عملیات بیتالمقدس به روایت سرهنگ میرحسین میری میانجی
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۸۰۱۴۱۷
طرحریزی عملیات و آمادگی برای اجرای نبرد بیتالمقدس بلافاصله با پایان موفقیتآمیز عملیات فتحالمبین در غرب اندیمشک و دزفول آغاز و با سرعت و بدون وقفه ادامه یافت و یک ماه پس از خاتمه عملیات فتحالمبین به مرحله اجرا در آمد.
به گزارش ایسنا،سرهنگ بازنشسته میرحسین میری میانجی از سازمان حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس ارتش، در یادداشتی به تبیین عملیات بیتالمقدس پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منطقه عملیات بیتالمقدس چند ویژگی داشت. اولین ویژگیاش این بود که وسیعترین منطقه عملیاتی را نسبت به عملیات قبلی داشت. وسعت منطقه نبرد شش هزار کیلومتر مربع بود. دومین ویژگی این بود که در تمام جاها باید از رودخانه عبور میشد. در هر سه محور، در محور شمال(قرارگاه قدس) باید از کرخه نور عبور میکرد. در محور شرق، که دو قرارگاه فتح و نصر باید حمله میکردند، باز باید از رودخانه کارون عبور میشد.
محورهای عملیاتی هر یک از قرارگاهها به ترتیب زیر مقرر گردید:
محور شمالی؛ قرارگاه قدس (با عبور از رودخانه کرخه)
محور میانی؛ قرارگاه فتح (با عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سمت جاده اهواز – خرمشهر)
محور جنوبی؛ قرارگاه نصر (با عبور از کارون و پیشروی به سمت خرمشهر).
عملیات در نیمه شب ۶۱/۲/۱۰ با اعلام رمز «یاعلی بن ابیطالب(ع)» از طریق قرارگاه کربلا مرکز عملیات مشترک، آغاز و یگانهای تحت امر ۳ قرارگاه تک خود علیه مواضع دشمن را آغاز کردند.
در مرحله اول عملیات که تا 61/2/16 ادامه یافت، یگانهای قرارگاه قدس با دشمن درگیر شدند اما با توجه به وجود استحکامات پیچیده و استقرار نیروهای دو لشکر زبده ۵ مکانیزه و ۶ زرهی عراق که گمان میبرد تلاش اصلی تک از این منطقه است، تنها در محور قدس۴، نیروها موفق به تصرف سرپل شدند. یگانهای قرارگاه فتح نیز با توجه با ماهیت زرهی لشکر ۹۲ به سرعت خود را به جاده اهواز– خرمشهر رسانده و مستقر شدند. در محورقرارگاه نصر با وجود پیشروی برخی یگانها، برخی دیگر از یگانهای آن به دلیل ناهماهنگی موفق به تامین اهداف خود نشدند و عدم الحاق دوقرارگاه فتح و نصر موجب افزایش فشار دشمن شد. در مجموع تلاش این دو قرارگاه در پایان روز اول تصرف سرپل ۸۰۰ کیلومتر مربع شد.
همانطور که انتظار میرفت، دشمن با از دست دادن سرپلها، اقدام به پاتکهای سنگین کرد و موفق به بازپس گیری سرپل آزاد شده در منطقه قرارگاه قدس شد. دشمن تلاش کرد با استفاده از شکاف بین دو قرارگاه فتح و نصر با حملات سنگین نیروهای خودی را از پشت جاده اهواز – خرمشهر به عقب براند و سرانجام تیپهای ۷ ولیعصر(عج) و حضرت رسول(ص) را مجبور به عقبنشینی کند. در منطقه عمل قرارگاه نصر وضعیت سخت بود و فشار دشمن با استفاده از تیپ ۱۰ زرهی مجهز به تانکهای تی – ۷۲ منجر به نفوذ تعدادی تانک دشمن در مواضع خودی شد که در مقابل با رشادت کم نظیر نیروهای خودی رخنهها ترمیم و تمامی سرپل حفظ گردید. در شب دوم تلاش قرارگاه قدس برای بازپس گیری منطقه از دست رفته راه به جایی نبرد و نیروها به مواضع پیشین برگشتند.
