Web Analytics Made Easy - Statcounter

دوران جوانی «سلمان» را باید در سه چیز خلاصه کرد، «شرب خمر، عربده کشی و زن بارگی» که رسوایی های بسیاری برایش به همراه داشت.

به گزارش گروه روی خط رسانه‌های خبرگزاری برنا؛ دوران جوانی «سلمان» را باید در سه چیز خلاصه کرد، «شرب خمر، عربده کشی و زن بارگی» که رسوایی‌های بسیاری برایش به همراه داشت و سرآمد آن‌ها «رسوایی ییلاق معیزیله» بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در قسمت اول گفته شد که سعود السبعانی، در کتاب «عربده کش ریاض» تلاش می‌کند، به تبیین زوایای تاریک و ناگفته‌های زندگی «سلمان بن عبد العزیز»، پادشاه کنونی عربستان و فرزندش، «محمد بن سلمان»، ولی عهد این کشور بپردازد.

همچنین در قسمت اول زندگینامه‌ی پادشاه عربستان، گوشه‌ای از دوران کودکی ملک سلمان، لشکر خواهران و برادران تنی و ناتنی، بخشی از پیشینه پدرش (عبد العزیز) و مادرش (حصه السدیری) و اینکه چگونه مادرش بین پدرش و عمویش دست به دست می‌شد و انتصاب ملک سلمان به امارت ریاض در ۱۹ سالگی، استعفا از این مقام و ۳ سال بعد انتصاب مجدد در همین منصب روایت شد.

سعود السبعانی

و حالا ادامه داستان:

«سلمان» تا سال ۲۰۱۱ بدون تغییر سمت یا ارتقای منصب، امارت ریاض را در دست داشت. تا اینکه در این سال برادر بزرگترش «سلطان» در اثر سرطان پروستات فوت می‌کند. سلطان در زمان مرگ، سمت وزیر دفاع را در اختیار داشت و بالطبع با مرگ وی، این سمت به «سلمان» می‌رسید.

اما پذیرش مجدد امارت ریاض توسط «سلمان» نشان داد که او به این ضرب المثل معروف رسیده که «سرکه نقد به از حلوای نسیه» است. به همین دلیل به امارت ریاض راضی شد و تصمیم گرفت، دیگر دست به دامان برادران بزرگتر و با نفوذش برای دست و پا کردن سمتی دیگر برایش نشود و با آنچه از منصب امیری ریاض به دست می‌آورد، به زندگی خصوصی و اجتماعیش سر و سامان دهد.

منطقه ریاض سال ۱۹۴۳ میلادی

در این سال‌ها بود که بد مستی‌ها و عربده کشی‌های «سلمان» از پرده بیرون افتاد. در طول این سال‌ها «سلمان» بی پروا شراب می‌خورد، مست می‌کرد و از خود بی خود عربده می‌کشید. کار به جایی رسید که به مشروب اعتیاد پیدا کرد. اما ترس از اینکه مبادا خبر به گوش «مفتی‌های وهابی» برسد و آن‌ها ملک سعود را وادار به گرفتن امارت ریاض از وی کنند، باعث شد، تا اندکی از شراب خواری و بد مستی هایش بکاهد.

علاوه بر شراب خواری «سلمان»، طی این سال‌ها پای به دنیای «زنان» و «روابط نامشروع» هم گذاشت. اما به حکم موقعیتش سعی می‌کرد، این امر پنهان و مخفی بماند. به ویژه آنکه فضای محافظه کارانه و مذهبی ریاض، با کوچه، پس کوچه‌های گِلیش و مردمان فقیر و مستمندش اجازه چنین روابطی را نمی‌داد.

در آن زمان چیزی به نام هواپیما‌های سلطنتی و سفر‌های تفریحی مصر و لبنان و مغرب، سیاحتگاه‌ها و کاخ‌های آل سعود در داخل کشور و خارج آن در کازابلانکا و سکوره و ماربلا نبود. رویا‌های شاهزادگان سعودی در آن زمان کوچک و سقف خواسته هایشان پایین بود. طوری که از مرز‌های «نجد» فراتر نمی‌رفت. چون ثروتی برای هزینه کرد چنین تفریحات و تفنن‌هایی نبود.

