چند روایت از نقاط جنوبی تهران در روزهای کرونایی | اینجا زندگی کرونا نمیشناسد؟
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۵۴۰۱۸۹
همشهری آنلاین - پریسا امیرقاسمخانی: از بالاترین مقامهای شهری، از رئیسجمهور، صداها، پیامها و ... در تریبونها، کانالهای خبری و... پخش میشود؛ «در شرایط شیوع کرونا باید برای کسبوکارهای کوچک و طبقات ضعیف، در اولویت، سلامت آنها را مدنظر بگیریم و بعد معیشتشان را تامین کنیم و ...» در گوشه و کنار شهر اما روایتهای دیگری در جریان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چند روز از آخرین طرح جمعآوری معتادان متجاهر در میدان شوش میگذرد؛ جایی که با وسواس بسیار بیشتری از سوی نیروهای پسماند و آتشنشانان ضدعفونی میشود. طرحی که به علت انتشار تصاویر درهم تنیده معتادان، موادفروشها، کارتنخوابها و افراد بیخانمان در اوج روزهای شیوع کرونا و هشتگ در خانه بمانیم و واکنش و اعتراض میلیونی مردم اجرا شد. با این حال باز هم در اطراف میدان شوش، نکات بهداشتی و رعایت فاصله اجتماعی همچنان میان معتادان و بیخانمانهای سرگردان در لابهلای بساطیها، موتوریها و ازدحام جمعیت گم میشود.
به گفته افسانه، یکی از معتادان آن حوالی، جنوب میدان و محله باغآذری در پارک میثاق، شبها حدود ۲۰۰ نفر از کارتن خوابها، معتادان و ... جمع میشوند. اینجا زندگی حتی در روزهای اوج شیوع کرونا مانند قبل، روایت خودش را دارد؛ روایتی جدا از اتفاقات مرسوم. اینجا کرونا از واژههای لوکس به شمار میآید. فاصلهگذاری اجتماعی یک شوخی است و هشتگ در خانه بمانیم ناآشناست؛ چون خانهای وجود ندارد. تیم ما (تیمی مشکل از یک مامور نیروی انتظامی، یک آتشنشان و چند خیّر مربوط به یک سازمان مردمنهاد) از فاصله دور با کارتنخوابها گفتوگو میکند.
سعید، کارتنخواب دیگر، میگوید: «از زمانی که کرونا آمده بر تعداد کارتنخوابها، معتادها و ... اضافه شده است. بسیاری از زندانیها آزاد شدهاند و جایی برای خواب ندارند. برخی به علت تعطیلی کمپها و مراکز نگهداری معتادها به پاتوقهای شهری پناه آوردهاند. ۲ روز پیش تعدادی را جمعآوری کردند، ولی اغلب در اطراف پراکنده شدند یا دوباره بازگشتند». او در آخر اضافه میکند: «ما کرونا نمیگیریم، چون مواد مصرف میکنیم ...». در خبرها میخوانیم طبق گفته سید مالک حسینی، مدیرعامل سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری تهران، در روزهای شیوع کرونا حدود ۵۰ درصد پذیرش در مراکز گرمخانه و مراکز نگهداری بیشتر از قبل شده است و به علت تعطیلی مراکز و کمپها، تعداد ۲ هزار نفر بر ظرفیت پذیرش گرمخانهها اضافه شده است و تا ۷ هزار نفر امکان پذیرش وجود دارد. ولی آمارها، تعداد معتادان و افراد بیخانمان در سطح شهر را ۲۰ هزار نفر و بالاتر نشان میدهد. اینطور که حسینی میگوید بیم شیوع کرونا در گرمخانهها به علت پذیرشهای جدید و مشکوک بودن ۴۰ نفر به ویروس وجود دارد.
روایت دوم؛ زمینهای سبزیکاری، حاشیه تهران | خرج خانه کرونا نمیشناسدبرای آنکه حرف بزند، وقت ندارد. همانطور سرش را پایین گرفته و مشغول کاشتن سبزی است. چادر گلدارش را دور کمرش بسته است. میگوید هر روز از ۶ صبح سر کار میآید و تا غروب روی زمینهای سبزیکاری در جنوب تهران کار میکند. اطرافش پر از زمینهای سبزیکاری است. چند زن سبزیکار دیگر کمی دورتر مشغول کار هستند. وقتی از کرونا حرف میزنید، سرش را بالا میآورد. حدود ۵۰ سال دارد. خطهای روی پیشانیاش شما را با خود به سالهای دور میبرد. لبخند میزند و میگوید: «چرا میدانم کرونا آمده است، ولی صاحبخانه و خرج بچهها مگر کرونا میشناسد. از کرونا میترسم، ولی مجبور هستم کار کنم. ما اینجا هر روز مجبور هستیم در سختترین شرایط در هوای سرد، زیر باران هر اتفاقی که بیفتد، کار کنیم».
