معامله تهران-کاراکاس آغازی بر تغییر ژئوپلیتیک انرژی خواهد بود؟
تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۰۵۱۹۳
مهدی مطهرنیا در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، درباره ورود نفتکشهای ایران به آبهای ونزوئلا در شرایط تحریم هر دو کشور و تاثیر آن بر احتمال تغییر ژئوپلیتیک انرژی جهان اظهار داشت: آنچه در باب نفتکشهای ایران و حضور آنها در ونزوئلا مطرح است در ارتباط با تهدیدات ایالات متحده و تحریمهای اعمالی بر صادرات نفت ایران اهمیت پیدا میکند، امریکا به مجازات شرکتها و کشورهایی میپردازد که نفت ایران را خریداری میکنند، ونزوئلا نیز از قبل مورد تحریم امریکا و جامعه هدفی همانند ایران بوده و به این ترتیب دو جامعهای که به عنوان جامعه هدف امریکا در تحریمها قرار دارند، با یکدیگر مبادله نفتی داشتهاند و این قابل تامل است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: عدهای بر این باور بودند که امریکا مسیر حرکت کشتیهای ایرانی به سمت آبهای ونزوئلا را مسدود خواهد کرد که به این ترتیب قواعد ناظر بر تحریمها ابعاد دیگری پیدا میکرد و منجر به درگیری نظامی میشد که آغازگر آن ایالات متحده امریکا بود. بنابراین امریکا با وجود ادعایی مبنی بر نظارت بر حرکت نفتکشها به این مقوله ورود نکرد، پس باید پذیرفت آنچه امریکا انجام داده نوعی محافظهکاری در آستانه انتخابات 2020 است.
این کارشناس امور بینالملل تصریح کرد: چنانچه امریکا حرکتی مبنی بر دخالت عملی بر مسیر حرکت نفتکشها اعمال میکرد در واقع ورود به یک منازعه بینالمللی بود که انگشت اتهام نخبگان و افکار عمومی را به سمت واشنگتن نشانه میرفت.
وی تاکید کرد: اینکه گفته شود تجارت تهران- کاراکاس میتواند آغازی بر تغییر ژئوپلیتیک انرژی باشد تا حدی بزرگنمایی است اما واقعیت اینکه این موضوع تا اندازهای اهمیت دارد که نشان میدهد ایران توانسته حداقل با ونزوئلا وارد معامله نفتی و داد و ستد شود، اما مخرج مشترک در باب اینکه در ژئوپلیتیک انرژی جهان تغییر ایجاد کند جای تردید است، چون ایران و ونزوئلا هر دو جزء کشورهای صادرکننده نفت هستتند و اکنون در وضعیت مبادله نفت بین یکدیگر برای گریز از تحریم ایالات متحده هستند.
مطهرنیا درباره اینکه آیا معامله با کشورهای تحت تحریم امریکا میتواند یکی از گزینههای تجارت نفت و فرآورده ایران باشد یا خیر، گفت: تنها راه گریز ایران از تحریمهای امریکا گزینش کشورهایی است که از ریسکپذیری کمتری در برابر آمریکا با هدف معامله و تجارت با ایران برخوردارند، اما نکته این است که اگر این مسئله گسترش پیدا کند و ایران بتواند با کشورهایی که دارای ریسک کمتری در تجارت هستند وارد معامله شود و بتواند در عرصه تجاری به حداکثر حداقلهای خود دست یابد، آیا امریکا گام دیگری بر نخواهد داشت؟ به نظر میرسد با روی کار آمدن ممکن دموکراتها در آینده باز این سیاستها به روش دیگری دنبال و اعمال شود، یعنی تحریمهای ایران از قالب تحریمهای فلجکننده به سمت بازگشت به میز مذاکره با رویکرد دموکراتها تغییر کند که به طبع میتواند منطق تنفسی برای ایران ایجاد کند. اما اگر ترامپ ماندگار باشد و تحریمها ادامه یابد و نتواند اثر بخشی خود را در جهت نشاندن ایران پای میز مذاکره داشته باشد پیشبینی میکنم امریکا باز هم منابع نفتی را مورد هجمه قرار میدهد.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: انرژی ایالات متحده ایران جهان نفت ونزوئلا تحریم نفتکش مطهرنیا ژئوپلیتیک انرژی تحریم ها نفتکش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۰۵۱۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران بزرگ و قدرتمند نمیخواهد وارد جنگ با اسرائیل شود؟
فرارو- غسان شربل، مدیر مسئول روزنامه الشرق الاوسط
به گزارش فرارو به نقل از الشرق االاوسط، خطرناکترین نکته در مورد شعلههایی که امروز خاورمیانه را فرا گرفته، آن است که بازیگران قدرتمند توانایی راه اندازی و به راه انداختن یک جنگ را دارند، اما توانایی پایان دادن به آن با یک ضربه ناک اوت یا یک توافق قابل دوام را ندارند. گستردگی بحران نشان میدهد که آرامبخشها بی فایده هستند. آنها پیشتر آزمایش شده اند و صرفا جنگهای شدیدتری را به همراه داشته اند.
