چرا شلمچه سقوط کرد؟
تاریخ انتشار: ۴ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۶۰۸۹۸
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ۳۸ روز پس از حمله ارتش عراق به فاو و بازپسگیری این منطقه، سرانجام در ساعت ۸ صبح روز چهارم خرداد ۱۳۶۷ عراق به منطقه شلمچه حمله کرد و مناطقی را که ایران در عملیات کربلای ۵ به دست آورد، بازپس گرفت.
عراقیها پس از حمله به فاو، در زمانی کمتر از ۴۸ ساعت نقل و انتقال از منطقه فاو را با هدف آمادگی برای عملیات بعدی، آغاز کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همزمان در منطقه امالرصاص نیز دشمن به جمعآوری موانع شامل خورشیدی و سیمهای خاردار حاشیه ساحل اروند اقدام کرد. واحد ترابری لشکر گارد جمهوری نیز نفرات، تجهیزات، سلاحهای ضدهوایی و مهمات را از منطقه هور، فاو و مناطق غرب به منطقه شرق بصره انتقال داد.
برابر گزارشهای شنود رادیویی، نیروهای دشمن از اول خرداد ۱۳۶۷ (پیش از شروع عملیات) فرکانسهای بیسیمهای خود را در منطقه آزمایش میکردهاند.
دشمن، تهاجم به شلمچه را با سه سپاه سوم، هفتم و گارد آغاز کرد. برابر تحلیل محسن رضایی فرمانده وقت کل سپاه در آن هنگام، در حالی که نیروهای خودی از زمان و مکان تهاجم دشمن آگاه بودند، ولی شلمچه تنها در مدت هشت ساعت سقوط کرد.
نیروها به ظاهر آمادهتر بودند، غافلگیری هم وجود نداشت و خطوط دفاعی نیز تقویت شده بودند. البته نیروی احتیاط کمی در اختیار بود. اما سقوط شلمچه در مدت زمان کوتاهی نشان داد که عراق به برتری دست پیدا کرده و دلیل آن تغییر تاکتیک در تهاجم است.
عراق شلمچه را در روز ۴ خرداد سال ۶۷ و در کمتر از ۸ ساعت با اجرای عملیاتهای شیمیایی و با تهاجم گسترده از نیروهای ایرانی بازپس گرفت. سرعت عمل ارتش عراق علیرغم اینکه غافلگیری انجام نشد، نشان داد که ارتش عراق با پشتیبانی دیگران به شدت قوی شده است.
خروج عراق از لاک دفاعی
ارتش عراق پس از آزادسازی خرمشهر و با عقبنشینی از برخی مناطق مرزی (به غیر از ارتفاعات و مناطق مهم و استراتژیک) در لاک دفاعی فرو رفت و به تقویت خطوط پدافندی خود پرداخت.
البته عراق در پایان سال ۶۴ و با هدف به حاشیه بردن پیروزی ایران در عملیات والفجر هشت، سیاست دفاع متحرک را در پیش گرفت که این سیاست چند ماهی دوام نیاورد و با اجرای عملیاتهای موفق آفندی توسط نیروهای ایرانی و بازپسگیری مناطقی که عراق در راستای این سیاست به اشغال خود درآورده بود، مجبور به بازگشت به مواضع پدافندی شد.
اما از سال ۶۶ و پس از اجرای عملیاتهای کربلای ۵ و ۸ و با تغییر استراتژی ایران مبنی بر انتقال جبهه از جنوب به شمالغرب و عدم اجرای عملیات بزرگ در زمستان سال ۶۶ در جبهه جنوب، عراق فرصت کافی پیدا کرد تا به تقویت توان نظامی خود بپردازد.
قوی شدن عراق با پشتیبانی نظامی و مالی آمریکا، شوروی و کشورهای عربی و غربی، موجب شد تا ارتش بعثی پس از پنج سال و نیم از لاک دفاعی بیرون بیاید و سیاست تهاجمی را اتخاذ کند. عراق در این راستا ابتدا اقدام به بازپسگیری مناطقی کرد که ایران در عملیاتهای والفجر هشت، کربلای پنج و خیبر توانسته بود به دست بیاورد.
