Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-16@05:57:25 GMT

«ناآرامی‌های آمریکا حاصل بی‌عدالتی گسترده است»

تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۴۹۹۳۸

«ناآرامی‌های آمریکا حاصل بی‌عدالتی گسترده است»

یک استاد دانشگاه معتقد است، ناآرامی‌هایی که در پی کشته‌شدن یک سیاه‌پوست آمریکایی به دست یک افسر پلیس به‌وجود آمده، نتیجه بی‌عدالتی گسترده در ایالات متحده است.

به گزارش ایسنا، اعتراض‌ها به کشتن جورج فلوید، شهروند ۴۶ ساله ایالات متحده به دست یک مأمور پلیس با شعارهای گوناگونی مانند «بدون عدالت، صلح ممکن نیست» ادامه داشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قتل خشونت‌بار فلوید برای بسیاری یادآور کشتن یک سیاه‌پوست آمریکایی دیگر است. در دسامبر ۲۰۱۴ اریک گارنر غیرمسلح به دست یک مأمور پلیس سفیدپوست خفه شد. او هم مانند فلوید پیش از مرگ بارها گفته بود: نمی‌توانم نفس بکشم. به همین دلیل این جمله در شبکه‌های اجتماعی به زبان‌های گوناگون به یک کلیدواژه تبدیل شده است. بسیاری حتی به جای پروفایل خود از جمله «نمی‌توانم نفس بکشم» استفاده می‌کنند.

قتل فلوید و گارنر به این دلیل برجسته شد که شاهدان از این دو حادثه فیلم گرفته بودند. شمار زیادی از قتل‌ها و خشونت‌های ماموران پلیس سفیدپوست علیه آمریکایی‌های سیاه‌پوست رسانه‌ای نمی‌شود و در خفا می‌ماند.

در ایالات متحده سیاه‌پوستان تنها از جانب برخی مأموران پلیس مورد تبعیض قرار نمی‌گیرند. اشوین وازان، استاد رشته پزشکی در دانشگاه کلمبیای نیویورک به دویچه وله می‌گوید: ما در آمریکا نابرابری‌های نگران‌کننده‌ای در زمینه بهداشت داریم.

به گفته او، ویروس کرونا این نابرابری‌ها را که قرن‌هاست وجود دارد، تشدید کرده است.

تاکنون حدود ۲۳ درصد قربانیان کووید ۱۹ سیاه‌پوست بوده‌اند. این آمار با احتساب این که تنها ۱۳ درصد شهروندان ایالات متحده سیاه‌پوست هستند، بسیار بالا و پرسش‌برانگیز است.

کارشناسان دلایل گوناگونی برای این روند برمی‌شمرند: سیاه‌پوستان علاوه بر این که نسبت به سفیدپوستان امکانات کمتری برای دسترسی به بهداشت و درمان دارند، در بازار کار و آموزش و پرورش هم مورد تبعیض قرار می‌گیرند.

به همین دلیل شمار سیاه‌پوستان در حرکت‌های اعتراضی روزهای اخیر چشمگیر است.

براینت مارکس، استاد رشته روانشناسی در کالج مورهاوس ایالت جورجیا، در گفت‌وگو با دویچه وله اظهار داشت: نیروی محرکه اعتراضات، ناامیدی و درماندگی معترضان است.

او ضمن بیان این که بسیاری از مأموران پلیس و شهروندان این موضوع را درک نمی‌کنند، تصریح کرد که دونالد ترامپ هم به جای ایجاد تفاهم بیشتر بین سیاه‌پوستان و سفیدپوستان، معترضان را «thugs» می‌خواند؛ واژه‌ای معادل گانگستر که به‌طور معمول برای تحقیر مردان سیاه‌پوست به‌کار برده می‌شود.

مارکس به نکته دیگری درباره ترامپ اشاره کرد: هنگامی که ترامپ می‌خواهد همدردی خود را با کسی بیان کند، متن خود را از روی کاغذ می‌خواند اما اگر کسی مایل است با شخصیت واقعی او آشنا شود، باید به سخنرانی‌های آزاد و توئیت‌های او مراجعه کند.

آیا کسانی که اکنون علیه نژادپرستی به خیابان‌ها می‌روند می‌توانند در بی‌عدالتی کهن‌سال در ایالات متحده تغییری به‌وجود بیاورند؟ پاسخ براینت مارکس به این پرسش دوگانه است. او معتقد است که اگر اعتراضات ادامه یابد، در رسانه‌ها به دست فراموشی سپرده نشود و تغییر قوانین برای کنترل بیشتر پلیس در برخی ایالت‌ها به موضوعی انتخاباتی تبدیل شود، می‌توان به تغییر و تحولاتی در زمینه عدالت و تبعیض دست یافت.