راه حلهای واقعی مستلزم تصمیمات دردناک و غیرمحبوب هستند که به نظر میرسد طرفین قادر به اتخاذ آن نیستند. بنابراین، به نظر میرسد که منطقه در یک تله خطرناک و درگیری آشکار صرفنظر از شدت آن گرفتار شده است. مردم خاورمیانه شاهد وقوع تحولات دردناک هستند. ایالات متحده نیازی به نشان دادن قدرت خود ندارد. در میانه فروپاشی در خاورمیانه نقش روسیه محدود به نظر میرسد و چین بسیار دور است. هیچ کس برای جایگاه آمریکا در صندلی راننده رقابت نمیکند. آمریکا نیروی بزرگی است که نباید با آن دشمنی کرد. این یک منبع نگرانی به درجات مختلف برای متحدان و دشمنان آن کشور است.
در پی عملیات طوفان الاقصی آمریکا ناوگان خود را به منطقه اعزام کرد تا از سرایت جنگ و تبعات آن جلوگیری کند. امریکا در این زمینه موفق بود، اما نتوانست جلوی منازعات پس از آن در دریای سرخ و جنوب لبنان را بگیرد. هم چنین، امریکا نتوانست پهپادهای پرتاب شده توسط یگانهای حشد الشعبی در عراق یا پیامهای ارسال شده در سراسر جولان را متوقف کند.
همانند سایر نقاط جهان در خاورمیانه نیز نمیتوان ماشین نظامی آمریکا را نادیده گرفت و آن ماشین توانایی فوق العادهای در پیشگیری و بازدارندگی دارد. شاید آمریکا نتوانست تهران را از اقدام تلافی جویانه در پاسخ به حمله اسرائیل به کنسولگری آن کشور در دمشق بازدارد، اما موفق شد از وارد آمدن ضربهای شدید بر اسرائیل توسط موشکها و پهپادهای ایرانی جلوگیری کند.
ایران زمان حمله خود را اعلام کرد و موافقت کرد که حمله سبک باشد. ایالات متحده مانع از وارد شدن ضربات بزرگ به دو طرف شد، اما موفق نشد از تبادل پیامهای داغ توسط دو طرف علیه یکدیگر جلوگیری کند.
روسیه درگیر جنگ خود در اوکراین است. چین محاسبات پیچیده و بلند مدتی دارد. این کشور یک چشم اش به اقتصاد و چشم دیگرش به تایوان است و برای دوئل با امریکا عجلهای ندارد.
بنابراین، ساکنان خاورمیانه خود را با یک سایه بزرگ مواجه میبینند: امریکا. با این وجود، ایالات متحده نیز در مورد ماهیت درگیری در خاورمیانه ضعیف است. با توجه به اینکه لابی اسرائیل عمیقا در نهادهای امریکا نفوذ کرده هر زمان که موضوع به تاسیس کشور فلسطین نزیک میشود نزاع در کنگره بالا میگیرد.
بنیامین نتانیاهو هرگز در سرپیچی از روسای جمهور قبلی آمریکا تردیدی به خود راه نداده است. او در سرپیچی از خواست بایدن رئیس جمهور فعلی امریکا نیز همان خط مشی پیشین را در پیش گرفته است. او میبالد که اسرائیل توسط کاخ سفید اداره نشود و ارتش اسرائیل که همیشه به زرادخانه مملو از تسلیحات آمریکایی خود متکی است، یک گروه شبه نظامی وابسته به امریکا نباشد که قوانین تعامل و خطوط قرمز آن توسط واشنگتن تحمیل شود.
