شش دلیلی که ما را متقاعد میکند از جوانان بیاموزیم!
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۸۵۰۵۴
همیشه رسم براین بوده، به جوانان بیاموزند. بزرگترها و پیران و فرزانگان میکوشیدند؛ ادب و سنن و مناسکِ خانواده و اجتماع و مملکت را در ضمیر و فکر و عمل آنان بکارند و جوانان را «راست آئین» بار بیاورند. اما در موقعیت کنونی سخن عجیبی به نظر من آمده است که؛ «از جوانان بیاموزیم!» و البته درستش این است که بگویم؛ «از جوانان میآموزیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
من این سخن ( از جوانان می آموزیم) را باری به هر جهت نمیگویم، برای این هم نمیگویم که چیز عجیبی گفته باشم. بلکه این سخن گویای «ضرورتی» است که خود را بر زمانه معاصر تحمیل کرده و اکنون بیشتر آشکار شده که جوانان با لاقیدی معلّمان عصر خود هستند. بدین سبب جامعهشناسان، جوانی را صرفاً مرحلهای میان نوجوانی و میانسالی نمیبینند که خصائل بیولوژیکی و روانی ویژهای دارد، بلکه جوانی به عنوان مشخصه یک نسلِ نوخاسته در جامعه است که نگرشها و رفتارها و گفتارها و سبک زندگی متفاوتی را نمایندگی میکند.
1. فعلاً با جوانانِ عصر مشروطه ایران کاری ندارم، اما جوانانی که پس از تغییراتِ دوره رضاخانی از دانشگاههای خارج و داخل فارغالتحصیل شدند و در ایران گرد آمدند، اینان همواره خود را در مقابل دنیایِ بزرگترها و پدران خویش یافتند که مورد قبولشان نبود و اینگونه شد که مرحله نوی از «کشمکش نسلها» هم در ایران رقم خورد، و البته دختران جوان با توجه به زمینه تاریخی سرکوبگرانهای که برای جنس زن وجود داشت، جسورتر و سنتشکنانهتر در این کشمکش حاضر شدند. پس بر این اساس است که ما در جامعهشناسی، جوانان را به مثابه «نسلِ سوم» میفهمیم و توضیح میدهیم که از نسل پدربزرگها و مادربزرگها و همینطور از نسل پدران و مادران متفاوت هستند.
احسان نراقی جامعهشناسِ عملگرای ایرانی نزدیک به ۶۰ سال پیش در یادداشتی در روزنامه کیهان، در مهر ۱۳۴۰ از قول نشریه «سازمان جوانان یونسکو» نوشته بود: جوانان کشورهای آسیایی و آفریقایی در حال گذراندن دورهای بحرانی هستند و ناچار نمیتوانند نظیر «نسلهای قبل» زندگی کنند، ... در این کشورها جمعیت جوانان بسیار زود به «مسائل سیاسی» توجه پیدا میکنند. زیرا وضع اجتماعی این کشورها در حال تحول و دگرگونی است و این تحول و دگرگونی خواه و ناخواه چنین روحیهای را به وجود آورده است. در این کشورها برای اینکه این تحول و دگرگونی به نتیجه برسد، جوانان خواهان یافتن راهحلهای قاطع و شدید هستند. (نقل از؛ جامعه، جوانان، دانشگاه. شرکت سهامی کتابهای جیبی، ۲۵۳۶، ص: ۶)
2. تاریخ معاصر ایران پس از اشغال کشور در واقعه شهریور۱۳۲۰ تا پایان جنگ ایران و عراق، یک دوره ۵۰ ساله بسیار مهمی را تجربه کرد که دالّ مرکزی این دوره ۵۰ ساله «سیاست» و نیز نوع خاصی از «گفتار سیاسی» بود. اگر بخواهم آشکارتر سخن بگویم؛ کار اصلی مردمان جامعه ما در این دوره ۵۰ ساله «مبارزه» و «انقلاب» و «جنگ» بود. بنابراین طبیعی بود که سیاست و «امر سیاسی» بر سایر امور غالب باشد. این «امر سیاسی» هم فقط به معنای دولت و قدرت سیاسی نبود. بلکه غلبه معنای وسیعی از سیاست بر زندگی و افکار عموم مردمان زمانه بود، و امر سیاسی بر امور اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و اندیشهای به شکل خاصی مسلط شده بود و اغلب چیزها در سایه این عامل مسلط تعریف و تعیین میشد. جوان و پدیده جوانی نیز در سایه همین وضع مسلط، تعریف و تعیین میشد و البته آثار آن تا امروز نیز کشیده شده است. بنابراین این دوره را میتوان مرحله خاصی از «عصر انقلاب» در ایران معاصر یاد کرد.