منطقه ریاض سال ۱۹۵۸ میلادی

لذا، انحرافات اخلاقی «سلمان»، از جمله داشتن روابط نامشروع به محیط کوچک پیرامونش محدود می‌شد. همین باعث شد، خیلی زود رابطه او با «زنی هرزه» بر سر زبان‌ها بیفتد. طوری که همه در ریاض درباره این رسوایی حرف می‌زدند. حتی کار به جایی رسید که اشعاری در مزمت و نکوهش این رذالت «سلمان» نیز سروده شد.

تا وقتی این رابطه ادامه داشت، آن زن تنها از آن «سلمان» بود و کسی اجازه نداشت، به او نزدیک شود یا مزاحمتی برایش ایجاد کند. او را به خیمه «سلمان» می‌آوردند، تا آرامش روحی و روانیش را فراهم کند. «سلمان» در تمام این مدت شراب می‌خورد، مست می‌کرد و عربده می‌کشید، بدون اینکه کسی مزاحمتی برایش ایجاد کند.

این باعث شد، «سلمان» دوباره به مشروبات الکلی معتاد شود، آن قدر می‌خورد که چند روز گیج و منگ بود. همچنین خیلی زود اطرافش را افرادی دائم الخمر، زن باره و فاسد گرفتند که به پشتوانه او دست به هر بی اخلاقی می‌زدند.

ملک سلمان در سی سالگی

** رسوایی ییلاق «معیزیله»

یکی از مهمترین حوادث این دوره از زندگی «سلمان» رسوایی معروف به ییلاق «معیزیله» بود که نه تنها صدای آن در تمام ریاض پیچید، بلکه پیامدهایش تا سال‌های سال دامنگیر او بود. ماجرا یکی از دختران منطقه «درعیه» باز می‌گردد که قرار بود، به چادر «سلمان» در منطقه ییلاقی «معیزیله» در شرق ریاض آورده شود.

خیلی زود خبر‌های ضد و نقیضی در این باره پیچید. درحالی که برخی خبر‌ها می‌گفتند، «سلمان» دختر را از خانه اش دزدیده، خبر‌های دیگر، عنوان می‌کردند که آن دختر با «سلمان» از قبل قرار و مدار داشته و در قبال دریافت مبلغی به میل خود به چادرش سلمان آمده بود.

وقتی خبر به گوش خانواده دختر رسید و متوجه ناپدید شدن وی شدند، مسئولان محلی را از موضوع با خبر ساخته و گفتند که کسی او را دزدیده است. این سرآغاز رسوایی بزرگی شد که اگر بار آن را کس دیگری بر دوش نمی‌کشید، بی تردید «سلمان» را تا آستانه سقوط پیش می‌برد.

محله‌ی دخنة مرکز ریاض حدودا سال ۱۹۶۰ میلادی

«سلمان» که حساب کار را کرده بود، از یکی از افراد حلقه بسیار نزدیکش می‌خواهد، مسئولیت این رسوایی را برعهده بگیرد. به این ترتیب، یکی از دوستان نزدیکش بار آن رسوایی را بر دوش کشیده و به خاطر آن بهای بسیار سنگینی از جمله آبرو و اعتبار خود و خانواده اش را پرداخت می‌کند، طوری که مجبور به ترک ریاض و مهاجرت از عربستان می‌شود.

در این میان «سلمان» نقش «شریک دزد و رفیق قافله» را بازی می‌کرد و اگر «محمد بن ابراهیم»، مفتی وقت عربستان وارد قضیه نمی‌شد و «سعود بن عبد العزیز»، پادشاه وقت عربستان او را مامور تحقیق در این قضیه و بازرسی از اردوگاه «سلمان» نمی‌کرد، معلوم نبود، چه بر سر «سلمان» می‌آمد.

** عربده کش ییلاق معیزیله

گفته شد، «سلمان» در منطقه ییلاقی «معیزیله»، اطراف ریاض برای خود اردوگاهی دایر کرده بود، تا آنجا با دوستان نزدیکش خود خلوت کند و به دور از چشم هیأت امر به معروف و نهی از منکر به کار‌های نامشروع و غیر اخلاقی خود بپردازد.

