تقابل چین و آمریکا اینبار بر سر کرونا/ وظیفه ایران چیست؟
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۵۴۵۳۳۶
قرن بیست و یکم قرن حوزه «آسیا-پاسیفیک» خوانده میشود. این پیشبینی محتومی است که سالهاست ورد زبان تحلیلگران و استراتژیستهای مراکز مهم تحقیقاتی و دانشگاهی غرب است. با این حال سئوال اینجا بود که چه زمانی محور تحولات دنیا به سمت اقیانوس آرام و منطقه شرق آسیا خواهد چرخید. برخی از ده سال آینده سخن میگفتند و عدهای دیگر چنین تقابلی را متعلق به آیندهای دورتر و حتی قرن آتی میخواندند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این میان به نظر میرسد که انتشار جهانی ویروس کرونا همانند یک کاتالیزور تمام فرآیندهای زمانبر را سرعت بخشیده است. شکافهایی که سالها در بدنه ساختار پیریزی شده روابط بینالملل پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به صورت پنهان وجود داشتند، ناگهان تبدیل به یک واقعیت آشکار شدند؛ شکافهایی که اغلب حول رقابت چین و آمریکا بر سر رهبری دنیای آینده شکل گرفتهاند و به نظر میرسد، همهگیری ویروس کرونا آغاز دورانی تنشآلود با تحولات سریعتر باشد.
وقتی که قدرت چین در مقابل آمریکا آشکار شد
زمانی که « دونالد ترامپ »، نزدیک به چهار سال پیش با شعار بازگشت صنایع آمریکایی به این کشور و از بین بردن کسری تجاری تجارت با چین به قدرت رسید، بسیاری این اختلاف نظر را ناشی از رقابت دو طیف مختلف اقتصادی در واشنگتن میدانستند.
در یک طرف دموکراتها که بیشتر حامی صنایعهای تک، شرکتهای فناوری اطلاعات و غولهای مالی بودند و از سوی دیگر جمهوریخواهان که بیشتر حامیان خود را در صنایع سنتی همچون غولهای تولید انرژی و یا شرکتهای خودروسازی میدیدند. در این میان انتقال گسترده صنایع تولیدی به چین و مکزیک تهدیدی بود که سبب شد تا کارگران سفیدپوست آمریکایی رای خود را به نفع ترامپ به صندوقها بریزند. از آن زمان تاکنون دولت ترامپ یک کمپین گسترده علیه پکن به دلایل گوناگونی همچون پایین نگه داشتن عامدانه نرخ یوان و یا عدم رعایت حقوق معنوی شرکتهای آمریکایی ترتیب داده است.
این مجادله تجاری در نهایت و پس ازآغاز زورآزمایی گسترده بر سر تعرفههای تجاری و گمرکی منجر به یک آتشبس موقت در سال گذشته میلادی شد.
اگرچه توافق اخیر چین و آمریکا برای گستردهتر کردن واردات محصولات کشاورزی و گاز طبیعی که قرار است کسری تجاری دو کشور را پنجاه میلیارد دلار به نفع واشنگتن بهبود ببخشد همچنان درمقابل مجادلات طرفین متزلزل به نظر میرسید اما طرفهای تجاری امید داشتند که این توافقنامه راه برای یک مصالحه گستردهتر باز کند.
حالا با شیوع گسترده ویروس کرونا به نظر میرسد تقابل چین و آمریکا در این حوزه دیگر یک تقابل تجاری نباشد و تبدیل به یک موضوع جدی در حوزه امنیت ملی به خصوص برای واشنگتن شده است.
تولید هشتاد درصد داروی مصرف شده در آمریکا توسط شرکتهای چینی آژیر قرمزی بود که نشان داد نفوذ تجاری چین در آمریکا تا چه اندازه عمیق است. انحصار تولید ماسک و روپوشهای ویژه پزشکی در چین دولت آمریکا را به چنان درجهای از استیصال رساند که عملا سبب شد تا واشنگتن به نوعی راهزنی برای خرید دوباره سفارشات سایر کشورها روی بیاورد.
