Web Analytics Made Easy - Statcounter

پنجمین جلسه محاکمه روح الله زم در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، پنجمین جلسه محاکمه روح الله زم در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد.

قاضی صلواتی در ابتدای جلسه دادگاه ضمن گرامیداشت یاد و خاطره امام خمینی (ره) و شهیدان به ویژه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی عنوان کرد: مورخ ۱۳ خرداد سال ۹۹ پنجمین جلسه محاکمه متهم روح الله زم در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران با حضور مستشار، وکیل مدافع و نماینده دادستان در اجرای ماده ۳۵۲ قانون آیین دادرسی کیفری به صورت علنی اعلام می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی ضمن تفهیم مواد ۳۵۴ و ۳۵۸ قانون آیین دادرسی کیفری از متهم زم خواست تا ضمن حضور در جایگاه به سوالات پاسخ دهد.

رئیس دادگاه خطاب به متهم زم گفت: خانم هنگامه شهیدی با شما همکاری داشته و در ارتباط با این موارد محکوم شده و حکم وی نیز قطعی است، خانم شهیدی در چه مقطع زمانی با شما همکاری داشته و در چه زمینه‌هایی بوده است؟

متهم زم بیان کرد: خانم شهیدی اخبار و مطالبی را ارسال می‌کرد.

قاضی گفت: به شما کمک فکری می‌داد؟

متهم زم پاسخ داد: کمک فکری نمی‌داد؛ اما زیاد صحبت می‌کرد مثلا راجع به فردی صحبت کرده بود که خارج از ایران کارش را پیگیری می‌کرد و نام او شادی صدر بود که من ده بار با او تماس گرفتم.

رئیس دادگاه عنوان کرد: اکثر خبر‌ها را او (هنگامه شهیدی) تایید می‌کرد و شما باید به نوعی از او اجازه می‌گرفتید.

متهم زم پاسخ داد: نه این طور نبوده که من از او اجازه بگیرم، اما شخصیتی عصبانی داشت.

قاضی اظهار کرد: آیا از خانم هنگامه شهیدی برای آمد نیوز پولی قرض کردید؟

متهم پاسخ داد: یک بار از او پول گرفتم.

رییس دادگاه ضمن قرائت اظهارات هنگامه شهیدی در خصوص ارتباط وی با متهم زم عنوان کرد: در اظهارات وی آمده است: «با زم از خرداد سال ۹۵ ارتباط داشتم و به من علاقه پیدا کرد و از من خواستگاری کرد. او از من خواست از کشور خارج شوم و این موضوع مربوط به زمانی بود که هدایت آقایی از من جدا شده بود. روح الله مرا در جریان خیلی از چیز‌ها قرار می‌داد و بعد از فوت تاجیک تنها شده بود و به من اعتماد داشت. من اگر می‌خواستم می‌توانستم روح الله زم را در چنگ خود بگیرم. او به من اعتماد دارد و هر خبری را که بگویم کار می‌کند. فرانسه به او اسلحه داد، من روح الله را ۹ ماه بالا و پایین کردم».

قاضی در ادامه با قرائت بخش دیگری از اظهارات هنگامه شهیدی گفت: خبر‌هایی که در آمدنیوز منتشر می‌شد را من ویرایش می‌کردم».

متهم زم بیان کرد: من به او می‌گفتم تو چه جور روزنامه نگاری هستی که این طور خبر می‌نویسی. مطالبی که او می‌فرستاد را خودم ویرایش می‌کردم و این طور نبود که او ویرایش کند.

متهم زم عنوان کرد: ما در بازداشت سوم با هم دعوا کردیم، سه چهار ماه قبل از بازداشت ارتباط من با او قطع شد.

رییس دادگاه در ادامه از متهم زم پرسید: توانا محمدی را می‌شناسید؟ در چه زمینه‌ای با او همکاری داشته‌ای؟ اظهاراتی علیه شما دارد؟

متهم پاسخ داد: بله می‌شناسم.

قاضی از ماموران خواست توانا محمدی را به دادگاه بیاورند.

پس از حضور توانا محمدی در دادگاه قاضی صلواتی از او خواست خود را معرفی کند.

