Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-04-20@02:26:14 GMT

نقش شهید رضا چراغی در عملیات والفجر یک/ آتش به جای خون

تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۵۴۳۳۲۱

نقش شهید رضا چراغی در عملیات والفجر یک/ آتش به جای خون

۳۷ سال پیش در شامگاه ۲۰ فروردین ۱۳۶۲ عملیات والفجر۱ در محور فکه شمالی آغاز شد. عملیاتی که طی آن رضا چراغی، فرمانده لشکر۲۷ مظلومانه به شهادت رسید. ۲۲ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۸ فرهنگی ادبیات و نشر نظرات - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،  37 سال پیش در  شامگاه 20 فروردین 1362 عملیات والفجر1 در محور فکه شمالی آغاز شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

عملیاتی که طی آن تعداد زیادی از رزمندگان و تنی چند از فرماندهان از جمله: رضا چراغی، فرمانده لشکر27، مختار سلیمانی، فرمانده گردان میثم، رضا گودینی، فرمانده گردان حنین، بهرام تندسته، فرمانده گردن عمار، حجت الله نیکچه فراهانی، فرمانده گردان انصارالرسول، محسن حیات پور، معاون گردان تخریب، حمید اسدی، معاون گردان جعفرطیار، سید رحمت الله میرتقی، معاون گردان یاسر، غلامحسین گودینی، معاون گردان حنین و.... مظلومانه به شهادت رسیدند.

کتاب «راز آن ستاره، سرگذشت‌نامه رضا چراغی» در مجموعه‌ای تحت عنوان «بیست و هفت در 27» منتشر شده است که در 19 بخش به زندگی شهید رضا چراغی پرداخته شده است.

به همین منظور روایتی از این عملیات با محوریت شهید رضا چراغی را از  این کتاب  انتخاب نموده‌ایم که در دو قسمت می‌خوانید:

 والفجر1؛ آتش به جای خون  _ قسمت اول

با خاتمه‌ مرحله‌ دشوار شناسایی و کسب آمادگی گردان‌های عمل کننده، سرانجام شامگاه 21 فروردین 1362، عملیات والفجر1 با رمز مقدّس «یا الله یا الله یا الله» جهت کامل کردن تصرّف «جبل حمرین» در شمال فکّه آغاز شد.

حسین الله کرم؛ فرمانده واحد اطلاعات و عملیات لشکر 27 محمّدرسول‌الله(ص) از حضور رضا چراغی در صبح روز اوّل عملیات والفجر1 می‌گوید:

«... در عملیات والفجر1 در منطقه‌ عمومی فکّه‌ شمالی که حاج همّت فرماندهی سپاه 11 قدر را برعهده گرفت، رضا چراغی فرماندهی لشکر 27 را عهده‌دار شد. ارتفاعات جبل فوقی، پیچ انگیزه و... خاطرات زیادی از آن عملیات در خود نهفته دارد.
لشکر 27 به فرماندهی رضا وظیفه داشت که با نیروهای تیپ 84 پیاده‌ی خرمآباد ارتش ادغام شود و ارتفاعات «پیچ انگیزه» و «جبل فوقی» را فتح کند و به سمت عمق خاک دشمن برای تصرّف تأسیسات نفتی بِزِرگان پیش برود. ارتفاعات 112 توسط گردان مالک و گردان انصار به تصرّف درآمد.گردان میثم و دیگر گردان‌ها نیز، به سمت ارتفاعات 143 و پاسگاه بجیله و در امتداد آن به تأسیسات نفتی بِزِرگان حمله کردند که محور عملیات لشکر را تشکیل می‌داد.

صبح روز اوّل عملیات بود، رضا خود را زیر رگبار تیربارها و دوشکاهای دشمن که بی‌امان شلیک می‌کردند، به کانال نیروهای گردان مالک‌اشتر، در سمت راست ارتفاع 112 رساند. خودمان را به قاسم دهقان؛ فرمانده گردان مالک رساندیم. آن روز جهت لوله‌ همه‌ قبضه‌های کاتیوشا و خمپاره‌ دشمن به طرف محور لشکر 27 بود.

از روحیه‌ بالای رضا، بچه‌های گردان کمیل، انصار و مالک هم روحیه می‌گرفتند. به همراه عبّاس کریمی، اکبر زجاجی و رضا چراغی به گردان میثم به فرماندهی مختار سلیمانی رفتیم و آنجا درباره‌ الحاق بین ارتفاعات 112 و 143 صحبت کردیم. گردان میثم باید از سمت راست، یعنی محور 143 عمل می‌کرد. رضا چراغی خودش را به خط اوّل گردان میثم رساند. با حضور مختار سلیمانی در آن محور، لزومی نداشت رضا هم آنجا باشد. ولی هرچه اصرار کردیم برگردد عقب، قبول نکرد تا سرانجام به اصرار حاج‌همّت به عقب رفت.

