Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-04-25@05:02:59 GMT

چه کسی داس شرم را دست پدر داد؟!

تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۵۹۱۳۱

آفتاب‌‌نیوز :

سعید سروندی عضو انجمن روانشناسی ایران در یادداشتی با اشاره به حادثه قتل «رومینا» نوشت: «در جنایت‌ها و خشونت‌هایی که هرچندوقت یک بار به گوش من و شما می رسد و گاه نمی‌رسد، خشم می‌تواند دلیل ظاهری و مرحله آخر این اتفاق‌های خونبار باشد.

قبل‌تر از آن می‌توان تجربه احساس ترس در عامل جنایت را دید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ترس‌هایی رو به افکاری مثل بی آبرویی، ننگ، بی حیثیتی و.. اما باز این هم سطح رویی‌تر اتفاق است و برای این که چرایی این ترس‌ها قابل درک‌تر شود، باید احساس عمیق‌تر زیر آن که شرم و احساس بی کفایتی است را مورد توجه قرار داد.

یک نفر زمانی احساس شدید شرم را تجربه می‌کند که احساس، فکر و یا رفتاری را داشته باشد که جمع و دیگرانِ مهم زندگی، نمی‌پسندند و تایید نمی‌کنند و خلاف عرف، فرهنگ و سنت تلقی می‌شود.

در جریان قتل خانوادگی «رومینا» هم می‌توان همین جریان را در پدر رومینا دید. از دید آن جمع، دیگران، عرف و سنت، او آنطور پدری نبوده که از دخترش محافظت کند، دخترش خطایی نکند، پدر بی عرضه و بی غیرتی بوده، این یک خفت بزرگ است و...

همه این احساس و افکار است که می‌تواند در چند لحظه و در ضمیر ناخودآگاه شکل بگیرد و دیگر احساس شرم و بی کفایتی در گذشته فرد را هم فرا بخواند و یک‌جا به وی هجوم بیاورد، تا به این نحو در او احساس شدید بی کفایتی ایجاد شود.

این احساس می تواند آن قدر شدید باشد که فرد برای خویش آرزوی مرگ کند و خودش را مستحق تنبیه شدید، مجازات و کشته شدن بداند. وقتی فرد این‌گونه، شرمگین می‌شود و تحقیر زیادی را تجربه می‌کند، در وهله اول می‌ترسد و بعد این ترس را بدل به خشم می‌کند؛ خشم و نفرتی شدید از خود. چون فرد ظرفیت تحمل همه این احساسات، نفرت و خشم از خود را ندارد، آن را به فرد و سوژه مقابلش فرافکنی می‌کند و حالا «اون که مستحق این هم شرم هست/ او هست که باید بترسه/ اون کسی که باید ازش خشمگین باشم و نفرت داشته باشم او هست/ و اون کسی هست که مستحق تنبیه و مجازات و مرگ هست».

و اینجاست که حالا در ذهن فرد، سوژه و طرف مقابلش که همه احساس‌ها و خشم‌ها به او فرافکنی شده، آماده و مستحق هر نوع رفتاری است که با او بشود. از بدل کردن همه این احساسات و خشم‌ها به یک فریاد و سیلی تا خشونت خونباری با داس، شلیک با اسلحه و حتی وحشتناک‌تر از آن، تکه تکه کردن، مثله کردن و سوزاندن.

شاید یکی از دلایلی که فرد با یک آسودگی خاطر، خود را به پلیس معرفی می‌کند، احساس رهاشدگی از این شرم است. شرمی ناسالم و بیماری که تک تک ما در به وجود آمدن آن مسئول هستیم. می‌شود در تمام قتل‌های خانوادگی و ناموسی و بسیاری از قتل‌های دیگر این روند را مشاهده کرد.

منبع: خبرگزاری ایسنا

منبع: آفتاب

کلیدواژه: رومینا اشرفی قتل فرزند

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۵۹۱۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۴ تکنیک برای اینکه دیگران را راحت‌تر ببخشید

به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، با این وجود، در همه موارد ذکر شده تنها دو گزینه برای انتخاب کردن پیش روی‌مان وجود دارد: بخشش واقعی و عمیق یا تصمیم گیری برای نبخشیدن و نگهداشتن تلخی، خشم و کینه در قلب مان.

بیشتر بخوانید: با این عادات بد خداحافظی کنید تا در پیری قابل تحمل باشید!

چرا بخشش تا این اندازه پیچیده است؟ چرا بخشش مهم است؟ واقعا چگونه می‌توان بخشش را انجام داد؟ بخشش به معنای یادآوری مکرر یک رویداد گذشته می‌باشد که باعث رنج زیادی شده است.

