس و عضو انجمن روان شناسی ایران در گفتوگو با خبرنگار گروه سلامت خبرگزاری علم و فناوری آنا گفت: «ناآگاهی» بزرگ ترین تهدید کننده سلامت روان خانواده ها است.
وی افزود: متاسفانه ما فکر نمی کنیم که برای ورود به جامعه و گذراندن هر کدام از مراحل زندگی نیاز به آموزش داریم اما ازدواج می کنیم. بدون آموزش، بچهدار میشویم و بدون اینکه بدانیم در هر مرحله از رشد کودک ما چه تأثیری داریم. برای مثال مادر یا پدر کودک 5 ساله را دعوا می کنند در صورتی که اصلا نمی دانند کودک تا سن 6 سالگی قدرت تفکر منطقی ندارد. والدین منطقی دعوا می کنند که برای مثال چرا سس را روی مبل ریختی، در صورتی که کودک چیزی نمی بیند و فقط می بیند که نزدیک ترین آدم، او را دعوا می کند. بعدها که بزرگ می شود والدین می گویند نمی دانم چرا بچه ام به یک رابطه غلط چسبیده است؟ یا چرا فرزند من مسئولیت پذیر نیست؟ اینها به این علت است که اصلا آگاهی نداریم که باید با فرزندمان چطور رفتار کنیم.
وی در پاسخ به این سوال که باید برای رفع این ناآگاهی چه کرد و کجا این آگاهی به دست می آید، گفت: متاسفانه این روزها از هر کسی بپرسید برای بهبود رابطه باید چه کار کنید و یا برای فرزندپروری و ... چه کار کنیم همه صاحب نظر هستند. اما مسئله اصلی این است که آموزش حتما زیر نظر متخصص باشد تا ببینیم این همدلی که میگویند چیست.
کوهی افزود: برای مثال از هر کسی بپرسید، آیا تو انسان همدلی هستی، میگوید نقطه ضعف من این است که خیلی مهربان هستم و همه را درک می کنم. اما زمانی که وارد بطن زندگی این فرد می شوید، متوجه می شوید که این فرد نمی داند همدلی در عمل یعنی چه. زمانی که با بچه یا همسر دعوا می کنم، همدلی یعنی چی؟ خوب گوش دادن یعنی چه و .... این روزها اگر از همه بپرسید می گویند که من از صبح تا شب به حرف های فرزندم و همسرم گوش می دهم اما اگر از همسر و فرزند پرسیده بشود، چیز دیگری می گوید.
این روانشناس خانواده گفت: ما اصلا معنای همدلی را نمی فهمیم و باید آموزش های لازم را ببینیم و باید در کنار این آموزش، مشاوره داشته باشیم. آدمها فکر می کنند مشاوره زمانی باید انجام شود که اتفاقی برای ما پیش آمده باشد. آن زمان واجب است اما قبل از اینکه پیش بیاید هم لازم است. مشاوره در واقع حکم پیشگیری دارد.
وی با اشاره به اهمیت نقش مشاوره فردی افزود: با آموزش، کتاب خواندن و دوره رفتن، آموزش زیرنظر متخصص یک پیش زمینه و همزبانی با دنیای مفاهیم روان شناسی پیدا می کنیم. حالا در اتاق درمان (در خصوص نوجوان، همسر و فرزند) یاد می گیریم این مفاهیم را چطور اجرا کنیم.
کوهی با اشاره به نقش فضای مجازی و تاثیرپذیری خانواده ها گفت: یک زمانی که فضای مجازی نبود، آدم ها از خیلی چیزها خبر نداشتند و بنابراین سطح انتخاب ها، توقعات و انتظارات مشخص بود. مثلا شخصی که در روستا زندگی می کرد با توجه به سطح روستایی که در آن زندگی می کرد، آرزوها شکل می گرفت. اما امروز می بینیم آدم ها در آن سر دنیا چه طور زندگی می کنند، چه ارزشها و اهدافی دارند و این باعث می شود که ما دچار اضطراب شویم، احساس کنیم عقب هستیم. این مسئله دامن خانواده ها را می گیرد.
وی عنوان کرد: ما زوجهایی را در اینستاگرام میبینیم که مدام در مسافرت و خوشگذرانی هستند، بعد ما می بینیم که ما درگیر مشکلات متعدد از جمله اقتصادی و ... فرزند و مشکلات آنها هستیم. یا مثلا همسرم هر روز من را سورپرایز نمی کند، با گل به خانه نمی آید. این باعث می شود که احساس کنیم یک جای کار می لنگد. دلیل این احساس واهی این است که درگیر فضای مجازی شده ایم. البته به خیال خودمان همه چیز را می بینیم. چون ما عادت داریم قشنگی هایمان را قاب کنیم.
کوهی ادامه داد: بدیهی است ما دعوای آدم های مجازی را نمی بینیم. هیچ وقت زندگی نرمال و صورت بدون آرایش آنها را نمی بینیم. در اینجا آموزش های روان شناسی خیلی مهمتر می شود.
