Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-03-28@08:55:42 GMT

پرویز بهرام؛ صدای همیشه ماندگار دوبله ایران

تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۷۹۲۱۳

پرویز بهرام؛ صدای همیشه ماندگار دوبله ایران

پرویز بهرام در ۱۳۱۲ خورشیدی در محله خونگاه تهران به دنیا آمد. پدرش در بابل کار می‌کرد و او را هم به بابل بردند و شناسنامه‌اش را هم در بابل گرفتند؛ برای همین خیلی‌ها فکر می‌کنند، متولد مازندران است. با این حال خودش می‌گوید، همه جای ایران سرای من است.

پدر پرویز بهرام مجسمه‌ساز بود و در بابل کار می‌کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

۲ سالی را در بابل به همراه برادر که بزرگتر از اوست، زندگی می‌کرد. به حدی بابل را دوست دارد که تا مدت‌ها هر شب جمعه به آنجا سفر می‌کند. مادرش هم با اینکه آذری زبان بود اما هر شب جمعه به بابل می‌رفت.

او دوران کودکی و نوجوانی‌اش را چنین روایت می‌کند: «پدرم من را به سر کار می‌برد و من دوست داشتم، مجسمه‌سازی را یاد بگیرم اما خب مجسمه‌ساز نشدم، البته علاقه خیلی زیادی هم به حرفه پدرم نداشتم، پدرم انسانی اهل هنر، خوش‌بیان و خوش‌اخلاق بود و شب‌ها که همه دور هم بودند قصه‌هایی از ویکتور هوگو می‌خواند و محتوای قصه را با شرایط آن روز تهران تطبیق می‌داد، پدرم هرچند خیلی جدی بود اما هیچوقت ما را تنبیه نمی‌کرد. ۲ سالی را به مکتب‌خانه رفتم و بعداً به دبستان عنصری رفتم، اصلاً فضای مکتب‌خانه خوب نبود، چون بچه‌ها را تنبیه و تحقیر می‌کردند و مجموعاً فضای بدی داشت، هیچی یاد نمی‌دادند و فقط آقایی می‌آمد، صحبت می‌کرد و حداقل در مکتب خانه ای که من می رفتم، خبری از قرآن، حافظ و سعدی نبود اما دبستان عنصری خوب بود، البته تغییر در شخصیت من نداد.

بهرام در مقطعی از زندگی به دلیل جدایی پدر و مادرش نزد مادربزرگ خود زندگی می‌کرد و ارتباط خوبی میان آن ۲ برقرار شده بود. «مادربزرگم خیلی به من علاقه داشت و من هم خیلی دوستش داشتم.»

ورود به عالم هنر و صداپیشگی در دوبله

 از پرویز بهرام درباره چگونگی ورود به دنیای هنرچنین نقل شده است: «زمانی که به دبیرستان خاقانی می‌رفتم با مرحوم حمید سمندریان دوست بودم و هر ۲ ما به کلاس آقای عبد الحسین نوشین می‌رفتیم و از همان‌جا من کار تئاتر را شروع کردم و در دبیرستان هم در رینگ بوکس نمایشنامه اجرا می‌کردیم و پیش از اینکه مشغول کار هنر و تئاتر بشوم، فقط نزد پدرم کار مجسمه سازی کرده بودم. عبدالحسین نوشین تئاتر را به صورت حرفه ای در ایران آغاز کرد و خود من به تئاتر علاقه زیادی داشتم و مرحوم سمندریان هم علاقه داشت و بعداً برای ادامه تحصیل به آلمان رفت، من در آن زمان خیلی تئاتر می دیدم و بعداً آقای معینیان صدای من را روی فیلم‌ها شنیده بودند و دعوتم کردند که من از دوبلاژ به رادیو رفتم.»

