Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-25@13:41:11 GMT

بازنمای کلیشه‌های جنسیتی همچنان محبوبِ تلویزیون

تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۵۱۲۹۷۰

بازنمای کلیشه‌های جنسیتی همچنان محبوبِ تلویزیون

مجموعه تلویزیونی دوپینگ (تولید شبکه سه سیما) به کارگردانی رضا مقصودی ساخته‌شده که پیش‌ازاین فیلم سینمایی خجالت نکش را با سید امیر پروین حسینی کار کرده است. همچنین مقصودی نویسنده سریال‌های «ساختمان ۸۵» و «گمشدگان» بوده و فیلم‌نامه «پینگ‌پنگ» را هم با همکاری افرا جورابلو نوشته است.

سریال دوپینگ اولین تجربۀ کارگردانی مقصودی در تلویزیون است؛ سریالی کمدی که براساس نظرسنجی مرکز تحقیقات رسانه ملی موفق شده است تا پس از سریال پایتخت، با ۴۲ درصد مخاطب در رتبه دوم سریال‌های تلویزیونی ویژه نوروز ۹۹ قرار گیرد و بیش از ۸۰ درصد از بینندگان سریال دوپینگ در حد زیاد از محتوای طنز این سریال رضایت داشته‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در خلاصه داستان دوپینگ آمده است: «داستان از جایی شروع می شود که دو همسایه که خانه هایشان روبروی هم است، در یک شب دو بچه را به دنیا می آورند. حال تمام کش مکش داستان از شیر خوردن یکی از بچه و شیر نخوردن دیگری آغاز می شود. شروعی ساده که با حضور یک دانشمند گوشه‌نشین، به یک موضوع جذاب تبدیل می شود. این دانشمند با تولید ماده‌ای جایگزین برای شیر مادر، باعث می شود سرنوشت این دو کودک در آینده تغییر کند».

داستان از اواخر دهۀ شصت شروع شده و با فاکتور گرفتن سال‌های رشد این دو کودک (که هردو هم مادر ندارند و با پدرانشان بزرگ می‌شوند) به امروز می‌رسد؛ یعنی زمانی که دو کودک داستان تبدیل به دختر و پسر جوانی شده‌اند که بیست و چندساله هستند. مواجهۀ اتفاقی هر دو جوان با قرص‌های باقی مانده که در کودکی برایشان جایگزین شیر بوده است، به آنان قدرت‌های ماورائی می‌دهد که جریان زندگی‌شان را به مسیر دیگری هدایت می‌کند.

کمدی؛ ژانر سهل و ممتنع

دوپینگ از این منظر که قهرمان سازی یا به عبارتی ابرقهرمان‌سازی دارد جالب توجه است؛ گمشده‌ای که شاید در تولید فیلم و سریال‌سازی به آن نیاز داریم و این خود نقطه قوت بالقوه‌ای برای داستان محسوب می‌شود؛ اما ابرقهرمان سازی کار راحتی نیست و نیاز دارد تا نویسنده بسیار زمان بگذارد و مسیرهای متفاوتی را بسنجد که اگر هرکدام در ذهن مخاطب شکل گرفت، بی‌پاسخ نماند. اینجاست که ضعف بزرگ داستان رو می‌شود و نویسنده خود را از آن می‌رهاند؛ بدین معنا که قرص‌هایی که ابرقهرمانان داستان را شکل می‌دهند، بسیار موقتی‌تر از آن هستند که نویسنده بخواهد خود را درگیر سؤال‌های ذهن بیننده کند.