وادار کردن شرکتهای خودروسازی برای تولید «ونتیلاتور» یا دستگاه تنفس مصنوعی از سوی دولت ترامپ بازتابی از این واقعیت بود که بزرگترین شرکتهای تولیدکننده تجهیزات پزشکی آمریکا همچون جنرال الکتریک برای کامل کردن زنجیره تولید خود نیاز به قطعات شرکتهای چینی دارند.
البته این بار اول نیست که آمریکاییها متوجه تهدید امنیتی وابستگی به چین میشوند. سال گذشته میلادی و زمانی که جدالها بر سر شرکت «هوآوی» در حال بالا گرفتن بود، چینیها تهدید کردند که صادرات قطعات ساخته شده با عناصر کمیاب را همچون کبالت یا تانتالیوم به آمریکا محدود خواهند کرد. این قطعات با وجود کوچکی نقش مهمی درمورد طیف وسیعی از تجهیزات نظامی همچون حسگرها و لیزرهای پر قدرت دارند. واکنش پنتاگون به این تهدید برگزاری یک مناقصه بین شرکتهای آمریکایی برای انتقال این زنجیره تولید به داخل خاک آمریکا بود.
در این میان کرونا به عنوان ویروسی که تمام ابعاد زندگی آمریکاییها را در حوزههای گوناگون تحت تاثیر قرار داده چه تاثیری میتواند در رابطه دو کشور داشته باشد؟
دنیا چشم انتظار چین برای خروج از رکورد اقتصادی است
نقطههای آغاز تنش بین دو کشور از هماکنون قابل مشاهده است. زمانی که ترامپ از عبارت «ویروس چینی» برای نام بردن از این چالش بیولوژیک استفاده کرد، روشن شد که روزهای پس از این اپیدمی شاهد چالش بزرگتری بین دو طرف خواهیم بود.
چین قدرت خود را در کنترل این بیماری به خوبی به نمایش گذاشت. یک قرنطینه گسترده که نزدیک به صد و نود میلیون نفر (بیش از نصف کل جمعیت آمریکا) را در بر میگرفت و بازگشت روند عادی به اقتصاد چین آنچنان کارآمد و منظم انجام شد که باعث شده برخی در آمارهای پکن درباره کنترل این بیماری ابراز تردید و ناباوری کنند.
جالب اینجاست که بانک مرکزی چین همچنان از ابزارهای پولی برای مقابله با رکود فعلی استفاده نکرده اما در مقابل فدرال رزرو آمریکا نزدیک به دو هزار میلیارد دلار را برای تزریق به اقتصاد آمریکا اختصاص داده است.
به این ترتیب هماکنون دست چینیها برای کمک به سایر کشورها برای مقابله با رکود اقتصادی کرونا بازتر از اروپا و آمریکا است. دامنه این کمک از کشورهای آسیایی و حتی اروپا متغیر است. به عنوان مثال ایتالیاییها امیدوارند تا طرحهای سرمایهگذاری چینیها بتواند در شرایط خساست آلمان به عنوان قلب اقتصادی اروپا آنها را از رکود خارج کند.
جالب اینجاست که چین به مناطقی همچون آمریکای لاتین که حیاط خلوت واشنگتن محسوب میشود نیز نفوذ کردهاند. در آمریکای لاتین چینیها قراردادهای بزرگی با کشورهایی همچون شیلی و بولیوی برای توسعه مواد معدنی امضا کردهاند. بدون تردید خریدهای نفتی چین نقش مهمی در ادامه حیات دولت مادورو داشته و این در حالی است که آمریکاییها با تمام توان تلاش کردهاند تا از ادامه این روند جلوگیری کنند.
هم اکنون چینیها سالانه نزدیک به ۵۰۰ میلیارد دلار مازاد حساب جاری دارند که اغلب صرف خرید اوراق قرضه بانکهای مرکزی کشورهای مختلف همچون آمریکا میشود. با این حال در طول ده سال گذشته این سرمایهگذاری شکلهای جدیدی به خود گرفته که هدف از آن دسترسی به بازارها و معادن سایر کشورها است و حالا اشتهای فراوانی برای جذب آن در سایر کشورها وجود دارد.
اگر این اتفاق روی دهد آمریکا باید در فکر بازسازی قدرت صنعتی خود باشد که با سرمایهگذاری گسترده در چین به باد رفته و از سوی دیگر باید با هزاران میلیارد دلار ذخیره ارزی چینیها مقابله کند که آماده جذب تمام کشورهای دنیا به سمت خود است.