عراق ابتدا به فاو حمله کرد، سپس شلمچه را از دست نیروهای ایرانی خارج کرد. در ادامه به جزایر جنوبی و شمالی حمله کرد و این دو جزیره را پس از سال ۶۲، دوباره در اختیار گرفت. عراق پس از آزادسازی مناطق جنوبی به جبهه شمالی رفت و مناطقی را که ایران در عملیاتهای جبهه شمالغرب به تصرف درآورده بود، بازپس گرفت.
صدام پس از اینکه مناطق خود را از نیروهای ایرانی بازپس گرفت، بار دیگر به مرزهای ایران تجاوز کرد و در نخستین گام زبیدات و دهلران را به اشغال خود درآورد. چند روز پس از این حمله، قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران پذیرفته شد؛ اما صدام پس از پذیرش قطعنامه مجدد به حملات خود ادامه داد و این بار با شدت بیشتری از مرزهای غربی و جنوبی به تجاوز خود ادامه داد که با حضور مجدد مردم در جبهههای نبرد و اجرای عملیاتهایی همچون دفاع سراسری، عراقیها مجبور به عقبنشینی از مناطق اشغالی شدند.
علاوه بر اینکه در سال پایانی جنگ کمکهای شوروی، آمریکا و کشورهای عربی و غربی به صدام چندین بار شد، او برای تامین نیروی انسانی ارتش عراق دستور به تعطیلی مراکز آموزشی و اعزام دانشآموزان و دانشجویان به مناطق جنگی کرد.
توان نظامی عراق چگونه افزایش پیدا کرد؟
ارتش عراق از اوایل سال ۶۷ راهبرد فقط دفاع را که نیروهای خود را پشت سنگرهای مستحکم نگاه میداشت، کنار گذاشت و سعی کرد با اتخاذ راهبرد تهاجمی ابتکار عمل را به دست گیرد.
در سال ۶۶ روند افزایش توان رزمی عراق با گسترش سازمان و خرید و تولید تجهیزات نظامی آغاز شد. بسیاری از یگانهای عراق در دو عملیات کربلای ۵ و ۸ آسیبهای فراوانی متحمل شده بودند. از این رو بازسازی یگانها با فراخوانهای مجدد عمومی و نیروهای شهربانی به همراه عفو عمومی زندانیان و فراریها آغاز شد. عراق در مدت زمان کوتاهی توانست با فراغت کامل بازسازی، آموزش و تجدید سازمان ارتش عراق را دنبال کند.
پیش از این، ارتش عراق هر سال تنها یک نوبت فراخوان داشت، اما با تشدید روند تحولات جنگ و کاستیهای موجود در سازمان رزم عراق، فراخوان در سال ۶۶ به ۳ نوبت افزایش پیدا کرد.
ایران که در زمستان هر سال عملیات بزرگی در جبهه جنوب اجرا میکرد، در سال ۶۶ و در پی تغییر راهبرد از جنوب به شمالغرب، عملیات بزرگی در جبهه جنوب اجرا نکرد. البته برخی حملات هوایی عراقی به زیرساختهای اقتصاد ایران، کاهش تولید نفت و عدم جذب نیروی کافی را هم از دلایل اجرا نشدن یک عملیات بزرگ در جبهه جنوب برشمردهاند. عملیات والفجر ۱۰ نیز که در جبهه شمالغرب اجرا شد، نیروهای دشمن را آنگونه که انتظار بود، درگیر نکرد و نتایج آن، انتظارات موجود را برآورده نکرد.
