Web Analytics Made Easy - Statcounter

صراط: ازدواج می کنم اما فقط با یه خارجی. به خواهرمم گفتم اولویتش با یه خارجی باشه. این جمله ای بود که ده یازده سال پیش همیشه توی خونه و بین دوست و فامیل می گفتمو از من هم نقل میشد. چون خیلی سفت و سخت پای این حرفم وایساده بودم."

" خواهرم بین خواستگاراش با یه خارجی ازدواج نکرد اما مجبورش کردم که با یه خارج نشین چندین سال از خودش بزرگتر ازدواج کنه.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اون موقع ها بهش می گفتم اگه تو پات باز بشه اون ور آب حتی اگه نتونم با یه دختر خارجی هم ازدواج کنم با دعوتنامه تو میتونم بیام. حالا کمتر از ده ساله با همون مورد ازدواج کرده وُ بچه هاشم اون جا بدنیا اومدن."

" الان که فکرشو می کنم به خاطر خودخواهی و رسیدن به خواسته خودم بود که خواهرمو وادار کردم کاری بکنه که نه خودش رغبتی به انجامش داشتو نه خونواده ام."

" با این که تنها دختر خونواده مونه و همه مون بهش وابسته ایم اما چندین ساله ندیدیمش و هرکدوممونم تلاش می کنیم برای دیدنشون بریم نمیتونیم چون وضعیت دلار به یه طرف, حالا هم کرونا مصیبتی شده."

این ها بخشی از درد و دل های سامان است که اگرچه خودش نتوانسته چمدان سفر ببندد و راهی فرنگ شود اما تمام آرزوهای دست نیافتنی خود را در سرنوشت خواهر خلاصه کرده است.

او تنها جوانی نیست که در این روزها ترجیح می دهد با یک فرد غیر ایرانی ازدواج کند تا به آرزوهای دست نیافتنی اش برسد چرا که هستند جوانانی که دلایل متعددی برای این انتخاب خود دارند.

برخی از کارشناسان, مشکلات فرهنگی - اجتماعی, سخت شدن شرایط ازدواج در کشور و براحتی تبعه کشور دیگری شدن را عمده دلایل گرایش برخی از جوانان به ازدواج با فرد غیر ایرانی عنوان کرده و تاکید می کنند که این انتخاب آن ها مشکلات دیگری را نیز بدنبال دارد.

یکی از جامعه شناسان در یکی از گفت و گوهای خود دراین رابطه تصریح کرد: سخت شدن ازدواج در کشور, از سنگینی مهریه گرفته تا برخی از سنت های دست و پاگیر و مراسم های مجلل و شرایط دشوار اقتصادی همگی دست به دست هم داده اند تا این روزها, گرایش برخی از جوانان به ازدواج با فرد غیر ایرانی بیش از پیش بیشتر شود.

این جامعه شناس با اشاره به اینکه تبعاتی که ازدواج با یک غیرایرانی به همراه دارد, تاکید کرد: اگرچه این نوع ازدواج ممکن است در ابتدا به نظر خوب و موفقیت آمیز بیاید؛ به طوری که جوان بر این تصور باشد که به تمامی آمال و آرزوهای دست نیافته خود رسیده اما واقعیت چیز دیگری است چرا که پس از گذشت مدتی, اختلاف ها یکی پس از دیگری خود را در قالب مشکلات زیادی نشان می دهند.

وی بیان کرد: تفاوت های موجود میان دو فرد در ابعاد مختلف زندگی از زبان و ملیت گرفته تا آداب و سنن و فرهنگ همگی در نهایت منجر می شوند که زوجین با چنین شرایطی, فرار از این زندگی را بر قرار ترجیح دهند.

این جامعه شناس در بخش دیگری از صحبت های خود متذکر شد, اگرچه زوجینی هم هستند که با وجود تفاوت ملیت و فرهنگ, زندگی موفقی داشته و دارند اما در اغلب موارد, این تفاوت ها و اختلافات, خود را در زندگی زوجینی با چنین شرایطی نشان می دهند و باعث بروز مشکلات متعددی برای آن ها می شوند.