البته که حتی در اینجا هم ضعف‌های فراوانی وجود دارد؛ چنانچه در چند قسمت متوالی شیوا که می‌خواهد بر ذهن مادرناتنی و پدرش اثر بگذارد، با حیله‌های مادرناتنی مواجه شده و حتی کوچک‌ترین تلاشی برای متوقف کردن جریانی که موافق آن نیست، ندارد. قسمتی که شیوا درب یخچال را باز می‌کند و با این هشدار مواجه می‌شود که محتوای آب‌معدنی در یخچال سرکه است، این سؤال پیش می‌آید که آیا نمی‌تواند قرص را با همان شربتی که پدرش ساخته ببلعد یا حتی از آب شیر آشپزخانه‌ها استفاده کند؟

سکانس فرار ساده و راحت شیوا از مخمصه و خانه‌ای صاحبش بیدار شده و دنبال دزد می‌گردد، عدم موفقیت شیوا در استفاده از قدرت ماورایی‌اش برای اثرگذاری بر خانواده‌ای که او را وادار به دزدی می‌کنند، دانشمندی که قدرت حیرت‌انگیزی دارد اما معلوم نیست که برای چه در وضعیتی اسفناک اجاره‌نشین است و موارد بی‌شماری دیگر باعث می‌شود که تقریباً از نیمه‌های سریال، داستان خسته‌کننده و مخاطب دل‌زده شود.

داستان دوپینگ نهایتاً و در بهترین حالت می‌توانست در ۱۳ قسمت ساخته و در ایام عید پخش شود و آن ۱۷ قسمت دیگر، صرفاً کش دادن داستان و خسته کردن مخاطب و حتی بهانه‌ای برای عوض کردن کانال است. موضوع مهمی که به‌ویژه در این روزها که سریال‌های قدرتمندی در سطح جهانی ساخته‌شده و در دسترس مخاطبان قرار دارند، بیش‌ازپیش نیاز به تغییر رویکرد و برنامه‌سازی را در تلویزیون ملی برجسته می‌سازد.

قطعاً یک سریال با درون‌مایه‌های طنز، نمایش رفتارها و موقعیت‌های کمیک و فضای فانتزی، انتخاب مناسبی برای ایام نوروز است که مخاطب نیاز دارد تا فارغ از شرایط زندگی فردی و دغدغه‌های اجتماعی ساعتی در جلوی تلویزیون نشسته و از تماشا لذت ببرد؛ اما نکته‌ای که بسیار در فیلم‌ها و سریال‌های ما به‌ویژه در قاب تلویزیون نادیده گرفته می‌شود، این است که اگرچه قرار است که مخاطب در طول نمایش به چیزهای دیگر (بعضاً دغدغه‌های زندگی روزمره) فکر نکند اما این بدان معنا نیست که کل اثر هم فکر نشده باشد و نویسنده اثر و سازنده آن‌هم به چیزی فکر نکنند و صرفاً کاری را بسازند.

اتفاقاً نگاهی به تجربه‌های موفق کمدی (داخلی و خارجی) نشان می‌دهد که شاید این دست از آثار نیاز بیشتر و عمیق‌تری به تفکر برای ساخته شدن دارند. در توجیه این مطلب می‌تواند چنین توضیح داد که اگرچه ژانرهای درام، وحشت و هر ژانر دیگری همان چیزی را نشان می‌دهد که می‌خواهد بگوید اما کمدی وظیفه‌ای سنگین‌تر دارد چراکه می‌خواهد چیزی را نشان دهد و چیز دیگری را بگوید. این عمده دلیل سخت‌تر بودن کار کمدی در صنعت سینما در تمام دنیا است که متأسفانه در سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی ما نادیده گرفته‌شده و در نمایش کمدی به‌ویژه در سال‌های اخیر به دم‌دستی‌ترین سوژه‌ها و موضوعات و مفاهیم چنگ انداخته‌اند.

