شکست فیلم سینمایی «پیشونی سفید ۳» در گیشه ۹۸/اثری که کودکان دوست نداشتند
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۵۹۵۷۹
خبرگزاری میزان- فیلم سینمایی «پیشونی سفید ۳» از نوروز سال گذشته در صف اکران ایستاد و با وجود در دست داشتن بهترین زمان اکران با فروش اندک ۲،۷۳۹،۷۹۳،۰۰۰ تومانی روبرو شد تا در میان هفت فیلم اکران نوروزی ششم شود. تاریخ انتشار: 12:00 - 15 فروردين 1399 - کد خبر: ۶۰۹۵۵۶
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، فیلم سینمایی «پیشونی سفید ۳» از نوروز سال گذشته در صف اکران ایستاد و با وجود در دست داشتن بهترین زمان اکران با فروش اندک ۲،۷۳۹،۷۹۳،۰۰۰ تومانی روبرو شد تا در میان هفت فیلم اکران نوروزی ششم شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این فیلم از نوع تبلیغات خود نشان میدهد که برای سنین کودک و نوجوان ساخت شده، اما مشاهدات و بازخورد مخاطبان و خانوادهها نشان میدهد که این فیلم نه تنها برای این سنین مناسب نیست بلکه میتواند اثرات سوء رفتاری و تربیتی داشته باشد.
بیشتر بخوانید: برای مشاهده نقد فیلم مسخره باز اینجا کلیک کنیدنسخه سوم از پیشونی سفید در حالی راهی اکران نوروز شد که بسیاری از آثار موفق در جشنواره فیلم فجر نتوانستند فرصت اکران در بهترین زمان سال را داشته باشند. فیلمی که جایگاهش در جدول فروش نشان دهنده عدم استقبال مخاطبان است.
تاثیرات منفی این فیلم بر کودکان و نوجوان را میتوان در چند نکته به خوبی مشاهده کرد. این فیلم سراسر در طلسم و جادو و خرافه غوطه ور شده و به جای دور کردن چنین تفکراتی از کودکان آنها را در ترس از این واژگان رها میکند.
روایت پیشونی سفید داستان پدر و مادری است که طلسم شده اند. در این فیلم پدر و مادر شخصیت اصلی فیلم (پیشونی سفید) توسط اختاپوس طلسم شده و به صورت موجوداتی ترسناک و غیرقابل اعتماد درآمده اند. هر دو، عفریتههایی هستند که قصد دارند فرزند خود را برای اختاپوس ببرند که تنها با آشامیدن عصارهی تن "پیشونی سفید" قادر به ادامه حیات میباشد.
این تصویر از پدر و مادر مشخصاً نمیتواند در ارتباطات خانوادگی کودکان تاثیرگذار باشد و مشخص نیست این حجم از سیاه نمایی در ژانر کودک چرا و چگونه وارد اثر شده است.
در بخشی از فیلم تماشاگر کودک با حملات و مبارزات میان میمونها روبرو میشود که تماماً سرشار از کشتار و پرتاب تیر به سمت گردن موجودات دیگر و میمونها است. این حجم از خشونت بار دیگر نشان میدهد که پیشونی سفید مناسب سنین کودک نیست.
در بخش بعدی فیلم ما با شخصیتهای مثبت بسیار منفعل و بی رمقی روبرو هستیم که تنها به شعر و آواز پرداخته و هیچ کمکی به شخصیتهای گرفتار در دست شخصیتهای منفی نمیکنند. این نوع از نشان دادن بین خیر و شر در اثری کودکانه کمی باید با دقت بیشتری پرداخت میشد. چرا که ژانر کودک میبایست نشان دهنده قوی بودن و با اراده بودن شخصیتهای خوب باشد تا کودک بتواند از آنها الگو بگیرد، نه اینکه پیش خود فرض کند که تمام شخصیتهای مثبت تا این حد شکست خورده و نا امیدند.
با گذر از مضامین و مفاهیمی که در پیشونی سفید ۳ خلاف اصول ژانر کودک به کار رفته است، نقد دیگر را میتوان در طراحی چهره پردازی اثر دانست. هر چند اجرای گریم در این فیلم به خوبی صورت گرفته، اما طراحی آن یادآور بسیاری از کاراکترهای معروف هالیوودی است.
