رابطه ثروت و سبک زندگی
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۵۰۲۶۴
ایسنا/لرستان یک جامعه شناس گفت: در رابطهی قدرت- ثروت، ثروتی در اختیار افراد قرار میگیرد، طبعاً تا ثروت نباشد سبک زندگی عوض نمیشود.
مهیار صادقی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: متفکران اجتماعی به مسائل نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی توجه لازم را دارند و نظریههای آنها سرشت طبیعی، پایدار و اجتنابناپذیر این نابرابری را خاطرنشان و نقش آنها را در زندگی اجتماعی مطرح کردهاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: در دایرهالمعارف علوم اجتماعی در تعریف نابرابری اجتماعی آمده است: «شرایطی که در آن اعضای مختلف یک جامعه درآمد، شأن، امکانات و فرصتهای متفاوتی دارند».
صادقی افزود: نابرابری اجتماعی به تفاوتهای میان افراد یا جایگاههایی که به صورت اجتماعی تعریف شدهاند و افراد آنرا اشغال کرده اشاره میکند و تفاوتهایی هستند که بر نحوه زندگی افراد به ویژه حقوق، فرصتها، پاداشها و امتیازاتی که برخوردارند تأثیر میگذارند.
این جامعه شناس عنوان کرد: چنین نابرابری زمانی به وجود میآید که افراد و گروهها یکدیگر را درجهبندی و سپس ارزیابی کنند و مهمتر از همه اینکه نابرابری اجتماعی در رابطه با موقعیتهای متفاوت در ساختار اجتماعی به وجود میآید.
وی با اشاره به اینکه تصمیمگیران و صاحبان قدرت بیشاز همه به تشدید نابرابریهای اجتماعی دامن زدهاند، ادامه داد: حتی در جوامع توسعه یافته نیز افراد صاحب نفوذ و وابسته به قدرت در تصمیمات، نفع شخصی و گروهی خود را بر منافع جمعی ترجیح میدهند، اما این امر در جامعه ایران گستردهتر است.
صادقی با اشاره به رابطه بین سبک زندگی مسئولان و تشدید شکاف طبقاتی و نابرابریها، عنوان کرد: وقتی رابطه ما از ثروت- قدرت به قدرت- ثروت تسری پیدا میکند، یعنی بیشاز آنکه اصحاب ثروت به قدرت برسند، اصحاب قدرت به ثروت میرسند، این رابطه ساختاری میان قدرت- ثروت باعث میشود کسانیکه به قدرت دولتی رسیدهاند به ثروتهای خاص دست بیابند و در واقع سرمایههای اقتصادی و فرهنگی بیشتری را برای خود تعریف میکنند و از قدرت سیاسی بیشتری برخوردارند و در جهت تحکیم آن کوشا هستند.
این جامعه شناس با اشاره به اینکه در همان رابطه قدرت- ثروت، ثروتی در اختیار آنها قرار میگیرد، طبعاً تا ثروت نباشد سبک زندگی عوض نمیشود، عنوان کرد: بالاخره این شرط لازم بوده اما کافی نیست، یک عده وسوسه میشوند و یک عده وسوسه نمیشوند.
وی با بیان اینکه شکاف در کشورهای توسعه یافته نیز وجود دارد چون طبقه شکل گرفته و در آنجا ساختاریتر است، عنوان کرد: به این معنا که هیچگاه طبقه کارگر نمیتواند به طبقه سرمایهدار نزدیک شود چون تصلب ساختاری وجود دارد.
صادقی افزود: بررسیها گویای آن است که ما پس از جنگ شاهد رشد فزاینده فاصله طبقاتی بودهایم که به علت شیوه تولید در کشور و نابرابریهای ساختاری ایجاد شد.
این جامعه شناس با بیان اینکه آمیزش ثروت، قدرت و عدم شکلگیری عدالت و الگوی عادلانه در توزیع ثروت و قدرت، منجر به شکاف طبقاتی شد، تصریح کرد: به عبارت دیگر پساز جنگ، با وجود فرصتهای بسیار شاهد رشد نابسامانیها و بیعدالتیها بودهایم، به نحوی که الگوهای مصرف قشر خاصی به سمت منازل با دستگیرههای طلا یا خودروهای چند میلیاردی تغییر یافت.
وی عنوان کرد: این شکاف تنها در حوزه اقتصاد باقی نماند و به حوزههای اجتماعی و خانوادگی نیز کشیده شد، در حال حاضر سرمایهداری خویشاوندی بر اثر توزیع نابرابر منابع ثروت شکل گرفته و هرکس به منابع قدرت نزدیکتر باشد، از منابع ثروت بهرهمندتر خواهد بود.