محمدی ضمن معرفی خود گفت: توانا محمدی هستم. متولد ۲ تیر ۷۴ و مدیر فنی رسانه ضد انقلاب و معاند آمدنیوز. با احتساب مدتی که حبس هستم حدود ۵ سال است که با روح الله زم و آمدنیوز در ارتباط بوده‌ام و همکاری‌های زیادی داشته‌ایم.

رئیس جلسه دادگاه از توانا محمدی خواست همکاری‌های خود با متهم زم را شرح دهد.

محمدی در پاسخ گفت: از مهم‌ترین مسائل قضیه موشک بود. من راکت‌های کوچکی را برای درست کرده بودم.

روح الله زم به من پیشنهاد داد یک سری مکان‌های حساس کشور را بزنم.

وی ادامه داد: به دستور روح الله زم قرار بود برای زدن یک پایگاه سپاه به صورت پایلوت ۵۰۰ هزار دلار و پس از آن برای بقیه جا‌ها ۲ میلیون دلار دریافت کنم.

زم گفت: روح الله زم به من اعتماد کامل داشت و حتی عکس پاسپورت و گواهینامه خود را برای من ارسال می‌کرد. به حساب مالی روح الله دسترسی داشتم و آدرس پستی، قبض آب و برق و گاز را نیز داشتم.

وی ادامه داد: من به عنوان ادمین حفاظتی کنترل اینستاگرام آمدنیوز را داشتم و در صفحه شخصی او (زم) بودم و به من اعتماد کامل داشت.

قاضی از محمدی پرسید: این صحت دارد که آقای زم به شما پیشنهاد خارج شدن از ایران را داده بود؟

محمدی پاسخ داد: چندین بار از طریق او پیشنهاد خارج شدن از ایران مطرح شد که تحت حمایت او قرار گیرم، اما قبول نکردم.

قاضی از متهم زم خواست تا در مورد موضوع ۴ هزار دلار توضیح دهد.

محمدی عنوان کرد: زمانی که حساب مالی آمد نیوز مسدود شد، ۴ هزار دلار از طریق شبکه کلمه تی وی، برای زم ارسال شد. زم به هر حسابی که پول می‌فرستاد مسدود می‌شد، اما من از طریقی توانستم این پول را برگردانم و از آن استفاده کنم.

رییس دادگاه خطاب به محمدی گفت: آیا این صحت دارد که آقای زم از شما پاسپورت آمریکایی می‌خواسته است؟

محمدی پاسخ داد: من یک دوست آمریکایی داشتم که با او در وب آشنا شده بودم. او می‌توانست پاسپورت آمریکایی و انگلیسی درست کند. روح الله زم از این طریق از من خواست برای او پاسپورت آمریکایی درست کنم.

رییس دادگاه عنوان کرد: آیا این صحت دارد که آقای زم از شما می‌خواست که صفحات اینستاگرام افرادی را که با آن‌ها مشکل دارد هک کنید؟

محمدی پاسخ داد: بله تایید می‌کنم. به طور مثال از من خواست صفحه امیر عباس فخرآور یا افراد دیگر را هک کنم.

قاضی صلواتی از محمدی پرسید شما توانایی ساخت موشک دارید؟

محمدی پاسخ داد: من توانایی ساخت موشکی که ردگیری نشود و بتوانم آن را جایی بزنم ندارم، قصد داشتم پول از او بگیرم و بعد بگویم بازداشت شدم که بیخیال من شود.

محمدی در پایان اظهارات خود گفت: خواسته روح الله زم ساخت پهپاد و موشک و زدن آن‌ها به مراکز حساس کشور بود.

رییس دادگاه خطاب به متهم زم گفت: پیرامون اظهارات آقای توانا توضیحات خود را ارائه دهید.

متهم زم گفت: به این فرد اعتماد کامل نداشتم و با او در تماس بودم، وقتی صفحه اول آمدنیوز در اینستاگرام با ۳۰۰ هزار عضو هک شد، او با ادمین تماس گرفت و گفت می‌توانم صفحه را برگردانم.

