Web Analytics Made Easy - Statcounter

مصطفی داننده جنوب نیوز:  این روزها برخی از تعجب انگشت به دهان دارند که چرا باید ساعت 3 شب 426 هزار نفر پای لایو اینستاگرامی تتلو بنشینند؟ آیا واقعا باید از این حضور که تقریبا 100 هزار نفر بیشتر از مردم کشور ایسلند است، شگفت زده شویم؟

نه، اصلا نباید شاخ روی سرمان سبز شود. این افراد بخشی از جامعه ایران هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

زمانی اینها به واسطه نبود شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی، ناشناخته بودند و تنها با عکس‌هایی که به دیوار اتاق‌شان می‌زدند، ابراز عقیده می‌کردند حالا با حضور در شبکه‌های اجتماعی.

نمی‌دانم چرا نمی‌خواهیم به این درک برسیم که قرار نیست همه مثل ما باشند. در یک جامعه دیدگاه‌ها و تفکرات مختلفی وجود دارد.

برای نوشتن این یادداشت مجبور شدم بخشی از لایوهای تتلو که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است را ببینم. از نظر من بی ادبانه، مستهجن و خالی از فکر و اندیشه بود. اما خوب برخی از آدم‌ها این رفتارها را دوست دارند. بخشی از مردم جهان از اینکه پای صحبت‌های پوچ و بی‌پایه بنشینند، لذت می‌برند.

واقعا قرار نیست همه در جامعه اندیشمند یا اهل فضل و کمال شوند. به خدا جامعه پویا احتیاج به همه نوع سلیقه دارد. سلیقه برخی تتلواست و بخشی دیگر شجریان.

نسل‌ها نسبت به نسل قبلی خود دچار تحول می‌شوند. همانطور که روزگاری نوجوانان و جوانان، عاشق سینه چاک کباب، جگر و مرغ بودند و حالا به پیتزا، ساندویچ و غذاهای فست فودی دل سپرده‌اند.

نمی‌شود انتظار داشت آدم‌ها همیشه یک رنگ و یک شکل بمانند. مردم تغییر می‌کنند و این حضور شبانه در فضای مجازی، نشان همین تغییر است. تتلیتی‌ها یا همان طرفدار امیرحسین مقصود لو، او و سبک زندگی‌اش را انتخاب کرده‌اند به همین سادگی.

همانطور که من و امثال من، سبک دیگری را برای زندگی خود انتخاب کرده‌ایم.

کتاب خواندن، موسیقی خوب گوش دادن، فیلم خوب دیدن، تحصیلات عالیه داشتن و اخلاق خوب داشتن بسیار خوب است اما قرار نیست همه یک شکل باشند. جامعه سربازخانه نیست که همه یک شکل و یک لباس باشند. جامعه دریایی از تفکرات و اندیشه‌های مختلف است.

بسیاری از این جماعت در ایران زندگی می‌کنند. در ایران مدرسه رفته‌اند. بر اساس آمار صدا و سیما که اکثریت تلویزیون تماشا می کنند و قاعدتا بر اساس آموزش‌ها، هنجارهای اجتماعی و فرهنگی نباید به تتلو و امثال او علاقه‌مند می‌شدند اما شدند. این علاقه به خاطر این است که اتفاقات اجتماعی و فرهنگی در یک برهه زمانی متوقف نمی‌شوند و همچون رودی پر آب در حال حرکت هستند.

واقعا اگر در یک جامعه همه مثل هم بودند باید انگشت به دهان بگذاریم و تعجب کنیم. شاید اگر در دهه‌های قبل، می‌پذیرفتیم که سلیقه‌های مختلف در جامعه وجود دارد و به آنها اجازه عرض اندام می‌دادیم امروز با دیدن حضور نیم میلیونی در یک لایو اینگونه، دچار سرگیجه نمی‌شدیم.

منبع:عصرایران

منبع: جنوب نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۵۸۱۲۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیماری فردگرایی و افول جنبش دانشجویی

به گزارش خبرنگار مهر، مهدی متولیان، فعال فرهنگی در یادداشتی به موضوع وارفته گی جنبش دانشجویی و فردگرایی نسل جدید که در تضاد با فعالیت اجتماعی در جنبش دانشجویی و تشکّلی مثل بسیج است، پرداخته است. او این پیشنهاد را مطرح کرده که شاید بهتر است از خیر تشکل‌های سنتی بگذریم و به اشکال نوین تشکل - مثلاً تشکل مجازی – رو بیاوریم.

متن این یادداشت به شرح زیر است؛

امروز در جلسه‌ای حضور داشتم که بحث از وارفته‌گی جنبش دانشجویی بود و از سخنان اخیر رهبر انقلاب در ملاقات رمضان گذشته با دانشجویان یاد شد:

"...توقّع بنده از تشکّل‌ها خیلی زیاد است. این مقداری که شما راجع به توقّع از دولت و نظام و شخص حقیر و مانند این‌ها این‌جا بیان کردید، بدانید چند برابرش من از شما توقّع دارم... اوّلین توقّع این‌که شما باید در محیط دانشجویی اثر بگذارید؛ این اثر دیده نمی‌شود، کم دیده می‌شود. شما تشکّلید. تشکّل‌ها باید در درجه‌ی اوّل، نگاهشان به داخل دانشگاه باشد؛ شماها در درجه‌ی اوّل، نگاهتان بیش‌تر به بیرون دانشگاه است. به بیرون دانشگاه [هم] نظر داشته باشید؛ همین‌طور که گفتم، دغدغه‌مند باشید، انتقاد کنید، اشکال داشته باشید، راه حل ارائه بدهید، این‌ها خوب است، امّا از این خوب‌تر، از این لازم‌تر این است که شما به داخل دانشگاه نگاه داشته باشید؛ روی دانشگاه کار بکنید. تشکّلهای ما در دانشگاه‌ها کم کار می‌کنند؛ انصافاً این کم‌کاری وجود دارد..." (بیانات ۱۹/۱/۱۴۰۳)

