خبیث دوست داشتنی
تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۶۷۷۵۵۰
ساعت 24-طی روزهای گذشته خبری منتشر شد که حکایت از این می کرد که بر اساس بررسی جدیدی که توسط وبسایت (guarantorloans.com) روی 50 بازیکری که در سینمای هالیوود نقش های منفی مختلفی را بازی کرده اند انجام شده ، ۱۰ بازیگری که بیشتر از همه نقش شخصیت های خبیث و شرور را در سینما بازی کرده اند، معرفی و از میان آنها رابرت دنیرو ستاره نامدار سینمای جهان با بازی در ۱۹ فیلم که شامل نقشهایی چون ویتو کورلئونه در «پدرخوانده ۲» و نیل مک کالی در «مخمصه» است، در جایگاه اول قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از دیگر نقش های خبیثی که دنیرو در آنها ظاهر شده می توان به کاراکتر لویی گارا در «جکی براون» کوئنتین تارانتینو، جیمی کانوی در «رفقای خوب»، مکس کدی در «تنگه وحشت»، فرانک شیرن در «مرد ایرلندی» همگی ساخته مارتین اسکورسیزی و آل کاپون در «تسخیرناپذیران» ساخته برایان دی پالما اشاره کرد. در ادامه این لیست 10 تایی پیتر استورمار با بازی در ۱۷ فیلم، ران پرلمن با بازی در ۱۶ فیلم، تیم کاری، جیمز وود هر کدام با بازی در ۱۵ فیلم، وینی جونز، گری الدمن، کریستوفر واکن و لکولم مکداول هر کدام با بازی در ۱۴ فیلم و ساموئل ال جکسون با بازی در فیلم ۱۳ فیلم در رتبه های بعدی قرار داشتند
به باور اکثریت قریب به اتفاق هنرمندان سینما در سراسر دنیا ایفای نقش منفی با آنکه می تواند به لحاظ اجتماعی تبعات زیادی برای بازیگری که آن نقش را بازی می کند داشته باشد به مراتب بسیار سخت تر از ایفای نقش های مثبت و حتی معمولی است، چرا که در وجود همه آدمها خوبی همیشه بر بدی چیره بوده و به همین دلیل ایفای نقش مثبت به دلیل خصوصیت های خوبی که در وجود هر فردی از جمله بازیگران قرار دارد اگر نگوییم کار آسانی است میتوانیم مدعی شویم که کار سختی هم نیست. چرا که یک بازیگر که می خواهد نقش مثبتی را ایفا کند نیمی از آنچه که می خواهد بازی کند در وجود خودش دارد. فردی که میخواهد نقش یک آدم مهربان را بازی کند چون مهربانی به صورت ذاتی و فطری در وجود او نهفته است بنابراین برای ایفای نقش یک آدم مهربان نیازی نیست که خیلی خود را آزار دهد چرا که او از ویژگیهای یک فرد مهربان برخوردار است، محبت را می شناسد و با آن زندگی کرده است. بنابراین او در مقابل دوربین بجز بررسی بخشی از جزئیات کار زیاد سختی ندارد. اما فردی که میخواهد یک نقش منفی را بازی کند چون در وجود خودش خصوصیت های یک فرد منفی را ندارد، باید از خود واقعی اش بیرون آمده و به فرد دیگری که از ویژگیهای منفی برخوردار است تبدیل شود. طبیعتاً هرچقدر خصوصیت های منفی شخصیتی که بازیگر قصه ما میخواهد آن را بازی کند بیشتر باشد کار اکتور ما نیز بیشتر می شود، اما از آنجا که پلیدی و پلشتی انتهایی ندارد سینماگران را به فکر انداخته که در شخصیت سازی نقش های منفی انتهایی قائل نباشند و گاه آنقدر شخصیت منفی مورد نظر در فیلم را پلید جلوه دهند که او حتی به خانواده خود هم رحم نکند و بهروی نزدیکترین کسان خویش نیز اسلحه کشیده و آنها را با گلوله بکشد. با این اوصاف در نظر بگیرید شخصیت پلیدی که مدام به دنبال فرصت برای کشتن افراد دیگر که در برههای از زمان به او خیانت کرده اند، است. با این تفاسیر به نظر شما کار یک بازیگر چقدر سخت خواهد شد و چقدر باید با خودش کلنجار برود؟ چقدر باید در جامعه به دنبال ما به ازای خارجی شخصیتی که می خواهد آن را در مقابل دوربین بازی کند، بگردد و چقدر باید با او و در کنار او زندگی کند، او را زیر نظر بگیرد تا بتواند رفتار و سکنات و خلق و خوی او را طوری سازمان دهی کند که شبیه او که نه، بلکه خود او شود. اما در این میان مسئله ای وجود دارد اینکه برخی از این شخصیت های منفی در زمان حال ما به ازای خارجی دارند و بازیگر با مراجعه به آنها و زیر نظر گرفتنشان و حتی زندگی کردن با آنها میتواند به آنچه کارگردان از او می خواهد نزدیک شده و خواسته او را مقابل دوربین برایش بازی کند از این نمونه میتوان به ایفای نقش دزد، قاچاقچی، معتاد، دائم الخمر و قاتل اشاره کرد. اما زمانی پیش می آید که ما به ازای خارجی کاراکتری که بازیگر ما میخواهد نقش او را بازی کند در زمان حال وجود ندارد و سالهای متمادی از زمان مرگ او گذشته است و یا اصلا در هیچ برهه ای از زمان وجود نداشته؛ به نظر شما بازیگر قصه ما در چنین شرایطی چه اقداماتی می تواند انجام دهد که بداند شخصیت مورد نظر چگونه آدمی بوده است؟ به چه رفرنس هایی می تواند مراجعه کند تا به او در ایفای بهتر آن نقش کمک کند؟ بدیهی است که دست بازیگر در این شرایط آنچنان که باید و شاید باز نیست. بنابراین او دو راه بیشتر ندارد یا باید به آنچه کارگردان درباره شخصیت منفی که قرار است آن را بازی کند
گوش فرا داد و نعل به نعل آنچه کارگردان می گوید را در مقابل دوربین پیاده کند و هیچ حرکتی از سوی خود، جدا از آنچه کارگردان به او می گوید انجام ندهد یا باید آنقدر کارکشته باشد و نقش های منفی را بسیار خوب شناخته باشد که بتواند علاوه بر آنچه کارگردان از او می خواهد خودش نیز المان هایی را به شخصیت مورد نظر بیفزاید. بدیهی است هر چقدر تجربه یک بازیگر در عرصه هنرنمایی مقابل دوربین کارگردانان مختلف بیشتر باشد او راحت ترمی تواند نقش منفی مورد نظر را هر چقدر هم که ما به ازای خارجیش موجود نباشد بازی کند. در لیست مورد اشاره در آغاز این گزارش نام بازیگران مطرح سینمای جهان آورده شد که هر کدام تجربه بازی در نقشهای منفی مختلفی را در کارنامه هنری خود داشتند و هر بار با کوله باری از تجربه از نقشهای پیشین خود به سراغ نقش جدیدی رفته و آن را به منصه ظهور می رسانند. بازیگرانی که نام هر یک از آنها برای پرفروش شدن یک فیلم سینمایی کافی است. اما در میان تمام این نام ها یک نام مانند ستاره ای پرنور می درخشد. بازیگری به نام رابرت دنیرو، آکتوری که به اعتراف بسیاری از هنرمندان برجسته دنیا بزرگترین بازیگر زنده در تاریخ سینمای جهان است. به یاد داشته باشید وقتی از بزرگترین های تاریخ سینمای جهان حرف میزنیم منظور نظرمان هنرمندانی مانند مارلون براندو، پل نیومن، جان وین، چارلز برانسون و غیره است. اگر سری به دانشنامه ویکیپدیا بزنید و فیلم هایی که رابرت دنیرو در آنها ایفای نقش کرده را بشمارید، درخواهید یافت که او حضور در نزدیک به ۱۰۰ فیلم مختلف را تجربه کرده است و طبق آماری که در ابتدای این گزارش آمد تنها در ۱۹ مورد از این فیلمها، بازی در نقش منفی را تجربه کرده است نقش هایی که هر کدام از آنها پلیدی ها، خباثت ها و پلشتی هایی دارند که حتی در باور ما هم نمیگنجد.
بنابراین باید توجه داشته باشیم که این افتخار که نصیب بازیگر فیلم «کازینو» شده تنها بخشی از هنر بازیگری او را در بر می گیرد، در حالیکه همانند کوه یخی که تنها بخش کوچکی از آن بیرون از آب است بیشتر تواناییهای او در زیر آب مانده و از نظرها پنهان است.
> دنیرو از زبان دنیرو
پیش از آنکه به واکاوی چرایی پذیرش نقش های منفی و البته بررسی نظرات همکاران بازیگر فیلم سینمایی «سه اتاق در منهتن» بپردازیم بهتر است برای شناخت بهتر آقای بازیگر، اظهاراتی را که او درباره خودش بیان کرده، بخوانیم.
- نخستین بار که حس کردم میخواهم بازیگر شوم، نوجوان بودم. یادم میآید عکسهایی از رداستایگر، هری بلافونته و دیگر بازیگران سرشناس آن دوران را در یکی از کلاسهای جنبی مدرسه به دیوار زده بودند. آنجا وقتی معلم ازم پرسید چرا میخواهی بازیگر شوی؟ نمیدانستم باید چه جوابی بدهم. آنجا فقط به این فکر میکردم که چه لهجه بدی دارد و چقدر کلمات را بد تلفظ میکند! او اما خودش به جای من جواب داد و گفت حتما برای بیانکردن خودت؛ همان جا تصمیم گرفتم بازیگر شوم.