وی ادامه داد: از او پرسیدم که هستی؟ گفت: کرد هستم با جوانمردی موضوع را چک کردم، جوانمردی گفت قابل اعتماد است و با من کار می‌کند. من هم پسورد و رمز صفحه را به توانا دادم.

متهم زم افزود: در سال ۹۵ یا اوایل ۹۶ بود که با توانا ارتباط داشتم این ارتباط ادامه داشت تا این که یک روز گفت من با یک جن ازدواج کردم، بعد عاشق دختر دیگری شدم و آن جن من را بیچاره کرد. با او چت می‌کردم و این چیز‌ها را می‌گفت.

وی گفت: توانا صفحه‌ای را در اینستاگرام که سابقه آن برای یک دختر جنجالی بود که به همه فحاشی می‌کرد برای ما بالا آورد. یک سال بعد متوجه شدیم که صفحه آمدنیوز صفحه فلان دختر بوده است. فلش بک که زدیم دیدیم توانا این صفحه را به ما داده است.

متهم زم ادامه داد: در مورد قضیه موشک و پهباد باید بگویم این موضوع برای اوایل آشنایی و در سال ۹۵ و ۹۶ بود که توانا خودش را با آن‌ها معرفی می‌کرد. یک فیلم برایم فرستاد و گفت فلان چیز را درست کردم تا جا‌هایی را بزنم. به من گفت می‌خواهد پادگانی را که نام آن را به خاطر ندارم در محلشان بزند. گفتم پادگان می‌زنی، از کسی هم پولی می‌گیری پاسخ داد پولی نمی‌گیرم، اما اگر اسپانسر باشد می‌توانم بزنم، من سر این موضوع پرسیدم اگر فلان جا را بزنی چقدر می‌گیری؟

وی مدعی شد قبول دارم اسم آوردم، اما نیت این کار را نداشتم می‌خواستم او را محک بزنم و ببینم تا کجا می‌تواند پیش برود.

قاضی خطاب به متهم گفت: در پیامک‌هایی که رد و بدل شده تو به او گفته‌ای مراکز حساس را بزند و فلان قدر پول می‌دهید.

متهم زم پاسخ داد: چنین نیتی نداشتم. می‌خواستم ببینم چه شخصیتی دارد به او اعتماد نداشتم.

قاضی گفت: به او اعتماد داشتی که رمزت را دادی.

وی در مورد کارت‌های بانکی و مدارک شناسایی و پاسپورت که در اختیار توانا قرار داده بود گفت: من به کار‌های فنی آشنایی ندارم آن مدارک را برای برگرداندن صفحه اینستاگرام دادم.

وی در ارتباط با بحث اصرارش بر خروج توانا از کشور گفت: من اصراری نداشتم از کشور خارج شود. توانا پراکسی کانالی در تلگرام بود که علی جوانمردی در تلگرام داشت، توانا به اسم آمدنیوز و جوانمردی پراکسی زد. یک ماهی طول کشید تا بفهمم پراکسی چیست، او برای نزدیک کردن خودش به آمدنیوز کلاهبرداری کرد. گفته بود جزء تیم آمدنیوز هستم و پراکسی زده‌ام. پول گرفت که به اسم خودش پراکسی بزند، اما این کار را نکرد و پول آن افراد را خورد و آن‌ها بر سر ما آوار شدند.

متهم زم گفت: توافقی شد که برای ۴۰ تا ۵۰ پست تبلیغاتی فلان مبلغ بدهیم، توانا به من گفت پول را به او بدهم تا در حساب خارجی‌اش روی بیت کوین برایم سرمایه گذاری کند که کلاهبرداری کرد و ۴ هزار یورو از او طلبکارم.

قاضی صلواتی گفت: پول را از کجا آوردی، آن شبکه که تبلیغ کردی متصل به وهابیت است

متهم زم پاسخ داد: ما صرفا تبلیغات می‌کردیم.

متهم زم در خصوص اظهارات توانا مبنی بر این که زم از او درخواست پاسپورت آمریکایی کرده بود گفت: توانا در همین آمد و رفتن‌ها یک برگ پاسپورت برای من فرستاد و گفت دستگاهی دارم که می‌توانم پاسپورت بزنم. برای خودم هم می‌زنم و می‌خواهم از کشور خارج شوم.