در مقایسه با زمان دانشجویی ما، حدود ۲۰ سال پیش، امروز برای جنبش دانشجویی نا و رمقی نمانده و از آن تأثیرات اجتماعی و مطالبه‌گری‌های جریان‌ساز دیگر خبری نیست... در آن جلسه ما این را حمل بر ضعف مدیریت دانش‌گاه و امثالهم می‌کردیم، اما یکی از دوستان گفت: دقت داشته باشید که نسل امروز نسبت به نسل گذشته به‌شدت فردگراتر شده است و آمارها و تحلیل‌ها هم شاهدند که جامعه‌ی ایران به‌سرعت به سمت فردگرایی می‌رود؛ و پیش خودم گفتم چه راست ‌گفت!

همین ابزارهای تکنولوژیک که به‌طور گسترده در اختیار فرزندان ماست و آن‌ها را به طرز نگران‌کننده‌ای خانه‌نشین کرده، یکی از لوازم این فردگرایی است و البته عوامل دیگر که گفتن‌اش در این مقال نمی‌گنجد.

اما فعالیت اجتماعی در جنبش دانشجویی و تشکّلی مثل بسیج، دقیقاً پرورنده‌ی روحیه‌ی جمع‌گرایی و در تضاد با این میل عمومی نسل جدید قرار دارد. برای این باید چه فکری کرد؟ شاید بهتر است اساساً از خیر تشکل‌های سنتی بگذریم و به اشکال نوین تشکل - مثلاً تشکل مجازی – رو بیاوریم؟!

اما واقعیت این است که فردگرایی، مسلخ زندگی و تفکر دین‌مدارانه است. فردگرایی ملازم فرو رفتن هرچه بیش‌تر در منیت و خودبنیادی است. و منش بنده‌ی باایمان خدا، دقیقاً نفی منیت و خودبنیادی است. این مهم‌ترین وجه تضاد دین الهی با دین مدرنیسم است. پس بروز این وضعیت در جامعه‌ی ایرانی را فی‌نفسه باید یک بیماری انگاشت که خود منشأ پیدایش انواع بیماری‌های روحی و روانی در آحاد جامعه خواهد بود. این فردگرایی با آن خلوت‌گزینی هر از گاه که برای تفکر و بازنگری در خویشتن توصیه شده، هیچ مناسبتی ندارد.

این فردگرایی رفته‌رفته منجر به کوته‌بینی، تنگ‌نظری و خودخواهی فرد، در عین ناتوانی و عجز از حل مسائل فردی و اجتماعی می‌شود. این فردگرایی تکنولوژیک تفکر و قوه‌ی عاقله‌ی عمومی را پایین می‌کشد و هوش جمعی را مختل می‌کند. هم‌چنین بلندنظری و آینده‌نگری را ضایع می‌کند. با چنین وضع و حالی چه‌طور باید جامعه‌ی آینده را به دست نسل جدید سپرد تا بسازند؟ یا چه‌طور می‌توان به توسعه‌ی معنوی و روحی جامعه امید بست؟

اما دقیقاً به‌ترین درمان برای این بیماری، تقویت، توسعه و تنوع‌‎بخشی به تشکّل‌های اجتماعی، و از سوی دیگر جامعیت بخشیدن به تشکّل مردمی است و البته ما آن تشکّل جامع را هم‌اکنون در اختیار داریم: بسیج. اما چه‌قدر برای آن تبلیغ می‌کنیم و نسل‌های جدید را به فعالیت در آن تشویق و ترغیب کرده‌ایم؟ به‌ویژه بسیج سازندگی هم در کانسپت تفکر دینی، یک حرکت جذاب و بسیار انسان‌پرور است که با وجود گسترش فوق‌العاده‌ی آن تا امروز، اما در حیث کلی سطح تماس ناچیزی با جمعیت جوان کشور دارد.

به تصور حقیر باید مسئولین دست از دیدن نوک بینی‌شان بردارند و برای راحتی و فراغت امروزشان، تشکّل‌های عمومی و به‌خصوص دانشجویی را تضعیف نکنند. امروز روزی است که باید صِرف فعال بودن‌ و رونق گرفتن تشکل‌ها - صَرف نظر از اثرگذاری‌شان – یک اولویت اجرایی در حوزه‌ی فرهنگ عمومی شود. حتی اگر هم‌سو با ایده‌ی نظام اسلامی نباشند...

کد خبر 6086084 مهتاب چابوک

دیگر خبرها

  • جامعه‌شناسی محیط‌زیست
  • وزیر کشور: افراد انگشت شماری در برابر قانون مقاومت می‌کنند
  • برگزاری «پویش سلامت دهان و دندان» ۱۷ تا ۱۹ اردیبهشت
  • عکس| امیر تتلو با لباس های چروک و مو و ریش های تراشیده!
  • چه بر سر طبقه متوسط آمد؟
  • گره تخصیص بودجه برای «رفع فقر سه دهک اول» باز نشد!؟
  • «پویش سلامت دهان و دندان» ۱۷ تا ۱۹ اردیبهشت برگزار می‌شود
  • ۳۵۰۰ هکتار از مزارع مازندران بایر مانده است/ توقف فینسک
  • بیماری فردگرایی و افول جنبش دانشجویی
  • سندرم انگشت آیفون چیست و پزشکان در موردش چه می‌گویند؟