سال ۱۳۲۴ خورشیدی صدای پرویز بهرام کشف و زمینه‌ای فراهم می‌شود که او را به یکی از صداهای ماندگار ایران زمین تبدیل کند. «دوستی داشتم به نام آقای هوشنگ لطیف‌پور که با جعفر والی و آقای رضایی در لاله زار بودند و روزی بر حسب تصادف با هم رودررو شدیم و به محض اینکه صدای من رو شنید من را به دوبلاژ بردند که سال ۱۳۲۴ بود، پیش از آن در زمان تئاتر کسی در مورد صدای من صحبت نکرده بود. در آن زمان خیلی از فیلم ها را برای دوبله به ایتالیا می بردند و میان ما و ایتالیا در دوبلاژ رقابت وجود داشت، حتی من را به ایتالیا دعوت کردند و در امتحان هم قبول شدم، اما چون مادرم تنها بود گفت که نرو، در آن زمان امکانات و تکنیک در ایران پایین بود، اما امروزه تکنیک خیلی بالا است و با اینکه امکانات محدود بود، کار برای من خیلی جذاب بود. در آن زمان صاحبان فیلم، فیلم‌های کشورهای مختلف را می‌خریدند و حتی افراد را برای دوبله خود صاحبان فیلم انتخاب می‌کردند که در آن زمان جعفر والی، لطیف پور و ایرج دوستدار در کار دوبله بودند.»

بهرام در دوره‌ای فعالیت می‌کرد که درآمد دوبله بالاتر از بازیگری بود. خودش گفته است: «من اهل طنز و کمدی نیستم و در کارم آدم جدی هستم، نخستین فیلمی که صحبت کردم جای یک هنرپیشه فرانسوی به نام ژان ماره بود و از ابتدا با دوبله شخصیت اول آمدم و همیشه جای نقش اول صحبت می‌کردم و بیشتر ما هنرپیشه تئاتر بودیم که به دوبله آمدیم و بعداً خیلی‌ها مانند آقای جعفر والی به تئاتر برگشتند اما من در دوبله ماندم و از تئاتر فاصله گرفتم. اینکه حاضر شدم، بازیگری در تئاتر را کنار بگذارم و به دوبله بپردازم، دلیلش هم مادی است و هم معنوی که باعث می‌شد، مردم سینما بیشتر بروند و از نظر مادی درآمد بیشتر از بازیگری بود و بعداً خیلی‌ها وارد دوبله شدند.»

پرویز بهرام - مراسم تجلیل از چهار دوبلور پیشکسوت صدا و سیما 

فعالیت در تئاتر و رادیو و عشق و علاقه به سینما

بهرام فارغ‌التحصیل رشته حقوق است. ۴۲ سال کار وکالت کرد و بازنشسته شد و جالب اینکه صدای خوبش بر موفقیت در حوزه وکالت هم تاثیرگذار بوده است. «در آن زمان خیلی‌ها به من می‌گفتند، بیان خوبی داری، از این رو دوست داشتم، کار وکالت انجام بدهم و اکثر پرونده‌هایی که وکالت آن را بر عهده می‌گرفتم، جنایی بود و رشته حقوق دانشگاه تهران را انتخاب کردم، البته روحیه هنری و کار جنایی مغایر با هم است اما خب علاقه داشتم، البته اگر الان به همان زمان برگردم، تنها دوبله را انتخاب می‌کنم، حرفه‌های دیگری که داشتم، فقط از روی علاقه بود و تنها عاشق دوبله بودم. من عاشق سینما و مخاطب زیاد آن هستم. خیلی‌ها صدای من را تقلید کردند، اما موفق نشدند و ناراحت هم می‌شدم از اینکه صدای من را تقلید می‌کنند، حتی یکی از این افراد را در اصفهان که پرونده وکالت داشتم، دیدم و به او گفتم چرا ادای من را درمی‌آوری که گفت صدای من را خیلی دوست دارد، البته صدای خودش هم خوب بود.»

وی همچنین می افزاید: کانون وکلا در آن زمان از من ایراد می‌گرفت که چرا کار هنری انجام می‌دهی، برای همین رادیو را رها کردم و به دلیل اینکه برخی از موکلانم در شهرستان بودند و باید برای دفاع به آنجا می‌رفتم، نمی‌توانستم در رادیو حضور داشته باشم. البته بهرام در رادیو فقط به عنوان نقش‌خوان حضور داشت. او با برنامه‌های طنز و کمدی صبح‌های جمعه همکاری نمی‌کرد و تنها در برنامه «داستان شب» که جمعه شب‌ها پخش می‌شد، کار جدی انجام می داد.

