پیشنهاد رشوه به اسکورت «پوتین» در اصفهان
تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۴۵۸۶۶
اگر به بچههای خودمان بزنیم آنوقت تکلیف چیست؟ حتماً بچههایمان را به گروگان گرفتهاند که جواب بیسیم هایشان را نمیدهند. علی جلوتر از همه به راه میافتد....
به گزارش شریان نیوز،آیینه تشبیه را وسعت حضورت نیست که خورشید جمالت دیبای زرین خود را به طبیعت زمستانی قلبــم گسترانیده است.حکایت حضورت برای من یادآور صبحی است که از خواب سیاهی برمیخیزم و پژمردگی درونم به نگاه مهربانت خیس میخورد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ای باغ آرزوهایم؛ عاشقم و جز نام زیبایت ترجمانی برای عشق نمیبینم.خواستم به ثنایت شعر بسرایم دیدم قافیهها همه در آغاز میآیند و وزن از اشعـارم گریزان است بهراستی قامت موزون تو شعـر مرا چنین بیوزن کرده است و البته خوب میدانم هر مضمونی که به ذوق بیارایم حکایتی از بهشت روی توست .خواستم این نوشته را به خط خوش بنویسم دیدم زیباترین خط را تو به ابروان داری .
نوشتن نیکو صنعتی است اگر با فاء نامت آغاز و تا دال آن بخرامد. کاش نوشتن نمیدانستم و فقط با تو حرف میزدم ای خوبترین : پیشهی من سوختن و عاشقی و راز نهان گفتن است و شاید پیشه تو دمبهدم دیدن اشک من است. ای همه دردهایم ؛ از تو درمان نمیخواهم که درد تنها سرمایهی من در این آشفتهبازار است. تنها آرزویی که منتپذیر آنم خاموشی هر صدایی جز نغمه دلنشین توست. صدای جنگ گاهی به گوش میرسد، اما کل مرز کشورم آرامآرام. هرکسی دنبال زندگی خود است، اما من ماندهام با چندین سال زندگی مشترک و سالهای سال عشق و دوری، آن روز که اولین عاشقانهات را با اولین نگاهت هدیه به چشمانم کردی، عهد دیگری بستی، اما گویا تو عاشقتر بودی، و رفتی به عشقت رسیدی.و عهدت با من را نکند به فراموشی سپردی.
و من ماندم و کولهبار کولهبار غم و اندوه جدایی و دوری. این رسم یک زندگی مشترک نبود. اما انگار تو رسم و رسومات را فراموش کردی عزیز دلم. و رفتی و من را با مرواریدهای باغ زندگیات تنها گذاشتی. حالا بعد از چندین ماه میخواهم بنویسم، از آخرین دیدار، از آخرین نگاه و از روز وصلمان. از عاشقانههایمان تا آن روز که به هم رسیدیم و فصل جدیدی از زندگی مشترکمان را شروع کردیم.
همسر شهید علی دوست زاده امروز نگاهی مختصر از همسر مدافع وطنش برای خوانندگان فرهیخته مشرق دارد.
**: خانم دوست زاده لطفاً از ابتدای شروع زندگی مشترکتان برای خوانندگان ما بفرمایید؟
همسر شهید: علی پسردایی مادرم بود؛ اما تا قبل از شب خواستگاری ما همدیگر را ندیده بودیم. به خاطر اینکه هرکدام از ما در یک شهری زندگی میکردیم که فاصلهی آن تا شهر دیگری شصتوپنج کیلومتر بود. عروسی پسرعمهام بود و من به همراه خانوادهام به بجنورد رفتیم. در عروسی مادر علی من را بعد از مدتها دید و همانجا هم پسندید و بهمحض اینکه از عروسی برمیگردند پیشنهاد من را به علی میدهند. بعد از عروسی علی و خانوادهاش به زیارت امام رضا (ع) میروند. آن روزهای طلایی زندگی علی، در نیمههای ماه رجب در حال رقم خوردن بود.
علی از امام رضا (ع) میخواهد: فردا شب که به خواستگاری من میآیند همان دختری باشد که مد نظرش است. فردا شب وقتی طبق رسم و رسومات من با سینی چایی وارد پذیرایی شدم، علی همان موقع استجابت دعایش را در همان نگاه اول گرفته بود. مثل همهی آنهایی که فصل جدید زندگیشان را میخواهند شروع کنند و حرفهای نگفته زیاد دارند، من و علی هم برای همان حرفهای نگفته به اتاق رفتیم.
علی ب بسمالله را هنوز نگفته بود که از کار هنوز نرفتهاش شروع کرد. گفت: من در زندگی مادی هیچچیزی ندارم. برای نیروی انتظامی ثبتنام کردهام و اگر خدا بخواهد باید مهرماه برای آموزشی بروم. از مشکلات زندگی با یک نظامی گفت؛ اما من آن شب انگار آن مشکلات را نشنیدم. پلیس برای من همان تداعی را داشت که در فیلمهای سینمایی دیده بود. پلیس صبح تا ظهر با یک دنیا هیجان در اداره بود و ظهر تا فردا صبح همراه خانوادهاش در حال گشتوگذار! اما آن زندگی که در خیالات من بود فقط برای فیلمها بود و تا واقعیت فرسنگها فاصله داشت. همیشه سر نمازهایم از خداوند شخصیتی مثل علی را میخواستم؛ و حالا با دیدن علی حس میکردم تمامی دعاهای شب و نیمه شبم مستجاب شده است. برایم پول در درجهی چندم زندگی بود. درجهی اول زندگی ایمان و خداترسی همسر آیندهام بود که این خصوصیت در لحظهلحظهی زندگی علی جاری بود.
