«شرح صدر» به بازار کتاب آمد
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۵۹۲۶۳
«شرح صدر»؛ جامعترین زندگینامه استاد شهید آیتالله سید محمدباقر صدر به زبان فارسی منتشر شد.
به گزارش مشرق به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر کتاب «شرحصدر؛ سیری در زندگی، زمانه و اندیشۀ استاد شهید آیتالله سید محمد باقر صدر» با ترجمۀ اسماء خواجهزاده منتشر شد.
کتاب «شرحصدر» ترجمه کتاب «شهید الاُمة و شاهدُها» اثر شیخ محمدرضا نعمانی از شاگردان و همراهان شهید سید محمدباقر صدر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شیخ محمدرضا نعمانی در مقدمه کتاب مینویسد:
هنوز آن عصری را که با استاد بالای پشتبام منزلشان رو به گنبد منور حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام نشسته بودیم به یاد دارم. به خودم جرئت دادم و از این آرزو با او صحبت کردم و گفتم: «من احساس میکنم باید خودتان زندگینامهتان را بنویسید. شما بهتر از هر کس دیگری میتوانید این کار را بکنید، چون سیرۀ علمی و سرگذشت جهادی و سختیهای زندگی شما بهگونهای است که اگر کسی غیر از خودتان آنها را بنویسد، باورش برای دیگران سخت است». نمونههایی از این اتفاقات را هم برشمردم و گفتم: «اهلبیت علیهمالسلام هم بارها بهدلیل ضرورتهایی از خودشان سخن گفتهاند و مثلاً امیرالمؤمنین علیهالسلام بر فراز منبر از خودش و پیشینۀ جهادش در راه اسلام سخن گفت. امام حسین و امام سجاد علیهماالسلام هم همین کار را کردند و این کارها هرگز به خودخواهی و شهرتطلبی تفسیر نشد. درباره شما هم چنین نخواهد شد؛ بهویژه اینکه شما معتقدید پایان کارتان شهادت خواهد بود».
شهید صدر با اندکی درنگ، پاسخ داد: «خون من سرگذشت مرا شرح خواهد کرد. من جز خدمت به اسلام چیز دیگری نمیخواهم و امروز اسلام به خون من بیشتر از شرححالم نیاز دارد؛ اما تو که سالها با من زندگی کردی و در این ابتلائات حضور داشتی و در مراحل مختلف مبارزه بودی، اگر خدا خواست و زنده ماندی چیزهایی که دیدی و شنیدی را بنویس».
شیخ محمدرضا نعمانی پیش از این، خاطرات خود را در کتابی با نام «سنوات المحنة و ایام الحصار» گرد آورده بود، اما دسترسی به اسناد گردآوریشده در پژوهشگاه شهید صدر، فرصتی را فراهم آورد که در اثر جدید با تکیه بر این اسناد کتابی گستردهتر، دقیقتر و موثقتر درباره زندگانی شهید صدر به رشتۀ تحریر درآورد.
در این کتاب تلاش شده است با ترجمهای روان و تنظیم دوباره عناوین و چینش کتاب، اثری مناسب خوانندگان فارسیزبان فراهم شود و به همین منظور در مواردی توضیحاتی از سوی مترجم نیز درباره برخی از نکات مبهم برای خوانندگان ناآشنا به فضای عراق در دوران حیات شهید صدر و اوضاع رژیم بعث به کتاب افزوده شده است.
این کتاب در هشت فصل و با استفاده از متن دهها نامه و پیام از شهید صدر به شرح زندگی پرفرازونشیب و سراسر شگفتی و شکوه استاد شهید آیتالله سید محمدباقر صدر پرداخته است. فصلهای این کتاب عبارتاند از:
خاندان صدر؛
شخصیت علمی شهید صدر؛
شخصیت اخلاقی شهید صدر؛
حوزه و مرجعیت در زندگی شهید صدر؛
اندیشۀ سیاسی و جهادی شهید صدر؛
مبارزه با حکومت بعث؛
شهید صدر و انقلاب اسلامی ایران؛
از حصر تا شهادت.
چاپ نخست این کتاب در ۴٣٢ صفحه و در قطع وزیری توسط پژوهشگاه تخصصی آیتالله شهید صدر منتشر و روانه بازار کتاب شده است.
برای خرید آنلاین این کتاب با ٢٠ درصد تخفیف ویژه تا پایان خردادماه به قسمت فروشگاه سایت پژوهشگاه مراجعه فرمایید.
http://mbsadr.ir/shop/shop/book/persian/sharhesadr/
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا سهام عدالت مجلس یازدهم شهید صدر آیت الله شهید صدر شرح صدر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۵۹۲۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در دل فراوانی زندگی میکنیم اما گرسنهایم!
در جهان ما فراوانی است. اما کافی نیست. ما در دل فراوانی زندگی میکنیم و ظرفیت تولید بیسابقهای داریم ولی همچنان میلیاردها نفر غذا پوشاک و مراقبتهای بهداشتی و درمانی مناسب ندارند.
