تعرض به پسر ۱۳ساله در راه مدرسه
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۶۹۴۸۲۴
آفتابنیوز :
مردی یک سال قبل به مأموران پلیس مراجعه کرد و مدعی شد پسر نوجوانش مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
او به مأموران گفت: پسرم از مدرسه برمیگشته که دو جوان او را به بیابانی برده و مورد آزار قرار دادهاند. پسرم کمی ساده و زودباور است. او به آنها اعتماد کرده و چنین اتفاقی برایش افتاده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با توجه به ادعای این مرد و شکایتی که کرده بود، مأموران پسر او را مورد بازجویی قرار دادند. این نوجوان 13 ساله به مأموران گفت: من از مدرسه برمیگشتم که دو نفر از کسانی که همیشه در محل میدیدم من را صدا زدند. آنها گفتند که کبوتری در یکی از زمینهای خالی اطراف دارند و گفتند که من میتوانم آن کبوتر را ببینم و با آن بازی کنم، من هم حرفشان را باور کردم و همراهشان رفتم. وقتی که رفتم، آنها من را مورد آزار و اذیت قرار دادند و بعد هم گفتند حق نداری به کسی چیزی بگویی. من هم قول دادم به کسی چیزی نگویم و به خانه آمدم. وقتی به خانه آمدم، خیلی ترسیده بودم و لباسهایم هم بههمریخته بود، به همین خاطر پدرم فهمید چه اتفاقی افتاده است و گفت که حتما موضوع را پیگیری میکند و از من خواست که نترسم و همهچیز را بگویم.
با توجه به مطرحشدن موضوع تجاوز، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. وقتی پرونده به آنجا رفت، قضات دستور دادند پسر نوجوان در پزشکی قانونی مورد بررسی قرار گیرد. با معرفی پسر نوجوان به پزشکی قانونی و بررسی آثار برجایمانده روی بدنش و نامه پزشک و لباسهای او مشخص شد این پسر مورد تعرض قرار گرفته است. این در حالی بود که همزمان دستور بازداشت دو پسر جوان نیز صادر شد. تحقیقات مأموران نشان داد یکی از آن متهمان جوانی افغانستانی است که وقتی متوجه شکایت پدر پسر نوجوان شده، از محل فرار کرده و دیگری جوانی ایرانی بود که مأموران او را بازداشت کردند. پسر ایرانی در بازجوییها اتهام تجاوز را قبول نکرد و گفت: پسر نوجوان خودش همراه ما آمد. ما گفتیم یک کبوتر داریم. واقعا هم کبوتر داشتیم. او خودش همراه ما آمد و کبوتر را دید. بعد پسر افغانستانی که با من هم دوست بود، او را مورد آزار و اذیت قرار داد، اما من کاری نکردم و اتهام را قبول نمیکنم. متهم درباره اینکه آیا میداند همدستش کجاست، گفت: من از او خبر ندارم، وقتی فهمید پسر نوجوان شکایت کرده است، ترسید و فرار کرد. او به من گفت میخواهد به کشورش برگردد. پلیس در تحقیقات بعدی متوجه شد جوان افغانستانی از کشور خارج شده است. همچنین مشخص شد او از اتباع افغانستان بوده که به صورت غیرقانونی وارد ایران شده بود و به همان صورت هم از ایران خارج شده است. با توجه به انکار پسر ایرانی و نبود ادله علیه او، قضات تصمیم گرفتند برای او قرار وثیقه صادر کنند. پسر جوان با سپردن وثیقه آزاد شد تا در روز محاکمه در دادگاه حاضر شود. اما سه بار ابلاغ به او راه به جایی نبرد و پسر جوان ایرانی نیز متواری شد.
دادگاه با توقیف وثیقه و دستور جلب او، متهم را به صورت غیابی مورد محاکمه قرار داد. در ابتدای جلسه رسیدگی، پسر نوجوان یکبار دیگر آنچه را که بر او رفته بود توضیح داد و گفت: آنها من را گول زدند و گفتند من میتوانم با کبوترشان بازی کنم، ولی وقتی به آنجا رفتم، آنها به من حمله کردند و مورد آزار و اذیت قرار دادند. هر دو آنها من را اذیت کردند. سپس پدر پسر نوجوان صحبت کرد و درخواست رسیدگی و صدور حکم برای متهمان کرد. در ادامه، وکیل متهم متواری در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من نمیدانم موکلم کجاست، اما بهخاطر اینکه ترسیده در دادگاه حاضر نشده است. در آخرین تماسی که با او داشتم هم به او گفتم بهتر است در دادگاه حاضر شود. بااینحال طبق نظریه پزشکی قانونی، آثار برجایمانده روی بدن پسر نوجوان در حد تجاوز به معنای قانونی نبوده است و البته این را هم تأکید میکنم که این آثار مربوط به موکل من نبوده است. از آنجایی که فعلا دسترسی به متهم افغانستانی هم به دلیل فرار وی و خروجش از کشور وجود ندارد، بنابراین من بهعنوان وکیلمدافع موکلم درخواست برائت او را دارم.