مهرداد ثابت روانشناس در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، در رابطه با علت گرایش و اولویت برخی از جوانان برای ازدواج با فرد خارجی اظهار کرد: گریز و فرار از شرایط محدودکننده، تجربه کردن یک فرهنگ جدید، تجربه دنیای مدرن و سفر‌های خارجی از یک سو و گسترش تکنولوژی و فراگیر شدن دسترسی به اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و امکان برقراری ارتباط آنلاین با افراد از ملیت‌های گوناگون از سوی دیگر باعث گرایش هرچه بیشتر دختران و پسران جوان به ازدواج با فرد خارجی شده است.

وی گفت: با توجه به دلایل مذکور و نزدیک شدن افراد از طریق اینترنت و فضای مجازی، شکل گیری روابط عاطفی و در نهایت ازدواج‌های این چنینی با فردی از کشور و ملیت دیگر، امری دور از ذهن نیست، اما برخی از افراد بر این تصور هستند که تا زمان ایجاد رابطه و ازدواج می‌توانند از این موضوع لذت ببرند و در حقیقت برای خود خیالپردازی می‌کنند.

این روانشناس ادامه داد: عشق‌های خیالی این چنینی در مقایسه با عشق‌های واقعی، کمتر برای افراد مشکل ایجاد می‌کنند چرا که چنین روابطی در ابتدا بسیار خوب به نظر می‌رسند تا جایی که حتی برای فرد مهم نیست طرف مقابل همسر خوبی باشد یا خیر؟! چون به زعم خود, فردی را پیدا کرده اند که آن‌ها را به خارج از کشور می‌برد و این برایشان بسیار مهیّج است.

ثابت افزود: چنین افرادی حاضر می شوند با نادیده گرفتن ملاک‌های عقلانی، زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و فلسفی خود را تغییر دهند و بدون درک اختلاف‌های مخرب تلاش می‌کنند که همسرشان را نیز تغییر دهند، اما با تمام شدن ماه عسل، حقایق اختلاف های آن ها در زندگی مشخص می‌شود؛ به طوری که تلاش برای تغییر دادن یکدیگر به یاس و ناامیدی منجر می‌شود و هر دو به این نتیجه می‌رسند که عشق آن‌ها رو به افول است.

وی در خصوص درست یا نادرست بودن ازدواج‌های این چنینی تصریح کرد: در حقیقت, این نوع ازدواج‌ها با چنین مقاصدی درست نیست چرا که اگر زوجین نتوانند آزادانه و براحتی دنیای مطلوب خود را با همسرشان در میان بگذارند و او را در دنیای ایده آل خود شریک کنند قطعا با شکست روبرو می‌شوند.

این روانشناس تاکید کرد: برخلاف تفاوت‌های مکمل مانند تفاوت‌های ژنتیکی و جنسیتی که از جاذبه‌های زیبا و لذت بخش ازدواج محسوب شده و موجب رشد و کمال انسان می‌شوند, تفاوت‌های اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و اعتقادی نیز اگر از حدّ طبیعی خود بگذرند باعث به وجود آمدن تفاوت‌های مزاحم، ویرانگر و مخرب می‌شوند که در نهایت، تلاش برای ازبین بردن این اختلافات، ناامید کننده و بی نتیجه است.

در ادامه حجت الاسلام و المسلمین محمّدعلی شمس، کارشناس مذهبی و مسائل خانواده در گفت‌وگو یا خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار کرد: برخی علاقه دارند با افرادی ازدواج کنند که دارای یک جایگاه و منزلت اجتماعی مناسبی باشند. از اینرو, آن ها تلاش می کنند تا انتخاب خود را محدود به افرادی کنند که از وجهه اجتماعی مطلوب و مترقی برخوردار باشند.

وی بیان کرد: اگر به صورت ریشه ای به این نوع انتخاب ها توجه کنیم رد پای فقر فرهنگی و خودکم بینی را به وضوح می توانیم مشاهده کنیم چرا که برخی از دختران و پسران در انتخاب خود تلاش می کنند تا انتخابشان فرد غربی یا ساکن غرب باشد تا بتوانند به هدف مطلوب خود دست پیدا کنند.