**: چندتا بچه دارید؟ ارتباط علی آقا با بچهها چه طور بود؟
همسر شهید: علی عجیب بچه دوست بود. امیر پسر بزرگم حالا سیزده سالش است. تا علی خانه بود من اصلاً نمیدانستم که بچهدارم. پدر و پسر با هم بازی میکردند، بیرون میرفتند و خلاصه وقت همدیگر را پر میکردند. بچهی دومم هفتماهه به دنیا آمد، هنوز چشمانش را به این دنیا باز نکرده بود که چند دقیقه بعد برای همیشه ما را تنها گذاشت. از دست دادن بچهی چند دقیقهایمان را برای علی از پشت تلفن گفتم. علی بدون آنکه پاسگاه را به جانشینش تحویل بدهد به سمت بجنورد راه افتاد. وقتی رسید مثل بچهی سه چهار ساله گریه میکرد. اول ماه محرم بود. همراه گریههایش میگفت: بچهام فدای امام حسین (ع) باشد.
یک سال بعد دخترم را باردار شدم. وقتی خبر دختردار شدنمان را از پشت تلفن دادم، میخواست از خوشحالی پرواز کند. تا دخترم مهدیه دنیا بیاید شادترین روزهای زندگیاش را سپری کرد. وقتی مهدیه دنیا آمد علی مثل همیشه نبود. در مرز مأموریت بود. بعد از شهادتش دوستانش تعریف کردند وقتی مهدیه دنیا آمد کل پاسگاه را شیرینی داد و سجدهی شکر به جا آورده که خداوند دو تا میوه به من داده است. مهدیه از روز دنیا آمدن شد دختر بابا! هر مرتبه که از مأموریت میآمد دستخالی نمیآمد. یک بغل عروسک و لباس برایش میخرید. هرجایی میرفت مهدیه را هم همراه خودش میبرد. مگر اینکه کار اداری داشت و بچه را نمیتوانست با خودش ببرد.
**: کمی از شغل همسرتان برایمان بگویید؟
همسر شهید: اوایل عقدمان و دو سال بعد از ازدواجمان علی در یگان ویژهی تهران بود؛ در این پنج سال من تنها بجنورد بودم. بعد از آن به زاهدان منتقل شد. من هم همراهش شدم و برای زندگی به زاهدان رفتیم. هنوز یک هفته از حضور ما در زاهدان نگذشته بود که یکی از مساجدش را بمبگذاری کردند. به خاطر این اتفاق علی یک هفتهی تمام نیامد و شبها تا صبح من از ترس در یک شهر غریب که نه جایی را میشناختم و نه با کسی در ارتباط بودم، مثل بید به خودم میلرزیدم و خواب به چشمم نمیآمد.
در همین شبها که علی نبود. یک شب سایهای در خانه افتاد، من از ترس اینکه نکند ریگی و گروهکش به شهر حمله کردهاند به ۱۱۰ زنگ زدم و با خواهش و التماس خواستم که هر چه زودتر خودشان را به من و بچهام برسانند. آدرس را هم بلد نبودم. با هزار و یک بدبختی آدرس را دادم. وقتی نیروهای کلانتری رسیدند و دیدند که خبری نیست با گریههای بیوقفهی من روبه رو شدند که التماس میکردم من و بچهام را به کلانتری ببرید ما اینجا دو شب است که خواب نداریم و میترسیم. در شرایطی هم زندگی میکردیم که هوا فوقالعاده گرم بود و کولری نداشتیم. کپسول گاز هم برای پختوپز نداشتیم. به هر سختی بود آن هفته تمام شد و علی برگشت.
**: پس شما در مأموریتهای زاهدان هم همراهشان بودید؟
همسر شهید: من همراه همسرم هفت سال زاهدان زندگی کردم. بعد از آن تصمیم گرفتیم به بجنورد بیاییم. علی از ما خواست که وسایل را جمع کنیم و برویم خودش هم انتقالیاش را میگیرد و با وسایل میآید. وقتی من رفتم تازه متوجه شدم که علی انتقالی برای مرز گرفته است و وقتی رفت تا سه ماه تمام در مرز بود و به خانه نیامد. وقتی هم میآمد ده و یا نهایتاً پانزده روز پیش ما بود و مجدد میرفت. چهلوپنج تا پنجاه روز مأموریتش به لب مرز طول میکشید. پنج روزی هم که از دو روز اضافهتر خانه میماند به خاطر التماسها و گریههای من بود. چون بسیار به حلال بودن پولی که از نظام میگرفت حساس بود.
**: با توجه به شغل همسرتان که در مرز خدمت داشتند حتماً پیشنهاد رشوه هم به ایشان میشده؟
همسر شهید: در طول پانزده سال خدمتش دو سه مرتبهای پیشنهاد رشوه به علی داده بودند که او هم رد کرده بود. اولی در مأموریتی که به اصفهان داشتند علی و همکارانش اسکورت رییس جمهور روسیه آقای پوتین بودند؛ که نمیدانم به چه دلیلی و چه کسی پیشنهاد دلار به علی داده بود ولی علی رد کرده بود. سال هشتادوپنج ماشینهایی که تخلف داشتند پیشنهاد رشوه به علی کرده بودند تا تخلف آنها را ندید بگیرد اما علی رد کرده بود. مورد سوم وقتی لب مرز بود به او گفته بودند ورودی مرز را بدون ایست بازرسی بگذار تا ماشینهای شاسیبلندی که حالا چهارصد میلیون قیمت دارد را هفتهای یکی هدیه بهت بدهیم. علی رد کرده بود و به من میگفت: حقوق حلال خودم را میخورم، باید پیش خدا روسفید باشم. مال دنیا به دنیا میماند مهم این است که چه طور زندگی کنم. من دست از پا خطا نمیکنم و دل امام زمانم را نمیشکنم.
