احمدزیدآبادی: این جنجالیترین مجلس پس از انقلاب خواهد بود
تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۸۷۶۳۸
احمد زیدآبادی در یادداشتی در کانال تلگرام خود درباره مجلس یاردهم با عنوان "مجلس یازدهم؛ پدیدهای نوظهور؟" نوشت: مجلس یازدهم افتتاح شد؛ مجلسی که به نظرم جنجالیترین مجلس پس از انقلاب خواهد بود!
در نگاه نخست، شاید عنوان "جنجالیترین" برای مجلس یازدهم قدری گزافهگویی به نظر آید، چرا که قریب به اتفاق نمایندگان این مجلس خود را "اصولگرا" مینامند و بنابراین انتظار نوعی وحدتِ نظر و عمل از آنها میرود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وحدت، اما درجۀ بسیار بالایی از "بلوغ سیاسی" را طلب میکند امری که نه فقط در بین اصولگرایان بلکه اصولاً در عرصۀ سیاسی ایران به کالایی اگر نگوییم نایاب به پدیدهای کمیاب تبدیل شده است. بنابراین، انتظار اتحاد بین گرایشهای گوناگون اصولگرایی در مجلس عبث است و آنها به زودی اختلافات عمیق خود را به نمایش میگذارند.
در واقع، نخ تسبیحی که مهرههای مختلف اصولگرایی را تاکنون به هم وصل میکرده است، دشمن یا رقیب مشترکی به نام "اصلاحطلبان" بوده است. این نخ تسبیح با حذف اصلاحطلبان از مجلس، اینک در حال گسسته شدن است و از این پس دیگر نمیتواند نقش وحدتبخش را برای اصولگرایان بازی کند.
از این رو، اصولگرایان برای ادامۀ اتحادشان یا باید دشمن یا رقیبی را در خارج از دایرۀ خود دست و پا کنند و یا بر روی برنامههای عملی مشخصی به توافق و اشتراک برسند.
با این حساب، بخشی از آنها خواهند کوشید تا با معرفی دولت حسن روحانی به عنوان یک موجودیت اصلاحطلبانه یا میانهروانه، محملی برای تداوم اتحاد خود پدید آورند و با حملۀ بیامان به آن، نه فقط تمام مشکلات جاری را به شیوۀ حکمرانی قوۀ مجریه نسبت دهند بلکه اختلافات بین خود را نیز پنهان نگه دارند.
دولت روحانی، اما عمر درازی پیش رو ندارد. کمتر از یک سال به انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است و به فرض آنکه اصولگرایان آن را به عنوان هدف اصلی تهاجم خود تعریف کنند، این یک سال به سرعت برق سپری خواهد شد.
بدین ترتیب، تنها راه تداوم وحدت اصولگرایان اجماع بر روی برنامۀ ایجابی مشخصی برای ادارۀ کشور است؛ چیزی که مطلقاً نزد آنان یافت نمیشود. اصولگرایان بر خلاف ادعایشان هیچ برنامۀ روشن و منسجم و واقعبینانهای برای حل معضلات کشور ارائه نکردهاند و هیچگاه از طرح شعارهای تخیلی، ناهمگون و ناسازگار با شرایط ایران فراتر نرفتهاند. با تسخیر مجلس در این شرایط خطیر، اما آن شعارها دیگر کاربرد ندارد و آنها در رویارویی با مشکلات عینی نیازمند درجهای از واقعنگری هستند.
طبعاً بخشی از اصولگرایان که سابقۀ کار اجرایی دارند و با سرشت مشکلات کم و بیش آشنا شدهاند، استعداد بیشتری برای حرکت به سمت واقعبینی دارند، اما بخشی دیگر که اصولاً در خیالات خویش زندگی میکنند، با هرگونه برنامۀ مبتنی بر واقعیات عینی سرسختانه مخالفت میکنند.
به احتمال زیاد، این دو دسته از اصولگرایان در مجلس یازدهم به تدریج در مقابل هم صفآرائی میکنند و تعدادی هم به "وسط بازی" در این بین مشغول میشوند.
