ریچارد هاس: کرونا روندهای قبلی در دنیا از جمله افول نفوذ آمریکا را تسریع میکند
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۵۳۲۰۲۳
خبرگزاری تسنیم: «ریچارد هاس» در مقالهای که در نشریه فارین افرز، وابسته به این اندیشکده منتشر کرد با اشاره به این بعد از ظهور بیماری کووید-19 ناشی از ویروس کرونا، تحلیلهای مختلفی نسبت به نوع جهان پساکرونا مطرح شده و برخی پیشبینی دنیایی کاملا متفاوت را دارند و برخی نیز نظم نوینی تحت امر چین را پیش بینی کرده و برخی نیز آن را پایان قدرت چین و یا مقوله جهانیشدن میدانند یا حتی منتظر عصر جدیدی از همکاری جهانی هستند، اما جهان بعد از این پاندمی بعید است تفاوت خاصی با دنیای کنونی باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هاس نوشت که اکنون خیلی زود است بتوان پیشبینی کرد که خود این بحران کی تمام میشود و شاید 6 یا 9 یا 18 ماه به طول انجامد و این امر بستگی به میزان رعایت اصل فاصلهگذاری اجتماعی توسط مردم دارد. با این حال دنیایی که پس از آن می آید دنیایی با مشخصههای خاص است. افول رهبری آمریکا، نقص در همکاری جهانی، اختلاف شدید بر سر قدرت از جمله این خصلتها است. همه این موارد از مشخصههای محیط بینالملل پیش از ظهور کووید-19 بودند و این پاندمی روند آنها را تندتر کرده است. این مشخصههای احتمالا در دنیای پیش رو برجستهتر خواهند بود.
دنیای پساآمریکایی
هاس تاکید کرد: یکی از مشخصههای بحران کنونی، نبود نقش رهبری جهانی آمریکا است. آمریکا نتوانست دنیا را در تقلا برای مقابله با خود ویروس یا تاثیرات اقتصادی آن با هم همراه کند. حتی آمریکا نتوانست در نوع رسیدگی به این مشکل در داخل کشور خود به عنوان الگویی برای جهان خود را نشان دهد. دیگر کشورها نیز نهایت تلاش را دارند یا خودشان راهی بیابند یا این که دست به سوی کسانی دراز کنند که از نقطه اوج این بیماری عبور کردهاند، کشورهایی مانند چین.
وی در ادامه این مقاله تصریح میکند: اما اگر دنیای بعد از این بحران دنیایی است که آمریکا کمتر در آن سلطه دارد اما هماکنون نیز تقریباً دور از ذهن است تصور کنیم کسی در کار باشد که از دوران تکقطبی در دنیا سخن براند و این روند (افول نفوذ آمریکا) جدیدی نیست و دستکم طی دهه گذشته معلوم بوده است.
وی با اشاره به خروج آمریکا از افغانستان و خاورمیانه در زمان ریاست باراک اوباما و کاهش فشار آمریکا در سوریه در زمان ترامپ، این روند رو به افول نفوذ آمریکا را تاحدودی به خاطر تقویت دیگر نقاط دنیا از جمله چین دانسته اما در عین حال تاکید میکند که این روند بیشتر بخاطر تزلزل در اراده آمریکا بوده تا پایین آمدن ظرفیتهای رو به افول آمریکا.
هاس علت استقبال ابتدایی از دیدگاه «اول آمریکا» ترامپ را در این فرض دانست که بیشتر اقدامات واشنگتن در خارج از آمریکا غیرمفید، غیرضروری و بیارتباط با رفاه داخلی این کشور بوده و افزود: از نظر بسیاری از آمریکاییها، این پاندمی این دیدگاه (مضر بودن حضور خارجی) را تقویت میکند. با این حال، این پاندمی نشان داد که امور داخلی آمریکا تا چه حد میتواند تحت تاثیر دنیا باشد.
وی با تاکید بر این که فشار افکار عمومی موجب کاهش بیشتر نفوذ آمریکا در جهان میشود، نوشت: آمریکاییها خواهند گفت که آمریکا باید بر خود تمرکز کرده و منابع را به عوض بیرون از کشور در داخل صرف کند.