او مدت کوتاهی در تئاتر تهران فن بیان درس می‌داد و برای مطالعه در هنر ارزش زیادی قائل بود. «هنر علاقه شخصی من بود که ناگزیر باید مطالعه می‌کردم و دلیلش این بود که احساس می‌کردیم کسی که در کار هنر است، باید سواد بالایی داشته باشد و باید زبان انگلیسی بلد باشد و حتی من رابطه بسیار خوبی با شعر دارم و شعر زیاد می‌خوانم.»

پرویز بهرام به روایت مجموعه آثار

از پرویز بهرام نقش‌های ماندگاری در فیلم‌های جاودان به جا مانده است. مرد سوم، اتللو و همشهری کین که همگی از آثار اورسن ولز کارگردان سرشناس آمریکایی هستند از جمله این کارهاست. او با اشاره به صحبتش به جای اورسن ولز در فیلم «مرد سوم» ، گفته است: من اورسن ولز را دوست دارم که در فیلم مرد سوم جای او صحبت کردم. البته بعداً خیلی‌ها جای اورسن ولز حرف زدند، تصورم این نبود که هر جایی که اورسن ولز هست، من باید صحبت کنم و در فیلم «همشهری کین» من مدیر دوبلاژ بودم و نقش اورسن ولز را به آقای ناظریان دادم، هیچوقت با بازیگرانی که جای آنها صحبت کردم برخوردی نداشتم.»

بهرام در چند کار دیگر هم به جای اتللو صحبت کرده است. صداپیشگی به جای لورنس اولیویه (هنری هشتم، اتللو) و آنتونی هاپکینز (تله‌تئاتر اتللو) از جمله این کارهاست.

او به جای جیمز میسون در ژولیوس سزار ساختهٔ جوزف ال منکیه‌ویچ و مادام بوواری ساختهٔ وینسنت مینه‌لی هم صحبت کرده است.

صدای بهرام بر نقش هربرت لوم در جنگ و صلح ساختهٔ کینگ ویدور و جیسون روباردز در فیلم فیلادلفیا به کارگردانی جاناتان دمی هم به یادگار مانده است. او در سریال بینوایان هم در نقش ژان والژان صداپیشگی کرده است.

اما در کنار همه این نقش‌های مهم و به یادماندنی، بسیاری پرویز بهرام را به عنوان راوی مستند «جاده ابریشم»   می‌شناسند. «برای من خیلی عجیب بود که یک فیلم مستند این قدر محبوب شده است و خیلی‌ها من را صدای «جاده ابریشم» می‌دانند و بعد مستند «مسلمانان» را گفتم و هر دو این مستندها را دوست دارم، ولی جاده ابریشم خیلی بیشتر از نقش‌هایی که دوبله کردم، تاثیرگذار بود و ماندگار شد.»

پرویز بهرام در چند فیلم و سریال ایرانی هم صداپیشگی کرده است که از جمله آنها «مختارنامه» است.

سرانجام پرویز بهرام که از ۱۳۹۳ خورشیدی درگیر بیماری سرطان بود، ساعت ۸ صبح ۶ خرداد ۱۳۹۸ خورشیدی در خانه شخصی خود در تهران درگذشت.

برچسب‌ها دانشگاه تهران حمید سمندریان ایالات متحده آمریکا بابل پرویز بهرام جاده ابریشم

منبع: ایرنا

کلیدواژه: دانشگاه تهران حمید سمندریان ایالات متحده آمریکا بابل پرویز بهرام جاده ابریشم دانشگاه تهران حمید سمندریان ایالات متحده آمریکا بابل پرویز بهرام جاده ابریشم جاده ابریشم پرویز بهرام صدای من آن زمان اورسن ولز فیلم ها خیلی ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۷۹۲۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای هشدار برای کبرا۱۱ و حرکت‌های عجیب بهمن هاشمی

بهمن هاشمی مجری و دوبلور شناخته شده سینما و تلویزیون درباره تجربه اجرای ضبطی در «میدون»، نسل طلایی دوبله و وایرال شدن به هر قیمتی در برنامه‌های مناسبتی توضیحاتی داد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بهمن هاشمی پس از مدت‌ها با «میدون» به اجرای در شبکه سه برگشت، حتی در چالش‌های «سال نو» تلویزیون هم شرکت کرد و پشت یک گریم سخت قرار گرفت. هنرمندی که دوست ندارد مردم او را ناراحت، دلخور و با گلایه ببینند، دوست دارد همیشه مردم را شاد کند و از این جهت ناراحتی‌هایش را فقط برای خودش نگه می‌دارد.

