Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «دانا»
2024-04-18@17:27:59 GMT

کرونا و دگرگونی پرابهام برای آینده

تاریخ انتشار: ۱۷ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۸۱۹۱۶

کرونا و دگرگونی پرابهام برای آینده

کرونا آینده طبیعی ، زیست محیطی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی دنیا را دستخوش تحول کرده و می کند، کرونا هزاران آزمایشگاه و سامانه را درگیر شناخت خود کرده و کلیه چرخهای صنعت ، علم و کارخانه و حرکت انسان را از کار انداخته است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح زاگرس، یدالله مرادی، فعال سیاسی و فرهنگی گچساران در مطلبی در خصوص کروناویروس نوشت: پاندول زمان در حال چرخش است و گردش روزگار چون رودخانه ای مهارنشدنی با هیبت و اقتدار در حال گذر  و انسان همانند ساقه خشک علف تابستانی است که در گذر رودخانه زمان در حال حرکت است، این فرآیند زمان در یک تقسیم بندی کلی به سه دوره تقسیم می‌شود:

گذشته، حال، آینده

گذشته ای که نه نقطه شروع دارد ، آینده ای که به سرعت صدای رودخانه در حال گذر است و آینده ای که نقطه پایانی نامعلوم دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گذشته برگردیم و چند سوال با خود داشته باشیم:

-مدت گذشته چقدر است ؟ شروع گذشته از کی؟ کجا؟ چگونه بوده؟ زمان گذشته با چی شروع شده؟ با خلقت؟ با خط؟ با زندگی روستایی؟ با کشاورزی؟ و...طول زمان گذشته بیشتر است یا آینده؟

این سوالات ساده و دهها سوال دیگر که همه یا بی پاسخ هستند و یا قطعیت یک پاسخ را ندارند سبب شده تا انسان زمان را همانند یک ساعت شنی نامحدود تلقی نماید ، در این ساعت شنی ظرف زمان در حال عبور از گذشته به آینده است و چون انسان نیاز به ثبت رویدادها و حوادث داشت با پیدایش خط (اعم از تصویری یا الفبایی) گذر زمان را در قالب های خشتی تقسیم کرد به سال ، ماه ، هفته ، ساعت و بعد از آن هر چه زمان گذشت انباشت حوادث و رویدادها در هم ادغام و انباشته شد لذا نیازمند به مبنا یا مبدا شد، سالهای پی در پی آمدند و سده ها را عبور کردند و در قالب قرن متوقف نشدند و حتی هزاره ها را هم در نوردیدند و همیشه نگاه به آینده را مدنظر داشتند.

انسان برای رسیدن به آینده هم یورشها و فتوحات داشت ، هم اختراعات و کشفیات و هم تلاش برای در استخدام در آوردن طبیعت را و در همه موارد هم بی رحمانه فقط خود را دید و رفاه و آسایش خود را و به همه حریمها تعرض نمود ، محیط آزاد جانوران را برای اشتهای خود بهم ریخت، خلقت طبیعت را جهت روح ناآرام خود تخریب کرد و نه تنها در مسیر زندگی همنوع خود تغییر و تصرف ایجاد نمود که هر چه زمان گذشت علاوه بر استیلای کره زمین و استخراج روی و درون آن توجه به کرات و سیارات و فضاهای دیگر هم نمود ، با غرور عصر صنعتی اش ، اتمسفر را آلوده کرد و دیواره ازن را شکافت تا چرخه فعل و انفعالات طبیعی آفرینش را بهم ریزد به طوری که دمای کره زمین را بالا برد و بسیاری از مخلوقات را نابود کرد، در این مسیر ویرانگر انسان، چرخه زمان روزی به قبل از خط و بعد از خط تقسیم شد ، اما کافی نبود و ملتها برحسب میزان توان فرهنگی ، ادبی ، تاریخی و هویتی خود ، مبداهایی بر این گذشته طولانی خود وضع کردند تا براساس آن قالبهای ساختمان کهن را معماری نمایند.