این کارشناس مذهبی تصریح کرد: در موضوع ازدواج با افراد غیرمسلمان باید به این نکته توجه کرد که آن ها را می توان به دو گروه دین دار و افرادی که دین ندارند طبقه بندی کرد. ازدواج کردن با شخصی که دین ابراهیمی(براساس توحید) دارد را در اصطلاح, ازدواج با اهل کتاب می گویند که اغلب فقهای شیعه این نوع ازدواج را حرام می دانند چرا که حرمت دارد امّا عده ای دیگر از علما به این نوع ازدواج اشکال نگرفته اند و صرفا ازدواج موقت با اهل کتاب را قائل به حرمت نمی دانند.

شمس گفت: فقهای اهل تسنن, ازدواج با دختران اهل کتاب را جایز می دانند و فقط قائل به حرمت آن هستند. این در حالی است که از دیدگاه علمای شیعه و تسنن, ازدواج کردن با افرادی که دین غیر توحیدی(شرک) دارند حرام است چرا که قائل به حرمت آن هستند و دلیل آن, غایتی است که در قرآن کریم در این رابطه وجود دارد و مصداق آن, بخشی از ترجمه یکی از آیات با مضمون " با زنان مشرک ازدواج نکنید مگر ایمان بیاورند ولو این که از حیث جمال و ثروت فرد را به تعجب وا دارد. " است.

منبع: صراط نیوز

کلیدواژه: ازدواج فضای مجازی اهل تسنن اهل کتاب روانشناس صراط نیوز برخی از جوانان نوع ازدواج ازدواج با فرد تفاوت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۵۵۳۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ارزش‌های اخلاقی و تکالیف الهی تنها مختص به افعال خارجی نیست

اخلاق اجتماعی از مهمترین موضوعاتی است که ارتباط انسان‌ها را با خود جامعه و تاریخ مطرح می‌سازد زیرا جامعه قادر است یک تمدن را بسازد نه یک فرد و اجتماع انسانی پیوسته تاریخ را ساخته و به جلو برده است. از آنجایی که در میان ادیان الهی اسلام دینی اجتماعی است و احکام فردی آن نیز آهنگ اجتماعی دارد و هدفش ساختن جامعه‌ی دین دار می‌باشد؛ جامعه‌ای که روابط اجتماعی آن بر اساس اهداف و احکام دین سامان گیرد، و سعادت فرد با سعادت جامعه پیوند خورده و میان مسئولیت‌های اجتماعی و ایمان اسلامی ارتباطی قوی و غیر قابل انفکاک به وجود آید، نیازمند اخلاق اجتماعی مطلوب است که در سایه‌سار تحقق و عمل به مجموعه‌ای از مؤلفه‌های هنجاری و ارزشی شکل می‌گیرد و روابط اجتماعی انسان‌ها را با همنوایی و حاکمیت نظم همراه می‌سازد و جامعه را از سوق یافتن به سمت کری‌ها و کارکردهای سو باز می‌دارد.

همچنین عمل به مؤلفه‌های مطلوب در عرصه‌ی اخلاق اجتماعی به مثابه عاملی جهت رسیدن به سعادت و کمال واقعی برای جهانیان محسوب می‌گردد؛ زیرا در پرتو این مؤلفه‌ها، آئین درست زندگی و راه و رسم حیات سعادت آفرین فراروی بشریت قرار می‌گیرد و خوشبختی دائمی را برای آدمی و پاکیزگی و شایستگی حقیقی را برای کل اعضای جامعه‌ی اسلامی به ارمغان می‌آورد.آن‌چه پیش‌رو دارید گزیده‌ای از سخنان حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی (دامت‌برکاته) در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ ۱۳۹۸/۰۳/۱۱، مطابق با بیست‌وششم رمضان ۱۴۴۰ ایراد فرموده‌اند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

