خستگان قرنطینه
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۹۴۹۳۴
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، پیرمرد چشمغره میرود و نهیب میزند: «ای بابا به جهنم، ولم کنید دیگر. بیا دستم را بگیر کمرم خشک شد.» پسر آخرسر یک جوری که هم هوای پدربزرگش را داشته باشد و هم دل مادر را راضی کند، از روی آستین کت، دست مرد را میگیرد و کمکش میکند بالا برود. پشت سرشان زن با یک قابلمه بزرگ و یکسری خرت و پرت دیگر از شیب کم تپه فضای سبز کنار اتوبان بالا میرود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«بالاخره ماه رمضان تمام شده و ماهم که نه نوروزی داشتیم و نه سیزده بدری. گفتیم امروز بالاخره بزنیم بیرون. راستش خیلی هم با خودم کلنجار رفتم چون پدرم سنش بالاست و در تمام این مدت یک نوک پا میرفتم و با ماسک و دستکش به او سر میزدم و برایش غذا میبردم و مختصر کارهای خانه را انجام میدادم. راستش اصلاً جرأت نمیکردم بابا را بیرون بیاورم ولی دیگر آنقدر حوصلهاش سر رفته و کلافه شده که تصمیم گرفتیم بیرون بیاییم. یکی دو ساعت نهایتاً بمانیم و برویم. پیرمرد دلش پوسید گوشه خانه.»
زن این را در جواب این سؤال میگوید که چرا با وجود اینکه کرونا هنوز قربانی میگیرد، برای گردش بیرون آمدهاید؟ راستش اولش کمی پشت چشم نازک میکند و انگار که به او برخورده باشد، کمی در جواب دادن مردد می شود اما خیلی طول نمیکشد که شروع میکند به حرف زدن و این طور ادامه میدهد: «ببینید ما هم مثل همه مردم از این شرایط خستهایم و تا حالا هم خوب رعایت کردهایم و از این به بعد هم رعایت میکنیم. امروز هم انشاءالله به خیر میگذرد.»
پدرش که حالا نفسش جا آمده اما نظر دیگری دارد: «هیچ هم از این به بعد رعایت نمیکنم، ولمان کنید بابا. من پیرمرد حالا مگر چقدر قرار است عمر کنم که هی بترسم از امروز و فردایش؟!»
زن دلخور میشود: «چه حرفی است میزنی بابا؟»
کمی آن طرفتر از جایی که آنها نشستهاند، خانواده دیگری بساط پیک نیکشان را برپا کردهاند. دو دختربچه 4، 5 ساله دارند دور و بر مادر و پدر میدوند و صدای خندهشان فضا را پر میکند.
«این بچهها را نگاه کنید، انگار از زندان فرار کردهاند. چقدر توی خانه نگهشان دارم و جایی نبرم؟ به خدا دیگر خودم هم خسته شدهام. من معلم دبستان هستم و این مدت آنقدر توی خانه درگیر بودهام که اصلاً نتوانستهام برای بچههای خودم کاری بکنم. قبل از این شرایط بچهها مهد میرفتند و آنجا به هرحال سرشان گرم بود. خودم هم تکلیف کار و زندگیام معلوم بود. وقتی از مدرسه میآمدم، دیگر وقت و توجهم به خانه و بچههایم بود. الان دیگر کار، شب و روز ندارد. کلاس تمام میشود و از آن طرف میبینی والدین همین طور توی واتس اپ سؤال میپرسند. آنقدر عصبی هستم این مدت که با این طفلکها هم بداخلاقی میکنم. راستش دیگر خسته شدهام. از این به بعد هم میآورمشان پارک که بازی کنند. چقدر دست بچه دستکش کنم و هی بگویم به چیزی دست نزن؟ اصلاً مگر کسی میداند این وضعیت قرار است تا کی ادامه پیدا کند؟!»