او سال 1371 به ‌عنوان گزارشگر کار خودش را در صداوسیما آغاز کرد و اولین برنامه‌ای که روی آنتن برد نامش «ساعت 20» بود، برنامه‌ای که منوچهر نوذری و هرمز شجاعی‌مهر اجرا می‌کردند و او بخش ورزشی این برنامه را به‌عهده داشت. پس از چند ماه در راهروی استودیوهای ضبط و پخش شبکه دوی سیما با استاد خسروشاهی و دیگر گویندگان واحد دوبلاژ آشنا و وارد دوبله شد.

حالا چطور شد صدای «بهمن هاشمی» محور اصلی تیزرهای سینمایی تلویزیون شد؟ پاسخ این سؤال را در لابه‌لای این گفت‌وگو داد: از سال 1371 در گروه ورزش فعالیت داشتم تا اینکه تأمین برنامه شبکه 2 سیما بعد از شنیدن صدای من روی تیزر فیلم سینمایی «تولد شوم» که از شبکه اول سیما پخش شد از من جهت خواندن تیزرهای فیلم‌های سینمایی شبکه دو دعوت کردند.

فریادهای معروفی که بیننده پیدا کرد؛ «دو، دو، دو»… یا هشدار برای کبرا 11» که هنوز هم برای مخاطب خاطرانگیز است.

بهمن هاشمی تجربه بازیگری هم دارد؛ او در سال 1386 در فیلم سینمایی به‌نام «قلقلک» در نقش گزارشگر به ایفای نقش پرداخت و البته بعدها در سریال «پایتخت» نقش مجری تلویزیون را بازی کرد.

حمید نعمت‌الله برای فیلم «بی‌پولی» نقش باجناق شخصیت اصلی (بهرام رادان) را به این مجری تلویزیون پیشنهاد کرد. بهمن هاشمی پیشنهاد داد «در صورتی این نقش را بازی می‌کنم که نعمت‌الله انتظار خودِ من را داشته باشد؛ یعنی آن‌جا هم مجری تلویزیون باشم، اما این نقش به رضا رشیدپور رسید که فقط نقش یک باجناق برنج‌فروش ـ فتح‌الله ـ را بازی کرد.»

خبری جدید از «میهمانی» ایرج طهماسب در تلویزیون

«میدون» را پذیرفتم چون از کودکی کار کردن را دوست داشتم

لحظاتی با او درباره میدون، دوبله و چند نکته دیگر صحبت کردیم که مشروح آن در ادامه آمده است:

* بهمن هاشمی بعد از مدت‌ها با «میدون» به تلویزیون برگشت؛ برنامه‌ای که صرفاً یک قالب اقتصادی داشت و یک مسابقه‌ای که باید سرگرم‌کنندگی هم جزو مولفه‌های آن باشد. حالا این اتفاق به نوعی با حضور خودِ شما افتاده است. از اینکه با «میدون» به اجرا در تلویزیون برگشتید، شروع کنید.

دروهله اول که «میدون» را پذیرفتم به این دلیل بود که ذاتاً از دوران کودکی کار کردن و تلاش کردن را دوست داشتم. این برنامه به واقع با حسّ درونی من هماهنگی داشت و اصلاً می‌بینم جوانی کار می‌کند و روزی خودش را درمی‌آورد از صمیمِ قلب خوشحال می‌شوم و این نکته را به هرکسی به من می‌گوید کار نیست می‌گویم که اشتباه می‌کنید کار هست و باید به سراغش بروید.

البته قبل از حضور در «میدون»، اجرای برنامه با فضای کسب و کار را در شبکه ایران‌کالا تجربه کرده بودم. کارخانه‌دارهایی که دیده نمی‌شدند را با گفت‌وگو و تلاش سعی می‌کردم دیده شوند. به این دلیل «میدون» را پذیرفتم که میدان کسب و کار است. هدف دیگری که داشتم یک فضای شیرین و سرگرم‌کننده‌ای هم به این نوع برنامه‌ها که عمدتاً فضای خشک و سفت و اصطلاحاً «عصا قورت داده‌ای» دارند، اضافه کنم.