چین یک بار با طرح «یک کمربند یک جاده» نشان داد، آماده ایفای چنین نقشی در دنیا است. بر خلاف واشنگتن، چین نهتنها برای ارائه کمکهای خود علاقه به دخالت در امور داخلی کشورها ندارد بلکه بر حفظ حاکمیت ملی آنان نیز اصرار دارد.
این روند به طور حتم پکن و واحد پولی آن یوان را آماده ایفای نقش جدیتری در نظام مالی دنیا میکند؛ روندی که میتواند حاکمیت دلار را در عرصه جهانی با چالش جدی روبهرو کند.
تحولی که بازتاب آن را در حوزه نظامی خواهیم داد
این تقابل در حوزه نظامی نیز بازتاب گستردهای خواهد داشت. آمریکاییها از مدتها پیش چین را متهم به توسعه توان نظامی خود برای به چالش کشیدن حضور آمریکا درشرق آسیا میکردند. حالا و در شرایطی که کرونا ضعفهای بنیادی آمریکا را در مقابل چین آشکار کرده این اتهامات روند رو به رشدی خواهد داشت.
البته در این میان نگرانی واشنگتن چندان بیدلیل نیست و آمارهای گوناگون نشان میدهند که پکن برنامه ویژهای را برای نیروهای نظامی خود دارد.
بر اساس دادههای موسسه تحقیقات صلح بینالملل در استکهلم هزینههای دفاعی چین طی سه دهه گذشته در حدود ۲ درصد تولید ناخالص داخلی محدود بوده است. اگر این سطح حفظ شود با فرض تولید ناخالص ۳۰ هزار میلیارد دلاری در سال ۲۰۴۰ بودجه دفاعی چینیها میتواند تا ۶۰۰ میلیارد دلار افزایش یابد. در صورتی که میزان بودجه نظامی تا ۴ درصد زیاد شود این عدد هم دو برابر خواهد شد.
هماکنون رقم بودجه نظامی آمریکا به بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار میرسد. با فرض ادامه یافتن مسیر فعلی، بودجه نظامی آمریکا در سال ۲۰۴۰ کمی بیش از ۱.۱ تریلیون دلار خواهد بود. به این ترتیب آمریکاییها برای حفظ برتری خود مسیر سختی در پی دارند.
بر اساس یک تخمین محتاطانه آمریکا هماکنون نزدیک به ۳۰ درصد منابع خود را در منطقه اقیانوس آرام و مابقی آن را در بقیه نقاط دنیا از جمله غرب آسیا متمرکز کرده است. این در حالی است که چین نزدیک به 70 درصد توان دفاعی خود را در منطقه اقیانوس آرام متمرکز کرده است. مطالعات شورای امنیت ملی آمریکا نشان میدهد که اگرچه تا سال ۲۰۳۰ همچنان توانمندی دفاعی آمریکا میتواند از چین بالاتر باشد اما این شکاف از آن تاریخ به شدت کاهش خواهد یافت.
آمریکاییها برای حفظ رویارویی خود با چین باید از تعهدات نظامی خود در سایر مناطق دنیا همچون غرب آسیا بکاهند. شاید یکی از ویژگیهای دوران پساکرونا شدت یافتن عقبنشینی آمریکاییها از سایر مناطق دنیا باشد و غرب آسیا از اصلیترین نامزد این اقدام است.
*فرصتی برای تنظیم مجدد روابط ایران و چین
افزایش تنش بین چین و آمریکا به عنوان اصلیترین محصول همهگیری ویروس کرونا تمام کشورهای دنیا را تحت تاثیر قرار میدهد و ایران هم از تبعات آن محفوظ نخواهد بود.
دراین میان فرصتهای چنین رویدادی به طور حتم از تهدیدات آن بیشتر خواهد بود. ایران مدتهاست که پس از خروج آمریکا از برجام رویکرد به شرق را درپیش گرفته است. برگزاری مانور مشترک دریایی بین ایران، روسیه و چین نشاندهنده این است که اعتماد متقابل بین دو کشور در حال فزونی است.
