Web Analytics Made Easy - Statcounter

استاد حوزه در شرح دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه از شب قدر به عنوان یک معجزه نظام تربیتی اسلام یاد کرد که می‌تواند انسان مومن را در عبادت چنان اوج دهد که یک شبه راه صدساله بپیماید.

به گزارش خبرگزاری برنا؛ امسال درحالی به ماه مبارک رمضان و میهمانی الهی وارد شدیم که ویروس کرونا همچنان مردم را خانه‌نشین کرده؛ با وجود سختی‌های ناشی از قرنطینه و طرح‌های مرتبط آن می‌توان با استفاده از فرصت قرنطینه، مقدمات ورود به ضیافت الهی را با دعاهای امام سجاد (ع) فراهم کنیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سیدالساجدین در دعای چهل و دوم، پس از ختم قرآن به راز و نیاز به درگاه الهی پرداختند که فرازهایی از این دعا را به منظور بهره‌برداری بیشتر هنگام تلاوت آیات الهی در ماه مبارک ذکر کردیم.

اینک بخش‌هایی از دعای چهل و پنجم صحیفه را مرور می کنیم؛ دعایی که امام سجاد (ع) در وداع از ماه رمضان زمزمه کردند ولی به سفارش برخی بزرگان این دعا را قبل از پایان یافتن این ماه الهی با گوش جان می‌شنویم تا قدر این ماه را بیش از پیش دریابیم و طعم بندگی را بهتر بچشیم و در زمان تلاوت قرآن با حضور قلبی بیشتر کلام الهی را بنوشیم.

صحیفه سجادیه پس از قرآن و نهج البلاغه به عنوان مهم‌ترین میراث مکتوب شیعه به نام‌های خواهر قرآن و انجیل اهل بیت مشهور است. امام سجاد (ع) بسیاری از معارف دینی مانند خداشناسی، جهان‌شناسی، انسان‌شناسی، فرشتگان، رسالت انبیا، جایگاه پیامبر (ص) و اهل بیت (ع)، گرامی‌داشت اعیاد، مسائل اجتماعی و اقتصادی و اشارات تاریخی را به زبان دعا مطرح کردند.

سیدالساجدین در دعاهای خود به نعمت‌های مختلف خدا اشاره کرده و درباره فضایل و رذایل اخلاقی، آداب دعا، تلاوت قرآن، ذکر، نماز و عبادت نکات فراوانی را بیان کرده‌اند و دعای بیستم صحیفه سجادیه به نام مکارم الاخلاق یکی از معروف‌ترین دعاهای آن حضرت است.

امام خمینی (ره) در وصیت‌نامه سیاسی الهی خود از صحیفه سجادیه به عنوان نمونه کامل قرآن صاعد یاد کرده و افزودند: صحیفه سجادیه از بزرگترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انس است که دست ما کوتاه از نیل به برکات آن است؛ آن کتابی است الهی که از سرچشمه نوراللَّه نشأت گرفته و طریقه سلوک اولیای بزرگ و اوصیای عظیم الشأن را به اصحاب خلوتگاه الهی می‌ آموزد.

آیت ‌الله حسن ممدوحی کرمانشاهی استاد حوزه در کتاب چهارجلدی شهود و شناخت به ترجمه و شرح صحیفه سجادیه پرداخته است و آیت الله عبدالله جوادی آملی مفسر قرآن کریم در مقدمه این کتاب از ممدوحی به صاحب علم صائب و عمل صالح یاد کرده است.

امام سجاد (ع) هنگام وداع با ماه مبارک رمضان اینگونه دعا کردند: درود بر تو ای ماهی که بدی های بسیار به واسطه تو از ما برطرف شد و خیرات و برکات فراوان به وسیله تو بر ما نازل گردید. درود بر تو و بر شب قدر تو که از هزار ماه بهتر است.

