ترور، جنگ بیولوژیک و روانی؛ گزینههای روی میزِ آمریکا برای مقابله با ایران و منطقه
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۴۹۴۶۱
اوایل فروردین ماه بود که اخبار مهمی درباره تحرکات جدید آمریکا در منطقه مخابره شد. در این روزها رسانه های وابسته به آمریکا به طور گسترده ای به اخبار حاکی از احتمال حمله نظامی آمریکا به نیروهای حشدالشعبی می پردازند. این رسانه ها اخبار تحرکات نظامی گسترده نیروهای آمریکایی و احتمال وقوع کودتا در عراق را مطرح کرده و صراحتا هدف آمریکا را برخی گردان های مقاومت همچون گردان های النجباء و حزب الله عراق اعلام می کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اخبار سیاسی - اخبار منتشر شده در این باره نشان می دهد که آمریکا در شرایطی که ویروس کرونا در جهان همه گیر شده تلاش دارد تا با یک ماجراجویی جدید را در غرب آسیا آغاز کند تا افکار عمومی را منحرف کند، ترامپ که یک تاجر است فقط و فقط به فکر پر کردن جیب خود است و مثل همیشه به فکر ماهی گرفتن از آب گلآلود. این بار اما نقشه او بسیار معلوم است، سو استفاده از وضعیت غیر عادی جهان، وضعیتی که کرونا باعث آن است.
به نام کرونا، به کام طمعورزی و دخالت
آمریکا که همواره در همه بحران های اصلی یکی از نقشهای اصلی را ایفا می کند، حالا هم در حالی که متهم به ایجاد ویروس کروناست چند روزی است که باز هم هوس ماجراجویی به سرش زده و دوباره وارد عراق شده و قصد دارد تا به طور مستقیم وارد نبرد با گروه های مردمی مقاومت در عراق شده و با نابودی آنها جای پای خود را در غرب آسیا مانند گذشته سِفت کند، البته خود آمریکاییها معتقد هستند برای حفظ جان نیروهایشان در عراق در مقابل ویروس کرونا این عملیاتها را انجام می دهند.
اما تجمیع نیروهای آمریکایی در پایگاههای عین الاسد و حریر و همین طور خارج کردن نیروهای سیاسی از بغداد و اربیل و نیز اخطار خروج اتباع آمریکایی از عراق به دلیل ویروس کرونا در حالی که وضعیت مقابله با کرونا طبق اعلام رسمی سازمان بهداشت جهانی که عراق را سومین کشور موفق در مقابله با کرونا اعلام کرده جای تعجب است.
اما واقعیت این است که عقب نشینی نظامیان آمریکایی از برخی پایگاههای نظامی در عراق طی روزهای گذشته تصادفی و یا به خاطر کرونا نیست، بلکه سناریوی جدیدی است که سواستفاده از وضعیت امروز دنیاست و اهداف خاصی را دنبال میکند. پایگاههایی که نظامیان آمریکایی از آنها خارج شده اند کوچک هستند و آنها به پایگاههای بزرگ یعنی عین الاسد، التاجی و حریر منتقل شده اند که مفهوم آن این است که عقب نشینی آنها غیرواقعی و استقرار مجدد است. سناریوی عقب نشینی جدید با هدف خاص یعنی هدف قرار دادن حشدالشعبی و گروه های مقاومت عراق و رهبران و شخصیتهای مرتبط با مقاومت است.
این در حالیست که عراق پس از دوران های پرآشوب و پرتنش خود که در نبرد با داعش تجربه کرده بود، چند وقتیست که دوران نسبتا با ثبات خود را طی می کند. مردم این کشور گمان می کردند که با تشکیل دولت ملی در این کشور قرار است تا سرزمینشان دوباره رنگ آرامش را ببیند و آنها هم در آرامش زندگی کنند، اما ظاهرا یانکیها دوباره به این سرزمین آمده تا این رویای آنها را نقش برآب کنند و حضوری پر رنگ در غرب آسیا داشته باشند.