متهم زم در خصوص هک صفحه اینستاگرام فخرآور گفت: توانا اصل را می‌گوید، اما جور دیگری می‌گوید فخر اور به من فحاشی میکرد، فخرآور تکلیفش مشخص است به همه فحاشی می‌کند، توانا این فحاشی‌ها را برای من می‌فرستاد و پیشنهاد می‌داد صفحه آن‌ها را هک کند و من می‌گفتم اگر می‌توانی این کار را بکن.

قاضی گفت: پیامک‌های رد و بدل شده در مورد موشک‌ها موجود است تصویر آن را نشان دهید.

نماینده دادستان تصویر متن پیامک‌ها را روی صفحه‌ای نشان داد و گفت: موشکی که در چت‌ها موجود است موشک جنگی به حساب می‌آید.

نماینده دادستان گفت: شما در چتتان گفته‌اید «خوب است برای امتحان».

متهم زم گفت: به فرض به او گفته‌ام فلان مرکز حساس را هم می‌توانی بزنی، اما مگر زد؟!
نماینده دادستان خطاب به متهم زم ادامه داد: شما شماره تلفن سردسته گروه ری استارت را برای او فرستادید، این کار به چه منظور بود؟

متهم زم پاسخ داد: مسخره بازی درآوردم

نماینده دادستان گفت: یعنی برای خنده شماره حسینی را فرستادید؟

متهم زم پاسخ داد: احتمالاً خودش می‌خواست با حسینی در تماس باشد.

نماینده دادستان گفت: در مورد همکاری با اداره امنیت ملی آمریکا توضیح دهید.

متهم زم پاسخ داد: در سه چهار سال اخیر چندین جا از جمله عربستان و امارات مشخصاً درخواست ملاقات با من را داشتند توسط واسطه‌ای گفتند ماهی ۲۰ هزار یورو حقوق می‌دهند و همه سخت افزار‌های مربوط به آمدنیوز و همه امکانات را در اختیارم قرار می‌دهند، ولی در مورد صحبت با اداره امنیت ملی آمریکا در خارج از کشور همه ارتباط دارند پلیس فرانسه نیز به من گفت جا‌هایی که با آن‌ها ارتباط داری را به ما اطلاع بده و ما را در جریان قرار بده.

وی ادامه داد: زمانی که تهدیدات علیه من زیاد شده بود دوستی در آمریکا داشتم که به من گفت اگر به آمریکا بیایی دیگر در خطر نیستی. گفت: من افراد مختلفی را به آمریکا آوردم که هر کدام اسم و رسمی دارند. یک دفتر مهاجرتی را به من معرفی کرد که با آن دفتر به نتیجه نرسیدم پس از آن دوستم به من گفت که یک دوستی در اداره امنیت ملی آمریکا دارد که یک وکیل ایرانی – آمریکایی است و می‌تواند تو را منتقل کند.

متهم زم افزود: یک قرار با او در اسپانیا گذاشتم.

قاضی پرسید اسم آن فرد را به خاطر داری؟

متهم زم گفت: نامش نیکولاس بود.

قاضی گفت:، ولی شما اطلاعات را به او دادید

متهم زم گفت: سوء نیتی نداشتم، می‌توانستم با صدجا در ارتباط باشم، اما دنبالش نبودم. از انتخابات ۹۶ به بعد اشتباه کردم.

در این بخش از جلسه دادگاه نماینده دادستان خطاب به متهم زم گفت: موضوع سلاحی که بین شما و آقای نیکولاس مطرح شد چه بود؟
متهم زم پاسخ داد: او به من گفت آدمی را در کشور پیدا کرده و سایتی را به تو می‌دهم که به آن فرد معرفی کنی تا اگر سلاح و یا چیزی خواستند از این شرکتی که مال رفیق ماست خریداری کنند.

نماینده دادستان مطرح کرد در خصوص مایک مرادی توضیح دهید.

متهم زم گفت: ایمیلی را به من داد و گفت اگر کسی خواست صحبت کند بگو که با مایک مرادی صحبت کنند.

