Web Analytics Made Easy - Statcounter

جدیدا از خوانندگان موسیقی پاپ یا دیسکویی می بینیم ریتم و ملودی دیسکویی شعر زیبای مولانا را می خوانند و می گویند موسیقی عرفانی است.

خبرگزاری فارس ـ گروه موسیقی ـ علیرضا سپهوند: قرن هاست مباحثه و مناظره پیرامون موسیقی غنایی و موسیقی عرفانی و به تعبیری ساده تر موسیقی سالم و ناسالم از منظر اسلام مطرح بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

علاوه بر مباحث فقها و اندیشمندان، آن دسته از مردم که به واسطه دغدغه های دینی خود چشم به دستور شریعت داشته و هیچگاه «اجتهاد در برابر نص» نکردند به دیدگاه نسبتا باثبات تر امروزی در باب موسیقی رهنمون شدند. ازینرو مبحث موسیقی سالم و ناسالم طی قرن ها به جایگاهی رسیده که می توان گونه خوب را از بد تشخیص داد. امروزه ازین مقوله عبور کرده ایم و بحثی که مدلول همین موضوع است، تلقی دسته ای از موسیقیدانان و مخاطبین در سطحی بالاتر، بر وجود «موسیقی عرفانی» است که نزد بسیاری در چارچوب مباحث دیالکتیک بدان پرداخته می شود. مبحثی که بسیار جای ایراد دارد و باید بیشتر بدان پرداخته شود.

 

پیرامون بحث مذکور این سوال در ذهن متبادر می شود که «آیا موسیقی عرفانی داریم؟» یا خیر. به همین منظور و برای شفافیت بیشتر موضوع با «کیوان پهلوان» نویسنده، پژوهشگر و موسیقی شناس به گفتگو نشسته ایم که ترجمه، تالیف، تدریس، پژوهش در انسان‌شناسی، فولکلور و موسیقی نواحی و نوازندگی از زمینه های فعالیتی اوست.

انسان، موسیقی را به وجود آورده  تا با آن به آرامش برسد. موسیقی همزمان با شکل گرفتن زبان پیچیده تر شده است. مادر برای به آرامش رسیدن خود و فرزندش لالایی  خواند.

 

آقای پهلوان اصولا آیا موسیقی عرفانی داریم؟ برای روشن شدن موضوع توضیح بفرمایید.

همانگونه که بارها گفته ام و بار دیگر تکرار می کنم که انسان، موسیقی را به وجود آورده  تا با آن به آرامش برسد. موسیقی همزمان با شکل گرفتن زبان پیچیده تر شده است. مادر برای به آرامش رسیدن خود و فرزندش لالایی  خواند. شعرش آرامش دهنده خودش و ملودی لالایی آرامش دهنده نوزادش.( شعر مادر خود به تنهایی موسیقی نیست).

همانطور که گفته ام انسان برای چند منظور مهم لحن ها و نغمه ها را برای  آرامشش ساخت: 

۱. به هنگام سوگ و مرگ  ۲. هنگام جشن و شادمانی  ۳.  به هنگام کار  ۴.  برای تهییج و رزم آزمایی و پهلوانی( در مبحث  «آیا موسیقی حماسی داریم؟» توضیح بیشتری می دهم.) ۵. برای عبادت.

انسان برای رسیدن آرامش نیاز داشت با خدای خود نیایش کند و تا زمانی که انسان های اولیه در چارچوب ادیان ابتدایی خود به عبادت می پرداختند، ارواح خبیثه را دور می کردند و با موسیقی و رقص ارواح نیک را فرامی خواندند. همه اینها در چارچوب آیین انجام می شد.

موسیقی و ریتم و رقص(به ویژه ریتم و رقص) از ساختار عبادت حذف شد و ریتم تندتر و رقص حتی گناه تلقی گردید.