محمّد جوانبخت یکی دیگر از مسؤولین واحد اطلاعات و عملیات لشکر 27 فرجام عملیات دشوار والفجر1 را اینگونه بازگو می‌کند:

«... شب عملیات دو ستون به موازات یکدیگر وارد راهکار 112 شدند. نفرات هر ستون به 800 ـ 900 نفر می‌رسیدند. گردان‌های عظیم ارتش و سپاه کنار یکدیگر قرار گرفته بودند. جلودار آنها، بچه‌های تخریب بودند.
گردان کمیل را اصغر ارسنجانی فرماندهی می‌کرد و معاونش سعید مهتدی بود. گردان بعدی، مالک بود که به فرماندهی قاسم دهقان وارد عمل شده بود. کمیل از 112 به سمت 146 می‌رفت و مالک روی 112 عمل می‌کرد.
درگیری آغاز شد. برادران حسن فتحی و مصطفی شب‌خیز، از بچه‌های اطلاعات، گردان مالک را هدایت می‌کردند و من هم گردان کمیل را. ویس مراد پاریاب و عبّاس زندی هم کنارم بودند. من ستون گردان را به طرف 112 بردم و 600 متر مانده به ارتفاع، به سمت راست متمایل شدم و در محدوه‌ای یک کیلومتری با عراقی‌ها درگیر شدیم؛ در واقع بین ارتفاعات 112 و 146. از زمین و آسمان خون می‌جوشید. دشمن آتش می‌ریخت. صدای انفجارها لحظه‌ای قطع نمی‌شد. بدنه‌ دشت می‌سوخت. تا صبح، همین بود که گفتم. عراقی‌ها نتوانستند تحمّل کنند و 112 در اختیار ما قرار گرفت. برادران فتحی، پاریاب و زندی در این شب به شهادت رسیدند.

خورشید درآمد و بی‌توجه به آنچه که بر ما گذشته بود، راهش را پیش گرفت. باخبر شدیم که بعضی گردان‌ها نتوانسته‌اند در محدوده‌ی خودشان موفق شوند. لشکر عاشورا، ارتفاع 143 را گرفته بود؛ امّا پهلو(جناح) داشت؛ یعنی دشمن در این قسمت فعال بود. در 142 و 146 هم مشکل داشتیم. در مجموع، کار عملیات در 146 گره خورده بود. اگر این ارتفاع فتح نمی‌شد، کل عملیات زیر سؤال می‌رفت. گردان‌های لشکر 27 و لشکر 31 در خطر محاصره بودند. چاره‌کار، تهاجم همه جانبه به سوی 146 بود.

این گره می‌بایست باز می‌شد؛ وگرنه عقب‌نشینی را پیش رو داشتیم. غروب، رضا چراغی و حسین الله‌کرم به ارتفاع 112 آمدند و وضعیت موجود را بررسی کردند. تا چشم کار می‌کرد، میدان مین بود و ردیف‌های پی در پی سیم خاردار و کانال‌ها و پوکه‌ها. رضا به این مهلکه خیره مانده بود. تا تعجّب گفت: کجا هستند شرقی‌ها و غربی‌ها که بیایند و ببینند!؟
هر کس این منظره را می‌دید، انگشت به دهان می‌ماند. کسی باور نمی‌کرد که چطور توانسته‌ایم از آن همه معبر بگذریم. تپه‌ها و شیارها پشت سر هم دیده می‌شدند. همه یک اندازه و یک شکل بودند...

انتهای پیام/
 

R1386/P/S4,35,38/CT1 واژه های کاربردی مرتبط ادبیات دفاع مقدس دفاع مقدس

منبع: تسنیم

کلیدواژه: ادبیات دفاع مقدس دفاع مقدس ادبیات دفاع مقدس دفاع مقدس عملیات والفجر1 فرمانده گردان معاون گردان گردان مالک گردان میثم رضا چراغی گردان ها آغاز شد لشکر 27

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۵۴۳۳۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ناخدا یکم صمدی در گفت و گو با «خبرآنلاین» روایت کرد

جواد مرشدی: از سال ۱۲۹۹ تاکنون، بیش از یک قرن است که روز ارتش در ایران گرامی داشته می شود ، پس از پیروزی انقلاب هم امام (ره)۲۹ فروردین را بنام روز ارتش نامگذاری کردند و همه ساله در این روز "ارتش"می شود تا ضمن ارایه کارنامه ارتش، افکارعمومی و کارشناسان هم مناسبت و مجالی برای گرامیداشت این فرزندان دلیر میهن داشته باشند، ارتشی که با وجود همه تغیی و تحولات سال های نخستین پس از پیروزی انقلاب ۵۷، شجاعانه به میدان مبارزه با ارتش آماده و تا بن دندان مسلح عراق شتافت و تاثیری انکارناپذیر در متوقف ساختن متجاوزان عراقی داشت.