به گزارش مشرق، «آورام اَلپرت» که به قول خودش، نویسنده و معلم است تاکنون در دانشگاههای پرینستون و راتجرز تدریس کرده و در حال حاضر در نیو انستیتوی هامبورگ مشغول پژوهش است. کتاب «زندگی خوب و بسنده» را انتشارات پرینستون در سال ۲۰۲۲ از او به عنوان آخرین کتاب، منتشر کرد. این کتاب به تازگی از سوی نگار شاطریان ترجمه شده و توسط انتشارات بیدگل به بازار نشر، راه پیدا کرده.
اَلپرت در مقدمه کتابش مینویسد: زمانی تمام فکر و ذکرم این بود که روزی به بزرگی و برتری برسم جوان که بودم فکر میکردم برتری یعنی داشتن ثروت و دنبال راهی بودم که حسابی پولدار شوم. اولین راهی که به ذهنم رسید این بود که بروم سراغ کارگزاری بورس، با اینکه زیاد از آن سر در نمیآوردم مدتی بعد، شیفته ورزش شدم و تصمیم گرفتم برای ثروتمند شدن ورزشکاری مشهور شوم. رؤیایم این بود که بازیکن حرفهای بسکتبال باشم، بعد هم نوبت به تنیس و بیسبال رسید، اما هیچ وقت در هیچ کدام از این رشتهها استعداد کافی نداشتم.
سالهای پایانی دبیرستان و سالهای ابتدایی کالج، رفته رفته دیگر برتری را بیشتر در شهرت میدیدم تا ثروت. اول دلم میخواست داستاننویسی با شهرت جهانی شوم و جوایز را درو کنم. وقتی فهمیدم دستیابی به این هدف چقدر سخت است و چون به اشتباه تصور میکردم کار آکادمیک ثبات بیشتری دارد تحصیلاتم را در مقطع فوق لیسانس و دکترا ادامه دادم؛ امیدوار بودم از آن استادان دانشگاه مشهوری شوم که برای سخنرانی از این سر جهان به آن سر جهان دعوت میشوند. در مقایسه با برنامههای شغلی پیشینم، به این هدف نزدیکتر شدهام اما لزوماً راضیتر یا شادتر نیستم. فکر میکنم دلیلش این است که هر چند این اهداف مختلف ارزشهای گوناگونی در زندگیمان دارند همگی در پی انگیزهای واحد شکل میگیرند؛ اینکه عضو طبقه برگزیده جامعه شویم و بر رأس هرم اجتماعی تکیه بزنیم.
طی چند سال گذشته به این باور رسیدهام که میل به تکیهزدن بر رأس هرم برای خودمان، روابطمان، جوامعمان و سیارهمان و حتی برای کسانی که موفق میشوند خودشان را به آن بالا برسانند، میلی شدیداً مضر است. بنابراین، در حد توانم شروع کردم به مبارزه با این انگیزهها. ادعا نمیکنم که چشم و دل سیر شدهام و دیگر برایم هیچ جذابیتی ندارند. اتفاقاً دارند. خوب هم دارند. نمیدانم روزی میرسد که سوار هواپیما شوم و دیگر حسرت نشستن در قسمت درجه یک هواپیما را نداشته باشم، یا به رویدادی بروم و حسرت نخورم که کاش جای یکی از مشاهیر روی صحنه بودم. البته هنوز هم تا آنجا که بتوانم ورزش میکنم و مینویسم. چیزی که مرا مردد کرده این نیست که کار خوبی را به خاطر نفس آن کار یا حتی جذابیت برنده شدن انجام دهم، بلکه تردیدم بابت نظمی اجتماعی است که استعدادهایمان را میگیرد و تبدیلشان میکند به میل مفرط به یافتن جایگاهی در رأس سلسله مراتبهای رقابتی. در واقع چنان که در این کتاب نیز به آن خواهم پرداخت به این باور رسیدهام که تلاشهای شخصیمان برای رسیدن به برتری و چه بسا از آن نیز مهمتر نظامهای اجتماعی نابرابری که به این تلاشها دامن میزنند مبنای بخش بزرگی از مشکلات جهانمان هستند.
آورام اَلپرت، نویسندهدر این کتاب این مشکلات را با جزئیات شرح خواهم داد. اما برای اینکه منظورم را دقیقتر متوجه شوید یکی از تناقضهای بنیادین وضع کنونیمان را در نظر بگیرید. در جهان ما فراوانی است. اما کافی نیست. ما در دل فراوانی زندگی میکنیم و ظرفیت تولید بیسابقهای داریم ولی همچنان میلیاردها نفر غذا پوشاک و مراقبتهای بهداشتی و درمانی مناسب ندارند. از این رو در جهانی که روی هم رفته ۳۹۹٫۲ تریلیون دلار ثروت دارد بیش از ۳٫۴ میلیارد نفر همچنان با روزی کمتر از ۵٫۵۰ دلار صبح را به شب میرسانند و سالیانه ۳۴٫۵ میلیون نفر در اثر کمبود امکانات بهداشتی و درمانی و حدود ۹ میلیون نفر در اثر گرسنگی میمیرند.