نماینده دادستان عنوان کرد: شما مایک را به نیکولاس وصل کردید؟

متهم زم گفت: گفتم صاحب شرکت کیست؟ گفت مایک مرادی به نام صاحب شرکت ایمیل دهند.

نماینده دادستان گفت: شما دائماً بیان می‌کنید که کار شما خبری بوده، اما این مسائل خبری نیست.

قاضی عنوان کرد: کار موشکی و راکتی و دیدار با افسر اطلاعاتی، کار رسانه و خبر نیست.

متهم زم گفت: پس از این که این موضوع را فهمیدم کات کردم. برای شکل گیری هر رابطه‌ای دو سه ماه فرصت لازم است.
رئیس دادگاه گفت: این کار‌ها کار رسانه‌ای نبوده است.

متهم زم گفت: اگر ارتباطی بوده این ارتباط در کشوری که بودم انجا خلاف قانون نبوده است.

قاضی گفت: شما یک ایرانی نبودید؟

متهم زم پاسخ داد: ده سال خارج از کشور بودم و بر اساس قوانین آن کشور جرمی نداشتم.

نماینده دادستان نیز اظهار کرد: قانون اجازه به کشور متبوع می‌دهد که اگر بزهکار تبعه کشور باشد در هر جای دنیا جرم کرده باشد او را به کشور بازگرداند و محاکمه کند، ارتباط با افسر ان اس‌ای و مایک مرادی مامور سرویس جاسوسی جرم است.

متهم زم گفت: من جرمی مرتکب نشده‌ام.

نماینده دادستان در واکنش به اظهارات متهم زم گفت: در خصوص آموزش ساخت سلاح و ارتکاب اعمال مجرمانه در آمدنیوز توضیح دهید.

متهم زم گفت: در جلسه دوم توضیح دادم. البته قطعاً اشتباهاتی شده و نمی‌خواهم بگویم که اشتباهاتی نشده است.

متهم زم عنوان کرد: ما ۴، ۵ نفر بودیم و در هر مقطع یکی از ما کاری انجام داد من این اخیراً مسئولیت داشتم و در زمانی نیک نام و سرابی مسئول بودند.

نماینده دادستان خطاب به متهم گفت: در خصوص مکان و زمان ملاقات‌ها با افسر‌های جاسوسی و همچنین در مورد تحویل پول توضیح بدهید.

متهم زم پاسخ داد: کلاً در یکی دو جا بود، یک بار در بارسلونا بود و یک بار در آمستردام پایتخت هلند.

نماینده دادستان اظهار کرد: شما در اقرار‌های خود به آلمان نیز اشاره کرده بودید.

متهم زم گفت: قبلاً گفته بودم که اشتباه است. یکی دو بار هم به ترکیه رفتم. ترکیه‌ای‌ها سیستم فاسدی دارند و در آن سازمان چند دسته وجود دارد.

متهم زم در ادامه گفت: به قطعیت رسیده بودم که این‌ها نون دونی باز کرده بودند به این صورت که از یک سایت حمایت مالی می‌کردند که ماهی ۲ هزار یورو می‌دادند و از طرفی احساسم این بود که ماهی ۲۰ هزار یورو می‌برند و خیلی بیشتر برای خودشان سود مادی داشت.

نماینده دادستان در این بخش از جلسه دادگاه عنوان کرد: در کانال آمدنیوز یک سری آموزش‌های ساخت سلاح و اقدامات خشن ارائه می‌شد که نمونه‌هایی از آن را در دادگاه پخش می‌کنیم.

پس از پخش فیلم آموزش سرنگونی موتور سواران متهم زم گفت: این مربوط به قبل از فیلتر تلگرام است و من تازه این فیلم را دیدم.
در ادامه پس از پخش فیلم آموزش ساخت اسپری فلفل نماینده دادستان عنوان کرد: کانالی که دایه کار خبری دارد نباید آموزش ساخت سلاح بدهد.

در ادامه فیلم آموزش ساخت کوکتل مولوتف که در کانال آمدنیوز منتشر شده بود در دادگاه نشان داده شد.