به این ترتیب، این اردوگاه به دور از چشمان کنجکاو اهالی ریاض و هیأت امر به معروف به مرکز زن بارگی و شراب خواری و عربده کشی و بدمستی «سلمان» تبدیل شده بود و از آنجا در آن زمان «سلمان» گزینه‌های چندانی برای تفریح و تفنن این چنینی خود نداشت، لذا تلاش می‌کرد، از داشته هایش تا جای ممکن و به دور از فضای محافظه کار سنگین حاکم بر ریاض بهره ببرد و احداث این اردوگاه ییلاقی یکی از گزینه‌های محدود و اندک بود.

خیابان الظهیرة در منطقه ریاض اوایل دهه‌ی ۷۰ میلادی

«سلمان» در این اردوگاه با افرادی از حلقه‌ی نزدیکش آزادانه هر آنچه می‌خواست می‌کرد و بیش از هر چیز شبیه پدرش، ملک عبد العزیز در اقامتگاهش در کویت بود.

حلقه نزدیک اطراف «سلمان» را معمولا فرزندان شیوخ قبایل و عشیره‌های بیابانگرد صحرای نجد تشکیل می‌دادند و «برادر» یا «داداش» خوانده می‌شدند و به عنوان رفیق و پیشکار و راز دار به امرای سعودی خدمت می‌کردند. هر امیر نیز سعی می‌کرد، افرادی در حلقه پیرامونش باشند که با روحیات او سازگار باشند و علاوه بر فرمانبرداری، وفاداری و رازداری، او را در هر شرایطی و هر کاری از جمله عیش و نوش‌ها و مشکلات و گرفتاری هایش همراهی می‌کردند.

«فلاح بن سلطان آل حثلین» یکی از این افراد بود که در حلقه مقرب «سلمان» بود. او از نوادگان شیخ «راکان بن فلاح آل حثلین»، امیر منطقه «عجمان» بود.

فلاح بن سلطان آل حثلین

از قضای روزگار جد «فلاح» به دست «فیصل بن ترکی آل سعود»، جد دوم «سلمان» به قتل رسیده بود و دست سرنوشت نواده مقتول، به یکی از نزدیکان نواده قاتل تبدیل کرده بود.

در واقع قبیله عجمان با خاندان سعود دشمنی و خصومت دیرینه و شدیدی داشتند و همین باعث شده بود، بار‌ها با آن‌ها وارد جنگ شوند. ریشه این اختلاف به شکست «محمد عبدالوهاب» از قبیله «مکرم» نجران که به یاری قبیله عجمان در نبرد «الحائر» آمده بودند، باز می‌گردد و تا روزگار «ملک عبد العزیز» پدر «سلمان» ادامه می‌یابد.

در این دوره قبیله العجمان موفق می‌شود، در نبرد «کنزان» ملک عبد العزیز را از ناحیه شکم زخمی کنند و «سعد»، برادر کوچک عبد العزیز را به قتل برسانند.

عبد العزیز با زیرکی و به جای ادامه دشمنی با ابزار ازدواج با دختران شیوخ قبیله عجمان و ایجاد رابطه خویشاوندی توانست، این خصومت را از بین ببرد و باب مراوده با آن‌ها را باز کند و سهم «سلمان» از این تلاش‌ها فلاح بن سلطان بود که در رسوایی ییلاق معیزیله قربانی «سلمان» شد و بار آن رسوایی بزرگ را با حراج کردن آبرو و حیثیتش تا پایان عمر بر دوش کشید.

این رسوایی و برعهده گرفتن آن از سوی «فلاح بن سلطان» پیامد‌ها و بازتاب‌های بسیاری بر زندگی «سلمان» داشت که از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

یک: این قضیه، بعد‌ها باعث ازدواجی مصلحتی در خانواده «سلمان» برای جلب فلاح بن سلطان شد که حاصل آن «محمد بن سلمان» بود.