"تایلر وندرویل" دکترای اپیدمیولوژیست و استاد دانشکده بهداشت عمومی هاروارد تی چان در مقاله‌ای مرتبط با تازه‌ترین و جامع‌ترین مطالعه در مورد بخشش نوشته است:"بخشیدن فردی که به شما صدمه زده هرگز آسان نیست، اما تمرکز بر روی آن وقایع و تکرار مداوم آن‌ها می‌تواند ذهن فرد را با افکار منفی و خشم سرکوب شده پر کند".

در آن مطالعه از دیدگاه چندین رشته استفاده شده و نتایج نشان می‌دهند که وقتی بخشش آموزش داده می‌شود، تمرین می‌شود و عملا به دست می‌آید نتیجه آن سطح بالایی از رفاه ذهنی، عاطفی و جسمی برای فردی است که بخشش را انجام داده و هم چنین علائم اضطراب و افسردگی را کاهش می‌دهد.

وندرویل در آن مقاله می‌افزاید:" وقتی بخشش را یاد می‌گیرید، دیگر در دام اقدامات گذشته دیگران نیستید و در نهایت می‌توانید احساس آزادی کنید".

"اورت ال ورتینگتون" روانشناس بالینی و استاد گروه روانشناسی در دانشگاه ویرجینیا و یکی از نویسندگان آن مقاله می‌گوید که چگونه بخشش می‌تواند پویایی روابط را تغییر دهد و بسیاری از چیزها را در جامعه بهبود بخشد.

او می‌گوید: "بی عدالتی‌هایی وجود دارند که ما هر روز آن را تجربه می‌کنیم و مردم مجبور نیستند ببخشند، اما این انتخابی است که می‌توان انجام داد یا نداد. ما در مقاله‌ای که منتشر شده دو نوع بخشش را برجسته می‌کنیم: اولی تصمیم گیری برای رفتار متفاوت با فرد متخلف به عنوان یک فرد ارزشمند بدون انتقام جویی و نوع دوم بخشش عاطفی است که شامل جایگزینی احساسات منفی مانند نفرت و ناامیدی با احساسات مثبت نسبت به طرف مقابل مانند همدلی، همدردی، شفقت و عشق است".

ورتینگتون می‌گوید که برای انجام برخی از تحقیقات شرکت‌کنندگان تمریناتی را از روی یک دستورالعمل انجام دادند. محققان دریافتند که به طور میانگین تنها ۳ تا ۳.۵ ساعت به طول انجامید تا فرآیند بخشش انجام شود.

ورتینگتون می‌گوید: "اگر تصمیم بگیریم به بخشش عاطفی برسیم می‌توانیم خود را از رنج رها سازیم. این دستورالعمل ما را در مدت زمان بسیار کوتاهی به نتیجه نهایی که بخشش است می‌رساند. با این وجود، مهم است که روشن سازیم بخشش واقعا به چه معناست و آیا واقعا می‌خواهیم آن را انجام دهیم یا خیر".

بخشش چه هست و چه نیست؟

انجمن روانشناسی آمریکا بخشش را این گونه تعریف کرده است: رها کردن داوطلبانه احساس رنجش نسبت به فردی که در قبال شما مرتکب اشتباه شده، رفتاری ناعادلانه یا آزار دهنده در قبال تان داشته و یا به نوعی به شما آسیب رسانده است.

این امر مستلزم تغییر داوطلبانه در احساسات، نگرش‌ها و رفتار است به طوری که فرد دیگر تحت سلطه رنجش نیست و می‌تواند شفقت، سخاوت و احساسات مشابه را نسبت به فردی که به او صدمه زده ابراز کند.

"دانیل لومرا" زیست شناس، مدرس مراقبه و متخصص بخشش اهل ایتالیا می‌گوید: "بخشش به معنای درک چگونگی رهایی خود از اعمال و نیاز به عمل در پاسخ به خشم عمیق، ناراحتی و در عوض واکنش از روی آگاهی، وضوح و درک عمیق از چیزها است".

با این وجود، او یک نکته را می‌افزاید: "پویایی بخشش قابل تعمیم نیست و منحصر بفرد است. گاهی اوقات بخشش والدین اسان‌تر است، زیرا آنان بخشی از فرایند صمیمی‌تر تعریف هویت ما هستند. ما انگیزه بیشتری برای بخشیدن آنان داریم، زیرا آنان احساسات عشق بی قید و شرط را در ما القا می‌کنند. "

"اونائی آسو" روانشناس شناختی رفتاری اشاره می‌کند که بخشش به مثابه یک سازوکار مقابله‌ای عملکردی عمل می‌کند.