در ضمن با اینکه امروزه بیشتر کارهای حیاتی ما را دستگاهها انجام میدهند، اوقات فراغت چندانی نداریم. جمعیت انسان در این کره خاکی از همیشه بیشتر است اما باز هم بسیاری از ما تنهاییم. از قرنها حکمت و پیشرفتهای علمی برای شادکامی بیشتر برخورداریم ولی همچنان از اضطراب و افسردگی در عذاییم. در حقیقت علاوه بر افزایش تعداد مبتلایان به افسردگی، متوسط تعداد سالهایی که افراد به گفته خودشان، گرفتار افسردگیاند نیز رو به افزایش است. ما میتوانیم به هر جای این زمین، اعماق اقیانوسها و حتی به قضاء سفر کنیم اما همین ابزارهای کاوشگر پایداری سیارهمان را به خطر میاندازند. هر سال نزدیک به دو برابر ظرفیت بازسازی زمین منابعش را مصرف میکنیم.
این جریانها همه به هم مرتبطاند. وقتی در جهانی زندگی میکنیم که برخی بیش از اندازه ثروتمند و بسیاری به شدت فقیرند، فشاری عظیم وادارمان میکند خودمان را به اوج برسانیم وگرنه به قعر سقوط خواهیم کرد. در چنین جهانی آینده ما را مضطرب و اوضاع افسردهمان میکند، با همتایانمان بیگانه میشویم و اگر حس کنیم تنها راه بقایمان آسیب رساندن به محیط زیست است، این کار را با بیاعتنایی انجام خواهیم داد.
چنین نیست که برای رسیدن به جهانی بهتر برای همه صرفاً به متفکرین بیشتر نیاز داشته باشیم بلکه نیازمند متفکرین خوب بیشتری هستیم. پس به جای اینکه منابع را (شامل احترام و توجه) فقط روی اقلیتی کوچک متمرکز کنیم، باید همه به با هم همکاری جمعی مستمری داشته باشیم. میدانیم که کار سادهای نیست و مستلزم آموزش درست و نهادهای مناسب با ماهیتی آشکارا مبتنی بر همبستگی و سلسله مراتبی است که سرکوبگرانه نباشد. بیتردید از اشتباه گریزی نیست اما ساختن زندگی خوب و بسنده برای همه ارزشش را دارد.
چه بجاست که نگارش این کتاب در وضعیتی آغاز شد که همه امور به ظاهر عادی زیرورو شده بود. این درست همان موقعیتی است که ما را وادار میکند درباره جامعه برتری محورمان تردید کنیم و دریابیم که جهان خوب و پسندهای که میخواهیم بسازیم باید چگونه جایی باشد. بحرانهای پی در پی شکنندگی قدرتهای فردیمان را آشکار میسازند و به ما نشان میدهند که هیچ یک از ما نمیتوانیم به تنهایی جان سالم به در ببریم، اما همه با هم میتوانیم بسازیم و ببالیم. چنین دیدگاهی در ملاحظاتی مانند آنچه در سطور زیر آمده نمایان است.
«جستر دی» که شغلش رفتگری است در صبح یکی از نخستین روزهای مارس ۲۰۲۰ یعنی هم زمان با شروع نگارش این کتاب در بحبوحه همهگیری (کرونا) این متن را توبیت کرد:
من نمیتونم از خونه کار کنم و شغلم بخشی از خدمات شهری ضروریه که باید حتماً انجام بشه. کار سختیه، از خروسخون بیدار شدنش گرفته تا آسیبی که به جسم میزنه و یکنواختیش. گاهی ادامه دادن این وضع برام خیلی سخته...
اما حالا توی این شرایط احساس غرور و هدفمندی من از انجام این کار دو چندان شده. مردم رو میبینم. مردم شهر خودم که از پنجرههاشون به من نگاه میکنن، وحشتزدهن، همه وحشتزدهایم. وحشتزدهایم، اما سرسخت...
ما رفتگرها همچنان زبالهها رو جمع میکنیم، دکترها و پرستارها هم هنوز مشغول درمان و پرستاریان. همه چیز درست میشه. ما درستش میکنیم. شهرم رو دوست دارم. کشورم رو دوست دارم، سیارهام، زمین رو دوست دارم. اگه باهم خوب باشیم بالاخره این روزها رو پشت سر میذاریم.
باهم خوب باشیم و مایحتاج کافی در اختیار هم بگذاریم از هم خواسته زیادی نداشته باشیم و زیادی برای خودمان نخواهیم. برای شکوفایی بشر همین کافی است.