ممدوحی نوشت: پیرو بحث های گذشته امام سجاد (ع) از طهارت و قداستی که به وسیله این ماه عظیم پیدا شد و تیرگی ها و سیاهی هایی که از دل ها و جان ها زدوده می شود، یاد نموده است. پیدایش تکامل و پیمودن مراتب بلند انسانی بر دو پایه اساسی استوار است. یکی به صورت سلبی و دیگری به شکل ایجابی که زیربنای این پایه بسیار دقیق و ممتاز را تشکیل می دهد. این دو پایه عبارت اند از زدودن موانع و از بین بردن عوامل مخرب و مزاحم و جلب مقتضیات و مصالح و جذب علت ها و عوامل ساختاری.

وی افزود: اولین پایه خالی شدن از کاستی ها، عیب ها، تاریکی ها، زشتی های عملی و اخلاقی و قلبی همانند گناهان و اخلاق فاسد همچون دروغ، حسد، کینه، بخل، کبر، خودخواهی، خودبینی و مانند آن، نیز عقاید غلط و باورهای نادرست که همگی از موانع و عوامل مخرب وجود انسان به شمار می آیند و با آلودگی به آنها هیچ راه صلاح و حرکت به سوی رشد انسان پیدا نمی شود.

این استاد اخلاق ادامه داد: به بیان دیگر تا خانه از بیگانه خالی نشود، هرگز حرم امن و امان برای نزول حضرت دوست نخواهد بود؛ مادام که در نهان خانه دل، صفات ناهنجاری مانند حسد، کینه، خودخواهی و مانند آن باشد، کمالات و نیکی های اخلاقی و عرفانی در آن نخواهد نشست، بلکه نخست باید لایروبی دقیق صورت گیرد و از گزند آفات مزاحم تهی شود و آنگاه رواق جان به کمالات معنوی آراسته گردد.

وی افزود: نکته درخور توجه در این دعا آن است که امام سجاد (ع) بر اساس آموزه قرآنی، شب قدر را از هزار ماه بهتر برمی شمارد. این مساله از معجزه های باهره نظام تربیتی اسلام است که می تواند پرورده های خود را چنان اوج دهد که یک شبه راه صد ساله را بپیمایند. زیرا هر شب مساوی با ۸۳ سال و چهار ماه است که یک عمر انسان عادی به شمار می آید. البته این شتاب حیرت زا فقط درصورتی ممکن است که زمینه رشد از راه انجام مجموعه دستورهای اسلامی برای امت فراهم آید تا بتوانند این چنین تیزپرواز باشند.

ممدوحی تاکید کرد: اگر در امت های پیشین، حضرت سلیمان با بادی که صبحگاهان مسیر یک ماهه و نیمه دوم روز، مسیر یک ماه دیگر را می پیمود (سوره سبا آیه ۱۲) در امت اسلامی در شب قدر یک شبه ره صد ساله طی می شود و لیله القدر این امت از عبادت هزار ماه امت های دیگر برتر است.

وی اضافه کرد: البته این سرعت در حرکت از آن هر کس که وقت نجومی شب قدر را تشخیص بدهد، نیست بلکه از آن کسی است که حقیقت لیله القدر یعنی رابطه عالم ملک و ملکوت و نزول فرشتگان را برای تدبیر تمامی امور عالم دریابد. زیرا همیشه فرشتگان و روح به اذن الهی در حال نزول و تدبیر امور عالم هستند. بنابراین اگر کسی این حقیقت را در شب قدر دریافت کند، اگرچه در یک لحظه چنین رابطه ای را دریابد، یک لحظه او از عبادت هشتاد و چند سال بالاتر است.

 

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: شب قدر صحیفه سجادیه امام سجاد شب قدر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۹۲۳۲۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای جاذبه صوت قرآنی که امام سجاد(ع) قرائت می کردند