بعد از خط ظهور پیامبران مبدا قرار گرفت مثل (سال بودایی، زرتشتی، میلادی، هجری و...) در مواردی هم تحولات مهم و سرنوشت سازی چون کشف آتش، کشاورزی، کشف سلاح، استقرار حکومتی مستحکم، پیدایش سردار یا مصلحی بزرگ مثل پیشدادیان  کنفوسیوس، کیانیان، کورش ، اسلام آوردن ایرانیان رنسانس، جنگ جهانی و ... هر کدام در ملتی تحول و دگرگونی هایی پدید آورد و بدینطریق در تواریخ ملل یک حادثه مهم مبنای تقسیم زمان قرار گرفت.

اما عصر حاضر یا جدید بعلت سرعت تغییرات ناشی از پدیده انقلاب علمی و انقلاب صنعتی جهان را به سمت جهانی شدن و رفاه عمومی ، بهداشت عمومی و در یک کلام سرنوشت عمومی ، همگانی پیش برد که با ظهور انرژی هسته ای موضوع حیات عمومی هم مدنظر قرار گرفت و لذا هم چنان آینده و پویش برای زیست سالم در آینده به عنوان مطالبه واحد بشریت در قرن بیست و یکم را سرتیتر مطالبات دیگر قرار داد، در حالی که وارد  ۶۷۷۰ سال آشوری ،   ۳۳۵۸ سال زرتشتی،۷۰۳۲ سال میترایی، ۵۷۸۰ سال عبری،۲۵۶۴ سال بودایی، ۲۰۲۱سال میلادی, ۱۴۴۱ سال هجری، قمری شده ایم و  پیدایش خط بیش از ۶۰۰۰ سال کشف خود را به اتمام رسانده ، ناگهان یک ویروس علم مبارزه با جان بشریت را برمیدارد .

کووید 19 (کرونا)در زمان کمی چون یونهای باردار خود را به 204 کشور جهانی رسانده و از تمام کشفیات و آخرین تجهیزات بشری عبور کرد یعنی نه تنها دیوار بلند و محکم چین که حتی از کره ماه قابل مشاهده است عبور نمود بلکه از تمام دستاوردهای علمی ، صنعتی و نظامی اعم از رو یا زیرزمین بدون مانع و پرقدرت عبور کرده و برای خود به جنگ ستارگان دو ابر قدرت جهانی و تجهیزات هسته ای انها میخندد و گلوی آنها را هم می فشارد.

کرونا آینده طبیعی ، زیست محیطی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی دنیا را دستخوش تحول نموده و مینماید ، کرونا هزاران آزمایشگاه و سامانه را درگیر شناخت خود کرده و طبق آمارهای رسمی تاکنون بیش از ۶۰ هزار نفر اعم از فقیر و غنی ، بیکار و مسئول و روستایی و مدرن را قربانی سم هولناک خود نموده است و کلیه چرخهای صنعت ، علم و کارخانه و حرکت انسان را از کار انداخته :

پریشان کرده یک ویروس کوچک خلق دنیا را            همه حیران و سرگردان همه از کار میترسند

 اگر علم اینهمه پیشرفت کرده در جهان امروز           چرا از دستگیره دروازه ها و دیوار میترسد؟

پس کرونا امده تا یک مبنای دیگری برای تدوین تاریخ بشریت قرار دهد، سال کرونایی مبداء دیگری برای انسانی است که هنوز در غم آینده مانده و برای رفاه کامل در آینده در حال دویدن است،  کرونا تمام ابعاد و ارکان اجتماع را متأثر نموده و دگرگونی پرابهامی را برای آینده ساخته است و الزاما خود یک نقطه از شروع یک دوره تازه با مختصات خاص و البته فعلا غیرقابل ترسیم است.