جامعه پرهرج و مرج
پاندمی کووید-19 که از یک کشور آغاز و به سرعت در سراسر دنیا منتشر شد نشان دهنده چالشی جهانی است و نشانه دیگری بر این است که جهانی شدن یک واقعیت است و گریزی از آن نیست. این پاندمی کشورهای آزاد و بسته دنیا، فقیر و غنی، شرق و غرب را در نوردید و حلقه مفقوده در این میان نبود واکنش جهانی است. اما با وجود این که این پاندمی واقعیتها را بیشاز پیش آشکار کرد اما این روند پیش از آن نیز وجود داشته است: روندی مانند ظهور چالش جهانی که هیچ کشوری اعم از قوی و ضعیف نمیتوانند به تنهایی از پس آن برآیند و سازمانهای بینالمللی در تقابل با این چالش ناکام میمانند.
در حقیقت شکاف میان مشکلات جهانی و ظرفیت رسیدگی به آنها به خوبی بیانگر وسعت این پاندمی هستند. واقعیت تلخ اما واقعی این است که گرچه عبارت جامعه بینالملل این روزها به گونهای استفاده میشود که انگار در واقع وجود دارد اما این عبارت بیشتر یک آرزو است و تنها در برخی از جنبههای ژئوپلتیکی صادق است واین روند نیز به این زودیها تغییر نمیکند.
ریچارد هاس میافزاید: واکنشها به این پاندمی ملی و حتی ایالتی بوده نه واکنشی بینالمللی و پس از آن نیز تاکیدات بر احیای ملی قرار خواهد گرفت و در این فضا بعید است مقولاتی مانند تغییرات جهانی آبوهوا طرفداری پیدا کند.
وی یکی از دلایل اصلی بدبینی خود به این روند را وجود مشکلات در رابطه و همکاری میان دو قدرت بزرگ دنیا یعنی چین وآمریکا می داند و پیش بینی میکند که این پاندمی تنش میان این دو قدرت را بیشتر میکند.
منبع: فردا
کلیدواژه: ریچارد هاس کرونا آمریکا نفوذ آمریکا پیش بینی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۵۳۲۰۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیماری فردگرایی و افول جنبش دانشجویی
به گزارش خبرنگار مهر، مهدی متولیان، فعال فرهنگی در یادداشتی به موضوع وارفته گی جنبش دانشجویی و فردگرایی نسل جدید که در تضاد با فعالیت اجتماعی در جنبش دانشجویی و تشکّلی مثل بسیج است، پرداخته است. او این پیشنهاد را مطرح کرده که شاید بهتر است از خیر تشکلهای سنتی بگذریم و به اشکال نوین تشکل - مثلاً تشکل مجازی – رو بیاوریم.
متن این یادداشت به شرح زیر است؛
امروز در جلسهای حضور داشتم که بحث از وارفتهگی جنبش دانشجویی بود و از سخنان اخیر رهبر انقلاب در ملاقات رمضان گذشته با دانشجویان یاد شد:
"...توقّع بنده از تشکّلها خیلی زیاد است. این مقداری که شما راجع به توقّع از دولت و نظام و شخص حقیر و مانند اینها اینجا بیان کردید، بدانید چند برابرش من از شما توقّع دارم... اوّلین توقّع اینکه شما باید در محیط دانشجویی اثر بگذارید؛ این اثر دیده نمیشود، کم دیده میشود. شما تشکّلید. تشکّلها باید در درجهی اوّل، نگاهشان به داخل دانشگاه باشد؛ شماها در درجهی اوّل، نگاهتان بیشتر به بیرون دانشگاه است. به بیرون دانشگاه [هم] نظر داشته باشید؛ همینطور که گفتم، دغدغهمند باشید، انتقاد کنید، اشکال داشته باشید، راه حل ارائه بدهید، اینها خوب است، امّا از این خوبتر، از این لازمتر این است که شما به داخل دانشگاه نگاه داشته باشید؛ روی دانشگاه کار بکنید. تشکّلهای ما در دانشگاهها کم کار میکنند؛ انصافاً این کمکاری وجود دارد..." (بیانات ۱۹/۱/۱۴۰۳)
در مقایسه با زمان دانشجویی ما، حدود ۲۰ سال پیش، امروز برای جنبش دانشجویی نا و رمقی نمانده و از آن تأثیرات اجتماعی و مطالبهگریهای جریانساز دیگر خبری نیست... در آن جلسه ما این را حمل بر ضعف مدیریت دانشگاه و امثالهم میکردیم، اما یکی از دوستان گفت: دقت داشته باشید که نسل امروز نسبت به نسل گذشته بهشدت فردگراتر شده است و آمارها و تحلیلها هم شاهدند که جامعهی ایران بهسرعت به سمت فردگرایی میرود؛ و پیش خودم گفتم چه راست گفت!