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: زندگی انسان ساحت‌های مختلفی دارد که انسان مؤمن همانطور که از اسمش پیداست باید در هر کدام از آن‌ها ایمان خود را ظهور و بروز دهد. در ساحت‌های فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری، اعتقادی، اخلاقی، علمی، اقتصادی و جسمی. بروز ایمان نیز در این ساحت‌ها چیزی نیست جز تقوا. یعنی فرد در همه این ابعاد زندگی نظر خدا و رضایت او را محور قرار دهد. امام صادق (ع) درباره وظیفه شیعیان فرموده است: «کونوا لنا زینا ولا تکونوا لنا شیناً» زینت و سبب افتخار ما باشید نه اینکه باعث شرمندگی ما باشید. در این راستا حضرت علی (ع) می‌فرماید: «اعیونی بورع واجتهاد و سداد» سعی کنید تقوا و ورع داشته باشید. در این راه تلاش کنید و استقامت داشته باشید. آنچه پیش رو دارید گزیده‌ای از سخنان آیت الله مصباح یزدی؛ در دفتر مقام معظم رهبری است که در سال ۸۷ ایراد کرده اند. بخش چهل و یکم آن را باهم می‌خوانیم:

در مطالب قبل حدیث شریفی را از امیرالمؤمنین (ع) در اوصاف شیعیان نقل کردیم و گفتیم شیعیان در رفتارشان آثاری ظاهر می‌شود و ویژگی‌های خاصی دارند از جمله خَاشِعاً قَلْبُهُ ذَاکِراً رَبَّهُ.

در قرآن کریم روی خشوع قلب، هنگام ذکر خدا، تلاوت قرآن، شنیدن آیات قرآن و نماز تکیه شده و در مقابل آن قساوت قلب ذکر می‌شود و از آن نکوهش شده است. در آیه ۱۶ از سوره حدید این دو مفهوم در مقابل هم قرار داده شده‌اند: أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَدر این آیه به صورت عتاب‌آمیزی مؤمنین را مورد مخاطب قرار داده: آیا هنوز وقت این نشده که دل‌های مؤمنین در مقابل یاد خدا خاشع باشد؟ سپس در ادامه می‌فرماید مثل آن کسانی نباشید که قبلاً کتاب به آنها داده شد - یهود و نصاری - ولی دل‌های آن‌ها قساوت پیدا کرد.

در این آیه در مقابل بسیاری از اهل کتاب که مبتلا به قساوت قلب شدند، از مؤمنین انتظار است که قلبشان خشوع پیدا کند. در سوره بقره درباره اهل کتاب، مخصوصاً بنی اسرائیل، می‌فرماید:؛ ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً؛ دل‌های شما بنی اسرائیل قساوت پیدا کرد و مانند سنگ سخت شد.

سپس در ادامه آیه توضیح می‌دهد که چگونه دل‌های بنی اسرائیل از سنگ هم سخت‌تر شد - این شامل امثال بنده هم می‌شود و اختصاص به بنی اسرائیل ندارد - وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ بعضی از سنگ‌ها گاهی شکافته می‌شوند و نهرهای آب از آن جاری می‌شود و حتی برخی سنگ‌هایی هستند که از خشیت الهی سقوط می‌کنند، اما دل‌های شما به همان حالت سختی باقی مانده است و به جای این‌که چشمه‌های آب از آن جاری شود روز به روز سخت‌تر و انعطاف ناپذیرتر می‌شود و هیچ حرفی در شما اثر نمی‌کند.

این همان است که می‌فرماید: وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ. شما مثل بنی اسرائیل نباشید که دل‌های‌شان سخت شد و دیگر هیچ انعطافی در آن پیدا نشد. در مقابل بنی‌اسرائیل از کسانی که دل‌های نرمی دارند و در برابر یاد خدا انعطاف و خشوع پیدا می‌کند، ستایش می‌کند؛ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُم یکی از علامت‌های مؤمنین که قلبشان قساوت ندارد و تحت تأثیر واقع می‌شود این است که وقتی نام خدا برده می‌شود، دل‌شان می‌لرزد؛ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ. وقتی قرآن تلاوت می‌شود بر ایمان آن‌ها افزوده می‌شود.

در جای دیگر، قرآن تأکید می‌کند؛ إِذَا تُتْلَی عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُکِیًّا؛ هنگامی که آیات الهی بر آنها تلاوت می‌شود، سجده‌کنان و گریان روی زمین می‌افتند. یعنی آن‌چنان انعطاف پیدا می‌کنند و احساس خشوع می‌کنند که لازمه آن این است که بدن‌شان بی‌اختیار روی زمین می‌افتد. علامت دلی که قساوت ندارد و نرم است این است که قرآن در آن نفوذ می‌کند و تحت تأثیر واقع می‌شود.