آنچه بیش از هر عامل دیگری غرب آسیا را به بحرانیترین منطقه جهان تبدیل کرده، وجود منابع سرشار نفت و گاز به عنوان ارزانترین و کمخطرترین منابع انرژی برای کشورهای صنعتی جهان است. حضور نظامی آمریکا و برخی کشورهای کشورهای اروپایی در غرب آسیا، نشانهای از علاقهمندی این کشورها به تضمین استخراج و صادرات نفت از تنگه هرمز به عنوان بزرگترین گذرگاه نفتی جهان است.
ترور و حذف فیزیکی، نقشه نخست آمریکاییسوال ایجاد شده در این میان این است که چرا آمریکا باید هزاران کیلومتر دورتر از خاک خود پایگاه نظامی ایجاد کند و حضوری پر رنگ داشته باشد و حتی جنگ راه بیاندازد. شاید بتوان گفت این پایگاهها زمینهای برای ایجاد ترس و نشان دادن قدرت این کشور است. ایالات متحده پس از خودزنی بزرگ در حادثه ۱۱ سپتامبر بودجه قابل توجهی را با هدف ساخت، تجهیز و گسترش پایگاههای نظامی زمینی، هوایی و دریایی خود در منطقه خلیجفارس و مناطق نزدیک به آن اختصاص داد که از این کار اهداف زیادی از جمله حفظ قدرت منطقه ای، زمینگیر کردن محور مقاومت و از همه مهمتر جلوگیری از نفوذ بیشتر جمهوری اسلامی ایران دارد.
اوایل سال ۲۰۱۱ که آمریکاییها در عراق ناتوان شده بودند با تاسیس و تجهیز تروریست های داعش آش اوضاع منطقه را شورتر کردند تا اقدامات خود را گسترش دهند. این اوضاع مساعد با ورود سردار سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی در سال ۲۰۱۴ برای آمریکا بهم ریخت و ختم قائله داعش اعلام شد. منطقه در حال گذر به سمت آرامش بود، تا این که ۱۳ دی ماه امسال ارتش رژیم تروریستی آمریکا با ترور سردار سلیمانی اوضاع منطقه را دوباره ملتهب کرد. این در حالیست که حاج قاسم تنها فردی در منطقه بود که مانع غارت و چپاول منابع منطقه به دست آمریکایی ها بود. آمریکا هیچ گاه با ترور به اهدافش نرسیده، یک روز شهید سلیمانی، یک روز پاتریس لومومبا، یک روز فیدل کاسترو و یک روز یاسر عرفات و شهید مغنیه و ابومهدی المهندس.
اما پس از ترور شهید سلیمانی بود که مجلس عراق تصمیم گرفت تا قانون اخراج آمریکایی ها از عراق را تهیه و تصویب کند تا خاک عراق برای همیشه از لوث وجود تروریست های آمریکایی پاک شود. این قانون تصویب و به اجرا درآمد و بسیاری از مقامات عراقی و همچنین کشورهای منطقه از آن استقبال کردند.
سلاح بیولوژیک، پلان B یانکیها در مقابله با دشمنپس از شکست خوردن پروژه های ترور حالا نوبت به شیوع ویروس کرونا و جنگ بیولوژیکی بود تا اوضاع جهان را ملتهب کند. این ویروس نخست از چین شیوع پیداکرد و تا امروز بسیاری را مبتلا و بسیاری را هم در جهان به کام مرگ کشانده است. آمریکا که چند وقتی است به جای جنگ سخت نظامی در تلاش برای استفاده از سلاح های بیولوژیکی است، درباره کرونا هم مظنون شماره یک به حساب می آید.