در مرحله دوم که از ۲۲:۳۰، 16 اردیبهشت ماه آغاز شد. ابتدا قرار بود که نیروهای قرارگاه نصر به سمت جنوب و به طرف خرمشهر پیشروی کنند، اما شناساییها و عکسهای هوایی نشان میداد که فعلاً نمیتوان از ردههای پدافندی هفتگانه عراقیها در شمال خرمشهر گذشت و حتی یکبار نیز تک آزمایشی اجرا شد که نتیجه آن تایید کننده شناسایی و بررسی عکسهای هوایی بود. بنابراین تهاجم نیروهای خودی هر دو قرارگاه نصر و فتح برای رسیدن به مرز منجر به پسگیری موفق بیست کیلومتر مرز بینالمللی از زید تا شلمچه شد. تحرکات نیروهای دشمن به ویژه امکانات زرهی آن مانع از ارزیابی لازم برای اقدام نیروهای خودی شد و گردوغباری بودن منطقه هم اجازه عکسبرداری هوایی نمیداد. دشمن در روزهای ۱۷ و ۱۸ اردیبهشت برای عقب راندن نیروهای خودی و به دست گرفتن ابتکار عمل تمامی تلاش خود را به کار گرفت که پس از ناکامی، به منظور رفع تهدید عقبه دو لشکر ۵ مکانیزه و ۶ زرهی در مقابل قرارگاه قدس که تقریباً دست نخورده بود، با سرعت این دو لشکر را به کوشک و طلائیه عقب کشید.
با این وضعیت و پس از یک هفته توقف، در مرحله سوم عملیات برای رسیدن به دژ خودمان و تا دو سه کیلومتری دژ عراقیها شروع شد و نیروها موفق شدند حدود ۱۲ کیلومتردیگر پیشروی کنند. سرعت نیروها بالا بود به طوریکه بعداً متوجه شدند در بعضی جاها تا روی دژ عراق هم رفتهاند. در ادامه، یگانهای قرارگاه نصر در محور بوبیان به شلمچه، از شمال به جنوب عملیات را ادامه دادند. نیروهای خودی از شمال تا منطقه طلائیه جلو رفته بودند و در کوشک به جاده زید – حسینیه رسیده بودند و الحاق انجام شده بود. جاده اهواز به خونین شهر هم کاملاً باز شده بود. پادگان حمید هم آزاد شده بود و سه قرارگاه ( قدس، فتح و نصر ) روی یک خط قرارگرفتند.
برای آزادسازی خرمشهر که پایان عملیات را نیز شامل میشد کار گره خورده بود. سرانجام ساعت ۲۲:۴۵ نوزدهم اردیبهشت۶۱، قرارگاه کربلا با ابلاغ رمز (بسم الله الرحمن الرحیم ، بسم الله القاصم الجبارین، لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، یا علی ابن ابی طالب(ع) ) به قرارگاه نصر، فرمان آغاز حمله قرارگاه مذکور را به منظور عملیات احاطه و آزادسازی خرمشهر بر اساس دستور جزء به جزء شماره۳ خود صادر کرد. نتیجه این عملیات قرارگاه نصر عبارت بود از تأمین خط مرز در جبهه باختری و بین ۱ تا حداکثر 3/5 کیلومتر پیشروی در جبهه جنوبی.
ارزیابی نتیجه این عملیات که با شرکت حدود 10 تیپ از نیروهای سپاه و ارتش انجام شده بود، نشان میداد که دشمن مصمم به پایداری سرسختانه بوده و کار فتح خرمشهر بهسادگی میسر نخواهد بود. عملیات قرارگاه کربلا درشب 61/2/21 نتیجهای به بار نیاورد و هیچ یک از هدفهای مورد نظر تأمین نشد.
کار گره خورده بود و نیروهای رزمنده پس از چندین روز جنگ سنگین و پیشروی در منطقه عملیاتی که توام با تلفات بود، توان کافی برای عملیات نداشتند. از این رو و با وجود تمایل شهید صیاد شیرازی بر ادامه عملیات، اجماع فرماندهان در نشست صبح ۲۱ اردیبهشت در قرارگاه نصر بر استراحت دو سه روزه شد که به حدود 10 روز انجامید و با این وضعیت، علاوه بر اعزام حدود 6000 نیروی مردمی از خراسان طی یک شب توسط نیروی هوایی ارتش، دستور انتقال لشکر ۷۷ پیاده از منطقه عملیاتی فتح المبین ( در مقابل فکه ) به منطقه عملیاتی بیت المقدس برای تقویت نیروهای عمل کننده داده شد و به این ترتیب قرارگاه فجر نیز در این منطقه شکل گرفت.
