دانشمند ایرانی که گوگل را به احترام وادار کرد/ خیام و محبوبیتی به پهنای جهان
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۹۸۱۹۰۴
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، خیام اخترشناس و نویسنده ایرانی بود که در ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ در شهر بزرگ و تجاری نیشابور متولد شد. وی ستارهشناس، نویسنده، شاعر و ریاضیدان ایرانی است و در ایران بیش از همه به خاطر دستاوردهای علمیاش شناخته میشود.
با این حال خوانندگان انگلیسی زبان بیشتر او را از طریق ترجمه مجموعه رباعیات (یا کواترین) میشناسند، اثری که در سال ۱۸۵۹ با عنوان «آثار خیام، شاعر-اخترشناس ایرانی» منتشر شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گوگل هر ساله به افتخار این دانشمند بزرگ در ۱۷ کشور جهان با نشان دادن تصویر خیام و مهمترین دستاوردهای او، لوگوی خود را به انیمیشن اختصاصی یا دودل (Doodles) خیام تغییر میدهد. به تغییر موقتی لوگوی اصلی گوگل در صفحه اصلی که در مناسبتهای ویژه مانند زادروز افراد سرشناس، سال نو، تعطیلات خاص به جای لوگوی اصلی به کار میرود، گوگل دودل گفته میشود. با این حال این شاعر و دانشمند در طول عمر خود، همیشه مورد محبت قرار نگرفته است. در ادامه بخشی از داستان زندگی او را میخوانید:
زندگی با طعم تحصیل
پدر خیام، ابراهیم خیام، فردی ثروتمند بود. نام مادر وی جایی ذکر نشده است. ریشههای خاندان او هنوز هم مشخص نیست، اما برخی از نویسندگان معتقدند که پدر عمر با تجارت و ساخت چادر، امرار و معاش میکرد، زیرا نام خانوادگی او به معنی چادر ساز یا خیمه دوز است. فرهنگ لغت معین دو معنی خیمه دوز و خیمه فروش را برای عنوان خیام آورده است. هر چند خانواده خیام مسلمان بودند، اما پدر او در این زمینه چندان سختگیر نبود و طولی نکشید که «ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان سالاری» ریاضیدان، دانشمند زرتشتی و از برجستهترین شاگردان ابنسینا را به خدمت گرفت و مأموریت تدریس عمر را به او سپرد.
بدین ترتیب خیام تحصیلات کاملی در رشتههای علوم، فلسفه و ریاضیات کسب کرد. در سال ۱۰۶۶، هنگامی که خیام تولد ۱۸ سالگی خود را جشن میگرفت، پدرش ابراهیم دار فانی را وداع گفت. فقط چند ماه بعد معلمش نیز درگذشت. این وقایع نشانگر پایان دورهای از زندگی این دانشآموز جوان بود. او پس از تنظیم امور خانواده، به حرکت خود ادامه داد و زادگاه خود را ترک کرد.
ظهور یک دانشمند
خیام به یکی از کاروانهای رایج آن زمان پیوست و در سفری سه ماهه از نیشابور عازم شهر سمرقند، که هم اکنون جزئی از خاک ازبکستان است، شد. او در سمرقند، با حمایت یکی از دوستان پدرش به نام ابوطاهر که قاضی ارشد در این شهر بود و استعداد خارق العاده خیام در اعداد را میدید، رسالههایی را درباره حساب، جبر و واکاوی ریاضی در موسیقی به رشتهی تحریر درآورد. احتمالاً به دلیل ارتباط خیام با ابوطاهر، شمس المُلک حاکم سمرقند با او آشنا شد. طبق برخی گزارشها شمس المُلک به او نهایت احترام را نشان میداد تا حدی که خیام را در بارگاهش کنار خود مینشاند.
احتمالاً در سال ۱۰۷۳ میلادی هنگامی که پیمان صلح بین سلطان ملک شاه، که پیشتر به این قلمرو حمله کرده بود، با شمس المُلک منعقد شد، خیام در دربار حاکم سمرقند حضور داشت. خیام در سن ۲۶ سالگی به خدمت ملک شاه سلجوقی درآمد و سلطان از او دعوت کرد تا به مرکز ایران بازگردد، رصدخانهای را در اصفهان بسازد و تقویم فارسی را اصلاح کند.