رهبر معظم انقلاب هم در سخنان خود به این موضوع اشاره و بیان کردند که این است که سران آمریکا چند بار تا حالا گفتهاند که ما حاضریم از لحاظ درمان و دارو به شما کمک کنیم؛ چند بار تکرار کردهاند که فقط شما از ما بخواهید تا به شما از لحاظ دارو و درمان کمک کنیم. این جزو آن حرفهای بسیار عجیب است که به ما میگویند که از آنها درمان و دارو بخواهیم. شما آمریکاییها متّهمید به اینکه این ویروس را تولید کردهاید؛ من نمی دانم چقدر این اتّهام حقیقی است، امّا وقتی این اتّهام وجود دارد، کدام عاقلی به شما اعتماد میکند که شما بیایید برای او دارو بیاورید؛ ممکن است داروی شما یک وسیلهای باشد برای اینکه این بیماری را بیشتر گسترش بدهد. هیچ اعتباری ندارید؛ به شما اعتمادی نیست. ممکن است یک دارویی را شماها تجویز کنید، یا وارد کشور بکنید که این ویروس را ماندگار کند و مانع تمام شدنش بشود؛ یعنی اگر چنانچه این تهمت درست باشد و شما این ویروس را به وجود آورده باشید، این کارها از شماها بر میآید.
برنامه تسلیحات بیولوژیکی آمریکا در طول جنگ جهانی دوم آغاز شد، اما نخستین آزمایش عمومی واقعی در سال ۱۹۴۹ اتفاق افتاد؛ هنگامی که دانشمندان باکتریهای بیضرر را در سیستم تهویه هوا در ساختمان پنتاگون قرار دادند تا ببینند یک سلاح بیولوژیکی چگونه بهنظر میرسد و این جنایات تا امروز هم ادامه دارد.
تبلیغات و جنگ روانی، تیر آخرِ کمان یک شکستخوردهچند روزی می شود که آمریکا با حضور در منطقه غرب آسیا با تسلیحات و تجهیزات فراوان قصد دارد تا به گفته مقاماتش شبه نظامیان وابسته به ایران را از بین ببرد و خود دوباره حاکم بلامنازع بر منطقه و مردم عراق شود. به همین دلیل نیز با روانه ساختن سیل تجهیزات خود به عراق از کشورهای اردن، سوریه، کویت و شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس، برای این کار مصمم شده است. شب گذشته هم در میان این نقل و انتقالات، جنگنده های اسرائیلی با چهار موج حمله به نیروهای سوریه در حومه حمص، جبههای که کمتر در ماه های اخیر دچار تحول بود را دوباره فعال کردند تا اوضاع را دوباره ملتهب و شاید محور مقاومت را در چندین جبهه درگیر کنند.
در این میان تصاویر ماهواره ای هم نشان می دهد که تانکرهای سوخت رسان آمریکایی مانند C 17 GLOBEMASTER و BOIENG P8 های مجهز به رادارهای آواکس و برخی اوقات هم C۱۳۰ در منطقه در حال گشت زنی بوده و مرتبا اوضاع را رصد می کنند. بالگردهای آپاچی آمریکایی هم به طور مداوم در حال گشت زنی بر فراز بغدادبوده و هستند.
در این میان هم اما خبری که بسیار جالب بود، انتقال سفارت آمریکا از بغداد به عین الاسد است، در حالی که تمام نیروهای آمریکایی از پایگاه های آمریکا مانند K-۱ در کرکوک و التاجی به عین الاسد نقل مکان کرده اند. آمریکاییها همواره با ایجاد معمای امنیت به دنبال اهدافی مانند بحران زائی و ایجاد جو بدبینی و سوء ظن و دامن زدن به مسابقه تسلیحاتی و فروش سلاحهای انبار شده خود هستند. ایالات متحده برای توجیه مداخلات نظامی خود در کشورهای های مختلف جهان، بزرگترین سیاست دروغین تاریخ را با پوشش "جنگ جهانی علیه تروریسم" شکل داده و حالا چند صباحی می شود که از این شعار خود نیز پیروی نمی کند و رو به ترور و حذف فیزیکی دشمنان خود آورده است.