در این میان، کمبود منابع نیز در تیز کردن آتش اختلاف بین اصولگرایان عملگرا و تخیلی نقش مهمی بازی خواهد کرد. در واقع تا زمانی که منابع درآمدی دولت به وفور در دسترس باشد، امکان تقسیم آن به گونهای که همۀ طرفهای یک نزاع سیاسی را راضی و یا دست کم کنترل کند، وجود دارد، اما به محض آنکه منابع کاهش یابد و بالاخص زمانی که منابع حکم کیمیا پیدا کند، دیگر تقسیم آن بر اساس منافع روزافزون نیروهای سیاسی و پایگاه اجتماعی آنان به امری بینهایت دشوار تبدیل میشود و موجبات برخوردهای فزاینده را فراهم میکند.
در حقیقت، نیرویی که در تقسیم منابع خود را مغبون احساس کند، به موضع شورشگری میافتد و با متهم کردن رقیب به انواع مفاسد و دغلکاری، دعوا را روز به روز تندتر میکند.
به هر حال، اصولگرایان روزهای جنجالی و سختی پیش رو دارند. چه بسا گرایشهای تخیلگرای آنها به حاشیه روند و منزوی شوند و در نتیجه عملگرایانِ آنها در صدد یارگیری از بخشی از اصلاحطلبان برآیند و نوع صفآرایی سنتی نیروهای سیاسی داخلی در سه دهۀ اخیر را کاملاً به هم بزنند. چه بسا ماجرا به صورتی معکوس پیش رود و تخیلگرایان به نیروی غالب تبدیل شوند. در هر صورت مجلس یازدهم از نقطهنظر ایراد نطقهای غرا و هیجانی و جنجالی نمونۀ بدیعی در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد شد و توجه رسانهها را شاید حتی بیش از مجلس ششم به خود جلب خواهد کرد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: مجلس یازدهم اصولگرایان مجلس یازدهم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۸۷۶۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سه گروه اصولگرایان از نظر عباس عبدی : از "ارزشی های واقعی" تا "بی شخصیت های هتاک"
عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «بیسابقه در تاریخ ایران» در روزنامه اعتماد نوشت: این روزها در کنار موضوعات مهم دیگر، شناخت جناحبندیهای داخلی جریان غالب اصولگرایان نیز میتواند جالب و آموزنده باشد. گرچه این جریان لایههای پیچیدهای دارد و به علت «قدرتمحور» بودن آنان مسائل مادی و منفعتی حرف اول را در مجادلات میان آنها میزند، ولی در مجموع میتوان آنان را ذیل سه گروه کلی تقسیمبندی کرد که البته هر کدام از این گروهها، به ویژه تندروهای آنان از باندها و زیرگروههای عجیب و غریبی تشکیل میشوند که هر کدام آنان میتوانند موضوع مطالعه و تحلیل جداگانهای قرار گیرند. گروه اول، در حال حذف کامل از عرصه سیاسی هستند. آنان همان اصولگرایان سنتی هستند که در انقلاب هم بودند، تقیدات شرعی دارند، بیش از آنکه دنبال منافع و قدرت باشند، خود را ملتزم به ارزشها و برداشتهای دینی خود میدانستند، هر چند از سال ۱۳۶۸ به بعد آنان نیز «قدرتمحور» بودند، ولی صبغه عقیدتی آنان و نیز سابقه تاریخی خودشان، به ویژه در رابطه با روحانیت مانع از هضم آنان در هزار لای قدرت میشد. حدی از استقلال را برای خود قائل بودند، همین استقلالجویی و پرهیز از غوطهور شدن در عوامگرایی افراطی آنان را کمکم به حاشیه بُرد و حضور سیاسی آنان را بسیار کمرنگ کرد. نکته جالب اثرات رسانهای بر حذف و یا به حاشیه راندن این گروه است. ابزارهای اصلی آنان برای حضور در میدان در درجه اول حمایت قدرت سپس انحصار صدا و سیما و بالاخره شبکههای مساجد بود، ولی کمکم شبکه مساجد را با نیروهای