سعود بن عبد العزیز، پادشاه وقت عربستان

دو: آنچه در اردوگاه «سلمان» در معیزیله رخ داد، موضوعی رایج و متداول بود. چون از برنامه‌های ثابت ییلاق معیزیله بود. در این بین اگر خانواده آن دختر بینوا، به نبودش در خانه پی نبرده بودند، خبر ناپدید شدنش در ریاض نمی‌پیچید و پای شیخ محمد ابراهیم و هیأت امر به معروف رسیدگی به قضیه باز نمی‌شد.

به نظر می‌رسد، نقشه بردن آن دختر به درستی پیاده نشده بود، موضوعی که باعث شد، خانواده متوجه ناپدید شدنش شوند و آن رسوایی را رقم زد. براساس برنامه قرار بود، وی پس از گذراندن شب با «سلمان» صبح روز، باز بدون اینکه خانواده متوجه شوند، به خانه باز می‌گشت.

اما پی بردن خانواده به ناپدید شدن دخترشان باعث می‌شود، موضوع را به مسئولان امر اطلاع داده، خواستار پیگیری شوند. از آنجا که آدم ربایی در آن زمان در ریاض متداول نبود، لذا پای شیخ محمد ابراهیم، مفتی عربستان و ملک سعود را به آن باز کرد.

ورود مفتی عربستان و ملک سعود به قضیه، «سلمان» را به شدت وحشت زده کرد. او تصور می‌کرد، با پرداخت مشتی پول به خانواده بینوای آن دختر قضیه را حل و فصل می‌کند. آن‌ها موضوع را قبول خواهند کرد و دخترشان را به کنیزی او در خواهند آورد و قضیه پایان می‌یابد.

اما حالا همه چیز تغییر کرده بود. موضوع به آدم ربایی، تعرض به ناموس، تحت پیگرد بودن آدم ربا و اجرای حد تبدیل شده بود. «سلمان» وحشت زده از فلاح بن سلطان می‌خواهد، با دختر در اردوگاه بماند.

«سلمان»، دختر را از نقشه مطلع می‌کند و مقرر می‌شود، بگوید، به خواست خود و به خاطر علاقه‌ای که به فلاح بن سلطان داشته خانه را ترک کرده و هیچ قضیه‌ی آدم ربایی در کار نبوده است. بعد از آن هم «سلمان» با وساطت و پا درمیانی مانع اجرای حکم قتل تعزیری علیه فلاح بن سلطان می‌شود.

منبع:مشرق

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: ملک سلمان عبد العزیز امارت ریاض آن زمان عربده کشی ملک سلمان آن دختر باعث شد سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۵۳۶۶۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انتقادها به «گناه فرشته» و ماجرای سخنان جنجالی یک مدیر!

روزهایی که سرانجام «گناه فرشته» حامد عنقا به مذاق برخی خوش نیامده، صحبت‌های جنجالی مدیر یک پلتفرم پای واکنش بسیاری از سینماگران را باز کرده است. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روزهایی که سریال‌ «افعی تهران» به کارگردانی سامان مقدم با نقاط ضعف و قوتِ خود توانسته مخاطبان را نسبت به خودش جلب کند. یا «جنگل آسفالت» و حتی برخی رئالیتی‌شوهای دیگر از جمله «اسکار» مهران مدیری اما «گناه فرشته» حامد عنقا که اولین تجربه کارگردانی‌اش به شمار می‌رود نتوانست رضایتِ مخاطبان را به همراه داشته باشد.

هرچه قدر این رضایت و همراهی از سوی مخاطبان برای سریال «آقازاده» او تا حدود زیادی اتفاق افتاد و به یک سریال بحث‌برانگیز در محافل هنری تبدیل شد اما برای برخی حتی در فضای رسانه هم این سؤال پیش آمد که چرا سرانجامِ کاراکترهای این سریال به درستی مشخص نشد؟ آیا قرار است این سریال فصل دیگری داشته باشد یا به سبکِ برخی از کارگردان‌های دیگر حامد عنقا هم خواسته یک پایان‌بندی ابهام‌برانگیز را برای سریال خودش برگزیند. 