او می‌گوید:" این به عنوان نوعی رها کردن کینه‌های گذشته عمل می‌کند و به فرد اجازه می‌دهد تا به جلو برود. فرآیند بخشش والدین به دلیل ماهیت منحصربفرد رابطه والدین و فرزند می‌تواند به طور قابل توجهی متفاوت از بخشش افراد باشد. من موارد زیادی را دیده ام که بخشیدن یک فرد دور از هسته خانواده بسیار دشوارتر است، اما عکس آن نیز می‌تواند رخ دهد، زیرا انتظار وارد شدن چنین صدمه شدیدی از سوی والدین در ذهن فرد وجود نداشته است".

دانیل لومرا می‌گوید:"بنابراین، در آن صورت بخشش بسیار پیچیده‌تر است، زیرا درد قوی‌تر می‌باشد". او اشاره می‌کند که بخشش یک عمل شجاعانه است و نه نشانه ضعف. لومرا می‌افزاید:"شاید در ظاهر این گونه به نظر برسد که بخشش عملی بیهوده است، اما دقیقا برعکس می‌باشد. بخشش می‌تواند کیفیت زندگی ما را به روش‌های باورنکردنی تغییر دهد".

چهار گام کلیدی جهانی برای بخشش
"دانیل لومرا" چهار مرحله جهانی برای بخشش را خلاصه می‌کند روشی که او در مدارس و زندان‌ها و حتی در مورد افرادی که در حال مرگ هستند از آن استفاده کرده است.

ابراز کردن: "لومرا" می‌گوید:" من باید آن چه را که احساس می‌کنم و آن چه را که فکر می‌کنم به شکلی بسیار جدی بیان کنم و آن را به تمرینی صادقانه و آگاهانه تبدیل نمایم. گفتن "من تو را می‌بخشم، چون به من خیانت کردی یا مرا رها کردی" در واقع یک اتهام آگاهانه است. بنابراین، شما می‌توانید بدون آن که شخص مقابل تان باشد آن را تمرین کنید و از این طریق با درد عمیق تان در تماس باشید. این یک راه بسیار قدرتمند برای رها کردن، آگاهی از آن چه احساس می‌کنیم، نشان دادن آن، ابراز آن و مراقبت از خود است".

مسئولیت: او می‌افزاید:"من باید درک کنم آن چه احساس می‌کنم نشئت گرفته از درون ام می‌باشد. اگر در درون ام آرامش داشته باشم هیچ کس نمی‌تواند مرا عصبانی کند. من باید مسئولیت آن چه را که احساس می‌کنم بپذیرم، زیرا همان طور که آن را به وجود می‌آورم می‌توانم آن را تغییر دهم، زیرا منبع آن داخلی است".

حق شناسی و شکرگزاری: به ما این امکان را می‌دهد که ارزش چیزهایی را که داریم بدانیم. "لومرا" می‌گوید:"در آن صورت به خود می‌گویم، زیرا سقفی بالای سرم دارم و از غذا و حمایت برخوردارم. هر روز می‌توانیم افراد، چیزها و موقعیت‌ها را بشناسیم و برای آن چه داریم ارزش قائل شویم آن را جستجو و کشف کنیم. ا گر برای چیزی سپاسگزار باشم و بتوانم از آن چه اتفاق افتاده رشد کنم و تکامل پیدا کنم می‌توانم به خاطر هر اتفاقی که افتاده خوشحال باشم. در آن صورت من توانسته ام تکامل پیدا کنم".

عشق: "لومرا" در پایان می‌افزاید:"این حالتی از آگاهی فراگیر است که در آن گسست بین خود و شخص دیگر از بین می‌رود و التیام می‌یابد و فرد دوباره جایی برای آشتی را تجربه می‌کند".

منبع: فرارو

انتهای پیام/

کد خبر: 1228231 برچسب‌ها دانستنی ها

دیگر خبرها

  • درد قفسه سینه نشانه چه بیماری است؟
  • غذای شرکتی، عاملی برای افزایش تعلق خاطر کارکنان به سازمان
  • با «کودک استرسی» چگونه برخورد کنیم؟
  • مارتین لوتر کینگ و خشونت
  • کسی که اجازه نداد جای خالی پائز احساس شود
  • ۴ تکنیک برای اینکه دیگران را راحت‌تر ببخشید
  • ۹ دلیل پنهان «احساس خستگی دائمی» که از آن‌ها بی خبر بودید
  • ویژگی‌های افراد پر انرژی
  • مورینیو: با ناراحتی منچستریونایتد را ترک کردم؛ به تن هاخ زمان دادند، به من نه!
  • اختلال اضطراب اجتماعی چیست و چگونه درمان می‌شود؟