این روانشناس خانواده افزود: مهمترین کار این است که آدم ها بدانند زندگی گاهی سختی هایی دارد و قرار است در سختی ها کنار هم باشیم. البته منظورم این نیست که اگر همسرتان شما را کتک زد و خشونت خانگی داشت و خیانت کرد باید تحمل کرد. اما یک زندگی ممکن است دعواهای بدی داشته باشد و ممکن است فرزندتان مسیری را انتخاب می کند که شما اصلا دوست نداشتید که چنین انتخابی داشته باشد و ... اما این ها مسائلی است که در هر زندگی وجوددارد و باید بدانیم که آنها را باید حل کنیم، نه اینکه تحمل کنیم، یا رها کنیم یا نه اینکه با همسر و بچه دعوا کنیم، زیرا زندگی سختی هایی دارد که باید آنها را بپذیریم و سعی در اصلاح آن داشته باشیم و خانواده را حفظ کنیم چرا که این خانواده با دردها زیباست و گرنه در خوشیها و مسافرت ها همه هستند. زمانی که شما واقعا یک دردی را دارید و با یک نفر سختی را پشت سر گذاشتید، آن آدم ارزشمند است و آن فرد به شما حس امنیت می دهد و حس خانواده را القا می کند.
وی در رابطه با بزرگترین خطری که روابط خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد، گفت: مهمترین دلیل به هم ریختن خانواده «خشم درمان نشده» است. زمانی که به عنوان همسر و فرزند با شما دعوا می کنم (خصوصا فرزندان در دوره نوجوانی) حتی اگر مسئله کوچک باشد، تأثیری که در من می گذارد بزرگ است. این خشم است که همه چیز را از جمله صمیمیت، رابطه جنسی، تفریح، خوشگذرانی و رابطه به عنوان یک نقطه امن برای همسر و فرزند را از بین می برد و نقطه شروع خیانت و سردی عاطفی در خانواده است. جایی که همه چیز تمام می شود.
وی در پاسخ به این سئوال که برای رفع این خشم چه باید کرد، گفت: اولا باید مهارت فردی به عنوان پذیرش و جداسازی افکار داشته باشیم که این ها مهارت های حوزه آگاهی و آموزش است و باید بدانیم که «رابطه» سختی های خودش را دارد و «خشم» جزئی از رابطه است، اما باید بدانم که چطور این خشم را در خودم و ذهن و رابطه حل کنم.
کوهی افزود: بعد از اینکه فهمیدم چطور در خودم و ذهنم مشکل را حل کنم حالا باید یاد بگیرم چطور با همسر و فرزندم حل کنم. نحوه «درست صحبت کردن» و «گوش دادن» یک مسئله بسیار مهم و بزرگ است و تکنیک های مختلف دارد. خوب گوش کردن ویژگی های مشخص دارد. گاهی اوقات به همسر خود می گوییم مشکل کجاست؟ تا صحبت می کنم شروع به حمله می کنیم. می گوید چرا می پرسی وقتی نمی خواهی بدانی. بعد اگر بپرسید می گوید من همیشه به همسرم گوش می دهم. اول باید یاد بگیریم و بدانیم که در موقعیت چطور از آن استفاده کنیم. نحوه درست گفتوگو را بدانیم.
این روانشناس به یکی از بحران های خانواده های ایرانی اشاره کرد و گفت: بحران خانواده های ایرانی «آرزوهای از دست رفته والدین» است که می خواهند فرزندان آنها را دنبال کنند و حتی همسرانشان با ملاک های آنها زندگی کنند. تفکر سنتی که ما داریم این است که راه یکی است و آنچه من می دانم درست است. یک مقدار باید ذهن را باز کرد و اجازه بدهیم که آدم ها مسیر فردی و شکوفایی خودشان را داشته باشند.
والدین باید استعداد فرزند را بشناسند و اجازه بدهند به جای «کنترل گری» و «تسلط روی زندگی»، اضطراب را بپذیریم و کنترل را برداریم و اجازه بدهیم خانواده با وجودی که هر کدام مسیر خود را می روند، در کنار هم باشند.
وی در پایان افزود: همه خانواده به «تراپی» احتیاج دارند. یک پدر و مادر شاد، خانواده شاد می سازند. یعنی هم باید فردی و هم به عنوان یک پدر و مادر و زوج سالم و هم به عنوان خانواده که تربیت مناسبی برای فرزند داشته باشید تا فرزند شما بتواند آدمی شاد و خوشحال رشد کند و مسئولیت پذیر باشد. تراپی در هر جنبه فردی، زوجی و خانواده خیلی مهم است و می تواند در تمام ابعاد (درآمد خانواده، سلامت فیزیکی و روان خانواده و ازدواج و شغل و آینده فرزند) تأثیرگذار باشد.
انتهای پیام/