3. جوانان انرژی و نیروی اجتماعی درجه اولِ مبارزه و انقلاب و جنگ بودند و طبیعی بود در این دوره، تعریف ویژهای از جوان و جوانی هم در ذهن و عمل مردمان زمانه تعیّن یابد. در هر سه واقعه تاریخ معاصر که نام بردم (مبارزه، انقلاب و جنگ) جوانان به مثابه نیروی مقدس جامعه بودند که شجاعانه به دل خطر میزدند، اگر چه در نقطه مقابل نیز نیروی دیگری از جوانان ایستاده بودند که متفاوت از جریان اصلی بودند. به دیگر سخن جوانان در زمانه معاصر «به مثابه کنشگران تغییر» در ایران و حتی در آسیا و آفریقا بودهاند و همواره نظم جامعه را به چالش کشیدهاند و ترتیبات حاکم را سُست یا ویران کردهاند.
پس جوانان دوره معاصر نه تنها به راحتی با نوگرایی و تغییر و آیندهگرایی کنار میآیند و معمولاً مروّج آنند، بلکه در مقابل کنشگرانِ قدرتمند جامعه و «پدران اجتماعی» هم که در مقابل تغییرات مقاومت میکنند، به سختی مبارزه میکنند. از این رو مقاومت در برابر تغییرات همواره به معنای مقاومت در برابر جوانان نیز بوده است.
4. از «منظر» نقدِ تاریخ اجتماعی ایران با اینکه رفتار سیاسی و انتقادی و تحولخواهانه جوانان، کمو بیش خیالآمیز و ناپخته و خشن یا حتی منفی و بیهدف جلوه مینماید، با این حال نیروهای مهم و بزرگان جامعه را بر آن داشته تا در عادات و سنن و شیوههای عمل سنتیِ خود تردید نمایند و گاهی تجدید نظر هم بکنند.
اما اکنون که ما در «شرایط پساانقلاب» هستیم و این شرایط عمدتاً پس از پایان جنگِ کشورمان با همسایه جنوبی آغاز شده است، گویا دیگر گفتار سیاسی «گفتار مرکزی زمانه» نیست و سیاست غلبه و قیمومت سابق خود را از کف داده است. در نتیجه اکنون بیشتر از قبل، توسعه و فرهنگ و هنر و موسیقی و سبک زندگی و سفر و رسانه و فضای مجازی و اقتصاد و کار و شغل و دموکراسی به گفتار مرکزی زمانه تبدیل شدهاند. از این رو کشمکشی آشکار میان ایدئولوژی سیاسی و حوزههای فرهنگ و هنر و توسعه ظهور کرده است و ایدئولوژی سیاسی به شدت خواهان آن است که همچنان در به روی پاشنه قبلی بچرخد.
اما بازهم باید یادآوری کنم کنشگران و گویشگران مهم این شرایط جدید نیز که بویژه در ۳۰ ساله اخیر ظهور کرده است و تحول و دگرگونی خاصی در جریان است، همچنان جوانان هستند. به همین سبب از یکسو کسانی شرایط امروزی را سرکشی جوانان یا عصیانگری نیروی جوانی تلقی میکنند و از دیگر سو کسانی آن را به عنوان «سرکوبِ جوانی» تعبیر میکنند که مدام متفاوت بودن جوانان و ایدهها و نگرشهای جوانان سرکوب میشود. درنتیجه این وضعیّت را به مثابه پرابلماتیکِ جوانی توضیح میدهند.
5. پس با توجه به شرایط و اوضاع اکنون جامعه ما، از نو باید بپرسیم؛ جوانان اینبار چه میگویند؟ چه میخواهند؟ و چگونه عمل میکنند؟ و اگر بخواهم این پرسشها را با ادبیات دیگری بیان کنم، میپرسم؛ مطالبات و پرسشهای جوانان کنونی چیست؟ مسلماً پاسخ دادن به این دست پرسشها، به پژوهشها و بحثهای بیشتر و دقیقتری نیاز هست. اما من برحسب نشانهها و مشاهدات و تجارب خودم، و برحسب نتایج اندک پژوهشهای تجربی، میتوانم بگویم که از نو تجدد و ایدهها و ارزشهای تجدد مورد توجه و آرزوی جوانان یا حداقل بخش قابلتوجهی از جوانان ایران قرار گرفته است.
امروز نسلی از جوانان و گروههای اجتماعی نوخاسته در جامعه ما پدید آمدهاند که شاید بتوان بیشترین میزان آن را در «طبقه متوسط شهری ایران» دید که به نوعی با دانشگاه و رسانه همپیوند هستند، اینان در قیاس با جوانان نسلهای قبلتر، توجه عمیقتر و اساسیتر به تجدد و مفاهیم و اندیشهها و ارزشهای آن پیدا کردهاند.