خبرهای مرتبط:

ضربه مهلک حمله موشکی به اسرائیل به روایت وزیر رئیسی /جنتی خطاب به اسرائیل: دوران بی پاسخ ماندن به سر آمد/ حزب کارگزاران هم پیام داد خط و نشان مقام بلندپایه ارتش برای اسرائیل: منتظریم دست از پا خطا کنید / با کسی که به خاکمان تعدی‌ کند، مماشات نخواهیم کرد آماده باش کامل نیروهای مسلح ایران در برابر اسرائیل از زبان فرمانده کل ارتش

ناخدا یکم هوشنگ صمدی که اعزام پیش از انقلاب او به انگلیس برای گذراندن دوره‌ای عالی، همزمان با حضور صدام در همان مرکز لندن برای سپری کردن دوره اطلاعاتی بوده، در گفت و گویی صمیمانه با خبرآنلاین، روایتی دست اول، جذاب و کمتر شنیده‌شده از آغازین روزهای دفاع مقدس را مرور کرد که با هم می خوانیم:

مشروح این گفت و گو را بخوانید:

شما قبلا فرمانده گردان تکاور دریایی بوشهر بوده اید، امروز هم روز ارتش است ،لطفا از نقش ارتش در دوران دفاع مقدس برایمان بگویید.

ضمن تبریک این روز به همه همرزمان ارتشی بعنوان یک ارتشی می گویم ارتش در جنگ ۸ ساله تحمیلی نقش اصلی و موثر را داشت. در یکم مهر ۱۳۵۹ سپاه و بسیج آنچنان سازمانی نداشتند و ارتش بود که با همه مشکلاتی که در دوران انقلاب به سرش آمده بود و معاندین ،جاسوسان و بدخواهان صحبت انحلال ارتش را می کردند و با صدور بخشنامه های مختلف خواسته و ناخواسته برای تضعیف ارتش تلاش می کردند اما ارتش، روز ۳۱ شهریور مردانه در جلوی دشمن ظاهر شد.ما وجود دشمن و احتمال جنگ را از خرداد ۵۸ به مسئولین اطلاع می دادیم ،من خودم فرمانده گردان تکاروران در جبهه جنوب و خوزستان بودم واز خرداد ۵۸ چهار واحد در آنجا داشتم که روزانه به ما اطلاعات می دادند که دشمن دارد چکار می کند و در چه وضعیتی است و ما این را به نیروی دریایی انتقال می دادیم و نیروی دریایی به ارتش و ارتش به مسئولین می داد ولی مسئولین قبول نمی کردند و می گفتند بیشنر مردم عراق شیعه هستند و انقلاب را به ما تبریک گفته اند و به ما حمله نمی کنند و این برای ما بسیار سنگین تمام می شد که چرا آنها وظیفه سازمانی ارتش را نمی دانند آنقدر برای تضعیف ارتش کار می کنند؟ برخلاف همه این فشارها و تنگناها، ارتش از روز ۳۱ شهریور وارد عمل شد و کار را به جایی رساند که به فاصله یک هفته یغنی هفتم مهر صدام پیشنهاد مذاکره کرد. هدف صدام این بود که یکم مهر، خرمشهر را بگیرد ،سوم مهر، خوزستان و نهایتا، هفتم مهر در میدان آزادی تهران و در جمع رسانه های خارجی، گفت و گوی پیروزی را برگزار کند.