در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَی نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ۶؛ در این آیه دو دسته مردم را معرفی می‌کند؛ یک دسته کسانی که خدا سینه‌شان را در مقابل حق گشاده و فراخ قرار داده هستند. یعنی آماده پذیرش اسلام هستند و ظرفیت آن را دارند. ولی ما وقتی حرفی دربارة خدا و دین می‌شنویم، به هیچ عنوان آمادگی شنیدن آن را نداریم.

اگر هم بخواهیم بشنویم به ما فشار می‌آید، سینه‌مان در مقابل حرف حق، موعظه، و یاد مرگ تنگ می‌شود. حتی ممکن است انسان به آن حد برسد که وقتی اسم خدا را می‌شنود، خوشش نیاید!؛ وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ ۷؛ بعضی‌ها وقتی نام خدا برده می‌شود دلشان حالت اشمئزاز و نفرت پیدا می‌کند.

در ادامه آیه قبلی خداوند همین گروه را دسته دوم از انسان‌ها معرفی می‌کند و می‌فرماید: وای بر آن کسانی که دل‌های‌شان قساوت دارد و آمادگی برای شنیدن قرآن ندارند. ویژگی کسانی که آمادگی دارند این است که آلودگی ندارند، دلشان قساوت پیدا نکرده، وقتی آیات قرآنی را می‌شنوند موی بر اندامشان راست می‌شود تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُم ْ۸، پوست بدن آن‌ها دانه دانه می‌شود، البته به دنبال آن انفعال قلبی است. این حالت یک اثر فیزیکی نیست و صدای قرآن به صورت ظاهری بر بدن اثر نمی‌گذارد، بلکه منظور این است که قرآن در دل آن‌ها اثری می‌گذارد و انفعال قلبی ایجاد می‌کند. این حالت انفعالی، یک حالت ناگهانی است و زیاد هم دوام پیدا نمی‌کند. سپس می‌فرماید: بعد از اینکه این حالت برای آن پیدا شد؛ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَی ذِکْرِ اللَّهِ، سپس پوست‌های‌شان نرم می‌شود و دل‌های‌شان متوجه یاد خدا می‌شود و نرمش پیدا می‌کنند.

در این چند آیه که درباره قساوت قلب و خشوع قلب خواندیم عنایت خاصی است و قرآن اهتمام دارد که بگوید وقتی قرآن خوانده می‌شود، آنهایی که آمادگی دارند، یک حالت انفعالی در آن‌ها پیدا می‌شود و حالت پوست بدن آن‌ها تغییر می‌کند و وقتی از معانی قرآن متأثر می‌شوند خود را روی زمین می‌اندازند و اشکشان جاری می‌شود و به حالت سجده روی زمین می‌افتند؛ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُکِیًّا؛ و وَیَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ یَبْکُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعًا ۹. به حسب معنای ظاهری که از این آیه فهمیده می‌شود اینها وقتی روی زمین می‌افتند چانه‌های خود را روی خاک می‌مالند در حالی که می‌گریند، و شنیدن قرآن بر خشوع آنها می‌افزاید.

قرآن چنین فضایی را برای مؤمنین ترسیم می‌کند و انتظار دارد کسانی که قرآن را باور دارند و آن را حق می‌دانند چنین آثاری از آن ظاهر می‌شود. ولی متأسفانه کسانی که قرآن را می‌خوانند و توجهی هم به معنای آن ندارند انفعالی در آن پیدا نمی‌شود؛ بلکه به جای اینکه روی زمین بیفتند و بر خشوع آن‌ها افزوده شود، بر قساوت قلبشان افزوده می‌شود، وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا.