این نسل گویا به این موضوع توجه پیدا کرده است که تجدد و نظمهای نوین با تقلید یا ظاهرسازی ممکن نمیشود و عمیقاً باید در تجدد غور کرد و در آن مشارکت نمود. اینان در قیاس با جوانان و روشنفکران عصر مشروطه به مراتب بهتر متوجه شدهاند که اگر با تجدد همفکری و همسخنی نشود و این ملت اگر خود نتواند در تجدد مشارکت کند، کار با ظواهر و صوتسازیها راست نمیشود.
امروزه به روشنی میتوان دید که درک از انسان و حقوق انسان و حقوق زن و عدالت، در میان این نسل نوخاسته در قیاس با دوره مشروطه بسیار عمیقتر و جدیتر شده است، آزادی و دموکراسی و حکومت قانون به مراتب با درک بهتری همراه است، مطالبهگری و شفافیّتخواهی و مسئولیتپذیری و پاسخخواهی از نهادهای قدرتمندِ جامعه منطق مناسبتری یافته است، زندگی و سبک زندگی و رفاه و توسعه نیز اهمیت واقعبینانهای پیدا کرده است.
6. مهمتر از همه نسل جوان کنونی ایران «گفتگو» را به مراتب بهتر میفهمند و منطقِ گفتگو را منطقی اصیل و کارآمد درک میکنند که میتوان با آن طرح مسأله و حل مسأله کرد و از رسانه گفتگو نیز که شبکه اجتماعی و فضای مجازی است، با مهارت کامل استفاده میکنند. بنابراین از این پس میتوان امیدوار بود که تغییرات جامعه ما برخلاف تغییرات رادیکال ۱۵۰ سال گذشته، تغییراتی ویرانگر نباشد. بلکه تغییراتی مسالمتآمیز و عقلانی و همراه با مدارا باشد و آینده بهتری برای جامعه ما رقم بخورد.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: تحول و دگرگونی جامعه ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۸۵۰۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تصویب و تکمیل اساسنامه شورای عالی نوجوانان و جوانان
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، اساسنامه شورای عالی نوجوانان و جوانان در جلسات 472 و 473 شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست حجتالاسلام و المسلمین خسروپناه دبیرشورای عالی انقلاب فرهنگی و با حضور اعضای این شورا که در محل دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شد، به تصویب رسید.
دبیر شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی در این باره گفت: با توجه به نبود ساختار فرابخشی برای برنامهریزی، هماهنگی و تقسیم کار دستگاهی فعالیت ها و امور مربوط به دوره نوجوانی؛ شورای عالی انقلاب فرهنگی در آبان سال گذشته مصوب کرد که امور مربوط به دوره نوجوانی به وظایف شورای عالی جوانان الحاق و اضافه و در این راستا اساسنامه شورای عالی جوانان تکمیل شود.
غلامرضا بصیرنیا افزود: اساسنامه اصلاحی شورای عالی نوجوانان و جوانان در جلسه 472 شورای معین طرح و بررسی شد و در بخش اهداف، وظایف و ترکیب این شورا؛ برنامه ریزی، هماهنگی و تقسیم کار دستگاهی فعالیت برای دوره نوجوانی نیز لحاظ شد.
همچنین با توجه به ضرورت چابک سازی ساختار و به منظور تسهیل در فرایند تصمیم گیری و پیشبرد امور مهم در دوره نوجوانی و جوانی؛ ترکیب شورای عالی نوجوانان و جوانان با رویکرد کارآمدسازی و اثربخشی به سمت تعدیل و تغییر سوق داده شد و مقرر شد در ترکیب آن با توجه به ضرورت حاکمیت یک نگاه جامع و تخصصی نسبت به امور و مسائل مهم نوجوانان و جوانان؛ از حضور و مشارکت متخصصان حوزه های مختلف و دستگاهها ذی ربط حسب مورد نیز استفاده شود.
دبیر شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنین گفت: در جلسه 473 این شورا؛ به استقبال چشمگیر از آیین مذهبی اعتکاف و افزایش تعداد معتکفین به ویژه نوجوانان و جوانان در مقایسه با سنوات قبل اشاره شد و در ادامه اساسنامه ستاد مرکزی اعتکاف طرح و بررسی شد و به زودی به صحن شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه خواهد شد که امید است با تشکیل این ستاد؛ شرایط و بستر مناسب برای رشد و گسترش فرهنگ و آئین متعالی اعتکاف در سطح ملی و بینالمللی فراهم آید.