آینده و مسائل آن سالهاست که موضوع مهم تحقیق و تفکر اندیشمندان جهانی و جامعه شناسی بوده و تبیین و پیش بینی فرایند آن چه از طریق مدلهای کامپیوتری و آمار و چه از طریق مدلهای دینی در خصوص سرانجام انسان و نقش ظهور و منتظر و انتظار و چه از راه تغییرات زیست محیطی.

آینده جامعه بشری بطور قطع تداوم گذشته و وضعیت حال(امروز) نیست، آینده چرخه ای دیگر است که مبدا آن تغییرات و دگرگونیهای ناشی از کروناست، از نظر دور نداریم وقتی الوین تافلر کتاب شوک آینده را نوشت و از آینده مبهم انسان اعلام خطر نمود، کسی در زیر سایه ی زراد خانه های اتمی و مغرور از دستیابی به یونهای باردار و دریافت گزارشات از سیاره های دیگر  برآن باور توجه نکرد که انسان آینده، حال مسافری سرگردان و سرگشته ای را دارد که در نهایت تنهایی و انزوای تلخی به ناچار باید راه و چاره امور جدیدی را بیاموزد و خود را بدان انطباق دهد، وقتی امروز بیش از سه ماه است که کرونا هرنوع تجمع، هم نشینی، دست دادن، بوسیدن، عشق ورزیدن را به قرنطینه برده و حتی در مرگ عزیزترین هم باید در گمنامی و غربت دفن نمود.

مادر برای سالم ماندن از فرزند می گریزد و فرزند برای چند صباحی دیگر بوسه بر دست پدر را فراموش کرده ، والدین هم از فرزند خود بسیار میترسند این ویروس در دنیا ، راز و نیاز و عبادت در مراکز مذهبی را به تعطیلی کشانده، پس انسان در حال پرتاب شدن به دنیای دیگری است که فرهنگی ناآشنا دارد و شاید دست انتقام طبیعت و یا قهر خالق و یا تنبیه و تأدیب انسان مغرور و دور شده از خالق و معنویت در حال تحول و دگردیسی جدیدی است که شوک فرهنگی را برای آینده رقم میزند.

آری ثبت نماییم سال کرونایی را به عنوان مبدا جدید تاریخ بشریت.

باغبانی که به نجار دهد باغش را       

 فصل هایش همه هم رنگ زمستان بشود 

ناخدا دلخوش این آبی آرام نباش          

وای از آن لحظه که هنگامه طوفان بشود : (مولوی)

 

انتهای پیام/

 

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۸۱۹۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایتی جدید از مرگ پرابهام خواننده مشهور | ناگفته‌های همسر ناصر عبداللهی از دلیل مرگ او | می‌گفتند کار ما بوده ؛ ناصر را زده بودند اما ....

به گزارش همشهری آنلاین،‌ او در اولین مصاحبه خود روایتی جدید از مرگ پرابهام خواننده مشهور دارد. کسی که به گفته خودش در تمام این سال‌ها متهم به قتل همسرش بوده اما قانون به او اجازه نداده تا او را پیگیری قضایی کند. این پرونده عبداللهی بدون پیگیری پدر و پسران عبداللهی مختومه اعلام شد و هرگز عاملان مرگش شناخته و مجازات نشدند.

پس از ۱۸ سال اما «فاطمه فهیمی» همسر«ناصر عبداللهی» ناگفته‌های زیادی را به زبان می‌آورد.

زندگی ناصر عبداللهی بعد از جدایی از همسر اول

فاطمه فهیمی می‌گوید: «همسر اول ناصر بعد از جدا شدن، تمام زندگی، خانه و اسناد داخل خانه که برای ناصر و بچه‌ها بود را شبانه جمع کرد. به جز وسایل خیلی کوچک که آن هم برای اتاق خواب بچه‌ها بود، حتی برخی از وسایل بچه‌ها را که می‌توانست برده بود. ایشان شبانه رفتند و مدت‌ها خبری از او نبود، ۶ سال بچه‌ها در کنار من و تا زمانی که پیش ناصر بودم زندگی می‌کردند. از بچه‌ها نگهداری کردم و هیچ خبری از آن زن نبود».