قساوت قلب و راه علاج آن

بعد از اینکه باور کردیم قرآن چنین چیزهایی را از مؤمنین انتظار دارد، ما چه کار کنیم که مقداری شباهت به مؤمنین پیدا کنیم؟ همچنین چه چیزی موجب قساوت قلب می‌شود؟ تا به وسیله پرهیز از آن قساوت قلب را مداوا کنیم و سعی کنیم با شناسایی آن چیزی که موجب رقّت قلب می‌شود خشوع قلب پیدا کنیم. قرآن این‌ها را گفته است برای اینکه به ما بفهماند که انتظار دارد ما اینگونه باشیم. گناه موجب قساوت قلب می‌شود.

خدا روح انسان را طوری ساخته که به هر چه توجه کند یک وابستگی نسبت به‌آن پیدا می‌کند و دلش می‌خواهد توجه بیشتری به آن کند. برعکس وقتی انسان از چیزی اعراض کند، نفرت به آن چیز در او شدیدتر می‌شود. مثال بارز آن را در همین خوردنیها می‌توان بیان کرد. مثلاً چیزهایی که انسان هیچ وقت نخورده وقتی برای اولین بار می‌خورد خیلی جاذبه ندارد، با اینکه شاید خیلی هم بدمزه نباشد. در این حال اگر تلقین شود که این خوراکی خیلی چیز خوشمزه‌ایست، وقتی چند بار خورده شد، انسان نسبت به آن علاقه‌مند می‌شود.

داستانی را سعدی نقل می‌کند: فردی در بازار عطرفروشان بغداد می‌گذشت. وقتی وارد بازار شد و بوی عطر مشامش را پر کرد بر زمین افتاد و بیهوش شد. طبیبی آوردند، او گفت این فرد چه کاره است؟ گفتند این دباغ است. گفت بلندش کنید و او را به محل دباغ‌ها ببرید. وقتی او را به آن‌جا بردند، همین که بوی دباغی (که بوی بدی هست) به دماغش خورد، به‌هوش آمد! مشام او به این بوی دباغی عادت کرده بود و بوی عطر را برنمی‌تابید! بنابر این یک ویژگی خاصی است که خدا در روح انسان قرار داده است، که وقتی انسان به یک چیزی خیره می‌شود و آن را تکرار می‌کند کم کم از آن چیز خوشش می‌آید و به آن عادت می‌کند و انس می‌گیرد

داستانی را سعدی نقل می‌کند: فردی در بازار عطرفروشان بغداد می‌گذشت. وقتی وارد بازار شد و بوی عطر مشامش را پر کرد بر زمین افتاد و بیهوش شد. طبیبی آوردند، او گفت این فرد چه کاره است؟ گفتند این دباغ است. گفت بلندش کنید و او را به محل دباغ‌ها ببرید. وقتی او را به آن‌جا بردند، همین که بوی دباغی (که بوی بدی هست) به دماغش خورد، به‌هوش آمد! مشام او به این بوی دباغی عادت کرده بود و بوی عطر را برنمی‌تابید! بنابر این یک ویژگی خاصی است که خدا در روح انسان قرار داده است، که وقتی انسان به یک چیزی خیره می‌شود و آن را تکرار می‌کند کم کم از آن چیز خوشش می‌آید و به آن عادت می‌کند و انس می‌گیرد، و اگر زیبایی داشته باشد کم‌کم شیفته آن می‌شود. کارهای خوب و بد هر دو همین‌طور است.

وقتی انسان گناه را تکرار می‌کند کم‌کم با آن انس می‌گیرد و دیگر به سختی آن را رها می‌کند؛ ان‌شاءالله در بین ما چنین کسانی نباشند. یک حدیثی را به نظرم در نهایه ابن اثیر در ذیل کلمه «ضراوه»؛ دیده‌ام که از پیغمبر اکرم (ص) نقل می‌کند که حضرت فرمودند: ان للخیر ضراوة کضراوة الخمر، کسانی که مسکرات را استفاده می‌کنند و کم‌کم به آن‌؛ معتاد می‌شوند وقتی به آن‌ها نرسد خمار می‌شوند. کسانی هم که کار خوب انجام می‌دهند و به آن عادت می‌کنند وقتی انجام آن ترک شود احساس ناراحتی می‌کنند. این واقعیتی است که خود ما هم وقتی یک کاری را چندین بار انجام می‌دهیم، در ابتدا ممکن است سخت باشد اما چند روز که انجام دادیم آسان و عادت می‌شود به گونه‌ای که اگر یک روز آن را ترک کنیم گویا گمشده‌ای داریم.