بعد از سال‌ها به واسطه «میدون» برنامه خودم را می‌بینم

* شاید نکته جالب درباره این برنامه، تجربه شما با فضای ضبطی برنامه باشد که تاکنون شما همواره در برنامه‌های زنده حضور داشتید...

بله این نکته جالبی است. من بعد از 30 سال اجرا در برنامه‌های زنده، «میدون» اولین تجربه برنامه ضبطی زندگی‌ام بود. از سال 1375 شرایطی فراهم نشد که بتوانم برنامه ضبطی داشته باشم. همواره برنامه‌های بزرگ مراسم اعیاد، جشن‌ها، استیج‌ها و ... برنامه زنده بوده‌اند و برایم برنامه ضبطی «میدون» تجربه خوبی بود. یعنی در واقع هیچ‌گاه شرایطی فراهم نشده که برنامه خودم را ببینم و به واسطه این برنامه، ضعف‌ها و مشکلاتم را در اجرا می‌بینم.

* یعنی این تجربه آغازِ برنامه‌های ضبطی دیگری می‌شود که بهمن هاشمی آنها را بپذیرد؟

من به همکارانم دستمریزاد می‌گویم؛ واقعاً برنامه ضبطی کار سختی است. چون در برنامه زنده همه‌چیز به لحظه اتفاق می‌افتد و اینجا کار به مراتب سخت‌تر است. من 30 سال است برنامه خودم را واقعاً ندیدم و اولین باری است که در خانه می‌نشینم و برنامه‌ام را می‌بینم. در طول برنامه‌های زنده اگر ضعفی‌ هم داشتم و نکاتی هم گوشزد می‌کردند اینجا همه‌چیز را خودم به وضوح می‌بینم.

آن لحظه‌ای که به شرکت‌کنندگان وام می‌دهند خوشحالم می‌کند

* کدام اتفاقات «میدون» شما را خوشحال می‌کند؟

این کارآفرینان که با مجموعه‌ای از ایده‌ها و خلاقیت‌ها و کارهای بزرگ می‌آیند و به آنها وام اختصاص داده می‌شود؛ آن شادیِ که در چهره‌شان می‌بینم خودم به وجد می‌آیم. این توصیه را هم دارم آنهایی که برگزیده نمی‌شوند و اینجا به عنوان شرکت‌کننده هم آمدند را با تبلیغ و تیزرهای رایگان حمایت کنید تا فضای کارآفرینی و تولید و اشتغال‌آفرینی امیدوارکننده بماند و پیش برود. ما در تلویزیون باید به نوعی عامل کارآفرینی باشیم و آنها را حمایت کنیم.

* در همه این سال‌ها که اجرا کردید دلخوری و ناراحتی از خودتان بروز ندادید، همیشه خودتان را فرزند تلویزیون دانستید و نخواستید مثلِ برخی، علیه تلویزیون جریان‌سازی کنید تا به آنتنِ موردعلاقه‌تان دست پیدا کنید؛ چرا؟

هرکس به‌نوعی دنبال خودنمایی است و نمی‌توانم بگویم من هم نمی‌خواهم دیده شوم، چون ذات بشریت اقتضا می‌کند؛ دلخورم و ناراحتم چون می‌بینم مردم مشکلات دارند. بعضاً مخاطب فکر می‌کند ما جلوی دوربین با نشاط و با انرژی اجرا می‌کنیم مشکل نداریم، کسانی که مرا می‌شناسند و در حاشیه زندگی‌ام قرار دارند از دردهایی که تحمل می‌کنم باخبرند.

من می‌گویم این درد ربطی به همسرم هم ندارد، حتی به او هم نخواهم گفت که ناراحت شود. در طول 30 سال زندگی هیچ‌وقت نه او و نه من دنبال ناراحت کردن همدیگر نبوده‌ایم، ما اهل این نیستیم که ناراحتی‌مان را ابراز کنیم که باعث ناراحتی دیگران شود، خیلی سخت است که ناراحتی دیگران را تحمل کنم اگر توانایی داشته باشیم دنبال برطرف کردن آن مشکل یا مشکلات می‌روم.