مرحله نهایی عملیات در ۲۲:۲۵ اول خرداد ۱۳۶۱ آغاز شد و9 تیپ در خط مقدم و تنها یک تیپ در احتیاط قرارگاه، تمامی داشتههای خود را در آن شب ظلمانی در میدان رزم گذاشته بودند. نیروهای سمت راست باسرعت پیش رفتند و شکافی بین نیروها و مواضع دشمن ایجاد و شلمچه را تامین کردند اما در دو محور دیگر کار گره خورده بود.
شهید سپهبد صیاد شیرازی میگوید : هنگام نماز صبح بود. نماز را که خواندم، احساس کردم دیگر چشمانم بسته میشوند. دلم نمیآمد از کنار بیسیم بروم. همان جا دراز کشیدم و سعی کردم چند دقیقه بخوابم. در عالم خواب و رویا، ناگهان دیدم سیدی عالیقدر که عمامهای مشکی دارد، وارد قرارگاه شد. چهرهاش گرفته بود و بسیار محزون و خسته به نظر میآمد. به احترامش همه از جا برخاستیم. لحظهای بعد، انگار که دیگر کارش تمام شد و کاری ندارد، بلند شد و گفت: من میخواهم بروم. آیا کسی هست من را در این مسیر کمک کند؟ من زودتر از بقیه جلو دویدم و دستشان را گرفتم تا از قرارگاه خارج شود. بیرون رفتیم. به ذهنم رسید، حیف است این سید بزرگوار با این همه خستگی که دارند، پیاده راه بروند. پس بغلش کردم. دیدم با تبسمی زیبا به من نگریست و اظهار محبت کرد. از این نگاه محبت آمیز او چنان به وجد آمدم که از خوشحالی به گریه افتادم. ناگهان با صدای گریه خودم از خواب پریدم. با روحیهای که از این خواب گرفته بودم، دیگر خوابم نمیآمد. متوجه شدم از بیسیم صدای تکبیر گفتن میآید. فهمیدم دو محوری که کارشان گیر کرده بود، توانستهاند به اروندرود برسند. آن لحظه امید بخش، ساعت ۰۴:۳۰ بامداد روزدوم خرداد بود که به قرارگاه (کربلا) اعلام شد که جاده شلمچه– خرمشهر و پل نو آزاد شد. ظهر روز سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ نیروهای ایران از سه طرف وارد خرمشهر شدند و در مسجد جامع به هم پیوستند. پرچم جمهوری اسلامی ایران بر بام مسجدم بر افراشته شد و خونین شهر دوباره خرمشهر شد. امام خمینی(ره) در پیامی فرمودند:«خرمشهر را خدا آزاد کرد».
عملیات بیتالمقدس از ساعت ۰۰:۳۰ دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ آغاز شد و در ۲۵ روز و طی۴ مرحله عملیات و تقدیم ۵۵۵۳ شهید، خونین شهر، شهر خون پس از مدت ۵۷۵ روز اشغال توسط ارتش بعث عراق، مجددآً خرمشهر شد و به آغوش میهن بازگشت و به این ترتیب چهارمین عملیات با حضور مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و به تعبیر شهید صیاد شیرازی «ترکیب مقدس » با موفقیت به پایان رسید.
نیروهای ایران در این عملیات، منطقهای به وسعت ۵۳۸۰ کیلومتر مربع را آزاد کردند؛ ۱۶۰۰۰ تَن از نیروهای عراقی را به هلاکت رسانده یا مجروح ساختند، بیش از ۱۹۰۰۰ نفر از دشمن اسیر گرفتند، حدود ۵۵۰ تانک و نفربر، ۵۳ هواپیما، ۵۰ خودرو، ۳ هلیکوپتر و... از تجهیزات دشمن را نابود کردند و حدود ۵۰ دستگاه تانک و نفربر، ۳۰۰ دستگاه خودرو، ۳۰ قبضه توپ و... را به غنیمت گرفتند.