شیطان سعی می‌کند یک موانعی پیدا کند که کار خوب ترک شود. چند روز که ترک شد دوباره این عادت کم کم ضعیف می‌شود و از سر ما می‌رود. مجدداً اگر بخواهیم تکرار کنیم باید با سختی آن کار را شروع و تکرار کنیم تا عادت کنیم و آسان بشود. این خاصیت روح انسان است.

شاید این از مصادیق آیه شریفه باشد؛ کُلاًّ نُّمِدُّ هَؤُلاء وَهَؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّکَ ۱۱، هم کسانی که کار خیر می‌کنند و دنبال آخرت و رضای الهی هستند آنها را در راهی که انتخاب می‌کنند کمک می‌کنیم، و هم آنهایی که دنبال دنیا و کار بد می‌روند آنها را هم کمک می‌کنیم. آنهایی که کار خیر می‌کنند، کار خیر برایشان آسان می‌شود و راحت تر انجام می‌دهند به طوری که اگر ترک کنند ناراحت می‌شوند. آنهایی که راه بد را می‌روند نیز کمک می‌کند به طوری که به آن کار عادت می‌کنند، و آن را به راحتی انجام می‌دهند به طوری که اگر ترک کنند ناراحت می‌شوند.

این امداد الهی برای همه هست تا در هر مسیری که انتخاب می‌کنند سرعت بگیرند. اگر راه خوب را انتخاب می‌کنند، در راه خوب پیشرفت کنند و اگر راه بد را انتخاب می‌کنند، آن‌ها هم بتوانند پیشرفت کنند. این امتحان است و باید راه برای هر دو باز باشد. بهرحال قساوت قلب این‌گونه پیدا می‌شود که انسان نسبت به آیات الهی بی‌اعتنایی کند، و هنگامی که قرآن خوانده می‌شود، بنشیند گپ بزند، جوک بگوید، شوخی بکند، و از نرخ اجناس صحبت کند. خود قرآن دستور می‌دهد و می‌گوید: وَإِذَا قُرِیءَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُوا ْ۱۲: وقتی قرآن قرائت می‌شود، آرام بنشینید و گوش بدهید.

اما کسانی هستند که بی‌اعتنایی می‌کنند؛ اولین عیب این‌کار کفران نعمت است. زیرا خداوند وسیله‌ای فراهم کرده که دیگری قرآن را بخواند و من گوش کنم. ولی به جای این‌که از قرائت دیگری استفاده کنم، بی‌اعتنایی می‌کنم و مشغول صحب کردن در امور دنیا می‌شوم. یا مثلاً وقت اذان صدای مؤذن بلند می‌شود به جای این‌که برود نماز، آن وقت انسان به دنبال خرید و بازار و کارهای دیگر می‌رود و به یک بهانه‌ای از حضور در نماز خود را محروم می‌کند، این حرکت یک حرکت کفران‌آمیز و ناسپاسانه است و نتیجه آن این می‌شود که علاقه انسان به نماز و قرآن کم می‌شود.

وقتی امروز می‌توانست به راحتی به نماز جماعت برود، تنبلی کرد، فردا دیگر به راحتی نمی‌رود. اگر روزی خواسته باشد به نماز جماعت برود، خیلی باید به خودش فشار بیاورد تا خود را آماده کند. آمادگی روحی‌؛ انسان به همین نسبت در برنامه‌هایش به طور تصاعدی پیش می‌رود و چه در کار خوب و چه در کار بد، افزایش پیدا می‌کند.