آغازی بر تقویم جلالی
او ۱۸ سال در جغرافیای ایران امروزی زندگی کرد. گفته میشود خیام در این ایام حقوق بسیار خوبی دریافت میکرد و از سبک زندگی ممتازی برخوردار بود. خیام در طول ایام موفق شد یک سال (یک سال اعتدالی) را با دقت قابلتوجهی اندازهگیری کند. او با بازنویسی تقویم، اولین روز سال در لحظه دقیق عبور از مرکز خورشید در اعتدال شب و روز را تعیین کرد. سلطان سلجوقی تقویم خیام را با عنوان تقویم جلالی، در ۱۵ مارس ۱۰۷۹، یعنی زمانی که خیام ۳۱ ساله بود، به عنوان تقویم رسمی کشور اعلام کرد. همچنین گفته میشود که خیام مدلهایی ساخته است که تئوری گردش زمین را در محور خود نشان میدهد.
زمان مبدأ تقویم جلالی، سال جلوس ملکشاه بر تخت سلطنت بود و اختلاف آن با تقویم هجری خورشیدی ۴۵۷ سال است. تقویم جلالی با تغییراتی از جمله در مبدأ و طول ماهها در قالب تقویم هجری شمسی از سال ۱۳۲۹ قمری در ایران به کار رفت و سپس با تغییراتی در قالب تقویم هجری شمسی در سال ۱۳۰۴ هجری شمسی به تصویب مجلس شورای ملی به تقویم رسمی ایران تبدیل شد. طبق بیوگرافیهایی که توسط افراد هم دوره خیام نوشته شده از او به عنوان فردی یاد میشود که دانش و دستاوردهای علمیاش در زمان خود بینظیر بوده است.
خیام پس از چند بار خواندن، هر کتابی آن را به خاطر میسپرد و هنگامی که کتاب را به صاحبش پس میداد، میتوانست آن را از روی حافظه خود با شباهت چشمگیری بنویسد. وی همچنین یک ریاضیدان بسیار ماهر بود، و آثار ریاضی باقیماندهاش شامل نظریاتش در حوزه جبر، معادلات درجات اول و دوم و سوم، هندسهی اقلیدسی و خطوط متوازی و آرایش مثلث شکل بسط دوجملهای و ... مؤید این موضوع است.
زندگی به سبک شاعران دانشمند
خیام در طول زندگی سلطان ملک شاه با حکومت وقت ارتباط بسیار خوبی داشت، اما اقبال او پس از به قدرت رسیدن جانشین سلطان ملک شاه یعنی سلطان سنجر به پایان رسید. سلطان سنجر چندان به فردی مانند خیام علاقهای نداشت. البته گفته میشود زمانی که سنجر هنوز کودک بود، خیام به او بیاعتنایی کرد و این باعث شد که سلطان آینده هرگز خیام را نبخشد. با مرگ ملک شاه، خیام از بارگاه پادشاهی رانده شد و بودجه رصدخانه در نهایت قطع شد. وی سپس به زیارت مکه رفت و از بغداد بازدید کرد. در بازگشت از آنجا عازم نیشابور شد و آنجا کنج عزلت برگزید.
خیام در میان سایر فعالیتهایش، به دلیل سرودن اشعاری منحصربهفرد، شناخته میشود. رباعیات او نخستین بار در سال ۱۸۵۹ توسط ادوارد فیتزجرالد از فارسی به انگلیسی ترجمه شدند. این اشعار ضمن داشتن گوشه چشمی به پسزمینههای زمانه و مذهب، به توجه بر لذتهای زندگی معطوف هستند. خیام از نظر قالب شعری، بهکارگیری کلمات و اصطلاحات در میان شعرای هم عصر خود شبیه به هیچ کس نیست و با تمرکز بر بیاعتباری دنیا و ناپایداری هستی، با زبانی گزنده بر زاهدان ریاکار میتازد.
برخی از محققان معتقدند که نویسندگان و شعرای پس از او، اشعاری را با نام خیام منتشر کردهاند. آنها برای اثبات ادعای خود دلایلی همچون نامتناسب بودن برخی اشعار با پیکره کلی آثار خیام را قید کردهاند.