حاج قاسم رفت، حاج اسماعیل آمداما در راستای عملیات روانی یانکیها خبر شهادت فرمانده سپاه قدس نیز اعلام شد. اما حقیقت ماجرا این است که سردار سرتیپ پاسدار حاج اسماعیل قاآنی هم که پس از شهادت حاج قاسم به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران رسید، در این روزها به سوریه و عراق رفته تا منطقه را بررسی و راه حل این بحران را طراحی و پیاده سازی کند. اما رسانه های سعودی مانند ایران اینترنشنال و برخی دیگر از همراهانشان از بامداد سیزدهم فروردین با ایجاد جنگ روانی به دنبال این موضوع بودند که این موضوع را القا کنند که سردار قاآنی به همراه امیر سرتیپ پوردستان در سوریه و در حمله جنگنده های اسرائیلی به شهادت رسیده اند که خوشبختانه این موضوع تکذیب شد، آنچه مشخص است آمریکایی ها در میدان جنگ روانی استاد هستند، اما این بار شاید این مزیت آنها نیز به کمکشان نیاید.
این حجم از دروغ و شایعه که برخی از آنها توسط حتی برخی رسانه های داخلی منتشر می شود، نشان می دهد آنها چه کینه و عداوتی نسبت به سرداران و امرای سپاه و ارتش ایران دارند و مخاطبان نباید زود باور باشند و هر خبری را باور و به سرعت آن را منتشر کنند.
کلام آخربه نظر می رسد که این بحران ها به دو دلیل در منطقه ایجاد شده است، نخست پوشش ضعف آمریکا در مقابله با کرونا و یا بهتر بگوییم سو استفاده یانکی ها از این وضعیت و دیگری تجزیه و نابودسازی حاکمیت عراق برای تسلط بلامنازع بر منابع و خاک این کشور و در راستای آن تضعیف محور مقاومت. نکته ای که از روز روشنتر بوده این موضوع است که دشمن هیچ وقت در دشمنی خودش کوتاه نمی آید و حتی اگر از در صلح و آشتی در بیاید، باز هم کینه و عقده خود را حفظ خواهد کرد و با کوچک ترین غفلت، بدترین ضربه را خواهد زد.
وقتی آمریکاییها به رویای نظام تک قطبی جهان و سلطه خود بر کل جهان فکر میکردند، لشکرکشی به خاورمیانه را آغاز کردند، اما هیچ گاه وضعیت فعلی امروز خود را متصور نمیشدند، وضعیتی که فکر نمی کردند که با استفاده از تروریسم نیابتی، ترور مستقیم و حتی جنگ بیولوژیک دچار آن شوند. شاید زمان آن رسیده باشد که آمریکایی هر چه زودتر فرار را بر قرار ترجیح دهند، زیرا در سراشیبی سقوط قرار گرفتهاند، بطوری که حنای آنها حتی نزد دوستانشان هم رنگ سابق را ندارد.
در هر حال آمریکا نمی تواند در برابر محور مقاومت راه به جایی ببرد، آنها که ۶ تریلیون دلار و ۳۵۰۰ نظامی خود را در عراق از دست دادهاند، به طور قطع شکست خواهد خورد و به قول سید حسن نصرالله ، آمریکا ارتشی است که همیشه عمودی میآید، اما افقی می رود.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: آمریکا عین الاسد حشدالشعبی ویروس کرونا سلاح بیولوژیکی مقاومت سپاه قدس ارتش ایران کرونا سید حسن نصرالله ایران ویروس کرونا حشد الشعبی حمله نظامی آمریکا جنگ بیولوژیک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۴۹۴۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره اولین شهید ترور جمهوری اسلامی ایران
امروز، ۳ اردیبهشت مصادف است با چهل و پنجمین سالروز شهادت سید محمد ولی قرنی، شخصیتی که نهتنها در تثبیت موقعیت ارتش در نظام جمهوری اسلامی نقش کلیدی داشت، بلکه با شهامت و ایستادگی در مقابل طرحهایی که در جهت فروپاشی ارتش مطرح میشد، که در پشت این قضیه دست آمریکا بود، به ارتش هویت داد. به همین خاطر خاری در چشم دشمنان شد و او را به شهادت رساندند.
شهید قرنی سال ۱۲۹۲ خورشیدی، در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش، میرزا آقاخان از مدیران مخابرات تهران بود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان گلبهار اصفهان و تحصیلات متوسطهاش را در دبیرستان دارالفنون در تهران آغاز کرد و در دبیرستان نظام ارتش به پایان رساند. در سال ۱۳۰۹ وارد دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۱۳ با درجه ستوان دومی، در رسته توپخانه فارغالتحصیل گردید.