او ادامه می‌دهد: «زمانی که ما به بندر آمدیم مدت‌ها در خانه پدرم ساکن بودیم تا زمانی که بتوانیم خانه‌ای تهیه کنیم. چون رفتن ما به بندر یک دفعه اتفاق افتاد. ناصر گفت ۱۰ سال می‌شود در تهران است و می‌خواهد به بندر برگردد. وقتی به بندر آمدیم، پدرم نمازخانه‌ای را که در پایگاه فرهنگی داشت به ما داد تا ما بتوانیم وسایل را آن‌جا بگذاریم. بعد از آن تا وقتی که ما خانه پیدا کردیم در منزل پدرم ساکن شدیم».

فهیمی می‌گوید: «روزی که این اتفاق برای ناصر افتاد من در منزل پدرم بودم و خانه خودم نبودم. من به خواسته خود ناصر به خانه پدرم رفتم و ناصر گفت من در حال تنظیم قطعه‌ای هستم، شما برو و من هم تا غروب خودم را می‌رسانم. همه بچه‌ها در خانه بودند (نوید، نازنین و نامی)».

او با بیان این‌که یکی دو ماه بعد از رفتن به خانه خودمان این اتفاق افتاد، ادامه می‌دهد: «روزی که این اتفاق افتاد بچه‌ها به مدرسه رفتند و من با دخترم نینا برای خرید رفتیم که ناصر به‌من گفت شما برو من خودم به دنبالت می‌آیم. وقتی من رفتم، بعد از آن با ناصر تماس گرفتم و جوابی نداد. با بچه‌ها که تماس گرفتم آن‌ها خانه بودند. یک‌بار گفتند پدرشان خواب وبار دیگر گفتند در حال کار کردن است. فردای آن روز به من گفتند شما در سورو بمان پدر خودش به دنبالت می‌آید».

همسر ناصر عبداللهی می‌گوید: «فردای صبحی که من به خانه پدرم رفته بودم خانواده ناصر به منزل پدرم آمدند؛ فکر می‌کنم برادر ناصر بود که به دنبال پدرم آمد و پدر من نیز رفت. هرچه تماس گرفتم با پدرم که بپرسم چرا خانواده ناصر به دنبالش آمدند پاسخی نداد. بعد فهمیدم که ناصر در بیمارستان است که آن هم پدرم به من گفت. هیچ‌کس به من حرفی نمی‌زد، حتی مادر ناصر به من گفت حال ناصر خوب است و گفته فعلا به خانه نیا با وجود این‌که ناصر در بیمارستان بود».

تن بی‌جانی که روی تخت بیمارستان افتاده بود…

او ادامه می‌دهد: «وقتی من به بیمارستان رفتم ناصر اصلا اوضاع خوبی نداشت. سر تا پای او دچار مشکل شده بود. حالا چه اتفاقی برایش افتاده بود واقعا متوجه نشدم. خانواده من نیز متوجه نشدند چه اتفاقی افتاده است. اما حاشیه‌ها زیاد بود. می‌گفتند کار ما بوده و ما ناصر را زده‌ایم».

فاطمه فهیمی می‌گوید: «تن‌ها یک تن بی‌جانِ بدون جمجمه، کتف، زانو و مچ پا را در بیمارستان دیدم. صورت ناصر زخمی و کلیه‌ها از کار افتاده بود. من این جسمی که کاملا بی‌جان است را در بیمارستان دیده‌ام. این‌که چه بلایی سر این آدم آمده بود را تا به امروز من نفهمیده‌ام».

