پیام تسلیت جمعی از اهل قلم خوزستان در پی درگذشت نجف دریابندری
تاریخ انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۸۳۹۱۳۷
ایسنا/خوزستان جمعی از اهل قلم خوزستان به مناسبت درگذشت نجف دریابندری، از مفاخر فرهنگی خوزستان و ایران، پیام تسلیتی صادر کردند.
به گزارش ایسنا، متن این پیام بدین شرح است:
"به نام خدا
مرگ چنین خواجه نه کاری است خرد
خبر درگذشت مترجم و مؤلف گرانقدر خوزستانی استاد نجف دریابندری مایه تاسف و تاثر همه دلدادگان حوزه فرهنگ، ادب، ترجمه و هنر ایران زمین است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دکتر نصرالله امامی (استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز)، دکتر صالح حسینی (استاد گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه شهید چمران اهواز)، دکتر مسعود صفاییمقدم (استاد گروه علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز)، دکتر حسن دادخواه (استاد گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه شهید چمران اهواز)، دکتر یدالله مهرعلیزاده (استاد گروه علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز)، دکتر عبدالعلی لهساییزاده (استاد گروه جامعهشناسی دانشگاه شیراز)، دکتر عباس امام (گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه شهید چمران اهواز)، دکتر خسرو نشان (گروه فقه و مبانی اسلام دانشگاه شهید چمران اهواز)، دکتر منوچهر جوکار (گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز)، دکتر قدرت قاسمیپور (گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیهد چمران اهواز)، دکتر علی بحرانیپور (گروه تاریخ دانشگاه شهید چمران اهواز)، دکتر نورمحمد نوروزی (گروه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه شهید چمران اهواز)، دکتر مهرداد نامداری (گروه ریاضی دانشگاه شهید چمران اهواز)، دکتر حسین الهامپور (گروه علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز)، دکتر لفته منصوری (جامعهشناس و فرهنگپژوه)، دکتر علی یاری (شاعر و منتقد ادبی)، علی بهروزیمقدم (مترجم)، قباد آذرآیین (داستاننویس و منتقد ادبی) اکبر بهداروند (شاعر)، قاسم آهنینجان (شاعر)، عبدالرضا الواری (گروه زبان و ادبیات انگلیسی جهاد دانشگاهی خوزستان)، پرویز حسینی (مترجم، منتقد ادبی، داستاننویس و شاعر)، نعمت نعمتی (داستاننویس و شاعر)، بهمن ساکی (شاعر)، محمدعلی رونق (پژوهشگر ادبی)، رضا کیانی (نمایشنامهنویس و عضو کانون منتقدان تئاتر ایران)، جلیل جعفری (مترجم)، حمزه کوتی (مترجم و شاعر)، محمدباقر عسکرپور (شاعر) محمد حیاتی (مترجم و منتقد ادبی)، مجید رمضانپور اصفهانی (روزنامهنگار، عکاس و منتقد سینما)، مهران بقایی (داستاننویس)، فردین کوراوند (شاعر)، آریا پورفریادشهرویی (شاعر)، محمد یاقوتپور (رییس انجمن هنرهای نمایشی خوزستان، نمایشنامهنویس) و امیرحامد دولتآبادیفراهانی (مترجم و روزنامهنگار).
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری نجف دریابندری خوزستان ادبيات ترجمه مترجم دانشگاه شهید چمران اهواز گروه زبان و ادبیات استاد دریابندری نجف دریابندری داستان نویس منتقد ادبی استاد گروه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۸۳۹۱۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یادداشت| پیمانهای که پُر شد
استاد اسلامی ندوشن از نامآوران کامروایی بود که پیمانه زندگیشان پُر و پیمان بوده، از مصادیق اعلای بزرگانی که زیست تام و مرگ بههنگام داشتهاند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، احمدرضا بهرامپور، پژوهشگر و منتقد ادبی، در یادداشتی بهمناسبت دومین سالروز درگذشت زندهیاد محمدعلی اسلامی ندوشن، یادی کرده است از خدمات این استاد بنام به فرهنگ و ادبیات ایران. یادداشت بهرامپور را میتوانید در ادامه بخوانید:
حقوق خواندهبود اما جانش سرشتهبا ادبیات و سرشار از مطالعاتِ فرهنگی بود. همچون چخوف که تناقضِ میانِ شغلِ پزشکی و هنرِ خویش را در عبارتی جاودانهکردهبود، او نیز میگفت حقوق عیال و ادبیات محبوبه من است! ادبدوستیِ خویش را بیشتر مرهونِ خالهاش میدانست؛ خالهای تنها که در خردسالی او را با آثارِ سعدی، این «شیخِ همیشهشاب» آشناکردهبود. جیمز جویس نیز میلِ بیمارگونهٔ خویش به داستاننویسی را متاثّر از عمهٔ قدّیسهمانندِ خود میدانست؛ عمهای که جویس را در خردسالی به تماشای تابلوی «روزِ قیامت» میبُرد.