فعالیتهای قرنی قبل از انقلاب ۵۷
قرنی به علت شایستگی و کاردانی، رتبههای نظامی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و در آخرین مرحله پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، با درجه سرتیپی در راس رکن دوم ستاد ارتش قرار گرفت و تا ۲۰ بهمن ۱۳۳۶ در این سمت بود. در زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، فرمانده نظامی تیپ گیلان بود.
بر پایه اسناد موجود، خردهگیری سیاسی قرنی علیه حکومت سرسپرده محمدرضا شاه پهلوی، مهره استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و صهیونیسم بینالملل، از پایان ۱۳۳۵ و در دوران نخستوزیری حسین علاء آغاز شد. در این دوران، جایگاه سیاسی قرنی در چارچوب انتقاد از دولتهای وقت بود و این انتقاد، با نخستوزیری منوچهر اقبال در فروردین ۱۳۳۶ بالا گرفت.
قرنی در مهرماه ۱۳۳۶ به درجه سرلشکری رسید که این امر نشانگر اعتماد محمدرضا پهلوی به او تا این تاریخ میباشد. در ۲۰ بهمن ۱۳۳۶ وی که با درجه سرتیپی در جایگاه رکن دوم ستاد ارتش بود، با به دستآوردن عنوان معاون دوم ریاست ستاد ارتش، از سمت یاد شده، برکنار و در ۲۶ بهمن ۱۳۳۶ از جایگاه پایانی نیز کنار گذارده شد.
آغاز فعالیت سیاسی
مبارزه سیاسی عملگرایانه سپهبد قرنی از ۱۳۳۶ آغاز شد. او در دوران خدمت، به فساد مالی در درون ارتش پی برد و در رایزنی با گروهی از همفکران و همکاران، خود را برای اصلاح این وضعیت شروع نمود. برای اینکار، در ۱۳۳۶ هنگامی که ریاست رکن دوم ارتش را به دوش داشت، طرح کودتایی را برای براندازی تاج و تخت محمدرضاشاه پهلوی ریخت که افشای آن، به دستگیری وی در هشت اسفند ۱۳۳۶ انجامید.
پس از روشدن سندهایی درباره نقش آمریکا در این ماجرا و دستگیری قرنی، وی در ۳۱ تیر۱۳۳۷، از ارتش شاهنشاهی اخراج گردید.
قرنی در هشتم آذر ۱۳۳۹، پس از گذراندن ۲ سال و ۸ ماه زندان، آزاد شد. پس از آزادی، از ۱۳۴۱ کوشش خود را علیه حکومت بیگانه دوست پهلوی پررنگتر ساخت. برپایه گزارش ساواک، در این دوره از فعالیت قرنی که تا انقلاب اسلامی دنبال گردیده است، هیچ ردپایی از ارتباط وی با آمریکا موجود نیست.
قرنی و انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره)
همزمان با آغاز مبارزه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) علیه حکومت دستنشانده شاهنشاهی پهلوی، آمریکا و اسرائیل و همچنین دلبستگی محمدولی به خواندن کتابهای سیاسی و مذهبی، او را به گرد شاگردان جنبش اسلامی امام(ره) وارد کرد.
در همین راستا، به چهرههای مذهبی؛ همچون آیتالله سیدمحمود طالقانی و آیتالله سید محمدهادی میلانی نزدیک میگردد. به زودی پیوندهای قرنی با آیتالله طالقانی، دیدار وی با آیتالله میلانی در جریان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲و حضورش در برخی نشستهای مذهبی فاش شد.
ساواک، در پنجم دیماه ۱۳۴۲، او را به همراه شماری دیگر دستگیر کرد. پس از دستگیری، برخورد حکومت ساواک با قرنی خشن بود. او به مدت ۹ ماه در زندان انفرادی به سر برد. سپس، در دادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم شد و تا ۲۰ آذر ۱۳۴۵ در زندان بود. از این زمان تا واپسین روزهای دستگاه حاکم پهلوی، پیوسته ساواک قرنی را میپایید.