او ادامه می‌دهد: «ناصر یک سنی مذهب معتقد به اهل بیت بود. حتی زمانی که می‌خواست موزیک احمد سانی را بخواند وقتی با پدر من مشورت کرد، پدرم به او گفت حمایتت می‌کنم و حالا ما را به این‌که ناصر را کشته‌اید محکوم می‌کنند».

قانون به فاطمه فهیمی اجازه پیگیری نداد!

همسر ناصر عبداللهی می‌گوید: «وقتی من به‌خاطر پرونده ناصر به تهران رفتم و پیگیری کردم؛ گفتند شما نمی‌توانید به‌عنوان همسر پیگیری کنید، فقط پدر، مادر و پسر ارشد او می‌توانند پیگیر پرونده ناصر باشند. حتی قانون به من اجازه پیگیری نداد».

او ادامه می‌دهد: «بارها به کسانی که من را مقصر دانسته و حاشیه می‌سازند گفته‌ام اگر من قاتل ناصر هستم چرا باید زنده بگردم؟ مگر ناصر پدر، مادر و خانواده نداشت؛ چرا هیچ‌کدام از من شاکی نشدند؟ مگر به من نمی‌گویید قاتل؟ بالاخره آدم باید یک سرنخی را بگیرد تا به واقعیت برسد. وقتی من برای پیگیری می‌روم، می‌گویند شما نمی‌توانید، باید فامیل درجه یک باشد؛ من که زن ناصر بوده‌ام فامیل درجه یک محسوب نمی‌شوم. می‌گویند مادر، پدر، خواهر، برادر و پدر، این‌ها می‌توانند پیگیر پرونده ناصر باشند».

فاطمه فهیمی می‌گوید: «وقتی من برای پیگیری می‌روم و می‌گویند شما نمی‌توانی و حق این کار را ندارید، چطور پیگیر پرونده ناصر باشم؟ اگر قانون این اجازه را به‌من می‌دهد من پیگیری کنم! به من که هیچ اختیار عملی داده نشد، آن‌ها هم که اختیار داشتند نرفتند، نمی‌دانم چرا، فقط می‌شنوم که به من می‌گویند خانم فهیمی برادر ناصر گفته است که شما ناصر را کشتید. من هم به آن‌ها گفتم برادر ناصر تا دوسال بعد از فوت او در حمایت و پیش ما بود. پس چرا چیزی نگفت؟ چرا در آن دو سالی که ما به او کمک کردیم نگفت که ما قاتل هستیم، اکنون می‌گوید؟ برادرهایش می‌توانند این موضوع را پیگیری کنند، اما این‌کار را نمی‌کنند».

پزشکی قانونی؛ دلیل مرگ نامعلوم، پرونده مختومه است!

فاطمه فهیمی با اشاره به این‌که خانواده ناصر گفتند ما پیگیری کردیم پرونده مختومه است و دیگر نمی‌شود پرونده ناصر ادامه داشته باشد، ادامه می‌دهد: «حالا چه دلیلی داشت، من نمی‌دانم و متوجه نمی‌شوم. گواهی پزشکی قانونی گرفتم دلیل مرگ را نامعلوم زده بود. بچه‌هاهم بعد از این اتفاق رابطه خودشان را با من قطع کردند و هیچ‌کدام جواب درستی به من ندادند. من نمی‌توانم در خصوص این‌که آیا آن‌ها خبر دارند که چه اتفاقی افتاده است، نظری دهم؛ زیرا متوجه نشدم چه اتفاقی برای ناصر افتاد».

او می‌گوید: «از خانواده عبداللهی تنها کسی که می‌توان از او به‌عنوان یک انسان حرف زد تنها ناصر بود. من هیچ چیز خوبی در این خانواده ندیده‌ام. من هم دوست‌دارم بدانم چه اتفاقی برای همسرم افتاد. چه چیزی شد که ناصر آن شکلی شد و چه کسی این بلا را سر ناصر آورد؟ برای منی که محکوم به قتل ناصر هستم نیر سوال است. حتی نمی‌دانم که چرا پسرهایش به دنبال این موضوع نمی‌روند».