توضیح این مطلب که گفته می‌شود فیلم‌نامه اثر بسیار مهم است و هرچه غنی‌تر باشد موفق‌تر و ماندگارتر است، در یک معنا اعتبار می‌یابد و آن احترامی است که اثر و داستان برای شعور مخاطب قائل می‌شود. در بهترین مجموعه‌ها (فیلم، کتاب، موسیقی و هر هنری که برای عرضه به مخاطبان ارائه می‌شود) اثری تحسین‌برانگیزتر است که برای آن میزان بیشتری فکر شده و تلاش بیشتری برای پر کردن خلأها صورت گرفته باشد. این‌که صنعت سریال سازی هالیوود در سال‌های اخیر درخشش بسیاری داشته و توانسته است تا هویت مستقلی را برای خودش تعریف کند که در برخی موارد در کنار یا در مواردی بالاتر از فیلم قرار گیرد، علاوه بر استفاده از عوامل موفق سینمایی (بازیگر، کارگردان و...) ارائه گرفتن از یک گروه نویسندگان است. گروه نویسندگان عبارت قابل‌توجه و تأملی است. گروهی از نویسندگان لزوماً نویسنده نیستند اما متخصصان حوزه‌های متنوع و مشاورانی هستند که برمبنای تخصص خود به نویسنده در تشریح وضعیت کمک کرده و نمی‌گذارند تا کوتاهی اطلاعات، بعداً باعث ایجاد سؤالاتی برای بیننده شود که نشان از عدم توجه و دقت نویسنده در روایت دارد و آن را می‌توان حفره‌های داستانی نامید.

استمرار بی‌پایان کلیشه‌های جنسیتی

همچون سریال پایتخت ردپای کلیشه‌های جنسیتی را در سریال دوپینگ هم می‌توان پی گرفت. جایی که این کلیشه‌ها به شکلی آشکار تکرار و بازتکرار می‌شوند. این عبارت که شوهر گیر نمیاد در این سریال بارها تکرار می‌شود و می‌توان گفت نه‌تنها کلیشه‌هایی نخ نمایی ازاین‌دست، خنده‌دار نیست که منجر به مشکلات فرهنگی عدیده‌ای می‌شود. چرا هنوز و پس از سال‌ها حضور زنان در تحصیلات عالی، مشاغل مختلف و عرصه‌های مدیریتی که عمدتاً تجربه‌های موفق و قدرتمندی بوده‌اند، هنوز هم یک سریال باید با توسل به‌تحقیر زنان تلاش در جلب مخاطب کند؟

نفس روایت داستان و فانتزی خوردن قرص و ابرقهرمان شدن، هم خود یکی دیگر از برجسته‌ترین کلیشه‌های فرهنگی را بازنمایی می‌کند؛ قرصی یکسانی که روی مرد باعث افزایش زورمندی و در زن باعث افزایش نفوذ و اغواگری می شود.

متأسفانه در این سریال هم بار دیگر شاهد این موضوع هستیم که زنان جز نقش مادربزرگ بی‌سوادی که هنری جز شکستن تخم‌مرغ و توسل به خرافات ندارد، مادری ناتنی که جز حیله‌گری و مکر خاصیت دیگری ندارد و دختر جوانی که در دهه سوم زندگی از کوچک‌ترین قدرت استدلال و منطقی برخوردار نیست و پدرش همچون یک کودک نوپا با او رفتار و از وی مراقبت می‌کند، نقش دیگری ندارند.  امروز اهمیت این داستان‌پردازی‌ها بر ذهن مخاطب و نمودهای عینی مشکلات فرهنگی و اجتماعی به دلیل استمرار تصورات غلط نسبت به زنان به اثبات رسیده است؛ و بر این اساس است که می‌بینیم در سینمای جهان نوعی بازنگری نسبت به تعریف و شخصیت‌پردازی از زنان صورت گرفته است؛ به صورتی که زنان را در محوریت داستان قرار داده و ضمن شکستن کلیشه‌ها از آنان قهرمانانی حقیقی و درست می‌سازد. شاید برای هزارمین بار باید تأکید کنیم که قدرت تخریب این‌گونه فیلم‌سازی و تولید محتوا، درنهایت دامن خودمان را در جامعه می‌گیرد و جز به عقب راندن فرهنگ کارکرد دیگری ندارد. فرهنگ و تفاخر فرهنگی را فدای خنده‌های مقطعی نباید کرد.