ضمن اینکه تا زمان حضور هردو متهم در دادگاه و بیان توضیحاتشان امکان روشنشدن مسئله دقیقا وجود ندارد و معلوم نیست تعرض به این پسربچه توسط چه کسی انجام شده است. بعد از گفتههای وکیلمدافع متهم فراری، شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران برای تصمیمگیری درخصوص این پرونده و صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: روزنامه شرقمنبع: آفتاب
کلیدواژه: دانش آموز مورد آزار و اذیت قرار پسر نوجوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۶۹۴۸۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خاطره گویی در جمع دوستان اسرار جنایت یک ساله را فاش کرد | وقتی قاتل خودش را لو داد
همشهری آنلاین - حوادث: یکی از روزهای اردیبهشت سال گذشته مردی نزد ماموران پلیس پایتخت رفت و خبر از ناپدید شدن پسر ۲۰سالهاش داد. او گفت: پسرم نادر آخرین بار برای دیدن دوستش از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. در این مدت همه جا را به دنبال او گشتیم اما هیچ ردی از وی به دست نیاوردیم و حدس میزدیم اتفاق شومی برایش رخ داد است.
با اظهارات این مرد تحقیقات پلیس برای یافتن ردی از جوان گمشده آغاز شد اما هیچ خبری از او نبود.
یک سال بعدپرونده گم شدن نادر در اداره چهارم پلیس آگاهی تهران و زیر نظر قاضی عظیم سهرابی، بازپرس جنایی تحت بررسی بود تا اینکه چند روز قبل یکی از دوستان جوان گم شده با پدر تماس گرفت و مدعی شد که نادر به قتل رسیده و قاتل او فردی به نام سهیل است.
او توضیح داد: در جشن تولد یکی از دوستانم شرکت کرده بودم که جوانی به نام سهیل پس از مصرف مشروبات الکلی شروع به خاطرهگویی کرد. او مدعی شد که یک سال قبل جوانی به نام نادر را از ارتفاعات اشتهارد به پایین پرت کرده و کشته است. من و نادر دوست بودیم و میدانستم که از یک سال پیش ناپدید شده است. وقتی حرفهای سهیل را شنیدم، فهمیدم که او به قتل رسیده است.
اعترافپدر نادر همه آنچه که شنیده بود را نزد پلیس تعریف کرد و به این ترتیب دستور بازداشت سهیل صادر شد. وی در ابتدا مدعی شد که بیگناه است و همه حرف هایش دروغ بوده اما در نهایت به پرت کردن نادر از کوه اعتراف کرد و تیمی از ماموران راهی اشتهارد شدهاند تا شاید ردی از جسد جوان گمشده پیدا کنند.
عصبانیت کار دستم دادسهیل میگوید از وقتی دوستش را به قتل رسانده عذاب وجدان دارد و هرگز قصد کشتن او را به نداشته است. گفتوگو با او را بخوانید.
انگیزه ات از قتل چه بود؟
عصبانیت. ای کاش خشمم را کنترل میکردم. اشتباه بزرگی کردم.
چرا عصبانی بودی؟
از دست نادر. او از دوستان من بود. اما چند وقتی میشد که با افراد ناباب معاشرت میکرد. او اصرار میکرد که من هم وارد گعده آنها شوم اما نمیخواستم. راستش همه آنهایی را که دور نادر بودند را میشناختم. سارق و خلافکار بودند و من نمیخواستم در زندگیام مرتکب خلاف شوم. این را به نادر هم گفته بودم اما نادر بی خیال نمی شد. روز حادثه هم سر این موضوع با هم درگیر شدیم که آن حادثه رخ داد.
چه شد که او را به قتل رساندی؟
آن روز با موتور رفتیم به سمت اشتهارد کرج. دوباره حرفهایش را تکرار کرد و وقتی گفتم نمیخواهم وارد گعده دوستانش شوم، مرا مسخره کرد. حرفهایش بدجوری عصبانیام کرد. سر همین با هم درگیر شدیم و او چاقویی از جیبش بیرون آورد و به سمتم گرفت. من هم از شدت عصبانیت او را از کوه به پایین هل دادم.
چرا خودت را معرفی نکردی؟
از مجازات میترسیدم. اما باور کنید در همه این مدت به شدت ناراحت بودم و عذاب وجدان داشتم. خیلی از شب ها کابوس های وحشتناک می دیدم و سراسیمه از خواب می پریدم. مدام نادر را در خواب هایم می دیدم اما جرات نداشتم به کسی حرفی بزنم تا اینکه آن شب به جشن تولد یکی از دوستانم دعوت شدم و به خاطر مصرف زیاد مشروبات الکلی کنترل حرفهایم را از دست دادم.
کد خبر 846420 برچسبها سارق - سرقت قتل - قاتل حوادث ایران