آرمیده در بستری از شکوفهها
خیام در سن ۸۳ سالگی و در ۱۲ آذر ۵۱۰ در نیشابور درگذشت. نظامی عروضی شاعر و نویسنده هم عصر خیام، میگوید عمر عادت داشت بگوید: قبر من در جایی خواهد بود که شکوفههای درختان سالی دو بار روی من میریزند. هنگامی که عروضی حدود چهار سال پس از مرگ عمر از نیشابور بازدید کرد، به دنبال قبر خیام گشت و آن را دقیقاً در همان جایی یافت که خودش پیشبینی کرده بود. طبق روایت وی، شکوفهها کاملاً سنگ قبر او را پوشانده بودند.
خیام نیشابوری بزرگ دانشمند ایرانی توانست همچون سایر نوابغ ایرانی، آوازهای به قدمت تمدن ایران در جهان پیدا کند. کسی که از شرق تا غرب؛ از اروپا تا آمریکا و خاور دور را درنوردید و توانست جایی در دل مردم ملتهای مختلف پیدا کند و امروز از این دانشمند بزرگ در همایشهای مختلف علمی به عنوان یک دانشمند جریان ساز و خلاق یاد میشود.
منبع: آنا
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: تقویم فارسی خیام نیشابوری تقویم جلالی گفته می شود ملک شاه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۹۸۱۹۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاهنشاه آریامهر حقوق دهخدا را قطع کرد / بازجویی هایی که به مرگ رئیس دانشگاه تهران منتهی شد / سرگذشت غم انگیز سیاستمدار میانهرو و ادیب دانشمند
فروزان آصف نخعی: کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، یکی از دو کودتای ننگین تاریخ معاصر ایران زمین است که هر دو توسط خاندان پهلوی پدر و پسر صورت گرفت. کودتایی که علاوه بر نیروهای سیاسی اغلب فرزانگان این کشور از جمله اندیشمندان این سرزمین را همچون علی اکبر دهخدا، به مسلخ برد و نشان داد دمکراسی و شبه مدرنیته شاهنشاهی، با فرزانگانش چگونه سرناسازگاری گذاشته است.
لغت نامه و امثال و حکم مهمترین پروژه دهخدا
علی اکبر دهخدا معروف به دخو (نام مستعار او در نشریه؛ مخفف دهخدا) شاعر، طنزپرداز، روزنامه نگار، و مبارز سیاسی بود که فعالیت اش را از دوره قاجار آغاز و در دوره محمدعلی شاه مجله صوراسرافیل را منتشر کرد. صور اسرافیل به دلیل انتشار مقالات انتشار مقالاتی علیه استبداد شاه پس از ۱۳ ماه توقیف وسردبیر آن جهانگیرخان صوراسرافیل به دستور محمدعلی شاه اعدام شد.
پس از آن دهخدا به سوئیس رفت و سه شماره دیگر از صوراسرافیل را در آنجا منتشر کرد. با سقوط سلسله قاجار، و روی کارآمدن پهلوی، دهخدا به ایران بازگشت و تا سال ۱۳۱۱ چهار جلد از «امثال و حکم» را منتشر کرد. بازگشت دهخدا به ایران همزمان با آغاز مشروطیت بود. دهخدا از دست پروردگان شیخ هادی نجمآبادی محسوب میشود که در جنبش مشروطه نقشی مهم ایفا کرد. دهخدا در بیان خاطرات خود، «تربیت عقل» خویش را به شیخ هادی «طائب ثراة» نسبت داده است و او را همراه دو مربی دیگر خود، «وجودی استثنایی» خواندهاست.
پس از پایان نخستین جنگ جهانی، دهخدا از فعالیتهای سیاسی کناره گرفت، و در دورهی پادشاهی رضاشاه به کارهای علمی، ادبی و فرهنگی پرداخت. در این دوره است که او به عنوان سیاستمداری میانه رو وارد میدان سیاست ایران می شود. او از جمله روشنفکران صاحب نامی است که با مشی ای میانه، یک پا در قدرت و یک پا در میان مردم داشت و تلاش می کرد منافع ملی را همواره حفظ کند. از این رو در سال ۱۳۰۶ مدرسهٔ سیاسی به مدرسهٔ عالی حقوق و علوم سیاسی تغییر نام یافت، مسئولیت ریاست آن را علیاکبر دهخدا به عهده گرفت. در سال ۱۳۱۴ به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد. از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی را تا سال ۱۳۲۰ به عهده داشت. در این سال از خدمات دولتی بازنشسته شد و یکسره به کار لغتنامه پرداخت.
