چندین بار از استقلال و پرسپولیس پیشنهاد داشتم ولی تمایلی به پیوستن به سرخابی ها نداشتم!
تاریخ انتشار: ۱۴ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۶۹۷۵۴
مهدی رجبزاده گفت: هر سال از استقلال و پرسپولیس پیشنهاد داشتم اما محافظهکاری کردم و برای رفتن به این ۲ تیم بزرگ پایتخت ریسک نکردم.
خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام :مهدی رجبزاده یکی از فوتبالیستهای ماندگار دیار زایندهرود محسوب میشود که همواره در اوج قرار داشت و خاطرات خوبی را از خود بر جای گذاشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رجبزاده از دلایل عدم حضورش در تیمهای سرخابی حرف زد:
چه زمانی فوتبال را شروع کردید؟
سال ۶۹ بود که به باشگاه جم شیراز رفتم و چند سالی در این تیم عضویت داشتم، بعد برای پشت سر گذاشتن خدمت مقدس سربازی به فجر سپاسی شیراز رفتم.
فجر سپاسی اولین تیم شما در لیگی بود که آن سالها با نام آزادگان شناخته میشد؟
نیم فصل دوم لیگ سال ۷۵ بود که راهی این تیم شدم، از سال ۷۷ تقریبا در فوتبال ایران شناخته شدم و روزهای خوبی را در آنجا پشت سر گذاشتم.
بعد به ذوبآهن اصفهان رفتید؟
سال ۸۱ بود که به اصفهان رفتم، در این تیم ۴ سال عضویت داشتم تا اینکه پیشنهاد خوبی را از امارات دریافت کردم، در ۲ تیم اماراتی به نامهای الظفره و الامارات بازی کردم و بعد به مس کرمان رفتم، یک سال در فجر سپاسی حضور داشتم و بعد به اصفهان برگشتم.
اما شناسنامه فوتبالی شما ذوبآهن اصفهان است؟
خب روزهای بسیار خوبی را در این تیم پشت سر گذاشتم که با هیچ کلمهای قابل توصیف نیست، ۱۴ سال از بهترین روزهای فوتبالیام را در ذوبآهن پشتسر گذاشتم و لطف هواداران شامل حال من شده است و مرا شناسنامه و اسطوره ذوبآهن معرفی میکنند همین که آنها خاطرات خوبی از من در ذهن خود دارند برایم دنیایی ارزش دارد.
در تمام این سالها چرا با وجود آنکه از استقلال و پرسپولیس پیشنهاد داشتی اما به این ۲ نرفتی؟
سالی که در فجر سپاسی بازی میکردم پرسپولیس پیشنهاد داد و در اوج جوانی تصمیم داشتم به این تیم بروم اما باشگاه رضایتنامه نداد. حتی یادم میآید با «غلامحسین پیروانی» هم سر این موضوع جر و بحث کردم.
جر و بحث؟
خب بازیکنی جوانی بودم و همیشه بابت این موضوع از او عذرخواهی کردهام. وقتی آنها مخالفت کردند در این تیم ماندم تا قراردادم به پایان رسید.
چرا پس از پایان قراردادتان به این تیم نرفتید؟
وقتی قراردادم به پایان رسید باز هم پیشنهاد داشتم، این بار نه تنها پرسپولیس بلکه استقلال و پاس و چند تیم دیگر مرا میخواستند اما پیشنهاد مالی ذوبآهن بهتر بود و با توجه به این که تازه ازدواج کرده بود و دخترم ۶ ماهه بود ترجیح دادم به جایی بروم که حاشیه نداشته باشم و در فضایی آرام به کارم ادامه دهم. ولی …
ولی چی؟
هر سال از استقلال و پرسپولیس پیشنهاد داشتم اما محافظهکاری کردم و برای رفتن به این ۲ تیم بزرگ پایتخت ریسک نکردم. برای نرفتن خودم نیز دلایلی داشتم.