- شهرت مهم نیست؛ پاپاراتزیها و حتی مردمی که برای گرفتن عکس و امضا خلوتت را ازت میگیرند هم، چندان مهم نیستند. نکته منفی شهرت این است که همه را دورو میکند. وقتی مشهوری، همه با تو مهربان و خوبند. تعریف و تاییدت میکنند؛ حتی وقتی داری احمقانه و غیرمنطقی حرف میزنی. اما من آدمهایی را دوست دارم که بتوانند بهم بگویند حرف یا کار مرا قبول ندارند...
- اصلا نمیشود بازیگری را تعریف یا در یک جمله خلاصه کرد. واقعا نمیشود. این حیطه آنقدر وسیع است که در تعریف نمیگنجد. اما تعریف بازیگری برای من یعنی جدیت. من نمیتوانم در بازیگری تقلب کنم، ادا درآورم و از این چیزهای مزخرف که متاسفانه زیاد شدهاند.
- بازی من رابرت دنیرویی است. یکجورهایی خاص خود من، من شیوه متد و آموختههایم از لی استراسبرگ را به شیوه خودم بازی میکنم. درواقع بازیام تلفیقی است از نظم و آنارشی؛ هم به یک چارچوب نیاز دارم و هم به آزادی عمل.
- بازیگری و فیلمسازی همیشه جزو کارهای سخت و پردردسر بودهاند. مردم البته متوجه این دشواری نیستند. آنها احساس میکنند فیلم به همان راحتی ساخته شده که آنها در سالن سینما درحال تماشا هستند. حتی منتقدان هم متوجه دشواریهای فیلمها نیستند. اما واقعیت این است که برای تولید یک فیلم عده زیادی خوندل میخورند و متحمل دشواری میشوند.
- من فیلمهای خودم را با این دید که ببینم چه کردهام و چقدر درست یا غلط بازی کردهام، نگاه میکنم. فیلمهای دیگر را هم با این نگاه که تجزیهوتحلیل کنم اگر آن فیلم را من بازی کرده بودم، برای بهترشدن نقش چه کارهایی میکردم.
- کار در سینما اینجور نیست که بازیگر خیلی خطکشیشده پیش رفته و انتخاب کند.
- هیچ چیز نمی تواند به «پدرخوانده» و «گاو خشمگین» و «راننده تاکسی» خدشه وارد کند.
- بازیگری برای من دیگر فقط به معنی تامین زندگی و پول نیست. بازیگری برای من یعنی زندگی، یعنی اکسیژن برای نفس کشیدن، یعنی بهانه زندگی. من بدون سینما و بازیگری مردهای بیش نیستم. در ضمن هیچوقت حس نکردهام یکی از غولها و افسانههای بازیگری هستم. همیشه احساسم این بوده که یک بازیگر معمولی هستم که تلاش دارد بهترین کار خود را انجام دهد.
- واقعا از کمدی لذت میبرم و همیشه عناصر کمدی در بازیام وجود داشته در واقع خیلیها به من گفتهاند رگههایی از شوخ طبعی دارم و من هم با خودم گفتهام اگر اینطور است، پس بگذار آن را مورد مکاشفه قرار دهیم.
- از قدیمی ها بازی جیمز دین و مارلون براندو، مونتگمری کلیفت، جرالدین پیج، کیم استنلی و گرتا گاربو را دوست دارم و از نسل جوانتر هم فکر می کنم مت دیمون، لئوناردو دیکاپریو، دانیل دی لوییس و جنیفر لارنس بینظیر، عالی، فوق العاده و سرشار از انرژی هستند.
- من در رستوران یا هتل خودم یا حتی در دفتر جشنواره تریبیکا احساس بینظیری دارم. اما درعین حال عشق و علاقه اصلی و اولم سینماست. تولید و ساخت فیلم را خیلی دوست دارم. فکر هم نمیکنم هیچوقت عشق به سینما را از دست بدهم.
- همیشه در تمام زمانهایی که بازیگری میکردم، هدفم فیلمسازی بود. همیشه دلم میخواست کارگردانی کنم و به اصطلاح کرم فیلمسازی داشتم. به نظرم کارگردانی به آدم روحیه و انرژی بیشتری میدهد. یکجور تعهد خاص در کارگردانی هست که با بازیگری نمیتوان قیاسش کرد.