عیادت دهخدا از دکتر مصدقدر همین دوران بود که در جواب استفسار دوستان که چرا شعر و نثری به سبک آنچه در صور اسرافیل منتشر میکرد نمیسراید و نمینویسد، میگفت: «در این زمانه بسیارند کسانی که حاضرند وقت و نیروی خود را صرف شعر گفتن و مقاله نوشتن و طبع و نشر آنها در روزنامهها و مجلات کنند، ولی شاید کمتر کسی باشد که بخواهد و بتواند با تألیف آثاری مانند امثال و حکم و لغتنامه وظیفهای دشوار و خستهکننده و طاقتسوز ولی واجب را تحمل کند.» در نخستین کنگره نویسندگان ایران در تیر ماه ۱۳۲۵ دهخدا در هیئت رئیسه شرکت داشت. در همان سال از جمله نویسندگان و اهل فرهنگی بود که بیانیه صلح استکهلم را امضاء کرد.
مهمترین پروژه دهخدا، کار بر روی «لغت نامه » است. پروژه ای که عمر گرانقدرش را برای تدوین آن صرف کرد. بنا بر روایت های تاریخی و به نقل از موسسه دهخدا، «دهخدا کار تالیف لغت نامه را به تنهایی و در خانه خود انجام می داد و نتیجه تحقیقات و پژوهش هایش را بر روی برگه هایی یادداشت می کرد. پس از آن که بیش از دو میلیون برگه یادداشت جمع شدند، دهخدا به این فکر می افتد که این برگه ها را در قالب کتاب چاپ کند. با این حال سرمایه ای برای این کار نداشت.»
به نظر می رسد فرزانگی، و عدم وابستگی به رانت قدرت، گریبانش را می فشرد به نحوی که به دلیل فقدان سرمایه قادر به انتشار تنها یک جلد از لغتنامه شد. «دهخدا با رنج زیاد، اندک سرمایه ای جمع و اولین جلد لغت نامه اش را در سال ۱۳۱۹ منتشر کرد. او در سال ۱۳۲۰ از مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی بازنشسته شد و همچنان در تلاش برای کسب سرمایه جهت چاپ جلدهای دیگر لغت نامه بود.»فقدان سرمایه لازم، باعث شد، و ثروت تمام زندگی اش را به مجلس شورای ملی وقت بسپارد: « او در سال ۱۳۲۴ میلیون ها برگه ای را که حاصل تحقیقاتش در گردآوری لغت نامه بود، به ملت ایران هدیه کرد و آن را به مجلس شورای ملی سپرد.»
پاداش روشنفکر ادیب و مسئول، زندان و قطع حقوق
او از جمله روشنفکران صاحب نامی است که با مشی ای میانه، یک پا در قدرت و یک پا در میان مردم داشت و تلاش می کرد منافع ملی را همواره حفظ کند. فراستخواه در کتاب کنشگران مرزی، دهخدا را نیز در زمره کنشگران مرزی تحلیل می کند. موسسه لغت نامه از نظر فراستخواه و مسئولیت هایی که او در زندگی خود برعهده داشته ، «عملکردی است در فضای واسط میان دستگاه حکمرانی، از یک سو و حیات مدنی و فکری و فرهنگی و اجتماعی جامعه از سوی دیگر. صص ۳۲ و ۲۲۰» یکی از مهم ترین سرفصل های زندگی دهخدا، همراهی او با دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی شدن نفت ایران است.
او که خود به زبان و ادب پارسی علاقه و اهتمام داشت، مسئولیت روشنفکری و نقد قدرت و ظرفیت سازی و اصلاح آن به همراه اصلاح جامعه، باعث می شد تا از اوضاع و احوال روزگار خود غافل نشده و به حوزه سیاست وارد شد. یکی از فرازهای روشن زندگی دهخدا حمایت از محمد مصدق در دوران نخست وزیری اش است. این دوستی برای او هزینه سنگینی نیز به همراه داشت. شفیعی کدکنی در دهمین مراسم بزرگداشت علی اکبر دهخدا گفت : « در حق دهخدا کوتاهی کردهایم، دهخدا چوبِ همکاری و دوستی و عشقش به دکتر محمّد مصدّق را میخورَد و هنوز هم میخورَد.»