اقتباس‌های جذاب و نمایش حقایق جامعه

یکی از برجسته‌ترین و شاید مهم‌ترین جذابیت‌های سریال دوپینگ حضور هادی حجازی‌فر بازیگر توانمند سینما است که بیشتر و پیش‌تر مخاطبان وی را به دلیل حضور مؤثر در نقش‌های جدی‌اش در سینما می‌شناسند. حجازی‌فر یکی از معدود برگ برنده‌های دوپینگ است که حضورش در عمده سکانس‌ها، سریال را جذاب می‌کند. حیله‌گری آمیخته با سادگی و اخلاق‌گرایی سطحی توأم با بی‌اخلاقی‌های نهان، در شخصیت حسن با بازی حجازی فر موقعیت‌های کمیکی را ایجاد می‌کند که جزو نقاط مثبت و خوب سریال دوپینگ است. پر بیراه نیست اگر بگوییم که حجازی‌فر بخش عمده‌ای از طنز کلامی و کمدیِ رفتاری داستان را به دوش می‌کشد که نه‌تنها احمقانه نیست که باورپذیر و همراه کننده است.

یکی از نقدهای حقیقی که سریال دوپینگ بر آن دست می‌گذارد، اشاره به رواج دروغ و دروغ‌گویی در شرایط اجتماعی جامعه امروز است. آدم‌هایی که راحت دروغ می‌گویند، در منجلاب دروغ می‌افتند و کم‌کم دروغ‌گوییشان به‌جایی می‌رسد که فریب دادن جامعه، دوستان، خانواده و از همه مهم‌تر خودشان برایشان عادی می‌شود (و این احتمالا پله آخر از دست دادن اخلاقیات است)؛ در سکانسی شیوا که حالا با توسل به قدرت ماورایی‌اش بدل به یک سارق حرفه‌ای شده، به پدرش می‌گوید از این ناراحتم که دیگر موقع سرقت استرس ندارم و این کار برایم عادی شده است.

موضوعی که شاید در زندگی حقیقی بسیار مصداق دارد و آدم‌ها را پله‌پله به سمت نابودی می‌کشاند؛ و البته هرگز خود را مقصر ندانسته و با متهم ساختن سیستم عمومی و اختلاف طبقاتی خود را توجیه و تطهیر می‌کنند؛ اشاره مداوم به این‌که هرکسی که ما از او دزدی می‌کنیم (به‌نوعی هرکسی که به او هر نوع ضربه‌ای بزنیم) آن‌قدر دارد که لطمه‌ای نخورد، نوعی از آنارشی را در سیستم فکری و حقیقی جامعه به راه می‌اندازد که متأسفانه مصداق آن را هم امروز می‌توان به‌وفور دید.

در نهایت می‌توان گفت سریال دوپینگ برخلاف سریال پایتخت که به سطحی و سخیف‌ترین شکل ممکن به احوالات فضای مجازی اشاره دارد، به نکاتی جذاب از دانسته‌های مخاطبان از فضای مجازی و اتفاقات واقعی اشاره می‌کند که بسیار جذاب و بامزه است. چندی پیش اعلام شد که دو تن از محافظان شخصی مگان مرکل (دوشس ساسکس و همسر شاهزاده هری) به دلیل عدم درک وی از شرایط کاری و سمت آنان، از کار خود انصراف داده‌اند چراکه وی توقعات نابجایی از آنان داشته است؛ مثلاً از آنان درخواست خرید قهوه کرده بود؛ کاری که در ذات خود موقعیت کمیکی بود. این نکته را در سریال دوپینگ می‌بینیم؛ جایی که یکی از سلبریتی‌ها از محافظان شخصی‌اش تقاضای شستن فرش یا چیدن خرمالو از بالای درخت کرده بود. در سکانی دیگر یک بازنمایی از داستانی دیگر را می‌بینیم که حسن همانند یک ویدیوکلیپ از یک خواننده زن آمریکایی که پس از خوردن یک شیرینی مردان شهر را شیفته خود می‌کند، پس از استفاده از عطر زکریا (دانشمند داستان) همه زنان محل را شیفته خود می‌سازد. این‌ها نمونه‌های اقتباس بومی شده‌ای هستند که به‌شرط آشنایی مخاطب از داستان اصلی، موقعیت‌های بسیار خنده‌دار و جالبی را برای بیننده رقم می‌زنند. و دوپینگ در مواردی با بهره‌گرفتن از آنان اقتباس‌های خنده‌داری را ایجاد کرده است. البته همان‌طور که گفته شد دوپینگ بسیار هوشمندانه در این انتخاب‌ها قدم برداشته، موارد قابل دفاعی را انتخاب کرده و تن به ابتذال نداده است. نکته‌ای که حائز اهمیت و قدردانی است.