**: رفتار شهید در خانه چگونه بود؟
همسر شهید: علی وقتی مأموریت نبود در تمامی کارهای خانه کمک حال من بود. آنقدر کمکم میکرد که بسیاری از کسانی که با ما در رفت و شد بودند دوست داشتند همسرانشان شبیه علی باشد و در خانه کمکشان کند. وقتی هم مهمان داشتیم دوبله هوای من را داشت. حالا وقتی مهمان به خانهی مان میآید جای خالی علی بسیار احساس میشود. مردی با برخورد خوب و مهربان بود. گاهی هم اگر تند میشد و یا عصبانی میشد مقصر خودم بودم. چون نزدیک رفتنش که میشد مثل بچهها بهانهگیر میشدم. تا بینمان دعوا راه بیفتد. علی با من بدرفتاری کند و کمتر دلتنگش شوم. بعد از شهادت علی هیچکسی را شبیه علی ندیدهام.
**: از کمک کردن در خانه هم خاطرهای دارید؟
همسر شهید: تازه به پاسگاه مرزی رفته و فرمانده شده بود. وقتی در کارهای خانه به من کمک میکرد و سرامیکهای خانه را تِی میکشید، بلندبلند میخندید و میگفت: خانمجان اگر نیروهای پاسگاه بفهمند که من در خانه این کارها را میکنم برایم تره هم خرد نمیکنند!
**: در طول زندگی مشترکتان وقت برای مسافرت هم داشتید؟
همسر شهید: عید سال نودوهفت بود. مسافرتمان را از مشهد شروع کردیم و آخرین شهری که رسیدیم قم و جمکران بود. روزی که رسیدیم به خاطر اینکه چندین ساعت در ماشین بودیم من حسابی خسته شده بودم. بچهها هم از شدت خستگی خوابشان برده بود. علی به من گفت: تا بچهها خوابیدند و مادر هم کنارشان هست بیا با هم به زیارت برویم. من به خاطر خستگی گفتم: شما برو من نمیتوانم بنشینم. علی وضو گرفت و رفت و تا صبح در مسجد، در حال زیارت و دعا بود. من پیش خودم همیشه میگویم علی در همان شب شهادتنامهاش امضا شد.
**: با توجه به اینکه همسر شما در مرز خدمت میکردند و در مبارزه با خطرناکترین گروهکها بودند آیا از شغلش هم موردی را برای شما میگفت؟
همسر شهید: علی از کارش اصلاً برای من حتی یک کلمه هم حرف نمیزد. وقتی با همسر همکارانش مهمانی یا دورهمی بودیم، هر کدام از آنها حرفی از شغل همسرش میزد؛ و از اتفاقات و مأموریتهایی که انجام دادند. من در حال سکوت و تعجب فقط نگاهشان میکردم. وقتی به خانه میآمدیم می گفتم: چرا هیچوقت چیزی برای من تعریف نمیکنی؟ من باید از بقیه بشنوم که شما چند تا درگیری داشتید و چه اتفاقهایی در روز و شب برای شما در لب مرز میافتد! در جواب تمامی غرولندهای من میگفت: مرد باید تمام مشکلات کاری را در پشت در خانه بگذارد و با روی باز وارد خانه شود.
**: از خلقیات شهید برایمان بگویید؟
همسر شهید: علی یک انسان مردمدار بود. حالا بعد از رفتنش در تمامی محافل دوستانه و فامیلی ذکر خیر علی است که یادش را به خیر میکنند و کارهایش را یادآوری میکنند. آرامش و سکوت مخصوص خودش را داشت. بهشدت عاشق پدر و مادرش بود، هر وقت آنها را میدید خم میشد و دستشان را میبوسید. همیشه هم از آنها میخواست برایش دعا کنند که عاقبتبهخیر شود.
علاقهی شدیدی به نمازخواندن در مسجد داشت. حتی نمازهای صبحش را هم تا آنجایی که میتوانست در مسجد میخواند. حافظ پانزده جزء قرآن بود. ارادت ویژهای به حضرت رقیه (س) داشت. دههی اول محرم را همیشه سعی میکرد بجنورد باشد و در آشپزخانه برای چایی دادن و پختن حلیم کمک کند؛ اما در این میان وقتی روضهی حضرت رقیه (س) خوانده میشد ته حسینیه یکگوشه مینشست و آرامآرام گریه میکرد. اکثر فامیل میگفتند ما از بچگی وقتی رفتارهای علی را میدیدم میفهمیدیم این پسر روزی شهید خواهد شد. بعد از عقدمان هم از رفتارهایی که داشت میدانستم که علی رفیق نیمهراه زندگی مشترکمان خواهد بود. بعد از شهادتش شنیدم که هر شب در پاسگاه نماز شب میخوانده و چفیه اش را روی سرش میانداخته و با خداوند مناجات میکرده.