عوامل جذابیت در برنامه‌سازی

* یکی از مشکلاتی که امروز در آنتن تلویزیون می‌بینیم بعضاً برنامه‌سازان نمی‌دانند برنامه سرگرم‌کننده ساختن چطوری است و چه جایگاهی دارد؛ توصیه شما در این زمینه چیست؟

همیشه گفتم هم صدا و هم تصویر خوبی باید در معرض نگاه مخاطب قرار بگیرد. باید هرکسی در صداوسیما کار می‌کند به هر نحوی به این مختصات و شناسنامه اصلی ساخت برنامه توجه داشته باشد. یعنی وقتی با برنامه‌ای به خانه مردم برویم نمی‌توانیم با یک چهره ناخوشایند و فضایِ بی‌روح میهمان خانه‌های مردم شویم یعنی در واقع یک برنامه خوب و مخاطب‌پسند هم به صدا، تصویر و هم رنگ و لعاب خوبی در برنامه‌سازی نیازمند است.

حتماً در این میان فاکتور اساسی برنامه‌سازی، توجه به چشم‌نوازی آن است. یعنی باید برنامه‌ای برای دیداری و شنیداری مخاطبان داشته باشد که با موضوعات و حرف تازه و خوب و رنگ و لعاب یک تصویر به یک اتفاق خوب در برنامه‌سازی دست پیدا کنیم. اتفاقی که بعضاً با «عصر جدید» و برنامه‌های این چنینی افتاد که از دکور خوب، فضای مناسب و اتفاقات جدید و متفاوتی برخوردار بودند. چون در واقع همه این مؤلفه‌ها و مختصاب در کنار هم به ساخت یک برنامه مخاطب‌پسند کمک می‌کند.

نگاهی به یک حاشیه از «هفت سر اژدها» و غیبت سریال «پشت پرده» در ماه رمضان

نمی‌توانم یک ساعت بیرون از ایران را تحمل کنم

* یکی از نکاتی که بسیاری درباره آن صحبت می‌کنند غرور ملی بهمن هاشمی است، این غرور ملی از کجا می‌آید؟

من همه‌جا با صدای بلند گفته‌ام من ایرانی‌ام و هر موقع به کشورهای خارجی رفته‌ام بعد از چند ساعت دلم برای کشورم تنگ شده است، چون اینجا محبت و مهر و مهربانی را از مردم دیده‌ام و می‌بینم، شاید بسیاری با حرف من مخالف باشند اما همیشه گفته‌ام آن‌قدر باید زبان‌های مختلف را خوب یاد گرفت که به دنیا بفهمانیم ما چه‌کسی هستیم و چه ایده‌هایی داریم، در سفرهای خارجی این مهر و صمیمیت ایرانی‌ها را پیدا نکرده‌ام.

حسّ ایرانی بودن چنگیز جلیلوند را همیشه دوست داشتم

* بگذارید در این ایام عید یادِ یک دوبلور فقید و دوست‌داشتنی کنیم؛ شما چنگیز جلیلوند را طور دیگری دوست داشتید؛ چرا؟

بله واقعاً، شخصیتی که هنوز باور نمی‌شود کنار ما نیستند؛ خیلی متأسف شدم. حسّ ایرانی بودن چنگیز جلیلوند را همیشه دوست داشتم و سرمشق قرار می‌دادم، وقتی که از ایران رفت و می‌توانست بماند اما برگشت به ایران را انتخاب کرد، عاشق ایران و ایرانی بود و حتی می‌توان این عشق و علاقه به وطن را در کارنامه کاری‌اش هم پیدا کرد.

نسل طلایی دوبله تکرار نمی‌شود

* شما هم مثلِ بسیاری از پیشکسوتان این حوزه اعتقاد دارید نسل طلایی دوبله تکرار نمی‌شود؟

واقعاً نسل طلایی دوبله تکرار نمی‌شود؛ به‌دلیل اینکه سرعت کار بالا رفته است و تولیدات سینمایی زیادتر شده‌اند. علاقه‌مندان به دوبله می‌خواهند فیلم‌های بیشتری را با صدای دوبلورهای خوب‌مان بشنوند. دیجیتال آمده و کارهای فنی به‌سرعت بیشتری جلو می‌رود، در نتیجه این شتاب‌زدگی‌ها و عجله‌ها، آن تأمل، تعمق و صبر در دوبله را از بین می‌برد.