چه دلایلی؟
من همواره اعتقاد داشتم وقتی میخواهید تیمتان را تغییر دهید باید از شرایطی که دارید ناراضی باشید و برای من این اتفاق نیفتاده بود. به خودم میگفتم وقتی همه چیز روبراه است چرا باید ذوبآهن را ترک کنی. من برای هواداران استقلال و پرسپولیس احترام و ارزش زیادی قائل هستم و از آنها به عنوان سرمایههای فوتبال نام میبرم اما وابستگی من به ذوبآهن باعث شد تا اصفهان را ترک نکنم.
از این اتفاق پشیمان نیستی؟
خیر. هیچ وقت پشیمان نیستم و از انتخابی که داشتم، راضی هستم.
بهترین گلی که در سالهای بازیگری به ثمر رساندید؟
من تمام گلهایم را دوست دارم اما چند گل برایم خاطره انگیزتر بوده است.
کدام گلها؟
گلهایی که با پیراهن تیم ملی به کشورهای بلاروس و عراق زدم. میتوانم از گلی که در ورزشگاه آزادی با شوتی از راه دور به پرسپولیس زدم یاد کنم و یا از گلی بگویم که در اصفهان از روی یک ضربه ایستگاهی وارد دروزاه استقلال کردم و البته یک گل دیگر …
به کدام تیم؟
در شهرآورد اصفهان از پشت محوطه جریمه ذوبآهن توپ را گرفتم و تا هجده قدم سپاهان پیشروی کردم و یک گل فنی را به ثمر رساندم.
حسرت فوتبالیتان؟
۲ حسرت بزرگ در دلم مانده است، اینکه چرا با تیم ملی به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان نرفتم، شایستگی این اتفاق را داشتم اما به ناحق از سوی مربیان تیم ملی خط خوردم و دومین حسرتم مربوط به قهرمان نشدن با ذوبآهن در لیگ برتر است.
راز ماندگاری شما در فوتبال؟
یک فوتبالیست اگر میخواهد تداوم داشته باشد باید خودش بخواهد و سالم زندگی کند، باید خوب تمرین کند و خانواده و دوستان او در این راه نقش مهمی را ایفا میکنند. من باید از «یحیی گلمحمدی» نام ببرم که اعتماد کامل و کافی به من داشت و باعث شده بود اعتماد به نفسم چند برابر شود، زمان نمازی نیز همین اتفاق افتاد اما «امیر قلعهنویی» کمتر به من اعتماد داشت اما چون این باور در ذهنم بود هر وقت به زمین فراخوانده میشدم گل میزدم یا پاس گل میدادم.
خیلی بی سروصدا از فوتبال خداحافظی کردید؟
من قصد خداحافظی از فوتبال را نداشتم، باشگاه ذوبآهن پیشنهاد داد در اوج از فوتبال خداحافظی کنم، چند باری با نمازی در این باره به صحبت پرداختم و او تاکید داشت در نقش بازیکن و مربی ادامه دهم اما در نهایت تصمیم گرفتم تا فقط مربی باشم. بعد هم که ماجراهای نیم فصل اتفاق افتاد و با تغییر کادر فنی با شرایط بد از این تیم رفتم.
چه زمانی سرمربی ذوبآهن می شوید؟
این موضوع دست من نیست، مسوولان این تیم باید تصمیم بگیرند، دوست دارم همان طور که در دوران فوتبالم برای ذوبآهن بازی کردم روی نیمکت این تیم هم بنشینم. باید اعتماد صورت بگیرد، امیدوارم همانطور که باشگاه سایپا به «ابراهیم صادقی» و باشگاه استقلال به «فرهاد مجیدی» اعتماد کرد باشگاههای دیگر هم چنین کاری را انجام دهند.