یکی از مباحثی که در مطالب گذشته مطرح کردیم مقایسه بین نظام اخلاقی اسلامی با نظام اخلاقی بشری حاکم بر جهان بود. گفتیم یکی از زمینه‌های اختلاف بین این دو نظام، گستره مسائل و ارزش‌های اخلاقی است. البته فراموش نکنیم که بر اساس همان تعریفی که انتخاب کردیم، ارزش‌ها یا فضائل اخلاقی شامل همه رفتارهای ارزشی می‌شوند. بر اساس این تعریف، گستره ارزش‌های اخلاقی در اسلام تمام ساحت‌های وجود انسان را فرا می‌گیرد. هم‌چنین گفتیم که به طور کلی این ارزش‌ها به سه دسته تقسیم می‌شوند؛ یک دسته ارزش‌هایی است که مستقیماً مربوط به رابطه انسان با خداست؛ به این ارزش‌ها، اخلاق الهی می‌گوئیم. یک دسته مسائلی است که مربوط به خود انسان است؛ حتی اگر هیچ رابطه‌ای با دیگری در آن در نظر گرفته نشود؛ به این ارزش‌ها، ارزش‌های اخلاقی فردی می‌گوئیم. بخش عمده اخلاق نیز اخلاق اجتماعی است که همه مردم با آن آشنا هستند و وقتی در محاورات عرفی سخن از اخلاق به میان می‌آید، همان اخلاق اجتماعی متبادر به ذهن است.

گستره موضوع اخلاق از نظر اسلام و غرب

هم‌چنین گفتیم که در فرهنگ حاکم بر دنیای امروز که تحت تأثیر فرهنگ الحادی غربی است، جایگاه ارزش‌های اخلاقی پس از تعیین قوانین اجتماعی در زندگی اجتماعی است. به طور کلی پس از آن‌که قوانین اجتماعی تعیین شد، اگر کسانی داوطلبانه به این قوانین عمل کنند، کاری اخلاقی کرده‌اند، ولی اگر داوطلبانه عمل نکنند، یا سعی کنند با این قوانین مخالفت کنند و هر چه می‌شود در پنهانی سوءاستفاده کرده و به قوانین ملتزم نباشند، کاری اخلاقی انجام نداده‌اند. بر اساس این دیدگاه، اخلاق از رعایت داوطلبانه قوانین آغاز می‌شود و اوجش نیز این است که حتی چیزهایی که نظام حقوقی برای آن‌ها تثبیت کرده و اجازه داده که استفاده کنند را نیز به دیگران واگذار کنند. به تعبیر شایع، اساس اخلاق اجتماعی «دیگرخواهی» است؛ اما در اسلام دایره اخلاق بسیار وسیع است و شامل ارتباط انسان با خدا، با خود و سایر مخلوقات می‌شود.

ارزش اخلاقی افکار

همان‌گونه که ملاحظه می‌فرمایید، در نگاه اول، موضوع همه این ارزش‌ها رفتارهای خارجی است. اکنون این سوال مطرح می‌شود که آیا موضوع اخلاق در اسلام فقط همین رفتارهاست یا از این نیز وسیع‌تر است؟ در پاسخ باید بگوییم که موضوع ارزش‌های اخلاقی در اسلام از همه این‌ها وسیع‌تر است. از نظر اسلام، اخلاق از کمترین کاری که انسان حتی در درون خودش انجام می‌دهد و به‌گونه‌ای به اختیار و اراده خودش مربوط است، شروع می‌شود. اخلاق اسلامی از این‌که انسان به چه بیاندیشد، چه اعتقادی پیدا کند و چه فکری درباره خودش و دیگران دارد شروع می‌شود. اگر انسان درباره خودش چنین فکر کند که تافته جدابافته‌ای است، از همه مردم برتر است، او باید محور باشد و دیگران را حقیر بشمارد، خود همین فکر، موضوع یک ارزش اخلاقی است. خود همین فکر کردن، کاری ضد ارزش و دارای ارزش اخلاقی منفی است.