ظرافت‌ها و دقت‌های آن نسل را طلایی کرد و الآن بچه‌ها به‌خاطر سرعت و پیشرفت موضوعات دیجیتالی، خیلی با سرعت کارها را دوبله می‌کنند، کرونا هم باعث شده دیگر کنار هم ننشینیم و به دیالوگ‌های همدیگر پاسخ ندهیم، در صورتی که یکی از آموزش‌های دوبله این است "بشنوی و جواب بدهی!"، البته تلویزیون صدای گوینده قبلی را در گوش گوینده‌ای که می‌خواهد دیالوگ بگوید می‌گذارد تا پاسخ‌ها بهتر دربیاید. اگر فیلم خوبی بگذارند و گوینده‌های دهه 1340 را کنار هم قرار دهند شاید از این کارهای خوب باز هم ببینیم.

برخی می‌خواهند وایرال شوند که بگویند هستیم

* نکته‌ای امروز در برخی از برنامه‌های تلویزیونی خصوصاً مناسبتی‌هایش بسیار دیده می‌شود که همه چیز فدای وایرال شدن در فضای‌مجازی می‌شود؛ چرا این وایرال شدن از هرچیزی برای برخی از مجریان و تهیه‌کنندگان اهمیت دارد؟

چون می‌خواهند دیده شوند و همیشه باشند، انگیزه وایرال‌شدن همین است که ما هستیم، می‌خواهیم باشیم و احساس غرق شدن به ما دست ندهد، البته من برای وایرال شدن خودم از طریق فضای مجازی هیچ تلاشی نکردم و خودشان گاهی از اتفاقات غیرمترقبه و بداهه‌گویی‌ها استفاده کردند، جالب است بدانید سال 1379 من خودم دابسمش را آوردم و چندین سال بعد تازه این موضوع باب شد.

آن موقع در حیاط شبکه دو برنامه اجرا می‌کردم، صدای مجید اخشابی پخش می‌شد و خودم گفتم دوربین روی صورت من باشد؛ آن ترانه را لب می‌زدم، همیشه تفکرم این بوده است بین من و مردم هیچ فاصله‌ای نباشد و این اتفاق در کوچه و خیابان هم می‌افتد.

ماجرای حرکت‌های عجیب بهمن هاشمی

* اتفاقاً یک مقداری درباره حرکت‌های عجیب و غریب شما روی آنتن بارها صحبت شده است...

من همیشه سعی کردم در چارچوب برنامه‌سازی و سیاست‌های تلویزیون اجرا کنم؛ شیرجه زدن و برخی از حرکاتی که در فضای مجازی پخش شد و گفتند "حرکات عجیب بهمن هاشمی، واقعاً عجیب نبود". من مجری برنامه رسمی نیستم؛ یا مسابقه بوده است و یا گفت‌وگوی سرگرم‌کننده، اگر قرار باشد مجری برنامه‌ای باشم که موضوع علمی، پزشکی و سیاسی دارد حتماً این شوخی‌ها و اتفاقات را نخواهیم داشت، اما برنامه‌های سرگرم‌کننده و مفرح این اجازه را به مجری برنامه می‌دهد. البته در عین حال هیچ‌گاه خارج از عرف و چارچوب تلویزیون کاری نکردم و نمی‌کنم.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • «توسعه» یعنی صدای هنرمندان تئاتر شنیده شود
  • چطور پرویز دهداری و سعید پورصمیمی ۴۰ سال بعد به هم رسیدند؟
  • نمایشِ بهرام افشاری ۲ میلیاردی شد
  • بازگشت بهرام افشاری به صحنه تئاتر
  • نمایشِ بهرام افشاری قبل از آغاز، ۲ میلیاردی شد!
  • آن چه می‌ماند، صدای روشن و هدایتگر ِحقیقت است
  • چالش‌های یک فیلم برای چهره‌پردازی عابدزاده و قایقران
  • ماجرای هشدار برای کبرا۱۱ و حرکت‌های عجیب بهمن هاشمی
  • کامبک تاریخی یوزهای نوجوان ایران مقابل برزیل | بازی های ماندگار
  • رسمی: ستاره والیبال ایران در ایتالیا ماندگار شد