چرا صدام به فاصله هفت روز پس از آغا تجاوز به خاک ایران، مصلحت را در ارایه پیشنهاد مذاکره دید ؟

به علت مقاومت ارتش ، پیشروی را دور از دسترس می دید. این درحالی است که ارتش در آن زمان فرماندهان اصلی و رده بالای خود را از دست داده بود، سپهبد،سرلشگر،سرتیپ و ارتشبد نداشتیم و همه حذف شده بودند و حداکثر، فرماندهان میانی، مانده بودند.آن زمان در پی تلاش و فشار برخی نمایندگان مجلس، سیزده هزار افسر ارشد ارتش را پاکسازی کردند و در سطوح بالای فرماندهی ارتش، کسی نمانده بود. من پنجم مهر رفتم ۵ عراده تانک چیفتن از لشگر ۹۲ زرهی اهواز بگیرم و دنبال فرمانده گردان تانک گشتم ، نهایتا، یک سروان مخابرات را پیدا کردم و ایشان گفت من فرمانده هستم ،گفتم جناب سروان رسته شما مخابرات است وسروان مخابرات اگر خیلی خیلی زرنگ باشد می تواند یک گردان مخابرات را اداره کند نه گردان تانک چیفتن را! گردان تانک را افسر زرهی با درجه سرهنگ دومی باید اداره کند .این وضعیتی بود که در ابتدای جنگ برای ما پیش آمده بود و ارتش با این همه مشکلات توانست در روز هفتم دشمن را متوقف و به زانو در آوَرَد . فاصله شلمچه تا خرمشهر ۵/۱۶کیلومتر بود و دشمن می توانست یک ساعته به خرمشهر برسد ولی با مقاومت شجاعانه ارتش ، روز هفتم، هنوز نتوانتسته بود از پُل نو که بین شلمچه و خرمشهر است ، عبور کند. .شهید صفری افسر تکاور تیربارچی محافظ پل نو اجازه نمی داد پرنده ای هم از این پل عبور بکند، چه رسد به نظامیان دشمن. و مسیر دیگری نیز برای عبور تانک ها و نفربرهای عراقی غیر از این پل وجود نداشت.ارتش با همه مشکلات مردانه ایستادگی کرد ما رزمندگان آن زمان ارتش افتخار می کنیم که در طول ۸ سال دفاع ، مهم ترین وظیفه سازمانی خود، یعنی حفظ مرزهای کشور را به حوبی انجام دادیم.

بر این اساس ارتش در حفظ مرزها نقش بسزایی داشته است.

بله ارتش نقش کاملی داشت،ما در سه جبهه می جنگیدیم،جبهه شمالی،جبهه میانی و جبهه جنوبی که من درجبهه جنوبی و خوزستان بودم . گردان تکاوران ماموریت زمینی ندارد و ماموریت سازمانی و اصلی این گردان حفظ سواحل ،سکوهای نفتی و جزایر است و ما در خرمشهر با دشمن جنگیدیم و ۳۴ روز در برابر دشمنی که می خواست روز اول خرمشهر را تصرف کند مقاومت کردیم.

گردان تحت امر شما شامل چند تکاور بود و با چه تعداد نیرویی این مقاومت را انجام دادید؟

من ۸۰۰ تا ۹۰۰ نقر تکاور داشتم که همگی افسر و درجه دار بودند ، ما سرباز نداشتیم.

نبروهای مردمی هم شما را همراهی می کردند؟

بله، نیروهای مردمی از اقشار مختلف هم شاید ۴۰۰ نفر با ما همراه بودند.ما توانستیم با این تعداد نیرو در مقابل دو لشکر زرهی و مکانیزه ارتش عراق با چند گردان گارد ریاست جمهوری و چند گردان جیش الشعبی مثل بسیج ما، مقاومت کنیم.ارتشی ها مردانه در برابر دشمن ایستادگی کردند و همان مدافعین خرمشهر که من همیشه از آنها یاد می کنم از اقشار کشور بودند مردانه جان برکف ایستادند و الان اسمی از آنها برده نمی شود .

چرا اسامی این غیورمردان برده نمی شود؟

نمی دانم ،ببینید امروز روز ارتش است و در اصل روز نیروی زمینی نیز می باشد ولی در رادیو و تلوزیون چه برنامه ای می بینید؟ رسانه ملی چه برنامه ای برای امروز دارد .اینها را ببینید و بعد بپرسید چرا اسامی آن دلاورمردان برده نمی شود؟

گویا، شما در ابتدای جنگ بازنشسته شده بودید و به میل خود تان وارد جنگ شدید ...

بله من دو ماه بود که بازنشست شده بودم ولی چون هنوز نفر بعدی نیامده بود واحد را تحویل بگیرد من مشغول خدمت بودم. زمانی که جنگ آغاز شد من تسویه حساب هم کرده بودم و فرمانده به من گفت تسویه حساب شما روز میز من است می خواهی بروی یا بمانی؟ گفتم نخیر ناخدا رزمجو من با واحدم می روم خرمشهر،دشمن وارد خانه ما شده و غیرت ما قبول نمی کند. من اجازه نمی دهم تا زمانی که زنده هستم دشمن خاک کشور من را زیر پا داشته باشد.شعار من این است : دوست دارم کفنم پرچم ایران باشد، تکاور می گوید می جنگم جان می دهم ،خون می دهم ولی یک وجب از خاک کشور به دشمن نمی دهم.