ایران با توجه به فشار گسترده آمریکا میتواند از این تغییر به عنوان مهارکننده در مقابل واشنگتن استفاده کند. البته در این میان نگاه تهران به پکن نباید یک رابطه کوتاهمدت را لحاظ کند. جایگاه چین در روابط آینده جهانی ایجاب میکند تا دو کشور برای گسترش روابط در آینده درازمدت برنامهریزی کنند.
متاسفانه پس از امضای برجام و نگاه گسترده به روابط با غرب، نوعی بیتوجهی به روابط با شرق به خصوص پکن صورت گرفت که تبعات ناخوشایندی هم داشت.
تهران باید از این فرصت استفاده کرده و روابط خود را برای دوران پساکرونا با پکن تنظیم کند. البته برخی مقاومتها در داخل ایران نسبت به این رویکرد وجود دارد. با این حال موضعگیری مقامات ارشد ایرانی نشان میدهد که گسترش روابط با پکن احتمالا انتخاب ایران است.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: ویروس کرونا دونالد ترامپ چین آمریکا ایران ایران چین آمریکا کرونا پساکرونا میلیارد دلار چین و آمریکا سایر کشورها آمریکایی ها ویروس کرونا هم اکنون دو کشور چینی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۵۴۵۳۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شکست پنجه عقاب در صحرای طبس
امروز پنجم اردیبهشت در تقویم ایرانیان سالروز شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبس که سال ۱۳۵۹ هجری شمسی روی داد و رسوایی بزرگ سران کاخ سفید را در پی داشت.
واقعه طبس که از آن به عنوان قدرت امداد الهی نیز یاد میشود، شکست جدی برای سیاست خارجی آمریکا بود و حقانیت ایران اسلامی را برای جهانیان اثبات کرد.
زمانی که قشرهای مختلف مردم ایران از اقدامات جاسوسی آمریکا در سفارتخانه این کشور در تهران آگاهی یافتند، ۱۳ آبان ۱۳۵۸ دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (ره)، سفارت آمریکا در تهران را تسخیر کردند و اعضای آن را گروگان گرفتند. این اقدام از سوی امام خمینی (ره) مورد تایید قرار گرفت و ایشان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را «انقلاب دوم» نامیدند.
دولت «جیمی کارتر» رئیس جمهور وقت آمریکا همه تلاش خود را برای آزادی کارکنان سفارت به کار بست و هنگامی که از انواع تهدیدها و تحریمها نتیجهای نگرفتند، طرح تجاوز نظامی به خاک ایران را در دستور کار قرار دادند و سرانجام گروه ۱۳۲ نفره از نیروهای ویژه ارتش این کشور با عنوان «دلتا فورس» برای حمله به ایران و آزادی گروگانها تشکیل شد تا در یک حمله غافلگیرانه، گروگانها را آزاد کنند.
البته هدف دیگر و نیت شوم آمریکاییها ضربه به انقلاب نوپای مردم ایران بود و طبق اسناد موجود طرح پایانی شامل حمله به مراکز اقتصادی و اماکن شخصیتهای موثر و کلیدی و در نهایت کودتا با همکاری عوامل لیبرال، ضد انقلاب و جاسوسان داخل در دستور کار قرار گرفت تا در نهایت رئیس جمهور وقت آمریکا در نطقی، سقوط نهضت اسلامی را اعلام کند!
رستاخیز شنها در نیمه شب
وقتی هفت فروند هواپیمای غول پیکر c-۱۳۰ و هشت فروند بالگرد نظامی وارد حریم هوایی ایران شدند، آنچه نیروهای آموزش دیده آمریکا پیش بینی نکرده بودند طوفان شن بود که آنان را در وسیعترین بیابان ایران زمینگیر کرد.
براساس اسناد موجود هواپیماها و بالگردهای نظامی مجهز آمریکا در عملیات موسوم به «پنجه عقاب» شب پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ (۲۵ آوریل ۱۹۸۰ میلادی) از نقاط کور راداری وارد ایران شدند، اما همان ابتدا یکی از بالگردها در ۱۲۰ کیلومتری شهر راور دچار نقص فنی و مجبور به فرود شد. سرنشینان آن به بالگرد دیگری منتقل شدند و پس از طی مسافتی و با توجه به وقوع طوفان شن، دستگاه هیدرولیک این بالگرد نیز از کار افتاد ولی توانست خود را به ناو هواپیمابر نیمیتز برساند.
