مهمان ناخواندهای که پیامش ارسال همدلی و همدردی است
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۵۵۷۶۴
به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از همدان،داستان کرونا ویروس حکایت همان میهمان ناخواندهای بود که درست در روزهای پایانی سال سایه سنگینش را بر روی دنیا انداخت که این میهمان دردسرهای زیادی را با خودش آورد بطوری که تمام دنیا را درگیر خودش کرد؛ این مهمان ریز وکوچولو با دردسرهای بزرگی وارد شد، اما در کنارش هم درس بزرگی به بشریت داد درسی که درآن همت، همدلی وانسانیت را یاد آوری کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پذیرش این مسئله که در جهان امروز، مخاطرات بینالمللی از مرزهای طبیعی کشورها عبور کرده و بهشیوهای جهانگستر تمامی جوامع را درگیر میکند، نشانگر نوعی بلوغ سیاسی در تمامی بازیگران عرصه بینالمللی است.
سیاسی شدن مسائل اقتصادی، اهمیت فزاینده آلودگی زیست محیطی و خطرات آن برای جوامع، با تأثیر بر روابط بینالملل، آسیبپذیری دولتها و جوامع را در برابر حوادث و جریانهایی نشان میدهند که در قلمرو دیگر کشورها رخ میدهند. در این فضا، شاخصه اصلی نظام بینالملل، پیچیدگی، روابط متعدد و متداخل، کشاکش و همکاری است.
ویروس کرونا که اکنون با اسم رسمی کوید-۱۹ شناخته میشود، یکی از پدیدههایی است که به گفته رئیس سازمان جهانی بهداشت: «هیچ کشوری نباید تصور کند از آن مصون است. نه فقط این تصور اشتباه است، بلکه جبران ناپذیر خواهد بود. این ویروس به مرزهای بینالمللی احترام نمیگذارد.» این پدیده فرامرزی پس از ظهور، فقط یک کشور را درگیر نکرده و با بهچالش کشیدن تمامی بازیگران بینالملل، همه را ناگزیر کرده است به همکاری و همگراییهایی برای مهار بحران روی آورند.
باید گفت؛ گاهی اوقات هشداریهای بد ویا اتفاقهای ناخوشایند موجب عاقبت بخیری یکی یا شاید عدهای میشود و گاهی هم باعث میشه تا بیشتر به اطرافمان دقت کنیم و قدر نعمتهایی که خداوند به ما عطا کرده را بیشتر بدانیم وشکرگزاری کنیم. گاهی اوقات ما انسانها یادمان میرود که شکر گزار وقدردان نعمتها ورحمتهایی که از سوی خدا به بندگانش میشود باشیم وشاید اتفاقهایی نظیر زلزله، سیل ویا همین بیماری کرونا بهانهای باشد برای اینکه یادآوری روزهای خوب وشادی که هر روز بی اعتنا وبی اهمیت از آن عبور میکنیم و، اما ویروس که عدهای آن را هولناک تصور میکنند، آمد؛ تا چیزهای زیادی را به ما بیاموزد ویا یادآوری کند پس خیلی هم وحشتناک تصورش نکنیم کمی مهربانتر ومنطقیتر درباره آن فکر کنیم. درست است که جان انسانهای خیلی زیادی را به خطر انداخت و عدهای هم آسمانی کرد، اما نکات خوب و به جایی را به ما آموخت.
دوست دارم بر خلاف عدهای که شاید مخالف گفتههای من باشند کرونا ویروس را یک پدیده خوب یاد کنم مثلا اسمش را کرونا با طعم «همدلی و همکاری» بگذاریم. شاید کرونا آمد تا درسهای بزرگی به انسانها بدهد وتا وقتی این ماموریتش را بطور کامل انجام ندهد از بین مردم نرود شاید منتظر است شاهد همدلیها همکاریها رعایت نکات ریز و درشت بهداشتی ویاد آور انسانیتها شود. خوب که فکر میکنم میبینم چقدر دست دادن با دوستانمان لذتبخش بود و ما از آن بی خبر بودیم! چقدر دورهمیهایمان لذتبخش بود، اما بی خبر بودیم! چقدر آزادانه و بدون ترس معاشرتکردن و گردش و رفت و آمد با مردم، آرام بخش بود، اما بی توجه از آن میگذشتیم! کرونا جان میدانم عزم رفتن در سر داری، اما تا خیالت از خیلی چیزها راحت نشود نخواهی رفت، میدانم همانطور که آمدی، خواهی رفت؛ اما منتظر هستی تا مطمئن شوی همه آدمها قدر داشتههایی که دارند و راحت بدست میآورند را بدانند بعد رفع زحمت کنی من میدانم و تو هم خوب میدانی با آمدنت تحولی عظیم در دنیا ایجاد کردی میدانی که در حال حاضر جهان در حال سپری کردن لحظات دشواری است که اگر توجه و دقت بیشتری در آن شود خود به خود رفتنت را طلب میکنی. من امروز با شما صحبت میکنم نه به عنوان یک خبرنگار یا گزارشگر، بلکه به عنوان یک انسان دراین کره خاکی که تو این روزها آن را به مخاطره انداختی، انسانی که نگران تحولات اخیری است که نقشش در تمام دنیا اثر گذار شده است، نگران از دست رفتن هم نوعان خود، نگران داغدار شدن خانوادهها نگران، خانوادههایی که بی سرپرست شوند ویا خانوادههایی که آرزوی دیدن آینده جوان خود را دارند، نگران چشمهای نگران و سوالات متعددی که پشت آن ویروس کرونا پنهان است که جواب همه آنها با رفتن تو داده میشود. کرونا جان کمی بیشتر فکر کن جان زیادی را با انتشارت گرفتی و خیلی از انسانها را داغدار وتمام جهان را دچار استرس ونگرانی کردی بیا با هم گفتگو کنیم بیا کمی مهربانتر باش. قبول کن که همه آدمهای دنیا فهمیدند که گاهی خطر ویا دشمن در کمین نشسته میتواند حتی یک ویروس ریز ومعلق در هوا باشد همه متوجه شدند که باید مواظب همه چیزهایی که در اطرافشان است باشند فهمیدند که برای داشتههایی که دارند قدردان باشند من هم به نوبه خود درسهای زیادی از تو آموختم یاد گرفتم نکات بهداشتی را همیشه رعایت کنم آموختم که در کنار هم نوعان خود و با همدلی میتوان کمر همت را برای بدست آوردن هر چیز سخت ودشوار بست ودر آن سربلند وپیروز در آمد. میخواهم یادی هم از شعار امسال کنم، جهش تولید، من یاد گرفتم که واقعا میتوان با همدلی اتحاد وهمکاری رونق اقتصاد کشور را توسعه داد یاد گرفتم اگر همانطور که مردم برای شکست تو تمام توان خود را گذاشتند حتی مسئولان ومدیران را درگیر کرد پس با همین همت میتوان رونق وتولید را جهش داد و استعدادهای تولید پنهان را بارور وشکوفا کرد. تو هم باور کن این روزها طنین همدلیها در جهان پیچید. دیگر متوجه زیبایی با چشم وهمدلیها با دل شدند. نگذار مردم فدای حسرتها وامیدهایی که در دل دارند شوند.