ضرورت دارد سریال‌سازان در شبکه نمایش‌خانگی به این توجه کنند اینجا مخاطب برای تماشایِ اثر آنها باید پول پرداخت کند. پس باید به همه عوامل جذابیت در سریال‌سازی توجه شود. اگر از ستارگان بازیگری استفاده می‌شود فیلمنامه و اجرایِ درست هم نیاز دارد که آنقدر مخاطبان سردرگم نشوند مصداق بارز آن، نمایش کاراکتر عمادِ داستان است (نقش آن را بهروز رضوی بازی کرد)؛ معلوم نیست که بود و اصلاً هدفش در داستان چه بود و به کجا رسید؟ 

شاید عوامل سریال با خواندن این مطلب این نکته را مطرح کنند اگر سریال را به خوبی تماشا کرده باشید حتماً به همه نکات و ابهام‌ها پاسخ داده می‌شود اما این‌طور نیست. ساخت سریال معمایی به عوامل مختلفی نیاز دارد که آن حسّ معماگونه را برای مخاطب ایجاد کند نه اینکه مخاطب با یک ملقمه‌ای از درام، عرفان، ادبیات و معما و ماجراجویی مواجه شود. 

اما در میانِ نقدها،‌ نارضایتی‌ها و بحث درباره سریال‌های خانگی یک گفت‌وگوی رسانه‌ای توجه بسیاری را معطوف خودش کرد.  شامگاه یکشنبه دوم اردیبهشت‌ماه بخش کوتاهی از یک گفت‌وگوی ویدیویی با محمدحسن شانه‌ساززاده نایب رییس هیات‌مدیره پلتفرم وی‌اودی نماوا در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که در آن با لحنی که به مذاق جمع گسترده‌ای از اهالی سینما خوش نیامده، درباره  سینما و نمایش خانگی سخن می‌گفت.

او در بخشی از سخنانش در این برنامه گفته بود: «همه بازیگرها و تهیه‌کننده‌ها بی‌اخلاقی‌های خاص خودشان را دارند؛ نه به قرارداد و نه به حرفشان متعهدند. من در چند صنعت مختلف بوده‌ام و به بی‌اخلاقیِ این‌ها هیچ‌جا ندیده‌ام. اسمشان هم هنرمند، فرهیخته و فرهنگی است، ولی بسیار بی‌اخلاقند. همچنین این مدیر نمایش‌خانگی در پاسخ به این پرسش که از بابت تحریم هنرمندان نگرانی ندارد، با خنده پاسخ داده بود: برای آن‌ها اول و آخرش پول است. شما پول بده، هر کاری می‌کنند.»

برخورد با مصادیق غیرقانونی تبلیغات در نمایش‌خانگی

هرچند واکنش‌های سینماگران و صنوف سینمایی کماکان ادامه دارد روابط عمومی پلتفرم نماوا در اطلاعیه‌ای رسمی، نسبت به این سخنان توضیح داد و بابت آن عذرخواهی کرد. 

در بخشی از این اطلاعیه آمده است: مجموعه نماوا ضمن پوزش از هنرمندان شریف و نجیب و جامعه اصناف سینمای ایران تاکید دارد که تداوم رابطه مودت‌آمیز و محترمانه با سرمایه‌های گران‌سنگ سینمای ایران هم‌چنان مهم‌ترین سرمایه او خواهد بود.

در بخش دیگری از این اطلاعیه، این توضیح آمده است: هرچند که در جریان ساخت و نمایش برخی مجموعه‌های نمایشی مشکلاتی با برخی از همکاران پدید آمده باشد و مجموعه‌ای علی‌رغم صرف هزینه‌های گزاف، با بدعهدی به پخش نرسیده باشد، اما بدیهی است که چنین مشکلاتی عمومیت ندارند و مصاحبه‌ اخیر نایب رئیس هیئت‌مدیره نماوا را می‌باید صرفا واکنشی به موردی مشخص تلقی کرد.

هرچند برخی از سینماگران همچون مازیار میری اعلام کرده‌اند «شانه‌ساز» خودش بایستی رسماً عذرخواهی کند. 