نماینده دادستان از متهم زم پرسید: نقش شما در اغتشاشات ۹۶ و در کانال آمدنیوز چه بود؟

متهم زم پس از این که نفس عمیقی کشید گفت: شاید باید بیشتر نظارت می‌کردم من مسئولیتی نداشتم.

نماینده دادستان از متهم زم خواست تا در خصوص راه اندازی کازینو توضیح دهد.

متهم گفت: رد پول باید گم می‌شد و با توجه به معاملات مواد مخدر و اقدامات تروریستی باید رد آن گم می‌شد.

وی تصریح کرد: در فرانسه نگه داری ۵۰ هزار یورو آن هم به صورت نقد در خانه جرم است و پلیس می‌تواند وارد عمل شود، به همین دلیل باید این پول را در کازینو بچرخانی تا رد آن گم شود.

نماینده دادستان در واکنش به دفاعیات متهم زم گفت: به این کار از نظر حقوقی پول شویی می‌گویند.

در ادامه قسمتی از چت متهم زم با ساغر کسرایی در دادگاه نشان داده شد و نماینده دادستان ضمن قرائت محتوای این چت بیان کرد: در این متن آمده است که ساغر جان سلام به حمایت مالی بسیار نیاز داریم. تظاهراتی را که راه می‌اندازیم نیرو نداریم که کمک کنیم لطفا لابی کنید.

وی ادامه داد: از کسی که در وزارت امور خارجه آمریکا کار می‌کند درخواست پول در اوج تحریم‌ها می‌کنید چه توضیحی دارید؟
متهم زم گفت: ساغر کسرایی گفت پول می‌گیریم من نیز گفتم بگیرید.

نماینده دادستان گفت: شما در جلسه قبل گفتید ساغر کسرایی منشی بوده در صورتی که یک ایرانی آمریکایی است که در کنگره کار می‌کند و در معرفی خود به شما گفته است برای براندازی نظام در ایران فعالیت می‌کند. متهم زم در پاسخ به او نوشت من آماده‌ام به شرطی که ساپورت مالی وجود داشته باشد.

متهم زم گفت: این مربوط به مقطعی بود که به براندازی اعتقاد داشتم، اما زمانی که جریانات خارج از کشور را دیدم عقب کشیدم.

در این هنگام قاضی صلواتی ختم جلسه را اعلام کرد و گفت: جلسه بعدی متعاقبا اعلام می‌شود و در آن جلسه دفاعیات وکیل و آخرین دفاع از متهم اخذ خواهد شد.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: روح الله زم نیما زم دادگاه آمدنیوز قاضی صلواتی نماینده دادستان گفت نماینده دادستان پاسپورت آمریکایی متهم زم پاسخ محمدی پاسخ هنگامه شهیدی من اعتماد قاضی صلواتی رییس دادگاه جلسه دادگاه من خواست روح الله زم متهم زم گفت آموزش ساخت متهم زم متهم زم هزار یورو هزار دلار من گفت قاضی گفت صفحه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۶۰۳۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۲ مـعشوقه و یک شوهر