دوپینگ به کارگردانی و نویسندگی رضا مقصودی، تهیه‌کنندگی سید امیر پروین حسینی و با بازی هادی حجازی‌فر، شبنم مقدمی، محمد بحرانی، نیما شعبان نژاد، الناز حبیبی، علیرضا آرا، فرزین محدث، میثاق جمشیدی، مینا جعفرزاده، شیوا خسرومهر، فروردین ۹۹ از شبکه سه سیما پخش می‌شود.

برچسب‌ها نابرابری جنسیتی سریال رضا مقصودي تلویزیون کلیشه های جنسیتی هادی حجازی فر

منبع: ایرنا

کلیدواژه: نابرابری جنسیتی سریال رضا مقصودي تلویزیون کلیشه های جنسیتی هادی حجازی فر نابرابری جنسیتی سریال رضا مقصودي تلویزیون کلیشه های جنسیتی هادی حجازی فر کلیشه های جنسیتی سریال دوپینگ حجازی فر کلیشه ها سریال ها سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۵۱۲۹۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مخاطب ۶۹.۲درصدی ثمره تحو ل رسانه ملی

  جالب اینجاست که در این میان یک رسانه نوشته بود به‌واسطه ضعیف‌بودن کارنامه عملکرد VOD‌ها یا همان شبکه نمایش خانگی، آمار مخاطبان تلویزیون بالا رفته! و به نوعی نفس تازه‌ای به رسانه‌ملی تزریق شده است؛ اما نکته مهم، صحبت‌های مطرح‌شده از سوی یکی از مدیران شبکه‌های نمایش خانگی است که نشان می‌دهد وضعیت این تولیدات و روابط آنها بیشتر از چیزی که مخاطبان مطلع باشند آشفته است و تنها یک اظهارنظر باعث شده تا دمل چرکین تولیدات عجیب و نمایش خانگی بیشتر از قبل برای مخاطب سر باز کند.حالا با تازه‌ترین نظرسنجی منتشرشده از سوی مرکز افکارسنجی ایسپا، همه این تحلیل‌ها بر باد رفته و نشان می‌دهد که مخاطبان تلویزیون واقعی و حتی بیشتر از آمار اعلام‌شده از سوی مقامات رسانه‌ملی است. آمار منتشرشده از سوی مرکز افکارسنجی ایسپا، از این منظر اهمیت دارد که نه از سوی خود تلویزیون که از سوی یک رسانه مستقل مطرح شده که آمارهایش تاکنون محل استناد بسیاری از تحلیل‌هاست. این آمار نشان می‌دهد که ۴۰.۸درصد «ایرانیان» شبکه سه را بیشتر از سایر شبکه‌های تلویزیونی می‌بینند، ۳۵.۲درصد شبکه‌ آی‌فیلم و ۲۱درصد شبکه یک را تماشا می‌کنند. میزان تماشای این شبکه‌ها در بین «بینندگان صداوسیما» به ترتیب ۵۸.۹درصد شبکه سه، ۵۰.۸درصد شبکه آی‌فیلم و ۳۰.۳درصد شبکه یک بوده. همچنین ۶۹.۲ درصد «ایرانیان» بیننده برنامه‌های صداوسیما هستند.
   