جدید از دست آنان خارج کردند سپس هیاتهایی را جایگزین نهاد مجلس نمودند. در ادامه با شکستن انحصار رسانهای و آمدن شبکههای اجتماعی و بالاخره تغییر ریل قدرت به سوی جوانگرایی، این جناح عملا از گردونه سیاست به خارج پرتاب شدهاند و شانس چندانی برای حضور دوباره ندارند. نه انگیزه کافی دارند و نه حتی توان لازم را. بسیاری از آنان ناامید از آینده هم هستند. فرزندان اغلب آنان راه خود را از سیاست رسمی جدا کردهاند. گروه دومی از اصولگرایان هستند که کمابیش ادامه گروه اول هستند، با این تفاوت که در عرصه مدیریتی کشور حضور دارند. کم هم نیستند، هر چند به مرور در حال اخراج هستند. اینها اغلب نسل بعدی گروه اول هستند. فاقد انسجام و تشکیلات روشنی هستند ولی به صورت فردی حضور عمومی دارند، حرف میزنند، نقد میکنند، افشاگری میکنند، التزامات آنان به قدرت فرع بر تعهدات آنان به حقیقت و واقعیت است. با توجه به صبغه اصولگرایی که دارند، راحتتر هم حرف میزنند. حس میکنند که به آنان خیانت شده و مورد سوءاستفاده سیاسی قرار گرفتهاند. هر دو گروه فوق از برخی جهات با بخشهایی از اصلاحطلبان نزدیکیهای تحلیلی و فکری دارند. هر دو گروه تقیدات مذهبی متعارفی دارند و نسبت به آن نیز حساس هستند. گروه سوم مجموعهای متنوع هستند که متشکل از نسلهای دوم و سوم هستند. ویژگی اصلی آنان «قدرتمحوری» است، ولی تعبیر خود را از آن دارند. در واقع قدرت و ثروت را برای خود میخواند. مذهب آنان عمیق نیست، بیشتر مناسکی و نمایشی است. ضوابط و ارزشهای دینی برای آنان در خدمت بالا رفتن از نردبان قدرت است و فقط تا همین مرحله اهمیت دارد. دین آنان تقریبا جدید است. آنان از فرقهها و دستهها و باندها و گنگهای گوناگونی تشکیل شدهاند. به همین دلیل است که از بیرون نمیتوان فهمید چرا به یکباره فرد مهم این جناح در تهران اول نمیشود و شخص دیگری نفر اول میشود. این محصول تشکیلات فرقهای آنان است. وحدت تشکیلاتی ندارند و اتفاقا به دلیل ماهیت باندی خود، اختلافات عجیب و غریب داخلی دارند. قدرتمحوری آنان تا حدی است که مغایر با اولویتهای خودشان نباشد، لذا در جریان اخیر حجاب به صورت غیرمستقیم در برابر تذکر به روند جاری رسمی علیه زنان حمله کردند. ذهنیتهای آنان تخریبی است. گرایشهای آخرالزمانی دارند و این گرایش نه از روی اعتقاد، بلکه به این علت است که بحث و گفتوگوی عقلانی را بلاموضوع میکند. ضد علم، طرفدار نظریه توطئه، مخالف قانون و حاکمیت آن هستند. ادبیات آنان در فضای مجازی مشهود است. هتاکانه و غیردینی است. بسیار متکی به رسانههای انحصاری هستند. در عمل هیچ ایده و برنامه ایجابی ندارند، جز ویرانگری و تخریب و تقابل در داخل و خارج از کشور. تناقضات گفتاری و رفتاری آنان فراوان و شدید است ولی در ذیل کسب قدرت به هر قیمتی قابل رفع است. به راحتی چشم را بر فساد خود و دوستانشان میبندند، حتی آن را توجیه هم میکنند. برای آنان «حق» معنای مستقلی از «نفع» و «قدرت» خودشان ندارد، لذا بیشخصیتترین رفتارهای سیاسی را در تاریخ جدید ایران از خود نشان میدهند. مهمتر از همه اینکه فاقد حداقلی از اخلاقیات و شرم هستند. به راحتی دروغ میگویند و تهمت میزنند و حرف خود را تغییر میدهند، حقیقت مسلم و روشن را نفی میکنند، در تاریخ ایران وجود گروهی مشابه آنها یا بیسابقه است یا کمسابقه. کانال عصر ایران در تلگرام