پیشونی سفید ۳ برای سید جواد هاشمی شکستی همزمان در گیشه و محتوا را به همراه داشته است و باید دید آیا هاشمی همچنان اصرار بر ساخت آثاری این چنین خواهد داشت یا خیر.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: اخبار سینما نقد سینما پیشونی سفید ۳
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۵۹۵۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قیصر امینپور نمی خواست برای شعرش به او کلیه بدهند
همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: حسن احمدی، دوست قدیمی زنده یاد قیصر امینپور است. قیصر امینپور که جزو نخستین رویشهای شعر پس از انقلاب بود و دهه ۷۰ همه اهل ادبیات (چه روشنفکران و چه نویسندگان حوزه هنری) از شنیدن خبر سانحه رانندگی او اندوهگین شدند، چند موضوع را پس از سالها عنوان کرد. احمدی گفت: «هنوز هم برایم روشن نیست که چرا امینپور قبول نمیکرد که برای معالجه به خارج از کشور برود. او که تا پایان عمر دیالیز میشد وقتی شاعران و نویسندگان گیلان میخواستند به او کلیه دهند، نپذیرفت و پشت تلفن به من گفت اگر هم بخواهم این کار را انجام بدهم، باید کسی باشد که مرا نمیشناسد و با شعر و شخصیت من ارتباطی ندارد.» دوم اردیبهشت ماه سالروز تولد قیصر امین پور است. چهره ماندگار شعر انقلاب که سال ۱۳۸۶ درگذشت.
«اگر عشقت گناه است، ببین غرق گناهم». این ترانه بخشی از قطعهای است که علیرضا افتخاری خواند و شعرش متعلق به قیصر امینپور است. افتخاری و مختاباد حلقه واسطی بودند بین تصفیفسرایی قدیم و موسیقی پاپ که پس از دهه ۷۰ شکل گرفت. شعرهای قیصر «آن» و «عرفان» ویژه خودش را داشت. عرفان او از کجا نشأت میگرفت؟ از شرق دور، بودا، قرآن کریم، سهراب سپهری یا...؟
من با قیصر دوست بودم و با هم رابطه دوستانه و رفت و آمد همیشگی داشتیم. اما زمانهایی که با هم بودیم در این زمینهها بحث نمیکردم. البته از آنجایی که من نویسندهام شاید بهتر باشد درباره نثر قیصر امینپور صحبت کنم. بدین گونه شاید اظهار نظرم دقیقتر باشد. البته هستند کسانی که به درستی شعر و شخصیت قیصر را تحلیل کردهاند و میکنند. من اما دوستش بودم و هنوز هم خاطراتش در ذهن و زبانم حی و حاضر است. من شخصیت قیصر را همان گونه که بود، یعنی با همان صمیمیت و زلال بودنش به جای میآورم. قیصر انسان دردمندی بود.
درباره شعر هم میتوان از دریچه داستان صحبت کرد. زندهیاد شاملو میگوید: «گردن به غرور برافراشتن/ در ارتفاع شکوهناک فروتنی... انسان تجسد وظیفه است.» در شعر قیصر چقدر رگههای روایت وجود دارد؟
در بسیاری از شعرهای او روایت داستانی وجود دارد. در منظومه «ظهر روز دهم» قیصر امینپور به نوعی هم شاعر است و هم داستاننویس. قیصر چنین روحیاتی داشت. او البته گهگاه قصه هم مینوشت. در «مجموعه داستانهای ایران و جهان» که در انتشارات سروش ۳ جلدش چاپ شد، از قیصر داستان گرفتم و آنجا چاپ شد. نثر قیصر ورای شعر، حرف برای گفتن زیاد داشت. قیصر هیچوقت بی هدف شعر نمیگفت. حتی وقتی میخواست شعری کوتاه بسراید با هدف، آن کار را انجام میداد. شاید هدفش، نوعی دردی را بیان میکرد. یادم است نخستین شعری که از قیصر در شبهای شعر حوزه هنری شنیدم، «میخواهم شعری برای جنگ بگویم» بود که اتفاقاً هم داستان دارد و هم شخصیتهای متعددی در این شعر به چشم میخورد. دردهایی که در شهرشان موقع انفجار دیده بود، یا وقتی خمپاره به جایی اصابت میکرد یا موشک شلیک میشد یا جاهایی که سر انسانها از بدنشان جدا میشود و توی جوی آب میافتادند. همه اینها به نوعی در آن شعر قیصر متجلی است.