به تعبیر قرآن، برخی از فکرها گناه است؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ؛ [۱] خیال نکنید که تکلیف شما با ارزش‌های اخلاقی‌تان فقط در رفتارهای خارجی شکل می‌گیرد؛ مواظب باشید! حتی خیالی که در دلتان درباره دیگری می‌کنید و آن را می‌پذیرید، موضوع امر و نهی اخلاقی است؛ می‌تواند خوب باشد و می‌تواند بد باشد. بعضی از این گمان‌هایی که درباره دیگران می‌برید، خود این گمان‌ها گناه است؛ اگرچه هنوز هیچ اثر خارجی ندارد. البته این آیه در مقام این نیست که بگوید چه گمانی با چه شرایطی ممنوع است و چه گمانی خوب است. همین اندازه می‌خواهد بگوید که حواستان جمع باشد! ارزش‌های اخلاقی و تکالیف الهی تنها مختص به افعال خارجی نیست. حتی فعالیتی که در دلتان انجام می‌دهید موضوع حکم خداست؛ برخی را خدا دوست دارد و برخی را دوست ندارد. نتیجه این‌که اندیشیدن که کاری درونی و شخصی است، با کسی نیز ارتباط رفتاری ندارد، فقط درباره شخص دیگری است، مورد ارزش‌گذاری اخلاقی قرار می‌گیرد.

ارزش اخلاقی محبت و نفرت

به دنبال این، وقتی انسان نسبت به کسی اعتقادی پیدا کرد و بر اثر شواهد خاصی کسی را دوست داشت یا کسی را دوست نداشت نیز موضوع ارزش اخلاقی قرار می‌گیرد؛ البته همان‌گونه که گفتیم، شرط اخلاقی بودنش این است که اندکی جای اراده در آن باشد و انسان بتواند این محبت را ایجاد و تقویت کند؛ اما اگر چیزی است که بی‌اختیار در یک لحظه به ذهن انسان خطور کرده است، موضوع ارزش‌های اخلاقی نیست. بنابراین حب و بغض نیز مشمول ارزش‌های اخلاقی است.

براساس بینش اسلامی، ملاک حب و بغض‌، ایمان و کفر است. دلیل آن نیز مطلبی است که در جلسات گذشته گفتیم که این نظام اخلاقی مبتنی بر یک جهان‌بینی است. این جهان‌بینی وجود خدا را به عنوان آفریدگار حکیم اثبات می‌کند و می‌گوید: خداوند انسان و این عالم را برای هدف حکیمانه‌ای آفریده است. رفتارهای اختیاری قدم‌هایی است که برای رسیدن به سوی آن هدف برداشته می‌شود. مراتب اخلاقی پله‌هایی است که باید به سوی قله ارزش‌های اخلاقی که قرب خداست، طی کرد. بر این اساس، ملاک این‌که رفتاری ارزش اخلاقی پیدا کند، ارتباطی است که با آن هدف پیدا می‌کند. روشن است که اگر کسی خدا را قبول ندارد، اصلاً هیچ‌گاه به آن هدف نخواهد رسید.

موضع جوامع درباره ایمان به خدا

یک جامعه در مقابل ایمان به خدا سه فرض دارد؛ یکی این‌که افراد آن جامعه خدا را شناخته‌اند، با برهان پذیرفته‌اند، ایمان آورده‌اند و بنا گذاشته‌اند که راه خدا را بپیمایند و به خدا تقرب پیدا کنند. عنوان این جامعه یا گروه، گروه یا جامعه مؤمنان است.

فرض دوم نقطه مقابل مؤمنان است؛ کسانی‌که خدا را شناخته‌اند و می‌دانند خدا هست، ولی پذیرفتن اطاعت خدا با مزاج‌شان نمی‌سازد، دلشان می‌خواهد آزاد باشند، تا آن‌جا که حتی به دیگران می‌گویند اصلاً خدایی نیست. مثال روشن چنین کسانی فرعون است. او می‌دانست که خدا هست، [۲] اما به مردم می‌گفت: مَا عَلِمْتُ لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرِی. [۳] فرعون یک شاخص بود. در انسان‌های عادی نیز کمابیش چنین کسانی پیدا می‌شود؛ کسانی هستند که کمابیش می‌فهمند، حتی در زمانی بحث نیز کرده‌اند و پذیرفته‌اند که خدا هست و دین اسلام حق است، اما در عمل دیده‌اند که پذیرفتن دین با خواسته‌هایشان سازگار نیست؛ دلشان می‌خواهد بی‌بند و بار باشند و هر جا می‌خواهند بروند، هر کار می‌خواهند بکنند، حق هر کسی را می‌خواهند تصاحب کنند، این است که گفته‌اند: این‌ها دروغ است. این گروه در مقابل مؤمنان قرار دارند و به نام کفار [۴] نامیده می‌شوند.