 

 

 

 

برای روشن تر شدن موضوع کمی به عقب بازگردیم. موسیقی با این رویکرد در ابتدا چطور و برای چه منظوری به وجود آمد؟

اصولا موسیقی برای تلطیف احساسات و عواطف به وجود آمد و پیچیده شد. ادیان ابتدایی که با شکل گرفتن اولین ادیان تک خدایی یعنی دین زرتشتی و یهودیت، دین ساختار آیینی خود را از دست داد و عبادت در این ادیان و دین های پس از آن شکلی دیگر به خود گرفت. موسیقی و ریتم و رقص(به ویژه ریتم و رقص) از ساختار عبادت حذف شد و ریتم تندتر و رقص حتی گناه تلقی گردید.

تا زمانی که دین های تک خدایی از آیین ها جدا نشده بودند چیزی به نام عرفان وجود نداشت. در آثار معارف ما واژه عرفان و تصوّف وجود دارد که در فرهنگ های اروپایی برای رساندن معنای آنها از واژه انگلیسی «mysticism»  استفاده می کنند که این اصطلاح گویا نیست. «میستیسیزم» بیشتر در چارچوب مفاهیم آیین های عبادی قبل از شکل گرفتن ادیان تک خدایی و در فضای شمنی می تواند معنا دهد و کلا فضای احساسی و عاطفی را نشان می دهد.

شهرام پازوکی در کتاب «عرفان و هنر در دوره مدرن» در باره این واژه می نویسد: میستیسیزم معادل عرفان و تصوف ما نیست. این واژه در غرب به خصوص در چند قرن اخیر تحت تاثیر فضای فکری مذهب پروتستان و مکتب فلسفی رمانتیسم بیشتر مدلول عاطفی و انفعالی پیدا کرده است. یعنی بر جنبه های عاطفی و احساسی ادیان دلالت کند و به قدری دامنه آن وسیع است که اکنون هر گونه امور غیر عقلی و مجعول، از اسرار و رموز دینی و غیر دینی اعم از حقیقی و مجازی، در ذیل این عنوان می گنجد اما عرفان و تصوف ما معانی دقیق و روشنی دارد. به همین دلیل، محققان اسلام شناس غربی از متقدمان مثل «رنه گنون» در کتاب «اسلام و تائوئیسم» و از متاخران «ویلیام چیتیک»، در همه آثارش، میستیسیزم را معادل عرفان و تصوف قرار نمی دهند و با ذکر دلایل مفصلی حکم بر تمایز آنها می کنند و ترجیح می دهند که از همان واژه «Sufism» و مشتقاتش استفاده کنند.

«مولانا» و «ابن عربی»  را نمی توانند به سادگی «mystic» بنامند زیرا تفکر اینان بر یک طریقه دینی معنوی دلالت می کند و بُعد معرفتی نیز دارد و صرفا عاطفی و انفعالی، احساسی و یا توجه به عجایب و غرایب  نیست.

 

 

 

 

 

چرا اسلام شناسان غربی بین «میستیسیزم» و «صوفیسم» فرق قائل هستند و آن را یکی نمی دانند؟

برای این که متوجه شده اند که اگر خصوصا معنای جدید این واژه «mysticism» مورد نظر باشد، دیگر کسانی مثل «مولانا» و «ابن عربی»  را نمی توانند به سادگی «mystic» بنامند زیرا تفکر اینان بر یک طریقه دینی معنوی دلالت می کند و بُعد معرفتی نیز دارد و صرفا عاطفی و انفعالی، احساسی و یا توجه به عجایب و غرایب  نیست. در میستیسیزم، دیگر از طریقت اثری نیست و هر کسی می تواند میستیک باشد، بی آنکه اهل سلوک یا اصولا اهل دین باشد. هر کسی که سخن های به اصطلاح اسرار آمیز و آمیخته به رمز بگوید یا به این امور توجه داشته باشد میستیک است اما ما در عرفان اسلامی یا تصوف بیش از هر چیز دیگر به طریق سلوک الی الله با دستورات اسلامی، با آداب معنوی و احکامی که در آن هست، اشاره می کنیم.

 قبل از اینکه به موسیقی عرفانی بپردازید در مورد مفاهیم عرفان و تصوف شرح دهید.