هواپیماهای سی - ۱۳۰ و بالگردهای نظامی در محل مورد نظر واقع در صحرای طبس در تاریکی شب فرود آمدند تا از این مکان بیابانی عملیات خود را آغاز کنند، اما در حال سوختگیری بالگردها برای اجرای مرحله بعدی عملیات، یکی دیگر از آنها دچار نقص فنی شد و با از کار افتادن آن، همه برنامههای آمریکاییها به هم ریخت، زیرا با محاسباتی که انجام داده بودند، برای انجام مرحله بعدی عملیات حداقل به ۶ بالگرد نیاز داشتند.
این اتفاقات به ناو نیمیتز و از آنجا به کاخ سفید گزارش شد. کارتر دستور توقف عملیات و عقبنشینی را صادر کرد، اما نظامیان آمریکایی در طوفان شن گرفتار شده بودند. هواپیماها و بالگردها در حال برخاستن از زمین دچار مشکل شدند که یک هواپیما و یک فروند بالگرد با هم برخورد کردند و هر دو آتش گرفتند.
در نتیجه اجرای طرح با هماهنگی کارتر متوقف شد و آمریکاییها از بیم آنکه همگی در طوفان شن نابود یا اسیر شوند از فرصت شب استفاده و فرار کردند. آنان طوری برای فرار عجله کردند که کشتهها، اسناد سری و محرمانه در بالگردهای به جا مانده را باقی گذاشتند.
همان نیروهایی که طبق خلاصه طرح واحد عملیاتی سرهنگ «چارلز آلوین بکویث» قرار بود پس از طبس با تجمع در فرودگاه «پشت بادام» و با ۶ فروند بالگرد عازم نقاط کوهستانی اطراف تهران شوند و روز بعد با اتوبوسهایی که از پیش برای آنان آماده کرده بودند در ورزشگاه مجاور سفارت مستقر و سپس در یک یورش برق آسا وارد سفارت شوند و با رهایی جاسوسان و به گروگان گرفتن عدهای از دانشجویان ایرانی با همان بالگردها به محل اولیه و با هواپیماها به پایگاه اصلی خود برگردند.
پس از زمینگیر شدن نیروهای آمریکایی در صحرای طبس، گروهی از نیروهای امنیتی مامور میشوند به طبس بروند و اسناد، مدارک و اشیای به جای مانده را جمع آوری کنند، اما با کارشکنی نیروهای نفوذی داخلی، دستور حمله به این بالگردها و اشیای به جای مانده صادر میشود و چند فروند هواپیما این وسایل را بمباران میکنند که در این بمباران "محمد منتظر قائم" فرمانده سپاه یزد به شهادت رسید و شماری نیز مجروح شدند.
گفته میشود آمریکاییها حدود ۵۰ روز قبل از عملیات و ورود به طبس، صحرایی را در مصر انتخاب و صدها ساعت تمرین کردند. ژنرال جیمز وات میگوید "این عملیات سرآمدی دوباره آمریکا بر دنیاست و یک عملیات ساده نیست" همچنین هیچ راداری این عملیات را ثبت نکرد و همه توپخانهها به بهانه احتمال عملیات در غرب کشور جمع شد.
«هارولد براون» وزیر دفاع آمریکا هجدهم اردیبهشت طی گزارشی به کنگره این کشور اعلام کرد: انفجار مهمات و کمبود وقت و سوخت، تیم نجات را مجبور کرد بدون از بین بردن بالگرد و اسناد سری باقیمانده در محل، عقب نشینی کنند. وی در این گزارش افزود: طوفان شن غیرمنتظره که قبلا باعث شده بود بالگردها از یکدیگر جدا شوند، موجب سرگیجه و از دست دادن تعادل خدمه بالگرد شد.
روایت واقعه از زبان شاهد عینی
طی ۴۴ سال گذشته درباره چند و، چون حمله نظامی و پنهانی آمریکا به ایران و شکست مفتضحانه نظامیان آمریکایی در صحرای طبس بسیار نوشته و گفته شده است. این بار برای بازخوانی واقعه پنجم اردیبهشت با یکی از شاهدان عینی گفتگو کردیم.