فرض سوم مردمی هستند که اهل مسامحه‌اند؛ این مسائل را خیلی جدی نمی‌گیرند. می‌خواهند زندگی کنند؛ نه خدا را قبول می‌کنند نه انکار. اگر با گروهی هستند که می‌گویند خدا نیست، این‌ها هم می‌گویند نیست، و اگر با گروهی معاشرت می‌کنند که می‌گویند خدا هست، می‌گویند: ما اصراری نداریم که نیست، سرمان برای این سخنان درد نمی‌کند، ما دنبال کار و زندگی‌مان هستیم. اینان نه عنادی با حق دارند که بعد از این‌که حق را شناختند، آن را انکار کنند و نه به دنبال شناخت حقیقت رفته‌اند که آن را درست بشناسند و به لوازم آن ملتزم شوند.

تقابل مؤمن و کافر از نگاه قرآن

قرآن به صورت‌های مختلف به این سه فرض پرداخته و آن‌ها را بیان کرده است. در یک‌جا تقابل بین مؤمن و کافر را مطرح می‌کند و می‌فرماید: مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ؛ [۵] کسانی که همراه پیغمبر هستند و افتخار پیروی و همراهی پیغمبر را دارند، ویژگی‌هایی دارند؛ اولین ویژگی آن‌ها این است که نسبت به اهل عناد سرسخت‌اند و انعطاف نشان نمی‌دهند؛ بنا ندارند که با معاند سازش کنند؛ البته ممکن است به صورت تاکتیکی برای هدایتش کاری کنند، اما اساساً بنا ندارند که با کسی که اهل عناد است، مسامحه و سازش کنند. این اولین صفت پیروان پیامبر است. اما با کسانی‌که حقیقت را شناخته و ایمان آورده‌اند، بسیار مهربانند. مؤمنان را دوست می‌دارند و با آن‌ها رفتار مهربانانه و دوستانه دارند؛ حتی گاهی ایثار می‌کنند و خواسته‌های خودشان را هم به آن‌ها واگذار می‌کنند.

شاخصه حزب شیطان: دوستی با دشمنان خدا

قرآن در تعبیر دیگری می‌گوید: در جامعه گروه‌هایی پیدا می‌شوند که نامشان «حزب الله» است و در مقابل اینان «حزب الشیطان» قرار دارد. ابتدا می‌فرماید: أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِم مَّا هُم مِّنکُمْ وَلَا مِنْهُمْ وَیَحْلِفُونَ عَلَی الْکَذِبِ وَهُمْ یَعْلَمُونَ؛ [۶] آیا درباره کسانی که ارتباط دوستانه با کسانی که مورد غضب خدا هستند، برقرار می‌کنند، نمی‌اندیشید؟! مفروض این است که آنها این مسئله را می‌دانند که این گروه با خدا رابطه‌ای ندارند، خداوند نیز به این‌ها لطف و محبتی ندارد؛ بلکه نسبت به آن‌ها غضب دارد، ولی در عین حال به خاطر منافعی که دارند با این‌ها روابط دوستانه برقرار می‌کنند. البته طبعاً برای این‌که دیگر مؤمنان این‌ها را طرد نکنند، این ارتباط پنهانی است؛ به صورت پنهانی با هم قرار می‌گذارند، ملاقات می‌کنند، سندی امضا می‌کنند، سری می‌سپارند و به آن‌ها وعده‌هایی می‌دهند. اگر چه می‌دانند که خدا این‌ها را دوست ندارد، ولی به خاطر منافع‌شان این کار را می‌کنند.