طبعاً وقتی این در مسیر بد ادامه پیدا کرد حالات قلبی اعراض و بی‌اعتنایی شدت پیدا می‌کند و مواعظ خوب و قرآنی تأثیری نمی‌کند، اما اگر از مسیر خوبی رفته باشد، وقتی دید صدای قرآن را می‌شنود دو زانو مؤدب می‌نشیند و خوب گوش می‌دهد، بعد سعی می‌کند که حالش را مساعد مضمون آیه قرار دهد و مثل این‌که الان در جایی نشسته که جبرئیل قرآن را بر پیغمبر تلاوت می‌کند و او هم گوش می‌کند.

هر قدر این‌گونه توجه بیشتر شود، تمرکز بیشتر می‌شود، و به دنبال آن اثر قرآن در روح انسان بیشتر شده و به علاقه او نیز افزوده می‌شود.همه ما می‌دانیم که حتی آهنگ قرآن هم نعمت است. چه بسیار انسان‌هایی که در اثر شنیدن صدای قرآن به اسلام جذب شدند. خدا قرآن را این‌قدر با برکت خلق کرده که حتی صدایش هم برای کفار جاذبه دارد و لذا سفارش شده که قرآن را به صوت خوب بخوانید در احوالات حضرت سجاد (ع) نقل شده که ایشان قرآن را در خانه با صدای خوب و بلند می‌خواندند، از پنجره صدای ایشان شنیده می‌شد. سقاهایی بودند که مشک آب روی دوششان بود و از این مسیر عبور می‌کردند، به آنجا که می‌رسیدند جاذبه صدای امام زین العابدین (ع) آنها را جذب می‌کرد، می‌ایستادند، و به قرآن خواندن حضرت گوش می‌دادند. آن‌قدر می‌ایستادند که قطره، قطره از مشک‌های آب می‌چکید، به طوری که وقتی از آن‌جا می‌رفتند مقدار زیادی از مشک‌شان خالی شده بود ۱۳. جاذبه صوت قرآن آن‌ها را این‌گونه میخ‌کوب می‌کرد.

حال اگر مفهوم آن را درست درک کنیم و ذهن ما با آن انس پیدا کند و قلب ما با مفاهیم قرآن آشنا شود دیگر نمی‌توانیم آن را رها کنیم. بنابراین برای اینکه ما مبتلا به قساوت نشویم باید سعی کنیم حتی المقدور مبتلا به گناه نشویم. گناه اعراض از خدا و کلام او است. وقتی آدم علاقه‌ای به خود خدا ندارد، کلامش را هم اهمیت نمی‌دهد.

دیگر تحت تأثیر آن واقع نمی‌شود و تمرکز پیدا نمی‌کند. انسان از چیزی که خوشش می‌آید روی آن تمرکز می‌کند. در روانشناسی آزمایش‌هایی کرده‌اند که گاهی کسانی از چیزهایی که خوشش نمی‌آید اگر نام آن چیز روی تخت سیاه نوشته می‌شود آن را نمی‌بینند، درحالی که قبل و بعد آن را می‌بیند. این تجربه‌های عینی روانشناسی در آزمایشگاه است.

قرآن نعمت عظیمی است؛ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ، آن‌چنان خدا این قرآن را زیبا، خوش آهنگ و دارای معانی جذاب قرار داده که مو بر اندام انسان راست می‌شود. ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَی ذِکْرِ اللَّهِ؛، دل‌ها نرم می‌شود، توجه به یاد خدا پیدا می‌کند و این دل که متوجه خدا می‌شود، دیگر آن را قساوت نمی‌گیرد. اما وقتی نسبت به کلام خدا، دستورات خدا و احکام خدا بی‌اعتنایی کرد، کم‌کم طوری می‌شود که از شنیدن قرآن هم خسته می‌شود و دلش نمی‌خواهد بشنود. آن وقت انسان به آنجا می‌رسد که: وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ.؛ بهرحال بین ذکر خدا و خشوع قلب یک رابطة تنگاتنگی وجود دارد.