فتح خرمشهر موجب شد که بخش قابل توجهی از نیروهای مهاجم عراقی به اسارت نیروهای جمهوری اسلامی ایران درآیند. نبرد بزرگ، سرنوشت ساز و غرورآفرین بیتالمقدس علاوه بر پایان بخشیدن به ۱۹ ماه اشغال بخشی از حساسترین مناطق خوزستان و آزادسازی خرمشهر، ضربهای سهمگین و کمرشکن به توان رزمی و جنگطلبیهای دشمن مهاجم وارد ساخت. کوتاه سخن اینکه عملیات بیت لمقدس به عنوان برجسته ترین عملیات آفندی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در تاریخ نظامی ۸ سال دفاع مقدس ثبت شده است.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: دفاع مقدس ارتش جمهوري اسلامي ايران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سازمان بسيج مستضعفين منطقه عملیاتی نیروهای خودی منطقه عملیات قرارگاه فتح قرارگاه نصر قرارگاه قدس بیت المقدس جاده اهواز عملیات فتح عملیات بیت دو قرارگاه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۸۰۱۴۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امام از حرف محسن رضایی ناراحت شدند و گفتند بروید کارتان را بکنید!
بابت همین شک و تردید بود که فرماندهان تصمیم گرفتند تا به سراغ امام بروند و از او کسب تکلیف کنند. بنا شد تا محسن رضایی به جماران برود و با امام ملاقاتی داشته باشد. وقت هم به شدت تنگ بود؛ هر دقیقه میتوانست تاثیر گذار باشد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، نوروز سال ۱۳۶۱ و ماههای قبل از آن در سال ۱۳۶۰ روزهایی بود که جبهههای نبرد برای ایران در شرایطی عالی به سر میبردند؛ نیروهای ایرانی روی دور پیروزی بودند؛ مهر ماه ۱۳۶۰ با عملیات ثامنالائمه حصر آبادان را شکستند؛ آذر ماه ۱۳۶۰ هم با عملیات طریقالقدس توانستند بیش از ۶۵۰ کیلومتر مربع از سرزمینهای اشغالی از جمله شهر بستان را آزاد کنند. فرماندهان نظامی و سیاسی جنگ برای هتتریک پیروزیها نوروز ۱۳۶۱ را مناسب دیدند؛ عملیاتی به نام «فتح المبین» هدف از انجام این عملیات آزادسازی اراضی اشغال شده ایران توسط عراق بود که نیروهای ایرانی در این عملیات آزادی سرزمینهای شمال خوزستان و غرب کرخه را در نظر داشتند. این سومین عملیات گسترده ایرانیان بود تا خاک خود را از لوث وجود دشمن عراقی پاک کنند. این عملیات ایمنسازی شوش، دزفول و اندیمشک برابر حملات آتی دشمنان را هم در نظر گرفته بود.
از این رو از اواسط پاییز که طرحریزی این عملیات آغاز شده بود، اقدامات اطلاعاتی لازم برای شناسایی مناطق توسط بومیان و ساکنان محلی جریان داشت. طراحان و برنامهریزهای عملیات سه منبع دیگر نیز برای کسب اطلاعات از منطقه داشتند؛ عکسهای هوایی، شنود مکالمات نیروهای عراقی و بازجویی از اسرایی که در جریان طریقالقدس در اختیار ایرانیان قرار گرفته بودند.
اما از آن سو نیروهای عراق نیز بیکار ننشسته بودند. آنها نیز با هر ابزاری که داشتند اقدام به شناسایی میکردند و تا حدودی در جریان عملیات آتی ایران قرار گرفته بودند. حمله عراق در بهمن ماه ۱۳۶۰ به منطقه چذابه یکی از نشانههای هوشیاری آنها نسبت به عملیات جدید ایران بود؛ عملیاتی که قرار بود کربلای ۲ نامیده شود که شب عملیات نامش تغییر کرد و شد «فتح المبین».
عراق با طرح و اجرای یک عملیات آفندی یا تهاجمی به تنگه چذابه در تاریخ ۱۷ بهمن ماه ۱۳۶۰، پیشگیری یا تاخیر در اجرای عملیات سراسری و بزرگ ایران را پیگیری میکرد. در این عملیات آتش سنگینی بر منطقه کوچک تنگه چذابه ریخته شد و پس از کم شدن آتش، یگان زرهی عراق به سمت شهر تازه آزاد شده بستان روانه شد؛ البته که با سرعتی آهسته و چنان که تمایلی به پیشروی نیست.