آنها وقتی با مؤمنان روبه‌رو می‌شوند، قسم می‌خورند که ما با این‌ها ارتباطی نداریم. اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ؛ [۷] شیطان بر این‌ها چیره شده و بلایی بر سر این‌ها آورده است که خیلی کارساز بوده است؛ یاد خدا را از دل این‌ها برده است و نگذاشته این‌ها به یاد خدا باشند. فقط به فکر شکم‌، مقام، شهوت‌، غضب‌، پست و خلاصه منافع خودشان هستند. شاید نمونه‌هایی از این افراد و گروه‌ها را در این عصر نیز بتوانیم پیدا کنیم! اما خداوند درباره این‌ها می‌فرماید: أُوْلَئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ. خداوند نیز حزب‌سازی می‌کند. یک حزب، حزب الشیطان است؛ اینان کسانی هستند که خدا را از یاد برده‌اند، دنبال لذایذ خودشان هستند و در باطن هم با دشمنان خدا ارتباط برقرار می‌کنند.

شاخصه حزب الله: دشمنی با دشمنان خدا

خداوند در چند آیه بعد گروه دیگری را در مقابل حزب الشیطان معرفی می‌کند. می‌فرماید: لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ؛ [۸] کسانی هستند که ابداً با دشمنان خدا ارتباطی برقرار نمی‌کنند؛ هر چند آن دشمن خدا با آن‌ها نسبت فامیلی نزدیک داشته باشد. حتی رابطه دوستی با پدر کافر خود برقرار نمی‌کنند؛ البته از آن‌جا که او پدر است، حتی اگر کافر باشد به او احسان می‌کنند، اما این‌گونه نیست که او را دوست بداند، به او دل بدهند و ارتباط دوستانه با او برقرار کنند. أُوْلَئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.

بر اساس این آیات، ملاک حزب الشیطان و حزب الله بودن «مودت» است، و این‌که با چه کسی ارتباط دوستانه داری. ملاک، روابط سیاسی و خارجی نیست. اگر ایمان به خدا و پیغمبر دارید، نباید دشمن خدا را دوست داشته باشی! در ابتدای سوره ممتحنه می‌فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ؛ روشن است که کسانی در اطراف پیغمبر بودند که چنین حالتی داشتند. از این‌رو این آیه نازل شده و به آن‌ها هشدار می‌دهد. شاید تعبیر «تلقون الیهم بالموده» نیز اِخبار باشد؛ یعنی چنین است و شما با دشمنان خدا لاف محبت می‌زنید و با آن‌ها رابطه دوستی برقرار می‌کنید. می‌فرماید: مبادا چنین کاری بکنید! این‌ها دشمن خدا و دشمن شما هستند. شما را به خاطر این‌که مؤمن هستند، دشمن می‌دارند. با خدا نیز از آن جهت که با خواسته‌هایشان موافق نیست، دشمن‌اند.

[۱]. حجرات، ۱۲.

[۲]. قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ (اسرا، ۱۰۲).

[۳]. قصص، ۳۸.

[۴]. البته این کافر غیر از کافر فقهی است که احکام خاصی دارد. منظور از کافر در این‌جا کسی است که حقیقت را شناخته و به عمد آن را انکار می‌کند.

[۵]. فتح، ۲۹.

[۶]. مجادلة، ۱۴.

[۷]. همان، ۱۹.

[۸]. همان، ۲۲

منبع: خبرگزاری مهر

دیگر خبرها

  • اعتقاد به قسمت در ازدواج
  • ارزش‌های اخلاقی و تکالیف الهی تنها مختص به افعال خارجی نیست
  • یافتن همسر مناسب مهمترین دغدغه جوانان در تشکیل خانواده
  • زنوزی: سرمربی بعدی تراکتور خارجی خواهد بود
  • زنوزی: سرمربی خوب خارجی برای تراکتور انتخاب می‌کنیم/ سال آینده بازیکنان بزرگ می‌گیریم
  • سرمایه‌گذاری در ورزش باعث کاهش آسیب‌های اجتماعی می‌شود
  • وام ازدواج؛ شیرینی یک قانون برای حمایت از نهاد خانواده
  • موانع پرداخت تسهیلات جوانی جمعیت رفع شود / روند ازدواج جوانان تسهیل شود
  • فیک بیوتی
  • تجلیل از دست‌اندرکاران رویداد کشوری جامعه پرداز در همدان