**: نحوه شهادت همسرتان چگونه بود؟
همسر شهید: پاسگاه سپاه اعلام میکند که دو سه شب آماده باش کامل باشید. گروهک ریگی تهدید به حمله کرده است. یکی از شبهای آماده باش علی به بچههایی که در کمین بودند بیسیم میزند؛ اما هیچ خبری نمیشود. چندتایی نیروی درجهدار به علی میگویند صدای تیراندازی میآید. علی با شنیدن این حرف و جواب ندادن نیروهایش حسابی نگران میشود. بااینکه فرماندهی محور بوده و باید در مقر میمانده، به نیروهایش میگوید: ماشینها را آماده کنید، به جلو میرویم. نیروهایش خواهش و التماس میکنند که جلو نرویم و از همینجا خمپاره بزنیم.
علی در جواب میگوید: اگر به بچههای خودمان بزنیم آنوقت تکلیف چیست؟ حتماً بچههایمان را به گروگان گرفتهاند که جواب بیسیم هایشان را نمیدهند. علی جلوتر از همه به راه میافتد. صدای تیراندازی بالا میگیرد. اولین تیر به علی اصابت میکند و میافتد. وقتی او را به بیمارستان منتقل میکنند تمام میکند؛ و علی در تاریخ دوازدهم تیر سال نودوهفت به شهادت می رسد.
**: شما چه طور از شهادت ایشان مطلع شدید؟
همسر شهید: عید فطر سال نودوهفت بود. اول به شمال بعد هم به تهران رفتیم تا علی کارهای اداریاش را انجام بدهد. تا کارهای انتقالیاش را درست کند و به بجنورد منتقل شود. سفر پنج شش روزهمان که تمام شد به خانهی مان برگشتیم. وقتی رسیدیدم علی وسایلش را جمع کرد تا به مشهد برود و از آنجا با هواپیما به زاهدان برود. خودش گفت: اگر وقت کنم حتماً یک زیارت هم میروم. من دم رفتنش مثل بچهها بهانهگیر شده بودم. صبح نمازش را که خواند نخوابید. اصلاً عادت نداشت بخوابد. نماز و دعاهای هرروزهاش را خواند. قبل از رفتنش میخواست با بچهها خداحافظی کند؛ اما من به خاطر گریههای بعدشان مخالفت کردم. به اتاقشان رفت. کف دستشان را بوسید و برایشان فوت کرد. دم در که میخواست برود گفت: خانم کاری نداری؟ گفتم: کار دارم. نرو، پیش ما بمان. خندید و گفت: قول میدهم برای همیشه به کنارتان بیایم. خندیدم و گفتم: عمراً تو دست از آنجا بکشی و به پیش ما بیایی.
خداحافظی کرد و رفت اما در طول آن همه مأموریتی که رفته بود اولین مرتبهای بود چنین حرفی میزد. تا به مرز برسد با هم در ارتباط بودیم. تا آخرین تماسمان شب شهادتش بود. صدایش پر از بغض بود. گفت: خانم دلم برای بچههایم تنگ شده، انگار خیلی وقت است ندیدمشان. فردای آن روز چندتایی از خانم همکاران علی به من زنگ زدند. حال و احوال میکردند. سراغ علی را که میگرفتند میگفتم: آقا قول دادند یکهفتهای برگردند. تا میدیدند من اطلاع ندارم خداحافظی میکردند. به پسرم گفتم: چقدر ما دوستداشتنی شدیم همه به ما زنگ میزنند. عصر امیر را به آرایشگاه بردم. آرایشگر پیش من و مهدیه که در ماشین بودیم آمد. پیش خودم فکر کردم حتماً میخواهد از مدل موی امیر بپرسد که چگونه بزند. با ناراحتی پرسید: خانم دوست زاده اتفاقی که افتاده حقیقت دارد. پرسیدم: چه اتفاقی؟ گفت: آقای دوست زاده امروز نزدیک اذان صبح شهید شدند. من گفتم: امکان ندارد. گوشی را برداشتم و شمارهاش را گرفتم. زنگ پشت زنگ؛ اما کسی برنمیداشت. به برادرم زنگ زدم و با گریهها تائید حرف برادرم متوجه حقیقت شدم.
منبع: شریان
کلیدواژه: پیشنهاد رشوه رد کرده دوست زاده همسر شهید دنیا آمد برای من گریه ها ی زندگی آن روز بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۴۵۸۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۲ پیشنهاد برای موزه گردی در تهران
موزهها، ابنیه تاریخی و پایگاههای میراث ملی و جهانی در نوروز، از ساعت ۹ تا ۱۸ آماده خدماتدهی به گردشگران و بازدیدکنندگان هستند. در «شبهای قدر» ساعت بازدید اماکن تاریخی، موزهها و پایگاههای ملی و جهانی از ۹ صبح تا ۱۷ است. یک روز پس از شب قدر نیز ساعت فعالیت موزهها از ۱۰ صبح شروع میشود.
زمان کاری در روزهای پنجشنبه و جمعه میتواند تا ساعت ۲۰ افزایش پیدا کند؛ بنابراین لازم است گردشگران نوروزی برای اطلاع دقیقتر از ساعت کاری هر مجموعه به سایت یا صفحات آن در فضای مجازی مراجعه کنند. تمامی موزهها و اماکن تاریخی در روز ۱۳ فروردین همزمان با روز طبیعت و سالگرد شهادت حضرت علی (ع) تعطیل هستند.