در نتیجه عراق فرصت کافی برای توسعه سازمان رزم خود پیدا کرد و در نیمه دوم سال ۶۶ عراق تنها در منطقه جنوب، از فاو تا چنگوله ۴۳۵ گردان نیروی پیاده، زرهی و مکانیزه در اختیار داشت که ۱۳۰ گردان آن در احتیاط و ۳۰۵ گردان درگیر بودند، در حالی که مجموع نیروهای ایران در این منطقه کمتر از ۱۰۰ گردان و حدود ۸۰ گردان بود.
همچنین عراق در سال پایانی جنگ و با تغییر استراتژی ایران از جنوب به شمالغرب فرصت لازم را به دست آورد تا برای ایجاد استحکام در ردههای پدافندی خود، دست به احداث سنگرهای جدید و ترمیم سنگرهای قدیمی بزند. فعالیت مهندسی دشمن در سال ۶۶ در منطقه جنوب (شلمچه، شبهجزیره فاو، هور و شرق عماره – غرب فکه) از بیشترین حجم برخوردار بود.
افزایش توان تسلیحاتی عراق در سال پایانی جنگ نیز به گونهای بود که از آن به عنوان «انقلاب در تاسیسات و نهاد نظامی عراق» یاد میشود. عراق در این سال از شوروی، آمریکا، فرانسه و آلمان تجهیزات و تکنولوژیهای پیشرفته خریداری کرد. کشورهای عربی نیز منابع مالی عراق را برای خرید تسلیحات تامین کردند.
شوروی علاوه بر ارسال سلاح به عراق، با ارزیابی از ضعفهای ساختاری ارتش آن کشور در وضعیت دفاع و حمله، در توسعه نیروهای مسلح عراق و طرحریزی استراتژی تهاجمی این کشور نیز نقش فعال و محوری داشت. کمکهای شوروی تا اندازهای تاثیرات سرنوشتساز بر روند تحولات جنگ داشت.
آمریکا نیز با سازماندهی فشار دیپلماتیک به ایران از جمله با تصویب قطعنامه ۵۹۸، همزمان با حضور نظامی گسترده در منطقه خلیجفارس، حفاظت از نفتکشهای کویت را برعهده گرفت. بدین وسیله، آمریکا فرصت و امکان مناسب را برای حملات ویرانکننده عراق به پایانههای نفت ایران و مراکز صنعتی و اقتصادی ایران فراهم کرد. همچنین سازمان سیا در سال پایانی جنگ اطلاعات فوقالعاده محرمانهای از مراکز استراتژیک ایران در اختیار عراق قرار داد.
آمریکاییها همچنین علاوه بر فروش سلاح به عراق، در بسیاری از زمینهها تسهیلات لازم را برای تامین نیازمندیهای تسلیحاتی عراق فراهم کردند.
عراق علاوه بر خرید تسلیحات و تجهیزات نظامی از کشورهای غربی و شوروی، اقدام به تولید تسلیحات جدید نیز کرد. مهمترین آنها دستیابی عراق به موشکهای زمین به زمین با برد ۶۰۰ کیلومتر بود. رئیس گروه تحقیقات موشکی عراق در مرداد ماه ۶۶ در نامهای به صدام از آزمایش موفق پرتاب موشک «الحسین» با برد ۶۰۰ کیلومتر خبر داد. این اتفاق یک تحول اساسی در صنایع موشکی عراق و آغاز شکلگیری مرحله جدیدی از حمله موشکی عراق به شهرها و مراکز غیرنظامی بود. عراقیها در ادامه موفق به تولید موشک «العباس» با برد ۸۶۰ کیلومتر هم شدند.
عراق پس از افزایش خریدها و تولیدهای تسلیحاتی و کمکهای کشورهای غربی، عربی و شوروی، اقدام به تغییر استراتژی از پدافند به تهاجم کرد.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: هشت سال دفاع مقدس عملیات کربلای 5 بمباران شیمیایی سال پایانی جنگ اجرای عملیات نیرو های ایرانی ایران در عملیات نیرو های ایران جبهه جنوب بازپس گرفت ارتش عراق سال ۶۶ شمال غرب نیرو ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۶۰۸۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دامی که آمریکا برای عراق پهن کرد
مینا العریبی، سردبیر روزنامه انگلیسی زبان در مقاله The National «عراق را ترک نکنید؛ در چرایی تداوم حضور آمریکا در عراق» که در وب سایت فارن افرز منتشر شده است، سعی در توجیه تداوم حضور آمریکا در عراق داشته است.