عرفان، در لغت مصدر به معنای شناختن است و اصطلاحا در مورد شناخت خداوند به کار می رود. به این معنا، هر کس که به درک از حق و هستی برسد عارف است. یعنی به معرفت الله در حد خود دست یافته است. با توجه به این موضوع می توان گفت که عرفان خیلی عمومی است. یعنی از آن پیرزن نخ ریسی که در زمان حضرت رسول( ص) از گردش چرخ نخ ریسی اثبات وجود خدا می کرد تا آن عارفی که مراتب مختلف سلوک را طی می کند، همه اینها به یک معنا عارفند. منتها معرفت الله درجات و مراتبی دارد. آن پیرزن در مرتبه ای است و این عارف در مرتبه ای دیگر، اما عرفان اصطلاحی در تاریخ تفکر در اسلام فقط در حوزه تصوف مطرح شده است و آن معرفت قلبی به خداوند است که حاصل سلوک قلبی است و سلوک قلبی پس از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) و به واسطه ایشان در میان صوفیه استمرار داشته و طریقه آنها بوده است. از این جهت، می توان گفت که فرق عرفان و تصوف در این است که تصوف راه است و عرفان مقصد آن.

واژه «عرفان» از چه دوره ای و چگونه رواج یافت؟

عرفان همیشه در متن تصوف مطرح بوده است اما از اواخر صفویه، تصوف را طرد کردند. صفویه صوفی نسب هستند و شاه اسماعیل صفوی موسس آن سلسله به عنوان یک مرشد صوفی شمشیر می زد اما بعدها رفتارهایی از اینان و خصوصا بزرگان قزلباش سر زد و محافلی در آن زمان رونق گرفت که برخی را با مخالفت با تصوف سوق داد. البته این اوقات، همچنین مقارن است با غلبه شدید تفسیر فقاهتی محض از دین و نوعی ظاهر بینی که طبعا مخالف تصوف است و در رواج تقبیح تصوف سهم زیادی داشته است. در عین حال، کسانی از اهل سلوک برای اینکه از صوفیه مذموم محسوب نشوند، نام عرفان را بر تصوف نهادند و از آن دفاع کردند.اگر آثار کسانی مثل ملاصدرا را در این‌ دوره بخوانید، متوجه این موضوع می شوید.

در عرفان و تصوّف، مباحث نظری و موضوع های ولایت، انسان کامل و وحدت وجود یا عوالم وجود و غیره مطرح است.

یکی از مواردی که در تمام ادیان مهم و ضروری شمرده می شود مسئله مرشد و مربی است. تقریبا ما در هیچ دینی نمی بینیم که بحث مربی طرح نشده باشد. در تصوف نیز بحث مربی به صورت جدی مطرح است(شهرام پازوکی-همان کتاب).

خود نغمه ها و الحان در موسیقی فقط پاسخگوی احساسات انسان است. خواندن اشعار مولانا یا صوفی دیگر با لحنی از موسیقی آن موسیقی را عرفانی نمی کند.

 

موسیقی از منظر عرفان و کارکرد آن در چه سطحی از اهمیت برخوردار بوده است؟

همانطور که خوانده ایم، عرفان با مفاهیم و واژه سروکار دارد و موسیقی از الحان و نغمه‌ها تشکیل شده است. باید در عرفان و تصوف مفاهیم را خواند و دریافت و عارف و صوفی شد. خود نغمه ها و الحان در موسیقی فقط پاسخگوی احساسات انسان است. خواندن اشعار مولانا یا صوفی دیگر با لحنی از موسیقی آن موسیقی را عرفانی نمی کند. جدیدا از خوانندگان موسیقی پاپ یا دیسکویی می بینیم ریتم و ملودی دیسکویی(در مورد موسیقی دیسکویی جداگانه صحبت می کنم) شعر زیبای مولانا را می خوانند و می گویند موسیقی عرفانی است. واقعا تاسف آور است.