فهیمی با بیان این‌که من به‌خاطر تمام شدن حاشیه‌ها می‌روم سراغ پرونده، ادامه می‌دهد: «اما نمی‌شود، زیرا تمام پرونده‌های قانونی ناصر دست برادر و خانواده او است. آن‌ها هم یک کلام می‌گویند پرونده بسته شده و این اختیار به‌من داده نمی‌شود».

مرگی که نه خودکشی بوده و نه بر اثر اعتیاد

او با تاکید بر این‌که ناصر اهل خودکشی نبود و به هیچ عنوان اعتیاد هم نداشت، ادامه می‌دهد: «ناصر را زده بودند، اما این‌که چه کسی این‌کار را کرد من هیچ‌وقت نفهمیدم. هیچ‌کس پیگیری نکرد. من می‌دانم به ناصر حمله شده است از آثاری که در بدن ناصر دیده می‌شد مشخص بود. هیچ‌کس نمی‌تواند جوری به سر خودش بزند که جمجمه‌اش ترک خورده و نرم شود. هیچ‌کس جوری که یک تکه گوشت از صورتش کنده شود خود را نمی‌زند. هیچ‌کس نمی‌تواند در این حد خود را بزند که هر دو کتف، زانو و مچ پا را خورد کند».

همسر ناصر عبداللهی می‌گوید: «من در کسی دشمنی با ناصر ندیده بودم وقتی چیزی ندیده‌ام نمی‌توانم کسی را محکوم کنم. پزشک قانونی حتی حمله را تایید نکرد و دلیل مرگ را نامعلوم زده بود. مسئله ناصر به لحاظ قانونی و پیگیری مشکل داشت».

او با اشاره به قتل روح‌الله داداشی، ادامه می‌دهد: «چند سال پیش وقتی که روح‌الله داداشی را کشتند و زمانی که قاتل او را دستگیر و اعدام کردند من در تهران بودم. برای یک کار قانونی رفته بودم و همان‌جا گفتم که قاتل روح‌الله داداشی یک شبه با این‌که متواری شده و فرار می‌کند پیدا می‌شود؛ زیرا به لحاظ قانونی پیگیری شده و او را پیدا کردند. اما برای ناصر با آن همه شدت جراحتی که روی بدن‌اش بود هیچ پیگیری انجام نشد»

محکومیتِ بی اساس

فاطمه فهیمی می‌گوید: «بردار من آن زمان هیچ سنی نداشت و الان می‌گویند او قاتل است. چرا کسی را نبردند؟ اگر می‌گویند ما قاتل هستیم چرا ما را نبرده‌اند؟ خیلی‌ها من، برادر و پدرم را محکوم می‌کنند. ناصر تمام زندگی‌اش با من و خانواده‌ام بود. اما نمی‌دانم یک‌دفعه چه اتفاقی افتاد که گفتند ما او را کشته‌ایم. اگر بحث اختلاف با زن بود بله ناصر با زن اول خود خیلی اختلاف و مشکل داشت. اما با من و خانواده من هیچ‌جوره مشکلی نداشت. من آن‌ها را هم محکوم نمی‌کنم با این‌که مشکلاتی بین آن‌ها بوده من می‌گویم بالاخره زن و مرد بودند».

او ادامه می‌دهد: «من کسی را محکوم نمی‌کنم، اما تیر محکومیت تا آخرین لحظه سمت من است. با این‌که من تا آخرین لحظه کنار ناصر بودم و یک لحظه از او جدا نشدم. بعد می‌آیم کاری کنم که ناصر نباشد؟ اما اکنون همه می‌گویند کار زن دوم او و دایی‌هایش بود».