سید حسن شکیبی که آن زمان ۲۳ سال سن داشت، به خبرنگار ایرنا گفت: آن موقع به صورت داوطلبانه و افتخاری عضو کمیته انقلاب اسلامی طبس بودم که صبح زود یک نفر درب منزل ما را زد و از من خواست سریع به کمیته بروم، چون اخوان سرپرست کمیته با من کار داشت.
اخوان بلافاصله یک خودرو سیمرغ که از واحد اکتشاف معدن زغال سنگ تهیه کرده بود را به همراه راننده و سه نفر در اختیار بنده به عنوان سرگروه گذاشت و باید به منطقه میرفتم. هیچ اطلاعی از موضوع نداشتیم و بین بچهها مطرح بود که پاسگاه رباط خان در نزدیکی صحرای طبس در محاصره قاچاقچیان قرار گرفته است، اما اخوان در گوشی به من گفت «آقای شکیبی با هواپیماهای خارجی طرفی»، خیلی خوشحال شدم و به راننده گفتم سریع حرکت کن.
آن زمان جاده یزد به طول ۴۴۰ کیلومتر خاکی بود و ۱۲۰ کیلومتر تا رباط خان و ۴۲ کیلومتر از آنجا تا محل حادثه موجهای خیلی سنگین داشت که حتی خودروهای سنگین به سختی حرکت میکردند، خودرو سواری که جای خود داشت.
قبل از ساعت هشت صبح به پاسگاه رباط خان رسیدیم، اما بعد از پرس و جو متوجه شدیم رئیس پاسگاه از مزدوران بوده و فرار کرده است. برای اینکه بیگدار به آب نزنیم چهار نفر از بچهها را در دو کیلومتری نزدیک محل حادثه مستقر کرده و به تنهایی به منطقه رفتم و بعد از بازدید برگشتم.
سه بالگرد سمت راست و دو تا سمت چپ بود و اشیایی که از دور شکل آدم دیده میشدند، تورهای استتار، بار، وسایل اتوبوسی که جلوی آنها را گرفته بودند، موتور تریل، جیپ نظامی و از این قبیل بود که از هواپیماها تخلیه کرده بودند، اما عملیاتشان ناقص مانده بود.
هیچ خبری از فردی نبود، اما یکی از بالگردها روشن بود که بعدا کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا گفته بود با آن در ارتباط بودیم و حرکات همه افرادی که وارد منطقه میشدند را میدیدیم!
بنا را بر این گذاشتیم که از داخل بالگردها بازدید کنیم، پیاده مسیر دو کیلومتری را تا محل حادثه پیمودیم و تقسیم کار کردیم هر نفر یک بالگرد را بازدید کند، هیچ خبری نبود درب انتهای بالگردها باز بود و از لحاظ نظامی هیچ خطری وجود نداشت. مقادیر زیادی اسلحه و مسلسل روی زمین ریخته شده بود و نگران بودیم خودرو شخصی در جاده بیاید و اسلحهها را بردارد.
به سمت هواپیمایی که با بالگرد برخورد کرده بود رسیدیم که در حال سوختن بود و هشت جنازه در حال سوختن بودند البته آن زمان نمیدانستیم نیروهای آمریکایی هستند، زیرا هیچ گونه علامت و نشانهای از آمریکایی بودن هواپیماها و بالگردها وجود نداشت.
بمباران بالگردها و اسناد باقیمانده
تعدادی جنگنده هم در آسمان در حال پرواز بودند و به محض نزدیک شدن ما به هواپیمای سی - ۱۳۰ آنجا را بمباران کردند که نیروها روی زمین خوابیدند و آسیبی به ما وارد نشد. با پاسگاه رباط پشته بادام یزد هماهنگ کرده بودیم که اعلام کند هیچ گونه خودرو شخصی به محل حادثه نزدیک نشود، اما برخی خودروها تردد میکردند.
جنگندهها مرتب روی آسمان دایره وار در حال پرواز بودند و با پوتین در حال نماز خواندن بودم که هنگام رکوع دیدم یکی از جنگندهها به سمت من شیرجه آمد، از وسط نماز اسلحه را برداشتم و تیراندازی کردم.