مازیار میری که در نماوا مجموعه‌های خسوف و شریک جرم را داشته در ویدیویی کوتاه گفته است: روز گذشته جناب آقای شانه‌ساز از مدیران ارشد پلتفرم نماوا فرمایشاتی فرمودند که واقعا باعث تأسف است. البته از نظر من تاسف بزرگتر جایی است که مدیران فرهنگی کشور شرایطی را به وجود می‌آورند که افراد کاسبکاری چون ایشان عهده‌دار تصمیم‌گیری در امور فرهنگی می‌شوند که واقعا باعث تأسف است. از آن جایی که به خلاف نظر ایشان معتقدم اخلاق و شرافت بیشتر از هر حرفه‌ای نزد اهالی سینماست، تا زمانی که ایشان رسما از اهالی سینما عذرخواهی نکنند، از تمام پروژه‌هایی که قرار به همکاری با این پلتفرم داشتم، رسما انصراف می‌دهم.

همایون اسعدیان، اسماعیل عفیفه، رضا کیانیان و بسیاری دیگر این واکنش‌ها و انتقادات را داشته‌اند. حتی در کنار این سینماگران، انجمن تهیه‌کنندگان مستقل سینمای ایران هم در بیانیه‌ای ضمن اعلام آمادگی برای بررسی موارد نمایش بی‌مجوز محصولات خارجی و گاه ایرانی در نماوا، نوشت: انجمن تهیه‌کنندگان مستقل سینمای ایران مراتب تأسف و انزجار خود را از اظهارات توهین‌آمیز نایب‌رییس پلتفرم نمایش خانگی نماوا اعلام می‌دارد. اظهارات توهین‌آمیز این مدیر پلتفرم نشان از عدم شناخت، عدم توانایی در این عرصه، مدیریت غلط و عدم شناخت روش‌های تولید حرفه‌ای دارد.

در واکنش به سخنان این مدیر پلتفرم، روابط عمومی خانه سینما (جامعه اصناف سینمای ایران) هم اعلام کرد هیئت‌رییسه این نهاد، بررسی موضوع سخنان محمدحسن شانه‌ساززاده را به شورای صیانت خانه سینمای ایران ارجاع داده و در این شورا، درباره آن تصمیم‌گیری خواهد شد.

روابط عمومی انجمن صنفی بازیگران سینما نیز با صدور اطلاعیه‌ای، ضمن محفوظ دانستن حق اقدام حقوقی علیه این اظهارات نوشت: این نگاه ناعادلانه قیم‌مآبانه از بالا به پایین نسبت به کسانی که موجودیت همان پلتفرم از وجود آن‌ها شکل گرفته، نشانگر چیست؟ توجیه سوءمدیریت‌های غیرمتخصصانه با تهمت‌زدن‌های بی‌ادبانه بیش از هر چیز زیر سوال بردن هویت تشکیلاتی است که متاسفانه با عنوان فرهنگی و هنری، اخلاق و ادب را قربانی اهداف اقتصادی خود می‌کند.

باید دید این سخنان جنجالی و سرانجامِ آن با پیگیری قضایی و حقوقی به کجا می‌رسد؟

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • ماجرای دختر فوت شده در متروی تجریش چه شد؟ + فیلم کامل این اتفاق | علت تشنج این دختر مشخص شد
  • ماجرای کما و فوت دختر تهرانی در متروی تجریش به روایت تسنیم
  • ماجرای خودروی شراکتی دکتر معتمدی و دکتر مرندی و خرید بلیت قسطی هواپیما
  • انتقادها به «گناه فرشته» و ماجرای سخنان جنجالی یک مدیر!
  • ماجرای جنجالی که «نماوا» به پا کرد
  • دروازه‌بان استقلال دختر جیمی‌جامپ را بغل کرد اما پسر هوادار را هل داد | ماجرای آغوش مهربانی بازیکنی که وظیفه دروازه‌بانی را فراموش کرد
  • عربستان ۴ سلبریتی جنجالی‌اش را نقره‌ داغ کرد
  • بازداشت مرد الکلی به دلیل اغفال و فراری دادن دختر ۱۸ ساله
  • ماجرای اظهارات نسنجیده جناب سفیر که صدای فعالان مسلمان را درآورد | سفارت ایران ناچار به صدور بیانیه شد
  • ماجرای مسلمان شدن یک دختر مسیحی + فیلم