Web Analytics Made Easy - Statcounter

در میانه هیاهوی حادثه وحشتناک تالش، خبرتکان‌دهنده دیگری از رشت مخابره شد. این بار آتش‌سوزی عمدی، دختر  هجده‌ساله را به کام مرگ کشاند.

به گزارش عصر ایران به نقل از شهروند، دختری که در خانه پدرش ‏به دست برادر طعمه حریق شد و با وجود انتقال به بیمارستان، چند روز بعد به دلیل شدت ‏سوختگی جانش را از دست داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همان موقع اعلام شد، دلیل این جنایت هم ناموسی بوده و ‏‏امیر برادر مقتول، به دلیل مخالفت با ازدواج خواهرش دست به چنین اقدامی زده ‏است. ‏

به گفته مسئولان انتظامی گیلان، این پسر جوان به دلیل اختلاف سنی دوازده‌ساله فرشته با ‏خواستگارش خانه پدری را به آتش کشید و هر دو را روانه بیمارستان کرد. حالا اما با گذشت ‏چند روز، اقوام این خانواده روایت دیگری را از حادثه مطرح می‌کنند. به گفته آنها ‏دلیل این کار نه فرشته بوده و نه قصد او برای ازدواج با مرد مورد علاقه‌اش.

آن‌طور که ‏نزدیکان این خانواده به «شهروند» می‌گویند، اعتیاد پدر و اختلاف شدید امیر با او باعث ‏بروز این حادثه و کشته شدن فرشته شده است. این پسر بیست‌ویک ساله حالا چند روزی است که در ‏بازداشت پلیس است. پدر و مادرش علیه او شکایت کرده‌اند و قصاص می‌خواهند‎.

آخرین چهارشنبه ماه رمضان بود. امیر سراسیمه به خانه آمد و با حالت عصبی نگاهی به پدر ‏انداخت و درحالی‌که زیرلب غرولند می‌کرد، به طرف آشپزخانه رفت. پدر او سال‌ها بود که ‏اعتیاد داشت تا حدی که یک دندان سالم هم در دهانش نمانده بود. پدر امیر سال‌های قبل وقتی که ‏هنوز تا خرخره گرفتار گرد و افیون نشده بود، کسب و کار خوبی داشت. او چند‌سال برای کار ‏به کیش رفت و وقتی به رشت برگشت توانست خانه و زمینی در اطراف رشت بخرد. اما ‏سیاهی روز‌های خانواده از همان موقع شروع شد. پدر خانواده به خیال اینکه دیگر ‏برای زندگی و عهد و عیالش اندوخته خوبی جمع کرده، شروع به خوشگذرانی کرد. کم‌کم هم ‏از میان همان میهمانی‌های مردانه بوی افیون و زغال بلند شد و زن و بچه‌اش تا آمدند بفهمند چه سرنوشت شومی در انتظارشان است، پدر را دیدند که با حقه وافور سرگرم است. ‏

مصرف روز به روز بالاتر رفت. او دیگر «خاکسترنشین» منقل بود و هر روز هم چند نفری ‏هم‌بساطش می‌شدند. رفت‌وآمد به خانه آنها هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد. امیر قد کشیده بود ‏و دیگر بد و خوب را می‌فهمید. فرشته که سه سالی از برادرش کوچک‌تر بود، درست نمی‌‏فهمید که در خانه آنها چه خبر است، فرزانه دختر کوچک خانواده هم آن زمانی که امیر ‏برای تأمین مخارج زندگی مجبور شد درسش را نصف و نیمه رها کند، پنج‌سال بیشتر نداشت. ‏او تا کلاس هشتم بیشتر درس نخواند و بعد هم کتاب و مدرسه را رها کرد. اما فوتبال را دوست ‏داشت. خوش استعداد بود.

آن‌طور که فرید خوش روش مربی فوتبال او به «شهروند» می‌‏گوید امیر از ١٠سالگی راهی کوچه و خیابان شد تا کار کند و خرج خواهر، مادر و پدر ‏معتادش را بدهد. سرهرچهارراه و چراغ قرمز دستمال کاغذی می‌فروخت. بعضی روزها هم ‏که پولی برای خرید نداشت، شیشه‌های ماشین‌ها را پاک می‌کرد. پول زیادی نبود و اما ‏زندگی‌شان با همین می‌گذشت. امیر رسما کودک کار شده بود. اما چون فوتبالش خوب بود، در ‏تیم کودکان کار عضو شد. خوش روش می‌گوید آن‌قدر پا به توپش خوب بود که در تیم ملوان و ‏داماش تست داد و قبول هم شد. اما چون پولی نداشت، مجبور شد این علاقه‌اش را هم رها ‏کند:  «آن روزی که به او گفتم در تست قبول شدی، اول خیلی ذوق کرد و خندید، اما بعد انگار ‏که فهمیده باشد راهی برای او نیست، بغضش گرفت و صورتش سرد و بی‌روح شد‎.»