«مردان آهنین» پرمخاطب شد 
این نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) یک طرح نظرسنجی با عنوان «سنجش نگرش مردم در خصوص برنامه‌های صداوسیما» با تعداد نمونه‌ ۱۷۱۵نفرازشهروندان ۱۵سال به بالای سراسرکشور در «هفته آخر فروردین‌ماه» سال‌جاری بوده که به شیوه مصاحبه تلفنی انجام شده و نکات مهمی را از مخاطبان تلویزیون روشن می‌کند. در مدت اخیر مطالبه بسیاری از منتقدان و فعالان رسانه بیان آمار روشن از میزان مخاطبان تلویزیون بود که بارها با حدس و گمان مطرح می‌شد. بااین‌حال، حتی زمانی که خود رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما آمار را به‌صورت شفاف، دقیق و در حضور رسانه‌ها بیان کرد، بازهم این نقدها ادامه یافت. حالا به نظر می‌رسد که با اعلام آمار از سوی مرکز ایسپا، بتوان تحلیل بهتری روی مخاطبان برنامه‌های تلویزیون داشت. بخشی از یافته‌های ایسپا مربوط به درصد مخاطبان به تفکیک برنامه‌هاست. یافته‌های نظرسنجی ایسپا‌ نشان می‌دهد ۹/۳۶درصد از «ایرانیان» برنامه مردان‌آهنین،۳۴.۷درصد برنامه زندگی پس از زندگی، ۳۴.۲درصد برنامه محفل، ۳۲.۳درصد برنامه شب‌خوش، ۳۱.۸درصد برنامه فوتبال برتر، ۲۹.۷درصد برنامه پانتولیگ و ۲۶.۵درصد برنامه معرکه، ۲۴.۵درصد برنامه مهمونی، ۲۱.۳درصد برنامه ماه خدا، ۱۸.۸درصد برنامه ماه من، ۱۷.۲درصد برنامه ایران دوست‌داشتنی، ۱۶درصد برنامه پاورقی و ۱۲.۱درصد برنامه برمودا را دیده‌اند.میزان تماشای این برنامه‌ها در بین «افرادی که تلویزیون تماشا می‌کنند» ۵۳.۳درصد برنامه مردان آهنین، ۵۰.۱درصد برنامه زندگی پس از زندگی، ۴۹.۴درصد برنامه محفل، ۴۸درصد برنامه شب‌خوش، ۴۶درصد برنامه فوتبال برتر، ۴۲.۹درصد برنامه پانتولیگ و ۳۸.۳درصد برنامه معرکه، ۳۵.۴درصد برنامه مهمونی، ۳۰.۷درصد برنامه ماه خدا، ۲۷.۲درصد برنامه ماه من، ۲۴.۸درصد برنامه ایران دوست‌داشتنی، ۲۳.۱درصد برنامه پاورقی و ۱۷.۵درصد برنامه برمودا بوده است. همچنین ۴۵.۴درصد از «ایرانیان» گفته‌اند سریال زیرخاکی، ۲۳.۲درصد سریال هفت سر اژدها و ۲۰.۴درصد سریال رستگاری را دیده‌اند. میزان تماشای این سریال‌های تلویزیونی در بین «بینندگان تلویزیون» حاکی از این است که ۶۵.۵درصد آنها گفته‌اند سریال زیرخاکی را دیده‌اند. ۳۳.۵درصد سریال هفت سر اژدها و ۲۹.۴درصد سریال رستگاری را دیده‌اند.
   