هنوز نمیدانستیم با چه کسانی طرف هستیم در حالی که به نظر توطئه بزرگی میآمد حتی تمامی پدافندها و رادارهای ۱۷ استان در ایران جمع شده بود تا پرندههایی که وارد ایران میشوند در تهران مشخص نشود.
بعدازظهر تیمسار سهرابی به عنوان فرمانده ناحیه ژاندارمری بیرجند که ژاندارمری طبس را تحت پوشش داشت با مسئول کمیته وارد محل حادثه شدند. بعد از اینکه وضعیت منطقه و مشاهدات خود را بیان کردم قرار شد در دو کیلومتری محل حادثه مستقر شده و تصمیم بگیریم. یک ساعت تا غروب مانده بود که طوفان شن در حال چرخش به سمت محل حادثه بود لذا به سمت طبس حرکت کردیم.
بعد از گذشت حدود ۱۲ ساعت از حضور ما در منطقه حوالی غروب اولین گروه اعزامی سپاه یزد شامل چهار نفر پاسدار و یک راننده با یک دستگاه سیمرغ آبی رنگ به فرماندهی شهید منتظر قائم به محل رسید.
محمد منتظر قائم که از انقلابیون دوران مبارزات علیه طاغوت و فردی بسیار باهوش بود تقاضای اطلاعات مربوط به حادثه را کرد. پس از رفتن به داخل خودرو حدود ۱۰ دقیقه سوالاتی را مطرح کرد و من همه مشاهدات خود در ۱۲ ساعت گذشته را بازگو کردم.
توقف کوتاه ما منجر به رسیدن طوفان شدید شن شد که در این موقعیت هیچ جایی قابل شناسایی نبود. قرار شد خودروهای اعزامی از طبس به محل تصمیم گیری یا پاسگاه ژاندارمری در ۴۰ کیلومتری محل حادثه بروند که ۱۵ دقیقه تلاش ما در میان طوفان باعث شد در میان غبار و تاریکی مغرب در میان هواپیماها باشیم.
منتظر قائم پیشنهاد داد به همراه وی برای خارج کردن اسناد نظامی آمریکا داخل هواپیماها برویم و پس از آزمایش ابتدایی تله انفجاری، دو نفری وارد هواپیما شدیم و مقدار زیادی اسناد جمع آوری و تحویلش دادیم.
یکی از اسناد بسته بزرگ پول تازه چاپ شده که بسته بندی شده بود. وی به محض باز کردن بسته گفت اسکناسها تقلبی بوده و توسط آمریکا به چاپ رسیده است، زیرا بنابر اطلاعاتی که دارم از ابتدای انقلاب تاکنون ما در کشور چاپ اسکناس نداشتیم.
در حال گفتگو بودیم که غرش مجدد هواپیماها که حاکی از حمله قریب الوقوع آنها بود به گوش رسید و شروع به بمباران منطقه کردند، محمد منتظر قائم بر اثر ترکش در ناحیه سینه مجروح و دست راست وی قطع شد و به مقام شهادت نائل آمد.
همچنین چهار نفر از همراهانش مجروح شدند و من به دلیل آنکه کنار جاده حالت نظامی گرفته بودم فقط برای مدت ۲۰ دقیقه دچار موج انفجار شدم. مجروحان را بلافاصله به بیمارستان سید مصطفی خمینی طبس منتقل کردیم و با اعلام نیازمندی به خون، مردم طبس با تجمع در بیمارستان مبادرت به اهدای خون کردند.
حدود ۳۰۰ نفر از شهرهای مختلف از جمله بیرجند، تربت حیدریه، فردوس، گناباد، کرمان، مشهد و یزد با مسلسل و اسلحههای سبک آمده بودند لذا در شعاع ۵۰۰ تا هزار متری اطراف، نیروها را به صورت دایره وار تقسیم بندی کردیم تا از خطرهای احتمالی پیشگیری شود.
مسافران اتوبوسی که شامل زن و مرد، سالمندان، زن باردار و کودک از یزد به سمت مشهد در حرکت بودند نیمه شب در محل حادثه توسط آمریکاییها متوقف میشوند. فرمانده عملیات تصمیم داشت این مسافران را به عنوان گروگان با خود به آمریکا ببرد و به عنوان ضامن، گروگانهای خود را از ایران تحویل بگیرند.