استاد اسلامی گرچه مردی اروپا رفته، پاریسدیده و شرق و غربگردیده بود، اما دلی داشت که همواره در ایران بود و برای آن دُختِ پریوار میتپید. درک و دریافتام از مطالعهٔ مستمرِ آثار استاد را اگر بخواهم در چند واژه خلاصهکنم، این کلیدواژهها است: خردگرایی، مداراگری، فرهنگمداری و اندیشیدن به سرشتِ ایران و سرنوشتِ ایرانی.
اسلامی ندوشن در آینه خاطرات شاگردان/ او بزرگتر از نامش بود!استاد اسلامی مردِ «دیدهور»ی بود و هرگز فریبِ «افسانه و افسونِ» زمانه را نخورد. سالهای جوانیاش را شعر سرود، گاه نیز البته بهتفاریق و ازسرِ تفنّن، داستان و نمایشنامه نوشت. اما شغلِ شاغلش نقدِ ادب و فرهنگِ ایران بود. و ادبیات فارسی را بیشتر ازمنظر و زوایای انسانی و اخلاقیاش، پژوهید و تحلیلکرد. بیگمان نقدِ ادبیِ ما بسیار وامدارِ ایشان است و تاریخِ شاهنامهپژوهی و حافظشناسی نیز آراءشان را ازیادنخواهدبرد.
سهمِ استاد در شکلگیری ادبیاتِ تطبیقیِ ایران نیز شایانِ توجه است. استاد اسلامی آثارِ رنگارنگی (شعر و زندگینامه و ...) را به فارسی نیز برگرداند و چندین سفرنامه خواندنی و ماندنی نیز از خود به یادگار نهاد. بسیارند کسانی که از دریچهٔ دلانگیزی که او بهرویشان گشود، با کشورِ شوراها و شهرهای افغانستان و سرزمین چین آشنا شدند.
استاد جستارنویسِ پرکاری نیز بودند و مقالاتِ گوناگونشان در برترین مجلات هر دوره («پیامِ نوین»، «یغما»، «نگین»، «هستی» و ...) منتشرمیشد. اما اهتمامشان در همهٔ این آثارِ گوناگون، معطوف بود به دغدغههای ایراندوستانهٔ استادی که همیشه و همهجا چشمی به تاریخ و فرهنگ سرزمینِ مادریاش داشت و به ما نیز یادآورمیشد «ایران را ازیادنبریم».
استاد اسلامی بهخلافِ اغلبِ ادیبان، جانمایه و جوهرهٔ آثارِ ادبی را با زبان و بیانی روشن و رسا به مخاطب میشناساند. شاهنامه و شعرِ حافظ را با دید و دریافتی روزآمد مینگریست. اغلب درپیِ شناساییِ پیامِ انسانی و اخلاقیِ آثار بود. و خود نیز هرگز به جانبِ جدالهای قلمیِ فرصتسوزانه و فرهنگستیزانه میلنکرد.
بهگمانم در طولِ هزار سالی که از سرودهشدنِ شاهنامه میگذرد، کسی درستتر و خوشخوانتر و خلاقانهتر از استاد اسلامی و زندهیاد شاهرخِ مسکوب «داستانِ داستانها»ی شاهنامه را تحلیل نکرده است. گرچه ایشان ادعایی در حافظپژوهی نداشتند اما چند اثر در این زمینه نیز منتشرکردند و «ماجرای پایانناپذیرِ حافظِ» ایشان از درخشانترین آثار در حیطهٔ حافظپژوهی است.
ایشان بارها در نوشتههایشان کسانی را کامیاب خواندهاند که پیمانهٔ زندگیشان را پُرکردهاند و «ذخائر و استعدادِ وجودیشان را بهحدّاعلا شکوفاندهاند» و بهقولِ بیهقی «جهانخوردند»! ازجمله دربارهٔ بهار نوشتهاند: «من بهار را مردی کامروا میدانم، زیرا از زندگی نترسید و خود را دلیرانه در دهانِ آن انداخت». دربارهٔ اخوان نوشتهاند: «کوتاه یا بلند، مهم آن است که پیمانه پُر شود؛ و پیمانهٔ اخوان پر بود و پیمان را به آخر رساند». نیز دربارهٔ استاد غلامحسین یوسفی نوشتهاند: «برسرِهم [...] سعادتمند زندگی کرد [...]. زندگی پاکیزه و باحاصلی را گذراند».*
استاد اسلامیِ ندوشن خود نیز از نامورانِ کامروایی است که پیمانهٔ زندگیشان پُر و پیمان بوده! از مصادیقِ اعلای بزرگانی که "زیستِ تامّ" و "مرگِ بههنگام" داشتهاند. استاد دور از ایرانِ محبوبشان درگذشتند، اما «پیمانه چو پُر شود چه بغداد و چه بلخ»!
*عبارات نقلشده برگرفته از کتابِ «نوشتههای بیسرنوشت»، اثرِ استاد اسلامی ندوشن است.
انتهای پیام/