با رصد وضعیت، فرماندهان ایران کم کم به این نتیجه رسیدند که قصد عراق پیشروی نیست و اخلال و تاخیر انداختن در عملیات آینده است. سردار غلامعلی رشید درباره حمله عراق در آن برهه زمانی گفته ما نسبت به اهداف دشمن ابهام داشتیم؛ زیرا عراقیها در عین حالی که حملات سنگینی را انجام میدادند ولی کلا به سمت بستان پیشروی نمیکردند. در این شرایط فرماندهی کل سپاه طی تحلیل اظهار داشت هدف دشمن تاخیر در عملیات بعدی است و باید سریعا منطقه عملیات را فعال کنیم.
ارتش و سپاه برای این عملیات اختلاف نظر داشتند؛ سپاه معتقد بود که باید از چهار محور «عین خوش»، «پل نادری»، «شوش» و «رقابیه» به صورت همزمان حمله آغاز شود؛ اما ارتش که نگاهی کلاسیک داشت، تاکید داشت که به علت محدودیت در نیروی انسانی، باید از دو محور عمل شود. نهایتا با توافق محسن رضایی و علی صیاد شیرازی بنا بر این شد که از همان چهار محور اقدام شود. مشکل نیروی انسانی هم با توجه به روحیه بالایی که ناشی از دو عملیات پیروزمندانه در جامعه جاری بود محل نگرانی نبود و بنا به روایتها، تا سه برابر مورد نیاز راهی جبههها شدند.
قرار بود روز نخست تعطیلات نوروز ۱۳۶۱ عملیات فتح المبین آغاز شود؛ اما عراق که از ماجرا بو برده بود یا بنا به روایتهایی در جریان قرار گرفته بود دو روز پایان سال از دو محور به مواضع ایران حمله کرد؛ ۲۸ اسفند ماه عراق باز هم به سمت سرزمین ایران از دو محور شوش و تنگه رقابیه هجوم آورد؛ این دو محور از جمله محورهایی بودند که بنا بود ایران از طریق آنها برای آزادی سرزمینهای اشغالیاش اقدام کند. در واقع به جای اینکه عراق از سوی نیروهای ایرانی غافلگیر شود، این ایرانیها بودند که با حمله عراقیها غافلگیر شدند. فردای آن روز یعنی بیست و نهم اسفند ماه نیز ارتش عراق از بامداد باز هم دست به حمله زد و تا عصر هنگام همچنان تاخت و تاز میکرد. از سوی دیگر دو قرارگاه از چهار قرارگاه نیروهای رزمی ایران با جنگنده بمبافکنهای دشمن عراقی بمباران شد که تلفات چشمگیری بر جا گذاشت.
علی صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش در این باره گفته به جای آنکه ما عملیات را شروع کنیم چند روز قبل از آغاز عملیات دشمن شروع کرد. فشار عجیبی به نیروهای ما آورد. این فشار برای ما غیر قابل تحمل بود؛ چون پشت نیروهای ما آب بود؛ رودخانه کرخه. او اضافه میکند تا آمدیم بجنبیم دشمن از محور دوم عملیات را شروع کرد عراق در محور رقابیه دو تا چهار کیلومتر پیشروی کرد و خود به خود محور به هم خورد شاید دشمن، یکی دو روز بیشتر وقت نمیخواست تا دو محور را به هم متصل کند. معلوم بود دارد حساب شده کار میکند و میخواهد ما را به موضع انفعال بکشاند و ابتکار عمل را بگیرد. بیشتر حالمان گرفته شد. بدبختانه با طرحی که مصوبه همه ما بود از چهار محوری که میخواستیم حمله کنیم، فقط دو محور باقی ماند. این دو محور هم به هیچ ترتیب با محاسبات و برآوردهای عملیاتی و معیارهای تخصصی نمیخورد. دو محوری که طرف شرق بود دو محور باقی مانده یکی از طرف عین خوش بود و یکی هم طرفی که ارتفاعات جلوی آن را گرفته و دشمن فکر میکرد همان ارتفاعات برای پدافند کافی است و خودش را محکم میدانست.
با این حملات غافلگیرکننده عراق سازمان رزم دو محور که دو قرارگاه را هم شامل میشد از هم پاشیده شد؛ فرماندهان را شک و تردید فرا گرفت؛ نمیدانستند با این وضعیت حملات پیشدستانه عراق، طبق برنامه عمل کنند یا عملیات را به تعویق بیندازند؛ آنها دو به شک مانده بودند و فضا به تعبیری معلق بود.