رابطه بین خشوع و یاد خدا

از آیاتی که قرائت شد این رابطه مشهود است. مثل أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ؛ آیا وقت آن نشده که دل‌ها در مقابل یاد خدا خشوع پیدا کند؟ و یا أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ تا بعدش که می‌فرماید فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ اللَّهِ، بین قساوت قلب و نفرت از یاد خدا و قرآن و کلام خدا هم نیز یک رابطه‌ای است اینجا هم ملاحظه می‌فرماید خَاشِعاً قَلْبُهُ ذَاکِراً رَبَّهُ، شاید اصلش ذَاکِراً رَبَّهُ خَاشِعاً قَلْبُهُ بوده است. در نقل‌ها تقدم و تأخرها کم نیست. بهرحال هر کدام که باشد رابطه بین خشوع قلب و یاد خدا را می‌رساند.

خشوع فقط در مقابل خداوند

هر نوع خشوعی مطلوب نیست کسانی هستند که قلبشان ضعیف است و هر حادثه‌ای که اتفاق می‌افتد زود متأثر می‌شوند. این هنر نیست، این حالت بچگانه است. آن‌که مهم است این است که انسان قلبش در مقابل یاد خدا و کلام خدا خاشع باشد، نه در مقابل هر چیز دیگر. انسان در مقابل بعضی چیزها، مثل دشمن، باید محکم بایستد و هیچ خمی به ابرو نیاورد و هیچ اثر انفعالی از خود نشان ندهند.

آنجایی که دشمن می‌خواهد از تأثر انسان سو استفاده کند باید خیلی خونسرد باشد و با لب خندان اظهار شادی هم بکند. در مقابل یاد خدا، انسان باید متأثر بشود ولی در بسیاری از جاهای دیگر باید قرص و محکم ایستاد به طوری که احساس نشود که تأثری در ما پیدا شده است. آنچه که مهم است شجاعت و قوت قلب و صلابت انسان است در مقابل کسانی که می‌خواهند آدم را بشکنند. اما انسان باید در مقابل یاد خدا، یاد قیامت و یاد نعمت خدا از شوق بگرید و در مقابل یاد عذاب خدا نیز از خوف بگرید یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا ۱۴؛ هم از سر خوف و هم از سر طمع و امید حالت خشوع داشته باشد.

۱؛ حدید ،۱۶.

۲؛ بقره، ۷۴.

۳؛ همان.

۴؛ انفال: ۳.

۵؛ مریم: ۵۹.

۶؛ زمر: ۲۳.

۷؛ زمر: ۴۶.

۸؛ زمر: ۲۴.

۹؛ کهف: ۱۱۰.

۱۰؛ اسراء :‌۸۳.

۱۱؛ اسرا: ۲۱.

۱۲؛. اعراف / ۲۰۴.

۱۳؛. ر. ک: الکافی، ج ۲، ص ۶۱۶، باب ترتیل القرآن بالصوت الحسن؛ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ص) أَحْسَنَ النَّاسِ صَوْتاً بِالْقُرْآنِ وَ کَانَ السَّقَّاءُونَ یَمُرُّونَ فَیَقِفُونَ بِبَابِهِ یَسْمَعُونَ قِرَاءَتَه.

۱۴؛ . سجده / ۱۶.

کد خبر 5773748 سمانه نوری زاده قصری

دیگر خبرها

  • ماجرای جاذبه صوت قرآنی که امام سجاد(ع) قرائت می کردند
  • جشن عبادت ۶۰ دختر نونهال همدانی
  • بهادری‌جهرمی: کاهش مالیات ارزش افزوده کالاهای اساسی و دارو
  • رژه نیروهای مسلح در کرمان زیر باران رحمت الهی
  • تخریب بقیع؛ اهانت به آیات الهی
  • فتح مطلق در راه است
  • آیت‌الله جوادی آملی: وعده صادق طلیعه فتح است
  • پیام آیت الله جوادی آملی در پی حمله موشکی ایران به اسرائیل
  • آیت‌الله جوادی‌آملی:‌ عملیات مقتدرانه علیه رژیم صهیونیستی طلیعه فتح است/ این دلیری و سلحشوری را به همه مردان و زنان ایران تهنیت عرض می‌کنم/ از ذات اقدس الهی مسالت می‌کنم این نظام اسلامی را از هر گزندی حفظ نماید
  • واکنش آیت‌الله العظمی جوادی آملی به عملیات «وعده صادق»: این طلیعه فتح است