رشد مخاطب در دوران افول تلویزیون‌های خارجی 
نکته‌ای که در این میان باید به آن اشاره کرد، یکی از جملات رئیس مرکز تحقیقات صداوسیماست که در نشست اخیر گفته بود نباید انتظار مخاطب ۸۰درصدی از رسانه تلویزیون داشت، چراکه در کشورهای دیگر هم این آمار حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد است. در همان نشست هم برخی خبرنگاران با واکنش‌های کنایه‌آمیز از این مقایسه گفتند و خواستار توضیح شدند که شاکری‌نژاد گفته بود: «امروز در عصری هستیم که مخاطب را باید ترکیبی از برادباند و برادکست دانست و از آن گریزی نیست. در حقیقت این عددها در این عصر چیزی شبیه معجزه است. مثلا مرکز تحقیقاتی در آمریکا یا انگلیس که میزان مخاطب را ارائه می‌کند، به‌ندرت آمارهایش به ۱۰درصد می‌رسد؛ به‌عنوان‌مثال، برنامه پرمخاطب ۲۰۲۳ انگلیس، برنامه مربوط به تاج‌گذاری چارلز بود که ۱۲.۵میلیون نفر درمجموع آن را دیده بودند که حدود ۱۸درصد می‌شود. امروز وقتی با مردم صحبت می‌کنیم متوجه می‌شویم مردم در بستر خارج از تلویزیون و بر بسترهای دیگر مصرف رسانه‌ای دارند. در حقیقت باید به یک فناوری برسیم که وقتی درباره میزان مخاطب صحبت می‌کنیم، هر دو را لحاظ کنیم.» انتشار آمارهای ایسپا در کنار این صحبت‌های مطرح‌شده از سوی شاکری‌نژاد که حداقل آمار را بیان کرده بود، نشان می‌دهد که تلویزیون به‌عنوان یک رسانه سنتی، هنوز هم مخاطبان خود را دارد و بیان آمار ۶۹.۲درصد برای مخاطبان تلویزیون، مهر تاییدی بر درست‌بودن آماری است که مرکز تحقیقات صداوسیما منتشر کرده بود. البته خود مرکز هم در نشست فوق تاکید کرده بود که حداقل آمار را بیان کرده‌ و حتی می‌توان گفت آمار فراتر از این مقدار است. نگاهی به تعداد کلیدواژه‌های تکرارشده در پیامک‌های سامانه ۱۶۲ هم دال بر این است که مخاطبان تلویزیون به شکل دقیق این رسانه را تماشا کرده و از طریق همین سامانه، نظرات خود را درباره جزئیات این تولیدات بیان‌می‌کنند. 

دلیل اهمیت آمار ایسپا
ناگفته پیداست که هر رسانه‌ای برای رسیدن به قله برنامه‌های خود نیاز به اصلاح و دریافت بازخورد دارد و به‌طور قطع برخی تحلیل‌های مطرح‌شده ــ صرف‌نظر از اهداف پشت آن یا صادقانه‌ بودن یا نبودن نکات ــ می‌تواند رسانه‌ملی را در جهت بهبود و استمرار جذب مخاطب هدایت کند. کما این‌که دو محور هویت‌محوری و عدالت‌گستری که در اهداف تحولی سازمان صداوسیما قید شده و هر بار در صحبت‌های رئیس این سازمان مورد تاکید قرارمی‌گیرد هم نشان از همین رویکرد ثبت بازخورد دارد. بااین‌حال، نمی‌توان انکار کرد که برخی از این تحلیل‌ها تنها هدف خود را بر نقد غیرعادلانه و یکطرفه علیه رسانه‌ملی گذاشته‌اند که در این صورت نمی‌توان آن را موثر دانست. آمار۶۹.۲درصد مخاطب برای تلویزیون و بیان آن درزمانی که بحث‌ها پیرامون مخاطبان این رسانه بالا گرفته، می‌تواند فصل تازه‌ای برای ارائه نقدهای درست ومنصفانه و البته نگاه به عملکرد واقعی و مستند رسانه‌ملی باشد.

دیگر خبرها

  • مخاطب ۶۹.۲درصدی ثمره تحو ل رسانه ملی
  • تلویزیون آخر هفته چه فیلم‌هایی پخش می‌کند؟
  • (ویدئو) چهره باورنکردنی همسر نقی سریال پایتخت ۲۱ سال پیش در تلویزیون
  • سریال جدید تلویزیون به دو شبکه می‌رسد
  • همه مردهای مجرد نون خ خواستگار این دختر بودند ‌| ویدئو
  • 10 سریال گانگستری تماشایی که بر اساس داستان واقعی ساخته شدند(+عکس)
  • جزئیات 2 سریال جدید تلویزیون ؛ معمایی و کمدی (+عکس)
  • چرا «نون خ» و «زیرخاکی»، «پایتخت» نشدند؟!
  • سریال‌های جدید تلویزیون را بشناسید
  • کینه صهیونیستی به روایت مصری