«قلمرو رویای سپید»؛ یاسوناری کاواباتا؛ ترجمه مجتبی اشرفی؛ نشر ققنوس عشقی که فراموش نمیشود
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۰۲۸۶۲
«قلمرو رویای سپید»
نویسنده: یاسوناری کاواباتا
ترجمه: مجتبی اشرفی
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1399
157 صفحه، 19000 تومان
****
«قطار از تونلی طولانی بیرون آمد و وارد سرزمین برف شد. زمین سپید، زیر آسمان شب، به خواب رفته بود...» این افتتاحیهی رمانی است عاشقانه به قلم یاسوناری کاواباتا، نخستین نویسنده نوبلیست ژاپنی که متاسفانه با وجود شهرت او و همچنین اهمیت و ارزش آثارش، در ایران آنگونه که باید شناخته نشده؛ در حالی که اغلب آثار او به فارسی برگردانده شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یاسوناری کاواباتا در سال ۱۸۹۹ در اوزاکا به دنیا آمد، جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۶۸ به او تعلق گرفت و در کشورش نخستین برنده این جایزه مهم ادبی شناخته میشد. در 1972 نیز با زندگی وداع کرد. بیشتر در نوشتن داستانهای کوتاه خبره بود، اما سه رمان درخشان نیز از او برجای مانده: قلمرو رویایی سپید (۱۹۳۵-۱۹۴8)، آوای کوهستان (۱۹۵۴) و هزار درنا (۱۹۴۹) که در کسب جایزه نوبل توسط او تاثیر بسیار داشت. در این میان رمان «قلمرو رویایی سپید» شاهکاری در ادبیات ژاپن محسوب میشود. این رمان که به تازگی با ترجمه مجتبی اشرفی توسط نشر ققنوس منتشر شده در انگلیسی به «سرزمین برف» ترجمه شده است، اما در برگردان حاضر مترجم نامی شاعرانهتر را برای کتاب برگزیده؛ تمهیدی که با حال و هوای شاعرانه رمان بی تناسب نیست بخصوص که بارزترین ویژگی رمان حاضر بیانی شاعرانگی و روایتیست متکی به زبانی بسیار تصویری با ریتمی آرام و خورند حال هوای عاشقانه مورد نظر نویسنده است.
در این سرزمینِ پر از برف، سرما بر همه چیز احاطه یافته و نه تنها طبیعت که زندگی آدمها را نیز تحت تاثیر قرار داده است. در این سوزِ سرما، کاواباتا آتش عشقی میان دو شخصیت اصلی رمان روشن میکند. عشقی سرشار از نومیدی که نمیتوان سرانجامی برای آن متصور بود. اما روایت جذاب این عشق، نه فقط گرمی بخش درون آدمهای قصه است که خواننده را نیز گرم کرده و با برانگیختن همدلیاش با خود همراه میکند.
ماجرای نوشتن این رمان نیز خود داستانی عاشقانه است که از عشق کاواباتا به نوشتن آن هم نوشتن داستانی ناب حکایت دارد، رمانی کوتاه که پروسه خلق آن سیزده سال (از 1935 تا 1948) طول کشیده است. کاواباتای که در نوشتن داستان کوتاه شهره بود این اثر را نیز در ابتدا در قالب قطعات داستانی کوتاه در نشریههای ادبی مختلف منتشر میکرد، بعد از چند سال کاواباتا را به این فکر افتاد که آنها را گردآوری کرده و در قالب یک رمان منتشر کند. اما از آنجا که کلیت کار برایش رضایت بخش نبود، بخشهای تازه ای نوشت و بدان افزود. نسخه اول کتاب در اواخر دهه سی میلادی منتشر شد. اما جالب آننکه تا یک دهه بعد از آن هر چاپ تازه ای از کتاب منتشر شد، ویرایش تازهای از آن بود که بخشهایی بدان افزوده یا کاسته شده بود. سرانجام در سال 1948 زمانی کاواباتای به این نتیجه رسیده کتابش به طور شایستهای صیقل خورده است، از ویرایش مکرر کتاب دست برداشت.