در وقایع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق، علی اکبر دهخدا دستگیر و مورد بازجویی های فراوان قرار گرفت و دچار لطمات فراوان شد. حقوق بازنشستگی دهخدا قطع و از سخنرانی و فعالیت در مجامع عمومی منع شد و هرچند وقت یک بار جهت پاسخ دادن به برخی سوالات به شهربانی احضار می شد.
محمد دبیرسیاقی پژوهشگر موسسه دهخدا می نویسد: «آخرین بار در ۲۵ مهر ۱۳۳۲، او را به دادستانی دعوت کردند، و پس از ساعت ها معطلی و پاسخ به سوالات تکراری، رنجور و خسته او را به منزل بازگرداندند و در هشتی منزل رها کردند. پیر فرسوده از حال برفته بی آگاهی اهل خانه، ساعت ها نقش بر زمین بماند تا خادمی که برای ادای فریضه صبح برخاسته بود، کالبد فسرده اش را به درون حمل کرده و اهل خانه را آگاه ساخته تا تیمارداری وی کنند.» دهخدا بعد از این واقعه با ابتلا به سینهپهلوی شدید، سرانجام در هفتم اسفندماه سال ۱۳۳۴ زندگی را بدرود گفت.
محمدرضا شفیعی کدکنی و علی اکبر دهخدا
پهلوی دوم به دلیل همراهی دهخدا با مرحوم مصدق، او را آنگونه نقره داغ کرد که سرمشقی برای دیگر متفکران این مرزو بوم باشد. اندیشمندی که سال ها عمر خود را صرف عظمت ایران و ایرانیان کرده بود. به همین دلیل است که کدکنی در پیامی به دهمین مراسم بزرگداشت علی اکبر دهخدا در باره اش می گوید:«بنده بارها و بارها هم اندیشیدهام و هم گفتهام و شاید هم نوشته باشم که در قرن بیستم کسانی که مفهوم ایران را به لحاظِ فرهنگی حفظ کردهاند و گسترش دادهاند و مایهٔ بقاء و استمرار و جاودانگی آن شدهاند، افرادی هستند که ما در کنار بزرگانِ قدیممان امثال فردوسی و نظامی و سعدی و حافظ باید برایشان احترام قائل بشویم و به تناسبِ خدماتی که به فرهنگِ ملّیِ ما کردند، سپاسگزارِ آنها باشیم تا جامعه بداند که ملّتِ ایران قدرشناس پاسداران فرهنگِ ملّیِ او هستند.فکر میکنم اگر معدل همه کوششهایی که در این قرن در جهت پاسداری از فرهنگ ملّی ما انجام شده است گرفته بشود، علیاکبر دهخدا بالاترین جایگاه را در این برآورد حتماً دارد.»
این گفته کدکنی، برای دانشجویان و استادان رشته ادبیات فارسی، علاوه بر امثال حکم، و لغت نامه، یادآور برخی دیگر از ۲۰ اثر مهم دهخدا از جمله تصحیح دیوان منوچهری، تصحیح دیوان حافظ، تصحیح دیوان سید حسن غزنوی، تصحیح دیوان مسعود سعد، تصحیح دیوان سوزنی سمرقندی، تصحیح دیوان فرخی سیستانی، تصحیح دیوان ابن یمین، تصحیح لغت فرس اسدی، تصحیح صحاح الفرس، تصحیح یوسف و زلیخا و ...است . از این رو است که می گوید: « دهخدا اگر به فرهنگِ دیگری تعلّق داشت، مردم آن فرهنگ، هرقدر هم عقبافتاده بودند، بیشتر از این که ما نسبت به او احترام قائلیم، احترام قائل میشدند. ما در حق دهخدا کوتاهی کردهایم و نسلهای اکنون و آینده باید جبران این کوتاهی ما را بکنند. دهخدا چوبِ همکاری و دوستی و عشقش به دکتر محمّد مصدّق را میخورَد و هنوز هم میخورَد.»
بیشتر بخوانید:
ریشه های عشق در زندگی گرایی ایرانیان / بدیو: عشق در آثار کگور در زندگی رخ می دهد پیام های کاهش شرکت در نماز جمعه حجت الاسلام صدیقی در محاصره نظامی کشور، تندروها به حفظ ایران نمی اندیشند / تندروها به تغییر نظام دامن می زنند / مصلحتی بالاتر از حفظ آبروی اسلام در جهان نیست بیایید روزنهگشایی کنیم، خود به گشایش روزنهای منتهی شد216216
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899118