منبع: ایرنا
منبع: پارس فوتبال
کلیدواژه: پرسپولیس استقلال استقلال پرسپولیس ذوب آهن فجرسپاسی مهدی رجب زاده استقلال و پرسپولیس پیشنهاد پیشنهاد داشتم فجر سپاسی ذوب آهن پشت سر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت parsfootball.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس فوتبال» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۶۹۷۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خسرو حیدری بمب نقل و انتقالات را خنثی کرد
به گزارش ورزش سه، خسرو حیدری مدافع راست سابق استقلال از سالهای دوران فوتبال خود صحبت کرد و اعتقاد دارد که حضور در سپاهان خاطرهای برای او بود که باعث شد پس از بازگشت به استقلال دیگر از این تیم جدا نشود و حتی در آخرین فصل حضور پیشنهاد تراکتور را رد کند تا در استقلال خداحافظی کند.
در ادامه نکاتی از سالهای طولانی حضور او در استقلال و مسیر رسیدن به این تیم، جدایی از جمع آبیها و خداحافظی در این تیم را مشاهده میکنید:
شروع دوران حرفهای با ابومسلم
زمانی که جوانان استقلال بودم برای خدمت سربازی به مشهد رفتم و لیگ برتری شدن ما از فوتبال مشهد و ابومسلم بود و سرمربیگری ام هم از همین شهر شروع شدم، با توجه به اینکه خوشه طلایی داشت به مشهد منتقل میشد انگیزه ای شد به این تیم بروم، خاطرات خوبی همراه با جباری در مشهد دارم.
ماجرای بازگشت دیر هنگام به استقلال
من 18 سالم بودم که به ابومسلم رفتم و سربازی ام را تمام کردم، من اشتباه انتخابی داشتم و بعد از اتمام سربازی آقای قلعه نویی من را میخواست اما اشتباه کردم و رفتم پیکان، در آن سال فرزاد مجیدی دفاع راست استقلال بود، اگر میامدم احتمال حضور در جام جهانی 2006 هم بود، مشاورهای خوبی نداشتم و به پیکان رفتم و همان سال آن تیم سقوط کرد و به سختی رفتم پاس و 3 سال هم در این تیم بودم، 2 سال پاس تهران با مجید جلالی و دنیزلی کار کردم، چندسالی که دیر رفتم استقلال به دلیل این بود که مشاورهای خوبی نداشتم.
از پیوستن به سپاهان پیشمان شدم
خیلی دوست ندارم راجب یک سال حضور در سپاهان صحبت کنم، یکی از دلایلی که در استقلال خداحافظی کردم این بود که دوست داشتم خاطره حضور در سپاهان را از هواداران استقلال پاک کنم، وقتی به استقلال بازگشتم دیگر به تیم دیگری نرفتم، من از بچگی در استقلال بزرگ شدم و آن زمان هم جوان بودم که به تیم سپاهان منتقل شدم، بعد از اینکه رفتم سپاهان فهمیدم چقدر هواداران روی من حساس هستند، دو سال استثنایی در استقلال داشتم و نزدیک 18 پاس گل دادم که البته آرش خیلیهایش را گل نکرد (باخنده)!
بعد از اینکه رفتم سپاهان فهمیدم که اشتباه بزرگی کردم و بعد به استقلال بازگشتم و دیگر از این تیم جدا نشدم و در این تیم خداحافظی کردم.
رد پیشنهاد تراکتور برای حداحافظی در استقلال
سال 98 آخرین سالی بود که برای استقلال بازی کردم و بعد از آن تصمیم گرفتم که بازی نکنم که همون سال آقای زنوزی پیشنهاد حضور در تراکتور را به من داد اما دوست داشتم در استقلال از فوتبال خداحافظی کنم و چون دوست داشتم مربیگری کنم نمیخواستم تیم دیگری بروم، خیلی ها به من گفتند چرا اینقدر زود فوتبال را تمام کردی و به آنها گفتم از جوانان استقلال شروع کردم و دوست داشتم همانجا کارم را تموم کنم، این گارانتی هست که اگر از استقلال جدا شوی چند سال میتوانی در تیم های دیگر خداحافظی کنی، با افرادی مثل علیرضا منصوریان مشورت کردم و خوشحالم که فوتبالم را در تیم محبوب کودکیام تمام کردم.