شیمامورا مردیست که از شهری بزرگ به روستایی کوهستانی سفر می کند، محلی که بهخاطر چشمههای آب گرمش، توقفگاه مسافران است. در این سفر گیشایی به نام کوماکو میهماندار او میشود، این رابطه به عشقی عمیق میان آن دو می انجامد. کاواباتا چنان فضایی در رمانش ساخته که گویی شیمامورا با قطار به سرزمینی رویایی وارد می شود، سرزمینی که اگر چه به شکلی نمادین آداب و رسوم و فرهنگ ژاپنی را نمایندگی می کند، اما گویی همه چیز تحت سیطره عشقی زمینی میان این مرد و میهماندارش قرار دارد. شیمامورا این سفر را تکرار می کند، تا عشقی کامل را تجربه کند و...
«قلمرو رویایی سپید» رمانی داستان محور نیست، بلکه این شخصیتها، رابطه میان آنها و کندوکاو در موقعیت هایی که در آن قرار دارند از اهمیت محوری برخوردار است.زبان رمان به شدت تصویری است، گویی خواننده کتاب به تماشای فیلمی نشسته است که لحظه لحظه آن به مدد قدرت قلم نویسنده، به گونه ای روی کاغذ آمده که در ذهن مخاطب بدل به تصویری زنده و تاثیر گذار می شود. فیلمی با ریتمی آرام، صحنههایی لطیف و تاثیر گذار که که از کشش عاطفی انسانها نسبت به هم می گوید:
اولین چیزی که به محض خروج از قطار نگاه شیمامورا را به خودش جلب کرده بود زمینه سپید نقرهای دامنهها بود که همچون فرش درخشانی به هر سو کشیده شده بود. بر فراز تمامی کوهها، کایای نقرهای را در آفتاب گسترده دید، انگار که آفتاب پاییزی را روی کوهها پاشیده بودند. وقتی شیمامورا از فاصلهای دور به آنها نگاه میکرد، انگار چیزی درون او نجوا میکرد: «آه، من اینجا هستم.»
اما ساقههای بلندی که اکنون در اینجا میدید ظاهرا به طور کلی با آنچه در طبیعت تا آن اندازه توجهش را جلب کرده بود متفاوت بودند. دستههای بزرگ علف زنانی را که حملشان میکردند از نظر میپوشاندند، و روی سنگهای دو طرف کورهراه خشخش میکردند. و باریکهعلفهاشان بلند و قوی بودند...
هر رمان بعد از خوانده شدن، به شکلی در ذهن تداعی میشود، «قلمرو رویایی سپید» را بیشتر از آنکه به عنوان یک داستان به خاطر بیاوریم، همچون فیلمی که دیده ایم به خاطر می آوریم؛ چرا که بیشتر صحنه ها به شکل تصویر در خاطره ما تداعی می شوند و این از «قلمرو رویایی سپید» رمانی متفاوت، با خوانشی متفاوت و خاطره عشقی فراموش ناشدنی.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۰۲۸۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گلهای ماندگار و فراموش نشدنی مسی و رونالدو در لیگ قهرمانان اروپا (فیلم)
منبع : طرفداری
ویدئوهای دیدنی دیگر در کانال های آپارات و یوتیوب عصر ایران ???????????? کانال 1 aparat.com/asrirantv کانال 2 aparat.com/asriran کانال 3 youtube.com/@asriran_official/videos کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: جام جهانی پیرمردها ؛ رونالدینیو و تیری آنری پا به توپ میشوند (فیلم) ۱۷ سال از سریعترین گل تاریخ لیگ قهرمانان اروپا گذشت (فیلم) مصاحبه قدیمی علی دایی در آلمان پس از گلزنی در لیگ قهرمانان اروپا (فیلم)