آقای کرونا حسابی خودت را ثابت کردی ودرسهای زیادی هم آموختی آنقدر که میتوان از کرونا ویروس به عنوان معلم اخلاق و بهداشت و... یاد کرد.
قبول کن انسانها مجازات بی توجهی خود را چشیدند، اما بیا مهربان باش، وقت خداحافظی رسیده وقت آن رسید که بگوییم تو را به خیر وما را به سلامت. پس خداحافظ ویادم تو را فراموش...
یادداشت از زهرا جعفرپور ایروانی
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: کرونا ویروس همدلی کرونا ویروس انسان ها روز ها عده ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۵۵۷۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دنیای مد به روایت «حسنا و ملکههای رنگی»
کتاب «حسنا و ملکههای رنگی» به قلم نسیبه استکی با توجه به یکی از دغدغههای روز نوجوانان از سوی نشر جمکران منتشر شد و در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در سالهای اخیر، مهمان تازهای به جمع بحرانهای نوجوانی اضافه شده است؛ مهمانی که روی مصرف بیجا و ریخت و پاش زیاد اصرار میکند و هرچه از در بیرونش میکنیم باز از پنجره برمیگردد. تجملگرایی و پرداختن به امیال، مهمان تازه و البته ناخوانده نوجوانهای ماست.
کتاب «حسنا و ملکههای رنگی» به قلم نسیبه استکی که به تازگی از سوی انتشارات جمکران به چاپ رسیده، با دغدغه پرداختن به همین موضوع نوشته شده است. در معرفی این اثر آمده است: «حسنا و ملکههای رنگی»، دنیایی را که نوجوان ما فکر میکند، ایدهآل است نشانش میدهد و ذره ذره طعم بودن در این دنیا را به او میچشاند. دنیایی که در آن همه چیز حتی پلهها، صندلی و دیوارها برق میزنند. هزاران کمد لباس نو وجود دارد و فقط اگر سری به یکی از کمد جواهرات ملکه بزنیم دهانمان باز میماند. اما واقعاً درون این دنیای پرزرق و برق همه چیز همین قدر بی عیب و نقص است؟!
«حسنا» که شخصیت اصلی داستان ماست، آیا میتواند بیترس از حیلههای ملکه و فکر دلتنگی خانوادهاش اینجا بماند؟! اصلاً شاید حسنا هم ملکه شود و در این دنیای قشنگ، قصری برای خودش بسازد، شاید هم اسیر این چیزها نشود و یاد حرفهای پدرش بیفتد که همیشه میگفته «با این چیزها دست و پای ذهنت رو میبندی، ذهنی که بسته شد، دیگه نمیتونه آزادانه رشد کنه».
ورود «شهر شکلها 2» به کتابفروشیهاکتاب «حسنا و ملکههای رنگی» که برای گروه سنی نوجوان نوشته شده، تلاش دارد تا با زبانی شیرین و ورود ماجراهای جذاب به متن داستان، دست مخاطب خود را بگیرد و به یکی از مهمترین دغدغههای نوجوانان امروز پاسخ دهد. دو راهی انتخاب بین علایق شدید وجودمان و ارزشهای درست، محور اصلی کتاب است؛ محوری که خوراک نوجوان امروزی و مهمانهای جدیدش است.
رمان نوجوان «حسنا و ملکههای رنگی» در 172 صفحه و با قیمت 105 هزار تومان به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران روانه بازار نشر شده است. در بخشی از کتاب میخوانیم:
حسنا همین که میخواست به خانه برگردد، چیزی طلایی روی سنگ جلویش برق زد. حسنا عاشق جواهرات بود، از هر نوعش؛ بدل یا واقعی، انگشتر یا النگو مهم نبود.
یک قدم به جلو برداشت. پایش لیز خورد و نزدیک بود بیفتد توی دریا. باید زود برمیگشت. همین حالا هم بیش از اندازه دیر کرده بود، ولی نمیتوانست بی خیال آن جسم براق شود. دوباره نفس گرفت و سر جایش ایستاد. بعد آهسته به جلو خم شد. همین که نوک دستش با آن شی براق تماس پیدا کرد، سنگ زیر پایش شروع به لرزیدن کرد. لرزید و لرزید و یکدفعه پایین رفت... .
انتهای پیام/