این استاد روانشناسی در عین حال تأکید می‌کند که پیش‌داوری‌ها، به‌ویژه درباره مردان جوان سیاه‌پوست، طوری در جامعه رخنه کرده است که برای از بین‌بردن این تبعیض‌ها و ایجاد برابری اجتماعی باید جامعه در کل تغییر کند.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: آمريكا دونالد ترامپ اعتراضات در آمریکا ایالات متحده سیاه پوستان سیاه پوست

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۴۹۹۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

7 فیلم برتر تاریخ سینما دربارۀ «آخرالزمان هسته‌ای»

 در 16 ژوئیه 1945، در سایت ترینیتی در نیومکزیکو، پرسنل پروژه منهتن محصول هولناک سال‌ها کار خود را مشاهده کردند: اولین انفجار یک بمب هسته‌ای.

به گزارش فرادید، این ابرسلاح که قبل از آن موضوع داستان‌پردازی و گمانه‌زنی بود، خیلی زود در یک میدان واقعی استفاده شد و کشتاری باورنکردنی را در شهرهای ژاپن رقم زد. این سلاح همچنین موضوع اصلی جنگ سردی بود که بین شرق و غرب به راه افتاد.

امااین سلاح خطرناک همچنین به سرعت به منبع جذابی برای فیلم‌های سینمایی تبدیل شد؛ فیلم‌هایی که این اختراع تازه را مثل یک جور عامل بالقوه برای پایان دادن به تمدن بشری می‌دیدند و از زوایای مختلف به سراغ آن می‌رفتند. در اینجا برخی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما با موضوع جنگ‌های آخرالزمانی را ملاحظه می‌کنید که در آن‌ها بمب هسته‌ای یک نقش محوری دارد.

1. دکتر استرنج‌لاو

استنلی کوبریک در فرآیند اقتباس از رمان «هشدار قرمز» پیتر جورج، به پوچی‌های ذاتی تخریب متقابل در یک جنگ هسته‌ای می‌پردازد. به خاطر همین است که فیلم او نه یک اثر مهیج حماسی بلکه یک کمدی سیاه و کابوس‌وار است.

این فیلم دربارۀ یک ژنرال دیوانۀ آمریکایی است که به صورت مستقل تصمیم گرفته به شوروی حملۀ هسته‌ای کند. از سوی دیگر رئیس جمهور آمریکا با بلندپایه‌ترین مقامات نظامی و یک دانشمند آلمانی‌الاصل تشکیل جلسه داده‌اند تا این بحران را مدیریت کنند و جلوی حملۀ متقابل شوروی را بگیرند.

2. هفت روز در ماه می

در دهه 1960، فیلمسازان کمی بودند که توانستند به خوبی جان فرانکنهایمر، دغدغه‌های معاصر را با اکشن و هیجان پیوند بزنند. فیلم «هفت روز در ماه می» داستان یک رئیس جمهور آینده ایالات متحده را روایت می‌کند که با کودتای یک ژنرال نیروی هوایی ارتش بر سر معاهده خلع سلاح هسته‌ای بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی روبرو می‌شود. در این فیلم فرانکنهایمر به خوبی حال و هوای اضطراب و پارانویا در جامعۀ آمریکایی را که محصول ترس از جنگ هسته‌ای بود به تصویر کشید.

این فیلم با الهام از شخصیت واقعی ادوین واکر و کورتیس لی می ساخته شد؛ دو فرمانده ارتش که آشکارا از دولت‌های کندی-جانسون انتقاد می‌کردند، چرا که فکر می‌کردند رویکرد آن‌ها علیه شوروی به اندازه کافی هجومی نیست.

3. وضعیت رفع خطر

این فیلم که تنها چند ماه پس از «دکتر استرنج لاو» اکران شد، مقدمه تقریباً یکسانی دارد، با این تفاوت که فیلم کوبریک یک کمدی هجوآمیز است که به اشتهای بشریت برای خودتخریبی می‌خندد اما فیلم سیدنی لومت در برابر این اشتهای تخریبگر سرشار از احساس یاس و ناامیدی است. در این فیلم یک خطای فنی بمب‌افکن‌های هسته‌ای ایالات متحده را در مسیر حمله به شوروی قرار می‌دهد و باعث می‌شود رئیس‌جمهور و افرادش در پنتاگون یک سری تصمیم‌های وحشتناک‌تر را اتخاذ کنند.