همین دیروز ظهر هنگام صحبتهای این خانم، باران شدیدی گرفت؛ بارانی که برای ساعتی قطع شده بود اما دوباره آغاز شد. او هر روز همراه سایر سبزیکارها با یک مینیبوس، بدون رعایت فاصلهگذاری اجتماعی برای رهایی از کرونا، سر کار میآید؛ شبیه تمام روزهایی که قبل از کرونا سر کار آمده بود، شبیه تمام ۴۰ سالی که کار کرده بود، شبیه تمام روزهایی که شوهرش او را با چند بچه قد و نیم تنها گذاشته بود و رفته بود. وقتی از ماسک و دستکش و مواد ضدعفونیکننده میپرسیم سؤالمان در سیاهی دندانهای کرمخوردهاش گم میشود.
روایت سوم؛ کوچه پسکوچههای شهر و بساطیها | بسته معیشتی ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزارتومانی و کرایه بالای یک میلیون توماناینجا بساط دستفروشان داغ است. درست در اوج روزهای کرونایی، کافی است کمی در کوچه پس کوچههای شهر یا میدانهایی مثل میدان قیام قدم بزنید. «اگر دولت حمایت کند، ما کنار خیابان بساط نمیکنیم. ما هم میدانیم کرونا آمده است و باید در خانه بمانیم، ولی برای اینکه مایحتاج زندگیمان را تامین کنیم، اینجا هستیم»؛ این جملات بخشی از حرفهای دستفروشی بود که در خیابان شهر بساط کرده است. دستفروش دیگر میگوید: «قسط و قرض، کرونا حالیاش نمیشود. من از زمانی که کرونا آمده، هر روز مجبور هستم سر کار بروم. شبها که به خانه برمیگردم، نزدیک خانوادهام نمیشوم که مبادا کرونا داشته باشم و به آنها بدهم، ولی مجبور هستم کار کنم تا یک لقمه نان پیدا کنم». یاد حرفهای پیرمرد دستفروشی میافتم که میگفت من نمیتوانم پنیر بخرم، ناچار هستم در شرایط کرونا کار کنم. فیلم حرفهایش در شبکههای اجتماعی پخش شد و واکنش مسئولان را در پی داشت؛ واکنشی که به ارائه بستههای معیشتی ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومانی و کارت اعتباری یک تا ۲ میلیون تومانی منجر شد. صحبتهای آخرین دستفروش محو میشود وقتی میگوید: «ما مجبور هستیم از صبح تا شب برای خرج زندگی کار کنیم. سر برج باید فقط یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان کرایه خانه بدهم».
سازمانهای شهری دست تنها هستنددولت اعلام کرده است اقشار آسیبپذیر میتوانند از بستههای معیشتی ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومانی بهرهمند شوند. همچنین کارتهای اعتباری به صورت وام با مبلغ یک تا ۲ میلیون تومان بین این افراد توزیع میشود. بهعلاوه افرادی که بیمه آنها رد شده، در صورت بیکاری و تعطیلی کارگاهها میتوانند از بیمه بیکاری استفاده کنند.
سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری تهران نیز خدماتی مانند توزیع غذای گرم، تهیه سبد خانوار برای خانوادههای نیازمند، مشاوره در گرمخانهها، توزیع لوازم بهداشتی، ماسک، مواد ضدعفونی کننده، آزمایش غربالگری، تهیه تبسنج، تجهیز ۲ مرکز برای معاینه افراد مشکوک به کرونا، هماهنگی با سمنها برای کاهش آسیب کودکان کار، جلب مشارکتهای اجتماعی در خصوص تهیه اقلام بهداشتی، تعطیلی مراکز سازمان، تعطیلی مراکز پرتو، آموزش، تشکیل اتاقهای ایزوله و ضدعفونی مراکز و ... را در دستور کار خود قرار داده است. ولی همچنان در روزهای اوج کرونا، در گوشه و کنار شهر، شاهد ازدحام جمعیت و مردمی هستیم که برای تامین معیشت روزانهشان ناچار هستند بدون توجه به خطر کرونا هر روز شبیه تمام روزهای عادی سر کار بروند یا در خیابانها و کوچههای شهر شبهایشان را به روز وصل کنند. در این میان برخی از سازمانهای اجرایی شهری مثل سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری، سازمان پسماند و سازمان آتشنشانی دست تنها هستند. البته مدتی است که نیروهایی بسیج و ارتش هم به کمک آمدهاند.
