آتشسوزی خاییز از سرگرفته شد
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۲۴۵۰۰
علیرضا اتابک در گفتوگو با فارس از شعلهور شدن مجدد آتش در ارتفاعات خاییز (استان کهگیلویه و بویراحمد) خبر داد.
فرماندار کهگیلویه گفت: شعلههای آتش از تنگهای به سمت بهبهان آغاز شده و در حال پیشروی است.
اتابک گفت: در حال ساماندهی نیروی انسانی برای انتقال به محل حادثه هستیم.
فرماندار کهگیلویه افزود: درخواست اعزام بالگرد امدادرسانی و بالگرد دادیم و قرار است در محل حضور پیدا کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه آتشسوزی خائیز در محدوده استحفاظی کهگیلویه عصر روز گذشته مهار شده بود، گفت: با توجه به وزش باد احتمال شعلهور شدن وجود داشت و از شب گذشته این آتشسوزی در بخش مشرف به بهبهان از سر گرفته شده است.
وی از نیروهای مردمی خواست برای کمک به خاموشی آتش خود را به منطقه آب کاسه محل اعزام نیروها برسانند.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۲۴۵۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بدرود ؛ محمد نوری
تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 کیفیت 284
با یاد روز آشنایی همراه اندوه نگاهت
رفتم که دیگر برنگردم دیگر نمی مانم به راهت
من قصه اندوه و دردم رفتم که دیگر بر نگردم
من شعلهای خاموش و سردم رفتم که دیگر بر نگردم
رفتم دگر بدرود بدرود پایان گرفت افسانه ما
چون قایقی در دست طوفان ما عشقمان گم شد به دریا
رفتم دگر بدرود بدرود از من چه دیدی من چه کردم
از من گذشتی بی تو من هم رفتم که دیگر بر نگردم
اکنون چو پاییز نگاهت غمگینم و تنها و خسته
کی می توان برگشت افسوس پشت سرم پلها شکسته
یاد تو همچون سایه با من هر جا که رفتم همسفر بود
تو بی من و یاد تو با من عشق تو دیگر بی ثمر بود
من قصه اندوه و دردم رفتم که دیگر بر نگردم
من شعلهای خاموش و سردم رفتم که دیگر بر نگردم
یاد تو همچون سایه با من هر جا که رفتم همسفر بود
تو بی من و یاد تو با من عشق تو دیگر بی ثمر بود
من قصه اندوه و دردم رفتم که دیگر بر نگردم
من شعلهای خاموش و سردم رفتم که دیگر بر نگردم