- این طبیعی است که آدم بخواهد کار بهتری ارایه دهد. مشکل من اما این است که عجلهای ندارم. در واقع حس میکنم هر وقت که زمانش برسد، پشت دوربین خواهم بود. وقتی کارگردانی میکنی، حس نمیکنی بازیگران از اینکه جلوی دوربین بازیگر راننده تاکسی و گاو خشمگین و دهها نقش درجه یک دیگر قرار گیرند، میترسند؟
- فکر نمیکنم اینجور باشد که میگویی. بازیگران به یکدیگر اعتماد میکنند، چون میدانند سراغ چه کاری میروند. در روند فیلمسازی، شما، چه پشت و چه جلوی دوربین، فقط درگیر کاری که باید انجام دهید میشوید و مسائل دیگر به سرعت حل شده و از بین میروند. حداقل برای من که همیشه این اتفاق رخ داده است...
- همیشه مطیع کارگردان بودهام...
- ساخت فیلم حتی در بهترین شرایط هم کار سختی است و نباید با رفتارمان سختی را مضاعف کنیم. طبیعی است بعضیوقتها یکی روحیه و حال وهوای خوبی نداشته باشد. اما باید به این فکر کنیم که اگر من با مشکلی روبهرو هستم این چه ارتباطی به کارگردان فیلم دارد و چرا باید برای او شرایط سختی فراهم کنم؟
> بهترین های دنیرو
به خطا نرفته ایم اگر مدعی شویم بازیگران اندکی به موفقیتی مانند موفقیتهای رابرت دنیرو در هالیوود دست پیدا کردهاند و تعداد کمتری توانستند در نقشهای بزرگشان مانند او جاودانه باشند. در نتیجه لیست کردن بهترین کارهای او چندان مشکل به نظر نمی رسد. چراکه از بین آثاری که نامشان در ادامه می آید هر کدام ویژگیهای خاص نبوغآمیز خود را دارند و همه کارهایی بزرگ و جاودانه هستند.
| مرد ایرلندی – ۲۰۱۹
بازی اخیر «رابرت دنیرو» در فیلم «مرد ایرلندی» ثابت کرد که این بازیگر یک ستاره با استعداد است که با وجود کهولت سن، هنوز هم نقش های منفی و جنایی را به بهترین شکل ممکن ایفا می کند. «مارتین اسکورسیزی» در این فیلم سنگ تمام گذاشت و با روایت داستانی از مافیای آمریکایی، فیلمی پر از کشمکش و آشوب را به مخاطبش تحویل داد.
| تنگه وحشت – ۱۹۹۱
این هم فیلم دیگری از دنیرو است که او در آن ایفای یک کاراکتر منفی را بر عهده دارد. شاید بتوان ادعا کرد که نقش «مکس کیدی» که او آن را در فیلم «تنگه وحشت» ایفا کرده یکی از بینظیرترین بازیهای او قلمداد می شود شخصیت یک متجاوز خشن که از زندان بیرون آمده و در فکر انتقام گرفتن از وکیلش است.
| مخمصه – ۱۹۹۵
این یکی را دیگر حتما دیده اید. دنیرو در فیلم این نقش خلافکاری به نام «نیل مک کالی» را بازی میکند که با کارآگاهی به نام وینسنت هانا «آل پاچینو» وارد تعقیب و گریز موش گربه مانندی شده است.
| تسخیر ناپذیران – ۱۹۸۷
آقای بازیگر در «تسخیر ناپذیران» نقش یکی از بزرگترین اعضای مافیای دنیا را بازی میکند. کوین کاستنر در این فیلم نقش «الیوت نس» را بازی میکند که قصد دارد با بزرگترین رییس مافیای آن زمان یعنی آل کاپون وارد مبارزه شود و او را مغلوب کند. اما خود کوین کاستنر در سایه بازی فوقالعاده رابرت دنیرو قرار میگیرد.
| کازینو – ۱۹۹۵
ماجرای این فیلم راجع به مردی به نام سم است که برای گرداندن کازینوای به لاس وگاس فرستاده میشود اما می فهمد که این کازینو توسط اعضای مافیا اداره میشود. رابرت دنیرو نقش سم را بازی میکند.
| شکارچی گوزن – ۱۹۷۸
فیلمهای بزرگ زیادی هستند که راجع به فضای متشنج بعد از جنگ ویتنام ساخته شدهاند و «شکارچی گوزن» یکی از بهترینهای این ژانر است. رابرت دنیرو در این فیلم نقش فردی به نام مایک را بازی میکند که خودش و دوستانش زندگی نرمالی در آمریکای قبل از جنگ دارند و بعد از شروع جنگ زندگیشان عوض میشود و اتفاقات ترسناک و غمگینی برایشان میافتد.
| پدرخوانده2 – ۱۹۷۴
«پدرخوانده 2» یکی از مهمترین کارهای این بازیگر است و همانطور که می دانید این فیلم یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین فیلمهای قرن اخیر است. رابرت دنیرو در این فیلم نقش ویتو کورلئونهی جوان را بازی میکند و فیلم داستان به قدرت رسیدن او و ریاست او بر گروههای مافیایی را نشان میدهد.