کد خبر 499533 برچسبها كرونا در ايران تهران شهرمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: كرونا در ايران تهران شهر خانه بمانیم کارتن خواب ها شیوع کرونا کرونا آمده شبیه تمام سبزی کار سر کار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۵۴۰۱۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۴ هزار جوان ۱۸ ساله در آرزوی مستقل شدن هستند
همشهری آنلاین- سحر جعفریان: امیر کمی بعد از آن تاریخ به یکی از مراکز نگهداری نوزادان و کودکان بیسرپرست سازمان بهزیستی سپرده شد تا به امروز. امروز که قرار است بهزودی در قالب اجرای طرح استقلال فرزندان بهزیستی، برود پی بخت و اقبال خود. امیر همه این سالها، سرش در دفتر و کتاب بوده و درس خوانده. مکانیکی را هم بهصورت تخصصی یاد گرفته تا راحتتر زندگی مستقل خود را خارج از مرکز نگهداری آغاز کند. حالا ۱۸سال او تمامشده و صبرش هم. صبر و انتظار برای رسیدن به آرزوی مستقلشدن و تجربه جدید و متفاوت زندگی بیرون از مراکز نگهداری و تربیتی بهزیستی با کمک هزینههای ترخیص بهزیستی که ازجمله مقدمات و الزامات آن برای امیر و بسیاری امثال او نه از پرداخت وام ودیعه مسکن ویژه نوجوانان مستقل بهزیستی خبری هست و نه از خیر و نیکوکاری که بیاید و دستشان را برای تامین کمک اجاره واحدی مسکونی بگیرد. به علاوه اینکه با افزایش آمار ۱۸سالههای مراکز نگهداری از کودکان بیسرپرست بهزیستی، ظرفیت خانههای مستقل یا شبانهروزی این سازمان هم محدود است.
تعامل جدی بهزیستی و بلاتکلیفی ۱۸سالههااین قصه بیش از ۴هزار نوجوان در مراکز مختلف بهزیستی کشور است که به دلایلی طرح فرزندخواندگی شامل حالشان نشده و حالا چشم امید به بهرهمندی از طرح فرزندان مستقل سازمان دارند. امیر در اینباره میگوید: «چند سال است که شب و روز ندارم. دلم میخواهد زودتر درهای این مرکز باز شود و برای همیشه بروم پی آن زندگی که خودم دلم میخواهد.» پشت سرش را میخاراند و ادامه میدهد: «میدانی آبجی، نه اینکه اینجا بد باشد؛ نه، اما راستش از یک سنی به بعد آدم دلش میخواهد خودش صفر تا صد زندگیاش را دستش بگیرد. الان من و رامین (دوستش در مرکز نگهداری) به چنین سنی رسیدیم که دلمان استقلال میخواهد.» رامین کنارش ایستاده و صحبتهای دوستش را اینطور تکمیل میکند: «درس خواندیم و از مکانیکی تا خیاطی یاد گرفتیم تا اگر مستقل شدیم مهارتی برای ناندرآوردن بلد باشیم. پرونده درخواست خود برای دریافت وام ویژه فرزندان مستقل بهزیستی را به چند بانک تحویل دادیم تا کمی پول ودیعه خانه را جور کنیم اما بانکها هم انگار سر ناسازگاری با ما که پشتی مثل پدر و مادر نداریم، دارند.»
استقلال به سبک دخترانهماجراهای استقلال فرزندان بهزیستی در بخش دختران نیز روایت های گوناگون دارد. سمیرا برخلاف نگار (یکی دیگر از دختران مرکز نگهداری) علاقهای به زندگی در خانههای مستقل یا شبانهروزی بهزیستی که معمولا ۱۸سالههای بسیاری از مراکز نگهداری مربوط به سنین پایین به اتاقهایش راه مییابند، ندارد: «در این خانههای شلوغ، بیشتر از یک سال نمیتوان سکونت کرد، پس، از اول به فکر اجارهکردن خانه باشم بهتر است.» مهرآفرین اما شرایط متفاوتی دارد که درباره آن توضیح میدهد: «نزدیک به ۵سال است مورد حمایت مالی خانوادهای مهربان هستم.»
کد خبر 845921 منبع: همشهری آنلاین برچسبها سازمان بهزیستی فرزندآوری تهران