امیر بعد از آن دیگر حوصله فوتبال هم نداشت. با بچه‌ها کمتر حرف می‌زد. حتی تلفن‌های ‏مربی‌اش را هم یکی درمیان پاسخ می‌داد. کم‌کم ارتباطش قطع شد. درگیر خرج زندگی بود. ‏پدرش دیگر از کار افتاده شده بود. بی‌رمق از شیره و تریاک فقط از صبح تا شب مشغول ‏خودش بود. امیر با وانتی که داشت، ضایعات جمع می‌کرد اما درآمدش کفاف خرج خانه را ‏نمی‌داد. دخترها بزرگ شده بودند، فرشته دیگر برای خودش دختر کاملی بود. دختری خوش‌‏چهره که خواستگارهای زیادی هم داشت. فرزانه هم دبیرستانی بود. اما امیر با ازدواج ‏خواهرش میانه خوبی نداشت.

آن‌طور که یکی از اقوام نزدیک این خانواده به «شهروند» ‏می‌گوید، امیر دوست نداشت در این شرایط خواهرانش به خانه بخت بروند. اما مشکل اصلی ‏او اینها نبود:  «امیر با پدرش مشکل داشت، چند وقتی بود که از او پول می‌خواست. از رفت‌‏‌وآمد دوستان پدرش هم به خانه حسابی کلافه بود.»

امیر می‌دانست که پدرش سال‌ها قبل ‏خانه و زمینی خریده اما آن اموال تأثیری در وضع زندگی آنها ندارد. همین هم بهانه درگیری‌‏های او با خانواده شد.

این فرد نزدیک به این خانواده درباره اتفاقات آن روز و آتش گرفتن ‏فرشته می‌گوید:  «آن روز ظهر امیر با پدرش دعوا می‌کند، بعد مادر وساطت می‌کند که امیر ‏از شدت عصبانیت مادر را هم به باد کتک می‌گیرد، بعد فرشته وارد معرکه می‌شود و ‏درگیری بالا می‌گیرد.» امیر بعد از این درگیری کوتاه، از خانه خارج می‌شود و بعد از ‏دقایقی با دبه سفید به خانه می‌آید. همه فکر می‌کنند که امیر بلوف می‌زند. پدر و مادر و ‏خواهرها به تصور اینکه مایع درون دبه آب است، موضوع را جدی نمی‌گیرند. او هم دبه را ‏خالی می‌کند، اما کبریت نمی‌زند، ظاهرا یکی از همکاران امیر هم که در جمع‌آوری ضایعات ‏شریک بوده، همان زمان در خانه آنها حضور داشته. اما تلاشش برای متقاعد کردن او به ‏نتیجه نمی‌رسد. در همین حین شعله آتش از شیشه شکسته بخاری به بیرون سرایت می‌کند و ‏خانه آتش می‌گیرد. همه فرار می‌کنند، اما فرشته وقتی می‌خواسته از اتاق خارج شود، لباسش ‏گر می‌گیرد. همسایه‌ها فرشته را درون پتو پیچیدند و به بیمارستان بردند. امیر و شریکش هم ‏پایشان سوخته بود. چند روز بعد فرشته روی تخت بیمارستان فوت می‌کند و امیر هم به جرم ‏قتل خواهرش بازداشت می‌شود‎.

______________

بیشتر بخوانید

مراسم هفتم رومینا اشرفی در روستای سفید سنگان تالش (عکس)

واکنش بهزیستی گیلان به قتل دختر ۱۳ ساله تالشی توسط پدرش

توضیح مقام قضایی راجع به ماجرای قتل دختر 14 ساله تالشی: پرونده بصورت ویژه رسیدگی خواهد شد

____________________

لینک کوتاه: asriran.com/0034Bk

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: آتش سوزی قتل خانوادگی رشت چند روز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۲۸۹۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قتل هولناک پدر به دست دختر جوان | همکاری ۲ پسر در اجرای نقشه قتل | متهم: پدرم با زندگی من در خانه مجردی مخالف بود!

به گزارش همشهری آنلاین، عقربه‌ها ساعت ۹:۳۵ صبح دوازدهم اسفندماه سال گذشته را نشان می‌داد که فردی با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ تماس گرفت و هراسان به اپراتور گفت: با خودرو در جاده قدیم تهران ـ قم در حال رانندگی بودم که جسد مردی را در بیابان‌ها مشاهده کردم؛ برای کمک‌رسانی اقدام کنید.

با اعلام این خبر، ماموران کلانتری ۱۷۸ شمس‌آباد، متخصصان پزشکی قانونی، تیم تشخیص هویت و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ به همراه بازپرس جنایی دادسرای فشافویه راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.

کودک ۵ ساله خرم‌آبادی خاله‌ ۱۴ ساله‌اش را کشت!

تیم جنایی جسد مرد حدوداً ۵۲ ساله را مشاهده کردند که بر اثر خفگی قربانی جنایت شده بود. گزارش پزشک صحنه نیز حکایت از آن داشت قتل در مکان دیگری رخ داده و جسد برای آتش‌افروزی به این بیابان‌ها منتقل شده است. در نخستین‌ گام کارشناسان تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی با دستور بازپرس جنایی اقدام به انگشت‌نگاری از روی جسد کردند که هویت مرد میانسال فاش شد.

کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات متوجه شدند مقتول که شغل آزاد داشته، ساکن غرب استان تهران بوده و ۲ دختر جوان نیز دارد که اعضای این خانواده خیلی زود هدف بازجویی قرار گرفتند.

۲ دختر مقتول با اظهارات ضد و نقیضی در جریان تحقیقات مدعی شدند با پدر خود هیچگونه مشکلی نداشتند و آخرین‌ روزی که او را دیدند ۲۴ ساعت قبل از کشف جسد بوده است، همچنین به دلیل اینکه مقتول در گذشته سابقه ترک خانه را به مدت چندین روز داشته، فقدانی او را به پلیس اعلام نکرده‌اند.

تحقیقات محلی تیم جنایی از همسایه‌ها حکایت از آن داشت، این ۲ خواهر به شدت با پدر خود اختلاف داشتند و مقتول در گذشته چندین‌بار فرزندان خود را به قتل تهدید کرده بود که همین سرنخ شک کارآگاهان را برانگیخت!

تجزیه و تحلیل‌های اطلاعاتی ادامه داشت تا اینکه لاشه سوخته خودروی پژو پارس مقتول داخل یک دره واقع در شهرستان دورود توسط ماموران پاسگاه حشمت‌آباد کشف شد و در ادامه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ۲ دختر جوان مقتول را دستگیر کردند.

یکی از خواهران که در جریان تحقیقات منکر هرگونه درگیری با پدر خود بود پس از مواجه با شواهد و مدارک موجود چاره‌ای جز بیان حقیقت را نداشت و از یک جنایت هولناک رازگشایی کردند.

یکی از متهمان ماجرای جنایت را اینطور توضیح داد: من و خواهرم قصد داشتیم تا در یک خانه مجردی زندگی کنیم اما پدرمان مخالف بود و همین موضوع اختلاف خانوادگی گسترده‌ای آفرید و تا حدی پیشرفت که پدرم ما را تهدید به قتل کرد.

زن جوان ادامه داد: در جریان این درگیری‌ها به تنهایی تصمیم گرفتم که پدرم را به قتل برسانم به‌خاطر همین از ۲ مرد جوان که از گذشته با آنها دوست بودیم، کمک گرفتم. روز حادثه پدرم در اتاق خوابش به خواب عصرگاهی فرو رفته بود که من درب ورودی خانه را مخفیانه برای متهمان باز کردم، دقایقی بعد آنها از پله‌ها بالا آمدند و با طنابی که در اختیارشان گذاشتم پدرم را با همکاری یکدیگر به قتل رساندیم.

متهم گفت: پس از ارتکاب جنایت، جسد را با خودروی پژو ۲۰۶ من به بیابان‌های اطراف تهران ـ قم بردیم و در آنجا با بنزین جسد را به آتش کشیدیم در ادامه هم ۲ مرد جوان خودروی پژو پارس پدرم را از پارکینگ خانه برداشتند و برای معدوم کردن آن جهت گمراه کردن مسیر پرونده به شهرستان دورود بردند. خواهرم در این جنایت نقشی نداشته است.

کارآگاهان به دنبال دریافت این اعترافات، خیلی زود اقدامات اطلاعاتی را کلید زدند و مخفیگاه ۲ مرد جوان را در غرب استان تهران شناسایی و آنها را در یک عملیات ضربتی به دام انداختند.

متهمان پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی خیلی زود هدف بازجویی قرار گرفتند و به قتل مرد جوان با همدستی یکی از دختران مقتول اعتراف کردند.

با صدور قرار عدم صلاحیت از سوی دادرس شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی بخش فشافویه، پرونده به دادسرای مربوط ارجاع داده شد و تحقیقات همچنان ادامه دارد.

کد خبر 846751 منبع: تسنیم برچسب‌ها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایران

دیگر خبرها

  • عاملان تعرض به ۲ دختر دانش آموز به اعدام محکوم شدند
  • ضارب ۳ دختر دانش‌آموز دستگیر شد ؛ او هم یک نوجوان است
  • اعدام و حبس برای عاملان تعرض به ۲ دختر دانش آموز
  • حکم عاملان تعرض به ۲ دختر دانش آموز اعلام شد
  • قتل هولناک پدر به دست دختر جوان | همکاری ۲ پسر در اجرای نقشه قتل | متهم: پدرم با زندگی من در خانه مجردی مخالف بود!
  • (ویدئو) سرانجام دختر فوت شده در متروی تجریش چه شد؟
  • ماجرای کما و فوت دختر تهرانی در متروی تجریش به روایت تسنیم
  • (ویدیو) کما و فوت دختر تهرانی در متروی تجریش؛ اصل ماجرا چیست؟!
  • جشن فرشته‌ها با حضور ۱۳۱۰ دانش‌آموز دختر همدانی
  • حکم اعدام آقای کارگردان شکسته شد / در جلسات دادگاه چه گذشت؟