از پارک راهی مرکزخریدی در شمالغرب تهران میشوم. از حجم ماشینهای اطراف میشود حدس زد که داخل مرکز خرید شلوغ است. وقتی وارد میشوم میبینم حدسم درست بوده؛ مردم مشغول تماشای ویترینها و خرید هستند. البته به گفته حامد شیبانی، یکی از بوتیکداران پاساژ، کسی زیاد خرید نمیکند و بیشتر برای تفریح و سرگرمی به مرکز خرید میآیند و اصلاً این روزها اشتیاق مردم به پاساژگردی بیشتر شده. او میگوید: «قبل از عید و زمانی که هنوز پاساژها بسته نشده بود، مردم خیلی رعایت میکردند و اصلا یکدفعه پاساژ خالی شد. در واقع شب عید نداشتیم و هرچه بار برای عید آورده بودیم روی دستمان ماند. با اینکه مشتری کم بود من و دیگر مغازه داران مرتب فروشگاه خودمان را ضدعفونی میکردیم. حتی خودم دستگاه بخار خریدم که اجناس را بعد از پرو شدن با آن ضدعفونی کنم. هر مشتری که داخل میآمد اول از او میخواستم دستش را با الکل ضدعفونی کند و بعد به جنسها دست بزند. الان راستش همه کمی بیخیال شدهاند، خودم هم مثل بقیه. آدم دیگر حوصلهاش سر میرود چون زمان تمام شدنش معلوم نیست. اگر مثلاً بدانی که تا دو ماه دیگر یا 6 ماه دیگر این قضیه تمام میشود، به هرحال میگویی حالا این مدت را صبر میکنم تا شرایط نرمال شود اما بدی قضیه این است که اصلاً چیزی معلوم نیست. ما فروشندهها باید الزاماً ماسک بزنیم اما مردم را میبینم که دیگر ماسک نمیزنند و خیلی عادی رفت و آمد میکنند حتی کسانی که مسن هستند.»
خانمی که پشت صندوق یک مغازه جوراب فروشی نشسته و حدود 65 ساله به نظر میرسد، یکی از همان دلزدگان قرنطینه است. مغازه مال دخترش است و او قبلاً برای کمک و بیشتر برای آنکه سرش گرم باشد اینجا میآمده. البته از زمان شیوع کرونا خانهنشین بوده و به قول خودش چند روز است قرنطینه را شکسته: «من خودم یکی از همان کسانی بودم که خیلی سفت و سخت رعایت میکردم. امکان نداشت حتی تا سر کوچه بروم و ماسک نزنم و دستکش دستم نکنم. الان هوا گرم شده و آدم نمیتواند ماسک را تحمل کند خصوصا برای سن و سال ما دیگر خیلی سخت است. از این طرف ماسک میزنم و از آن ور شر و شر عرق است که از پیشانیام میریزد. دستکش هم همینجور است؛ خیس عرق میشود دست آدم. حالا همه هم که نمیمیرند. شاید گرفتیم وخوب شدیم.»
ازجمله دلخوشیهای این روزهای خیلیها این است که ویروس ضعیف شده و دیگر مثل سابق کشنده نیست و اینکه آمار مرگ و میر پایین آمده به نظرشان مؤید همین است.
«امروز 34 نفر فوت شدهاند. خب این یعنی ویروس ضعیف شده. پس بهتر است آدم بگیرد و خوب شود تا دیگر خیالش راحت باشد که نمیگیرد.»این را پسر جوانی میگوید که مقابل مرکز خرید دکه روزنامه فروشی دارد: «شنیدهام در بعضی کشورها کسانی که کرونا گرفتهاند و خوب شدهاند، راحتتر کار گیر میآورند چون دیگر بدنشان مقاوم شده. اینجا هم تا چند وقت دیگر همینجور میشود. وقتی آدم بگیرد، دیگر نگران نیست و میتواند هرجایی دلش خواست برود.»
او از مردمی میگوید که تا چند وقت پیش حتی یک آدامس از دکه نمیخریدند و الان آب معدنی میگیرند و همانجا باز میکنند و سرمیکشند: «بالاخره هوا گرم است دیگر، نمیشود که توی خیابان آب نخورد. ماه رمضان هم که تمام شده و بعضی مردم که سر کار میروند مجبورند توی خیابان چیزی بخورند مثل رانندهها و موتوریها. نمیشود که همه چیز را شست و الکل زد. مادر خود من از اینها بود که هر چیزی که میخرید می شست حتی جعبه دستمال کاغذی را میشست و میگذاشت خشک بشود اما الان خسته شده. میگوید دیگر جان ندارم، هرچه میخواهد بشود. نه اینکه کلا ول کرده باشد اما بشور و بسابش کمتر شده.»
کرونا را دیگر خیلیها جدی نمیگیرند، حالا یا خیال میکنند همه چیز عادی شده و دلشان را به ضعیف شدن ویروس و حرفها و شایعاتی که در این باره دهان به دهان میشود خوش کردهاند و یا دیگر خسته شدهاند؛ خستگان قرنطینه.
منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: ویروس کرونا کرونا کرونا در ایران قرنطینه خانگی خسته شده شده اند بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۹۴۹۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نظراتم را در مورد طرح حجاب صریح با مقامات و حاکمیت میگویم/ بلای جان طرحهای خوب نبود رویههای درست اجراست
وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی در گفتگو با خبرنگار قدس آنلاین در خصوص نظرش در مرود اجرای طرح نور و برخورد با بی حجابی با بیان اینکه من در این خصوص نظرات خاص خودم را دارم، گفت: اما چون در حاکمیت هستم و در بالاترین سطح از دفتر مقام معظم رهبری گرفته تا دولت و مجلس و قوه قضائیه به مقامات دسترسی دارم نقطه نظرات خودم را که صریح هم هست منتقل می کنم. هم کارهای درست را می گویم و هم رفتارهای نادرست را منتقل و بیان می کنم.
وی افزود: بنابر این وقتی میتوانم درون حاکمیت نگاه و انتقادها و نظرات اصلاحی خودم را بگویم، قاعدتاً نباید در بیرون از حاکمیت و در رسانه آنها را بگویم چون قضاوت در حوزه رسانه ممکن است معنای دیگری داشته باشد.
ضرغامی با تأکید بر اینکه معتقدم بلای جان قوانین خوب و راهبردهای لازم کشور اشکالاتی است که در حوزه رویه ها و روشها و نبود آنها وجود دارد، اظهار داشت: من در این مورد مقالههای زیادی دارم. در دنیا اگر یک قانون تصویب میکنند صد رویه برای آن مینویسند و اصلا یک عده در دنیا به رویه نویسهای خبره شناخته شدهاند ولی ما در جمهوری اسلامی اینطور نیستیم. یعنی کلی قانون داریم اما وقتی میگوییم یک رویه و روش مناسب و بدون اشکال کجاست که آنرا اجرا کنیم، هیچ چیزی وجود ندارد.
وی تصریح کرد: این مسئله و نقص منحصر به موضوع عفاف و حجاب هم نیست و در تمام کشور متاسفانه جاری است. من پرچمدار توجه به رویه و روش هستم و سعی میکنم برخی جزئیات را تا آخر خودم ورود کنم برای یانکه میدانم حرف خوب اگر بد اجرا شود مشکلات زیادی ایجاد می کند.
این عضو کابینه دولت سیزدهم خاطرنشان کرد: حجاب یک مسئله شرعی است و مورد توجه بزرگان کشور است و هرگونه اقدامی را که بر اساس قانون اجرا میشود، همه قبول دارند که باید بر مبنای رویه و ورش درستی باشد.
ضرغامی گفت: چندی پیش یک مورد شخصی برای خود من پیش آمد که برای دوستان عزیز ما قابل دفاع نبود و من انرا منتقل کردم که بازتاب خوبی هم داشت و رئیس کلانتری محل در خانه آن فرد حاضر شدند و عذرخواهی کردند و گفتند ما در این برخورد اشتباه کردیم. این خیلی خوب است و باید در همه امور رخ دهد.
وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی با بیان اینکه ما باید مردم را به هم نزدیک کنیم، به ذکر تجربهای پرداخت و اظهار داشت: من زیاد پیاده روی میکنم و هفته قبل در خیابان بسیاری از مردم در مورد طرح حجاب و عفاف با من صحبت کردند. در چهار راه طالقانی هم چهار نفر از خواهران محجبه مجری طرح حجاب و عفاف با من صحبت کردند و حرفهایشان را زدند. من دیدم از خانمی که انتقاد داشت تا این خواهران مأمور حرفهای شنیدنی دارند و ما باید آنها را به هم نزدیک کنم.
وی گفت: اگر مدیریت این برنامه توانست اینها را به هم نزدیک کند موفق میشود چون ما نیاز به وحدت داریم و این مسئله مورد توجه اصولی رهبری است و آنقدر که ایشان به این امر اشاره میکنند دیگران توجه ندارند. لذا ما باید دلها را نزدیک و رفتارهای نادرست را اصلاح کنیم تا موضوع حجاب و عفاف درست به ثمر بنشیند.
انتهای پیام/
آرش خلیل خانه