بابت همین شک و تردید بود که فرماندهان تصمیم گرفتند تا به سراغ امام بروند و از او کسب تکلیف کنند. بنا شد تا محسن رضایی به جماران برود و با امام ملاقاتی داشته باشد. وقت هم به شدت تنگ بود؛ هر دقیقه میتوانست تاثیر گذار باشد. از همین رو تصمیم بر آن شد تا محسن رضایی توسط یک هواپیمای جنگنده به تهران برده شود؛ بدین صورت که یک خلبان در کابین جلو و فرمانده کل سپاه هم در کابین عقب. به همین ترتیب رضایی به تهران منتقل شد؛ دیداری با امام کرد؛ رضایی رفته بود که از رهبر فقید انقلاب نه مشورت که کسب تکلیف کند؛ اما امام واگذار کرده بود به فرماندهان که هر چه صلاح میدانند انجام بدهند. محسن رضایی اصرار میکند که امام برای انجام عملیات استخاره کند که بنیانگذار انقلاب نیز امتناع میکند و میگوید بروید کارتان را بکنید.
سردار مرتضی صفار، فرمانده جبهه شوش در عملیات فتح المبین درباره این دیدار میگوید: امام در کل گفته بودند؛ بروید کارتان را انجام بدهید و نگران نباشید. آقا محسن به حضرت امام میگویند استخارهای هم بکنند. امام ناراحت میشوند و میگویند شرایط استخاره فراهم نیست؛ بروید کارتان را بکنید. در آخر هم امام گفته بودند؛ حالا اگر هم خواستید دلتان قرص شود در قرارگاه کربلا یک استخارهای هم بکنید. آقا محسن برگشتند و وقایع را گزارش دادند بماند که به دلیل فشار وارد شده در سوار شدن به جنگنده حالشان اصلا خوب نبود و زیر سرم رفتند.
پس از بازگشت رضایی در قرارگاه کربلا، تفالی به قرآن میزنند که سوره «فتح» میآید؛ آنجا تصمیم میگیرند که نام عملیات از کربلای ۲ به فتحالمبین تغییر کند. نهایتا بامداد دوم فروردین ماه ۱۳۶۱ با رمز «یا زهرا» عملیات آغاز شد؛ ۳۵ گردان ارتش و ۱۰۰ گردان سپاه در این عملیات حاضر بودند؛ صیاد شیرازی فرماندهی نیروهای ارتش و رضایی فرماندهی نیروهای سپاه را بر عهده داشتند عراق هم ۷ تیپ زرهی ۲۰ تیپ پیاده و ۱۰ گردان توپخانه را پای کار آورده بود.
به لطف زمینهای رملی در منطقه عملیات نیروهای ایرانی توانستند کانال حفر کنند و تونل بزنند و از این طریق لشکرهای ۱۰ زرهی و مکانیزه عراق تحت محاصره قرار گرفتند. طبق اسناد موجود این نقشه برای دور زدن نیروهای دشمن عراقی و محاصره آنها ابتکار احمد متوسلیان فرمانده تیپ ۲۷ محمد رسولالله تهران بود.
این عملیات در چهار مرحله برق آسا صورت گرفت و هشتم فروردین ماه چهارمین و آخرین مرحله اقدام برگزار شد. در نتیجه این عملیات ۲هزار و ۵۰۰ کیلومتر مربع از سرزمینهای اشغال شده توسط عراقیها به خاک کشور بازگشت. اما نتیجه دیگری که این عملیات داشت آن بود که از طریق غنایمی که نیروهای ایرانی از دشمن عراقی به دست آوردند توانستند یگان توپخانه سپاه پاسداران را راهاندازی کنند. در سلسله عملیاتهای ثامن الائمه طریق القدس و فتح المبین بخشهای زیادی از مناطق اشغال شده توسط عراقیها آزاد شدند و این گونه پیش زمینه آزادسازی خرمشهر فراهم شد به عبارت دیگر، نتیجه اصلی این عملیات، فراتر از آزادسازی اراضی اشغالی و تاسیس یگان توپخانهای سپاه بود.
سایر اخبار (تصاویر) لئوپون، پادشاهِ پادشاهان؛ حیوان عجیب و غولپیکری که حاصل جفتگیری پلنگ و شیر است! (تصاویر) دانشمندان چهرۀ یک انسان اولیه را شناسایی کردند؛ انسان اولیه این شکلی بود! (تصاویر) چند سال پس از مردن انسانها زمین چه شکلی خواهد بود؟ انسانهایی که خوراکشان گوشت انسان است!