یعنی واقعا موسیقی عرفانی وجود ندارد؟

مگر با سازهای موسیقی پاپ یا موسیقی ردیف دستگاهی و حتی تنبور، موسیقی عرفانی می شود!؟ ساز تنبور در میان اهل حق برای عبادت استفاده می شود و می گویند نغماتی که با آن در جمع خانه نواخته می شود فقط باید کاربرد جمع خانه ای داشته باشد وگرنه بدعت محسوب می شود. موسیقی و ساز برای عبادت کردن است. عابد، عمل عبادت را با نغمه و ساز و شعر و باورهایش انجام می دهد که هیچ ربطی به  عرفان و تصوف و مفاهیم آن ندارد.

صرفا ملودیها و الحانی که با اشعار عارفان و صوفیان خوانده می شود را نمی توان «موسیقی عرفانی» نامید. 

 

عبادت کردن در دین اسلام از طریق نماز، خواندن قرآن و ذکر و غیره در سکوت و یا با صدای بلند و شاید با الحان موسیقایی مثل ترتیل قران و اذان گفتن انجام شود.

در طریقت ها طبیعی است نماز و ذکر از ارکان اساسی عبادت هستند. خواندن نماز آنها با دیگر مسلمانان تفاوتی نمی کند اما در ادای ذکر تفاوت جدی وجود دارد. در طریقت های نقشبندیه و نعمت الهی گنابادی و ذهبیه و... ذکرها «خفی» یعنی در دل بدون هیچ صدایی تکرار می  شوند و در طریقت های نعمت الهی نور علی شاهی، قادریه و چشتیه و... ذکرها «جلی» هستند و با صدای بلند خوانده می شوند و عبادت آنها با تکرار اذکار و نواختن ساز توام است(نگاه کنید به کتاب نگارنده به نام «موسیقی و ذکر در تمدن ایران زمین»).

 

طریقت چشتیه رقص و سماع شان تحت تاًثیر آیین هندو در هندوستان و پاکستان قرار گرفته است و موسیقی قوالی خود گواه آن است. پس می توان قوالی را یکی از اشکال عبادت طریقت چشتیه دانست. در بلوچستان ایران ذکر خوانی و شعر خوانی عابدان طریقت چشتیه با سازهای محلی خود انجام می شده است.

در نهایت باید نتیجه بگیریم که  «عرفان و تصوف» با توضیحاتی که در بالا داده شد دارای واژگان، مفاهیم و نظریات است که می تواند پیرامون موسیقی هم دیدگاههایی وجود داشته باشد اما صرفا ملودیها و الحانی که با اشعار عارفان و صوفیان خوانده می شود را نمی توان «موسیقی عرفانی» نامید. شعرش شاید دارای مفاهیم عارفانه و صوفیانه بوده اما ملودی آن به تنهایی نمی تواند عرفانی  باشد.

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: موسیقی عرفان تصوف انسان موسیقی عرفانی عرفان و تصوف آیا موسیقی ریتم و رقص شکل گرفتن نغمه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۷۱۱۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پهلوان پرسپولیس را ۹۰۰ میلیون تومان محکوم کرد

به گزارش قدس آنلاین و به نقل از سایت رسمی فدراسیون فوتبال، کمیته وضعیت بازیکنان فدراسیون درباره برخی از پرونده‌های مطروحه در این کمیته، احکام زیر را صادر کرد:

* با توجه به شکایت پیمان رنجبری از باشگاه نفت مسجدسلیمان، این باشگاه به پرداخت مبلغ ۱۱ میلیارد و ۳۸۰ میلیون ریال بابت اصل خواسته و مبلغ ۴۳۴ میلیون و ۱۴۷ هزار ریال بابت هزینه دادرسی در حق خواهان محکوم شد. همچنین کمیته وضعیت نسبت به دعوی خواهان به میزان چهار میلیارد ریال قرار رد صادر کرد.

* در پرونده شکایت شروین بزرگ از باشگاه مس کرمان، این باشگاه به پرداخت مبلغ ۱۹ میلیارد و ۴۱۹ میلیون و ۶۰۰ هزار ریال بابت اصل خواسته و مبلغ ۷۴۰ میلیون و ۸۵۷ هزار و ۷۴۰ ریال بابت هزینه دادرسی در حق خواهان محکوم شد. همچنین کمیته وضعیت نسبت به دعوی خواهان به میزان پنج میلیارد و ۵۸۰ میلیون و ۴۰۰ هزار ریال قرار رد صادر کرد.