به گزارش فرهیختگان به نقل از العریبی در این مقاله سعی کرده آمریکا را ضامن حاکمیت عراق توصیف کند؛ گزارهای که بیپایه بودن آن در نگاهی سطحی به وضعیت عراق در طول سالیان اشغال روشن میشود. نکته مهمتری که خوانش این مقاله آن را روشن میسازد، بیم آمریکا و حامیان آن از پیوند محکم جمهوری اسلامی ایران و عراق و ارتباطات قوی دو کشور است.
اکثر نخستوزیران عراق در دو دهه گذشته در مقطعی از ارتش آمریکا خواستهاند کشورشان را ترک کنند.
مذاکرات دوجانبه طی ۱۵ سال گذشته یا بیشتر سبب شده است حضور نظامی ایالاتمتحده در عراق از زمان اوج آن در سال ۲۰۰۷، یعنی زمانی که ۱۷۰ هزار نیروی آمریکایی بهعنوان بخشی از «بسیج» مبارزه با القاعده و پشتیبانی از نیروهای مسلح این کشور که پس از متلاشی شدن از سوی واشنگتن در سال ۲۰۰۳ هنوز در مرحله بازسازی خود بودند، بهشدت کاهش یابد.
تعداد فعلی سربازان آمریکایی در عراق اکنون ۲۵۰۰ نفر است. تهدید ایجاد شده از سوی القاعده و داعش در این کشور هم به میزان قابلتوجهی کاهش یافته و اعمال خشونتآمیز چشمگیر هم نادر شده، شرایطی که توجیهکننده حضور کمرنگ نیروهای آمریکایی در عراق است.
اکنون سودانی به دنبال پایان دادن به ماموریت نظامی آمریکا در عراق است. اگرچه سودانی بهعنوان فرمانده کل قوا عملا باید بر تمام نهادهای مسلح عراقی تفوق داشته باشد، اما در عمل، گروههای شبهنظامی یا بهصورت خودمختار یا از طریق نیروهای بسیج مردمی -سازمانی فراگیر که از نظر قانونی بخشی از دستگاه امنیتی عراق بوده، اما مستقیما با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران- هماهنگی دارد.
هنگامی که سودانی در ۱۵ آوریل با جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در واشنگتن دیدار کند، از ایالاتمتحده درخواست خواهد کرد تمام نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کند، اما بعید است که طرحی برای مقابله با شبهنظامیان پس از خروج این نیروها ارائه کند.
اگر حضور نظامی ایالاتمتحده در عراق به پایان برسد، احتمالا متعاقبا شاهد ایجاد اختلافات سیاسی خواهیم بود. پیشرفتهای حاصل شده برای نیروهای مسلح عراق از سال ۲۰۱۴ یعنی زمانی که آنها نتوانستند مانع پیشروی داعش در یکسوم خاک خود شوند، در صورت برداشته شدن دست حمایت ایالاتمتحده ممکن است از بین برود. واشنگتن اکنون باید از اهرم نفوذ خود در بغداد برای حفظ حضور نظامی غیرجنگی، مشابه نیروهایی که در آلمان، ژاپن، فیلیپین و کشورهای دیگر دارد، استفاده کند.
فضای مذاکرهحضور ایالاتمتحده در عراق در برههای ناپایدار برای خاورمیانه در کانون توجه قرارگرفته است. جنگ در نوار غزه فرصتهایی را برای آن دسته از بازیگران خارجی ایجاد کرده است که به دنبال سود بردن از ویرانیها هستند، ازجمله ایران. نیروهای نیابتی ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری فعال هستند و تهران خواستار چیزی جز کاهش حضور ایالات متحده در منطقه و ترک کامل عراق نیست.