| راننده تاکسی – ۱۹۷۶
«راننده تاکسی» یکی از شاهکارهای دنیرو و مارتین اسکورسیزی محسوب می شود که داستان «تراویس بیکل» راننده تاکسی ای که بیش از حد از ناراحتیهای روانی رنج میبرد و از یک کارگر معمولی به قهرمان داستان تبدیل میشود را بازگو میکند.. مخاطبان از «تراویس بیکل» به عنوان یکی از بهترین ضد قهرمانان یاد میکنند. انگار او آدم بدی است که شانس با او یار است. روی هم رفته «راننده تاکسی» فیلمی منحصر به فرد است که یکی از معروفترین دیالوگهای سینمایی را در خود جا داده است. تقریبا همه نقل قول «داری با من حرف میزنی؟» این فیلم را شنیده اند.
| رفقای خوب – ۱۹۹۰
اگر فیلم «مرد ایرلندی» را در نظر نگیریم، فیلم «رفقای خوب» بهترین فیلم دنیا در ژانر مافیایی است و یکی از بهترین نقش آفرینیهای رابرت دنیرو را در خود دارد. در فیلم «رفقای خوب» او نقش یک گانگستر به نام جیمی را بازی میکند که به مردی به نام هنری، فوت و فن کار در مافیا را نشان میدهد. دنیرو تنها با حضور در این فیلم باعث اعتبار بخشیدن به آن شد و نقش آفرینی او تنها چیزی بود که مارتین اسکورسیزی برای جذب بودجه ساخت فیلم «رفقای خوب»
نیاز داشت.
| گاو خشمگین – ۱۹۸۰
رابرت دنیرو یکی از قویترین نقش آفرینیهای تمام عمرش را در فیلم «گاو خشمگین» به نمایش گذاشته است. نقش آفرینی او در کاراکتر «جک لاموتا» بوکسور قدیمی و استندآپ کمدین، نقش آفرینی خیره کنندهای در قامت کسی است که همه دوست دارند از او نفرت داشته باشند. مخاطب همزمان او را حقیر میشمارد، با او همدردی میکند و از او متنفر است. نقش جک در «گاو خشمگین» ترکیب کاملی از بد ذاتی و جامعه ستیزی نقشهای دنیرو را در خود دارد. تعجبی ندارد که او جایزه اسکار نقش اول مرد را برای بازی در این فیلم برد و «گاو خشمگین» چنین فیلم به یادماندنی و جاودانهای شده است.
همانطور که می بینید اگرچه رابرت دنیروی افسانه ای نزدیک به صد فیلم گوناگون در کارنامه هنری خود دارد، اما همه کسانی که عاشق سینما و به قول معروف «فیلم بین» هستند اعتراف می کنند که نام این بازیگر حتی با داشتن 19 نقش آفرینی در کاراکترهای منفی و خبیث، با فیلمهای مافیایی چنان عجین شده که به هیچ طریقی نمی توان آنها را از هم جدا نمود. به صورتی که چه بخواهیم و چه نخواهیم باید اعتراف کنیم که او در فیلمهای مافیایی یک بازیگر استثنایی و بینظیر محسوب می شود، چرا که موفق شده در این فیلمها طوری ظاهر شود که هر کس نداند به این بیندیشد که شخصیتی که او بازی می کند کاملا واقعی است و اساسا اصلا دنیرویی وجود خارجی نداشته و هرچه از این آدم وجود دارد همین شخصیتی است که
مقابل دیدگان ما بازی که نه، بلکه زندگی
می کند. چون مخاطب در فیلمهای مافیایی، دنیرو را نمی بیند بلکه شخصیتی را می بیند که دنیرو در قالب او فرو رفته است.
>طرح یک پرسش
اما به راستی چرا یک بازیگر باید ۱۹ نقش منفی را در کارنامه هنری خود داشته باشد؟ پاسخ این پرسش بسیار ساده و البته هوشمندانه است. اینکه او آنقدر در کار خویش استادانه بازی
می کند که پس از پایان یک فیلم، توسط کارگردان دیگری برای ایفای نقش منفی جدیدی به کار
دعوت می شود. اگرچه عدد ۱۹ در میان نزدیک به ۱۰۰ فیلم سینمایی، عدد تقریباً کوچکی به حساب می آید و ۲۰ درصد از کارهای هنری این بازیگر را شامل می شود، اما باید به یاد داشته باشیم که ممکن است پیشنهادهای دیگری توسط کارگردانان دیگر برای ایفای نقش منفی به آقای بازیگر شده باشد و او آنها را نپذیرفته
باشد بنابراین با یک حساب سرانگشتی ساده می توان دریافت که عدد نقش های مورد نظر در صورت پذیرش پیشنهادات دیگر میتوانست بالاتر از این نیز باشد .