در حالی که دستان مسافران دور از دید محل حادثه و از پشت بسته شده بود فریاد الله اکبر، یا امام زمان و یا امام رضا (ع) به فریادمان برس سر میدادند، انفجار مهیبی در بیابان رخ میدهد که آن انفجار ناشی از برخورد بالگرد با هواپیمای نظامی بود، اما هیچکدام از مسافران صدمه ندیده بودند.
علت این برخورد، طوفان شن و به هم خوردن تعادل خلبانها بود که منجر به لغو عملیات شد. وقتی هواپیماهای آمریکایی پرواز میکنند مسافران نیز لاستیک اتوبوس را عوض کردند و با رساندن خود ابتدا به پاسگاه بین راهی و سپس طبس، موضوع را به کمیته انقلاب گزارش میدهند که منجر به اعزام ما به منطقه شد.
"محمد منتظر قائم" تنها شهید واقعه طبس
اما شهید "محمد منتظر قائم" نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد روز پنجم اردیبهشت سال ۱۳۵۹ وقتی از فرود چند بالگرد آمریکایی در کویر طبس مطلع میشود، بلافاصله در محل حادثه حضور پیدا میکند تا موضوع را از نزدیک بررسی کند.
همزمان با حضور وی و همراهانش در صحرای طبس این مکان مورد حمله هوایی قرار گرفت و بعدها مشخص شد که بالگردها حاوی اسناد مهمی بودند و بنی صدر دستور داد چند بمب افکن، بالگردهای به جا مانده را بمباران کنند.
این شهید بزرگوار سال ۱۳۲۷ هجری شمسی در شهر تاریخی فردوس در شمال خراسان جنوبی به دنیا آمد و در کودکی به یزد رفت و به ادامه تحصیل پرداخت. محمد همزمان با تظاهرات ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ در صف مبارزان با حکومت شاه درآمد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به عنوان نخستین فرمانده سپاه پاسداران یزد انتخاب و مسوول تشکیل سپاه استان شد.
پیکر پاک این شهید شاخص کشور در آرامستان خلدبرین یزد دفن است.
واقعه طبس به باور صاحبنظران و شخصیتهای مختلف دارای ابعاد گوناگون است که به عنوان یک واقعه تاریخی ماندگار نزد ایرانیان و جهانیان باید از ابعاد مختلف به ویژه جنبه معنوی آن بررسی و تبیین شود.
امام خمینی (ره) پس از این واقعه فرمودند: نباید بیدار شوند آنهایی که به معنویات توجه ندارند و به این غیب ایمان نیاوردند. (چه کسی) این هلیکوپترهای آقای کارتر را که میخواستند به ایران بیایند، ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شنها ساقط کردند. شنها مامور خدا بودند. باد مامور خداست... لیکن ما نباید مغرور شویم. من به ملت ایران عرض میکنم مغرور نشوید. تمام قدرت، قدرت خداست و باید به او اتکال کنید.
نظامیان آمریکایی ۴۴ سال قبل با هواپیماها و بالگردهای خود در محلی فرود آمدند که امروز با نام موزه بینالمللی استکبارستیزی صحرای طبس شناخته میشود و آنچه میتواند ابعاد این واقعه را بیش از گذشته به نمایش بگذارد، ایجاد مرکز آموزشی، سیاسی، فرهنگی و تحقیقاتی در قالب موزه است که پس از فراز و نشیبهای مختلف، عملیات اجرایی آن سال ۱۴۰۰ آغاز شد و قرار است تا سال ۱۴۰۴ تکمیل شود.
همچنین رویدادهای فرهنگی و هنری مانند رویداد ملی افول ابرهه برگزار شده که با استقبال هنرمندان سراسر کشور همراه بوده است.
صحرای طبس در فاصله ۱۳۰ کیلومتری محور طبس به یزد قرار دارد و پنجم اردیبهشت هر سال به همین مناسبت مراسمی با حضور مردم و مسئولان کشوری و استانی در محل مسجد شکر طبس واقع در محل واقعه برگزار میشود.
منبع : ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان خراسان جنوبی بیرجند