ایالاتمتحده امروز دوستان زیادی در رهبری عراق ندارد؛ وضعیتی که نتیجه عدم تعامل دیپلماتیک این کشور در طول سالها به شمار میرود. با این حال، این امر بدان معنا نیست که سیاستمداران عراقی همگی خواهان خروج نیروهای آمریکایی از این کشور هستند.
در این میان سیاستهای دولت عراق نیز تا حدودی متناقض است. تلاشهای کنونی برای پایان دادن به حضور نظامی ایالاتمتحده بخشی از تلاش گستردهتر بغداد برای محدود کردن نفوذ بینالمللی در این کشور است؛ دولت عراق همچنین استفاده از دینار عراق را برای معاملات مالی بهجای دلار آمریکا دنبال میکند و نهاد ماموریت کمکرسانی سازمان ملل به عراق را نیز که به نظارت بر انتخابات و تشویق گفتگو میان احزاب سیاسی رقیب کمک کرده، محدود کرده است.
با این حال، دولت عراق همچنان به دنبال برقراری پیوند نظامی با غرب است. گروه مامور ناتو در عراق که به آموزش و مشاوره نیروهای عراقی کمک میکند، برخلاف آمریکا، زیر بار انتقادها قرار ندارد.
دلایل بقادولتهای پیشین ایالاتمتحده تلاشهای مختلفی را برای پاسخگویی به خواستههای عراق برای مذاکره مجدد درباره حضور نظامی ایالات متحده در عراق انجام دادهاند. خاطرات وعده رئیس جمهور اوباما برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق و بازگشت سهسال بعد آنها به این کشور هنوز هم در خاطرات اهالی عراق زنده است.
برای بیش از دو دهه، عراق سنگ بنای سیاست خاورمیانهای ایالاتمتحده بوده و فعالیتهای نظامی ایالاتمتحده بیشتر بر تهدید تروریستی القاعده و بعدا داعش متمرکز بوده است. البته اگرچه این گروهها هنوز هم تهدید بهشمار میروند، دامنه دست درازی آنان بهشدت کاهش یافته است، اما در این میان خطرات دیگری در قالب گروههای شبهنظامی سرکش پدیدار شده است که بیشتر آنها از سوی تهران تغذیه میشوند.
البته ایالاتمتحده در این میان بدون اهرم فشار هم نیست. عراق همچنان بهشدت به حمایت سیاسی و نظامی واشنگتن برای تقویت نیروهای مسلح خود و همکاری با شرکای منطقهای متکی است.
آزمون ارادههایک تناقض کلیدی در بطن سیاست عراق وجود دارد؛ درخواستهای ارائهشده برای حاکمیت بیشتر عراق که در عمل به خروج نیروهای آمریکایی ترجمه میشود، توسط گروههایی تحریک میشود که خود با گرفتن دستورات از تهران، اقتدار دولت عراق را تضعیف میکنند. ایالاتمتحده ضربه اولیه را [به حاکمیت عراق]با جنگ و اشغال سال ۲۰۰۳ وارد کرد و آسیب به حاکمیت عراق به شبهنظامیان و دیگر بازیگران غیردولتی اجازه داد تا در سالهای پس از آن تکثیر شوند.
موضوع حضور نیروهای آمریکایی در عراق به آزمون اراده بین بازیگران سیاسی خواستار هماهنگی بغداد با تهران و کسانی تبدیل شده که میخواهند استقلال عراق را از طریق ایجاد توازن در روابط با تهران و واشنگتن تضمین کنند. آنچه در این بحث مطرح است بسیار بزرگتر از چند هزار سرباز غیرجنگی است. بهنفع عراق و ایالاتمتحده است بر سر یک توافق بلندمدت مذاکره کنند که مساله سربازان را حل و در مرحله بعدی روابط ایالاتمتحده و عراق را تنظیم کنند.