  ناصر، شوهر مقتول ( نوعروس ۲۰ ساله) و دو زن (معشوقه‌های او) متهم هستند که در آبان‌ماه سال گذشته «طلعت» را به آتش کشیدند.حادثه در آبان سال گذشته در خیابان شوش شرقی اتفاق افتاد. دو زن که هر دو معشوقه یک جوان به‌نام ناصر بودند، همسر ۲۰ ساله معشوق خود را مقابل منزل مسکونی‌اش با ریختن بنزین روی او به آتش کشیدند. نقشه و فکر این حادثه تلخ و مرگبار که از پیش طرح‌ریزی شده بود، چند روز قبل از حادثه با طلعت، نوعروس جوان درمیان گذاشته شد. قبل از وقوع حادثه، دو معشوقه ناصر در حالی که نقاب به صورت داشتند، به منزل طلعت صادقی، نوعروس ۲۰ ساله رفتند و او را تهدید کردند که اگر از شوهر خود طلاق نگیرد با پاشیدن اسید او را برای همیشه زشت و زمینگیر خواهند کرد ولی طلعت به این حرف‌ها توجه نکرد و آن را شوخی تلقی کرد.آن دو زن با نقاب به در منزل طلعت رفتند و پس از فشردن زنگ در منزل در گوشه‌ای از دیوار مجاور منزل کمین کردند. به‌محض باز شدن در توسط طلعت، یکی از آنها ظرفی پر از بنزین را روی طلعت ریخت و دیگری او را به آتش کشید و سپس هر دو متواری شدند. در یک لحظه آتش تمام بدن طلعت را پوشاند و تازه‌عروس با شیون و فریاد از همسایه‌ها کمک طلبید. همسایه‌ها سر رسیدند و با ریختن آب روی طلعت آتش را خاموش کردند وسپس او را به بیمارستان سوانح و سوختگی بردند. در همین احوال به ماموران کلانتری۱۴تهران اطلاع داده شد و آنها با نشانه‌هایی که از زن‌های نقابدار به‌دست آورده بودند، یکی از آنها به‌نام سرور را دستگیر کردند. سپس توسط سرور، پری نیز دستگیر شد.
سرور در تحقیقات اولیه گفت: پری عامل این حادثه است زیرا معشوقه ناصر است. او از چندی قبل متوجه شد که ناصر زن گرفته و به‌خاطر این‌که ناصر را دوست داشت و نمی‌خواست او را از دست بدهد، درپی اجرای نقشه‌ای بود که رقیب را از میان بردارد. به همین جهت موضوع را با من و ناصر در میان گذاشت و گفت که برای این کار احتیاج به من دارد.سرور افزود: ابتدا طلعت را تهدید کردیم ولی چون از میدان به‌در نرفت و حرف‌های ما را شوخی تلقی کرد، طبق یک نقشه او را آتش زدیم و پری برای این‌که دستگیر نشود به شیراز رفت. باتوجه به اظهارات سرور و پری، ماموران از همسایه‌ها، نزدیکان مقتول و همچنین شوی وی نیز در مورد روابط زن و شوهر و روز حادثه بازجویی کردند. در این زمینه مادر طلعت - نوعروس ۲۰ ساله - ادعا کرد که دامادش در طرح و اجرای به آتش کشیدن طلعت، نقش موثر داشته و با همکاری معشوقه‌هایش همسر خود را کشته است. باتوجه به مدارک و شواهد امر، ناصر نیز بازداشت شد و تحقیقات و بازجویی از وی و دو معشوقه‌اش به طور سری و جداگانه صورت گرفت.در مراحل بعدی نیز سه متهم را روبه‌رو کردند و برای تکمیل پرونده، مجدد ازاقوام ناصر و طلعت وهمچنین همسایه‌ها نظرخواهی به‌عمل آمد. سرانجام پس از تکمیل پرونده، ناصر، پری و سرور به دادسرای تهران اعزام و بازداشت شدند.در گیرودار بازجویی از متهمان و آگاهان، طلعت که در بیمارستان بستری شده بود، پس از شش روز مبارزه با مرگ در اثر جراحات ناشی از سوختگی درگذشت. پرونده سه متهم پس از طی مراحل قانونی به شعبه دوم دادگاه عالی جنایی مرکز ارجاع شد. قرار بود دیروز از ساعت ۹ محاکمه این سه نفرآغاز شود ولی به‌علت کثرت پرونده به روز شنبه۱۳اسفند موکول شد.پرونده این جنایت بی‌شباهت به پرونده گلباجی نیست، زیرا درپرونده گلباجی متهم یک همسر و دو معشوق بودند. در این پرونده نیز یک شوهر و دو معشوقه متهم هستند.احتمال به‌یقین،این پرونده علاقه‌مند وتماشاگرزیادی خواهد داشت. پیش‌بینی می‌شود محاکمه این سه نفر نیز در دادگاه عالی جنایی مرکز (تالار بزرگ) برگزار شود.