به دردمند بودن قیصر اشاره کردید. شاید آن درد همان عرفان شعر قیصر بود. همچنین میخواهم بدانم که ساختار و صناعت داستان چقدر در نثر قیصر رعایت میشد؟
تا جایی که حضور ذهن دارم، قیصر به راحتی میتوانست درباره داستانی که شما نوشتهاید، ساعتها صحبت کند. نقد اصولی داستان را میدانست. عناصر مختلف و مهم داستاننویسی مانند شخصیتپردازی، ساختن حادثه و ایجاد تعلیق، شروع داستان، پایانبندی و همچنین گرهگشایی را بلد بود. با سخنان قیصر متوجه میشدی کجای داستان ایراد دارد و داستان از کجا و چگونه باید اصلاح شود. به گمانم او چیزی کم از نویسندگان قدر اولّمان نداشت. درست است که قیصر را به عنوان شاعر ماندگار میشناسیم اما در زمینه داستاننویسی و نثر هم از خیلیها جلوتر بود.
عرفان نهفته در شعر و آثارش احتمالاً به نوع تربیت خانوادگی او بازمیگشت. همچنین دانشی که در این زمینه داشت نباید نادیده گرفت. این موضوع را از طریق تحقیق و مطالعه دریافته بود. آدمی که مدام کتابهای مختلف، شعر شاعران مختلف و داستانهای دیگران را میخواند و تحلیل می کرد خیلی بهتر از بسیاری، ضعف و قوت یک اثر ادبی را تشخیص میداد. او غیر از شعر در داستان نیز همه آن زوایای داستانی مانند خط داستانی، اصول، تکنیک و فنون داستانی را میدانست. او در این زمینه انرژی و وقتش را هم صرف جوانها میکرد و به آنها راه نشان میداد.
امینپور چند سال دیالیز شد؟
پس از تصادفش. یکبار خانم پیروزی که نشر ایلیا را در گیلان دارند، تلفنی گفت که چند نفر از بچهها این آمادگی را دارند که به قیصر کلیه بدهند. من با قیصر صحبت کردم. او گفت که من جاضر نیستم از هیچکس کلیه بگیرم، مگر کسی که شعر و شخصیت مرا نشناسد. روحیات و اخلاق خاص خودش را داشت.
یکبار هم به سیگار کشیدن روشنفکرانه قیصر اشاره کردید که با اشتها سیگار میکشید و شما که سیگاری نبوده و نیستید، به تأسی از او خواستید سیگار لای انگشتان دستتان بگیرید. مگر چگونه سیگار میکشید؟
این تصویر را از من به عنوان داستاننویس گوشه ذهنتان داشته باشید: فرض کنید که قیصر تک و تنها کنج و گوشهای نشسته است. معمولاً هم در این مواقع در فکر فرو میرفت. احتمالاً در آن لحظات ذهنش درگیر شعر یا موضوعی بود. روی صندلی مینشست. سیگاری لای انگشتش میگرفت. گهگاه پکی عمیق با حسی شیرین به سیگار میزد. دود را آهسته داخل ریه خودش میبرد و به همان آهستگی به هوا میداد. من دوست داشتم که چنین حسی را امتحان کنم. یکبار به همان طریق پک عمیق و با حسی شاعرانه به سیگار زدم. خودم هم در آن مقطع زمانی دوست داشتم شعر بسرایم. اوایل هم شعر مینوشتم و هم داستان. پس خواستم برای یکبار هم که شده مانند قیصر، عمیق بیندیشم، در کنجی خلوت گزینم و به سیگار پکی عمیق بزنم.
کد خبر 846146 برچسبها شعر و شاعر ادبیات قیصر امینپور کتاب - نویسندگان و پدید آورندگان کتاب - داستان و رمان