> رفع یک سوء تفاهم
ممکن است این شائبه در ذهن برخی از افراد ایجاد شود که هر بازیگری در طول عمر هنری خود می تواند نقش هایی را خیلی خوب بازی کرده و آنها را به عنوان برترین هایش در کارنامه هنری اش ثبت کرده باشد؛ بنابراین نمی توان ادعا کرد که چون بازیگر فیلم سینمایی «مرد ایرلندی» به خاطر اینکه ۱۹ نقش منفی در کارنامه هنری خود دارد، بازیگر خوبی است و می توان از او به عنوان یک اسطوره یاد کرد. این سخن در نگاه اول ممکن است درست به نظر بیاید، کاملا منطقی است که یک بازیگر در طول عمر بازیگری خود نقشهای بسیار خوبی را ایفا کند. مانند کاراکتری که مهدی فتحی در سریال امام علی (ع) با ایفای نقش عمروعاص به یادگار گذاشت. فتحی آنقدر آن نقش را خوب بازی کرد که هنوز پس از گذشت سالها از پخش سریال
امام علی (ع) مزه عمروعاص داوود میرباقری زیر دندان هایمان مانده است. می توانیم کاراکتر تاج الملوک (نیکو خردمند) در فیلم پرده آخر، ناصر ملک (محمدرضا فروتن) در فیلم قرمز، حاج صفدر (جمشید هاشم پور) در فیلم واکنش پنجم، فرجان (حمید فرخ نژاد) در فیلم عروس آتش و ... را هم به لیست بازیگران خوبی که از پس نقش های منفی برآمدند، بیفزاییم. اما اگر نگاهی گذرا به کارنامه هنری هنرمندانی که به نام آنها اشاره کردیم، بیندازیم در خواهیم یافت که تعداد نقش های منفی که آنها در تمام عمر هنری خود ایفا کرده اند به عدد انگشتان یک دست هم نمیرسد؛ در حالیکه برخی از همین بازیگران کارنامه پر و پیمانی از بازی های مختلف در سینما دارند. اما برای اینکه جواب قانع کننده ای به سوءتفاهمی که ممکن است در ذهن برخی از افراد ایجاد شود داده باشیم به نقل قول های هنرمندان مطرح دنیا درباره بازیگری رابرت دنیرو خواهیم برداخت.
نقل قول هایی که بیان می کنند که وقتی درباره رابرت دنیرو حرف می زنیم در واقع درباره چه چیزی حرف می زنیم.
> نظر هنرمندان مطرح سینمای جهان درباره رابرت دنیرو
شان پن - همبازی دنیرو در «ما فرشته نیستیم»: رابرت دنیرو دلیل بازیگر شدن من است.
کوئنتین تارانتینو- کارگردان «پالپ فیکشن»: اون دنیرو بود. کسی که تمام شاگردای من توی کلاس هنرپیشگی ام می خواستن مثل اون باشن. اون یه رویا بود. اون دقیقاً همون جوری تو مرکز توجه بود که مارلون براندو بود و به همون شکل هم روی مخاطب تاثیر داشت. مردم درباره اون خواب و خیال می دیدن، تقریبا همون شکلی که کارگردانای جوان این روز ها می خوان مثل اسکورسیزی بشن، بازیگرای جدید هم درباره دنیرو همین احساس رو داشتن. برای تماشای فیلم جدیدش تا سینما می دویدن.
الن پارکر - کارگردان «قلب فرشته»: این مرد نگاه خیره و مبهوتش رو تبدیل به یه فرم هنری کرده.
مارتین اسکورسیزی - کارگردان «راننده تاکسی» : اون جایگاه خاصی داره. به علاوه اشتیاقش برای بازی در قالب کاراکتر هایی که ضعف دارن و خطرناکن و با این حال میشه تو اونا انسانیت پیدا کرد.
آن الیزابت موتا - همسر سابق: دنیرو وارد فیلم «دنیای جیک» شد و دیگر اون رو ترک نکرد، تا زمانی که همسر من واقعیت رو گم کرد و شروع به تجربه دوباره زندگی ۲۵ سال پیشش کرد و من رو رها کرد. آقای دنیرو یه بلا، یه طاعونه!
مریل استریپ - همبازی دنیرو در «شکارچی گوزن»: سطح تمرکز اون به لایه استراتوسفر می رسه!
جودی فاستر- همبازی اش در «راننده تاکسی»: چیزی که بازی اون رو تکان دهنده و پیچیده می کنه اینه که یه نقش، اول به ذهن اون راه پیدا نمی کنه. بلکه پیش از اون، نقش توی بند بند وجودش پخش میشه.
لئوناردو دی کاپریو - همبازی دنیرو در «زندگی این پسر»: من از کار کردن با دنیرو چیزای خیلی زیادی یاد گرفتم. تو یه صحنه ای قرار بود که همبازی اون باشم، اما وسط راه دیدم که فقط ایستادم و دارم تماشایش می کنم!