خانه موزه سندوزیخانه موزه «دکتر سندوزی» از سال ۱۳۸۲ در مجموعه سازمان فرهنگی هنری شهردار تهران فعال شد. این خانه موزه متعلق به دندانپزشکی هنرمند است که خانه و مطب شخصی خود را وقف مردم تهران کرد تا تبدیل به خانه موزه شود.
البته دکتر سندوزی تنها یک دندانپزشک نیست، بلکه هنرمندی است توانمند که آثار بسیاری در زمینه نقاشی، طراحی و مجسمهسازی از خود به یادگار گذاشته است. این خانه موزه اکنون محل نگهداری آثار هنری وی است که در کنار نمایشگاه دائمی این آثار، محلی برای برگزاری نشستهای تخصصی هنری، جشنوارههای مختلفی با عنوان جشنواره طراحی معاصر، پزشکان هنرمند، پرستاران هنرمند و... نیز هست.
حاصل کار هنری دکتر سندوزی، حدود ۱۸۰ اثر هنری است که در خانه موزهاش به نمایش درآمده است.
نشانی: میدان آرژانتین، بلوار بیهقی، کوچه ۱۲ غربی، پلاک ۲، خانه موزه دکتر سندوزی
خانه موزه شهید بهشتیخانه موزه شهید بهشتی تهران، محل اقامت آیت اله دکتر سید محمد حسینی بهشتی، خانهای است دو طبقه که با هدف آشنایی هر چه بیشتر با شخصیت و اندیشههای شهید آیت الله دکتر بهشتی تبدیل به موزه شده است.
این موزه در برگیرنده یادگارهایی از آن شهید و یادآوریهایی از روزهای انقلاب و شخصیتهای آن دوران است.
در طبقه همکف، اتاق شورای انقلاب اسلامی بازسازی شده و شورایی که به فرمان حضرت امام خمینی با همکاری آقایان شهید مرتضی مطهری، آیت الله سید علی خامنه ای، آیت الله هاشمی رفسنجانی، شهید محمد جواد باهنر، محمد رضا مهدوی کنی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و چند تن دیگر از بزرگان تشکیل شده بود، ایجاد شده شده است. در این بخش هم چنین کتابخانه شخصی ایشان با محتوای قرآنی، دینی، فلسفه و اخلاق، جامعه شناسی احیا شده است.
مجموعهای از عکسهای حزب جمهوری اسلامی، سفر به پاریس، دستگیری و بازداشت توسط ساواک، سفر به ترکیه، لبنان و سوریه، سفر به هامبورگ و تأسیس مرکز تحقیقات اسلامی، تأسیس دبیرستان دین و دانش، جلسات گفتار ماه، مدرسه حجتیه، مدرسه صدر در بخش دیگری به نمایش درآمده است.
طبقه اول موزه، دارای بانک اطلاعاتی جامع، از روزنامهها، اعلامیهها، اسناد محرمانه و ... است و همچنین کتابخانهای جامع و مفصل از کتابهای شخصی شهید بهشتی و مقالات و کتابهای تألیفی او جایگذاری شده است.
نشانی: خیابان شریعتی، خیابان شهید دستجردی، کوچه صبر، خیابان شهید مطهری، کوچه شهید بهشتی، شماره ۱۲، خانه موزه شهید آیتالله محمد بهشتی
خانه موزه عزتالله انتظامیخانه موزه «استاد عزت الله انتظامی»، خانه عزت سینمای ایران «استاد عزت الله انتظامی» در بلوار اندرزگو است.
در سال ۱۳۸۹ در پی جابه جایی استاد انتظامی از خانه قدیمی خود؛ با پیشنهاد خود ایشان و با همکاری شهرداری تهران، منزل مسکونی آقای بازیگر، به مکانی فرهنگی تبدیل شد. این خانه، با مساحتی معادل ۴۵۱ مترمربع طی سالها محل رفت و آمد و جلسات بزرگانی، چون علی حاتمی، ناصر تقوایی، جمشید مشایخی و چهرههای ماندگار دیگر هنرهای نمایشی ایران بوده و باعث شکل گیری جرقههای اولیه بسیاری از فیلم ا و مجموعههای ماندگار کشور شده است. یکی از ویژگیهای این موزه را باید در سالن اجرای تئاتر آن دانست. خانه موزه انتظامی شامل بخشهای جذابی از جمله موزه استاد انتظامی در شمال پروژه، سالن بلک باکس با ظرفیت ۱۲۰ نفر در زیرزمین، کافی شاپ در پشت بام، شهر فرنگ، اتاق آینه، تماشاخانه، گالری و تابلوی ثبت امضاء و یادگاری ویژه هنرمندان صاحب نام است.
نشانی: بلوار اندرزگو، روبروی بلوار کاوه، کوچه احمدی، پلاک ٢٨.
خانه موزه بازارخانه موزه بازار یا خانه سلطان بیگم شجاعی بیش از ۱۵۰ سال قدمت دارد و به سبک معماری رایج دوره قاجار ساخته شده است. خانه حیاطی مرکزی دارد و عمارت شاه نشین آن با آینه کاریها و نقاشیها و گچبریهای زیبا تزئین شده است. نقاشی پشت آینهای که در این خانه میبینید به ندرت در آثار معماری به چشم میخورند. تالار آینه خانه سلطان بیگم شجاعی در کنار تالار آینه کاخ گلستان و موزه مشاهیر در پل امیر بهادر از معدود تالارهای آینه کاری عمارتهای تهران به شمار میرود.
سلطان بیگم شجاعی در کتابهای تاریخی به عنوان عمه ناصرالدین شاه معرفی شده است. روایت دیگری از این عضو خاندان قاجار به عنوان خواهر زنِ عقدی محمدعلی شاه قاجار یاد میکند.