وی از نظر گذران زندگی، سخت در تنگنا افتاده بود. گزارش ساواک، پس از رهایی قرنی از زندان، نشان از آن داشت که او مبارزه را از سر گرفته است. از این رو، در ۱۴ خرداد ۱۳۴۶، تیمسار حسین فردوست، جانشین ساواک، شهید قرنی را فراخواند و به وی چنین یادآوری شد: «شما فعالیتهای مشکوکی دارید و لازم است از این قبیل فعالیتها خودداری نمایید.»
دریافت درجه سرلشکری با حکم امام خمینی(ره)
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، یعنی روز ۲۳ بهمن، سرلشکر قرنی، ضمن اعاده به ارتش با درجه سرلشکری، با حکم امام خمینی (ره) به عنوان رئیس ستاد ارتش انقلاب منصوب شد.
نقش سپهبد قرنی در آشوبهای کردستان
شهید سپهبد قرنی که در جریان آشوبآفرینی ضدانقلاب در کردستان توانسته بود جلوی پیشروی آنها را بگیرد، خشم این پادوهای استکبار و سازمانهای جاسوسی سیاسی آمریکا و موساد اسرائیل را برانگیخت و نخستین شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی شد.
سرلشگر قرنی را ترور کردند
قرنی پس از کنارهگیری از ارتش در روز ۶ فروردین ۵۸، خانهنشین شد و در نهایت در روز سوم اردیبهشت در منزل شخصی خود در خیابان ولیعصر(عج) توسط گروهک فرقان به شهادت رسید. حمید نیکنام از اعضای گروهک فرقان ضارب اصلی سرلشکر قرنی بود که دستگیر و اعدام شد. پیکر شهید قرنی نیز در حرم حضرت معصومه(س) دفن شد.
کینه و نفرت گروههای چپ و مارکسیستی از سپهبد قرنی به این دلیل بود که در زمان تصدی رکن دوم ارتش، شبکه افسران حزب توده را پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کشف و منهدم کرده بود. این مسألهای نبود که گروههای چپ از آن بگذرند، یکی از دلایل اصلی ترور وی از سوی گروهک فرقان با تفکرات التقاطی مارکسیستی عنوان شده است. همچنین بسیاری ترور قرنی را به مسأله ضلع زور از مثلث "زر و زور و تزویر" مربوط میدانند.
گروهک فرقان پس از ترور شهید قرنی در بیانیهاش، دلایل این ترور را اینگونه اعلام کرد: «سرسپردگی به امپریالیزم آمریکا و کوشش در جهت انجام کودتای آمریکایی، همکاری با رژیم طاغوتی قبلی، همکاری با رژیم ضدتوحیدی فعلی و سرسپردگی به دیکتاتوری آخوندیسم، مفسد فی الارض، اقدام برای سرکوبی مردم کردستان در جهت قلب حقایق و واقعیات و متهم کردن مردم به اینکه مأمور اجنبی هستند، کوشش برای خلع سلاح مردم مبارز و محروم ایران و بازسازی ارتش از جمله دلایل ترور سپهبد قرنی بود!».
آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود، درباره شهادت قرنی مینویسد: "سیاست دولت موقت در مقابله با آشوبها و درگیریهای قومی، حلوفصل مسئله از طریق گفتگو و مذاکره بود؛ اما اکثر نظامیها و از جمله سرلشکر قرنی که ریاست ستاد ارتش را برعهده داشت، باتوجه به تجربیاتی که از قبل داشتند، چنین سیاستی را بدون پشتوانهای از قاطعیت و نشان دادن اقتدار، برای حفظ یکپارچگی کشور کارآمد نمیدیدند و به آن معتقد نبودند؛ ما هنگامی که در کردستان بودیم، این مخالفت را وقتی برخلاف نظر هیئت با پرواز هواپیماهای جنگی در آسمان شهر سنندج مواجه شدیم، بهعینه دیدیم.