برایان دی پالما - کارگردان «صورت زخمی»: دنیرو تو استفاده از کاریزمای واقعی خودش و غوطه ور کردن اون توی شخصیت فیلمنامه ای به قصد کاریزماتیک کردن اون شخصیت، روش خاص خودش رو داره. تقریباً هیچ بازیگر دیگه ای قادر به انجام این کار نیست.
پل شریدر- فیلمنامه نویس «راننده تاکسی»: او تنها زمانی وجود داره که تو جلد فرد دیگه ای (در حال بازی نقش) باشه.
بیلی کریستال - کمدین و همبازی دنیرو در «تحلیلش کن»: وقتی که رابرت دنیرو بله رو میگه، بهتره که بلافاصله وارد بازی بشی و جدی هم بازی کنی. اگر بوی احساساتی شدن بشنوه، عجیب و غریب میشه. از اون متنفره.
جو پشی- همبازی دنیرو در «رفقای خوب» و «مرد ایرلندی»: از بابی (رابرت دنیرو) همیشه تصویر مردی کنج نشین، تنها و وحشت زده نشون دادن، اما اون همچین آدمی نیست. خیلی از دلقک بازی هاش بین رفقاشه. اون تقلید کردن و مسخره کردن رو خیلی خوب بلده.
اد نورتون - همبازی دنیرو در «امتیاز»: باب... فوق العاده است. اون از آن دسته آدم هایی است که همیشه تو اوج باقی می مونن. اون تیزبین و جدیه و بعد از تموم سال های فعالیتش به سطحی باورنکردنی از دیسیپلین تو نوع نگاهش به بازیگری رسیده.
جان فرانکن هایمر- کارگردان «رونین»: بابی دنیرو آرزوی هر کارگردانیه. با توجه به استعداد ناب و دست نیافتنی اش، اما یکی از متواضع ترین آدم هایی است که من توی این حرفه دیدم.
ژان رنو- همبازی دنیرو در «رونین»: مردی زیرک، عمیق، کمی خشونت گرا و همچنین... لجوج و کج رفتار! مردی بسیار مرموز. اون چیزی رو به شما می ده که فکر می کنه نیاز داری و شما هم دقیقاً به همون چیزی می رسی که اون در نهایت می خواد. بن استیلر- همبازی دنیرو در «ملاقات با والدین»: تمام فیلم «ملاقات با والدین» برای من، توی کار کردن با دنیرو خلاصه شد. اون مردی خونگرم، بامزه و شوخ طبعه که بچه هاش رو عاشقانه دوست داره. حس شوخ طبعی اون فوق العاده است. نتیجه فیلم اصلا مهم نبود من فقط با خودم فکر کردم که به هیچ چیز دیگه ای اهمیت نمیدم. فقط می خوام با رابرت دنیرو کار کنم.شان کانری - همبازی دنیرو در «تسخیرناپذیران»: من از اون خوشم میاد. در بیشتر بازیگرا این تمایل وجود داره که وقتی قراره نقش یک آدم شرور رو بازی کنن، حسی رو به وجود بیارن که در نهایت تماشاگر با خودش بگه: زیاد از این یارو خوشم نیومد اما دنیرو این کار رو نمی کنه.با تمام تفاسیری که بیان شد و حتی با علم به روز و قوی سینمایی اگر بخواهیم درباره رابرت دنیرو سخن به میان بیاوریم بهتر است تنها سکوت کنیم و به قول لئوناردو دیکاپریو فقط به او نگاه کنیم چراکه سمبل بینظیری از یک بازیگر مطرح در دنیاست که علاوه بر نقش های فوق منفی توانایی این را دارد که بهترین بازی ها را در ژانر های مختلف مقابل دوربین انجام دهد. اگر خاطرتان باشد در میانه این گزارش عنوان کردیم که آنچه در ابتدای این گزارش بیان شد تنها ۲۰ درصد از توانایی هنرمندی مانند دنیرو را نشان می دهد و او تنها با ۲۰ درصد از پتانسیل خود موفق شده به چنین رکوردشکنی بیسابقه دست پیدا کند. افتخاری که بسیاری از بازیگر شناخته شده دنیا فقط آرزوی نزدیک شدن به آن را دارند، اما به نظر می رسد با روندی که این بازیگر 77 ساله سینمای جهان در پیش گرفته خیال ثابت ماندن در آن را ندارد چرا که همین چند وقت پیش بود که خبر رسید بازیگر برجسته فیلم «راننده تاکسی» قرار است در جدیدترین ساخته مارتین اسکورسیزی یعنی «قاتلان ماه کامل» در کنار لئوناردو دی کاپریو هم نقش آفرینی کند. با توجه به سابقهای که از اسکورسیزی و دنیرو در دست داریم هیچ بعید نیست که دنیرو ایفاگر نقش منفی منفور دیگری در این فیلم باشد و آن را نیز به تالار افتخارات هنری خود بیفزاید. البته برای فهمیدن اینکه آیا دنیرو در آینده نه چندان دور رکورد خود را هم میزند یا نه، چاره ای جز نشستن و انتظار کشیدن
نداریم.