بادگیرهای خانه موزه بازار تنها بادگیرهای باقیماندهای است که در حوالی کوچه کمالی به چشم میخورد. عمارت تالار آینه، حوضخانه، حیاط مرکزی و ایوان از بخشهای مختلف این خانه موزه است. با توجه به اینکه ساختمان در دورههای مختلف مورد استفاده افراد گوناگون قرار گرفته شده است، تغییرات داخلی زیادی به ساختمان تحمیل شده که شناخت سبک و سیاق طرح اولیه را دچار ابهام میکند. تنها تزئینات با ارزش و تاریخی را در تالار آینه، میتوان یافت. آینه کاریهای زیبا به اشکال قطار بندی و مقرنس به همراه نقاشیهای گیاهی و غربی (طرحهای الهام گرفته از نقاشی اروپایی که از دوره قاجار متداول شد از جمله:مناظر طبیعی) بر روی گچ و آینه، همچنین پوشش سقف به صورت قاب بندیهای چوبی نقاشی شده و درهای چوبی منقش به طرحهای گیاهی که نشانگر ذوق و سلیقه هنر و معماری آن زمان بوده در تالار آینه به چشم میخورد.
نشانی: میدان امام خمینی (ره)، ابتدای خیابان امیرکبیر، خیابان ناظم الاطباء جنوبی، کوچه دشتی، کوچه کمالی، خانه موزه بازار
باغ موزه قصرباغ موزه قصر، اولین زندان متمرکز ایران است که در سال ۱۳۹۱ افتتاح گردید. این زندان هم اینک تعطیل شده و تحت عنوان باغ موزه قصر که در بزرگراه شهید صیاد شیرازی، خیابان پلیس قرار دارد بعنوان یکی از مراکز فرهنگی، تاریخی و هنری کشور مورد بازدید عموم است. باغ ایرانی یکی از بخشهای این مجموعه است که با بهرهگیری از تنوع گیاهی یک فضای شهری دلنشین و یک موزه روباز محسوب ایجاد شده است. یکی از بخشهای اصلی، موزه تاریخ انقلاب اسلامی ایران است. این موزه تصویری است از مبارزات مردم در دوران پهلوی و بخش دیگر موزه زندان است که بازسازی عینی فضای زندان از اتفاقاتی است که در دوره رژیم پهلوی افتاد. زندان مارکوف نیز با مساحتی بالغ بر ۸۸۰۰ متر مربع از فضاهای متنوعی همچون مرکز اسناد، تصاویر و اشیاء تاریخی، نمایشگاه، گالری موسمی، کافه گالری و سالن اجتماعات چند منظوره تشکیل شده است. از دیگر بخشهای این باغ موزه میتوان به مسجد، زورخانه قصر، باغهای ایرانی، کتابخانه مرکز تحقیقات، گالریهای مختلف، کافهها اشاره کرد. شهروندان میتوانند در محدوده زندان، از فضای سبز و بوستان و مجموعههای فرهنگی ورزشی موزه بازدید کنند.
عکسخانه شهرموزه عکسخانه شهر به عنوان اولین موزه تخصصی تاریخ عکاسی در خاورمیانه شناخته شدهاست. این موزه وابسته به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است. عملیات تغییر کاربری و بهسازی ساختمان این موزه از سال ۱۳۷۳ آغاز و و به همت مرحوم بهمن جلالی در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۷۴ همزمان با روز جهانی موزه در فضایی با مساحت۲۵۰ مترمربع افتتاح شد. موزه عکسخانه شهر با موضوع تخصصی تاریخ عکاسی ایران، گنجینهای از عکسها و سایر میراث تصویری عکاسی (کارت پستال، نگاتیوهای شیشهای و...)، دوربینها و سایر ابزار و ادوات عکاسی است که با هدف گردآوری، حفاظت و نگهداری، آموزش و پژوهش تخصصی عکاسی و تاریخ عکاسی فعالیت دارد.
فضای داخلی موزه عکسخانه شهر در سال ۱۳۹۴ بازسازی و مرمت شده است و تغییرات فراوانی در فضای داخلی آن اتفاق افتاد و کتابخانهی آن به فضایی مستقل و تازه اضافه شده نقل مکان کرد. پس از این نوسازی و طرح توسعهی جدید مساحت موزهی عکسخانهی شهر به ۲۷۵ مترمربع افزایش یافت. تعداد بسیاری از نگاتیوهای قدیمی با ابعاد بزرگ و کوچک نیز در موزه موجود است که در این میان نگاتیوهای شیشهای ارزش فراوانی در تاریخ عکاسی دارند.
نشانی: تهران، میدان هفتم تیر، خیابان بهارشیراز، میدان بهارشیراز، بوستان بهارشیراز، موزه عکسخانه شهر
خانه موزه دکتر شریعتیخانه موزه دکتر شریعتی در فاصله سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۰ است و به لحاظ شخصیت دکتر شریعتی که مدتی در آن ساکن بوده در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. خانه موزه دکتر علی شریعتی در تاریخ ۲۷ مرداد ۸۳ در فهرست آثار ملی ثبت گردید و حالا در یکی از کوچههای خیابان جمالزاده تهران آماده پذیرش علاقمندانی است که به این موزه مراجعه میکنند خانه دکتر علی شریعتی در سال ۱۳۷۶ توسط شهرداری از خانواده وی به منظور بهرهبرداری با عنوان خانهموزه خریداری شد و در اسفندماه سال ۱۳۸۵ تحت عنوان خانه موزه دکتر شریعتی افتتاح شده است. دکتر شریعتی به علت دستگیریهای فراوان، مجموعا ۲ سال در این خانه زندگی کرد.