قاتل، گوش و بینی مقتول را برید و برای همسر او سوغات برد
مرد ۴۰ ساله‌، پیرمرد ۶۰ ساله‌ای را با تبر قطعه‌قطعه کرد و گوش و بینی بریده او را به عنوان سوغاتی برای همسر مقتول برد.  خبرنگار اطلاعات در فیروزآباد فارس گزارش می‌دهد:متهم به قتل -حمزه - در بازجویی اعتراف‌ کرد کربلایی فضل‌ا... - مقتول - را به بهانه خرید فرش از قیروکارزین، به فیروزآباد کشانده وهنگام بازگشت دربین راه، اوراکشته وسپس جسدش راباتبر قطعه‌قطعه کرده است. حمزه در ادامه اعترافات خود افزود: پس ازکشتن «فضل‌ا...» گوش و بینی او را در دستمالی پیچیدم تا برای همسر مقتول سوغات ببرم اما هنگامی که به خانه او رسیدم، زن فضل‌ا... در خانه نبود و من دستمال محتوی گوش و بینی بریده مقتول را به داخل حیاط پرت کردم و از آنجا گریختم اما چند ساعت بعد، ماموران ژاندارمری فیروزآباد مرا دستگیر کردند. متهم به قتل هنگامی که بازپرس از وی درمورد انگیزه قتل سؤال می‌کرد، خود را به ناشنوایی و دیوانگی زد! وی از سوی بازپرس دادسرای فیروزآباد با قرار بازداشت روانه زندان شد. هنوز انگیزه این جنایت معلوم نشده است. 

مخالفت پدر با ازدواج دختری که به سن قانونی رسیده! 
دختری که عاشق پسر نابینایی است به‌خاطر مخالفت پدرش با ازدواج، از دادستان تهران کمک خواست.دو روز قبل یک دختر و پسر ۲۱ ساله در حالی که پسر از دو چشم نابینا بود و دختر او را راهنمایی می‌کرد، به دادسرای تهران، اتاق دادستان رفتند. دختر،‌ خود را طاهره معرفی کرد و به دادستان تهران گفت: من و محمد مدتی است که با یکدیگر آشنا شده‌ایم و ‌چون علاقه شدیدی به هم پیدا کرده‌ایم، تصمیم داریم با هم ازدواج کنیم. ابتدا این مسأله را با پدرم در میان گذاشتم و او گفت به‌خاطر این‌که محمد از دو چشم نابیناست نمی‌توانم اجازه بدهم که با هم ازدواج کنید. ناچار خودمان به محضر مراجعه کردیم و محضردار نیز گفت چون من دختر هستم، ازدواج با محمد باید حتما با اجازه پدرم باشد؛ حالا که همه درها به روی ما بسته ‌است، به دادسرای تهران آمده‌ایم.دادستان تهران‌ به طاهره و محمد گفت: چون سن هر دوی شما قانونی است، باید به محضرمراجعه کنید. طبق قانون، محضردار طی نامه‌ای از پدر دخترخواهدخواست که ظرف۱۵روز با ازدواج دخترش موافقت کند؛درصورتی که پدربازهم مخالفت کرد، محضردار موظف است طبق قانون، ازدواج شما را ثبت کند. طاهره و محمد مجددا به محضر رفتند تا مراسم ازدواج خود را انجام دهند.

دیگر خبرها

  • دادستان کرمان صدور حکم قطعی محکومان پرونده «الماس مال» را اعلام کرد
  • صدور حکم قطعی محکومان پرونده کثیرالشاکی پروژه الماس مال
  • ماجرای شادی پس از گل جنجالی اسماعیلی‌فر؛ حرکت منشوری یا نشان دادن لایک؟
  • حکم قطعی محکومان پرونده کثیرالشاکی پروژه الماس مال صادر شد
  • شهیدی که پارتی‌بازی نکرد
  • عذاب وجدان حکم قصاص را متوقف کرد
  • عذاب وجدان حکم قصاص را متوقف کرد| قسامه چیست و چطور با ۵۰ قسم یک نفر قصاص می شود؟
  • ۲ مـعشوقه و یک شوهر
  • پرونده تخلف رییس اتحادیه نانوایان مشهد به دادسرا رسید
  • توضیحات تکمیلی پلیس درباره مرگ یک زندانی/ ماجرای قرص‌های داخل گچ پا چیست؟