اخباری که می‌تواند خانمان‌سوز باشد

فهیمی در ارتباط با اخباری که به گفته او کذب و دروغ بوده است، می‌گوید: «برادر من با ارشاد صحبت کرد و آن‌ها گفتند کاری که ما می‌توانیم انجام دهیم این است که در ارتباط با سایت‌های خبری قانونی پیگیر شوید که کسی به خودش اجازه ندهد همچین کاری را کند. وقتی نهاد قضایی می‌گوید پرونده ناصر مختومه است و پیگیری نمی‌شود کنید از ما چه کاری بر می‌آید؟ چرا بعد از ۱۸ سال دل بچه‌اش را آزار می‌دهید؟ طرف آمده به دختر من پیام داده است، سکوت می‌کنی، چون مادرت قاتل است؟».

او ادامه می‌دهد: «نینا به‌دلیل این اتفاقات یک دفعه دچار حمله عصبی می‌شود. او را پیش دکتر برده‌ام و می‌گوید لقمه عصبی در گلویش در آورده است و این می‌تواند بچه را دچار خفگی کند. به دلیل استرس، بغض و شوک‌های عصبی. خدا می‌داند من چگونه با کمک خانواده‌ام در تمام این ۱۸ سال نینا را بزرگ کرده‌ام و نگذاشتیم کمبودی داشته باشد. اما الان که بزرگ شده است هر کسی یک چیزی به او می‌گوید».

ابهاماتی که با گذشت ۱۸ سال، هنوز برملا نشده است

همسر ناصر عبداللهی با اشاره به این‌که روزی که این اتفاق برای ناصر افتاد همه دیدند، آن‌جا بودند، می‌گوید: «خانواده‌اش اولین کسانی بودند که او را در بیمارستان دیدند. پرسنل صدا و سیما، ارشاد، دوستان ناصر حتی از تهران همه آمدند و ناصر را در آن وضعیت دیدند. من فقط می‌دانم این اتفاق نه از سر خودکشی است نه اعتیاد».

او ادامه می‌دهد: «ناصر دچار مرگ مغزی شده و پشت جمجه‌اش نرم شده بود. آدم چه ضربه‌ای می‌تواند به خودش بزند که پشت سرش نرم شود؟ هیچ‌کس این شکلی نمی‌تواندا خودکشی کند. اگر انگشت اشاره سمت خانواده من است پس چرا وقتی خانواده ناصر حق پیگیری دارند، پیگیری نمی‌کنند؟ چرا در گوش همه می‌گویند کار خانواده زنش است. چرا بعد از ۱۸ سال هنوز پیگیری نکرده‌اند؟».
منبع: فراز

کد خبر 845014 برچسب‌ها خبر مهم موسیقی - چهره - ساز - آلبوم - اجرا

دیگر خبرها

  • مرحله سوم سود سهام عدالت چه زمانی پرداخت می شود؟
  • سربازی امام زمان(عج) در این روزگار هزینه دارد
  • زمان شارژ سهمیه بنزین اردیبهشت ماه اعلام شد + جزئیات
  • روایتی جدید از مرگ پرابهام خواننده مشهور | ناگفته‌های همسر ناصر عبداللهی از دلیل مرگ او
  • زمان واریز حقوق فروردین ۱۴۰۳ فرهنگیان 
  • روایتی جدید از مرگ پرابهام خواننده مشهور | ناگفته‌های همسر ناصر عبداللهی از دلیل مرگ او | می‌گفتند کار ما بوده ؛ ناصر را زده بودند اما ....
  • جزئیات کامل زمان‌بندی برگرازی مرحله دوم انتخابات مجلس
  • دیدار العین - الهلال به تعویق افتاد
  • «فلسفه عشق» نقد و بررسی می‌شود
  • فروش پرطرفدارترین محصول ایران خودرو (۲۸ فروردین ۱۴۰۳) + شرایط