در سال ۱۳۷۷ پس از تصویب لایحهای در مجلس مبنی بر تغییر کاربری منازل اندیشمندان به خانه موزه، این خانه با اشیاء، مبلمان، و لوازم موجود به قیمت ۱۲۰ میلیون تومان قیمت گذاری و از سوی شهرداری منطقه ۶ تهران خریداری شده بود. این خانه تا سال ۱۳۷۶ که توسط شهرداری تهران به مجموعه فرهنگی و موزه تبدیل شد، محل زندگی خانواده شریعتی بود. از جمله آثاری که در این بنا نگهداری میشود میتوان به اسناد و مدارکی از دوران تحصیل، مکاتبات محرمانه ساواک درباره فعالیتهای وی و نیز بازنشستگی اجباری وی با سمت معلم اشاره کرد. در کتابخانه موزه، آثار او و نیز کتابهایی که درباره وی نوشته شده فراهم آمده است. در داخل حیاط خانه شریعتی اتومبیل سرمهای رنگ «مسکوویچ» وی با شماره شهربانی مشهد پارک شده است.
نشانی: خیابان فاطمی غربی، خیابان جمالزاده، کوچه نادر، پلاک ۱۰،
نگارخانه لالهنگارخانه لاله در همسایگی پارک لاله و هتل لاله در مرکز تهران واقع شده است و میزبان برنامههای مختلف فرهنگی و هنری است. این نگارخانه ضمن همجواری با مراکز مهمی همچون موزه هنرهای معاصر، موزه فرش، گذر فرهنگ و هنر لاله، هتل لاله، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، نقشی پر اهمیت در برگزاری رویدادهای هنری داشته است. از سویی دیگر دسترسی دانشجویان دانشکده هنرهای زیبای تهران، دانشگاه هنر، و دانشکده هنردانشگاه آزاد اهمیت هنری این مرکز را دوچندان میسازد.
این مرکز با فضایی به مساحت ۲۶۴ متر مربع در سال ۱۳۷۲ مورد بهره برداری قرار گرفته و با هدف ارتقای سطح فرهنگ و هنر ملی اسلامی و بسترسازی برای معرفی هنرمندان خلاق برنامه ریزی نموده است. در یک نگاه کلی، برگزاری نمایشگاههای گروهی از آثاراستادان هنر، هنرمندان پیشکسوت و جوان؛ برگزاری نمایشگاههای فروش فصلی (اکسپو) آثار چند نسل هنرمندان معاصر ایران؛ برگزاری نشستهای پژوهشی هنر و برگزاری کارگاههای هنری با حضور استادان وهنرمندان، مهمترین فعالیتهای نگارخانه لاله در سالهای اخیر است.
نشانی: خیابان دکتر فاطمی، ضلع شمالی پارک لاله، جنب هتل لاله
باغ موزه هنر ایرانیباغ موزه هنر ایرانی از باغهای سرسبز و تماشایی و جاذبههای کمتر شناخته شده کشورمان است که در خیابان دکتر حسابی واقع در شهر دیدنی تهران قرار گرفته است. این باغ که مساحتی حدود یک هکتار از محله خوش آب و هوای الهیه را به خود اختصاص داده، نه تنها از فضای بسیار دلنشین و زیبایی برخوردار است، بلکه از وجود ماکتهای زیبای برخی از جاذبههای محبوب و مشهور کشورمان نیز بهرهمند است. این باغ نخست در دوران رضا شاه پهلوی و به دستور همسر یکی از افسران ارشد ارتش به نام توران توقیفی احداث گردید و به تفرجگاه تابستانی او و همسرش مبدل شد. پس از انقلاب اسلامی ایران، این پارک که حدود یک هکتار وسعت داشت، مدتها در اختیار خانه سینما قرار گرفت. اما در دهه ۸۰ تصمیم بر این شد که این باغ به مکانی عمومی مبدل شود. از این رو، پروژه بازسازی پارک در سال ۱۳۸۴ آغاز گردید و پس از تغییراتی جزئی در طرح و نقشه باغ و افزودن آب راهها و حوضچههایی زیبا، دربهای آن بروی عموم مردم گشوده شد تا همه از زیباییهای آن بهرهمند گردند.
نشانی: تجریش خیابان ولیعصر پلاک ۱۲،
موزه هنرهای دینی امام علی (ع)موزه هنرهای دینی امام علی (ع) در سال۱۳۷۹ شروع به کار کرد. پروسه ساخت بنا ۲ سال به طول انجامید که سرانجام در سال ۱۳۸۱ به بهره برداری رسید. زمینی که ساختمان بنا در آن قرار گرفته، وسعتی بالغ بر ۱۴۹۰ متر مربع دارد که شامل چهار طبقه بوده و ۲۷۰۰ متر زیر بنا دارد.
گالریهای موزه هنرهای امام علی علیه السلام در ۳ طبقه ساخته شده که معماری متفاوتی برای هر آثار هنری طراحی شده است. این نوع طراحی فضایی را فراهم میآورد تا گالریها بهصورت نمایشگاههای یکپارچه و هم بهصورت مستقل در هر طبقه کاربرد داشته باشد.