4. بازی جنگ (The War Game)

فیلم پیتر واتکینز دربارۀ جنگ هسته‌ای آنقدر صادقانه و عریان به وحشت هسته‌ای پرداخته بود که پخش آن از تلویزیون بریتانیا به مدت 20 سال ممنوع شد. این فیلم که در سبک شبه‌مستند ساخته شده، بیننده را به شهر کِنت می‌برد، در زمانی بعد از یک فاجعۀ هسته‌ای. جایی که انفجارهای اتمی، طوفان‌های آتش و تشعشعات رادیواکتیو تلفاتی باورنکردنی به انسان‌ها و هر چیز دیگری روی زمین می‌زنند.

با وجود جوایز اسکار و بفتا، فیلم واتکینز که «برای پخش خیلی وحشتناک» تلقی می‌شد، تا سال 1985 از تلویزیون بریتانیا پخش نشد.

5. موضوعات (Threads)

این فیلم به جای مسائل دولتی و سیاسی، به این فکر می‌کند که نزدیک شدن به آخرالزمان هسته‌ای برای مردان و زنان عادی چگونه خواهد بود. در نیمۀ اول این فیلمِ شبه‌مستند، رسیدن به آخرالزمان هسته‌ای در روندی عادی و روزمره نشان داده می‌شود؛ مردم دارند کار خودشان را می‌کنند بدون اینکه اعتنایی به اخبار تشدید درگیری‌ها بین آمریکا و شوروی داشته باشند؛ تا اینکه حملات هوایی آغاز می‌شوند و دیگر کسی نمی‌تواند چیزی را نادیده بگیرد. نیمۀ دوم فیلم نیز تصویری از وحشت غیرقابل تصور آخرالزمان هسته‌ای است.

6. بازی‌های جنگی (WarGames)

فیلم WarGames با سوار شدن بر موجی از وحشت هسته‌ای در دوران ریگان، عدم قطعیت جنگ سرد دهه 1980 را با پارانویای هکرهای نوجوان در آن دوران ترکیب کرد و متیو برودریک را به عنوان یک دانش‌آموز دبیرستانی معرفی کرد که تقریباً به‌طور ناخواسته به زرادخانه اتمی آمریکا دسترسی پیدا می‌کند و جنگ جهانی سوم را کلید می‌زند.

این فیلمی است که می‌شود گفت از جهاتی نسبت به تکنولوژی‌های مدرن بدبین است و نشان می‌دهد که بچه‌ای که در حال انجام یک بازی ویدیویی آنلاین است می‌تواند به طور بالقوه بشر را نابود کند.

7. سیزده روز

این فیلم روایت راجر دونالدسون از بحران موشکی کوبا است که یک بن‌بست هسته‌ای واقعی برای آمریکا بود؛ این فیلم جزئیاتی از وضعیت عجیبی را که جان اف کندی و روسای ستادش در بیش از 13 روز در پاییز 1962 با آن مواجه شدند شرح می‌دهد. یک هواپیمای جاسوسی ایالات متحده سلاح‌های هسته‌ای را کشف می‌کند که در کوبا (متحد شوروی) پنهان شده‌اند؛ با ورود جهان به حالت وحشت، مقامات دولتی و نظامی گرد هم می آیند تا بهترین راه را برای جلوگیری از جنگ کامل بیابند. این فیلم روایت روزهایی است که در آن‌ها شرق و غرب فقط به اندازۀ یک اشتباه کوچک (چیزی در حد یک پرواز اشتباه یا شلیک بی‌مورد) با جنگ هسته‌ای فاصله داشتند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • 7 فیلم برتر تاریخ سینما دربارۀ «آخرالزمان هسته‌ای»
  • وال استریت ژورنال: اوکراین از کمک غرب به اسرائیل خشمگین است
  • عراق نگران است منطقه به جنگ گسترده‌تری کشیده شود 
  • آمریکا واردات فلزات از روسیه را ممنوع کرد
  • درگوشی آمریکا به اسرائیل
  • خاورمیانه در پرتگاه جنگ گسترده تری است که هیچ‌کس نمی‌خواهد
  • کی‌یف به ساخت خندق روی آورد
  • ترامپ: رئیس‌ جمهوری داریم که نمی‌داند که کجاست!
  • خیز آمریکا و ژاپن برای مهار چین
  • اعزام دو ناوشکن آمریکا برای مقابله با حمله احتمالی ایران