* در پی شکایت احسان پهلوان از باشگاه پرسپولیس، این باشگاه به پرداخت مبلغ هشت میلیارد و ۶۸۱ میلیون و ۹۷ هزار و ۵۰۰ ریال بابت اصل خواسته و مبلغ ۳۳۱ میلیون و ۱۸۳ هزار و ۸۷۰ ریال بابت هزینه دادرسی در حق خواهان محکوم شد. همچنین کمیته وضعیت نسبت به دعوی خواهان به میزان یک میلیارد و ۳۱۸ میلیون و ۹۰۲ هزار و ۵۰۰ ریال قرار رد صادر کرد.

* با توجه به شکایت هومن ربیع‌زاده از باشگاه مس رفسنجان، این باشگاه به پرداخت مبلغ پنج میلیارد و ۸۰۰ میلیون ریال بابت اصل خواسته و مبلغ ۲۲۱ میلیون و ۲۷۰ هزار ریال بابت هزینه دادرسی در حق خواهان محکوم شد.

* در پرونده شکایت فرزاد حاتمی از باشگاه سایپا، این باشگاه به پرداخت مبلغ ۳ میلیارد و ۱۷۵ میلیون ریال بابت اصل خواسته و مبلغ ۱۲۱ میلیون و ۱۲۶ هزار و ۲۵۰ ریال بابت هزینه دادرسی در حق خواهان محکوم شد.

* در پی شکایت ابراهیم صادقی از باشگاه مس رفسنجان، این باشگاه به پرداخت مبلغ ۳میلیارد و ۴۲۰ میلیون ریال بابت اصل خواسته و مبلغ ۱۳۰ میلیون و ۴۷۳ هزار ریال بابت هزینه دادرسی در حق خواهان محکوم شد. همچنین کمیته وضعیت نسبت به دعوی خواهان به میزان پنج میلیارد و ۵۴۰ میلیون ریال قرار رد صادر کرد.

* در پرونده شکایت محمد سلطانی‌مهر از باشگاه ذوب‌آهن اصفهان، این باشگاه به پرداخت مبلغ شش میلیارد و ۵۶۲ میلیون و ۵۰۰ هزار ریال بابت اصل خواسته و مبلغ ۲۵۰ میلیون و ۳۵۹ هزار و ۳۷۵ ریال بابت هزینه دادرسی در حق خواهان محکوم شد. همچنین کمیته وضعیت نسبت به دعوی خواهان به میزان ۹ میلیارد و ۵۰۵ میلیون و ۹۸۵ هزار و و ۸۵۰ ریال قرار رد صادر کرد.

* در پی شکایت امیر محکم‌کار بادله از باشگاه سایپا، این باشگاه به پرداخت مبلغ یک میلیارد و ۵۰ میلیون ریال بابت اصل خواسته و مبلغ ۴۰ میلیون و ۵۷ هزار و ۵۰۰ ریال بابت هزینه دادرسی در حق خواهان محکوم شد.

دیگر خبرها

  • سرچشمه عرفان وحیانی و اخلاق قرآنی یکی است
  • جزئیات کنسرت «اشعار نو از نغمه‌های کهن»/ وقتی ملودی‌های قدیمی بازخوانی می‌شوند
  • استقبال از کشتی گیر در گتوند برگزار شد
  • نمایش «ملودی» در جشنواره انیمیشن «ورونژ»
  • تنهایی موجب میل به شیرینی می‌شود!
  • محکومیت ۸۰۰میلیونی؛ داغ پرسپولیسی‌ها تازه شد!
  • روانخواه 52 بازیکن را به اردوی تیم ملی فراخواند
  • تنهایی موجب میل به شیرینی می‌شود
  • پهلوان پرسپولیس را ۹۰۰ میلیون تومان محکوم کرد
  • محکومیت پرسپولیس برای قرارداد هافبک سابق