آفتاب یزد
منبع: ساعت24
کلیدواژه: مارتین اسکورسیزی همبازی دنیرو رابرت دنیرو آنچه کارگردان راننده تاکسی مقابل دوربین فیلم سینمایی نقش های منفی مرد ایرلندی لئوناردو دی سینمای جهان نقش آفرینی گاو خشمگین رفقای خوب یک بازیگر بازی کرده ایفای نقش نقش منفی مورد نظر فیلم ها برای من نقش یک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۶۷۷۵۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فلاح: دوست داشتم برای آقای گلی تلاش کنم
به گزارش ورزش سه، زمانی که دیدار با هوادار برای پیکان گره خورده بود، محمدحسین فلاح روی پاس دیدنی سامان نریمانجهان موفق شد گل مهمی به ثمر برساند و فاصله را با حریف کم کند تا فرصت برای جبران شکست 2 بر صفر ایجاد شود. پیکان با گلهای فلاح و ابوالفضل زمانی، بازی باخته را برگرداند و یک امتیاز با خود به رختکن برد.
محمدحسین فلاح در خصوص این دیدار به خبرنگار ورزش سه گفت: بازی سختی بود و در 30 دقیقه اول، سختتر هم شد چون حریف 2 گل زد و نتیجه را به سود خودش کرد ولی با تفکرات عنایتی و تلاش بچهها توانستیم از آن شرایط عبور کنیم و کار را به تساوی بکشانیم. کار پیکان در این بازی، بزرگ و قابل تحسین بود. حتی میتوانستیم یکی، دو بار دیگر هم به گل برسیم اما قسمت نبود.
این بازیکن در مورد شرایط خودش هم گفت: خدا را شکر، واقعا شرایط خوبی دارم. در 6 بازی گذشته توانستم 4 گل برای تیمم بزنم. 2 بار مقابل سپاهان، یک بار برابر ملوان و در بازی مقابل هوادار گلزنی کردم تا به تیمم کمک کرده باشم. به قول فوتبالیها، وقتی یک تیم گل میزند، حاصل تلاش همه بازیکنان و مربیان است. من فقط وظیفه داشتم توپ را درون دروازه جای بدهم و تلاش بقیه را به ثمر بنشانم.
از فلاح پرسیدیم با همین روند ادامه دهد، میتواند در جدول آقای گلها هم جایگاه بهتری داشته باشد که این طور پاسخ داد: در نیم فصل اول نتوانستم به اندازه کافی بازی کنم. بدشانسی و مسائل دیگر اجازه این کار را نداد وگرنه خودم هم گلزنی را دوست دارم و با اینکه در دو پست به عنوان وینگ-بک و همچنین دفاع سمت چپ در سیستم سه دفاعه بازی میکنم ولی همیشه در زمان انجام کارهای تهاجمی توسط کادرفنی برنامه دارم که به خط حمله یا بازیکنان هجومی تیم اضافه شوم. شاید اگر نیم فصل اول بیشتر به میدان میرفتم، حالا تعداد گلهای زده بیشتری هم داشتم اما این مسائل برایم مهم نیست چون باید تمام تمرکزم را صرف کمک به پیکان کنم. ما مهاجمان خوبی داریم که میتوانند آقای گل شوند، من هم در موقعیت گلزنی قرار بگیرم، حتما برای تیمم مثمرثمر هستم. خوشبختانه رضا عنایتی هم به من فرصت بیشتری برای حضور در کارهای تهاجمی میدهد.
این بازیکن در خصوص آینده پیکان اضافه کرد: اگر بازیهای ما در این فصل به صورت صحیح آنالیز شود، متوجه میشوید با توجه به شکل فوتبالی که ارائه میکنیم، باید در جمع 6، 7 تیم بالای جدول باشیم اما متاسفانه موقعیتهایی که داشتیم به گل تبدیل نشد. ما این فصل، کلی فرصت گلزنی را از دست دادیم وگرنه شکل فوتبالی که داریم، مورد توجه همه قرار دارد. قبل و بعد از بازیها، همیشه مربیان تیمهای دیگر از عملکرد پیکان تعریف میکنند که نشان از قدرت تیم ما دارد ولی بدشانس بودیم و نتوانستیم امتیازات بیشتری کسب کنیم. در نیم فصل دوم، شرایط تغییر کرده و به لطف تلاش مربیان و بازیکنان، جایگاه بهتری داریم. من فکر میکنم اگر همین روند را ادامه دهیم، جزو تیمهای یک رقمی لیگ میشویم.