در اثر ابراز همین مخالفتها همراه با فشارهایی که احزاب و گروههای عمدتاً چپگرا به دولت موقت وارد میکردند، مهندس بازرگان، سرلشکر قرنی را از کار برکنار کرد و بهجای وی سرلشکر ناصر فربد را برگزید. این برکناری برخلاف ادعائی که میشد نهتنها آرامشی در حوادث مناطق کردنشین و سایر مناطق بهوجود نیاورد، بلکه بهانهای به دست گروهک کجاندیش فرقان داد که قرنی را متهم به کشتن مردم کُرد کنند و در محکمهای ساختگی او را به اعدام محکوم سازند. درست چند روز بعد از برگزاری رژه بزرگ ارتش، با هجوم به منزلش او را به شهادت برساند.
روایت محافظ و راننده شهید قرنی تنها شاهد صحنه ترور
روایت محسن شجاعی، راننده و محافظ سپهبد قرنی که تنها شاهد ماجرا بوده، از نحوه ترور ایشان توسط اعضای گروه فرقان در کتاب «مرزبان؛ زندگینامه شهید قرنی» این گونه آمده است: «یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش به خانه ایشان آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کند. به نقاش گفتم شما که دارید اینجا کار میکنید، مواظب باشید که یکوقت در حیاط را باز نکنید. کُلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم. یکی از نقاشها روی نردبان بود و دیگری هم داشت نقاشی میکرد. یک پسربچه هم همراهشان بود که سطلها را تمیز میکرد.
سپهبد قرنی یک سینی چای آورد. گفتم اینها که بالا نشستهاند، مدام دارند ما را کنترل میکنند؛ منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاقهای هتل واقع در روبهروی خانه مشرف بودند.
قرنی گفت: تو چقدر به اینها گیر میدهی. حدود ساعت ۹ صبح بود، همینطور که داشتیم چای میخوردیم در خانه را زدند، تا من بلند شوم که در را باز کنم، پسربچهای که کمک نقاشها بود، بیاختیار دوید و در را باز کرد. تا من بیرون برسم، یکی از فرقانیها، اسلحه کلاشینکف را زیر گلویم گذاشت. کُلتم که کالیبر ۴۵ داشت را از من گرفت و با ضربهای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت و کُلتم را پرتاب کرد طرف دیگر حیاط.
مهاجمین مرا هُل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم. فقط مدام میگفتم تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است. گفتند ساکت شو حرف نزن و بعد داخل خانه دویدند. دو تیر شلیک کردند و سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند.
دو گلوله به سینه و پای قرنی اصابت کرده بود. پیکر وی با وانتی به بخش جراحی بیمارستان مهر منتقل شد، اما سرلشکر قرنی چند لحظه بعد از انتقال به بخش جراحی درگذشت.»
براساس این گزارش، سپهبد قرنی با اینکه در دوران رژیم پهلوی به درجه سرلشکری رسیده بود، اما وقتی شاهد ظلمهایی بود که محمدرضا پهلوی علیه مردم داشت، مقابل آنها نیز درآمد؛ لذا مهمترین ویژگی شهید قرنی مقابله با ظلم و تلاش برای رفع مشکلات مردم و گسترش تفکر انقلابی در کشور بود، که متأسفانه توسط گروه فرقان و به دست منافقی به نام «حمید نیکنام» به شهادت رسید.
سرهنگ زمانی از امرای ارتش درباره شهید قرنی گفته است: «میدانید که حضرت امام خمینی (ره) از هیچ کس بیجهت تعریف نکردهاند، تنها کسی را که نزدیک ۱۰ بار از او تعریف کرده اند تیمسار قرنی بوده است. وقتی به شهادت رسید و پیکر او را به بهشت زهرا (س) میبردند که دفنش کنند، من همه کاره مراسم بودم. امام (ره) به یکی از مقامات روحانی میفرمایند او را یک راست به قم ببرید و در صحن حضرت معصومه (س) در کنار آیتالله حائری یزدی (ره) دفن کنید».
خدابخش حکیمی-خبرنگار تحریریه جوان قدس