امروز علاوه بر روز ارتش سالگرد غرق شدن ناوشکن سهند و حمله به ناوشکن سبلان و ناوچه جوشن در سال ۱۳۶۷ از سوی آمریکا هم هست، ،شما در این نبرد شرکت داشتید؟

نه من مشارکت نداشتم ولی جالب این است که اسمی از رزمندگان این ناوشکن ها هم برده نمی شود! فرماندهان اینها الان کجا هستند؟ آیا رادیو و تلویزیون اسمی از این سه ناو برده است؟ اینها در مقابل ارتش آمریکا ایستادند چرا اسمی از آنها برده نمی شود .من می خواهم بگویم رادیو تلویزیون برای ما ارتشی ها کار نمی کند، دوست ندارند، جانفشانی های دلاوران ارتش را بازتاب بدهند. بارها در شبکه های مختلف گفته ام شما رادیو تلویزیون ملی نیستید، میلی هستید و با هیچ وقت با ما جور نیستید. شهدای ما از شما شاکی هستند،حق شهدای ما را از بین برده اید.تا حالا کِی اسمی از شهید مرادی فرمانده گردان ۱۰۶ برده شده؟ شهیدی که ترکش سرش را از بدنش جدا کرد و در جلوی چشم من بدون سر در جاده اهواز می دوید و افتاد زمین و وقتی وی را در آغوش گرفتم در بغل من شهید شد.کجا هستند ۱۰۳ نفری که در ۳۴ روز مقاومت در خرمشهر از گردان تکاوران شهید دادیم.کجا هستند ۲۹۳ نفر جانباز از ده درصد تا ۹۳ درصد ،امیر سیاری هم تکاوری است که در همان ۳۴ روز ۷۵ درصد جانباز شدند.

شما پیشرفت ها و دستاوردهای ارتش را چگونه می بینید؟

من الان بازنشسته هستم و الان در ارتش نیستم و اطلاعاتی ندارم.

درست ،ولی به هر حال اخبار را که رصد می کنید. بنابر همین اخبار دستاوردهای ارتش را چگونه ارزیابی می کنید؟

آنچه که از دور می شنوم انشاالله خوب است.

تاثیر حضور نیروی دریایی ارتش را در آبهای بین المللی را چگونه می بینید؟

الان نیروی دریایی خیلی خوب است و اصلا قابل مقایسه با آن زمان نیست،حتی واحد خودم. دنبال یک قبضه توپ ۱۰۵ یا ۱۵۵ می دویدم و گیر نمی آوردم ولی الحمدالله الان تیپ های تفنگداران و تکاروران ما آتشبار دارند .بعضی وقت ها که به جاسک و چابهار می روم و این پیشرفت ها را می بینم لذت می برم.حتی یک بار لوله یک توپ را بغل کردم و گریه کردم و فرمانده وقت آمد و گفت چرا گریه می کنید گفتم خوشحالم که شما این سلاح دارید واز خوشحالی گریه می کنم ،شما این را دارید و من در زمان جنگ این را نداشتم که اگر داشتم خرمشهر سقوط نمی کرد.

۲۱۲

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1896415

دیگر خبرها

  • امام چگونه نگرانی‌ها درباره عملیات والفجر 8 را به اطمینان بدل کرد؟
  • تصاویر هدف قرار دادن مقر لشکر ۹۱ ارتش اسرائیل توسط حزب‌الله + فیلم
  • روایتی از پدر و پسر شهید لشکر فاطمیون + فیلم
  • در عملیات سپاه علیه اسرائیل از چه موشک هایی استفاده شد؟
  • فرمانده ارتش اشغالگر: به رفح حمله می‌کنیم
  • شکست تمار عیار رژیم صهیونیستی خیلی از گذشته نزدیک‌تر شده است
  • داستان ۳۴ روز مقاومت در خرمشهر؛ اگر سلاح داشتیم، شهر سقوط نمی‌کرد
  • ناخدا یکم صمدی در گفت و گو با «خبرآنلاین» روایت کرد
  • ارتش ۸ شهید مدافع حرم را تقدیم انقلاب کرده‌ است
  • ارتش با اقتدار و صلابت از کیان ایران اسلامی دفاع می‌کند