همین ابزارهای تکنولوژیک که بهطور گسترده در اختیار فرزندان ماست و آنها را به طرز نگرانکنندهای خانهنشین کرده، یکی از لوازم این فردگرایی است و البته عوامل دیگر که گفتناش در این مقال نمیگنجد.
اما فعالیت اجتماعی در جنبش دانشجویی و تشکّلی مثل بسیج، دقیقاً پرورندهی روحیهی جمعگرایی و در تضاد با این میل عمومی نسل جدید قرار دارد. برای این باید چه فکری کرد؟ شاید بهتر است اساساً از خیر تشکلهای سنتی بگذریم و به اشکال نوین تشکل - مثلاً تشکل مجازی – رو بیاوریم؟!
اما واقعیت این است که فردگرایی، مسلخ زندگی و تفکر دینمدارانه است. فردگرایی ملازم فرو رفتن هرچه بیشتر در منیت و خودبنیادی است. و منش بندهی باایمان خدا، دقیقاً نفی منیت و خودبنیادی است. این مهمترین وجه تضاد دین الهی با دین مدرنیسم است. پس بروز این وضعیت در جامعهی ایرانی را فینفسه باید یک بیماری انگاشت که خود منشأ پیدایش انواع بیماریهای روحی و روانی در آحاد جامعه خواهد بود. این فردگرایی با آن خلوتگزینی هر از گاه که برای تفکر و بازنگری در خویشتن توصیه شده، هیچ مناسبتی ندارد.
این فردگرایی رفتهرفته منجر به کوتهبینی، تنگنظری و خودخواهی فرد، در عین ناتوانی و عجز از حل مسائل فردی و اجتماعی میشود. این فردگرایی تکنولوژیک تفکر و قوهی عاقلهی عمومی را پایین میکشد و هوش جمعی را مختل میکند. همچنین بلندنظری و آیندهنگری را ضایع میکند. با چنین وضع و حالی چهطور باید جامعهی آینده را به دست نسل جدید سپرد تا بسازند؟ یا چهطور میتوان به توسعهی معنوی و روحی جامعه امید بست؟
اما دقیقاً بهترین درمان برای این بیماری، تقویت، توسعه و تنوعبخشی به تشکّلهای اجتماعی، و از سوی دیگر جامعیت بخشیدن به تشکّل مردمی است و البته ما آن تشکّل جامع را هماکنون در اختیار داریم: بسیج. اما چهقدر برای آن تبلیغ میکنیم و نسلهای جدید را به فعالیت در آن تشویق و ترغیب کردهایم؟ بهویژه بسیج سازندگی هم در کانسپت تفکر دینی، یک حرکت جذاب و بسیار انسانپرور است که با وجود گسترش فوقالعادهی آن تا امروز، اما در حیث کلی سطح تماس ناچیزی با جمعیت جوان کشور دارد.
به تصور حقیر باید مسئولین دست از دیدن نوک بینیشان بردارند و برای راحتی و فراغت امروزشان، تشکّلهای عمومی و بهخصوص دانشجویی را تضعیف نکنند. امروز روزی است که باید صِرف فعال بودن و رونق گرفتن تشکلها - صَرف نظر از اثرگذاریشان – یک اولویت اجرایی در حوزهی فرهنگ عمومی شود. حتی اگر همسو با ایدهی نظام اسلامی نباشند...