در طبقۀ همکف نمایشگاه ادواری و مناسبتی، سالن اجتماعات و واحد اداری موزه قرار دارد. در این طبقه، اصل پردۀ کعبه که به ایران هدیه شده است، مدتی در معرض دید عموم قرار گرفت. در آمفیتئاتر این موزه نیز جلسههای عرفانی، ادبی و فرهنگی با حضور نویسندگان و شاعرانی که کارهای مذهبی انجام دادهاند، برگزار میشود.
وسعت نمایشگاه این موزه تهران همواره مورد توجه جامعه هنری و برگزارکنندگان رویدادهای هنری بوده و تا کنون برنامههای بسیاری از جمله همایش، نمایشگاه، جشنواره، میزگرد و نشستهای علمی، کارگاههای تخصصی و... در این مکان برگزار شده است
نشانی: خیابان ولیعصر (عج)، روبروی بزرگراه آیت الله هاشمی رفسنجانی، بلوار اسفندیار، پلاک ۳۵،
خانه موزه شهید چمرانخانه پدری شهید چمران پس از بازسازی در تیرماه ۱۳۸۷ با فراهم آوردن امکانات بازدید عمومی، افتتاح و تبدیل به موزه شهید دکتر چمران شد. منزل پدری شهید چمران واقع در بازار تهران، چهارراه سیروس از حدود سال ۱۳۳۰ محل سکونت خانواده بود. این بنا با مساحتی بالغ بر ۲۴۴ مترمربع، به عنوان نمونهای از معماری اواخر دوره قاجار، قرار دارد که به خانهموزه تبدیل شده است. ورودی بنا در ضلع جنوبی است و دارای یک حیاط مرکزی به ابعاد ۱۰ در ۱۷ متر است. در سه جبهه حیاط فضاهای معماری و مسکونی را میتوان دید. مطبخ کوچک این خانه در ضلع شمال غربی جای دارد. این ساختمان آبانباری نیز دارد که پاشیر آن در زیر اتاق نشیمن قرار دارد. خانه پدری چمران تا زمان زنده بودن والدین ایشان همچنان مورد سکونت بود. در سال ۱۳۸۵، سازمان توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران اقدام به بازسازی و مرمت این خانه کرد. در سال ۱۳۸۷ این خانه موزه افتتاح شد و امروزه بهعنوان یکی از دیدنیهای پایتخت، میزبان گردشگران است.
در این خانه میتوانید تصاویری از تحصیل دکتر چمران در دانشگاه آمریکا، تصاویر مربوط به حضور ایشان در لبنان و دوران جنگ ایران و عراق را ببینید. برخی از وسایل شخصی این شهید نیز در این بخش قرار دارد. دکتر چمران در طول تحصیل خود در مدرسه درس نقاشی را از استاد ارژنگی فرا گرفت و تعدادی از نقاشیهای وی در این موزه در معرض نمایش قرار دارد.
شهید مصطفی چمران در سال ۱۳۱۱ در قم متولد شد و سال ۱۳۶۰ در جریان جنگ تحمیلی در دهلاویه خوزستان به شهادت رسید. تلاشها و موفقیتهای او در زمینههای علمی، اجتماعی و سیاسی باعث شده تا دکتر مصطفی چمران به عنوان یکی از رجال صاحبنام معاصر ایران شناخته شود. در این خانهموزه، عکسهایی از دکتر چمران و وسایل شخصی وی نگهداری میشود.
در این موزه در دو بخش میتوانید برخی از وسایل شخصی شهید چمران از کودکی تا شهادت را ببینید.
نشانی: خیابان پانزده خرداد، سرپولک، کوچه شهید کمال بشیری، پلاک ۷،
خانه موزه شهید مطهریخانه موزه شهید مرتضی مطهری محل سکونت ایشان از سال ۱۳۴۶ بوده و به دلیل تاسیس حسینیه ارشاد برای نزدیکی به حسینیه، به این خانه نقل مکان کرد.
وی در مدت ۹ سال اقامت خود در این خانه (از ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۵) که بیشترین زمان را نسبت به بقیه سالهای سکونت خود در تهران داشت، بیشترین آثار خود را در این خانه تالیف کرد. کتابهای «نظام حقوق زن در اسلام»، «مساله حجاب»، «علل گرایش به مادیگری» و «امدادهای غیبی در زندگی بشر» جزو این آثار است.
این خانه محل رفتوآمد اشخاص بزرگی مانند رهبر معظم انقلاب، آیتالله طالقانی، آیتالله هاشمی رفسنجانی، دکتر علی شریعتی و بسیاری از روحانیون و شخصیتهای دیگر بوده است.
خانه در دو طبقه بنا شده است که در طبقه اول دستنوشتهها و وسایل شخصی شهید مطهری و در طبقه دوم کتابهای آن شهید به نمایش درآمده است.
نشانی: خیابان شریعتی، خیابان دولت، نرسیده به حسینیه یزدیها، نبش بنبست صدرا، شماره ۱۱۶،
منبع: همشهری آنلاین
tags # تاریخ ایران سایر اخبار (تصاویر) لئوپون، پادشاهِ پادشاهان؛ حیوان عجیب و غولپیکری که حاصل جفتگیری پلنگ و شیر است! (تصاویر) دانشمندان چهرۀ یک انسان اولیه را شناسایی کردند؛ انسان اولیه این شکلی بود! (تصاویر) چند سال پس از مردن انسانها زمین چه شکلی خواهد بود؟ انسانهایی که خوراکشان گوشت انسان است!