صادقی با بیان اینکه به رغم تمام شواهد تاریخی که نشان میدهد پس از جنگ با تغییر ذائقه مسئولان، فاصله طبقاتی وسعت پیدا کرده، افزود: برخی دیدگاه دیگری ارائه می کنند و معتقدند در جامعه ایران شکاف طبقاتی وجود ندارد بلکه حس آن حکم فرماست اما از جمله مصادیقی که این اظهارات را نقض میکند، موضوع حقوق و دستمزد است.
این جامعهشناس ادامه داد: تعیین حقوق و دستمزد برای همه سطوح اعم از مدیران ارشد تا کارگران از ادعای کاهش شکاف درآمدی و عادلانهتر شدن توزیع ثروت در جامعه بسیار دور است و هر سال فاصله طبقاتی و شکاف میان فقیر و غنی را تشدید میکند.
وی تصریح کرد: میزان درصد افزایش حقوق در هر سال، شاخصهای هزینه زندگی افراد مثل هزینه تورم در جامعه را پوشش نمیدهد.
صادقی با اشاره به اینکه کاهش شکاف طبقاتی راهکارهایی دارد، عنوان کرد: اگر ما میخواهیم مسئله اساسی حل شود باید ساختار شکاف طبقاتی و درآمدی را تعدیل کنیم و به سمت تعدیل شکاف درآمدی برویم.
این جامعه شناس با اشاره به اینکه شکاف طبقاتی به معنای دسترسی به امکانات است، تصریح کرد: هر گروهی که دسترسی بیشتری به امکانات داشته باشد، در طبقات بالای اجتماع قرار دارد و آنهایی که دسترسیهای کمتری دارند، قاعدتاً در طبقات پایین جامعه قرار میگیرند.
وی عنوان کرد: در حال حاضر افراد یک جامعه را به ده دهک تقسیم کرده و باتوجه به درآمد و هزینههایی که دارند، آن ها را در هریک از این طبقات جایی میدهند.
صادقی محصول این شکاف را توسعه پدیده مصرفگرایی دانسته و افزود: میزان مصرف در کشور ما فاصله طبقاتی را پُررنگتر میکند، اگرچه این مصرف در همه جای دنیا وجود دارد اما در ایران بیشتر است.
این جامعه شناس با اشاره به اینکه یک جامعه نمیتواند طبقانی نباشد، چراکه دولتها فقط تا حدودی میتوانند فرصتهای برابر را فراهم کنند، عنوان کرد: باوجود شکاف در کشورهای توسعه یافته، دولتها تدابیری را اندیشیدهاند تا نابرابریهای اجتماعی و شکافهای طبقاتی به گسل تبدیل نشود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی اجتماعی ثروت سبك زندگي جامعه شناس فاصله طبقاتی شکاف طبقاتی نابرابری ها سبک زندگی یک جامعه فرصت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۵۰۲۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا نباید نگران نسل Z بود؟
در جوامع غربی، بیشتر مردم معتقدند که کودکان امروزی نسبت به والدینشان در گذشته، شانس بهتری در زندگی نخواهند داشت. جوانان نیز از مسائلی مثل مشکلات در خرید مسکن و تغییرات آب و هوایی نگرانند.
به گزارش خبرآنلاین، یک نسل گسترده از جوانان در حال شکل گیری است. به طور جهانی، حدود ۲ میلیارد نفر بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ متولد شدهاند و جزء "نسل Z" هستند. در آمریکا و بریتانیا، این گروه یک پنجم از جمعیت را تشکیل میدهند که با جمعیت بومرها رقابت میکنند؛ در حالی که در هند و نیجریه، جوانان به طور قابل توجهی بیشتر از سالخوردگان هستند.
برای هر نسل، یک روایت ساده وجود دارد: بومرها مقارن با فراوانی پساجنگ و میلنیالها همزمان با تجربه بحران مالی سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹. برای نسل Z، دیدگاه متداول این است که گوشیهای هوشمند آنها را ناراحت کرده و آیندهی تلختری را پیش روی آنها قرار داده است.
در جوامع غربی، بیشتر مردم معتقدند که کودکان امروزی نسبت به والدینشان در گذشته، شانس بهتری در زندگی نخواهند داشت. جوانان نیز از مسائلی مثل مشکلات در خرید مسکن و تغییرات آب و هوایی نگرانند. علمای اجتماع نگران هستند که نسل Z، که بیشترین زمان خود را در فضای مجازی سپری کردهاند، اکنون تحت تأثیر اضطراب و افسردگی قرار دارند. برخی سیاستمداران در آمریکا و بریتانیا به ممنوعیت استفاده از گوشیهای هوشمند و محدودیت رسانههای اجتماعی برای کودکان زیر ۱۶ سال فکر میکنند.