ایران کشوری بزرگ و قدرتمند در منطقه است و تجربه نظامی بالایی دارد. ایران در بسیاری از کشورهای منطقه دارای نفوذ است و ویژگیهای برخی از مناطق خاورمیانه را تغییر داده است. ایران میتواند در چهار کشور عربی که سالها در حال اداره و تصمیم گیری در مورد انتخابهای آنها بوده است به بسیج نیرو بپردازد. ایران میتواند از چند جبهه به اسرائیل نزدیک شود. نیروهای نیابتی ایران میتوانند در جنگهای طولانی و کم شدت شرکت کنند. اما این ایران قدرتمند نمیخواهد وارد یک جنگ مستقیم تمام عیار با اسرائیل شود چرا که میداند در صورت وقوع چنین درگیریای ایالات متحده در حاشیه باقی نخواهد ماند. آزار و اذیت امریکا رویه چندین دههای اتخاذ شده از سوی ایران بوده، اما ایران میداند که نباید وارد جنگ مستقیم با امریکا شود و این موضوع اصولا قابل بحث نیست.
اسرائیل دارای زرادخانه نظامی است. ارتش آن کشور مرتکب قتل عام شده است قتل عامی که در جهان از جنگ جهانی دوم به این سو بی سابقه بوده است. جنگندههای اسرائیلی در سراسر آسمان خاورمیانه بیداد میکنند. ایران با شلیک موشک به تاسیسات هستهای اسرائیل نزدیک شد و اسرائیل در پاسخ اقدامی انجام داد. غرب از جنایات اسرائیل انتقاد میکند، اما نمیتواند آن رژیم را رها کند.
اسرائیل همزمان ضعیف است. انبوهی از اجساد در غزه اعتقاد جهانیان را در مورد نیاز به ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی عمیقتر کرده است. آمریکا تسلیحات، مهمات و میلیاردها دلار را به رگهای اسرائیل پمپاژ کرده، اما نمیتواند در مورد مناقشه فلسطین و اسرائیل به نفع خود تصمیم بگیرد. فلسطینیان کشته میشوند و اسرائیل در حال فرار از لحظه حقیقت است، اما نمیتواند برای همیشه فرار کند.
حماس قوی است. آن گروه در جریان وقایع ۷ اکتبر به اسرائیل ضربه بی سابقهای وارد ساخت و مسئله فلسطین را دوباره در دستورکار جهان قرار داد. حماس قوی است، اما هزینه اقدامات آن گروه بالا بوده و چشم انداز پیش روی آن نیز شفاف به نظر نمیرسد. کارت بازی گروگانها در دست حماس کافی نیست و نجات رفح نیز دور به نظر میرسد. علاوه بر این، ایجاد یک کشور فلسطینی در گرو برسمیت شناختن یک کشور اسرائیلی و ارائه تضمینهای بین المللی بیشتر به آن رژیم است.
حزب الله قوی است. آن گروه پس از طوفان الاقصی حماس کارزاری را برای آزار و اذیت اسرائیل راه اندازی کرد، اما از شرکت در یک درگیری تمام عیار با اسرائیل نیز خودداری ورزیده است. حزب الله دارای زرادخانه پیشرفتهای است که میتواند به ارتش، موسسات و اقتصاد اسرائیل آسیب برساند. با این وجود، حزب الله نیز ضعفهایی دارد. اکثریت لبنانیها خواهان جنگ تمام عیار با اسرائیل نیستند. لبنان محاصره شده نمیتواند در برابر ویرانیهای گسترده در بیروت مشابه ویرانیهایی که در غزه دیده میشود مقاومت کند.
انتظار "آنتونیو گوترش" دبیر کل سازمان ملل بی فایده است. کلیدها در دستان آمریکای قوی و همزمان ضعیف نهفته است که در ماههای پیش رو انتخاباتی را برگزار خواهد کرد. آیا آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه امریکا میتواند فرمولی برای خاموش کردن شعلهها و هموار کردن راه برای راه حل ارائه دهد؟ آیا او میتواند تار و پودی ببافد که در آن سود، ضرر و ضمانت تقسیم شده و حد و مرز نقشها و زرادخانهها در منطقه ترسیم شود؟