همه این موارد میتوانند باعث شود که به نسبت به نسل Z احساس امیدواری کمتری داشته باشیم. اما وقتی به دنیا و به معیارهای گستردهتری نگاه میکنیم، میبینیم که جوانان زومر از سرنوشت تلخی رنج نمیبرند. در بسیاری از جنبهها، آنها به خوبی عمل میکنند:
حدود چهار پنجم جمعیت ۱۲ تا ۲۷ ساله جهان در اقتصادهای نوظهور زندگی میکنند و به لطف رشد و گسترش فناوری، از وضعیت بهتری نسبت به والدین خود برخوردارند. اما در برخی مناطق، نگرانی وجود دارد که پیشرفت سریع دهههای گذشته ممکن است تکرار نشود. این اضطراب در چین مشهود است.
نسل Z به درستی مهارتهایی کسب میکنند که قابل بازاریابی هستند. بیشتر از آنها به دنبال مطالعه رشتههای علوم مهندسی و پزشکی هستند؛ در حالی که علوم انسانی از رواج خارج شدهاند.
به طور واضح، نسل Z در حال تحول دادن جهان کاری است. آنها قدرت مذاکره دارند - و این را میدانند. بسیاری از میلنیالها در سایه بحران مالی جهانی بزرگ شدند و از درخواست افزایش حقوق اجتناب میکردند. بهنظر میرسد که نسل Z کمتر نگرانی درباره ترک شغل برای فرصت بهتر یا زندگی لذتبخش دارند.
نسل Z، با توجه به علاقه بیشترشان به مسائل اجتماعی و محیط زیست، ممکن است تأثیرات مهمی در جوامع بگذارند. این جوانان کمتر به سرگرمیهای شبانهروزی و مصرف مواد مخدر توجه میکنند و زندگی غیرمسئولانهای ندارند. البته این تفاوتها ممکن است باعث افزایش احساس تنهایی و کاهش ارتباطات حضوری و کاهش روابط جنسی شود. همچنین، نرخهای گزارش شده از اضطراب و افسردگی در برخی مناطق در حال افزایش است، اگرچه این افزایش ممکن است ناشی از افزایش آگاهی از مشکلات روانی باشد.
نسل Z به طور چشمگیری در جهان کاری و اجتماعی تأثیر گذاشتهاند. آنها دارای مهارتها و قدرتهایی هستند که به آنها امکان میدهد نقش مهمی در جوامع و بازار کار ایفا کنند. این جوانان دارای ارادهی قویای هستند و ترجیح میدهند از فرصتهای بهتری در زندگی استفاده کنند.
از طرف دیگر، افراد میانسال ممکن است به دلیل تجربیات گذشتهی خود نگران شکلگیری جوانان Z و تأثیراتی که بر جوامع دارند، باشند. اما در آخر، اگر این تحولات به نفع جامعه باشد و فرصتهای بهتری برای همه افراد ایجاد شود، آنها هم میتوانند از این فرصتها بهرهمند شوند.
نسل Z به طور گستردهتری به فضای مجازی و فناوریهای روزمره وارد شدهاند. سرعت فراگیری تلفنهای هوشمند و برنامههای رسانه اجتماعی سبب شده تا این جوانان به دنبال راههایی برای مدیریت بهتر و سازندهتر از فضای مجازی بگردند. اینکه آیا این فضای مجازی به نفع آنها است یا ممکن است بر روی روانشان تأثیر منفی بگذارد، یک موضوع مورد بحث است. به هر حال، آنها به تدریج به شکلگیری روشهایی برای استفاده بهینه از فضای مجازی میپردازند تا از مزایا و معایب آن به بهترین شکل ممکن استفاده کنند.
در گذشته، فناوریهای نوین همیشه همراه با مشکلاتی مواجه بودهاند. به همین ترتیب، استفاده از فضای مجازی نیز نیازمند تعادل و مدیریت صحیح است.
با انجام اقداماتی مانند اطلاعرسانی به جوانان درباره مخاطرات موجود در فضای مجازی، ارائه آموزشهای مرتبط با مدیریت زمان و تنظیم حدود استفاده از رسانههای اجتماعی، میتوان از بروز مشکلات روانی و اجتماعی جلوگیری کرد و از مزایای این فناوری به بهترین نحو بهره برد.